چند فرع الحاقی
اول: هر ذمّی که از دینش به دینی منتقل شود که اهل آن بر آن برقرار نمی مانند (پذیرفته نمی شوند)، بقای بر آن و برقرار ماندن بر آن از او قبول نمی شود، مانند این که نصرانی وثنی شود و یهودی بهایی شود؛ بنا بر این از او قبول نمی شود، مگر اسلام یا قتل. و اگر به دین اولش برگردد آیا از او قبول می شود و بر آن برقرار می ماند یا نه؟ در آن اشکال است، اگرچه قبول آن بعید نیست. و اگر از دینش به دینی که اهل آن بر آن برقرار می مانند، منتقل شود مانند این که یهودی، نصرانی شود یا برعکس، آیا از او قبول می شود و بر آن برقرار می گردد یا نه؟ قبول و برقرار نمودن بعید نیست. و بعضی گفته اند که: از او قبول نمی شود مگر اسلام یا قتل.
دوم: اگر اهل ذمّه مرتکب چیزی شوند که در شرعشان جایز است و در شرع اسلام جایز نمی باشد، مادامی که متجاهر نباشند، به آن ها اعتراضی نمی شود. و اگر به آن تجاهر نمایند آنچه را که این جنایت به موجب شرع اسلام از حدّ یا تعزیر اقتضا دارد دربارۀ آن ها عملی می شود. و اگر چیزی را که در شرعشان جایز نیست انجام دهند آنچه را که این جنایت، در شرع اسلام اقتضا دارد، دربارۀ آن ها عملی می شود و بعضی گفته اند که اگر حاکم بخواهد او را تحویل اهل ملتش می دهد تا به مقتضای شرعشان بر او اقامۀ حدّ نمایند. ولی احوط (وجوبی) اجرای حدّ بر او طبق شرع
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 539
ما است؛ و در این قسم بین متجاهر و غیر متجاهر فرقی نیست.
سوم: اگر ذمّی به ساختن کنیسه یا بیعه یا آتشکده به عنوان معبد برای آن ها و محل عبادت های باطل، وصیت نماید و این امر به ما برگردد انفاذ آن برای ما جایز نیست. و همچنین است اگر به خرج کردن چیزی در کتابت تورات و انجیل و بقیّۀ کتاب های ضالّه و تحریف شده و طبع و نشر آن ها، وصیت کند. و همچنین است اگر چیزی را بر چیزی از آنچه که ذکر شد، وقف نماید. و اگر امر به ما رجوع نشود، پس اگر ساختمان از آن هایی باشد که احداث یا تعمیر آن ها جایز نیست، جلوگیری از آن واجب است وگرنه ما حق اعتراض نداریم، مگر این که به این وسیله بخواهند مذاهب باطلشان را بین مسلمین تبلیغ نمایند و فرزندان مسلمین را گمراه نمایند، پس جلوگیری و دفع آن ها به هر وسیلۀ مناسب، واجب است.
چهارم: کفّار ـ ذمّی باشند یا نه ـ حق ندارند در بلاد مسلمین، مذاهب فاسدشان را تبلیغ نمایند و کتاب های ضالّه را در آن ها منتشر کنند و مسلمین و فرزندان آن ها را به مذاهب باطلشان دعوت نمایند. و تعزیر آن ها واجب است و بر اولیای دول اسلامی است که آن ها را از این کار به هر وسیلۀ مناسب، جلوگیری کنند. و بر مسلمین واجب است که از کتاب ها و مجالس آن ها احتراز نمایند و فرزندانشان را از آن منع کنند. و اگر از کتاب ها و اوراق ضالّۀ آن ها چیزی به ایشان برسد محو آن ها واجب است؛ زیرا کتاب های این ها چیزی نیست مگر تحریف شده و غیرمحترم. خداوند متعال مسلمین را از شرور بیگانگان و کید آنان حفظ فرماید و خداوند تعالی کلمۀ اسلام را اعلی قرار دهد.
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 540