کتاب حدود

آنچه که دزدیده شده است

آنچه که دزدیده شده است

مسأله 1 ـ ‏نصاب قطع آن است که به ربع دینار طلای خالص که سکه بر آن زده شده‏‎ ‎‏برسد، یا چیزی که قیمت آن به ربع دینار این چنینی برسد، از قبیل لباس ها و معادن و‏‎ ‎‏میوه ها و اطعمه، چه تازه باشد یا نه، اصل آن برای تمام مردم مباح باشد یا نه، از چیزهایی‏‎ ‎‏باشد که به سرعت فاسد می شود مانند سبزیجات و میوه های تازه و مانند آن ها یا نه. و‏‎ ‎‏خلاصه هر آنچه را که مسلمان مالکش می شود در صورتی که به این حدّ برسد، در آن قطع‏‎ ‎‏ثابت می باشد، حتی پرنده و سنگ مرمر.‏

مسأله 2 ـ ‏در طلا، بین مسکوک و غیر آن فرقی نیست؛ پس اگر طلای غیر مسکوک به‏‎ ‎‏قیمت ربع دینار مسکوک برسد، قطع می شود و اگر وزن آن به وزن ربع دینار مسکوک‏‎ ‎‏برسد لیکن قیمت آن به قیمت این ربع نرسد، قطع نمی گردد. و اگر بر عکس شود، یعنی‏‎ ‎‏قیمتش به قیمت آن برسد ولی وزنش کمتر باشد قطع می شود.‏

مسأله 3 ـ ‏اگر فرض شود که دو دینار مسکوک به دو سکۀ رایج باشد و قیمت آن ها‏‎ ‎‏مختلف باشد ـ نه به خاطر نقص یا غش در یکی از آن ها، بلکه به خاطر سکّه ـ احوط‏‎ ‎‏(استحبابی) عدم قطع است، مگر این که به قیمت ربع سکه ای که قیمت آن بیشتر است‏‎ ‎‏برسد؛ اگرچه اشبه آن است که رسیدن آن به کمتر، کفایت می کند.‏

مسأله 4 ـ ‏منظور از مسکوک، همان مسکوک رایج است؛ پس اگر فرض شود که‏‎ ‎‏مسکوکی غیر رایج وجود دارد اعتباری در ربع قیمت آن نیست، پس اگر به ربع قیمت آن‏‎ ‎‏برسد و قیمت ربع آن به مقدار قیمت ربع مسکوک رایج نباشد، قطع نمی شود.‏


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 516
مسأله 5 ـ ‏اگر چیزی را بدزدد و خیال کند که به حدّ نصاب نمی رسد، مثل این که‏‎ ‎‏دیناری را سرقت کند به خیال این که درهم است، ظاهراً قطع می شود. و اگر برعکس شود،‏‎ ‎‏یعنی کمتر از نصاب را به گمان این که به حدّ نصاب می رسد، سرقت نماید، قطع نمی شود.‏‎ ‎مسأله 6 ـ ‏ربع دینار یا آنچه که به قیمت ربع برسد کمترین مقداری است که به واسطۀ‏‎ ‎‏آن قطع می شود؛ پس اگر بیشتر از آن را سرقت کند، همانند قطع آن به سبب ربع، قطع‏‎ ‎‏می شود، تا به هر اندازه ای که برسد و در مقدار بیشتر چیزی غیر از قطع نیست.‏

مسأله 7 ـ ‏در آنچه که دزدیده می شود، شرط است که در حرز باشد، مثل این که در‏‎ ‎‏جای قفل شده یا بسته ای باشد یا مدفون باشد یا مالک آن را از نظرها زیرفرشی یا داخل‏‎ ‎‏کتابی یا مانند این ها از آنچه که عرفاً حرز حساب می شود، پنهان نماید. و آنچه که چنین‏‎ ‎‏نباشد به سبب آن قطع نمی شود، اگرچه داخل شدن به آن جایز نباشد مگر به اذن مالکش؛‏‎ ‎‏پس اگر چیزی از چیزهای ظاهر را در دکانی که باز است سرقت کند، قطع نمی شود؛‏‎ ‎‏اگرچه دخول در آن جایز نباشد مگر به اذن مالک آن.‏

