ضرورت انقلاب فرهنگی

ضرورت انقلاب فرهنگی

‏ ‏

‏ ‏

لزوم حذف نقشه های اجانب

‏جوانهـای مـا را عمرهایشـان را دارنـد ضایع می کننـد. یعنی رفتـن در‏‎ ‎‏این دانشکده هـا و در این دانشگاههـا جز تضییع عمـر معلـم و متعلـم‏‎ ‎‏چیـزی نیست. معلمهـا هم این را می داننـد، متعلمهـا هم این را‏‎ ‎‏می دانند ـ همه می دانند لکن وضع اینطوری است. ما که می گوییم باید‏‎ ‎‏این ورق برگردد، پیچیده بشود تمام این نقشه هایی که خارجیها به‏‎ ‎‏دست این عمال خبیثشان در ایران پیاده کرده اند، باید اینها‏‎ ‎‏برداشته بشود، برای این است که ما می بینیم که هر جا دست‏‎ ‎

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 125

‏  بگذاریم فاسد است.(181)‏

11 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

فرهنگ باید متحول بشود

‏این فرهنـگ بـاید متحـول بشود. فرهنـگ استعماری فرهنگ‏‎ ‎‏استقلالی بشود. باید معلمینـی که در این فرهنـگ یا در تمـام‏‎ ‎‏قشـرهای اساتید و ـ عرض می کنم ـ اینها باشد انتخاب بشوند و‏‎ ‎‏اشخاص صحیح، سالـم. کسـانی که جوانهای ما را تربیت صحیح بکنند‏‎ ‎‏نه اینکه یک تربیت انگلی بکننـد؛ چنانچـه تا حالا بنـا بـر این بوده است‏‎ ‎‏که اینها را غربی بار بیاورند، غربزده کنند. باید استقلال داشته باشید؛‏‎ ‎‏باید هیچ توجه نداشتـه باشیـد که در غـرب چه می گـذرد. در غرب‏‎ ‎‏خیلی بد می گذرد! شما گمان نکنید که در غرب خیلی خبر هست،‏‎ ‎‏خودشـان می گوینـد «در غرب خبری نیست»! خبرهـا هست لکن‏‎ ‎‏خبـرهای رشد فکـری و رشد انسـانی کم است. شمـا باید مستقـل باشید‏‎ ‎‏و رشد انسانی پیدا بکنید. بچه ها را، جوانهای ما را رشد انسانی بدهید.‏‎ ‎‏دولت باید درست توجه بکند که رؤسایی را که انتخاب می کند برای‏‎ ‎‏دانشگاهها، برای مدارس، معلمینی را که انتخاب می کنند آنها برای‏‎ ‎‏تربیت اطفال، اینها باید همه متحول بشود از حال سابق؛ و کسانی که‏‎ ‎‏سابق در خدمت اشخاص بیگانه بودند یا در خدمت طاغوت بودند، حالا‏‎ ‎‏ثانیاً نیایند و بچه های ما را باز به عقب برانند. این هم یک مطلبی است‏‎ ‎‏که در فرهنگ بسیار مهم است. و بالاخره باید فرهنگ متحول بشود به‏‎ ‎‏یک فرهنگ سالم، به یک فرهنگ مستقل، و یک فرهنگ انسانی.(182)‏

29 / 12 / 57

*  *  *


کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 126

دانشگاهها باید متحول بشود

‏در جمهوری اسلامی باید تمام مسائلی که در ایران است متحول بشود.‏‎ ‎‏در جمهوری اسلامی باید دانشگاهها متحول بشود؛ دانشگاههای‏‎ ‎‏پیوسته، به دانشگاههای مستقل متبدل بشود. فرهنگ ما باید متبدل‏‎ ‎‏بشود؛ فرهنگ استعماری، فرهنگ استقلالی بشود.(183)‏

12 / 1 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

رفع نقیصه های فرهنگ

‏ان شاءالله بعد از اینکه حکومت اسلامی استقرار پیدا کرد، نقیصه ها را‏‎ ‎‏همه با هم باید رفع بکنیم، که در رأس آنها فرهنگ است. فرهنگ اساس‏‎ ‎‏ملت است، اساس ملیت یک ملت است، اساس استقلال یک ملت است‏‎ ‎‏و لهذا آنها کوشش کرده اند که فرهنگ ما را استعماری کنند. کوشش‏‎ ‎‏کردند که نگذارند انسان پیدا بشود. آنها از انسان می ترسند، از آدم‏‎ ‎‏می ترسند. آنها کوشش کردند در این سالهای طولانی، و خصوصاً در این‏‎ ‎‏پنجاه و چند سال، که رجال در ایران پیدا نشود. تحصیلات را به طوری‏‎ ‎‏قرار دادند که رشد تحصیلی و انسانی پیدا نشود. ما را همچو ترساندند،‏‎ ‎‏همچو با تبلیغات خودشان ماها را ترساندند که از خودمان می ترسیدیم،‏‎ ‎‏به خودمان اعتماد نداشتیم. اگر یک کسی مریض می شد می گفتیم باید‏‎ ‎‏برود به خارج، در صورتی که طبیب داشتیم. همچو با ما رفتار کردند و ما‏‎ ‎‏را لرزاندند و ما را تهی کردند که اگر می خواستیم یک راهی را اسفالت‏‎ ‎‏کنیم می گفتیم باید از خارج بیاید با آنکه داشتیم باید ارتش ما را‏‎ ‎‏خارجیها اداره کنند، باید نفت ما را خارجیها بیایند اداره کنند با آنکه ما‏‎ ‎‏داشتیم همه چیز؛ این برای این بود که ما را از اینکه بودیم تهی کردند؛‏‎ ‎‏مغزهای ما را شستشو کردند. اعتماد به نفس را از بین بردند. برادرها!‏‎ ‎‏جوانها را با اعتماد به نفس، با استقلال نفسانی بار بیاورید. معلمها!‏‎ ‎‏جوانها را مستقل، آزاد بار بیاورید؛ مُعْتمِد به نفسشان کنید. ما همه چیز‏‎ ‎

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 127

‏  داریم لکن آنها ما را همچو کردند که خیال کنیم هیچ نداریم.(184)‏

29 / 1 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

لزوم تحولی بزرگ در فرهنگ

‏تحول می خواهد. بزرگترین تحولی که باید بشود در فرهنگ باید بشود؛‏‎ ‎‏برای اینکه بزرگترین مؤسسه ای است که ملت را یا به تباهی می کشد، یا‏‎ ‎‏به اوج عظمت و قدرت می کشد. برنامه های فرهنگی تحول لازم دارد،‏‎ ‎‏فرهنگ باید متحول بشود. این غیر از سایر ادارات است. فرهنگ؛ غیر‏‎ ‎‏جاهای دیگر است. بنابراین، مشکلات زیاد است و در عین حال که من‏‎ ‎‏تشکر می کنم از اینکه شما برای مستمندان حاضرید اینکه هر جور‏‎ ‎‏خدمتی را بکنید و این هم ارزش دارد پیش خدا و خلق، لکن کار شما، کار‏‎ ‎‏اساسی شما، آن است که در فرهنگ است. این یک امر مادی است؛ یک‏‎ ‎‏فقر مادی است؛ که البته ارزش دارد که کمک می کنید؛ ارزش هم، ارزش‏‎ ‎‏معنوی دارد این؛ ارزش اخلاقی دارد؛ لکن آن کار مهم شما آن کارهای‏‎ ‎‏معنوی است که باید فرهنگ را یک جوری درست بکنید، فرهنگی را‏‎ ‎‏یک جوری بار بیاورید، که برای ملت شما مفید باشد؛ و این نمی شود جز‏‎ ‎‏که ایمان باشد.(185)‏

3 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

رفع وابستگی فکری

‏اینها نیروهای انسانی ما را از بین بردند، نگذاشتند رشد بکند. در بین‏‎ ‎‏خود کشور ما جوری کردند که محتوای انسان را از بین بردند، یک‏‎ ‎‏صورتی گذاشتند و محتوا را گرفتند. طوری کردند که اعتماد ما هم به‏‎ ‎‏خودمان تمام شد. استقلال فکری ما را، استقلال روحی ما را، از دست ما‏‎ ‎‏گرفتند. این بدتر از آن استقلال گرفتنی بود که کشور ما استقلال‏‎ ‎

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 128

‏  نداشت. ما روحیۀ خودمان را از دست داده بودیم. هرچه می شد در ذهن‏‎ ‎‏همه این بود که باید از خارج این کارها درست بشود می خواستند‏‎ ‎‏اسفالت کنند یک خیابانی را، یا بین این شهر با آن شهر یک خطی‏‎ ‎‏بکشند، آن باید از خارج بیاید. اهانت کردند به نیروهای انسانی ما، محتوا‏‎ ‎‏را گرفتند. تا یکی مریض می شد، این باید انگلستان برود؛ حالا هم باز‏‎ ‎‏تتمه اش هست. اطبا که گاهی می آیند اینجا، می گویند ما خودمان‏‎ ‎‏می توانیم معالجه کنیم اینهایی که می برند آنجا، ما هم می توانیم معالجه‏‎ ‎‏کنیم، لکن مردم را جوری بار آوردند که سلب اطمینان کردند از‏‎ ‎‏خودشان، استقلال فکری را از ما گرفتند. ما در فکر و در اندیشه و در روح‏‎ ‎‏وابسته شدیم.‏

‏     ‏‏این وابستگی بسیار اسفناک است. وابستگی نظامی را با یک روز، با‏‎ ‎‏یک ماه می شود رفعش کرد؛ بیرونشان کرد؛ وابستگی اقتصادی قابل‏‎ ‎‏جبران است؛ زود می شود جبران کرد؛ اما وابستگی روحی و انسانی است‏‎ ‎‏که بسیار مشکل است. یک بچه را از آن بچگی، کوچولویی، که بوده است‏‎ ‎‏در دامن مادرش، تا رفته است به دبستان، تا رفته است به دبیرستان، و تا‏‎ ‎‏رفته است در دانشگاه، هر جا رفته، تبلیغات جوری بوده است که این را‏‎ ‎‏وابسته بار آورده؛ اعتقادش این شده که به غیر ارتباط با خارج نمی شود‏‎ ‎‏کاری کرد؛ خودمان چیزی نداریم. حتی گمان این است که خودمان،‏‎ ‎‏حتی اخلاقمان هم اخلاق صحیح نباشد، این است که مشکل است‏‎ ‎‏ترمیمش، به این زودیها هم ترمیم نمی شود و همه باید دست به هم‏‎ ‎‏بدهند برای ترمیم این جهت که این وابستگی از بین برود؛ و یک‏‎ ‎‏مملکتی باشد که هم اقتصادش مستقل باشد؛ هم فرهنگش مستقل‏‎ ‎‏باشد؛ هم انسانش مستقل باشد؛ هم فکرش مستقل باشد ـ استقلال‏‎ ‎‏فکری؛ استقلال روحی ـ الآن هم در هر جا که بروید، هر مجلسی از این‏‎ ‎‏روشنفکران ما درست می کنند، باز حرفها همان حرفهای غربزدگی‏‎ ‎

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 129
‏  است؛ همان حرفهاست. همان حرفهایی که در زمان طاغوت وقتی جمع‏‎ ‎‏می شدند دور هم می گفتند، حالا هم باز همان حرفها را می زنند. از‏‎ ‎‏وابستگی و غربزدگی ما بیرون نیامدیم و به این زودی بیرون نمی آییم.‏‎ ‎‏آن گوینده شان،‏‎[1]‎‏ که خدا رحمتش کند حالا فوت شده است گفته بود که‏‎ ‎‏ما همه چیزمان باید انگلیسی باشد! یکی از معاریف اینها ‏‏[‏‏می گوید‏‏]‏‏ که‏‎ ‎‏ما همه چیزمان باید انگلیسی باشد اینطور محتوا را از دست داده بود و‏‎ ‎‏میان تهی شده بود. صورت صورت یک آدم، مثل سایر مردم؛ ولی محتوا‏‎ ‎‏محتوای وابسته. ‏

‏     به این زودیها ما نمی توانیم این قشرهای روشنفکر و این قشرهای‏‎ ‎‏«آزادی» طلب را از آن محتوایی که در ‏‏[‏‏مغز‏‏]‏‏شان پنجاه سال، سی سال،‏‎ ‎‏بیست سال تزریق شده است و تهی کردند خودشان را از خودشان،‏‎ ‎‏خودشان از خودشان غافل شدند، به این زودی، نمی شود اصلاحشان‏‎ ‎‏کرد. یک فرهنگ تازه می خواهد؛ یک فرهنگ متحول می خواهد؛ که‏‎ ‎‏حالا از اول بچه های ما را بار بیاورند به یک فرهنگ انسانی، اسلامی،‏‎ ‎‏استقلالی. یک فرهنگی که مال خودمان باشد. که این بچه از اول بار‏‎ ‎‏بیاید به اینطور که من خودم هستم که سرنوشتم را می توانم دستم‏‎ ‎‏بگیرم. هی تو گوشش نخوانند که فرنگ ـ نمی دانم ـ اروپا، امریکا. هی تو‏‎ ‎‏گوشها خواندند این را؛ همه چیز باید از آنجا باشد؛ همه چیز ما وابسته‏‎ ‎‏باید باشد، اخلاقمان هم باید وابسته باشد؛ وقتی هم که آزادی‏‎ ‎‏می خواهیم یک آزادی غربی می خواهیم؛ ما باید غربی باشیم؛ یک‏‎ ‎‏آزادی می خواهیم که همان شبیه آزادی غرب باشد.(186)‏

9 / 3 / 58

*  *  *


کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 130

اسلامی کردن دانشگاه

‏دانشگاه مبدأ همۀ تحولات است. از دانشگاه، چه دانشگاه علوم قدیمه‏‎ ‎‏چه دانشگاه علوم جدیده، از دانشگاه سعادت یک ملت و در مقابل‏‎ ‎‏سعادت، شقاوت یک ملت سرچشمه می گیرد. دانشگاه را باید جدیت‏‎ ‎‏کرد، جدیت بکنید دانشگاه را درستش کنید، دانشگاه را اسلامی اش‏‎ ‎‏کنید.(187)‏

