کتاب حدود

موجب و کیفیت آن

موجب و کیفیت آن

مسأله 1 ـ ‏بر کسی که مسکر یا فقّاع ـ اگرچه مسکر نباشد ـ بخورد حدّ واجب است، به‏‎ ‎‏شرطی که خورندۀ آن بالغ و عاقل و مختار بوده و حکم و موضوع را بداند؛ پس بر بچه و‏‎ ‎‏دیوانه و مکره و جاهل به حکم و موضوع یا به یکی از آن ها ـ در صورتی که جهل به حکم‏‎ ‎‏در حق او ممکن باشد ـ حدی نمی باشد.‏

مسأله 2 ـ ‏در مسکر بین انواع آن مانند آنچه که از انگور گرفته می شود و آن خمر‏‎ ‎‏می باشد، یا از خرما گرفته می شود و آن نبیذ است، یا از کشمش گرفته می شود و آن نقیع‏‎ ‎‏است، یا از عسل گرفته می شود و آن بتع است، یا از جو گرفته می شود و آن مزر است، یا از‏‎ ‎‏گندم گرفته می شود، یا از ارزن یا از غیر آن ها گرفته می شود، فرقی نیست. وفقّاع به مسکر‏‎ ‎‏ملحق می شود اگرچه فرض شود که مسکر نیست. و اگر مسکر از دو چیز و بیشتر ساخته‏‎ ‎‏شود در شرب آن یک حدّ می باشد.‏

مسأله 3 ـ ‏در حرمت عصیر انگور اشکالی نیست؛ چه به خودی خود یا به وسیلۀ آتش‏‎ ‎‏و یا خورشید بجوشد، مگر این که دو ثلث آن برود یا به سرکه منقلب شود؛ لیکن مسکر‏‎ ‎‏بودن آن ثابت نشده است. و در الحاق آن به مسکر در ثبوت حدّ ـ ولو این که مسکر نباشد ـ‏‎ ‎‏اشکال، بلکه منع است، مخصوصاً اگر به وسیلۀ آتش یا خورشید بجوشد. و عصیر کشمش‏‎ ‎‏و خرما به مسکر ملحق نمی شود نه از نظر حرمت و نه از نظر حد.‏

مسأله 4 ـ ‏اشکالی در این نیست که مسکر، کم یا زیاد آن، در ثبوت حدّ به خوردن‏‎ ‎‏آن مساوی می باشد ولو این که یک قطره از آن باشد و فعلاً هم مسکر نباشد؛ پس آنچه‏‎ ‎‏که زیاد آن مسکر باشد در کم آن حدّ است. چنان که در مسکری که با چیز دیگر‏‎ ‎‏ممزوج شده در صورتی که اسم آن بر آن صدق نماید و آن چیز دیگر در آن‏‎ ‎‏مستهلک باشد، اشکالی نیست، همان طور که در آنچه که به چیز دیگر ممزوج شده‏‎ ‎


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 509
‏در صورتی که مسکر باشد و با امتزاج به آن از اسکار خارج نشده باشد، اشکالی نیست؛‏‎ ‎‏پس در همۀ این ها حدّ است. و اما اگر به غیر مسکر مانند اغذیه و ادویه ممزوج شود‏‎ ‎‏به طوری که در آن مستهلک شود و اسم آن صدق نکند و این ممتزج، مسکر نباشد،‏‎ ‎‏پس در ثبوت حدّ به آن، اشکالاست؛ اگرچه به خاطر نجاست ممزوج، حرام می باشد؛‏‎ ‎‏پس اگر قطره ای از آن در مایعی مستهلک شود شبهه ای در نجاست ممتزج نمی باشد،‏‎ ‎‏ولیکن ثبوت حدّ مسکر بر آن محل تأمل و اشکال است، لیکن حکم به حد، بین اصحاب‏‎ ‎‏ما معروف است.‏

مسأله 5 ـ ‏اگر به آشامیدن مسکر جهت حفظ نفس از هلاکت یا از مرض شدید،‏‎ ‎‏اضطرار پیدا کند و بیاشامد حدّ بر او نیست.‏

