کتاب مواریث (ارث)

فصل دوم: در میراث افرادی که غرق شده و افرادی که در زیر آوار قرار گرفته‏ اند

فصل دوم: در میراث افرادی که غرق شده و افرادی که در زیر آوار قرار گرفته اند

مسأله 1 ـ ‏اگر دو نفر که از همدیگر ارث می برند، در آنِ واحد بمیرند، به طوری که‏‎ ‎‏هم زمان بودن مرگ آن ها معلوم باشد، پس توارثی بین آن ها نیست؛ خواه هر دو یا یکی از‏‎ ‎‏آن ها با مرگ طبیعی بمیرند یا به واسطۀ سببی باشد؛ و خواه این سبب یکی باشد یا برای هر‏‎ ‎‏یک سببی باشد؛ پس شخص زنده ای که در حال مرگ او، از ورثۀ او می باشد از هر یک از‏‎ ‎‏آنان، ارث می برد. و همچنین است حال در موت بیشتر از دو نفر.‏

مسأله 2 ـ ‏اگر دو نفر با مرگ طبیعی یا به واسطۀ سببی بمیرند و در هم زمان بودن و عدم‏‎ ‎‏آن شک شود یا معلوم باشد که هم زمان نبوده ولی در مقدم و مؤخر آنان شک باشد چنانچه‏‎ ‎‏تاریخ یکی از آن ها به طور معین، معلوم باشد، دیگری ـ یعنی فردی که تاریخ مرگش‏‎ ‎‏مجهول است ـ از او ارث می برد؛ نه عکس آن؛ و همچنین است در بیشتر از یک نفر. و در‏‎ ‎‏اسباب، فرقی نیست، همان طور که گذشت.‏

مسأله 3 ـ ‏اگر دو نفر بمیرند و در هم زمان بودن و تقدم و تأخر آن شک باشد و تاریخ‏‎ ‎‏آن هم معلوم نباشد، پس اگر سبب مرگ آن ها غرق شدن یا هدم (فرو ریختن ساختمان)‏‎ ‎‏باشد، بدون اشکال هر یک از آن ها از دیگری ارث می برد و اگر سبب آن، هر سببی غیر از‏‎ ‎‏این ها باشد یا مرگ طبیعی باشد یا در اسباب مختلف باشند، آیا حکم به قرعه یا مصالحه‏‎ ‎‏می شود یا حکم آن همان حکم غرق شده و مهدومٌ علیه است؟ چند وجه است که اقوای‏‎ ‎‏آن ها آخری می باشد؛ اگرچه احتیاط به مصالحه مطلوب است، مخصوصاً اگر مرگ آن ها یا‏‎ ‎‏مرگ یکی از آن ها طبیعی باشد. و این حکم، در مرگ بیشتر از دو نفر هم جریان دارد.‏

مسأله 4 ـ ‏اگر هر دو بمیرند و معلوم باشد که مرگ یکی از آن ها بر دیگری مقدم است،‏‎ ‎‏ولیکن در این که کدام یک مقدم است شک باشد و تاریخ هر دو مجهول باشد اقوی رجوع‏‎ ‎‏به قرعه است؛ خواه سبب آن غرق باشد یا هدم یا غیر آن ها، و خواه هر دو یا یکی از آن ها‏‎ ‎‏به مرگ طبیعی بمیرد.‏


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 427
مسأله 5 ـ ‏روش ارث بردن هر یک از دو طرف این است که زنده بودن هر یک از آن ها‏‎ ‎‏در وقت مردن دیگری فرض شود و از ترکۀ او در وقت مرگ، ارث ببرد؛ سپس وارث زندۀ‏‎ ‎‏او، آنچه را که او به ارث برده، ارث می برد. البته هیچ یک از آن ها از آنچه که دیگری از او‏‎ ‎‏ارث برده، ارث نمی برند. پس اگر پسر و پدری بمیرند و تقدم و تأخر و تقارن مرگ ها‏‎ ‎‏معلوم نباشد و این پدر غیر از پسری که با او مرده، دختری داشته باشد و ترکه اش نهصد‏‎ ‎‏باشد و پسری که مرده، پسری داشته باشد و آنچه را که ترکه گذاشته ششصد باشد، پس‏‎ ‎‏اولاً مرگ پدر و زنده بودن پسر فرض می شود و از پدرش ششصد که دو ثلث ترکه است‏‎ ‎‏ارث می برد و آن حق پسرش یعنی پسر پسر میت می باشد و بقیه حق خواهر او است،‏‎ ‎‏سپس مردن پسر و زنده بودن پدر فرض می شود پس، از پسر، صد که سدس ترکه اش‏‎ ‎‏است ارث می برد و به دخترش داده می شود و بقیه حق پسر پسرش است.‏

مسأله 6 ـ‏ در ارث بردن هر دو طرف، حاجب نداشتن از ارث در هر یک از آن ها شرط‏‎ ‎‏است. و اگر یکی از آن ها محجوب باشد طرفش از او ارث می برد چنان که اگر یکی از‏‎ ‎‏آن ها، ترکه ای ـ از مال یا حق ـ نداشته باشد از کسی که ترکه دارد ارث می برد، پس در ارث‏‎ ‎‏او از دیگری، ارث بردن طرف دیگر از او شرط نیست.‏

‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 428