16 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ایجاد فرهنگ مستقل اسلامی

‏قضیۀ تربیت یک ملت به این است که فرهنگ آن ملت فرهنگ صحیح‏‎ ‎‏باشد. شما کوشش کنید که فرهنگ را فرهنگ مستقل اسلامی درست‏‎ ‎‏کنید. جوانهایی که در این فرهنگ تربیت می شوند همانهایی هستند که‏‎ ‎‏مقدرات کشور در دست آنهاست. اگر اینها درست بار بیایند، همه‏‎ ‎‏خدمتگزار به مردم؛ امین به بیت المال؛ و همۀ اینها در تحت رهبری‏‎ ‎‏اسلام تحقق پیدا می کند. اگر یک ملتی فرهنگش اینطور تربیت بشود،‏‎ ‎‏این فرهنگ، فرهنگ غنی اسلامی است و مملکت، یک مملکت آرام‏‎ ‎‏مترقی خواهد بود.(188)‏

21 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ضرورت اصلاح دانشگاهها

‏دانشگاه ما، که مرکز آدمسازی باید باشد، قشر دانشجو که متعهد برای‏‎ ‎‏اسلام است و خونش را برای اسلام داد و فعالیت برای اسلام کرد، حالا‏‎ ‎‏بیدار باشد که یک عده معدودی توی این دانشگاهها دارند می روند و‏‎ ‎‏نمی خواهند اسلام پیدا بشود. نه اینکه می خواهند دانشگاه درست‏‎ ‎‏بشود؛ خیر؛ آنها از درست شدن دانشگاه می ترسند. خدا رحمت کند‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 131

‏  مرحوم فیض قمی‏‎[2]‎‏ ـ رضوان الله علیه ـ را، توی همین مدرسۀ فیضیه،‏‎ ‎‏نزدیک اینجایی که حوض بود، زمان رضاخان، فرمودند به من که چه‏‎ ‎‏عیبی دارد، خوب اینها می خواهند صالح را از غیر صالح جدا کنند‏‎ ‎‏ـ می خواستند امتحان بکنند و آن امتحانهایی که می خواستند بکنند و‏‎ ‎‏روحانیت را از بین ببرند ـ ایشان باورشان آمده بود؛ می فرمود که خوب،‏‎ ‎‏اینها می خواهند صالحها را کنار بگذارند باشد، بدها را بفرستند. من‏‎ ‎‏عرض کردم آقا، اینها از صالح می ترسند! اینها از روحانی صالح‏‎ ‎‏می ترسند؛ از بدش چه ترسی دارند؟ بدش که همراه هست ـ همراهشان‏‎ ‎‏ـ اینها از صالح می ترسند. دانشگاه هم باید خودش را اصلاح کند. خود‏‎ ‎‏دانشگاهی؛ خود دانشگاهی صالح. اینهایی که حالا آمده اند و‏‎ ‎‏می خواهند به قول خودشان اصلاح بکنند، اینها از اصلاح دانشگاه‏‎ ‎‏می ترسند. اینها می ترسند که در دانشگاه یک آدمی پیدا بشود که‏‎ ‎‏یکوقت مشت بزند به دهانشان! آنها هم می ترسیدند که از روحانیت یکی‏‎ ‎‏پیدا بشود مشت بزند به دهانشان! همه از آدم می ترسند. از آدمک که‏‎ ‎‏کسی نمی ترسد!‏

‏     اینها می خواهند دانشگاه را نگذارند آدم تویش پیدا بشود و شما‏‎ ‎‏جدیت کنید که آدم پیدا بشود.(189)‏

25 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

توجه به علوم الهی

‏فرق بین دانشگاههای غربی و دانشگاههای اسلامی باید در آن طرحی‏‎ ‎‏باشد که اسلام برای دانشگاهها طرح می کند. دانشگاههای غربی ـ به هر‏‎ ‎‏مرتبه ای هم که برسند ـ طبیعت را ادراک می کنند، طبیعت را مهار‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 132

‏  نمی کنند برای معنویت. اسلام به علوم طبیعی نظر استقلالی ندارد.‏‎ ‎‏تمام علوم طبیعی ـ به هر مرتبه ای که برسند ـ باز آن چیزی که اسلام‏‎ ‎‏می خواهد نیست. اسلام طبیعت را مهار می کند برای واقعیت؛ و همه را‏‎ ‎‏رو به وحدت و توحید می برد. تمام علومی که شما اسم می برید و از‏‎ ‎‏دانشگاههای خارجی تعریف می کنید ـ و تعریف هم دارد ـ اینها یک ورق‏‎ ‎‏از عالم است؛ آن هم یک ورق نازلتر از همۀ اوراق. عالَم، از مبدأ خیر‏‎ ‎‏مطلق تا منتها الیه، یک موجودی است که حَظِ طبیعی اش یک موجود‏‎ ‎‏بسیار نازل است؛ و جمیع علوم طبیعی در قبال علوم الهی بسیار نازل‏‎ ‎‏است؛ چنانکه تمام موجودات طبیعی در مقابل موجودات الهی بسیار‏‎ ‎‏نازل هستند.(190)‏

13 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

نیاز به استقلال فکری

‏عمده این است که فرهنگ یک فرهنگ متحول بشود؛ یک فرهنگی که‏‎ ‎‏از آن غربزدگی بیرون بیاید. همه چیزمان باید اینطور بشود. استقلال‏‎ ‎‏فکری، استقلال باطنی، داشته باشد. علاوه بر اینکه استقلال باید داشته‏‎ ‎‏باشد و کسی در فرهنگ دخالت نباید بکند، باید استقلال فکری داشته‏‎ ‎‏باشد؛ خودش مستقل و آزاد و روی پای خودش باشد. اینطور نباشد که‏‎ ‎‏توجهش به این باشد که غرب چه می کند، ما هم دنبال او؛ آنها چه‏‎ ‎‏می گویند، ما هم دنبال او.‏

‏     این مصیبت بزرگی که بر ایران و ممالک شرقی، مطلقاً، وارد شده‏‎ ‎‏است که گوششان به این است که غربیها چه می کنند و چه می گویند و‏‎ ‎‏چه عمل می کنند، و خودشان را از دست بکلی داده اند. استقلال فکری‏‎ ‎‏خودشان را، محتوای خودشان را، از دست داده اند. این ضرری است که‏‎ ‎‏بالاتر از ضرر نفت ـ و نمی دانم امثال این ـ است. این را باید فرهنگ‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 133

‏  جبران بکند که فرهنگ ما طوری باشد که بعد از ان شاءالله چند سال‏‎ ‎‏دیگر افرادی که از فرهنگ بیرون می آیند یک افرادی متکی به نفس که‏‎ ‎‏خودشان را ببینند؛ نه تبع ببینند؛ نه دنباله ببینند؛ و گمان کنند که هر‏‎ ‎‏چه آنها کردند، ما باید دنبال آنها باشیم. باید مملکت خودشان را و‏‎ ‎‏خودشان را مستقل ببینند، و خودشان اداره بکنند مملکتشان را.‏‎ ‎‏خودشان با استقلال فکری خودشان، دنبال مملکت و مصالح مملکت‏‎ ‎‏باشند.(191)‏

23 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

وابستگی فکری، مبدأ وابستگیها

‏اول چیزی که بر ملت لازم است و بر دانشگاهها لازم است و بر‏‎ ‎‏دانشکده ها لازم است و بر همۀ ملت لازم است این است که این مغزی که‏‎ ‎‏حالا شده است یک مغز اروپایی یا یک مغز شرقی، این مغز را بردارند،‏‎ ‎‏یک مغز انسان خودمانی، انسان ایرانی ـ اسلامی، همان طور که آنها‏‎ ‎‏شستشو کردند مغزهای ما را، مغزهای بچه های ما را و به جای مغز‏‎ ‎‏خودشان مغز دیگری نشاندند، ما هم حالا عکس العمل نشان بدهیم و‏‎ ‎‏شستشو کنیم مغز خودمان و بچه های خودمان را و یک مغز اسلامی ‏‎ ‎‏انسانی جایش بنشانیم، تا از این وابستگی فرهنگی و وابستگی فکری‏‎ ‎‏بیرون بیاییم. اگر ما از وابستگی فکری بیرون بیاییم، همۀ وابستگی ها‏‎ ‎‏تمام می شود. اینکه ما وابسته شدیم، در اقتصاد وابسته هستیم، در‏‎ ‎‏ـ عرض می کنم که ـ فرهنگ وابسته هستیم، در همه چیز وابسته‏‎ ‎‏هستیم، مبدأ این همین است که در فکر وابسته هستیم. فکرمان‏‎ ‎‏نمی تواند بِکِشد این را که ما خودمان هم فرهنگ داریم؛ خودمان هم‏‎ ‎‏فرهنگمان غنی است؛ خودمان هم همه چیز داریم، یک مملکت‏‎ ‎‏غنی ای ما داریم. یک مملکتی داریم که برای صد و پنجاه میلیون‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 134

‏  جمعیت مهیّاست که اداره بکند. مع الأسف ما سی و چند میلیون‏‎ ‎‏هستیم و زندگیمان تباه و اینطوری است برای اینکه آنها کشاندند به‏‎ ‎‏اینطور. آنها می خواستند نگذارند که شما استفادۀ فرهنگی خودتان را‏‎ ‎‏بکنید؛ استفادۀ اقتصادی خودتان را بکنید.(192)‏

28 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تصفیه افراد فاسد

‏کسانی که بخواهند یک کاری انجام بدهند، یک کار مثبتی انجام بدهند،‏‎ ‎‏یک خدمتی بکنند، آن هم یک همچو خدمت ارزندۀ بزرگی بخواهند‏‎ ‎‏بکنند، بخواهند در سرتاسر کشور دانشگاههایش را اصلاح بکنند، از‏‎ ‎‏افراد فاسد تصفیه بکنند، کار مشکل است لکن چون یک کار بسیار‏‎ ‎‏ارزنده ای است؛ مشکلات باید تحمل بشود. همیشه کارهای ارزنده‏‎ ‎‏اشکالاتش شاید بیشتر باشد از کارهای دیگر.(193)‏

29 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

لزوم تغییرات بنیادی در فرهنگ

‏یکی از مسائل بسیار مهم در تمام دستگاهها، خصوصاً دانشگاهها و‏‎ ‎‏دبیرستانها، تغییرات بنیادی در برنامه ها، و خصوصاً برنامه های‏‎ ‎‏تحصیلی، و روش آموزش و پرورش است، که دستگاه فرهنگ ما از‏‎ ‎‏غربزدگی و از آموزشهای استعمار نجات یابد. اجانب، خصوصاً امریکا، در‏‎ ‎‏نیم قرن اخیر کوشش داشتند و دارند فرهنگ و برنامه های فرهنگی و‏‎ ‎‏علمی ما را از محتوای اسلامی ـ انسانی ـ ملی خود خالی، و به جای آن‏‎ ‎‏فرهنگ استعماری استبدادی بنشانند. فرهنگ زمان طاغوت، کشور ما‏‎ ‎‏را تا لب پرتگاه سقوط کشاند؛ و خداوند تعالی به داد این کشور اسلامی‏‎ ‎‏رسید، ولی بدون تغییرات صحیح بنیادی و تحول فرهنگی و علمی‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 135

‏  امکان تحول فکری و روحی نیست. و باید با کوشش همه جانبه از طرف‏‎ ‎‏دولت و رؤسای دانشگاهها و فرهنگیان و جوانان دانشجو به مقصود‏‎ ‎‏نزدیک شویم؛ و ـ ان شاءالله تعالی ـ از پیوستـگی و وابستگی نجات پیدا‏‎ ‎‏کنیم، و کشور عزیزمان را نجات دهیم. ‏

‏     از مسائل مهم، که مقدمۀ اصلاحات است، پاکسازی همۀ مراکز،‏‎ ‎‏خصوصاً مراکز فرهنگی و علمی است. و باید با شوراهایی مرکب از‏‎ ‎‏اشخاص دانشمند، متعهد، و مؤمن به انقلاب، و پشتیبانی رؤسا و‏‎ ‎‏استادان و دانشجویان و معلمان، مراکز علمی و تربیتی از عناصر فاسده و‏‎ ‎‏خدمتگزاران و سرسپردگان به رژیم سابق تصفیه شود؛ زیرا تا این‏‎ ‎‏عناصر ـ که به طور خودکار در خدمت اجانب هستند ـ در سطح وسیع‏‎ ‎‏کشور، خصوص مراکز علمی و تربیتی، تصفیه نشوند، نخواهیم توانست‏‎ ‎‏از استقلال فکری و درونی نجات پیدا کنیم؛ و در نتیجه نخواهیم توانست‏‎ ‎‏در هیچ یک از ابعاد مستقل باشیم.(194)‏

31 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ارائه طرح اصلاح فرهنگ

‏الآن همه ما، همۀ شما، همۀ قشرهای ملت، موظف هستیم که هر کدام‏‎ ‎‏در هر محلی که هستیم آنجا را اصلاحش کنیم. و از همه بالاتر همین‏‎ ‎‏قضیۀ آموزش و پرورش و قضیۀ دانشگاه و قضیۀ تعلیم و تربیت است، که‏‎ ‎‏ما در این جهت از همه جا از همۀ جهات بیشتر احتیاج داریم که اصلاح‏‎ ‎‏بشود. طرح باید بدهید؛ فکر بکنید ـ عرض می کنم ـ مشورت بکنید.‏‎ ‎‏اشخاصی که علاقه دارند به این کشور ـ اشخاصی که وابسته نیستند به‏‎ ‎‏این رژیم سابق و به شرق و غرب ـ اینها را جمع بکنید، و با هم مطالعه‏‎ ‎‏کنید؛ طرح بدهید؛ تا ان شاءالله عمل بشود. و بلکه ان شاءالله ما بتوانیم‏‎ ‎‏[‏‏عمل کنیم‏‏]‏‏ البته با یک برنامۀ طولانی، به این زود‏‏[‏‏ی‏‏]‏‏ نمی شود.‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 136

