ضرورت انقلاب فرهنگی
لزوم حذف نقشه های اجانب
جوانهـای مـا را عمرهایشـان را دارنـد ضایع می کننـد. یعنی رفتـن در این دانشکده هـا و در این دانشگاههـا جز تضییع عمـر معلـم و متعلـم چیـزی نیست. معلمهـا هم این را می داننـد، متعلمهـا هم این را می دانند ـ همه می دانند لکن وضع اینطوری است. ما که می گوییم باید این ورق برگردد، پیچیده بشود تمام این نقشه هایی که خارجیها به دست این عمال خبیثشان در ایران پیاده کرده اند، باید اینها برداشته بشود، برای این است که ما می بینیم که هر جا دست
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 125
بگذاریم فاسد است.(181)
11 / 8 / 57
* * *
فرهنگ باید متحول بشود
این فرهنـگ بـاید متحـول بشود. فرهنـگ استعماری فرهنگ استقلالی بشود. باید معلمینـی که در این فرهنـگ یا در تمـام قشـرهای اساتید و ـ عرض می کنم ـ اینها باشد انتخاب بشوند و اشخاص صحیح، سالـم. کسـانی که جوانهای ما را تربیت صحیح بکنند نه اینکه یک تربیت انگلی بکننـد؛ چنانچـه تا حالا بنـا بـر این بوده است که اینها را غربی بار بیاورند، غربزده کنند. باید استقلال داشته باشید؛ باید هیچ توجه نداشتـه باشیـد که در غـرب چه می گـذرد. در غرب خیلی بد می گذرد! شما گمان نکنید که در غرب خیلی خبر هست، خودشـان می گوینـد «در غرب خبری نیست»! خبرهـا هست لکن خبـرهای رشد فکـری و رشد انسـانی کم است. شمـا باید مستقـل باشید و رشد انسانی پیدا بکنید. بچه ها را، جوانهای ما را رشد انسانی بدهید. دولت باید درست توجه بکند که رؤسایی را که انتخاب می کند برای دانشگاهها، برای مدارس، معلمینی را که انتخاب می کنند آنها برای تربیت اطفال، اینها باید همه متحول بشود از حال سابق؛ و کسانی که سابق در خدمت اشخاص بیگانه بودند یا در خدمت طاغوت بودند، حالا ثانیاً نیایند و بچه های ما را باز به عقب برانند. این هم یک مطلبی است که در فرهنگ بسیار مهم است. و بالاخره باید فرهنگ متحول بشود به یک فرهنگ سالم، به یک فرهنگ مستقل، و یک فرهنگ انسانی.(182)
29 / 12 / 57
* * *
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 126
دانشگاهها باید متحول بشود
در جمهوری اسلامی باید تمام مسائلی که در ایران است متحول بشود. در جمهوری اسلامی باید دانشگاهها متحول بشود؛ دانشگاههای پیوسته، به دانشگاههای مستقل متبدل بشود. فرهنگ ما باید متبدل بشود؛ فرهنگ استعماری، فرهنگ استقلالی بشود.(183)
12 / 1 / 58
* * *
رفع نقیصه های فرهنگ
ان شاءالله بعد از اینکه حکومت اسلامی استقرار پیدا کرد، نقیصه ها را همه با هم باید رفع بکنیم، که در رأس آنها فرهنگ است. فرهنگ اساس ملت است، اساس ملیت یک ملت است، اساس استقلال یک ملت است و لهذا آنها کوشش کرده اند که فرهنگ ما را استعماری کنند. کوشش کردند که نگذارند انسان پیدا بشود. آنها از انسان می ترسند، از آدم می ترسند. آنها کوشش کردند در این سالهای طولانی، و خصوصاً در این پنجاه و چند سال، که رجال در ایران پیدا نشود. تحصیلات را به طوری قرار دادند که رشد تحصیلی و انسانی پیدا نشود. ما را همچو ترساندند، همچو با تبلیغات خودشان ماها را ترساندند که از خودمان می ترسیدیم، به خودمان اعتماد نداشتیم. اگر یک کسی مریض می شد می گفتیم باید برود به خارج، در صورتی که طبیب داشتیم. همچو با ما رفتار کردند و ما را لرزاندند و ما را تهی کردند که اگر می خواستیم یک راهی را اسفالت کنیم می گفتیم باید از خارج بیاید با آنکه داشتیم باید ارتش ما را خارجیها اداره کنند، باید نفت ما را خارجیها بیایند اداره کنند با آنکه ما داشتیم همه چیز؛ این برای این بود که ما را از اینکه بودیم تهی کردند؛ مغزهای ما را شستشو کردند. اعتماد به نفس را از بین بردند. برادرها! جوانها را با اعتماد به نفس، با استقلال نفسانی بار بیاورید. معلمها! جوانها را مستقل، آزاد بار بیاورید؛ مُعْتمِد به نفسشان کنید. ما همه چیز
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 127
داریم لکن آنها ما را همچو کردند که خیال کنیم هیچ نداریم.(184)
29 / 1 / 58
* * *
لزوم تحولی بزرگ در فرهنگ
تحول می خواهد. بزرگترین تحولی که باید بشود در فرهنگ باید بشود؛ برای اینکه بزرگترین مؤسسه ای است که ملت را یا به تباهی می کشد، یا به اوج عظمت و قدرت می کشد. برنامه های فرهنگی تحول لازم دارد، فرهنگ باید متحول بشود. این غیر از سایر ادارات است. فرهنگ؛ غیر جاهای دیگر است. بنابراین، مشکلات زیاد است و در عین حال که من تشکر می کنم از اینکه شما برای مستمندان حاضرید اینکه هر جور خدمتی را بکنید و این هم ارزش دارد پیش خدا و خلق، لکن کار شما، کار اساسی شما، آن است که در فرهنگ است. این یک امر مادی است؛ یک فقر مادی است؛ که البته ارزش دارد که کمک می کنید؛ ارزش هم، ارزش معنوی دارد این؛ ارزش اخلاقی دارد؛ لکن آن کار مهم شما آن کارهای معنوی است که باید فرهنگ را یک جوری درست بکنید، فرهنگی را یک جوری بار بیاورید، که برای ملت شما مفید باشد؛ و این نمی شود جز که ایمان باشد.(185)
3 / 3 / 58
* * *
رفع وابستگی فکری
اینها نیروهای انسانی ما را از بین بردند، نگذاشتند رشد بکند. در بین خود کشور ما جوری کردند که محتوای انسان را از بین بردند، یک صورتی گذاشتند و محتوا را گرفتند. طوری کردند که اعتماد ما هم به خودمان تمام شد. استقلال فکری ما را، استقلال روحی ما را، از دست ما گرفتند. این بدتر از آن استقلال گرفتنی بود که کشور ما استقلال
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 128
نداشت. ما روحیۀ خودمان را از دست داده بودیم. هرچه می شد در ذهن همه این بود که باید از خارج این کارها درست بشود می خواستند اسفالت کنند یک خیابانی را، یا بین این شهر با آن شهر یک خطی بکشند، آن باید از خارج بیاید. اهانت کردند به نیروهای انسانی ما، محتوا را گرفتند. تا یکی مریض می شد، این باید انگلستان برود؛ حالا هم باز تتمه اش هست. اطبا که گاهی می آیند اینجا، می گویند ما خودمان می توانیم معالجه کنیم اینهایی که می برند آنجا، ما هم می توانیم معالجه کنیم، لکن مردم را جوری بار آوردند که سلب اطمینان کردند از خودشان، استقلال فکری را از ما گرفتند. ما در فکر و در اندیشه و در روح وابسته شدیم.
این وابستگی بسیار اسفناک است. وابستگی نظامی را با یک روز، با یک ماه می شود رفعش کرد؛ بیرونشان کرد؛ وابستگی اقتصادی قابل جبران است؛ زود می شود جبران کرد؛ اما وابستگی روحی و انسانی است که بسیار مشکل است. یک بچه را از آن بچگی، کوچولویی، که بوده است در دامن مادرش، تا رفته است به دبستان، تا رفته است به دبیرستان، و تا رفته است در دانشگاه، هر جا رفته، تبلیغات جوری بوده است که این را وابسته بار آورده؛ اعتقادش این شده که به غیر ارتباط با خارج نمی شود کاری کرد؛ خودمان چیزی نداریم. حتی گمان این است که خودمان، حتی اخلاقمان هم اخلاق صحیح نباشد، این است که مشکل است ترمیمش، به این زودیها هم ترمیم نمی شود و همه باید دست به هم بدهند برای ترمیم این جهت که این وابستگی از بین برود؛ و یک مملکتی باشد که هم اقتصادش مستقل باشد؛ هم فرهنگش مستقل باشد؛ هم انسانش مستقل باشد؛ هم فکرش مستقل باشد ـ استقلال فکری؛ استقلال روحی ـ الآن هم در هر جا که بروید، هر مجلسی از این روشنفکران ما درست می کنند، باز حرفها همان حرفهای غربزدگی
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 129
است؛ همان حرفهاست. همان حرفهایی که در زمان طاغوت وقتی جمع می شدند دور هم می گفتند، حالا هم باز همان حرفها را می زنند. از وابستگی و غربزدگی ما بیرون نیامدیم و به این زودی بیرون نمی آییم. آن گوینده شان، که خدا رحمتش کند حالا فوت شده است گفته بود که ما همه چیزمان باید انگلیسی باشد! یکی از معاریف اینها [می گوید] که ما همه چیزمان باید انگلیسی باشد اینطور محتوا را از دست داده بود و میان تهی شده بود. صورت صورت یک آدم، مثل سایر مردم؛ ولی محتوا محتوای وابسته.