مسأله 8 ـ ‏از آن جایی که در عرف مردم، اشیاء در حرز با یکدیگر مختلف می باشند،‏‎ ‎‏پس اگر جایی، برای چیزی از چیزها حرز باشد آیا آن حرز، حرز هر چیزی می باشد، پس‏‎ ‎‏اگر از جیب مالک، دیناری به اصطبل بیفتد و دزد قفل آن را بشکند و جهت سرقت اسب‏‎ ‎‏مثلاً، داخل آن شود و دینار را ببیند و آن را سرقت نماید، در لزوم قطع کفایت می کند یا‏‎ ‎‏چنین نیست؛ زیرا آن را از حرزش بیرون نیاورده است؟ اشبه و احوط دومی است. البته اگر‏‎ ‎‏مالک دینارش را در اصطبل پنهان کند و دزد آن را بیرون بیاورد قطع می شود.‏

مسأله 9 ـ ‏آنچه که در حرز نیست سارقش قطع نمی شود، مانند دزدی در کاروانسراها‏‎ ‎‏و حمام ها و خانه هایی که دربهای آن ها به روی عموم یا گروهی، باز است و مانند مساجد‏‎ ‎‏و مدرسه ها و زیارتگاه های مشرفه و مؤسسات عمومی و خلاصه هر جایی که برای عموم یا‏‎ ‎‏گروهی اذن داده شده است. و آیا مراعات مالک و مانند او و مراقبت او برای مال، حرز‏‎ ‎‏می باشد، پس اگر چهارپایش در صحرا باشد و چوپان داشته باشد به واسطۀ سرقت آن‏‎ ‎‏قطع می شود یا نه؟ اقوی دومی است. و آیا دزد پردۀ کعبه قطع می شود؟ بعضی گفته اند:‏‎ ‎


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 517
‏بلی. ولی اقوی عدم آن است. و همچنین است دزد آنچه که در زیارتگاه های مشرفه از‏‎ ‎‏حرم مطهر یا رواق و صحن است.‏

مسأله 10 ـ ‏اگر از جیب انسان دزدی شود چنانچه آنچه که دزدیده شده در حرز‏‎ ‎‏باشد مثل این که در جیبی باشد که زیر لباس است یا سر جیبش وسیله ای مانند‏‎ ‎‏وسائل جدید (مثلاً زیپ) باشد که آن را در حرز قرار می دهد، ظاهراً قطع ثابت است.‏‎ ‎‏و اگر در جیب او که باز و روی لباس است باشد قطع نمی شود. و اگر جیب در طرف‏‎ ‎‏داخل لباس رویی باشد، ظاهراً قطع می شود؛ پس معیار این است که صدق کند که‏‎ ‎‏حرز است.‏

مسأله 11 ـ ‏میوۀ درختان بعد از آن که چیده شوند و در حرز قرار بگیرند، اشکالی در‏‎ ‎‏ثبوت قطع در آن ها نیست. و همچنین اگر روی درخت ها باشد، در صورتی که درخت ها‏‎ ‎‏در حرز نباشند، اشکالی در عدم قطع نمی باشد. و اما اگر درخت ها در حرز باشند مثل‏‎ ‎‏این که در باغ قفل شده ای باشند آیا با سرقت میوه های آن ها قطع می شود یا نه؟ احوط بلکه‏‎ ‎‏اقوی عدم قطع است.‏

مسأله 12 ـ ‏دزدی که در سال گرسنگی در صورتی که مسروق، خوردنی باشد ولو‏‎ ‎‏بالقوه مانند حبوبات بدزدد و مضطر به آن باشد، قطع نمی شود. و در غیر خوردنی و‏‎ ‎‏در خوردنی که غیر مورد اضطرار است، محل اشکال است، و احوط (وجوبی) عدم قطع‏‎ ‎‏است؛ بلکه عدم قطع در کسی که محتاج است اگر غیر خوردنی را بدزدد خالی از‏‎ ‎‏قوت نیست.‏