‏  بتواند با یک برنامۀ طولانی متحول کند این فرهنگ را به یک فرهنگ‏‎ ‎‏صحیح. اگر علمش هست، یک علم صحیح باشد. نه این است یک علمی‏‎ ‎‏که برای ما آوردند که ما را تا یک حدودی نگه دارند، و باز به ما نشان‏‎ ‎‏ندهند.(195)‏

14 / 7 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

بیداری دانشگاهها

‏باید دانشگاهها بیدار بشوند. باید از همین دبستان تا آن آخر دانشگاه، از‏‎ ‎‏این افکار غربزده تهی بشوند. و شرق روی پای خودش بایستد.(196)‏

4 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

نجات جوانان

‏جوانهای ما را نجات بدهید! دولتها موظف اند جوانهای ما را نجات‏‎ ‎‏بدهند. دانشگاهها موظف اند این جوانها را نجات بدهند.(197)‏

4 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اصلاح فرهنگ وابسته غربی

‏آنچـه که بعـد از انقلاب بر شمـا معلمین و بر همۀ قشـرهایی که سمت‏‎ ‎‏تعلیـم و تربیـت را دارنـد وظیفـه است، و لازم اینکـه این مغزهـایی که‏‎ ‎‏در طول پنجـاه و چند سـال حکومت جائـرانه و سلطـۀ اجـانب باید‏‎ ‎‏بگوییـم غربـزده شدند نجـات بدهیـد. اگر بخواهیـد ملت شما نجات‏‎ ‎‏پیدا بکند، نجات ملت در فرهنگ و در دانشگاهها باید طرح بشود.‏‎ ‎‏مادامی که ما پیوستگی مغزی داریم به خارج و اجانب، هیچ یک از این‏‎ ‎‏گرفتاریهایی که شمردید نمی توانیم از زیرش فرار کنیم. رأس همه‏‎ ‎‏اصلاحات، اصلاح «فرهنگ» است، و نجات جوانهای ما از این وابستگی به‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 137
‏  غرب. غرب بسیار چیزهای مفیدی دارد که برای خودش نگه داشته؛ و‏‎ ‎‏یک قدری از آنها را صادر کرده است با بسیاری از جنایتها به ممالک‏‎ ‎‏شرق.‏

‏     آن چیزی که آنها به اسم «علم» صادر می کنند، به اسم «فرهنگ»‏‎ ‎‏صادر می کنند، به اسم «ترقی و تعالی» صادر می کنند، آن غیر از آنی است‏‎ ‎‏که پیش خودشان است. آنها برای ممالک شرقی یک طور دیگری فکر‏‎ ‎‏می کنند. اگر ملاحظه کرده باشید، همین چند روز قبل، چند هفتۀ قبل،‏‎ ‎‏در یکی از روزنامه ها یا مجلات نوشته بود که فلان دواها، فلان قِسم از‏‎ ‎‏دواها، در امریکا ممنوع است، لکن برای جهان سوم صدورش مانع ندارد!‏‎ ‎‏اطبایی که در خارج می روند و تحصیل می کنند و دارای جواز می شوند،‏‎ ‎‏دیپلم می شوند، و این کارهایشان را تمام می کنند، بسیاری از آنها را‏‎ ‎‏اجازۀ اینکه در خود آن کشور طبابت کنند نمی دهند، می گویند بروید در‏‎ ‎‏مملکت خودتان طبابت کنید! کیفیت تحصیلی که جوانهای ما می روند و‏‎ ‎‏آنجا تحصیل می کنند، و به خیال خودشان برای «ترقی» می روند،‏‎ ‎‏کیفیت تحصیلی صحیح نیست؛ یعنی آنها این چیزهایی که نفع دارد‏‎ ‎‏برای همه، به اختیار ما نمی گذارند. اگر چنانچه یک تعلیمی هم بکنند،‏‎ ‎‏یک تعلیم جزئی است؛ و باید بگوییم تعلیم استعماری. همه چیزِ ما را‏‎ ‎‏وابسته به خودشان در عین حال می کنند و به ما هم چیزی هم‏‎ ‎‏نمی دهند. ما الآن در همه چیز به گمان همه یک نحو وابستگی داریم.‏‎ ‎‏که بالاتر از همه، وابستگی افکار است. افکار جوانهای ما، پیرمردهای ما،‏‎ ‎‏تحصیلکرده های ما، روشنفکرهای ما، بسیاری از این افکار؛ وابسته به‏‎ ‎‏غرب است، وابسته به امریکاست. ولهذا حتی آنهایی که سوءنیت ندارند‏‎ ‎‏و خیال می کنند می خواهند خدمت بکنند به مملکت خودشان، از باب‏‎ ‎‏اینکه راه را درست نمی دانند و باورشان آمده است که ما باید همه چیز را‏‎ ‎‏از غرب بگیریم، این وابستگی را دارند. و این وابستگی سرمنشأ همۀ‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 138

‏  وابستگیهاست که ما داریم. اگر ما وابستگی فرهنگی را داشته باشیم،‏‎ ‎‏دنبالش وابستگی اقتصادی هم هست؛ وابسته اجتماعی هم هست؛‏‎ ‎‏سیاسی هم هست. همۀ اینها هست.‏

‏     شما معلمها و همۀ اساتید توجه کنید به این معنا که غرب به ما‏‎ ‎‏چیزی نمی دهد که مفید باشد. دارد چیز مفید، اما به ما نمی دهد، صادر‏‎ ‎‏نمی کند. آنی که ـ به ما صادر ـ برای ما صادر می کند آن چیزهایی است که‏‎ ‎‏مملکتهای ما را به تباهی می کشد.(198)‏

4 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تحول و اتکای به خود

‏این دانشگاهها باید یک دانشگاههایی باشد که ما دیگر احتیاج به خارج‏‎ ‎‏پیدا نکنیم، که دستمان در آن وقتی که می خواهیم یک کسی را معالجه‏‎ ‎‏کنیم به دیگران دراز کنیم که بیایید بروید آنجا معالجه تان بکنند. باید‏‎ ‎‏دانشگاههای ما و همۀ قشرها کاری بکنند که لااقل ما محتاج به غیر‏‎ ‎‏نباشیم. اینطور نباشد که اگر یکی مریض می شود، بگویند اینجا‏‎ ‎‏نمی شود معالجه اش کرد. اینطور نباشد که اگر یک گرفتاری بشود، بگوید‏‎ ‎‏که نه، نمی شود دیگر درستش کرد. خودمان روی پای خودمان‏‎ ‎‏بایستیم.(199)‏

6 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

لزوم استقلال فکری

‏ما تا تمام حیثیت خودمان را نفهمیم، نفهمیم ما چی بودیم، ما در تاریخ‏‎ ‎‏چه بودیم، چه هستیم، چه داریم، تا اینها را نفهمیم، استقلال‏‎ ‎‏نمی توانیم پیدا کنیم. تا فکر شما مستقل نباشد، کشور شما مستقل‏‎ ‎‏نمی شود. بروید دنبال اینکه فکرتان را مستقل کنید. دانشگاهها بروند‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 139

‏  دنبال اینکه جوانهای ما را مستقل بجا بیاورند، تربیت کنند که بفهمند‏‎ ‎‏خودشان یک فرهنگ دارند؛ یک فرهنگ بزرگ دارند. بفهمند فرهنگ‏‎ ‎‏از اینجا صادر شده است به خارج. بفهمند که ما هم یک چیزی در عالم‏‎ ‎‏هستیم؛ و ما خودمان می خواهیم خودمان را اداره کنیم.(200)‏

7 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

روی کار آمدن مغزهای صحیح

‏دانشگاه ما باید عوض بشود، از این افکار عوض بشود. این مغزهایی که‏‎ ‎‏بچه های ما را سی سال، چهل سال، به تباهی کشیدند بگذار فرار کنند،‏‎ ‎‏یک مغزهای صحیح بیایند روی کار.(201)‏

8 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تحول در برنامه های فرهنگی

‏بزرگترین تحولی که باید بشود در فرهنگ باید بشود؛ برای اینکه‏‎ ‎‏بزرگترین مؤسسه ای است که ملت را یا به تباهی می کشد، یا به اوج‏‎ ‎‏عظمت و قدرت می کشد. برنامه های فرهنگی تحول لازم دارد، فرهنگ‏‎ ‎‏باید متحول بشود. این غیر از سایر ادارات است. فرهنگ؛ غیر جاهای‏‎ ‎‏دیگر است. بنابراین، مشکلات زیاد است.(202)‏

4 / 10 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تربیت دانشگاهیها

‏همۀ مملکت باید مشغول بشوند برای اصلاح خودشان. اول اصلاح آدمها‏‎ ‎‏را بکنند که مقدم بر همه چیز است. دانشگاهها را مرکز تربیت قرار‏‎ ‎‏بدهید. علاوه بر دانش، تربیت لازم است. اگر یک دانشمندی تربیت‏‎ ‎‏نداشته باشد مضر است. خیانت می کند، و آن کسی که با علم خیانت‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 140

‏  بکند، با دانشمندی خیانت بکند، خطرش بیشتر از سایر مردم هست.‏‎ ‎‏دانشگاهها را تربیت بکنید. دانشگاهیها تربیت بکنند، این دانش آموزها‏‎ ‎‏را. اینها قابل تربیتند. اگر تربیتشان کردید درست حسابی، می توانند‏‎ ‎‏اداره کنند. شما بعدها باید این مملکت را با این جوانها اداره بکنید.‏‎ ‎‏بخواهید مستقل باشید و ان شاءالله همه می خواهید آزاد باشید و همه‏‎ ‎‏می خواهید. باید شماهایی که اهل دانشگاه و تربیت و اهل تعلیم‏‎ ‎‏هستید، جوانها را تربیت کنید و تعلیم. همراه تعلیم، تربیت باشد.(203)‏

14 / 10 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

انقلاب اساسی در تمامی دانشگاهها

‏باید انقلابی اساسی در تمام دانشگاههای سراسر ایران بوجود آید تا‏‎ ‎‏اساتیدی که در ارتباط با شرق و یا غربند تصفیه گردند و دانشگاه محیط‏‎ ‎‏سالمی شود برای تدریس علوم عالی اسلامی. باید از بدآموزیهای رژیم‏‎ ‎‏سابق در دانشگاههای سراسر ایران شدیداً جلوگیری کرد، زیرا تمام‏‎ ‎‏بدبختی جامعۀ ایران در طول سلطنت این پدر و پسر از این بدآموزیها به‏‎ ‎‏وجود آمده است.(204)‏

1 / 1 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مقصود از اصلاح دانشگاهها

‏من لازم است که یک تذکر به شما بدهم که بدانید مقصود ما از اصلاح‏‎ ‎‏دانشگاهها چیست؟ بعضی گمان کردند که کسانی که اصلاح دانشگاهها‏‎ ‎‏را می خواهند و می خواهند دانشگاهها اسلامی باشد این است که گمان‏‎ ‎‏کردند که ـ این اشخاص توهّم کردند که ـ علوم دو قسم است: هر علمی دو‏‎ ‎‏قسم است. علم هندسه یکی اسلامی است، یکی غیراسلامی. علم‏‎ ‎‏فیزیک یکی اسلامی است، یکی غیراسلامی. از این جهت اعتراض‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 141
‏  کردند به اینکه علم، اسلامی و غیراسلامی ندارد. و بعضی توهّم کردند که‏‎ ‎‏اینها که قائلند به اینکه باید دانشگاهها اسلامی بشود؛ یعنی فقط علم‏‎ ‎‏فقه و تفسیر و اصول در آنجا باشد. یعنی همان شأنی را که مدارس‏‎ ‎‏قدیمه دارند باید در دانشگاهها هم همان تدریس بشود. اینها‏‎ ‎‏اشتباهاتی است که بعضی می کنند، یا خودشان را به اشتباه می اندازند.‏‎ ‎‏آنچه که ما می خواهیم بگوییم این است که دانشگاههای ما،‏‎ ‎‏دانشگاههای وابسته است. دانشگاههای ما دانشگاههای استعماری‏‎ ‎‏است. دانشگاههای ما اشخاصی را که تربیت می کنند، تعلیم می کنند،‏‎ ‎‏اشخاصی هستند که غربزده هستند. معلمینْ بسیاری شان غربزده‏‎ ‎‏هستند و جوانهای ما را غربزده بار می آورند. ما می گوییم که‏‎ ‎‏دانشگاههای ما یک دانشگاههایی که برای ملت ما مفید باشد، نیست. ما‏‎ ‎‏بیشتر از پنجاه سال است که دانشگاه داریم، با بودجه های هنگفت‏‎ ‎‏کمرشکن که از دسترنج همین ملت حاصل می شود، و در این پنجاه سال‏‎ ‎‏نتوانستیم در علومی که در دانشگاهها کسب می شود خودکفا باشیم. ما‏‎ ‎‏بعد از پنجاه سال اگر بخواهیم یک مریضی را معالجه کنیم، اطبای ما‏‎ ‎‏بعضیهایشان یا بسیاری شان می گویند این باید برود به انگلستان؛ پنجاه‏‎ ‎‏سال دانشگاه داشتیم و طبیبی که بتواند کفایت از ملت بکند، از احتیاج‏‎ ‎‏ملت بکند، به حسب اقرار خودشان نداریم. ما دانشگاه داشتیم و داریم و‏‎ ‎‏برای تمام شئونی که یک ملت زنده لازم دارد احتیاج به غرب داریم. ما‏‎ ‎‏که می گوییم دانشگاه باید از بنیان تغییر بکند و تغییرات بنیادی داشته‏‎ ‎‏باشد و اسلامی باشد، نه این است که فقط علوم اسلامی را در آنجا‏‎ ‎‏تدریس کنند. نه اینکه علوم دو قسمند. هر علمی دو قسم است: یکی‏‎ ‎‏اسلامی و یکی غیراسلامی. ما می گوییم که در این پنجاه سال یا بیشتر‏‎ ‎‏که ما دانشگاه داریم، فرآورده های دانشگاه را برای ما عرضه دارید. ما‏‎ ‎‏می گوییم که دانشگاههای ما مانع از ترقی فرزندان این آب و خاک است.‏


کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 142
‏  ‏‏     ما می گوییم که دانشگاه ما مبدل شده است به یک میدان جنگ‏‎ ‎‏تبلیغاتی. ما می گوییم که جوانهای ما اگر علم هم پیدا کردند تربیت‏‎ ‎‏ندارند. مربّیٰ به تربیت اسلامی نیستند. آنهایی که تحصیل می کنند،‏‎ ‎‏برای این است که یک ورقه ای به دست بیاورند و بروند و سربار ملت‏‎ ‎‏بشوند. آنطور نیست که به حسب احتیاجات ملت، به حسب احتیاجاتی‏‎ ‎‏که کشور ما دارد دانشگاه به آن ترتیب رفتار کند، و نگذارد این نسلهای‏‎ ‎‏بزرگ و این جوانهای بسیار عزیز به هدر بروند و قوای آنها به هدر برود،‏‎ ‎‏در این پنجاه سال قوای ما را به هدر بردند یا به خدمت خارجیها وادار‏‎ ‎‏کردند. معلمین مدارس ما، معلمین اسلامی به حسب نوع نیست، و‏‎ ‎‏تربیت در کنار تعلیم نبوده است. و لهذا آن چیزی که از دانشگاههای ما‏‎ ‎‏بیرون آمده است، یک انسان متعهد، یک شخصی که برای مملکت‏‎ ‎‏خودش دلسوز باشد، و تمام نظرش به این نباشد که منافع خودش را به‏‎ ‎‏دست بیاورد، ما نداریم. ما که می گوییم باید بنیاداً اینها تغییر بکند،‏‎ ‎‏می خواهیم بگوییم که دانشگاههای ما باید در احتیاجاتی که ملت دارند،‏‎ ‎‏در خدمت ملت باشند، نه در خدمت اجانب. ما معلمینی که در مدارس‏‎ ‎‏ما، اساتیدی که در دانشگاههای ما هستند بسیاری از آنها در خدمت‏‎ ‎‏غربند. جوانهای ما را شستشوی مغزی می دهند. جوانهای ما را تربیت‏‎ ‎‏فاسد می کنند. ما نمی خواهیم بگوییم ما علوم جدیده را نمی خواهیم. ما‏‎ ‎‏نمی خواهیم بگوییم که علوم دو قسم است که بعضی مناقشه می کنند.‏‎ ‎‏عمداً یا از روی جهالت. ما می خواهیم بگوییم دانشگاههای ما اخلاق‏‎ ‎‏اسلامی ندارد. دانشگاه ما تربیت اسلامی ندارد. اگر دانشگاههای ما‏‎ ‎‏تربیت اسلامی و اخلاق اسلامی داشت، میدان زد و خورد عقایدی که‏‎ ‎‏مضرّ به حال این مملکت است نمی شد. اگر اخلاق اسلامی در این‏‎ ‎‏دانشگاهها بود این زد و خوردهایی که برای ما بسیار سنگین است،‏‎ ‎‏تحقق پیدا نمی کرد. اینها برای این است که اسلام را نمی دانند و تربیت‏
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 143
‏  اسلامی ندارند.‏

‏     دانشگاهها باید تغییر بنیانی کند و باید از نو ساخته بشود که جوانان‏‎ ‎‏ما را تربیت کنند به تربیتهای اسلامی. اگر تحصیل علم می کنند، در کنار‏‎ ‎‏آن تربیت اسلامی باشد، نه آنکه اینها را تربیت کنند به تربیتهای غربی.‏‎ ‎‏نه آنکه یک دسته به طرف غرب بکشانند جوانهای ما را و یک دسته به‏‎ ‎‏طرف شرق و یک دسته با اشخاصی که با ما جنگ دارند، بالفعل‏‎ ‎‏اشخاصی که ما را می خواهند در انحصار اقتصادی قرار بدهند، یا برای ما‏‎ ‎‏ادعا می کنند که ما شما را، حصار اقتصادی می کشیم دور شما، و‏‎ ‎‏دست و پا می کنند در این موارد، یک دسته از دانشگاهیهای ما، از‏‎ ‎‏جوانهای ما کمک به آنها نکنند. ما می خواهیم که چنانچه ملت ایران در‏‎ ‎‏مقابل غرب ایستاد، جوانهای دانشگاهی ما هم همه در مقابلش‏‎ ‎‏بایستند. ما می خواهیم که اگر ملت ما در مقابل کمونیست ایستاد، تمام‏‎ ‎‏دانشگاهیهای ما هم در مقابل کمونیست بایستند. نه اینکه وقتی این‏‎ ‎‏جوانهایی که به واسطۀ ساده لوحی خودشان، تربیتهای باطل بعضی از‏‎ ‎‏معلمین را قبول کردند و حالا که ما می خواهیم یک دانشگاه مستقل‏‎ ‎‏درست کنیم و تغییر بنیادی بدهیم که مستقل بشود، وابسته به غرب‏‎ ‎‏نباشد، وابسته به کمونیسم نباشد، وابسته به مارکسیسم نباشد، چنانچه‏‎ ‎‏ما بخواهیم اینطور کنیم، جبهه بندی می کنند. همین دلیل بر این است‏‎ ‎‏که ما دانشگاه اسلامی و دانشگاهی که تربیت کرده باشد جوانان ما را‏‎ ‎‏نداشتیم و نداریم. همین شاهد است بر اینکه جوانهای ما تربیت صحیح‏‎ ‎‏نشدند، و از آن طرف دنبال تحصیل نیستند. تمام عمرشان را صرف‏‎ ‎‏شعار می کنند و صرف تبلیغ سوء باطل. طرفداری از امریکا، طرفداری از‏‎ ‎‏شوروی. ما می خواهیم که جوانان ما، جوانان مستقل باشند و خودشان‏‎ ‎‏را ببینند. احتیاجات خودشان را ببینند. شرقی نباشند. غربی نباشند.‏‎ ‎‏اینهایی که راه افتادند در خیابانها یا در خود دانشگاهها و درگیری ایجاد‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 144
‏  می کنند. و زحمت برای دولت و ملت ایجاد می کنند، اینها اشخاصی‏‎ ‎‏هستند که طرفدار غرب یا شرقند. و به عقیدۀ من طرفدار غربند. طرفدار‏‎ ‎‏امریکایند. ‏

‏     ما که امروز با امریکا در قبال هم ایستادیم، در قبال این ابرقدرت‏‎ ‎‏ایستادیم و احتیاج به این داریم که جوانهای ما هم در قبال آنها بایستند،‏‎ ‎‏جوانهای ما در مقابل خودشان می ایستند و برای امریکا کار می کنند. ما‏‎ ‎‏می خواهیم دانشگاهها را طوری کنیم که جوانهای ما برای خودشان و‏‎ ‎‏برای ملتشان کار کنند. این آقایانی که اشکال می کنند در این معانی و‏‎ ‎‏کنار نشسته و اشکال می کنند، اینها گمان می کنند که اعضای شورای‏‎ ‎‏انقلاب نمی فهمند به اینکه معنی اسلامی کردن این نیست که در همۀ‏‎ ‎‏علوم دو قسم ما داریم. یک قسم هندسۀ اسلامی داریم. یک قسم‏‎ ‎‏هندسۀ غیراسلامی. اشکال می کنند. نمی دانند که اعضای شورای ما که‏‎ ‎‏بعضی از آنها دکتر هستند، و بعضی از آنها مجتهد هستند، نمی فهمند‏‎ ‎‏اینها که علوم اسلامی جایی دارد. در مدارس قدیمه هست. و اینجا جای‏‎ ‎‏علوم دیگر است. لکن باید دانشگاه اسلامی بشود تا علومی که در‏‎ ‎‏دانشگاه تحصیل می شود در راه ملت و در راه تقویت ملت و با احتیاج‏‎ ‎‏ملت همراه باشد. ما می گوییم که برنامه هایی که در دانشگاهها هست،‏‎ ‎‏منتهی می کند جوانان ما را به اینکه طرف کمونیسم کشیده بشوند یا‏‎ ‎‏طرف غرب و نباید اینطور باشد. ما می گوییم که جوانان ما را این‏‎ ‎‏معلمینی که یا اساتیدی که در دانشگاه بودند و بعضی از آنها که هستند،‏‎ ‎‏نمی گذارند تحصیل حسابی بکنند، آنها را متوقف می کنند. مانع از‏‎ ‎‏پیشرفت آنها هست. در خدمت غرب هستند و می خواهند ما در همه‏‎ ‎‏چیز محتاج به غرب باشیم. معنی اسلامی شدن دانشگاه این است که‏‎ ‎‏استقلال پیدا کند و خودش را از غرب جدا کند و خودش را از وابستگی به‏‎ ‎‏شرق جدا کند و یک مملکت مستقل، یک دانشگاه مستقل، یک فرهنگ‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 145

‏  مستقل داشته باشیم. عزیزان من، ما از حصر اقتصادی نمی ترسیم. ما از‏‎ ‎‏دخالت نظامی نمی ترسیم. آن چیزی که ما را می ترساند وابستگی‏‎ ‎‏فرهنگی است. ما از دانشگاه استعماری می ترسیم. ما از دانشگاهی‏‎ ‎‏می ترسیم که جوانهای ما را آنطور تربیت کنند که خدمت غرب بکنند. ما‏‎ ‎‏از دانشگاهی می ترسیم که آنطور جوانهای ما را تربیت کنند که خدمت‏‎ ‎‏به کمونیسم کنند. ما می خواهیم که دانشگاه ما مثل اشخاصی که ـ بعضی‏‎ ‎‏از این اشخاصی که اشکال به این مسأله کردند، نباشند. اینها‏‎ ‎‏نمی فهمند معنای استقلال و معنای اسلامیت دانشگاه را. من آن چیزی‏‎ ‎‏را که شورای انقلاب و رئیس جمهور گفته اند راجع به تصفیۀ دانشگاه و‏‎ ‎‏راجع به اینکه باید دانشگاه از این جهاتی که در آن هست بیرون برود تا‏‎ ‎‏مستقل بشود، تا بتوانیم ما استقلالش را حفظ کنیم، پشتیبانی می کنم.‏‎ ‎‏و من از تمام جوانها، از تمام جوانها خواستارم که کارشکنی نکنند و‏‎ ‎‏مقاومت نکنند و نگذارند که اگر مقاومت کردند، ما تکلیف آخر را برای‏‎ ‎‏ملت معین کنیم. از خداوند تعالی سعادت ملت اسلام را و سعادت جوانها‏‎ ‎‏را خواستارم. و امیدوارم که همان طوری که پیشنهاد شده است،‏‎ ‎‏دانشگاهها را از همۀ عناصر تخلیه کنند و از همۀ وابستگیها تخلیه کنند،‏‎ ‎‏تا اینکه ان شاءالله یک دانشگاه صحیح ‏‏[‏‏با‏‎ ‎‏]‏‏اخلاقی اسلامی ‏‏[‏‏و‏‏]‏‏ فرهنگ‏‎ ‎‏اسلامی تحقق پیدا بکند.(205)‏

1 / 2 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

قلمرو انقلاب فرهنگی

‏ما که می گوییم انقلاب فرهنگی، و البته در همه چیز باید باشد، لکن باید‏‎ ‎‏مخلوط نکنیم امور را به هم. اینهایی که در انقلاب فرهنگی هی صحبت‏‎ ‎‏می کنند و صحبت کردند، و من شنیدم اینها مخلوط می کنند امور را به‏‎ ‎‏هم، و این راه را دور می کند. دانشگاه و فیضیه، باید فقط راجع به دانشگاه‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 146

‏  شروع کنند، کار به این نداشته باشند اقتصاد ملت چیست. اگر دانشگاه‏‎ ‎‏بیاید راجع به اقتصاد بخواهد فرهنگ را جاری کند و فرهنگ اسلامی‏‎ ‎‏درست کند، از فرهنگ اسلامی دانشگاه هم باز می ماند. و اگر قشری‏‎ ‎‏دیگر که می تواند انقلاب فرهنگی درمثلاً ارتش بکند، بیاید بخواهد‏‎ ‎‏مخلوط کند و انقلاب فرهنگی را در دانشگاه بخواهد بیاید عمل کند، آن‏‎ ‎‏کار خودش هم از دستش می رود. باید هر قشری در همان محل‏‎ ‎‏خودشان و در همان بنگاهی که آنها جزئیت دارند در آنها و عضویت‏‎ ‎‏دارند در آنجا، همان را مشغول بشوند. نه شما انقلاب اقتصادی را‏‎ ‎‏دنبالش بروید، نه آنهایی که می خواهند انقلاب اقتصادی درست کنند‏‎ ‎‏بیایند دنبال دانشگاهها.(206)‏

3 / 3 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

دانشگاه در خدمت ملت

‏اگر دانشگاه در خدمت ایران بود، حالا ما دیگر محتاج بودیم که جنگ و‏‎ ‎‏نزاع کنیم؟ دانشگاه دیگر مرکز این سنگربندیها می شد؟ ادارات ما به این‏‎ ‎‏صورت درمی آمد که نکنند کار را، کم کاری بکنند و بیحالی بکنند؟‏‎ ‎‏دانشگاه نتوانسته آن خدمت خودش را بکند به این ملت. دانشگاه در‏‎ ‎‏خدمت دیگران بوده است. جوانهای ما را دانشگاهها اینطور کردند. الآن‏‎ ‎‏هم دنبال این هستند که نگذارند این دانشگاه یک دانشگاهِ در خدمت‏‎ ‎‏خود مردم باشد. ما که می گوییم دانشگاه اسلامی، ما می خواهیم که یک‏‎ ‎‏دانشگاهی داشته باشیم که روی احتیاجاتی که این ملت داشته باشد،‏‎ ‎‏کرسی داشته باشد و برای ملت باشد. تربیت نبوده است در این دانشگاه،‏‎ ‎‏تربیت بر ضد بوده است. ...‏