به این زودیها ما نمی توانیم این قشرهای روشنفکر و این قشرهای «آزادی» طلب را از آن محتوایی که در [مغز]شان پنجاه سال، سی سال، بیست سال تزریق شده است و تهی کردند خودشان را از خودشان، خودشان از خودشان غافل شدند، به این زودی، نمی شود اصلاحشان کرد. یک فرهنگ تازه می خواهد؛ یک فرهنگ متحول می خواهد؛ که حالا از اول بچه های ما را بار بیاورند به یک فرهنگ انسانی، اسلامی، استقلالی. یک فرهنگی که مال خودمان باشد. که این بچه از اول بار بیاید به اینطور که من خودم هستم که سرنوشتم را می توانم دستم بگیرم. هی تو گوشش نخوانند که فرنگ ـ نمی دانم ـ اروپا، امریکا. هی تو گوشها خواندند این را؛ همه چیز باید از آنجا باشد؛ همه چیز ما وابسته باید باشد، اخلاقمان هم باید وابسته باشد؛ وقتی هم که آزادی می خواهیم یک آزادی غربی می خواهیم؛ ما باید غربی باشیم؛ یک آزادی می خواهیم که همان شبیه آزادی غرب باشد.(186)
9 / 3 / 58
* * *
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 130
اسلامی کردن دانشگاه
دانشگاه مبدأ همۀ تحولات است. از دانشگاه، چه دانشگاه علوم قدیمه چه دانشگاه علوم جدیده، از دانشگاه سعادت یک ملت و در مقابل سعادت، شقاوت یک ملت سرچشمه می گیرد. دانشگاه را باید جدیت کرد، جدیت بکنید دانشگاه را درستش کنید، دانشگاه را اسلامی اش کنید.(187)
16 / 3 / 58
* * *
ایجاد فرهنگ مستقل اسلامی
قضیۀ تربیت یک ملت به این است که فرهنگ آن ملت فرهنگ صحیح باشد. شما کوشش کنید که فرهنگ را فرهنگ مستقل اسلامی درست کنید. جوانهایی که در این فرهنگ تربیت می شوند همانهایی هستند که مقدرات کشور در دست آنهاست. اگر اینها درست بار بیایند، همه خدمتگزار به مردم؛ امین به بیت المال؛ و همۀ اینها در تحت رهبری اسلام تحقق پیدا می کند. اگر یک ملتی فرهنگش اینطور تربیت بشود، این فرهنگ، فرهنگ غنی اسلامی است و مملکت، یک مملکت آرام مترقی خواهد بود.(188)
21 / 3 / 58
* * *
ضرورت اصلاح دانشگاهها
دانشگاه ما، که مرکز آدمسازی باید باشد، قشر دانشجو که متعهد برای اسلام است و خونش را برای اسلام داد و فعالیت برای اسلام کرد، حالا بیدار باشد که یک عده معدودی توی این دانشگاهها دارند می روند و نمی خواهند اسلام پیدا بشود. نه اینکه می خواهند دانشگاه درست بشود؛ خیر؛ آنها از درست شدن دانشگاه می ترسند. خدا رحمت کند
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 131
مرحوم فیض قمی ـ رضوان الله علیه ـ را، توی همین مدرسۀ فیضیه، نزدیک اینجایی که حوض بود، زمان رضاخان، فرمودند به من که چه عیبی دارد، خوب اینها می خواهند صالح را از غیر صالح جدا کنند ـ می خواستند امتحان بکنند و آن امتحانهایی که می خواستند بکنند و روحانیت را از بین ببرند ـ ایشان باورشان آمده بود؛ می فرمود که خوب، اینها می خواهند صالحها را کنار بگذارند باشد، بدها را بفرستند. من عرض کردم آقا، اینها از صالح می ترسند! اینها از روحانی صالح می ترسند؛ از بدش چه ترسی دارند؟ بدش که همراه هست ـ همراهشان ـ اینها از صالح می ترسند. دانشگاه هم باید خودش را اصلاح کند. خود دانشگاهی؛ خود دانشگاهی صالح. اینهایی که حالا آمده اند و می خواهند به قول خودشان اصلاح بکنند، اینها از اصلاح دانشگاه می ترسند. اینها می ترسند که در دانشگاه یک آدمی پیدا بشود که یکوقت مشت بزند به دهانشان! آنها هم می ترسیدند که از روحانیت یکی پیدا بشود مشت بزند به دهانشان! همه از آدم می ترسند. از آدمک که کسی نمی ترسد!
اینها می خواهند دانشگاه را نگذارند آدم تویش پیدا بشود و شما جدیت کنید که آدم پیدا بشود.(189)
25 / 3 / 58
* * *
توجه به علوم الهی
فرق بین دانشگاههای غربی و دانشگاههای اسلامی باید در آن طرحی باشد که اسلام برای دانشگاهها طرح می کند. دانشگاههای غربی ـ به هر مرتبه ای هم که برسند ـ طبیعت را ادراک می کنند، طبیعت را مهار
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 132
نمی کنند برای معنویت. اسلام به علوم طبیعی نظر استقلالی ندارد. تمام علوم طبیعی ـ به هر مرتبه ای که برسند ـ باز آن چیزی که اسلام می خواهد نیست. اسلام طبیعت را مهار می کند برای واقعیت؛ و همه را رو به وحدت و توحید می برد. تمام علومی که شما اسم می برید و از دانشگاههای خارجی تعریف می کنید ـ و تعریف هم دارد ـ اینها یک ورق از عالم است؛ آن هم یک ورق نازلتر از همۀ اوراق. عالَم، از مبدأ خیر مطلق تا منتها الیه، یک موجودی است که حَظِ طبیعی اش یک موجود بسیار نازل است؛ و جمیع علوم طبیعی در قبال علوم الهی بسیار نازل است؛ چنانکه تمام موجودات طبیعی در مقابل موجودات الهی بسیار نازل هستند.(190)
13 / 4 / 58
* * *
نیاز به استقلال فکری
عمده این است که فرهنگ یک فرهنگ متحول بشود؛ یک فرهنگی که از آن غربزدگی بیرون بیاید. همه چیزمان باید اینطور بشود. استقلال فکری، استقلال باطنی، داشته باشد. علاوه بر اینکه استقلال باید داشته باشد و کسی در فرهنگ دخالت نباید بکند، باید استقلال فکری داشته باشد؛ خودش مستقل و آزاد و روی پای خودش باشد. اینطور نباشد که توجهش به این باشد که غرب چه می کند، ما هم دنبال او؛ آنها چه می گویند، ما هم دنبال او.
این مصیبت بزرگی که بر ایران و ممالک شرقی، مطلقاً، وارد شده است که گوششان به این است که غربیها چه می کنند و چه می گویند و چه عمل می کنند، و خودشان را از دست بکلی داده اند. استقلال فکری خودشان را، محتوای خودشان را، از دست داده اند. این ضرری است که بالاتر از ضرر نفت ـ و نمی دانم امثال این ـ است. این را باید فرهنگ
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 133
جبران بکند که فرهنگ ما طوری باشد که بعد از ان شاءالله چند سال دیگر افرادی که از فرهنگ بیرون می آیند یک افرادی متکی به نفس که خودشان را ببینند؛ نه تبع ببینند؛ نه دنباله ببینند؛ و گمان کنند که هر چه آنها کردند، ما باید دنبال آنها باشیم. باید مملکت خودشان را و خودشان را مستقل ببینند، و خودشان اداره بکنند مملکتشان را. خودشان با استقلال فکری خودشان، دنبال مملکت و مصالح مملکت باشند.(191)
23 / 4 / 58
* * *
وابستگی فکری، مبدأ وابستگیها
اول چیزی که بر ملت لازم است و بر دانشگاهها لازم است و بر دانشکده ها لازم است و بر همۀ ملت لازم است این است که این مغزی که حالا شده است یک مغز اروپایی یا یک مغز شرقی، این مغز را بردارند، یک مغز انسان خودمانی، انسان ایرانی ـ اسلامی، همان طور که آنها شستشو کردند مغزهای ما را، مغزهای بچه های ما را و به جای مغز خودشان مغز دیگری نشاندند، ما هم حالا عکس العمل نشان بدهیم و شستشو کنیم مغز خودمان و بچه های خودمان را و یک مغز اسلامی انسانی جایش بنشانیم، تا از این وابستگی فرهنگی و وابستگی فکری بیرون بیاییم. اگر ما از وابستگی فکری بیرون بیاییم، همۀ وابستگی ها تمام می شود. اینکه ما وابسته شدیم، در اقتصاد وابسته هستیم، در ـ عرض می کنم که ـ فرهنگ وابسته هستیم، در همه چیز وابسته هستیم، مبدأ این همین است که در فکر وابسته هستیم. فکرمان نمی تواند بِکِشد این را که ما خودمان هم فرهنگ داریم؛ خودمان هم فرهنگمان غنی است؛ خودمان هم همه چیز داریم، یک مملکت غنی ای ما داریم. یک مملکتی داریم که برای صد و پنجاه میلیون
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 134
جمعیت مهیّاست که اداره بکند. مع الأسف ما سی و چند میلیون هستیم و زندگیمان تباه و اینطوری است برای اینکه آنها کشاندند به اینطور. آنها می خواستند نگذارند که شما استفادۀ فرهنگی خودتان را بکنید؛ استفادۀ اقتصادی خودتان را بکنید.(192)
28 / 6 / 58
* * *
تصفیه افراد فاسد
کسانی که بخواهند یک کاری انجام بدهند، یک کار مثبتی انجام بدهند، یک خدمتی بکنند، آن هم یک همچو خدمت ارزندۀ بزرگی بخواهند بکنند، بخواهند در سرتاسر کشور دانشگاههایش را اصلاح بکنند، از افراد فاسد تصفیه بکنند، کار مشکل است لکن چون یک کار بسیار ارزنده ای است؛ مشکلات باید تحمل بشود. همیشه کارهای ارزنده اشکالاتش شاید بیشتر باشد از کارهای دیگر.(193)
29 / 6 / 58
* * *
لزوم تغییرات بنیادی در فرهنگ
یکی از مسائل بسیار مهم در تمام دستگاهها، خصوصاً دانشگاهها و دبیرستانها، تغییرات بنیادی در برنامه ها، و خصوصاً برنامه های تحصیلی، و روش آموزش و پرورش است، که دستگاه فرهنگ ما از غربزدگی و از آموزشهای استعمار نجات یابد. اجانب، خصوصاً امریکا، در نیم قرن اخیر کوشش داشتند و دارند فرهنگ و برنامه های فرهنگی و علمی ما را از محتوای اسلامی ـ انسانی ـ ملی خود خالی، و به جای آن فرهنگ استعماری استبدادی بنشانند. فرهنگ زمان طاغوت، کشور ما را تا لب پرتگاه سقوط کشاند؛ و خداوند تعالی به داد این کشور اسلامی رسید، ولی بدون تغییرات صحیح بنیادی و تحول فرهنگی و علمی
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 135
امکان تحول فکری و روحی نیست. و باید با کوشش همه جانبه از طرف دولت و رؤسای دانشگاهها و فرهنگیان و جوانان دانشجو به مقصود نزدیک شویم؛ و ـ ان شاءالله تعالی ـ از پیوستـگی و وابستگی نجات پیدا کنیم، و کشور عزیزمان را نجات دهیم.
از مسائل مهم، که مقدمۀ اصلاحات است، پاکسازی همۀ مراکز، خصوصاً مراکز فرهنگی و علمی است. و باید با شوراهایی مرکب از اشخاص دانشمند، متعهد، و مؤمن به انقلاب، و پشتیبانی رؤسا و استادان و دانشجویان و معلمان، مراکز علمی و تربیتی از عناصر فاسده و خدمتگزاران و سرسپردگان به رژیم سابق تصفیه شود؛ زیرا تا این عناصر ـ که به طور خودکار در خدمت اجانب هستند ـ در سطح وسیع کشور، خصوص مراکز علمی و تربیتی، تصفیه نشوند، نخواهیم توانست از استقلال فکری و درونی نجات پیدا کنیم؛ و در نتیجه نخواهیم توانست در هیچ یک از ابعاد مستقل باشیم.(194)
31 / 6 / 58
* * *
ارائه طرح اصلاح فرهنگ
الآن همه ما، همۀ شما، همۀ قشرهای ملت، موظف هستیم که هر کدام در هر محلی که هستیم آنجا را اصلاحش کنیم. و از همه بالاتر همین قضیۀ آموزش و پرورش و قضیۀ دانشگاه و قضیۀ تعلیم و تربیت است، که ما در این جهت از همه جا از همۀ جهات بیشتر احتیاج داریم که اصلاح بشود. طرح باید بدهید؛ فکر بکنید ـ عرض می کنم ـ مشورت بکنید. اشخاصی که علاقه دارند به این کشور ـ اشخاصی که وابسته نیستند به این رژیم سابق و به شرق و غرب ـ اینها را جمع بکنید، و با هم مطالعه کنید؛ طرح بدهید؛ تا ان شاءالله عمل بشود. و بلکه ان شاءالله ما بتوانیم [عمل کنیم] البته با یک برنامۀ طولانی، به این زود[ی] نمی شود.