مسأله 6 ـ ‏اگر مسکر بیاشامد، با این که می داند حرام است، حدّ واجب است ولو این که‏‎ ‎‏نداند که آن موجب حدّ است. و اگر مایعی را به گمان این که حرام غیر مسکر است‏‎ ‎‏بیاشامد، پس از آن روشن شود که مسکر می باشد، حدّ بر او ثابت نمی شود. و اگر بداند که‏‎ ‎‏مسکر است و خیال کند که آنچه موجب حدّ می باشد، آن است که بالفعل مسکر باشد، پس‏‎ ‎‏کم آن را بیاشامد، ظاهراً حدّ واجب است.‏

مسأله 7 ـ ‏آشامیدن مسکر، با دو مرتبه اقرار ثابت می شود. و در مقرّ، بلوغ و عقل‏‎ ‎‏و حریت و اختیار و قصد شرط است. و در اقرار معتبر است که مقرون به چیزی نشود‏‎ ‎‏که با آن احتمال جواز شربش باشد مانند قول او: «آشامیدم برای مداوا یا به اکراه»‏‎ ‎‏و اگر به طور مطلق اقرار کند و قرینه قائم شود بر این که او در حالی که عذر‏‎ ‎‏داشته آن را آشامیده است حد ثابت نمی شود. و اگر به طور اطلاق، اقرار کند سپس‏‎ ‎‏ادعای عذر نماید، از او قبول است و حدّ از او دفع می شود در صورتی که چنین‏‎ ‎‏چیزی در حق او محتمل باشد. و در ثبوت آن با احتمال عذر، رایحه و بوی دهان،‏‎ ‎‏کفایت نمی کند.‏

مسأله 8 ـ ‏و با دو شاهد عادل هم ثابت می شود؛ ولی شهادت زن ها ـ چه جداگانه یا به‏‎ ‎‏ضمیمۀ مردها ـ قبول نمی شود. و اگر دو شاهد عادل به طور مطلق شهادت دهند در ثبوت‏‎ ‎


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 510
‏آن کفایت می کند. و اگر در خصوصیات اختلاف کنند مثل این که یکی از آن ها بگوید: «او‏‎ ‎‏فقاع آشامید» و دیگری بگوید: «او شراب خورد» یا یکی از آن ها بگوید: «او در بازار‏‎ ‎‏آشامید» دیگری بگوید: «او در خانه آشامید» شرب آن ثابت نمی شود، پس حدی نیست. و‏‎ ‎‏همچنین است اگر یکی از آن ها شهادت بدهد که او با علم به حکم، آشامید و دیگری‏‎ ‎‏شهادت بدهد که او از روی جهل آشامید و غیر این از اختلافات. و اگر یکی از آن ها مطلق‏‎ ‎‏شهادت دهد و بگوید: «مسکر آشامید» و دومی مقید کند و بگوید: «خمر آشامید» ظاهراً‏‎ ‎‏حد ثابت است.‏

مسأله 9 ـ ‏حدّ در شرب آن، هشتاد تازیانه است؛ خورندۀ آن مرد باشد یا زن. و اگر کافر‏‎ ‎‏به آشامیدن آن تظاهر نماید، حدّ زده می شود و اگر مخفی بدارد حدّ نمی خورد. و اگر در‏‎ ‎‏کنیسه ها و مراکز عبادتشان بیاشامد، حدّ نمی خورد.‏

مسأله 10 ـ ‏بر پشت و دو کتف و بقیّۀ تن شارب، حدّ زده می شود و از صورت و سر و‏‎ ‎‏عورتش اجتناب می گردد. و مرد به صورت عریان ـ غیر از عورت ـ و ایستاده زده می شود‏‎ ‎‏و زن به صورت نشسته و با لباس هایش، زده می شود. و بر آن ها اقامۀ حدّ نمی شود تا‏‎ ‎‏این که (از مستی) افاقه پیدا کنند.‏

مسأله 11 ـ ‏حد، با عروض دیوانگی و همچنین با ارتداد ساقط نمی شود؛ پس در حال‏‎ ‎‏دیوانگی و ارتدادش حدّ می خورد.‏

مسأله 12 ـ ‏اگر چند مرتبه بیاشامد ولی در خلال آن ها حدّ زده نشود، یک حدّ از همۀ‏‎ ‎‏آن ها کفایت می کند. و اگر بیاشامد و حدّ بخورد، در مرتبۀ سوم به قتل می رسد و گفته شده‏‎ ‎‏که در مرتبۀ چهارم کشته می شود.‏

‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 511