‏     بخواهید کشورتان کشور مستقل و خودتان اشخاص آزاد باشید، این‏‎ ‎‏را تعقیب کنید. و شما دو قشر با هم ارتباط دائم داشته باشید. و برنامه ها‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 147

‏  را خود دانشگاهیها و خود علمای حوزه ها برنامه ها را تنظیم کنند، که‏‎ ‎‏یک آموزش موافق با احتیاج مملکت، نه یک چیزهایی را بخوانند که‏‎ ‎‏اصلاً به درد ما نمی خورد، خیلی از چیزها هست که اصلاً به مملکت‏‎ ‎‏مربوط نیست، و یک پرورش صحیح، که از دانشگاه وقتی بیرون می آیند‏‎ ‎‏مستقل درفکر باشند، مستقل در عمل باشند، تحت تأثیر گرایشهای‏‎ ‎‏شرقی و غربی نباشند، خدمتگزار به کشور خودشان باشند نه خدمت به‏‎ ‎‏دیگران بکنند. این معنی انقلاب دانشگاه است. ما انقلاب دانشگاه را از‏‎ ‎‏محصولش باید بفهمیم. اگر ان شاءالله بعد از چند سال دیگر محصول،‏‎ ‎‏محصولی شد انسانی، محصولی شد اسلامی، محصولی شد که برای‏‎ ‎‏کشور خودشان زحمت می کشند و کار می کنند، می فهمیم تحول پیدا‏‎ ‎‏شده. و چنانچه همان باشد و از آن کمونیست بیرون بریزد، و مسلمانها را‏‎ ‎‏از آن طرف بریزند، کمونیست از آنجا در بیاورند، اگر اینطور باشد ما تا ابد‏‎ ‎‏لنگ هستیم و منتظر بدترش باید باشیم.(207)‏

3 / 3 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تبدیل دانشگاه به یک دانشگاه خودی

‏دانشگاه را باید تغییر و تبدیل بدهید. متحول بشود به یک دانشگاهی که‏‎ ‎‏برای خودمان باشد. اگر ما دانشگاهمان برای خودمان بود، از اول این‏‎ ‎‏دانشگاه، دانشگاه برای خودمان بود. اسمش را «دانشگاه ملّی» گذاشتند،‏‎ ‎‏اما ابداً از ملت اسلام هیچ حرفی توی آن نیست. اگر ما یک دانشگاه‏‎ ‎‏اسلامی داشتیم، اگر یک دانشگاهی که به درد بخورد داشتیم، ما دیگر‏‎ ‎‏اینقدر خونریزی نمی کردیم. در ایران اینقدر خون جوانهای ما ریخته‏‎ ‎‏نمی شد. این برای این بود که ما دانشگاه نداشتیم. از دانشگاه هر که‏‎ ‎‏بیرون آمده بود، یک پستی می گرفت و به مردم زور می گفت، هر که‏‎ ‎‏بیرون می آمد برای دیگران خدمتگزار بود. وقتی که آن رأس باطل شد و‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 148

‏  غلط شد تا آخر غلط می شود. وقتی آن نوکر اول حسابش را با بالاییها‏‎ ‎‏درست کرد، دیگر‏‏[‏‏ان‏‏]‏‏ همه را می چاپند. کدخدا را می بینند و ده را‏‎ ‎‏می چاپند.(208)‏

14 / 3 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

انقلاب فرهنگی، خواست ملت مسلمان

‏مدتی است ضرورت انقلاب فرهنگی که امری اسلامی است و خواست‏‎ ‎‏ملت مسلمان می باشد، اعلام شده است و تا کنون اقدام مؤثر اساسی‏‎ ‎‏انجام نشده است و ملت اسلامی و خصوص دانشجویان با ایمان متعهد،‏‎ ‎‏نگران آن هستند و نیز نگران اخلال توطئه گران که هم اکنون گاه گاه‏‎ ‎‏آثارش نمایان می شود و ملت مسلمان و پایبند به اسلام خوف آن دارند‏‎ ‎‏که خدای نخواسته فرصت از دست برود و کار مثبتی انجام نگیرد، و‏‎ ‎‏فرهنگ همان باشد که در طول مدت سلطۀ رژیم فاسد کارفرمایان‏‎ ‎‏بی فرهنگ، این مرکز مهم اساسی را در خدمت استعمارگران قرار داده‏‎ ‎‏بودند، که از دستاوردهای دانشگاهها به خوبی ظاهر می شود که خبر‏‎ ‎‏معدودی متعهد و مؤمن که علی رغم خواست دانشگاهها در خدمت‏‎ ‎‏کشور و اسلام بودند، دیگران جز ضرر و زیان چیزی برای کشور ما بار‏‎ ‎‏نیاوردند؛ و ادامۀ این فاجعه که مع الأسف خواست بعض گروههای‏‎ ‎‏وابسته به اجانب است، ضربه ای مهلک به انقلاب اسلامی و جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی وارد خواهد کرد، و تسامح در این امر حیاتی، خیانت عظیم بر‏‎ ‎‏اسلام و کشور اسلامی است.(209)‏

23 / 3 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

موانع اصلاح در دانشگاهها

‏جزء مهمّات این مملکت است که باید دانشگاهش اصلاح بشود ـ همچو‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 149

‏  که طرح اصلاح دانشگاه شد، سنگربندی شد در دانشگاه که نگذارند این‏‎ ‎‏کار بشود. حالا هم باز پشت همان سنگرها، نه آنجا در دانشگاه، اما در‏‎ ‎‏خارج دنبال اینند که نگذارند این اصلاح فرهنگی بشود؛ انقلاب‏‎ ‎‏فرهنگی بشود. اینها می خواهند که فرهنگ، همان فرهنگ باشد که از‏‎ ‎‏تویش امثال این اشخاصی که وزیر و وکیل سابق بودند، از تویش اینها‏‎ ‎‏درآیند و همینها این کشور ما را به باد فنا بدهند، چنانکه دادند.(210)‏

4 / 4 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ترس از دانشگاه اسلامی

‏اینهایی که مخالفند با اینکه دانشگاه درست بشود، دانشگاه و فرهنگ‏‎ ‎‏صحیح بشود، اسلامی بشود، اینها همانها هستند که در دامن آن‏‎ ‎‏خارجیها بزرگ شده اند، و خوف این را دارند که مبادا یکوقتی یک‏‎ ‎‏دانشگاهی اسلامی بشود و ما نتوانیم دیگر دزدی بکنیم، و ما نتوانیم‏‎ ‎‏دیگر عیش و عشرت بکنیم. دانشگاه شاید یکوقت اسلامی بشود و آنجا‏‎ ‎‏مرکز فساد نباشد، و اینها خوف این را دارند...‏

‏     گرفتـاری زیاد است و باید رفع بشوند این گرفتاریها. خودتان باید‏‎ ‎‏رفع بکنید. منتظر نباشید که یکی بیاید از خارج رفع بکند. اگر کسی از‏‎ ‎‏خارج بیاید برای شما، نمی خواهد شما را تعلیم و تربیت کند. می خواهد‏‎ ‎‏همان جا، همانها باشد که در زمان رژیم سابق بود. همان آموزش و همان‏‎ ‎‏پرورش. باید محتوا را درست بکنید. باید کوشش کنید به اینکه آموزش،‏‎ ‎‏آموزش صحیح باشد. آموزش صحیح باید باشد. آموزش وقتی مفید‏‎ ‎‏خواهد شد که تزکیه باشد، که تربیت روحی و اخلاقی در آن باشد.(211)‏

10 / 4 / 59

*  *  *

‏ ‏


کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 150

اصلاح دانشگاه

‏دانشگاه که می خواهد از آن، دانشمندها بیرون بیاید باید اول داخل‏‎ ‎‏دانشگاه اصلاح بشود، نه اینکه سنگربندی بشود توی دانشگاه و زد و‏‎ ‎‏خورد و آن بساط. اصلاح بشود دانشگاه. باید آن اشخاصی که متعهد‏‎ ‎‏هستند کوشش کنند به اینکه، یک دانشگاهِ محلِ تربیت و تزکیه و محل‏‎ ‎‏علم به آن معنایی که برای کشور ما لازم است ‏‏[‏‏به وجود بیاید‏‏]‏‏، نه آن‏‎ ‎‏چیزی که لازم نیست و نه آن چیزی که کشور ما را به فساد و جوانهای ما‏‎ ‎‏را به فساد می کشد. بسیاری از این چیزهایی که در دانشگاهها برای‏‎ ‎‏جوانها به عنوان تعلیم هست اینها فاسد می کنند جوانهای ما را. باید‏‎ ‎‏اشخاصی باشند و ان شاءالله هستند و برنامه بریزند. برنامه ای که‏‎ ‎‏تعلیمات به مقدار احتیاج و به آن اندازه ای که ما محتاج به آن هستیم. و‏‎ ‎‏آن چیزهایی که برای اصلاح کشور ما هست آنها را در برنامه ها بگذارند. و‏‎ ‎‏آن چیزی که برخلاف صلاح ما بوده است در آن زمان، آن را حذف بکنند‏‎ ‎‏تا ان شاءالله یک دانشگاهی بشود از حیث علم، دانشگاه خوب. و همین‏‎ ‎‏طور باید در دانشگاه اشخاصی را بیاورند که تهذیب کنند این افراد را. این‏‎ ‎‏جوانها از ابتدا خوبند، مربیها ضایع می کنند انسان را. و الاّ اول که بچه ای‏‎ ‎‏متولد می شود ‏کلُّ مولودٍ یُولَدُ عَلَی الْفِطْرة‎[3]‎‏ به فطرت انسانیت و به فطرت‏‎ ‎‏خوب تولد پیدا می کند، بعدش مربیها هستند که این را می کشانند به‏‎ ‎‏فساد. محیط است که اگر فاسد باشد اینها را می کشد به فساد. باید‏‎ ‎‏محیط دانشگاه یک محیطی باشد که اگر انسان رفت توی آن ببیند‏‎ ‎‏محیطی است که همۀ اینها متعهدند، و همۀ اینها خدمتگزار کشور‏‎ ‎‏هستند، و همه برای اسلام و کشور دارند خدمت می کنند. این آدمی هم‏‎ ‎‏که از خارج رفت توی آن طبعاً اینطوری بار می آید. وقتی در یک‏‎ ‎‏جـامعه ای سلامت حکمفرمـا بـاشد افـراد خود به خود سالم‏‎ ‎‏بار می آیند. یک خانواده ای که همه شان اشخاص خوب هستند‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 151

‏  بچه هاشان سالم بار می آیند، مگر باز وارد بشوند در یک جامعۀ فاسد که‏‎ ‎‏آنها فاسدشان بکنند، و الاّ طبعاً اینطوری است. بچه های کوچک‏‎ ‎‏نفْسشان مستعد از برای این است که، نقش بگیرد یا از طرف فساد یا از‏‎ ‎‏طرف صلاح. اگر یک جامعه صالح بود، بچه هایش هم صالح بار می آیند.‏‎ ‎‏اگر فاسد بود، بچه ها هم فاسد بار می آیند. شما آقایان و همۀ اشخاصی‏‎ ‎‏که می خواهید آموزش و پرورش بدهید، یا در بنگاههای آموزش و‏‎ ‎‏پرورش هستید، همۀ دانشگاهها، همۀ مراکز تربیت، همۀ مدارس‏‎ ‎‏قدیمی باید در آن اشخاصی باشند که آن اشخاصی که در آنجا هستند‏‎ ‎‏تربیت بکنند، تربیت اخلاقی بکنند. علمای اخلاق لازم است، هم در‏‎ ‎‏دانشگاه و هم در مدارس و هم در همه جا.(212)‏

10 / 4 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اصلاح دانشگاه، ضرورتی ملی و اسلامی

‏باید همۀ اشخاصی که علاقه دارند به این کشور، علاقه دارند به اسلام،‏‎ ‎‏علاقه دارند به این ملت، توانشان را روی هم بگذارند برای اصلاح‏‎ ‎‏دانشگاه. خطر دانشگاه از خطر بمب خوشه ای بالاتر است. چنانچه خطر‏‎ ‎‏حوزه های علمیه هم از خطر دانشگاه بالاتر است. باید تهذیب بشوند‏‎ ‎‏اینها. باید اشخاص متعهد ـ چه در حوزه های علمیه و چه در دانشگاه ـ‏‎ ‎‏کمر خودشان را محکم ببندند برای اصلاح. حالا شما آقایان یک قدم‏‎ ‎‏برداشتید و این قدم پُربرکتی است و او اینکه آن دیوار بزرگی که بین شما‏‎ ‎‏کشیده بودند، آن سدّ عظیمی را که مابین به اصطلاح فیضیه و دانشگاه‏‎ ‎‏کشیده بودند، آن سد را شما شکستید. این قدم اول است که شما‏‎ ‎‏برداشتید، و قدمهای بعد، کوشش در اینکه از همه جهات مستقل باشید‏‎ ‎‏و وابسته نباشید. ...‏

‏     مهم این است که دانشگاه یک کسی که از آن بیرون بیاید بفهمد که‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 152