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 136
بتواند با یک برنامۀ طولانی متحول کند این فرهنگ را به یک فرهنگ صحیح. اگر علمش هست، یک علم صحیح باشد. نه این است یک علمی که برای ما آوردند که ما را تا یک حدودی نگه دارند، و باز به ما نشان ندهند.(195)
14 / 7 / 58
* * *
بیداری دانشگاهها
باید دانشگاهها بیدار بشوند. باید از همین دبستان تا آن آخر دانشگاه، از این افکار غربزده تهی بشوند. و شرق روی پای خودش بایستد.(196)
4 / 8 / 58
* * *
نجات جوانان
جوانهای ما را نجات بدهید! دولتها موظف اند جوانهای ما را نجات بدهند. دانشگاهها موظف اند این جوانها را نجات بدهند.(197)
4 / 8 / 58
* * *
اصلاح فرهنگ وابسته غربی
آنچـه که بعـد از انقلاب بر شمـا معلمین و بر همۀ قشـرهایی که سمت تعلیـم و تربیـت را دارنـد وظیفـه است، و لازم اینکـه این مغزهـایی که در طول پنجـاه و چند سـال حکومت جائـرانه و سلطـۀ اجـانب باید بگوییـم غربـزده شدند نجـات بدهیـد. اگر بخواهیـد ملت شما نجات پیدا بکند، نجات ملت در فرهنگ و در دانشگاهها باید طرح بشود. مادامی که ما پیوستگی مغزی داریم به خارج و اجانب، هیچ یک از این گرفتاریهایی که شمردید نمی توانیم از زیرش فرار کنیم. رأس همه اصلاحات، اصلاح «فرهنگ» است، و نجات جوانهای ما از این وابستگی به
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 137
غرب. غرب بسیار چیزهای مفیدی دارد که برای خودش نگه داشته؛ و یک قدری از آنها را صادر کرده است با بسیاری از جنایتها به ممالک شرق.
آن چیزی که آنها به اسم «علم» صادر می کنند، به اسم «فرهنگ» صادر می کنند، به اسم «ترقی و تعالی» صادر می کنند، آن غیر از آنی است که پیش خودشان است. آنها برای ممالک شرقی یک طور دیگری فکر می کنند. اگر ملاحظه کرده باشید، همین چند روز قبل، چند هفتۀ قبل، در یکی از روزنامه ها یا مجلات نوشته بود که فلان دواها، فلان قِسم از دواها، در امریکا ممنوع است، لکن برای جهان سوم صدورش مانع ندارد! اطبایی که در خارج می روند و تحصیل می کنند و دارای جواز می شوند، دیپلم می شوند، و این کارهایشان را تمام می کنند، بسیاری از آنها را اجازۀ اینکه در خود آن کشور طبابت کنند نمی دهند، می گویند بروید در مملکت خودتان طبابت کنید! کیفیت تحصیلی که جوانهای ما می روند و آنجا تحصیل می کنند، و به خیال خودشان برای «ترقی» می روند، کیفیت تحصیلی صحیح نیست؛ یعنی آنها این چیزهایی که نفع دارد برای همه، به اختیار ما نمی گذارند. اگر چنانچه یک تعلیمی هم بکنند، یک تعلیم جزئی است؛ و باید بگوییم تعلیم استعماری. همه چیزِ ما را وابسته به خودشان در عین حال می کنند و به ما هم چیزی هم نمی دهند. ما الآن در همه چیز به گمان همه یک نحو وابستگی داریم. که بالاتر از همه، وابستگی افکار است. افکار جوانهای ما، پیرمردهای ما، تحصیلکرده های ما، روشنفکرهای ما، بسیاری از این افکار؛ وابسته به غرب است، وابسته به امریکاست. ولهذا حتی آنهایی که سوءنیت ندارند و خیال می کنند می خواهند خدمت بکنند به مملکت خودشان، از باب اینکه راه را درست نمی دانند و باورشان آمده است که ما باید همه چیز را از غرب بگیریم، این وابستگی را دارند. و این وابستگی سرمنشأ همۀ
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 138
وابستگیهاست که ما داریم. اگر ما وابستگی فرهنگی را داشته باشیم، دنبالش وابستگی اقتصادی هم هست؛ وابسته اجتماعی هم هست؛ سیاسی هم هست. همۀ اینها هست.
شما معلمها و همۀ اساتید توجه کنید به این معنا که غرب به ما چیزی نمی دهد که مفید باشد. دارد چیز مفید، اما به ما نمی دهد، صادر نمی کند. آنی که ـ به ما صادر ـ برای ما صادر می کند آن چیزهایی است که مملکتهای ما را به تباهی می کشد.(198)
4 / 8 / 58
* * *
تحول و اتکای به خود
این دانشگاهها باید یک دانشگاههایی باشد که ما دیگر احتیاج به خارج پیدا نکنیم، که دستمان در آن وقتی که می خواهیم یک کسی را معالجه کنیم به دیگران دراز کنیم که بیایید بروید آنجا معالجه تان بکنند. باید دانشگاههای ما و همۀ قشرها کاری بکنند که لااقل ما محتاج به غیر نباشیم. اینطور نباشد که اگر یکی مریض می شود، بگویند اینجا نمی شود معالجه اش کرد. اینطور نباشد که اگر یک گرفتاری بشود، بگوید که نه، نمی شود دیگر درستش کرد. خودمان روی پای خودمان بایستیم.(199)
6 / 8 / 58
* * *
لزوم استقلال فکری
ما تا تمام حیثیت خودمان را نفهمیم، نفهمیم ما چی بودیم، ما در تاریخ چه بودیم، چه هستیم، چه داریم، تا اینها را نفهمیم، استقلال نمی توانیم پیدا کنیم. تا فکر شما مستقل نباشد، کشور شما مستقل نمی شود. بروید دنبال اینکه فکرتان را مستقل کنید. دانشگاهها بروند
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 139
دنبال اینکه جوانهای ما را مستقل بجا بیاورند، تربیت کنند که بفهمند خودشان یک فرهنگ دارند؛ یک فرهنگ بزرگ دارند. بفهمند فرهنگ از اینجا صادر شده است به خارج. بفهمند که ما هم یک چیزی در عالم هستیم؛ و ما خودمان می خواهیم خودمان را اداره کنیم.(200)
7 / 8 / 58
* * *
روی کار آمدن مغزهای صحیح
دانشگاه ما باید عوض بشود، از این افکار عوض بشود. این مغزهایی که بچه های ما را سی سال، چهل سال، به تباهی کشیدند بگذار فرار کنند، یک مغزهای صحیح بیایند روی کار.(201)
8 / 8 / 58
* * *
تحول در برنامه های فرهنگی
بزرگترین تحولی که باید بشود در فرهنگ باید بشود؛ برای اینکه بزرگترین مؤسسه ای است که ملت را یا به تباهی می کشد، یا به اوج عظمت و قدرت می کشد. برنامه های فرهنگی تحول لازم دارد، فرهنگ باید متحول بشود. این غیر از سایر ادارات است. فرهنگ؛ غیر جاهای دیگر است. بنابراین، مشکلات زیاد است.(202)
4 / 10 / 58
* * *
تربیت دانشگاهیها
همۀ مملکت باید مشغول بشوند برای اصلاح خودشان. اول اصلاح آدمها را بکنند که مقدم بر همه چیز است. دانشگاهها را مرکز تربیت قرار بدهید. علاوه بر دانش، تربیت لازم است. اگر یک دانشمندی تربیت نداشته باشد مضر است. خیانت می کند، و آن کسی که با علم خیانت
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 140
بکند، با دانشمندی خیانت بکند، خطرش بیشتر از سایر مردم هست. دانشگاهها را تربیت بکنید. دانشگاهیها تربیت بکنند، این دانش آموزها را. اینها قابل تربیتند. اگر تربیتشان کردید درست حسابی، می توانند اداره کنند. شما بعدها باید این مملکت را با این جوانها اداره بکنید. بخواهید مستقل باشید و ان شاءالله همه می خواهید آزاد باشید و همه می خواهید. باید شماهایی که اهل دانشگاه و تربیت و اهل تعلیم هستید، جوانها را تربیت کنید و تعلیم. همراه تعلیم، تربیت باشد.(203)
14 / 10 / 58
* * *
انقلاب اساسی در تمامی دانشگاهها
باید انقلابی اساسی در تمام دانشگاههای سراسر ایران بوجود آید تا اساتیدی که در ارتباط با شرق و یا غربند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمی شود برای تدریس علوم عالی اسلامی. باید از بدآموزیهای رژیم سابق در دانشگاههای سراسر ایران شدیداً جلوگیری کرد، زیرا تمام بدبختی جامعۀ ایران در طول سلطنت این پدر و پسر از این بدآموزیها به وجود آمده است.(204)
1 / 1 / 59
* * *
مقصود از اصلاح دانشگاهها
من لازم است که یک تذکر به شما بدهم که بدانید مقصود ما از اصلاح دانشگاهها چیست؟ بعضی گمان کردند که کسانی که اصلاح دانشگاهها را می خواهند و می خواهند دانشگاهها اسلامی باشد این است که گمان کردند که ـ این اشخاص توهّم کردند که ـ علوم دو قسم است: هر علمی دو قسم است. علم هندسه یکی اسلامی است، یکی غیراسلامی. علم فیزیک یکی اسلامی است، یکی غیراسلامی. از این جهت اعتراض
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 141
کردند به اینکه علم، اسلامی و غیراسلامی ندارد. و بعضی توهّم کردند که اینها که قائلند به اینکه باید دانشگاهها اسلامی بشود؛ یعنی فقط علم فقه و تفسیر و اصول در آنجا باشد. یعنی همان شأنی را که مدارس قدیمه دارند باید در دانشگاهها هم همان تدریس بشود. اینها اشتباهاتی است که بعضی می کنند، یا خودشان را به اشتباه می اندازند. آنچه که ما می خواهیم بگوییم این است که دانشگاههای ما، دانشگاههای وابسته است. دانشگاههای ما دانشگاههای استعماری است. دانشگاههای ما اشخاصی را که تربیت می کنند، تعلیم می کنند، اشخاصی هستند که غربزده هستند. معلمینْ بسیاری شان غربزده هستند و جوانهای ما را غربزده بار می آورند. ما می گوییم که دانشگاههای ما یک دانشگاههایی که برای ملت ما مفید باشد، نیست. ما بیشتر از پنجاه سال است که دانشگاه داریم، با بودجه های هنگفت کمرشکن که از دسترنج همین ملت حاصل می شود، و در این پنجاه سال نتوانستیم در علومی که در دانشگاهها کسب می شود خودکفا باشیم. ما بعد از پنجاه سال اگر بخواهیم یک مریضی را معالجه کنیم، اطبای ما بعضیهایشان یا بسیاری شان می گویند این باید برود به انگلستان؛ پنجاه سال دانشگاه داشتیم و طبیبی که بتواند کفایت از ملت بکند، از احتیاج ملت بکند، به حسب اقرار خودشان نداریم. ما دانشگاه داشتیم و داریم و برای تمام شئونی که یک ملت زنده لازم دارد احتیاج به غرب داریم. ما که می گوییم دانشگاه باید از بنیان تغییر بکند و تغییرات بنیادی داشته باشد و اسلامی باشد، نه این است که فقط علوم اسلامی را در آنجا تدریس کنند. نه اینکه علوم دو قسمند. هر علمی دو قسم است: یکی اسلامی و یکی غیراسلامی. ما می گوییم که در این پنجاه سال یا بیشتر که ما دانشگاه داریم، فرآورده های دانشگاه را برای ما عرضه دارید. ما می گوییم که دانشگاههای ما مانع از ترقی فرزندان این آب و خاک است.