مسأله 13 ـ ‏اگر حرّ کبیر یا صغیر را ـ مرد باشد یا زن ـ بدزدد از جهت حد، قطع‏‎ ‎‏نمی شود، پس آیا جهت دفع فساد، قطع می شود (یا نه)؟ بعضی گفته اند: بلی؛ و به آن‏‎ ‎‏روایتی است. ولی احوط (وجوبی) ترک قطع و تعزیر او است به آنچه که حاکم‏‎ ‎‏صلاح می داند.‏

مسأله 14 ـ ‏اگر مثلاً خانه ای را عاریه بدهد پس عاریه دهنده حرز آن را بشکند و مالی را‏‎ ‎‏که مال مستعیر است از آن سرقت نماید، قطع می شود. و اگر مثلاً خانه ای را اجاره دهد و‏‎ ‎


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 518
‏مالی را که مال مستأجر است از آن بدزدد قطع می شود. و اگر حرز مغصوب باشد با سرقت‏‎ ‎‏مالک آن، قطع نمی شود. و اگر مال کسی در حرز باشد پس آن را بشکند و مالش را خارج‏‎ ‎‏کند اگرچه مالش با مال غاصب مخلوط باشد، پس به مقدار مالش یا بیشتر از آن به مقدار‏‎ ‎‏کمتر از نصاب، بردارد قطع نمی شود.‏

مسأله 15 ـ ‏اگر مسروق وقف باشد قطع می شود اگر قائل باشیم که ملک واقف است،‏‎ ‎‏چنان که در بعضی از صورت ها چنین است یا قائل باشیم ملک موقوف علیه است. و اگر‏‎ ‎‏قائل باشیم که وقف، فکّ ملک است جهت وصول منفعت آن بر موقوف علیه، قطع‏‎ ‎‏نمی شود. و اگر چیزی را که مصرف آن اشخاص می باشد، بدزدد مانند زکات ـ بنابر این که‏‎ ‎‏ملک کسی نیست ـ قطع نمی شود. و اگر مالی را که مال امام ‏‏علیه السلام‏‏ است مانند نصف خمس‏‎ ‎‏ـ بنابر این که ملک امام ‏‏علیه السلام‏‏است ـ بدزدد آیا با مطالبۀ فقیه جامع شرایط، قطع می شود یا نه؟‏‎ ‎‏در آن تردّد است و بنابر این که ملک امام ‏‏علیه السلام‏‏ نباشد و امام ‏‏علیه السلام‏‏ ولیّ امر آن باشد، بنابر احوط‏‎ ‎‏(وجوبی) قطع نمی شود.‏

مسأله 16 ـ ‏درب حرز و همچنین آنچه که بر درب و دیوار از بیرون ساخته می شود،‏‎ ‎‏داخل در حرز نمی باشد، پس به سبب دزدی آن ها قطعی در کار نمی باشد. البته درب‏‎ ‎‏داخلی که پشت درب حرز است، ظاهراً به واسطۀ درب حرز، حرز شده می باشد پس به‏‎ ‎‏واسطۀ آن قطع می شود. و همچنین است آنچه که در دیوار داخلی آن می باشد، پس اگر‏‎ ‎‏درب را بشکند و داخل حرز شده و چیزی را از اجزای دیوار داخلی بیرون بیاورد،‏‎ ‎‏قطع می شود.‏

مسأله 17 ـ ‏دزد اگر نبش قبر کند و کفن ولو بعضی از قسمت های مستحب آن را بدزدد‏‎ ‎‏به شرطی که به حدّ نصاب برسد، قطع می شود. و اگر نبش قبر کند و کفن را سرقت ننماید،‏‎ ‎‏قطع نمی شود ولی تعزیر می شود. و قبر، حرز غیر کفن نمی باشد؛ پس اگر با میت چیزی در‏‎ ‎‏قبر قرار داده شده باشد و سارق نبش کند و آن را بیرون بیاورد بنابر احتیاط (واجب) قطع‏‎ ‎‏نمی شود. و اگر کسی نبش قبر را تکرار کند بدون آن که کفن را بیرون بیاورد و از سلطان‏‎ ‎‏فرار کند، بعضی گفته اند که کشته می شود، ولی در آن تردّد است.‏

‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 519