‏  من با بودجۀ این مملکت تحصیل کرده ام، متخصص شده ام، به مقامات‏‎ ‎‏عالیه علم رسیده ام، و باید برای این مملکت خدمت بکنم. و برای‏‎ ‎‏استقلال این کشور باید خدمتگزار باشم. باید این اساتید دانشگاه آن‏‎ ‎‏چیزهایی که در سالهای طولانی و خصوصاً در این تقریباً پنجاه سال آخر‏‎ ‎‏در مغز این جوانها انباشته کرده اند؛ و به آنها همچو باورانده بودند که ما‏‎ ‎‏خودمان چیزی نیستیم و باید همه چیزمان از آنجا باشد، که این موجب‏‎ ‎‏این شد که مغزهای اینها به کار نیفتاد برای این که، خودشان یک چیزی‏‎ ‎‏را ایجاد کنند. باید آنهایی که به این کشور علاقه دارند، آنهایی که به این‏‎ ‎‏ملت علاقه دارند، آنهایی که خودشان وابسته نیستند و خدمتگزار‏‎ ‎‏ابرقدرتها نیستند، آنها همت کنند به اینکه دانشگاه را یک مرکزی‏‎ ‎‏درست کنند که مرکز علم وتهذیب باشد، که همۀ تخصصها در خدمت‏‎ ‎‏خود کشور باشد نه اینکه متخصص بشود و با آن تخصصش ما را به دامن‏‎ ‎‏امریکا بکشد.(213)‏

27 / 9 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

دانشگاه برای ملت

‏ما که می گوییم که باید دانشگاه و فرهنگ اصلاح بشود، ما نمی خواهیم‏‎ ‎‏که دانشگاه نباشد. ما می خواهیم دانشگاهی باشد که برای ملت باشد،‏‎ ‎‏برای خودمان باشد. دانشگاهی که در خدمت امریکا باشد، نبودش بهتر‏‎ ‎‏است.(214)‏

27 / 9 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

دانشگاه، سنگر کمونیستها

‏اینقدر اشخاص از تعطیل دانشگاه ناراحتند، دانشگاهی که به حسب‏‎ ‎‏آنچه که به من یکی از مطّلعین گفت همین چند روز پیش از این،‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 153

‏  دانشگاهی که اتاق جنگ بوده برای کردستان؛ یعنی در دانشگاه اتاقی‏‎ ‎‏بوده است که جنگ کردستان را، جنگ دمکرات را و سایر اشرار را اینها‏‎ ‎‏اداره می کرده اند، شماها یک همچو دانشگاهی می خواهید؟!‏

‏     شما که فریادتان بلند شده است که چرا دانشگاه تعطیل است،‏‎ ‎‏می خواهید یک همچو دانشگاهی باز بشود؟ اتاق جنگ باز بشود برای‏‎ ‎‏هدایت دمکرات و امثال این که ایران را به باد فنا بدهند؟ این دانشگاه را‏‎ ‎‏شما می خواهید؟ تأسفتان برای این دانشگاه است؟ آیا این دانشگاه اگر‏‎ ‎‏بسته باشد بهتر نیست که باز باشد؟‏

‏     ‏‏البته باید این اشخاصی که مأمورند که انقلاب فرهنگی دانشگاه را‏‎ ‎‏درست بکنند تعجیل بکنند که در اوّل مرتبه، فرصت عمل حاصل شده‏‎ ‎‏باشد. و دانشگاه، دانشگاه اسلامی و دانشگاه برای خود ملت باشد، و الاّ‏‎ ‎‏همین ما درِ دانشگاه را باز کنیم و هر که می رود برود. شما مگر ندیده اید‏‎ ‎‏که آن وقت که دانشگاه باز بود چه فسادهایی بود؟ دانشگاه سنگر بود از‏‎ ‎‏برای کمونیستها و اتاق جنگ بود برای کمونیستها. وشما تأسف‏‎ ‎‏می خورید که این دانشگاه نیست. می فهمید چه می گویید؟ از روی فهم‏‎ ‎‏می گویید؟ اگر از روی فهم می گویید، باید تکلیفتان معیّن بشود. و اگر از‏‎ ‎‏روی نادانی می گویید، چطور شما این دانشگاهی را که در چندمین ماه‏‎ ‎‏پیش، در یک سال، چقدر پیش، مرکز همۀ فسادها قرارش داده بودند، و‏‎ ‎‏در چنگال کمونیستها و چریکها و سایر ارگانهای منافق بود حالا‏‎ ‎‏می خواهید باز بشود؟ می خواهید باز آنها بیایند؟ أسفِ شما بر این است‏‎ ‎‏که چرا منافقین نباشند در دانشگاه؟ تأسف شما بر این است که چرا‏‎ ‎‏اسلام باید باشد در دانشگاه؟ دانشگاهی که مرکز یک همچو کارهایی‏‎ ‎‏باشد، این دانش هم حتی ندارد، برای اینکه تحصیل و دانش وقت‏‎ ‎‏می خواهد، وقت آرام می خواهد، محیط آرام می خواهد، محیطی که هر‏‎ ‎‏روز به جان هم بیفتند و به هم بکوبند هم را، این محیط نمی تواند محیط‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 154
‏  حتی علم باشد. شمایی که دانشگاه را می خواهید با همان وضعش باز‏‎ ‎‏بشود، شما می خواهید ما را به همان وابستگیهایی که داشتیم ما را‏‎ ‎‏برسانید، و ما را برگردانید به حال وابستگی. نه دانشگاهی دیگر حاضر‏‎ ‎‏است به این کار و نه ملت حاضر است. شماها که اینقدر دلسوزی برای‏‎ ‎‏دانشگاه می کنید و تعطیل، خوب بیایید وارد بشوید در کار. دانشگاه را‏‎ ‎‏یک دانشگاه اسلامی اش کنید، کمک کنید، نه اینکه بنشینید بنویسید‏‎ ‎‏که چرا دانشگاه تعطیل است. آن دانشگاه را شما می خواهید؟ دانشگاه‏‎ ‎‏زمان رضاخان و زمان محمدرضا را می خواهید شما؟ می خواهید از‏‎ ‎‏دانشگاه امثال «شریف امامی‏‎[4]‎‏ بیرون بیاید؟ اصلاح کنید خودتان را آقا!‏‎ ‎‏توجه شما ندارید به مسائل. خدا نکند که توجه داشته باشید». لکن‏‎ ‎‏حمل به صحت این است که شما توجه ندارید به مسائل. شم سیاسی،‏‎ ‎‏شماها ندارید. دانشگاهها در سرتاسر دنیا در خدمت ابرقدرتها هستند و‏‎ ‎‏بوده اند، و ما می خواهیم نباشد این. در دانشگاههای ما هم اصلاً عملش‏‎ ‎‏هم اینقدرها نبود. یک عده ای، البته هم متعهد بودند و هم چه، اما در‏‎ ‎‏اقلیت واقع شده بودند که مشت محکم کمونیستها نمی گذاشت اینها‏‎ ‎‏کاری انجام بدهند. حالا هم اگر دانشگاه باز بشود، اساتید متعهد داشته‏‎ ‎‏باشیم، نمی گذارند اینها که دانشگاه، دانشگاه باشد. حتی دانشگاه،‏‎ ‎‏دانشش هم در آن نبود. اگر دانش در آن بود، چرا الآن بعد از این همه‏‎ ‎‏سال و میلیاردها خرج و بودجه این ملت صرف شد، و حالا وقتی که‏‎ ‎‏می خواهند یک مریضی را که یک قدری مرض آن مشکل است معالجه‏‎ ‎‏کنیم، می گویید باید برود به خارج؟ این وابستگی نیست؟ شما یک‏‎ ‎‏همچو دانشگاهی می خواهید که بعد از پنجاه سال مریضش باید برود‏‎ ‎‏درانگلستان خودش را معالجه کند؟ اگر دانشگاه به همان حال باشد، هر‏
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 155

‏  روزی که بر دانشگاه بگذرد بر فساد این مملکت اضافه می شود. ما را‏‎ ‎‏خواهی نخواهی دانشگاه می کشد به دامن امریکا یا شوروی؛ این‏‎ ‎‏نمی شود، غیر از این، برای اینکه اساس از دانشگاه شروع می شود. مردم‏‎ ‎‏بازار نمی توانند ما را بِکِشند به دامن شوروی یا امریکا. مردمی که دهقان‏‎ ‎‏هستند نمی توانند ما را بکشند به دامن این و آن. مردمی که در‏‎ ‎‏کارخانه ها هستند نمی توانند این کار را بکنند. معمّمین هم نمی توانند‏‎ ‎‏این کار را بکنند ولو اینکه در آنها آدم فاسد باشد. آن که می تواند ما را‏‎ ‎‏وابسته و در دامن امریکا یا شوروی بِکِشد، دانشگاه است، برای اینکه‏‎ ‎‏همه چیز ما در دانشگاه است. همت کنید با هم دانشگاه را اصلاح کنید.‏‎ ‎‏هی ننویسید که چرا دانشگاه باز نمی شود. آن دانشگاه نباید باز بشود.‏‎ ‎‏دانشگاهی که امثال «شریف امامی» را تربیت می کند نباید هم باز بشود.‏‎ ‎‏دانشگاه باید علم و تخصص را به آن مرتبۀ عالی برساند، و تعهد و اخلاق‏‎ ‎‏و اسلامیت را هم به آن مرتبۀ عالی.(215)‏

27 / 9 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

علم و تخصص در خدمت ملت

‏آنکه ما اصرار داریم به اینکه دانشگاه که مغز متفکر یک ملت است، باید‏‎ ‎‏از وابستگیهای به شرق و غرب کنار برود و نمی شود که کنار برود الاّ‏‎ ‎‏اینکه فرم اسلامی پیدا بکند، آن این نیست که دانشگاه ما نباید علم و‏‎ ‎‏صنعتی تحصیل کند، بلکه باید فقط همین آداب صلوة را به جا بیاورد!‏‎ ‎‏این یک مغالطه ای است که تا صحبت «دانشگاه اسلامی» می شود و اینکه‏‎ ‎‏باید انقلاب فرهنگی پیدا بشود، فریاد می زنند آنهایی که می خواهند ما‏‎ ‎‏را به طرف شرق و عمدتاً، به طرف غرب بکشانند، که اینها با تخصص‏‎ ‎‏مخالف اند، با علم مخالف اند. خیر، ما با تخصص مخالف نیستیم؛ با علم‏‎ ‎‏مخالف نیستیم؛ با نوکری اجانب مخالفیم. ما می گوییم که تخصصی که‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 156

‏  ما را به دامن امریکا بکشد یا انگلستان یا به دامن شوروی بکشد یا چین،‏‎ ‎‏این تخصص، تخصص مهلک است، نه تخصص سازنده.‏

‏     ما می خواهیم متخصصینی در دانشگاه تربیت بشوند که برای ملت‏‎ ‎‏خودشان باشند، نه برای کشاندن دانشگاه به طرف شرق یا طرف غرب.‏‎ ‎‏ما می خواهیم که تمام اداراتی که در این کشور هست و تمام جاهایی که‏‎ ‎‏صنعت می خواهند ایجاد کنند و می خواهند این مملکت ‏‏[‏‏وارد‏‏]‏‏ در‏‎ ‎‏صنعت بزرگ بشود و در علم، ما می خواهیم این علم و صنعت و همه‏‎ ‎‏چیزها در خدمت ملت باشد، نه در خدمت اجانب. تخصصی که در‏‎ ‎‏خدمت اجانب است ضررش از همه چیزها بالاتر است. علمی که ما را‏‎ ‎‏بکشد به طرف امریکا یا شوروی آن علم علم مضر است؛ آن علمی است‏‎ ‎‏که برای ملتها هلاکت می آورد. اشخاصی که در دانشگاه سابق تربیت‏‎ ‎‏شدند ـ الاّ قلیلی از آنها ـ اینها برای کشور ما اگر ضرر نداشتند که‏‎ ‎‏داشتند، نفعی نداشتند.(216)‏

4 / 3 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مخالفت با اصلاح دانشگاه

‏بعد از انقلاب هم آنهایی که به کشور خودشان علاقه داشتند و به اسلام‏‎ ‎‏علاقه داشتند، آنها هم انگشت را روی همان نقطۀ حساس گذاشتند و‏‎ ‎‏انقلاب فرهنگی و انقلاب دانشگاهی را خواستند. و شما دیدید که از‏‎ ‎‏همان روز اول، آنهایی که قبله شان یا مسکو بود و یا امریکا، شروع به‏‎ ‎‏مخالفت کردند؛ این را یک عمل ارتجاعی حساب کردند. آن وقت تهمتها‏‎ ‎‏هم زدند که اینها می خواهند اصلاً علمی توی کار نباشد و تخصصی توی‏‎ ‎‏کار نباشد و لابد اینها می خواهند تیمم و وضو را در دانشگاه یاد اینها‏‎ ‎‏بدهند! غافل از اینکه این تبلیغات اگر سابق عمل خودش را زیاد انجام‏‎ ‎‏داد، بعد از انقلاب و بیدار شدن قشرهای میلیونی ایران، این حرفها دیگر‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 157
‏  در آنها اثر ندارد. آنها می دانند که شما وقتی می گویید «مرتجع»‏‎ ‎‏مقصودتان این است که بگذارید ما دستمان باز باشد تا اینکه «مترقی»‏‎ ‎‏باشیم و مملکت خودمان را در آغوش غرب بکشیم که مترقی است! و یا‏‎ ‎‏در آغوش شرق و بلوک کمونیستی که آنها هم مترقی هستند! مقصود از‏‎ ‎‏«مرتجعین» مسلمانها و علاقه مندهای به اسلام و علاقه مندهای به‏‎ ‎‏کشور بود و مقصود از «مترقی» آنها بودند که می خواستند و می خواهند‏‎ ‎‏کشور را به طرف شرق و غرب بکشند و راهی جز کشاندن دانشگاه به‏‎ ‎‏طرف شرق یا طرف غرب نداشتند.‏