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 142
ما می گوییم که دانشگاه ما مبدل شده است به یک میدان جنگ تبلیغاتی. ما می گوییم که جوانهای ما اگر علم هم پیدا کردند تربیت ندارند. مربّیٰ به تربیت اسلامی نیستند. آنهایی که تحصیل می کنند، برای این است که یک ورقه ای به دست بیاورند و بروند و سربار ملت بشوند. آنطور نیست که به حسب احتیاجات ملت، به حسب احتیاجاتی که کشور ما دارد دانشگاه به آن ترتیب رفتار کند، و نگذارد این نسلهای بزرگ و این جوانهای بسیار عزیز به هدر بروند و قوای آنها به هدر برود، در این پنجاه سال قوای ما را به هدر بردند یا به خدمت خارجیها وادار کردند. معلمین مدارس ما، معلمین اسلامی به حسب نوع نیست، و تربیت در کنار تعلیم نبوده است. و لهذا آن چیزی که از دانشگاههای ما بیرون آمده است، یک انسان متعهد، یک شخصی که برای مملکت خودش دلسوز باشد، و تمام نظرش به این نباشد که منافع خودش را به دست بیاورد، ما نداریم. ما که می گوییم باید بنیاداً اینها تغییر بکند، می خواهیم بگوییم که دانشگاههای ما باید در احتیاجاتی که ملت دارند، در خدمت ملت باشند، نه در خدمت اجانب. ما معلمینی که در مدارس ما، اساتیدی که در دانشگاههای ما هستند بسیاری از آنها در خدمت غربند. جوانهای ما را شستشوی مغزی می دهند. جوانهای ما را تربیت فاسد می کنند. ما نمی خواهیم بگوییم ما علوم جدیده را نمی خواهیم. ما نمی خواهیم بگوییم که علوم دو قسم است که بعضی مناقشه می کنند. عمداً یا از روی جهالت. ما می خواهیم بگوییم دانشگاههای ما اخلاق اسلامی ندارد. دانشگاه ما تربیت اسلامی ندارد. اگر دانشگاههای ما تربیت اسلامی و اخلاق اسلامی داشت، میدان زد و خورد عقایدی که مضرّ به حال این مملکت است نمی شد. اگر اخلاق اسلامی در این دانشگاهها بود این زد و خوردهایی که برای ما بسیار سنگین است، تحقق پیدا نمی کرد. اینها برای این است که اسلام را نمی دانند و تربیت
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 143
اسلامی ندارند.
دانشگاهها باید تغییر بنیانی کند و باید از نو ساخته بشود که جوانان ما را تربیت کنند به تربیتهای اسلامی. اگر تحصیل علم می کنند، در کنار آن تربیت اسلامی باشد، نه آنکه اینها را تربیت کنند به تربیتهای غربی. نه آنکه یک دسته به طرف غرب بکشانند جوانهای ما را و یک دسته به طرف شرق و یک دسته با اشخاصی که با ما جنگ دارند، بالفعل اشخاصی که ما را می خواهند در انحصار اقتصادی قرار بدهند، یا برای ما ادعا می کنند که ما شما را، حصار اقتصادی می کشیم دور شما، و دست و پا می کنند در این موارد، یک دسته از دانشگاهیهای ما، از جوانهای ما کمک به آنها نکنند. ما می خواهیم که چنانچه ملت ایران در مقابل غرب ایستاد، جوانهای دانشگاهی ما هم همه در مقابلش بایستند. ما می خواهیم که اگر ملت ما در مقابل کمونیست ایستاد، تمام دانشگاهیهای ما هم در مقابل کمونیست بایستند. نه اینکه وقتی این جوانهایی که به واسطۀ ساده لوحی خودشان، تربیتهای باطل بعضی از معلمین را قبول کردند و حالا که ما می خواهیم یک دانشگاه مستقل درست کنیم و تغییر بنیادی بدهیم که مستقل بشود، وابسته به غرب نباشد، وابسته به کمونیسم نباشد، وابسته به مارکسیسم نباشد، چنانچه ما بخواهیم اینطور کنیم، جبهه بندی می کنند. همین دلیل بر این است که ما دانشگاه اسلامی و دانشگاهی که تربیت کرده باشد جوانان ما را نداشتیم و نداریم. همین شاهد است بر اینکه جوانهای ما تربیت صحیح نشدند، و از آن طرف دنبال تحصیل نیستند. تمام عمرشان را صرف شعار می کنند و صرف تبلیغ سوء باطل. طرفداری از امریکا، طرفداری از شوروی. ما می خواهیم که جوانان ما، جوانان مستقل باشند و خودشان را ببینند. احتیاجات خودشان را ببینند. شرقی نباشند. غربی نباشند. اینهایی که راه افتادند در خیابانها یا در خود دانشگاهها و درگیری ایجاد
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 144
می کنند. و زحمت برای دولت و ملت ایجاد می کنند، اینها اشخاصی هستند که طرفدار غرب یا شرقند. و به عقیدۀ من طرفدار غربند. طرفدار امریکایند.
ما که امروز با امریکا در قبال هم ایستادیم، در قبال این ابرقدرت ایستادیم و احتیاج به این داریم که جوانهای ما هم در قبال آنها بایستند، جوانهای ما در مقابل خودشان می ایستند و برای امریکا کار می کنند. ما می خواهیم دانشگاهها را طوری کنیم که جوانهای ما برای خودشان و برای ملتشان کار کنند. این آقایانی که اشکال می کنند در این معانی و کنار نشسته و اشکال می کنند، اینها گمان می کنند که اعضای شورای انقلاب نمی فهمند به اینکه معنی اسلامی کردن این نیست که در همۀ علوم دو قسم ما داریم. یک قسم هندسۀ اسلامی داریم. یک قسم هندسۀ غیراسلامی. اشکال می کنند. نمی دانند که اعضای شورای ما که بعضی از آنها دکتر هستند، و بعضی از آنها مجتهد هستند، نمی فهمند اینها که علوم اسلامی جایی دارد. در مدارس قدیمه هست. و اینجا جای علوم دیگر است. لکن باید دانشگاه اسلامی بشود تا علومی که در دانشگاه تحصیل می شود در راه ملت و در راه تقویت ملت و با احتیاج ملت همراه باشد. ما می گوییم که برنامه هایی که در دانشگاهها هست، منتهی می کند جوانان ما را به اینکه طرف کمونیسم کشیده بشوند یا طرف غرب و نباید اینطور باشد. ما می گوییم که جوانان ما را این معلمینی که یا اساتیدی که در دانشگاه بودند و بعضی از آنها که هستند، نمی گذارند تحصیل حسابی بکنند، آنها را متوقف می کنند. مانع از پیشرفت آنها هست. در خدمت غرب هستند و می خواهند ما در همه چیز محتاج به غرب باشیم. معنی اسلامی شدن دانشگاه این است که استقلال پیدا کند و خودش را از غرب جدا کند و خودش را از وابستگی به شرق جدا کند و یک مملکت مستقل، یک دانشگاه مستقل، یک فرهنگ
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 145
مستقل داشته باشیم. عزیزان من، ما از حصر اقتصادی نمی ترسیم. ما از دخالت نظامی نمی ترسیم. آن چیزی که ما را می ترساند وابستگی فرهنگی است. ما از دانشگاه استعماری می ترسیم. ما از دانشگاهی می ترسیم که جوانهای ما را آنطور تربیت کنند که خدمت غرب بکنند. ما از دانشگاهی می ترسیم که آنطور جوانهای ما را تربیت کنند که خدمت به کمونیسم کنند. ما می خواهیم که دانشگاه ما مثل اشخاصی که ـ بعضی از این اشخاصی که اشکال به این مسأله کردند، نباشند. اینها نمی فهمند معنای استقلال و معنای اسلامیت دانشگاه را. من آن چیزی را که شورای انقلاب و رئیس جمهور گفته اند راجع به تصفیۀ دانشگاه و راجع به اینکه باید دانشگاه از این جهاتی که در آن هست بیرون برود تا مستقل بشود، تا بتوانیم ما استقلالش را حفظ کنیم، پشتیبانی می کنم. و من از تمام جوانها، از تمام جوانها خواستارم که کارشکنی نکنند و مقاومت نکنند و نگذارند که اگر مقاومت کردند، ما تکلیف آخر را برای ملت معین کنیم. از خداوند تعالی سعادت ملت اسلام را و سعادت جوانها را خواستارم. و امیدوارم که همان طوری که پیشنهاد شده است، دانشگاهها را از همۀ عناصر تخلیه کنند و از همۀ وابستگیها تخلیه کنند، تا اینکه ان شاءالله یک دانشگاه صحیح [با ]اخلاقی اسلامی [و] فرهنگ اسلامی تحقق پیدا بکند.(205)
1 / 2 / 59
* * *
قلمرو انقلاب فرهنگی
ما که می گوییم انقلاب فرهنگی، و البته در همه چیز باید باشد، لکن باید مخلوط نکنیم امور را به هم. اینهایی که در انقلاب فرهنگی هی صحبت می کنند و صحبت کردند، و من شنیدم اینها مخلوط می کنند امور را به هم، و این راه را دور می کند. دانشگاه و فیضیه، باید فقط راجع به دانشگاه
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 146
شروع کنند، کار به این نداشته باشند اقتصاد ملت چیست. اگر دانشگاه بیاید راجع به اقتصاد بخواهد فرهنگ را جاری کند و فرهنگ اسلامی درست کند، از فرهنگ اسلامی دانشگاه هم باز می ماند. و اگر قشری دیگر که می تواند انقلاب فرهنگی درمثلاً ارتش بکند، بیاید بخواهد مخلوط کند و انقلاب فرهنگی را در دانشگاه بخواهد بیاید عمل کند، آن کار خودش هم از دستش می رود. باید هر قشری در همان محل خودشان و در همان بنگاهی که آنها جزئیت دارند در آنها و عضویت دارند در آنجا، همان را مشغول بشوند. نه شما انقلاب اقتصادی را دنبالش بروید، نه آنهایی که می خواهند انقلاب اقتصادی درست کنند بیایند دنبال دانشگاهها.(206)
3 / 3 / 59
* * *
دانشگاه در خدمت ملت
اگر دانشگاه در خدمت ایران بود، حالا ما دیگر محتاج بودیم که جنگ و نزاع کنیم؟ دانشگاه دیگر مرکز این سنگربندیها می شد؟ ادارات ما به این صورت درمی آمد که نکنند کار را، کم کاری بکنند و بیحالی بکنند؟ دانشگاه نتوانسته آن خدمت خودش را بکند به این ملت. دانشگاه در خدمت دیگران بوده است. جوانهای ما را دانشگاهها اینطور کردند. الآن هم دنبال این هستند که نگذارند این دانشگاه یک دانشگاهِ در خدمت خود مردم باشد. ما که می گوییم دانشگاه اسلامی، ما می خواهیم که یک دانشگاهی داشته باشیم که روی احتیاجاتی که این ملت داشته باشد، کرسی داشته باشد و برای ملت باشد. تربیت نبوده است در این دانشگاه، تربیت بر ضد بوده است. ...
