خاتمه و در آن چند فرع است:
اول ـ اگر «بعصوص» شخصی را بشکند پس نتواند غائطش را نگهدارد در آن دیه کامل است. و «بعصوص» یا استخوان مفصل لگن یا عصعص یعنی دمچه (انتهای ستون فقرات)
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 623
یا استخوان نازکی در اطراف دبر است. و اگر غائطش را مالک باشد، ولی بادش را در اختیار نداشته باشد، ظاهراً حکومت است.
دوم ـ اگر «عجان» او را بزند پس مالک ادرار و غائطش نباشد در آن دیۀ کامل است. و «عجان» مابین بیضه ها و حلقۀ دبر می باشد. و اگر یکی از آن ها را مالک باشد و بر دیگری اختیار نداشته باشد بعید نیست که در آن هم دیه کامل باشد و حکومت نیز محتمل است. ولی احوط (وجوبی) مصالحه است. و اگر غیر عجان او را بزند پس آن ها را مالک نباشد ظاهراً دیه کامل دارد. و اگر یکی از آن ها را مالک نباشد پس حکومت و دیه محتمل می باشد و احوط (وجوبی) مصالحه است.
سوم ـ در شکستن هر استخوانی از عضوی که دیۀ مقدّر دارد، یک پنجم دیۀ آن عضو می باشد؛ پس اگر به صورت غیر معیوب، خوب شود چهار پنجم دیۀ شکستن آن می باشد. و در جراحت موضحۀ آن ربع دیۀ شکستن آن است. و در کوبیدن و خرد کردن آن در صورتی که خوب نشود ثلث دیۀ آن عضو است؛ پس اگر به صورت غیرمعیوب خوب شود چهار پنجم دیۀ کوبیدن آن است. و در جدا نمودن آن از عضو به طوری که معطّل بماند دو ثلث دیه این عضو است؛ پس اگر به صورت غیر معیوب خوب شود چهار پنجم دیه جدا نمودن آن است. همه این ها بنابر قول مشهور است، و احوط در آن ها مصالحه می باشد.
چهارم ـ کسی که شکم انسانی را بمالد تا از او حدث سر بزند، شکم او مالیده می شود تا حدثی احداث کند، یا این که ثلث دیه را غرامت بکشد. و ظاهر آن است که حدث، بول یا غایط است؛ پس اگر باد از او حادث شود در آن حکومت می باشد.
پنجم ـ کسی که باکره ای را به وسیلۀ انگشت افضا نماید پس مثانه او را پاره نماید و او مالک ادرارش نباشد در آن دیۀ (کامل) او و مهر مثل زن هایش می باشد.
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 624