‏     از آن روز اولی که صحبت «انقلاب فرهنگی» پیش آمد، مخالفتها‏‎ ‎‏شروع شد. اگر شما گروههایی ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ که مخالفت کردند با این مسائل و‏‎ ‎‏اشخاصی ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ که سینه زدند برای باز شدن دانشگاه قبل از اصلاح‏‎ ‎‏مشاهده کنید، می بینید که اینها همه پای بیرق غرب و شرق سینه‏‎ ‎‏می زنند. شما توجه داشته اید و دارید که از همان اول انقلاب، قدم به قدم‏‎ ‎‏طوایفی و قلمهایی و زبانهایی بر ضد این انقلاب به کار افتادند؛ و هر‏‎ ‎‏قدمی که انقلاب خواست برای اصلاح بردارد، آنها مخالفت کردند. اگر‏‎ ‎‏صحبت دانشگاه آمد، همانهایی که دانشگاه را مرکز فساد قرار داده بودند‏‎ ‎‏و همانهایی که قبلۀ آنها غرب یا شرق بود، با اصلاح دانشگاه مخالف‏‎ ‎‏بودند. آنها خوف این را داشتند که مبادا دانشگاه یک دانشگاه اسلامی‏‎ ‎‏بشود تا اینکه دست شرق و غرب تا ابد از دانشگاه کوتاه بشود؛ یعنی، از‏‎ ‎‏کشور کوتاه بشود. آنهایی که می خواهند و می خواستند که دست شرق یا‏‎ ‎‏غرب باز باشد و مصلحت شخصی خودشان را در این امر می دانستند،‏‎ ‎‏کوشش کردند که با قلم و زبان محکوم کنند اصلاح و انقلاب دانشگاه را. و‏‎ ‎‏شما اگر توجه کنید که چه گروههایی مخالفت با این امر کردند و باز هم‏‎ ‎‏می کنند و باز هم اصرار دارند به اینکه دانشگاه به همان ترتیبی که سابق‏‎ ‎‏بود باز بشود، می فهمید روش این اشخاص چه روشی است. ما از مسائلی‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 158

‏  که در کشور طرح می شود اشخاصی که آن مسائل را طرح می کنند‏‎ ‎‏می شناسیم.‏

‏     آنهایی که با انقلاب «فرهنگی» مخالف بودند با اسم اینکه دانشگاه را‏‎ ‎‏می خواهند اینها اصلش ببندند و اینها نمی خواهند که دانشگاه در کار‏‎ ‎‏باشد، مشغول به تبلیغات شدند. یک دسته از آنها همانها بودند که‏‎ ‎‏دانشگاه را سنگر قرار داده بودند و اتاق جنگ در دانشگاه ـ به طوری که‏‎ ‎‏گفته می شود ـ ایجاد کرده بودند! و یک دسته از آن غربزده هایی که به‏‎ ‎‏خیال خودشان، اسلامی شدن دانشگاه و اسلامی شدن جوانهای ما و‏‎ ‎‏اسلامی شدن دانشمندان ما با مقاصدشان مخالف بود اینها را طرد به‏‎ ‎‏«ارتجاع» کردند. «مرتجعین»، یعنی آنهایی که نمی خواهند طرف شرق‏‎ ‎‏بروند که مرکز تمدن است ـ به اصطلاح آنها ـ ونمی خواهند طرف غرب‏‎ ‎‏بروند! که آنها طرف شرق و غرب هر دو را بهتر می دانستند از اسلام. آنها‏‎ ‎‏می خواهند اسلام نباشد، هرچه می خواهد باشد. آنها می خواهند که‏‎ ‎‏تربیتهای اسلامی در دانشگاهها نباشد.(217)‏

23 / 3 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

دانشگاه مستقل و ملی

‏باید آقایان دانشجویان و علمای دانشمند دست به هم بدهند و هرچه‏‎ ‎‏زودتر دانشگاهها را به طریقۀ اسلامی، به طریقۀ ملی، دانشگاهی که مال‏‎ ‎‏خود ملت باشد، دانشگاهی که مال خود ملت اسلامی باشد، زودتر باز‏‎ ‎‏بشود و دست اشخاصی که می خواهند این دانشگاه را به طرف شرق‏‎ ‎‏بکشند یا به طرف غرب بکشند کوتاه کنند و مقدرات دانشگاه را معلمین‏‎ ‎‏و اساتید اسلامی به دست بگیرند و دانشگاه یک دانشگاه ملی برای ملت‏‎ ‎‏باشد، نه اینکه زحمت را ملت بکشد و خرج دانشگاهها را ملت به عهده‏‎ ‎‏بگیرد و یک دانشگاهی باشد که اشخاصی که از او بیرون می آیند یا‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 159
‏  قبله شان شرق باشد یا قبله شان غرب باشد. باید دانشگاه باز بشود، لکن‏‎ ‎‏با آن وضعی که تربیتهای اسلامی و ملی و انسانی باشد. اینطور نباشد که‏‎ ‎‏ما فقط می خواهیم باز باشد. باز بود، پنجاه سال هم باز بود. چه اشخاصی‏‎ ‎‏را بیرون داد؟ همان اشخاصی را که ملت را به تباهی کشاندند و الآن هم‏‎ ‎‏دست از سر این ملت بر نمی دارند. ما می خواهیم که دانشگاهی باشد که‏‎ ‎‏ملت ما را مستقل و غیر وابسته به شرق و غرب درست بکند؛ نه ملت را به‏‎ ‎‏طرف شرق بکشد، نه ملت را به طرف غرب بکشد؛ یک ملتی مستقل، با‏‎ ‎‏فکر مستقل، با دانشگاه مستقل؛ که با استقلال دانشگاه کشور مستقل‏‎ ‎‏می شود؛ یک دانشگاهی که با فیضیه دست به دست هم بدهند و شرق و‏‎ ‎‏غرب را کنار بزنند و خودشان برای مصالح کشور خودشان و برای مصالح‏‎ ‎‏اسلام عزیز خودشان عمل بکنند و نونهالان عزیز ما را طوری بار بیاورند‏‎ ‎‏که نه قبلۀ آنها مسکو باشد و نه قبلۀ آنها لندن باشد و نه قبلۀ آنها‏‎ ‎‏واشنگتن؛ قبلۀ آنها کعبه باشد؛ توجه به خدای تبارک و تعالی باشد و‏‎ ‎‏اسلام را در آغوش بگیرند، که استقلال آنها، عزت آنها در سایۀ اسلام‏‎ ‎‏است.‏

‏     و اسلام برای علم آن قدر اجر قائل است که شاید دیگر مسالک‏‎ ‎‏آن قدر قائل نباشند. اسلام دانشمندها را آن قدر ارج می گذارد که شاید‏‎ ‎‏سایر مسالک آنطور نباشد. در اسلام، دانش بزرگترین چیز است، لکن نه‏‎ ‎‏دانش آنطوری که ما را به تباهی بکشد، نه دانشمندان آنطوری که ملت‏‎ ‎‏ما را به آغوش غرب یا شرق ببرد. اسلام کوشش دارد که علم را در‏‎ ‎‏مغزهای مستقل، در مغزهایی که به طرف شرق و غرب نیستند، در‏‎ ‎‏مغزهایی که به اسلام فکر می کنند، بار بیاورد. و این استقلال است که‏‎ ‎‏می تواند کشور ما را مستقل کند.(218)‏

23 / 3 / 60

*  *  *


کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 160

دانشگاه برای ملت

‏یکـی از چیـزهایی که اینهـا باز برایش سینـه می زنند و «جبهۀ ملی» هم‏‎ ‎‏در اعلامیـه اش ‏‏[‏‏آورده این است که‏‏]‏‏ دانشگاه چـرا بـاز نمی شود. هی‏‎ ‎‏دانشگاه! آقـا دانشگاه شمـا را بیـرون داده! ایـن دانشگاه بـاز بشـود،‏‎ ‎‏ده بیست سال دیگـر یک عـده ای بیـایند، همینهـا هستند، همین که‏‎ ‎‏شماییـد! آنها هستید که اسلام را هیچ قبـول نـدارید؛ احکام اسلام را‏‎ ‎‏احکام «غیـر انسـانی» می دانیـد! ما می خواهیـم یک دانشگـاهی درست‏‎ ‎‏بشـود بـرای ملت. شمـا بـا اسم مـلت داریـد به ضد ملت عمـل می کنید.‏‎ ‎‏این ملت این جمعیتهـا هستنـد که در خیابانهـا و در بازارهـا دارنـد‏‎ ‎‏بـرای اسلام زحمـت می کشنـد؛ بـرای کشـور زحمت می کشنـد. ما‏‎ ‎‏می خواهیـم یک دانشگاهی بـاشد کـه بعـد مثـل شما را بیرون ندهد!‏‎ ‎‏یک دانشگاهی که یک آدم متعهد به اسلام را بیرون بدهد. اگر تعهد به‏‎ ‎‏اسلام داشته باشد، نه ما را طرف شرق می کشد، نه ما را طرف غرب‏‎ ‎‏می کشد؛ نه آن دیدِ تنگ بعضی از شما را دارد که می گوید «ما‏‎ ‎‏نمی توانیم».(219)‏

25 / 3 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مخالفین انقلاب فرهنگی

‏وقتی دانشگاه ها بسته شد، چه افرادی مهم مخالفت کردند. سابق وقتی‏‎ ‎‏دانشگاه دست ما نبود، دیدید که چه حیواناتی بیرون آمد. در همین‏‎ ‎‏دانشگاه اگر کسی می خواست نماز بخواند، رویش نمی شد ودر پنهان‏‎ ‎‏نماز می خواند. واینکه اینها اظهار داشتند دانشگاه باز شود، از اول معلوم‏‎ ‎‏بود مسائل آنها این نیست که دلشان برای اسلام بسوزد. باید چشم ها را‏‎ ‎‏باز کنیم واشخاص را مطالعه کنیم.(220)‏

2 / 4 / 60

*  *  *


کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 161

تحول انسان غربی به انسان اسلامی

‏مسألۀ فرهنگ و آموزش و پرورش در رأس مسائل کشور است. اگر‏‎ ‎‏مشکلات فرهنگی و آموزشی به صورتی که مصالح کشور اقتضا می کند‏‎ ‎‏حل شود، دیگر مسائل به آسانی حل می گردد. صدماتی که کشور ما از‏‎ ‎‏فرهنگ رژیم شاهنشاهی خورده است قابل مقایسه با ضررهای‏‎ ‎‏اقتصادی و غیره نبوده است. متأسفانه در زمان این پسر و پدر دست‏‎ ‎‏اجانب باز گردید و مراکز آموزشی، که باید تکیه گاه ملت باشد، به ضدش‏‎ ‎‏تبدیل گردید. البته انحراف فرهنگ ما ریشۀ تاریخی دارد و ما امروز‏‎ ‎‏مواجهیم با استادان و معلمانی بر پایۀ همین تربیت و با فرهنگی غربی‏‎ ‎‏که با مصالح اسلام و کشور ما به هیچ وجه وفق نمی دهد. تمام وابستگان و‏‎ ‎‏انگلهای خارجی زاییده شده از این دانشگاه غربی بوده اند. اجانب با‏‎ ‎‏فعالیت خود، مدارس و دانشگاههای ما را از محتوا خالی کردند. البته‏‎ ‎‏حملات زیادی به روحانیت هم شد. آنها می خواستند روحانیت را هم‏‎ ‎‏تغییر بنیادی دهند و عده ای از روحانیون را هم بردند، ولی عده ای مقاوم‏‎ ‎‏باقی ماندند؛ تغییر نکردند.‏

‏     ما باید سالهای طولانی زحمت و مشقت بکشیم تا از فطرت ثانی‏‎ ‎‏خود متحول شویم و خود را بیابیم و روی پای خویش بایستیم و مستقل‏‎ ‎‏گردیم و دیگر احتیاجی به شرق و غرب نداشته باشیم. و باید از همان‏‎ ‎‏بچه ها شروع کنیم و تنها مقصدمان تحول انسان غربی به انسانی‏‎ ‎‏اسلامی باشد. اگر این مهم را انجام دادیم، مطمئن باشید که هیچ کس و‏‎ ‎‏هیچ قدرتی نمی تواند به ما ضربه بزند. اگر ما از نظر فکری مستقل‏‎ ‎‏باشیم، آنها چگونه می توانند به ما ضربه بزنند. تنها آنها می توانند از‏‎ ‎‏داخل خود ما، به ما ضربه بزنند؛ در داخل، فردی را درست کنند ـ کما‏‎ ‎‏اینکه می بینید درست کرده اند ـ و بعد توسط آن هر چه می خواهند‏‎ ‎‏انجام می دهند.(221)‏

23 / 7 / 60


کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 162

ضرورت تحول فرهنگی

‏چه حوزه های علمیۀ قدیمی و چه دانشگاهها یک وضعی داشتند که با‏‎ ‎‏این جهش باید آن وضع را متحول کنند و تهیۀ قبلی نداشتند. ناگهان‏‎ ‎‏تکلیفهایی به دوش همه آمد و چون مهیا نبودند هیچ یک از قشرهای‏‎ ‎‏ملت، از این جهت بار سنگین بود، لکن مع ذلک، بحمدالله همت والای‏‎ ‎‏همۀ قشرهای ملت این بار سنگین را هم دارد به پیش می برد، لکن کافی‏‎ ‎‏نیست این مقدار.(222)‏

18 / 9 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

صلاح و فساد کشور در گرو دانشگاهها

‏دانشگاه یک کشوری اگر اصلاح بشود آن کشور اصلاح می شود؛ برای‏‎ ‎‏اینکه آنکه در رأس امور اجرایی یا تقتین یا قضاوت یا اینطور چیزها واقع‏‎ ‎‏می شود دانشگاهیها هستند و روحانیین و با اصلاح این دانشگاه امور‏‎ ‎‏کشور اصلاح می شود و با انحراف دانشگاه، کشور منحرف می شود. حتی‏‎ ‎‏اگر یک استاد منحرف باشد ممکن است که اثرش برای یک کشور اثر‏‎ ‎‏چشمگیر باشد؛ برای اینکه یک استاد منحرف ممکن است که جمعی از‏‎ ‎‏جوانها را منحرف کند و آنها هم همین طور در دراز مدت، یک وقت یک‏‎ ‎‏غائلۀ بزرگ برپا بشود. ... آنهایی که می خواهند این کشورهای امثال‏‎ ‎‏کشور ما را همه چیزش را از بین ببرند. آنها در همه جا فعالیت می کنند‏‎ ‎‏خصوصاً در دانشگاه؛ برای اینکه می دانند که اگر دانشگاه در خدمت‏‎ ‎‏غرب واقع بشود کشور در خدمت غرب است. ... دانشگاه را با افراد متعهّد‏‎ ‎‏به راه بیندازند. ...از دانشگاه به جبهه می روند و شهید می دهند. این آن‏‎ ‎‏تحولی است که پیدا شده است در این نهضت. این تحول الهی است که‏‎ ‎‏دانشگاهی، استاد دانشگاه، اینها در جبهه ها هم می روند و با کمال‏‎ ‎‏گشاده رویی می روند و یا مجروح می دهند یا شهید می دهند.(223)‏