بخواهید کشورتان کشور مستقل و خودتان اشخاص آزاد باشید، این را تعقیب کنید. و شما دو قشر با هم ارتباط دائم داشته باشید. و برنامه ها
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 147
را خود دانشگاهیها و خود علمای حوزه ها برنامه ها را تنظیم کنند، که یک آموزش موافق با احتیاج مملکت، نه یک چیزهایی را بخوانند که اصلاً به درد ما نمی خورد، خیلی از چیزها هست که اصلاً به مملکت مربوط نیست، و یک پرورش صحیح، که از دانشگاه وقتی بیرون می آیند مستقل درفکر باشند، مستقل در عمل باشند، تحت تأثیر گرایشهای شرقی و غربی نباشند، خدمتگزار به کشور خودشان باشند نه خدمت به دیگران بکنند. این معنی انقلاب دانشگاه است. ما انقلاب دانشگاه را از محصولش باید بفهمیم. اگر ان شاءالله بعد از چند سال دیگر محصول، محصولی شد انسانی، محصولی شد اسلامی، محصولی شد که برای کشور خودشان زحمت می کشند و کار می کنند، می فهمیم تحول پیدا شده. و چنانچه همان باشد و از آن کمونیست بیرون بریزد، و مسلمانها را از آن طرف بریزند، کمونیست از آنجا در بیاورند، اگر اینطور باشد ما تا ابد لنگ هستیم و منتظر بدترش باید باشیم.(207)
3 / 3 / 59
* * *
تبدیل دانشگاه به یک دانشگاه خودی
دانشگاه را باید تغییر و تبدیل بدهید. متحول بشود به یک دانشگاهی که برای خودمان باشد. اگر ما دانشگاهمان برای خودمان بود، از اول این دانشگاه، دانشگاه برای خودمان بود. اسمش را «دانشگاه ملّی» گذاشتند، اما ابداً از ملت اسلام هیچ حرفی توی آن نیست. اگر ما یک دانشگاه اسلامی داشتیم، اگر یک دانشگاهی که به درد بخورد داشتیم، ما دیگر اینقدر خونریزی نمی کردیم. در ایران اینقدر خون جوانهای ما ریخته نمی شد. این برای این بود که ما دانشگاه نداشتیم. از دانشگاه هر که بیرون آمده بود، یک پستی می گرفت و به مردم زور می گفت، هر که بیرون می آمد برای دیگران خدمتگزار بود. وقتی که آن رأس باطل شد و
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 148
غلط شد تا آخر غلط می شود. وقتی آن نوکر اول حسابش را با بالاییها درست کرد، دیگر[ان] همه را می چاپند. کدخدا را می بینند و ده را می چاپند.(208)
14 / 3 / 59
* * *
انقلاب فرهنگی، خواست ملت مسلمان
مدتی است ضرورت انقلاب فرهنگی که امری اسلامی است و خواست ملت مسلمان می باشد، اعلام شده است و تا کنون اقدام مؤثر اساسی انجام نشده است و ملت اسلامی و خصوص دانشجویان با ایمان متعهد، نگران آن هستند و نیز نگران اخلال توطئه گران که هم اکنون گاه گاه آثارش نمایان می شود و ملت مسلمان و پایبند به اسلام خوف آن دارند که خدای نخواسته فرصت از دست برود و کار مثبتی انجام نگیرد، و فرهنگ همان باشد که در طول مدت سلطۀ رژیم فاسد کارفرمایان بی فرهنگ، این مرکز مهم اساسی را در خدمت استعمارگران قرار داده بودند، که از دستاوردهای دانشگاهها به خوبی ظاهر می شود که خبر معدودی متعهد و مؤمن که علی رغم خواست دانشگاهها در خدمت کشور و اسلام بودند، دیگران جز ضرر و زیان چیزی برای کشور ما بار نیاوردند؛ و ادامۀ این فاجعه که مع الأسف خواست بعض گروههای وابسته به اجانب است، ضربه ای مهلک به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی وارد خواهد کرد، و تسامح در این امر حیاتی، خیانت عظیم بر اسلام و کشور اسلامی است.(209)
23 / 3 / 59
* * *
موانع اصلاح در دانشگاهها
جزء مهمّات این مملکت است که باید دانشگاهش اصلاح بشود ـ همچو
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 149
که طرح اصلاح دانشگاه شد، سنگربندی شد در دانشگاه که نگذارند این کار بشود. حالا هم باز پشت همان سنگرها، نه آنجا در دانشگاه، اما در خارج دنبال اینند که نگذارند این اصلاح فرهنگی بشود؛ انقلاب فرهنگی بشود. اینها می خواهند که فرهنگ، همان فرهنگ باشد که از تویش امثال این اشخاصی که وزیر و وکیل سابق بودند، از تویش اینها درآیند و همینها این کشور ما را به باد فنا بدهند، چنانکه دادند.(210)
4 / 4 / 59
* * *
ترس از دانشگاه اسلامی
اینهایی که مخالفند با اینکه دانشگاه درست بشود، دانشگاه و فرهنگ صحیح بشود، اسلامی بشود، اینها همانها هستند که در دامن آن خارجیها بزرگ شده اند، و خوف این را دارند که مبادا یکوقتی یک دانشگاهی اسلامی بشود و ما نتوانیم دیگر دزدی بکنیم، و ما نتوانیم دیگر عیش و عشرت بکنیم. دانشگاه شاید یکوقت اسلامی بشود و آنجا مرکز فساد نباشد، و اینها خوف این را دارند...
گرفتـاری زیاد است و باید رفع بشوند این گرفتاریها. خودتان باید رفع بکنید. منتظر نباشید که یکی بیاید از خارج رفع بکند. اگر کسی از خارج بیاید برای شما، نمی خواهد شما را تعلیم و تربیت کند. می خواهد همان جا، همانها باشد که در زمان رژیم سابق بود. همان آموزش و همان پرورش. باید محتوا را درست بکنید. باید کوشش کنید به اینکه آموزش، آموزش صحیح باشد. آموزش صحیح باید باشد. آموزش وقتی مفید خواهد شد که تزکیه باشد، که تربیت روحی و اخلاقی در آن باشد.(211)
10 / 4 / 59
* * *
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 150
اصلاح دانشگاه
دانشگاه که می خواهد از آن، دانشمندها بیرون بیاید باید اول داخل دانشگاه اصلاح بشود، نه اینکه سنگربندی بشود توی دانشگاه و زد و خورد و آن بساط. اصلاح بشود دانشگاه. باید آن اشخاصی که متعهد هستند کوشش کنند به اینکه، یک دانشگاهِ محلِ تربیت و تزکیه و محل علم به آن معنایی که برای کشور ما لازم است [به وجود بیاید]، نه آن چیزی که لازم نیست و نه آن چیزی که کشور ما را به فساد و جوانهای ما را به فساد می کشد. بسیاری از این چیزهایی که در دانشگاهها برای جوانها به عنوان تعلیم هست اینها فاسد می کنند جوانهای ما را. باید اشخاصی باشند و ان شاءالله هستند و برنامه بریزند. برنامه ای که تعلیمات به مقدار احتیاج و به آن اندازه ای که ما محتاج به آن هستیم. و آن چیزهایی که برای اصلاح کشور ما هست آنها را در برنامه ها بگذارند. و آن چیزی که برخلاف صلاح ما بوده است در آن زمان، آن را حذف بکنند تا ان شاءالله یک دانشگاهی بشود از حیث علم، دانشگاه خوب. و همین طور باید در دانشگاه اشخاصی را بیاورند که تهذیب کنند این افراد را. این جوانها از ابتدا خوبند، مربیها ضایع می کنند انسان را. و الاّ اول که بچه ای متولد می شود کلُّ مولودٍ یُولَدُ عَلَی الْفِطْرة به فطرت انسانیت و به فطرت خوب تولد پیدا می کند، بعدش مربیها هستند که این را می کشانند به فساد. محیط است که اگر فاسد باشد اینها را می کشد به فساد. باید محیط دانشگاه یک محیطی باشد که اگر انسان رفت توی آن ببیند محیطی است که همۀ اینها متعهدند، و همۀ اینها خدمتگزار کشور هستند، و همه برای اسلام و کشور دارند خدمت می کنند. این آدمی هم که از خارج رفت توی آن طبعاً اینطوری بار می آید. وقتی در یک جـامعه ای سلامت حکمفرمـا بـاشد افـراد خود به خود سالم بار می آیند. یک خانواده ای که همه شان اشخاص خوب هستند
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 151
بچه هاشان سالم بار می آیند، مگر باز وارد بشوند در یک جامعۀ فاسد که آنها فاسدشان بکنند، و الاّ طبعاً اینطوری است. بچه های کوچک نفْسشان مستعد از برای این است که، نقش بگیرد یا از طرف فساد یا از طرف صلاح. اگر یک جامعه صالح بود، بچه هایش هم صالح بار می آیند. اگر فاسد بود، بچه ها هم فاسد بار می آیند. شما آقایان و همۀ اشخاصی که می خواهید آموزش و پرورش بدهید، یا در بنگاههای آموزش و پرورش هستید، همۀ دانشگاهها، همۀ مراکز تربیت، همۀ مدارس قدیمی باید در آن اشخاصی باشند که آن اشخاصی که در آنجا هستند تربیت بکنند، تربیت اخلاقی بکنند. علمای اخلاق لازم است، هم در دانشگاه و هم در مدارس و هم در همه جا.(212)
10 / 4 / 59
* * *
اصلاح دانشگاه، ضرورتی ملی و اسلامی
باید همۀ اشخاصی که علاقه دارند به این کشور، علاقه دارند به اسلام، علاقه دارند به این ملت، توانشان را روی هم بگذارند برای اصلاح دانشگاه. خطر دانشگاه از خطر بمب خوشه ای بالاتر است. چنانچه خطر حوزه های علمیه هم از خطر دانشگاه بالاتر است. باید تهذیب بشوند اینها. باید اشخاص متعهد ـ چه در حوزه های علمیه و چه در دانشگاه ـ کمر خودشان را محکم ببندند برای اصلاح. حالا شما آقایان یک قدم برداشتید و این قدم پُربرکتی است و او اینکه آن دیوار بزرگی که بین شما کشیده بودند، آن سدّ عظیمی را که مابین به اصطلاح فیضیه و دانشگاه کشیده بودند، آن سد را شما شکستید. این قدم اول است که شما برداشتید، و قدمهای بعد، کوشش در اینکه از همه جهات مستقل باشید و وابسته نباشید. ...
