کتاب حدود

موجب حد قذف

موجب حدّ قذف

مسأله 1 ـ ‏موجب این حد، رمی به زنا یا لواط است، و اما رمی به سحق و بقیۀ فواحش‏‎ ‎‏موجب حدّ قذف نمی باشد. البته امام ‏‏علیه السلام‏‏ حق تعزیر رمی کننده به آن ها را دارد.‏


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 502
مسأله 2 ـ ‏در قذف معتبر است که به لفظ صریح یا ظاهری باشد که بر آن اعتماد شود‏‎ ‎‏مانند قول قذف کننده: «تو زنا کردی» یا «تو لواط نمودی» یا «تو زناکاری» یا «لواط‏‎ ‎‏کننده ای» یا «به تو لواط شده» یا «در دبر تو دخول شده» یا «ای زناکار» یا «ای لواط کننده» و‏‎ ‎‏مانند این ها از آنچه که صریحاً یا با ظاهر مورد اعتماد، این معنی را ادا نماید. و معتبر است‏‎ ‎‏که گوینده به آنچه که لفظ برای آن وضع شده و به معنای آن، در آن زبانی که به آن سخن‏‎ ‎‏می گوید، عارف باشد؛ پس اگر یک نفر عجمی یکی از این لفظ ها را (به زبان عربی) بگوید‏‎ ‎‏در صورتی که معنای آن ها را نمی داند قذف کننده نمی باشد و حدّی بر او نیست ولو این که‏‎ ‎‏مخاطب، معنای آن را بداند. و برعکس، اگر کسی که معنای لغت را می داند به کسی که‏‎ ‎‏آن را نمی داند، بگوید، قذف کننده است و حدّ دارد.‏

مسأله 3 ـ ‏اگر به فرزندش که با اقرار او یا به وجه شرعی فرزند او بودنش ثابت است،‏‎ ‎‏بگوید: «تو فرزندم نیستی» بر او، حدّ است. و همچنین است اگر به غیر او که به وجه‏‎ ‎‏شرعی ثابت شده که فرزند زید است، بگوید: «تو فرزند زید نیستی» یا «تو فرزند عمرو‏‎ ‎‏هستی». البته اگر در امثال این گونه موارد قرینه ای باشد که ارادۀ قذف ندارد ولو برای‏‎ ‎‏این که معنای مقصود از لفظ به حسب متعارف غیر قذف باشد، حدّی بر او نیست؛ پس اگر‏‎ ‎‏بگوید: «تو فرزند من نیستی» در حالی که می خواهد بگوید آنچه که از تو توقع می رود در‏‎ ‎‏تو نیست، یا «تو پسر عمرو نیستی» در حالی که اراده کرده که مثلاً شجاعت عمرو در تو‏‎ ‎‏نیست، پس حدّی ندارد و قذف نمی باشد.‏

مسأله 4 ـ ‏اگر بگوید: «ای شوهر زن زانیه» یا «ای خواهر زانیه» یا «ای پسر زن زانیه» یا‏‎ ‎‏«مادرت زنا داده» و امثال این ها، پس قذف مربوط به مخاطب نیست، بلکه مربوط به کسی‏‎ ‎‏است که زنا به او نسبت داده شده است. و همچنین است اگر مثلاً بگوید: «ای پسر لواط‏‎ ‎‏کننده» یا «ای پسر شخص لواط داده» یا «ای برادر لواط کننده» یا «ای برادر کسی که لواط‏‎ ‎‏داده»، پس قذف مربوط به کسی است که فحشا به او نسبت داده شده است، نه مخاطب.‏‎ ‎‏البته نسبت به ایذای مخاطب و هتک او در آنچه که برایش جایز نیست، تعزیر دارد.‏

مسأله 5 ـ ‏اگر بگوید: «مادرت تو را از زنا به دنیا آورده است» ظاهراً حدّ ثابت نیست؛‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 503
‏زیرا شخص مخاطب او، قذف نشده است؛ و احتمال دارد که فقط پدر یا مادر به زنا اقدام‏‎ ‎‏کرده باشد پس قذف بر شخص معینی واقع نشده، بنا بر این در مثل آن، شبهه ای که دفع‏‎ ‎‏کنندۀ حدّ است، حاصل می شود. و احتمال هم دارد با مطالبۀ پدر و مادر حدّ ثابت شود. و‏‎ ‎‏همچنین است اگر بگوید: «یکی از شما زناکارید»؛ زیرا احتمال دفع آن می رود و به مطالبۀ‏‎ ‎‏آن ها احتمال حدّ می رود.‏

مسأله 6 ـ ‏اگر بگوید: «تو با فلان زن زنا کردی» یا «با فلانی لواط نمودی» پس قذف‏‎ ‎‏ـ بنابر اشبه ـ بر مخاطب واقع شده، نه بر کسی که طرف نسبت واقع شده. و بعضی گفته اند‏‎ ‎‏که دو حدّ بر او می باشد.‏

مسأله 7 ـ ‏اگر به پسر زنی که مورد لعان واقع شده بگوید: «ای پسر زن زانیه» یا به زن‏‎ ‎‏بگوید: «ای زانیه» به جهت قذف آن زن، حدّ بر او ثابت است. و اگر بگوید: «من با فلان زن‏‎ ‎‏زنا کردم» یا «با تو زنا کردم» پس اشبه عدم ثبوت حدّ است بر او به خاطر آن زن (زیرا شاید‏‎ ‎‏مراد او نسبت زنا به خودش باشد نه به آن زن). و اگر چهار مرتبه، به آن اقرار نماید حدّ‏‎ ‎‏زانی، به او زده می شود.‏

مسأله 8 ـ ‏هر فحشی مانند «ای دیوث» یا هر تعریضی به آنچه که مخاطب، آن را‏‎ ‎‏کراهت دارد و در عرف و لغت او مفید قذف نمی باشد، به سبب آن، تعزیر ثابت می شود،‏‎ ‎‏نه حد، مانند قول او: «تو حرام زاده ای» یا «ای حرام زاده» یا «ای فرزند حیض»، یا به‏‎ ‎‏زوجه اش بگوید: «تو را باکره نیافتم» یا بگوید: «ای فاسق»، «ای فاجر»، «ای شارب الخمر»‏‎ ‎‏و امثال این ها که موجب استخفاف به دیگری است و حال آن که طرف، مستحق آن‏‎ ‎‏نمی باشد، در آن تعزیر می باشد، نه حد. و اگر طرف مستحق آن باشد، موجب‏‎ ‎‏چیزی نمی باشد.‏

‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 504