22 / 9 / 60


کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 163

اصلاح تدریجی در حین بازگشایی دانشگاهها

‏من از بعضی روزنامه ها گله باید بکنم که گاهی در تیترهایشان یک‏‎ ‎‏مطلبی که از یک راه می خواهد برود، منحرفش می کنند به راه دیگر. ما‏‎ ‎‏می گوییم دانشگاهها باید باز بشود و در خلال باز شدن زحمت کشیده‏‎ ‎‏بشود از جناح خود دانشگاهیها و از جناح روحانیون و جناحهای دیگری‏‎ ‎‏خدمت کنند تا اینکه دانشگاهها به آن ترتیب اسلامی برسند. می بینیم‏‎ ‎‏که گاهی وقتها در روزنامه ها می گویند که دانشگاهها تا اصلاح نشود،‏‎ ‎‏نباید باز بشود، گاهی هم گردن من می گذارند این حرف را؛ من از آنها گله‏‎ ‎‏دارم که من که می گویم که دانشگاه چون اصلاحش طولانی است باید باز‏‎ ‎‏بشود، نه اینکه صبر کنند تا آن آخر. و یک مطلبی هم به شورای انقلاب‏‎ ‎‏فرهنگی عرض می کنم که از قراری که بعضی از آقایان گفتند، ایراد زیاد‏‎ ‎‏می گیرند. یک مسأله، مسأله این است که اشخاصی که فاسد هستند و‏‎ ‎‏می خواهند افساد بکنند در دانشگاه، حرفی نیست که اینها باید در‏‎ ‎‏دانشگاه راه پیدا نکنند، آنهایی که دانشگاه را سنگر کرده بودند و اتاق‏‎ ‎‏جنگ درست کرده بودند و این مفاسد را ایجاد می کردند، آنها را باید‏‎ ‎‏شناسایی کنند و کنار بگذارند. اما یک دسته جوان هستند از دخترها، از‏‎ ‎‏پسرها که اینها گاهی در سابق یک ابتلائاتی به معصیتهایی داشتند و بعد‏‎ ‎‏توبه کردند، اینها را نباید آقایان بگویند که شما در فلان وقت یک کار‏‎ ‎‏خلافی کردید و حالا دیگر باید محروم باشید از دانشگاه؛ خیر، در توبه باز‏‎ ‎‏است، خدای تبارک و تعالی در توبه را باز گذاشته است برای همه‏‎ ‎‏معاصی. البته مفسدها نباید باشند، لکن اشخاصی که توبه کردند،‏‎ ‎‏اشخاصی که قبلاً افسادی نکرده بودند لکن یک ـ مثلاً ـ خلافی کرده‏‎ ‎‏بودند، چه دخترها و چه پسرها و حالا پشیمان شدند، اینها را ما باید با‏‎ ‎‏آغوش باز بپذیریم و توبۀ آنها پیش خدای تبارک و تعالی مقبول است و‏‎ ‎‏اینها هم راه پیدا کنند به دانشگاه و این جوانها را مأیوس نکنید. این‏‎ ‎‏جوانها ذخیره این ملت هستند. انحرافی اگر بوده است فی الجمله، آنها‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 164

‏  هم که توبه کردند. بنابراین، دانشگاه را باید با جدیت باز کنند و با جدیت‏‎ ‎‏دنبال این بروند که به طور حتمی اسلامی اش کنند و تربیتهای اسلامی‏‎ ‎‏در آن باشد.(224)‏

4 / 11 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

پاکسازی دانشگاهها، مقدمه رشد و ترقی جمهوری اسلامی

‏در حوزه ها و دانشگاهها، که همگام با حوزه ها هستند و هر دو از ویژگی‏‎ ‎‏خاصی برخوردارند، تصفیه و پاکسازی مهمتر است. و با تصفیۀ این دو‏‎ ‎‏پایگاه اسلامی و ملی، محتوای جمهوری اسلامی به رشد و ترقی خود‏‎ ‎‏ادامه خواهد داد. و با انحراف این دو، انقلاب و جمهوری از مسیر اصلی‏‎ ‎‏خود منحرف خواهد شد.(225)‏

22 / 11 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

دانشگاه باید به درد ملت بخورد

‏قضیۀ دانشگاه از اهم امور است، همان طوری که برای دشمنان ما و برای‏‎ ‎‏آنها که می خواهند افکار جوانان ما را منحرف کنند هم مهم است، چون‏‎ ‎‏دانشگاه مرکز همه چیز است، حتی تشکیل دولت. و باید این مسأله را‏‎ ‎‏دنبال کنیم که دانشگاه اسلامی شود تا برای کشور ما مفید گردد. و باید‏‎ ‎‏سعی شود که تا دانشگاه به یکی از دو قدرت گرایش پیدا نکند، و این به‏‎ ‎‏صرف وقت و نظارت کامل احتیاج دارد. و باید توجه داشت تا بعد از‏‎ ‎‏بازگشایی مبادا افراد منحرف با تزریق مسائل انحرافی افکار جوانان ما را‏‎ ‎‏فاسد بکنند، و برای نظارت بر این موضوع احتیاج به افراد بسیاری است.‏

‏     امیدوارم دانشگاهی داشته باشیم که به درد ملت بخورد. و برای‏‎ ‎‏تحقق این امر لازم است از افراد متخصص متعهد و در صورت کمبود از‏‎ ‎‏متخصصین غیر مخالف  با جمهوری اسلامی استفاده نمایید. ان شاءالله ‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 165

‏  با قدرت هر چه تمامتر در این امر فعالیت کنید و به پیش بروید تا به‏‎ ‎‏مقاصد الهی برسیم.(226)‏

12 / 7 / 62

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اصلاح دانشگاهها، اولویت پس از جنگ

‏پس از جنگ، از مدارس علمی و دانشگاهها، که در حقیقت قلب تپنده و‏‎ ‎‏نبض زنندۀ ملت هستند، شروع می کنیم. می دانیم که این دو مرکز در‏‎ ‎‏حقیقت دو شاخه اند از یک شجرۀ طیبه و دو بازو از یک مقام انسان‏‎ ‎‏روحانی؛ که اگر به صلاح گرایند و تعهد روحانی خود را حفظ کنند و‏‎ ‎‏دست در دست هم در صف واحد و در خدمت به حق و خلق قیام کنند‏‎ ‎‏ملت را به کمال خود در دو بعد معنوی و مادی می رسانند و آزادی و‏‎ ‎‏استقلال را در کشور حفظ می کنند و چون سدی محکم و صفی و بنیانی‏‎ ‎‏مرصوص در مقابل تهاجم اجانب و نفوذ فساد ایستاده و ملت و کشور را با‏‎ ‎‏قامتی راست و پرچمی افراشته به سوی ترقی و تعالی سوق می دهند. و‏‎ ‎‏خدای نخواسته اگر در هر یک از وظایف الهی و ملی خود انحراف پیدا‏‎ ‎‏کنند، به سر ملت آن می آورند که دانشگاه وابسته در رژیم وابسته آورد،‏‎ ‎‏که اکنون نیز کشور و ملت اسلامی ما از گرفتاریهای آن خارج نشده. و‏‎ ‎‏شک نیست که گرفتاری امروز ما در بعد اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی‏‎ ‎‏بلکه در جنگ تحمیلی و شرارت وابستگان به دو قطب سلطه جو از آثار‏‎ ‎‏شوم دانشگاههای مبتلا به غرب و شرقزدگان ضداسلامی و ضد ملی‏‎ ‎‏است.(227)‏

22 / 11 / 63

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

دانشگاه را اصلاح کنید

‏امیدوارم احساس کرده باشید که همۀ دردهای ایران از دانشگاه شروع‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 166

‏  شده است. دانشگاه، تلخیهایی داشت که به این زودیها رفع نمی شود.‏‎ ‎‏جدیت و فداکاری لازم دارد تا دانشگاه، دانشگاه بشود. دانشگاهی که حق‏‎ ‎‏نداشت از مصالح ایران و اسلام صحبت کند، دانشگاهی که نماز خواندن‏‎ ‎‏در آن عیب بود، دانشگاهی که تمام گرفتاریهای ما منشأش در آن بود،‏‎ ‎‏دانشگاه نبود. شما باید کوشش کنید و دانشگاه را اصلاح کنید، و احساس‏‎ ‎‏کنید که اسلام است که می تواند دانشگاه را اصلاح کند. و اصلاح دانشگاه‏‎ ‎‏زمانی آسان است که فرزندانمان را از دورۀ دانش آموزی زیر نظر بگیریم،‏‎ ‎‏که اگر فرزندانمان در کودکی درست تربیت شدند، دانشگاه زحمتش‏‎ ‎‏کمتر می شود.(228)‏

27 / 1 / 64

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

دانشگاه مطابق خواست ملت

‏باید کاری کنید که دانشگاههایمان روش توده های مردم را داشته باشد‏‎ ‎‏که اگر ملتی چیزی را خواست، خلافش را نمی توان بر آن تحمیل کرد.‏‎ ‎‏شما ملاحظه کنید توده های میلیونی ما چگونه منقلب شده اند و به این‏‎ ‎‏معنا توجه کرده اند که باید در مقابل قدرتها بایستند. دانشگاه باید مرکز‏‎ ‎‏رشد چنین امری باشد که متأسفانه نبوده است.(229)‏

27 / 1 / 64

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اصلاح دانشگاه و حل مسائل

‏دانشگاهها را در مدّ نظر بگیرید که اسلامی بشود. و اگر دانشگاهها‏‎ ‎‏اسلامی بشود مسائل ما در آتیه هم حل است.(230)‏

13 / 6 / 64

*  *  *

‏ ‏


کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 167

معنای انقلاب فرهنگی

‏انقلاب فرهنگی هم همین جور است که یک انقلاب است که تحول است‏‎ ‎‏از یک حالی به حالی دیگر، نه پیشبرد همان چیزی که هست.(231)‏

19 / 9 / 64

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

رفع انحراف از دانشگاهها

‏در دانشگاه نقشه آن است که جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزشهای‏‎ ‎‏خودی منحرف کنند و به سوی شرق یا غرب بکشانند و دولتمردان را از‏‎ ‎‏بین اینان انتخاب و بر سرنوشت کشورها حکومت دهند تا به دست آنها‏‎ ‎‏هرچه می خواهند انجام دهند. اینان کشور را به غارتزدگی و غربزدگی‏‎ ‎‏بکشانند و قشر روحانی با انزوا و منفوریت و شکست قادر بر جلوگیری‏‎ ‎‏نباشد. و این بهترین راه است برای عقب نگهداشتن و غارت کردن‏‎ ‎‏کشورهای تحت سلطه، زیرا برای ابرقدرتها بی زحمت و بی خرج و در‏‎ ‎‏جوامع ملی بی سر و صدا، هر چه هست به جیب آنان می ریزد.‏

‏     پس اکنون که دانشگاهها و دانشسراها در دست اصلاح و پاکسازی‏‎ ‎‏است، بر همۀ ما لازم است با متصدیان کمک کنیم و برای همیشه‏‎ ‎‏نگذاریم دانشگاهها به انحراف کشیده شود؛ و هر جا انحرافی به چشم‏‎ ‎‏خورد با اقدام سریع به رفع آن کوشیم. و این امر حیاتی باید در مرحلۀ‏‎ ‎‏اول با دست پرتوان خود جوانان دانشگاهها و دانشسراها انجام گیرد که‏‎ ‎‏نجات دانشگاه از انحراف، نجات کشور و ملت است.‏

‏     و اینجانب به همۀ نوجوانان و جوانان در مرحلۀ اول، و پدران و‏‎ ‎‏مادران و دوستان آنها در مرحلۀ دوم، و به دولتمردان و روشنفکران‏‎ ‎‏دلسوز برای کشور در مرحلۀ بعد وصیت می کنم که در این امر مهم که‏‎ ‎‏کشورتان را از آسیب نگه می دارد، با جان و دل کوشش کنید و دانشگاهها‏‎ ‎‏را به نسل بعد بسپرید. و به همۀ نسلهای مسلسل توصیه می کنم که برای‏‎ ‎‏نجات خود و کشور عزیز و اسلامِ آدم ساز، دانشگاهها را از انحراف و غرب‏

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 168

‏  و شرقزدگی حفظ و پاسداری کنید و با این عمل انسانی ـ اسلامی خود‏‎ ‎‏دست قدرتهای بزرگ را از کشور قطع و آنان را ناامید نمایید. خدایتان‏‎ ‎‏پشتیبان و نگهدار باد.(232)‏

15 / 3 / 68

*  *  *

‏ ‏

‎ ‎

کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 169

  • ))       صفحه 80 ، پاورقی 1.
  • )) مرحوم آیت الله شیخ محمد فیض، از اساتید حوزه علمیه قم که در سال 1328 ه . ش. درگذشت. ترور سپهبد علی رزم آرا توسط فداییان اسلام در مجلس ختم این مرحوم که در مسجد ارک برگزار شده بود رخ داد.
  • ))        صفحه 38، پاورقی 1.
  • )) مهندس جعفر شریف امامی فرزند «محمدحسین نظام الاسلام»، رئیس مجلس سنا و نخست وزیر دولت آشتی ملی که پس از روی کارآمدن در شانزده شهر کشور حکومت نظامی اعلام کرد و حادثه قتل عام مردم در هفده شهریور 1357 در زمان نخست وزیری وی به وقوع پیوست.