مهم این است که دانشگاه یک کسی که از آن بیرون بیاید بفهمد که
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 152
من با بودجۀ این مملکت تحصیل کرده ام، متخصص شده ام، به مقامات عالیه علم رسیده ام، و باید برای این مملکت خدمت بکنم. و برای استقلال این کشور باید خدمتگزار باشم. باید این اساتید دانشگاه آن چیزهایی که در سالهای طولانی و خصوصاً در این تقریباً پنجاه سال آخر در مغز این جوانها انباشته کرده اند؛ و به آنها همچو باورانده بودند که ما خودمان چیزی نیستیم و باید همه چیزمان از آنجا باشد، که این موجب این شد که مغزهای اینها به کار نیفتاد برای این که، خودشان یک چیزی را ایجاد کنند. باید آنهایی که به این کشور علاقه دارند، آنهایی که به این ملت علاقه دارند، آنهایی که خودشان وابسته نیستند و خدمتگزار ابرقدرتها نیستند، آنها همت کنند به اینکه دانشگاه را یک مرکزی درست کنند که مرکز علم وتهذیب باشد، که همۀ تخصصها در خدمت خود کشور باشد نه اینکه متخصص بشود و با آن تخصصش ما را به دامن امریکا بکشد.(213)
27 / 9 / 59
* * *
دانشگاه برای ملت
ما که می گوییم که باید دانشگاه و فرهنگ اصلاح بشود، ما نمی خواهیم که دانشگاه نباشد. ما می خواهیم دانشگاهی باشد که برای ملت باشد، برای خودمان باشد. دانشگاهی که در خدمت امریکا باشد، نبودش بهتر است.(214)
27 / 9 / 59
* * *
دانشگاه، سنگر کمونیستها
اینقدر اشخاص از تعطیل دانشگاه ناراحتند، دانشگاهی که به حسب آنچه که به من یکی از مطّلعین گفت همین چند روز پیش از این،
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 153
دانشگاهی که اتاق جنگ بوده برای کردستان؛ یعنی در دانشگاه اتاقی بوده است که جنگ کردستان را، جنگ دمکرات را و سایر اشرار را اینها اداره می کرده اند، شماها یک همچو دانشگاهی می خواهید؟!
شما که فریادتان بلند شده است که چرا دانشگاه تعطیل است، می خواهید یک همچو دانشگاهی باز بشود؟ اتاق جنگ باز بشود برای هدایت دمکرات و امثال این که ایران را به باد فنا بدهند؟ این دانشگاه را شما می خواهید؟ تأسفتان برای این دانشگاه است؟ آیا این دانشگاه اگر بسته باشد بهتر نیست که باز باشد؟
البته باید این اشخاصی که مأمورند که انقلاب فرهنگی دانشگاه را درست بکنند تعجیل بکنند که در اوّل مرتبه، فرصت عمل حاصل شده باشد. و دانشگاه، دانشگاه اسلامی و دانشگاه برای خود ملت باشد، و الاّ همین ما درِ دانشگاه را باز کنیم و هر که می رود برود. شما مگر ندیده اید که آن وقت که دانشگاه باز بود چه فسادهایی بود؟ دانشگاه سنگر بود از برای کمونیستها و اتاق جنگ بود برای کمونیستها. وشما تأسف می خورید که این دانشگاه نیست. می فهمید چه می گویید؟ از روی فهم می گویید؟ اگر از روی فهم می گویید، باید تکلیفتان معیّن بشود. و اگر از روی نادانی می گویید، چطور شما این دانشگاهی را که در چندمین ماه پیش، در یک سال، چقدر پیش، مرکز همۀ فسادها قرارش داده بودند، و در چنگال کمونیستها و چریکها و سایر ارگانهای منافق بود حالا می خواهید باز بشود؟ می خواهید باز آنها بیایند؟ أسفِ شما بر این است که چرا منافقین نباشند در دانشگاه؟ تأسف شما بر این است که چرا اسلام باید باشد در دانشگاه؟ دانشگاهی که مرکز یک همچو کارهایی باشد، این دانش هم حتی ندارد، برای اینکه تحصیل و دانش وقت می خواهد، وقت آرام می خواهد، محیط آرام می خواهد، محیطی که هر روز به جان هم بیفتند و به هم بکوبند هم را، این محیط نمی تواند محیط
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 154
حتی علم باشد. شمایی که دانشگاه را می خواهید با همان وضعش باز بشود، شما می خواهید ما را به همان وابستگیهایی که داشتیم ما را برسانید، و ما را برگردانید به حال وابستگی. نه دانشگاهی دیگر حاضر است به این کار و نه ملت حاضر است. شماها که اینقدر دلسوزی برای دانشگاه می کنید و تعطیل، خوب بیایید وارد بشوید در کار. دانشگاه را یک دانشگاه اسلامی اش کنید، کمک کنید، نه اینکه بنشینید بنویسید که چرا دانشگاه تعطیل است. آن دانشگاه را شما می خواهید؟ دانشگاه زمان رضاخان و زمان محمدرضا را می خواهید شما؟ می خواهید از دانشگاه امثال «شریف امامی بیرون بیاید؟ اصلاح کنید خودتان را آقا! توجه شما ندارید به مسائل. خدا نکند که توجه داشته باشید». لکن حمل به صحت این است که شما توجه ندارید به مسائل. شم سیاسی، شماها ندارید. دانشگاهها در سرتاسر دنیا در خدمت ابرقدرتها هستند و بوده اند، و ما می خواهیم نباشد این. در دانشگاههای ما هم اصلاً عملش هم اینقدرها نبود. یک عده ای، البته هم متعهد بودند و هم چه، اما در اقلیت واقع شده بودند که مشت محکم کمونیستها نمی گذاشت اینها کاری انجام بدهند. حالا هم اگر دانشگاه باز بشود، اساتید متعهد داشته باشیم، نمی گذارند اینها که دانشگاه، دانشگاه باشد. حتی دانشگاه، دانشش هم در آن نبود. اگر دانش در آن بود، چرا الآن بعد از این همه سال و میلیاردها خرج و بودجه این ملت صرف شد، و حالا وقتی که می خواهند یک مریضی را که یک قدری مرض آن مشکل است معالجه کنیم، می گویید باید برود به خارج؟ این وابستگی نیست؟ شما یک همچو دانشگاهی می خواهید که بعد از پنجاه سال مریضش باید برود درانگلستان خودش را معالجه کند؟ اگر دانشگاه به همان حال باشد، هر
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 155
روزی که بر دانشگاه بگذرد بر فساد این مملکت اضافه می شود. ما را خواهی نخواهی دانشگاه می کشد به دامن امریکا یا شوروی؛ این نمی شود، غیر از این، برای اینکه اساس از دانشگاه شروع می شود. مردم بازار نمی توانند ما را بِکِشند به دامن شوروی یا امریکا. مردمی که دهقان هستند نمی توانند ما را بکشند به دامن این و آن. مردمی که در کارخانه ها هستند نمی توانند این کار را بکنند. معمّمین هم نمی توانند این کار را بکنند ولو اینکه در آنها آدم فاسد باشد. آن که می تواند ما را وابسته و در دامن امریکا یا شوروی بِکِشد، دانشگاه است، برای اینکه همه چیز ما در دانشگاه است. همت کنید با هم دانشگاه را اصلاح کنید. هی ننویسید که چرا دانشگاه باز نمی شود. آن دانشگاه نباید باز بشود. دانشگاهی که امثال «شریف امامی» را تربیت می کند نباید هم باز بشود. دانشگاه باید علم و تخصص را به آن مرتبۀ عالی برساند، و تعهد و اخلاق و اسلامیت را هم به آن مرتبۀ عالی.(215)
27 / 9 / 59
* * *
علم و تخصص در خدمت ملت
آنکه ما اصرار داریم به اینکه دانشگاه که مغز متفکر یک ملت است، باید از وابستگیهای به شرق و غرب کنار برود و نمی شود که کنار برود الاّ اینکه فرم اسلامی پیدا بکند، آن این نیست که دانشگاه ما نباید علم و صنعتی تحصیل کند، بلکه باید فقط همین آداب صلوة را به جا بیاورد! این یک مغالطه ای است که تا صحبت «دانشگاه اسلامی» می شود و اینکه باید انقلاب فرهنگی پیدا بشود، فریاد می زنند آنهایی که می خواهند ما را به طرف شرق و عمدتاً، به طرف غرب بکشانند، که اینها با تخصص مخالف اند، با علم مخالف اند. خیر، ما با تخصص مخالف نیستیم؛ با علم مخالف نیستیم؛ با نوکری اجانب مخالفیم. ما می گوییم که تخصصی که
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 156
ما را به دامن امریکا بکشد یا انگلستان یا به دامن شوروی بکشد یا چین، این تخصص، تخصص مهلک است، نه تخصص سازنده.
ما می خواهیم متخصصینی در دانشگاه تربیت بشوند که برای ملت خودشان باشند، نه برای کشاندن دانشگاه به طرف شرق یا طرف غرب. ما می خواهیم که تمام اداراتی که در این کشور هست و تمام جاهایی که صنعت می خواهند ایجاد کنند و می خواهند این مملکت [وارد] در صنعت بزرگ بشود و در علم، ما می خواهیم این علم و صنعت و همه چیزها در خدمت ملت باشد، نه در خدمت اجانب. تخصصی که در خدمت اجانب است ضررش از همه چیزها بالاتر است. علمی که ما را بکشد به طرف امریکا یا شوروی آن علم علم مضر است؛ آن علمی است که برای ملتها هلاکت می آورد. اشخاصی که در دانشگاه سابق تربیت شدند ـ الاّ قلیلی از آنها ـ اینها برای کشور ما اگر ضرر نداشتند که داشتند، نفعی نداشتند.(216)
4 / 3 / 60
* * *
مخالفت با اصلاح دانشگاه
بعد از انقلاب هم آنهایی که به کشور خودشان علاقه داشتند و به اسلام علاقه داشتند، آنها هم انگشت را روی همان نقطۀ حساس گذاشتند و انقلاب فرهنگی و انقلاب دانشگاهی را خواستند. و شما دیدید که از همان روز اول، آنهایی که قبله شان یا مسکو بود و یا امریکا، شروع به مخالفت کردند؛ این را یک عمل ارتجاعی حساب کردند. آن وقت تهمتها هم زدند که اینها می خواهند اصلاً علمی توی کار نباشد و تخصصی توی کار نباشد و لابد اینها می خواهند تیمم و وضو را در دانشگاه یاد اینها بدهند! غافل از اینکه این تبلیغات اگر سابق عمل خودش را زیاد انجام داد، بعد از انقلاب و بیدار شدن قشرهای میلیونی ایران، این حرفها دیگر
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 157
در آنها اثر ندارد. آنها می دانند که شما وقتی می گویید «مرتجع» مقصودتان این است که بگذارید ما دستمان باز باشد تا اینکه «مترقی» باشیم و مملکت خودمان را در آغوش غرب بکشیم که مترقی است! و یا در آغوش شرق و بلوک کمونیستی که آنها هم مترقی هستند! مقصود از «مرتجعین» مسلمانها و علاقه مندهای به اسلام و علاقه مندهای به کشور بود و مقصود از «مترقی» آنها بودند که می خواستند و می خواهند کشور را به طرف شرق و غرب بکشند و راهی جز کشاندن دانشگاه به طرف شرق یا طرف غرب نداشتند.
از آن روز اولی که صحبت «انقلاب فرهنگی» پیش آمد، مخالفتها شروع شد. اگر شما گروههایی [را] که مخالفت کردند با این مسائل و اشخاصی [را] که سینه زدند برای باز شدن دانشگاه قبل از اصلاح مشاهده کنید، می بینید که اینها همه پای بیرق غرب و شرق سینه می زنند. شما توجه داشته اید و دارید که از همان اول انقلاب، قدم به قدم طوایفی و قلمهایی و زبانهایی بر ضد این انقلاب به کار افتادند؛ و هر قدمی که انقلاب خواست برای اصلاح بردارد، آنها مخالفت کردند. اگر صحبت دانشگاه آمد، همانهایی که دانشگاه را مرکز فساد قرار داده بودند و همانهایی که قبلۀ آنها غرب یا شرق بود، با اصلاح دانشگاه مخالف بودند. آنها خوف این را داشتند که مبادا دانشگاه یک دانشگاه اسلامی بشود تا اینکه دست شرق و غرب تا ابد از دانشگاه کوتاه بشود؛ یعنی، از کشور کوتاه بشود. آنهایی که می خواهند و می خواستند که دست شرق یا غرب باز باشد و مصلحت شخصی خودشان را در این امر می دانستند، کوشش کردند که با قلم و زبان محکوم کنند اصلاح و انقلاب دانشگاه را. و شما اگر توجه کنید که چه گروههایی مخالفت با این امر کردند و باز هم می کنند و باز هم اصرار دارند به اینکه دانشگاه به همان ترتیبی که سابق بود باز بشود، می فهمید روش این اشخاص چه روشی است. ما از مسائلی
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 158
که در کشور طرح می شود اشخاصی که آن مسائل را طرح می کنند می شناسیم.
آنهایی که با انقلاب «فرهنگی» مخالف بودند با اسم اینکه دانشگاه را می خواهند اینها اصلش ببندند و اینها نمی خواهند که دانشگاه در کار باشد، مشغول به تبلیغات شدند. یک دسته از آنها همانها بودند که دانشگاه را سنگر قرار داده بودند و اتاق جنگ در دانشگاه ـ به طوری که گفته می شود ـ ایجاد کرده بودند! و یک دسته از آن غربزده هایی که به خیال خودشان، اسلامی شدن دانشگاه و اسلامی شدن جوانهای ما و اسلامی شدن دانشمندان ما با مقاصدشان مخالف بود اینها را طرد به «ارتجاع» کردند. «مرتجعین»، یعنی آنهایی که نمی خواهند طرف شرق بروند که مرکز تمدن است ـ به اصطلاح آنها ـ ونمی خواهند طرف غرب بروند! که آنها طرف شرق و غرب هر دو را بهتر می دانستند از اسلام. آنها می خواهند اسلام نباشد، هرچه می خواهد باشد. آنها می خواهند که تربیتهای اسلامی در دانشگاهها نباشد.(217)
23 / 3 / 60
* * *
دانشگاه مستقل و ملی
باید آقایان دانشجویان و علمای دانشمند دست به هم بدهند و هرچه زودتر دانشگاهها را به طریقۀ اسلامی، به طریقۀ ملی، دانشگاهی که مال خود ملت باشد، دانشگاهی که مال خود ملت اسلامی باشد، زودتر باز بشود و دست اشخاصی که می خواهند این دانشگاه را به طرف شرق بکشند یا به طرف غرب بکشند کوتاه کنند و مقدرات دانشگاه را معلمین و اساتید اسلامی به دست بگیرند و دانشگاه یک دانشگاه ملی برای ملت باشد، نه اینکه زحمت را ملت بکشد و خرج دانشگاهها را ملت به عهده بگیرد و یک دانشگاهی باشد که اشخاصی که از او بیرون می آیند یا
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 159
قبله شان شرق باشد یا قبله شان غرب باشد. باید دانشگاه باز بشود، لکن با آن وضعی که تربیتهای اسلامی و ملی و انسانی باشد. اینطور نباشد که ما فقط می خواهیم باز باشد. باز بود، پنجاه سال هم باز بود. چه اشخاصی را بیرون داد؟ همان اشخاصی را که ملت را به تباهی کشاندند و الآن هم دست از سر این ملت بر نمی دارند. ما می خواهیم که دانشگاهی باشد که ملت ما را مستقل و غیر وابسته به شرق و غرب درست بکند؛ نه ملت را به طرف شرق بکشد، نه ملت را به طرف غرب بکشد؛ یک ملتی مستقل، با فکر مستقل، با دانشگاه مستقل؛ که با استقلال دانشگاه کشور مستقل می شود؛ یک دانشگاهی که با فیضیه دست به دست هم بدهند و شرق و غرب را کنار بزنند و خودشان برای مصالح کشور خودشان و برای مصالح اسلام عزیز خودشان عمل بکنند و نونهالان عزیز ما را طوری بار بیاورند که نه قبلۀ آنها مسکو باشد و نه قبلۀ آنها لندن باشد و نه قبلۀ آنها واشنگتن؛ قبلۀ آنها کعبه باشد؛ توجه به خدای تبارک و تعالی باشد و اسلام را در آغوش بگیرند، که استقلال آنها، عزت آنها در سایۀ اسلام است.
و اسلام برای علم آن قدر اجر قائل است که شاید دیگر مسالک آن قدر قائل نباشند. اسلام دانشمندها را آن قدر ارج می گذارد که شاید سایر مسالک آنطور نباشد. در اسلام، دانش بزرگترین چیز است، لکن نه دانش آنطوری که ما را به تباهی بکشد، نه دانشمندان آنطوری که ملت ما را به آغوش غرب یا شرق ببرد. اسلام کوشش دارد که علم را در مغزهای مستقل، در مغزهایی که به طرف شرق و غرب نیستند، در مغزهایی که به اسلام فکر می کنند، بار بیاورد. و این استقلال است که می تواند کشور ما را مستقل کند.(218)
23 / 3 / 60
* * *
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 160
دانشگاه برای ملت
یکـی از چیـزهایی که اینهـا باز برایش سینـه می زنند و «جبهۀ ملی» هم در اعلامیـه اش [آورده این است که] دانشگاه چـرا بـاز نمی شود. هی دانشگاه! آقـا دانشگاه شمـا را بیـرون داده! ایـن دانشگاه بـاز بشـود، ده بیست سال دیگـر یک عـده ای بیـایند، همینهـا هستند، همین که شماییـد! آنها هستید که اسلام را هیچ قبـول نـدارید؛ احکام اسلام را احکام «غیـر انسـانی» می دانیـد! ما می خواهیـم یک دانشگـاهی درست بشـود بـرای ملت. شمـا بـا اسم مـلت داریـد به ضد ملت عمـل می کنید. این ملت این جمعیتهـا هستنـد که در خیابانهـا و در بازارهـا دارنـد بـرای اسلام زحمـت می کشنـد؛ بـرای کشـور زحمت می کشنـد. ما می خواهیـم یک دانشگاهی بـاشد کـه بعـد مثـل شما را بیرون ندهد! یک دانشگاهی که یک آدم متعهد به اسلام را بیرون بدهد. اگر تعهد به اسلام داشته باشد، نه ما را طرف شرق می کشد، نه ما را طرف غرب می کشد؛ نه آن دیدِ تنگ بعضی از شما را دارد که می گوید «ما نمی توانیم».(219)
25 / 3 / 60
* * *
مخالفین انقلاب فرهنگی
وقتی دانشگاه ها بسته شد، چه افرادی مهم مخالفت کردند. سابق وقتی دانشگاه دست ما نبود، دیدید که چه حیواناتی بیرون آمد. در همین دانشگاه اگر کسی می خواست نماز بخواند، رویش نمی شد ودر پنهان نماز می خواند. واینکه اینها اظهار داشتند دانشگاه باز شود، از اول معلوم بود مسائل آنها این نیست که دلشان برای اسلام بسوزد. باید چشم ها را باز کنیم واشخاص را مطالعه کنیم.(220)
2 / 4 / 60
* * *
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 161
تحول انسان غربی به انسان اسلامی
مسألۀ فرهنگ و آموزش و پرورش در رأس مسائل کشور است. اگر مشکلات فرهنگی و آموزشی به صورتی که مصالح کشور اقتضا می کند حل شود، دیگر مسائل به آسانی حل می گردد. صدماتی که کشور ما از فرهنگ رژیم شاهنشاهی خورده است قابل مقایسه با ضررهای اقتصادی و غیره نبوده است. متأسفانه در زمان این پسر و پدر دست اجانب باز گردید و مراکز آموزشی، که باید تکیه گاه ملت باشد، به ضدش تبدیل گردید. البته انحراف فرهنگ ما ریشۀ تاریخی دارد و ما امروز مواجهیم با استادان و معلمانی بر پایۀ همین تربیت و با فرهنگی غربی که با مصالح اسلام و کشور ما به هیچ وجه وفق نمی دهد. تمام وابستگان و انگلهای خارجی زاییده شده از این دانشگاه غربی بوده اند. اجانب با فعالیت خود، مدارس و دانشگاههای ما را از محتوا خالی کردند. البته حملات زیادی به روحانیت هم شد. آنها می خواستند روحانیت را هم تغییر بنیادی دهند و عده ای از روحانیون را هم بردند، ولی عده ای مقاوم باقی ماندند؛ تغییر نکردند.
ما باید سالهای طولانی زحمت و مشقت بکشیم تا از فطرت ثانی خود متحول شویم و خود را بیابیم و روی پای خویش بایستیم و مستقل گردیم و دیگر احتیاجی به شرق و غرب نداشته باشیم. و باید از همان بچه ها شروع کنیم و تنها مقصدمان تحول انسان غربی به انسانی اسلامی باشد. اگر این مهم را انجام دادیم، مطمئن باشید که هیچ کس و هیچ قدرتی نمی تواند به ما ضربه بزند. اگر ما از نظر فکری مستقل باشیم، آنها چگونه می توانند به ما ضربه بزنند. تنها آنها می توانند از داخل خود ما، به ما ضربه بزنند؛ در داخل، فردی را درست کنند ـ کما اینکه می بینید درست کرده اند ـ و بعد توسط آن هر چه می خواهند انجام می دهند.(221)
23 / 7 / 60
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 162
ضرورت تحول فرهنگی
چه حوزه های علمیۀ قدیمی و چه دانشگاهها یک وضعی داشتند که با این جهش باید آن وضع را متحول کنند و تهیۀ قبلی نداشتند. ناگهان تکلیفهایی به دوش همه آمد و چون مهیا نبودند هیچ یک از قشرهای ملت، از این جهت بار سنگین بود، لکن مع ذلک، بحمدالله همت والای همۀ قشرهای ملت این بار سنگین را هم دارد به پیش می برد، لکن کافی نیست این مقدار.(222)
18 / 9 / 60
* * *
صلاح و فساد کشور در گرو دانشگاهها
دانشگاه یک کشوری اگر اصلاح بشود آن کشور اصلاح می شود؛ برای اینکه آنکه در رأس امور اجرایی یا تقتین یا قضاوت یا اینطور چیزها واقع می شود دانشگاهیها هستند و روحانیین و با اصلاح این دانشگاه امور کشور اصلاح می شود و با انحراف دانشگاه، کشور منحرف می شود. حتی اگر یک استاد منحرف باشد ممکن است که اثرش برای یک کشور اثر چشمگیر باشد؛ برای اینکه یک استاد منحرف ممکن است که جمعی از جوانها را منحرف کند و آنها هم همین طور در دراز مدت، یک وقت یک غائلۀ بزرگ برپا بشود. ... آنهایی که می خواهند این کشورهای امثال کشور ما را همه چیزش را از بین ببرند. آنها در همه جا فعالیت می کنند خصوصاً در دانشگاه؛ برای اینکه می دانند که اگر دانشگاه در خدمت غرب واقع بشود کشور در خدمت غرب است. ... دانشگاه را با افراد متعهّد به راه بیندازند. ...از دانشگاه به جبهه می روند و شهید می دهند. این آن تحولی است که پیدا شده است در این نهضت. این تحول الهی است که دانشگاهی، استاد دانشگاه، اینها در جبهه ها هم می روند و با کمال گشاده رویی می روند و یا مجروح می دهند یا شهید می دهند.(223)
22 / 9 / 60
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 163
اصلاح تدریجی در حین بازگشایی دانشگاهها
من از بعضی روزنامه ها گله باید بکنم که گاهی در تیترهایشان یک مطلبی که از یک راه می خواهد برود، منحرفش می کنند به راه دیگر. ما می گوییم دانشگاهها باید باز بشود و در خلال باز شدن زحمت کشیده بشود از جناح خود دانشگاهیها و از جناح روحانیون و جناحهای دیگری خدمت کنند تا اینکه دانشگاهها به آن ترتیب اسلامی برسند. می بینیم که گاهی وقتها در روزنامه ها می گویند که دانشگاهها تا اصلاح نشود، نباید باز بشود، گاهی هم گردن من می گذارند این حرف را؛ من از آنها گله دارم که من که می گویم که دانشگاه چون اصلاحش طولانی است باید باز بشود، نه اینکه صبر کنند تا آن آخر. و یک مطلبی هم به شورای انقلاب فرهنگی عرض می کنم که از قراری که بعضی از آقایان گفتند، ایراد زیاد می گیرند. یک مسأله، مسأله این است که اشخاصی که فاسد هستند و می خواهند افساد بکنند در دانشگاه، حرفی نیست که اینها باید در دانشگاه راه پیدا نکنند، آنهایی که دانشگاه را سنگر کرده بودند و اتاق جنگ درست کرده بودند و این مفاسد را ایجاد می کردند، آنها را باید شناسایی کنند و کنار بگذارند. اما یک دسته جوان هستند از دخترها، از پسرها که اینها گاهی در سابق یک ابتلائاتی به معصیتهایی داشتند و بعد توبه کردند، اینها را نباید آقایان بگویند که شما در فلان وقت یک کار خلافی کردید و حالا دیگر باید محروم باشید از دانشگاه؛ خیر، در توبه باز است، خدای تبارک و تعالی در توبه را باز گذاشته است برای همه معاصی. البته مفسدها نباید باشند، لکن اشخاصی که توبه کردند، اشخاصی که قبلاً افسادی نکرده بودند لکن یک ـ مثلاً ـ خلافی کرده بودند، چه دخترها و چه پسرها و حالا پشیمان شدند، اینها را ما باید با آغوش باز بپذیریم و توبۀ آنها پیش خدای تبارک و تعالی مقبول است و اینها هم راه پیدا کنند به دانشگاه و این جوانها را مأیوس نکنید. این جوانها ذخیره این ملت هستند. انحرافی اگر بوده است فی الجمله، آنها
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 164
هم که توبه کردند. بنابراین، دانشگاه را باید با جدیت باز کنند و با جدیت دنبال این بروند که به طور حتمی اسلامی اش کنند و تربیتهای اسلامی در آن باشد.(224)
4 / 11 / 60
* * *
پاکسازی دانشگاهها، مقدمه رشد و ترقی جمهوری اسلامی
در حوزه ها و دانشگاهها، که همگام با حوزه ها هستند و هر دو از ویژگی خاصی برخوردارند، تصفیه و پاکسازی مهمتر است. و با تصفیۀ این دو پایگاه اسلامی و ملی، محتوای جمهوری اسلامی به رشد و ترقی خود ادامه خواهد داد. و با انحراف این دو، انقلاب و جمهوری از مسیر اصلی خود منحرف خواهد شد.(225)
22 / 11 / 60
* * *
دانشگاه باید به درد ملت بخورد
قضیۀ دانشگاه از اهم امور است، همان طوری که برای دشمنان ما و برای آنها که می خواهند افکار جوانان ما را منحرف کنند هم مهم است، چون دانشگاه مرکز همه چیز است، حتی تشکیل دولت. و باید این مسأله را دنبال کنیم که دانشگاه اسلامی شود تا برای کشور ما مفید گردد. و باید سعی شود که تا دانشگاه به یکی از دو قدرت گرایش پیدا نکند، و این به صرف وقت و نظارت کامل احتیاج دارد. و باید توجه داشت تا بعد از بازگشایی مبادا افراد منحرف با تزریق مسائل انحرافی افکار جوانان ما را فاسد بکنند، و برای نظارت بر این موضوع احتیاج به افراد بسیاری است.
امیدوارم دانشگاهی داشته باشیم که به درد ملت بخورد. و برای تحقق این امر لازم است از افراد متخصص متعهد و در صورت کمبود از متخصصین غیر مخالف با جمهوری اسلامی استفاده نمایید. ان شاءالله
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 165
با قدرت هر چه تمامتر در این امر فعالیت کنید و به پیش بروید تا به مقاصد الهی برسیم.(226)
12 / 7 / 62
* * *
اصلاح دانشگاهها، اولویت پس از جنگ
پس از جنگ، از مدارس علمی و دانشگاهها، که در حقیقت قلب تپنده و نبض زنندۀ ملت هستند، شروع می کنیم. می دانیم که این دو مرکز در حقیقت دو شاخه اند از یک شجرۀ طیبه و دو بازو از یک مقام انسان روحانی؛ که اگر به صلاح گرایند و تعهد روحانی خود را حفظ کنند و دست در دست هم در صف واحد و در خدمت به حق و خلق قیام کنند ملت را به کمال خود در دو بعد معنوی و مادی می رسانند و آزادی و استقلال را در کشور حفظ می کنند و چون سدی محکم و صفی و بنیانی مرصوص در مقابل تهاجم اجانب و نفوذ فساد ایستاده و ملت و کشور را با قامتی راست و پرچمی افراشته به سوی ترقی و تعالی سوق می دهند. و خدای نخواسته اگر در هر یک از وظایف الهی و ملی خود انحراف پیدا کنند، به سر ملت آن می آورند که دانشگاه وابسته در رژیم وابسته آورد، که اکنون نیز کشور و ملت اسلامی ما از گرفتاریهای آن خارج نشده. و شک نیست که گرفتاری امروز ما در بعد اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی بلکه در جنگ تحمیلی و شرارت وابستگان به دو قطب سلطه جو از آثار شوم دانشگاههای مبتلا به غرب و شرقزدگان ضداسلامی و ضد ملی است.(227)
22 / 11 / 63
* * *
دانشگاه را اصلاح کنید
امیدوارم احساس کرده باشید که همۀ دردهای ایران از دانشگاه شروع
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 166
شده است. دانشگاه، تلخیهایی داشت که به این زودیها رفع نمی شود. جدیت و فداکاری لازم دارد تا دانشگاه، دانشگاه بشود. دانشگاهی که حق نداشت از مصالح ایران و اسلام صحبت کند، دانشگاهی که نماز خواندن در آن عیب بود، دانشگاهی که تمام گرفتاریهای ما منشأش در آن بود، دانشگاه نبود. شما باید کوشش کنید و دانشگاه را اصلاح کنید، و احساس کنید که اسلام است که می تواند دانشگاه را اصلاح کند. و اصلاح دانشگاه زمانی آسان است که فرزندانمان را از دورۀ دانش آموزی زیر نظر بگیریم، که اگر فرزندانمان در کودکی درست تربیت شدند، دانشگاه زحمتش کمتر می شود.(228)
27 / 1 / 64
* * *
دانشگاه مطابق خواست ملت
باید کاری کنید که دانشگاههایمان روش توده های مردم را داشته باشد که اگر ملتی چیزی را خواست، خلافش را نمی توان بر آن تحمیل کرد. شما ملاحظه کنید توده های میلیونی ما چگونه منقلب شده اند و به این معنا توجه کرده اند که باید در مقابل قدرتها بایستند. دانشگاه باید مرکز رشد چنین امری باشد که متأسفانه نبوده است.(229)
27 / 1 / 64
* * *
اصلاح دانشگاه و حل مسائل
دانشگاهها را در مدّ نظر بگیرید که اسلامی بشود. و اگر دانشگاهها اسلامی بشود مسائل ما در آتیه هم حل است.(230)
13 / 6 / 64
* * *
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 167
معنای انقلاب فرهنگی
انقلاب فرهنگی هم همین جور است که یک انقلاب است که تحول است از یک حالی به حالی دیگر، نه پیشبرد همان چیزی که هست.(231)
19 / 9 / 64
* * *
رفع انحراف از دانشگاهها
در دانشگاه نقشه آن است که جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزشهای خودی منحرف کنند و به سوی شرق یا غرب بکشانند و دولتمردان را از بین اینان انتخاب و بر سرنوشت کشورها حکومت دهند تا به دست آنها هرچه می خواهند انجام دهند. اینان کشور را به غارتزدگی و غربزدگی بکشانند و قشر روحانی با انزوا و منفوریت و شکست قادر بر جلوگیری نباشد. و این بهترین راه است برای عقب نگهداشتن و غارت کردن کشورهای تحت سلطه، زیرا برای ابرقدرتها بی زحمت و بی خرج و در جوامع ملی بی سر و صدا، هر چه هست به جیب آنان می ریزد.
پس اکنون که دانشگاهها و دانشسراها در دست اصلاح و پاکسازی است، بر همۀ ما لازم است با متصدیان کمک کنیم و برای همیشه نگذاریم دانشگاهها به انحراف کشیده شود؛ و هر جا انحرافی به چشم خورد با اقدام سریع به رفع آن کوشیم. و این امر حیاتی باید در مرحلۀ اول با دست پرتوان خود جوانان دانشگاهها و دانشسراها انجام گیرد که نجات دانشگاه از انحراف، نجات کشور و ملت است.
و اینجانب به همۀ نوجوانان و جوانان در مرحلۀ اول، و پدران و مادران و دوستان آنها در مرحلۀ دوم، و به دولتمردان و روشنفکران دلسوز برای کشور در مرحلۀ بعد وصیت می کنم که در این امر مهم که کشورتان را از آسیب نگه می دارد، با جان و دل کوشش کنید و دانشگاهها را به نسل بعد بسپرید. و به همۀ نسلهای مسلسل توصیه می کنم که برای نجات خود و کشور عزیز و اسلامِ آدم ساز، دانشگاهها را از انحراف و غرب
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 168
و شرقزدگی حفظ و پاسداری کنید و با این عمل انسانی ـ اسلامی خود دست قدرتهای بزرگ را از کشور قطع و آنان را ناامید نمایید. خدایتان پشتیبان و نگهدار باد.(232)
15 / 3 / 68
* * *
کتابدانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 169