کتاب مواریث (ارث)

مقصد دوم: میراث به سبب زوجیت

مقصد دوم: در میراث به سبب زوجیت است

مسأله 1 ـ ‏هیچ کدام از زوجین به سبب زوجیت، جمیع مال را ارث نمی برد، مگر در‏‎ ‎‏یک صورت و آن عبارت است از موردی که وارث میت منحصر به زوج و امام  ‏‏علیه السلام‏‏باشد؛‏‎ ‎‏پس زوج جمیع مال را به عنوان فرض و رد ارث می برد، چنان که گذشت. و در گذشته‏‎ ‎‏معلوم شد که فرض زوج گاهی نصف و گاهی ربع؛ و فرض زوجه گاهی ربع و گاهی ثمن‏‎ ‎‏می باشد و سهم این ها با هر طبقه یا درجه ای که اجتماع کنند نه کم می شود و نه زیاد مگر‏‎ ‎‏در فرضی که گذشت.‏

مسأله 2 ـ ‏در توارث (ارث بردن از یکدیگر) به واسطۀ زوجیت، شرط است که عقد‏‎ ‎‏دائمی باشد؛ پس در عقد منقطع ـ نه از طرف شوهر و نه از طرف زوجه ـ در صورتی که‏‎ ‎‏شرط نشده باشد، بدون اشکال توارثی نیست و اگر از یک طرف یا از دو طرف شرط شده‏‎ ‎‏باشد در نهایت اشکال است، پس احتیاط به ترک شرط، ترک نشود؛ و اگر شرط شده باشد،‏‎ ‎‏مصالحه ترک نشود. و شرط است که زوجه در عقد زوج باشد اگرچه به او دخول نکرده‏‎ ‎‏باشد، بنا بر این از همدیگر ارث می برند ولو این که دخول نشده باشد. و مطلّقۀ رجعی‏‎ ‎‏مادامی که در عده است، در حکم زوجه می باشد به خلاف مطلّقۀ بائن؛ پس اگر یکی از‏‎ ‎‏آن ها در زمان عدۀ رجعی بمیرد دیگری از او ارث می برد، به خلاف آن که در عدۀ طلاق‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 422
‏بائن بمیرد. البته اگر مرد، زن را در حال مرض ولو به طلاق بائن طلاق دهد و به همین‏‎ ‎‏مرض بمیرد، زن از وقت طلاق تا یک سال از او ارث می برد، به شرط آن که طلاق به‏‎ ‎‏خواهش زن نباشد، پس زنی که به طلاق خلعی و مباراتی طلاق داده شده ارث نمی برد. و‏‎ ‎‏به شرط آن که این زن ازدواج ننماید، بنا بر این اگر در حال مرض، زن را طلاق دهد و زن‏‎ ‎‏بعد از انقضای عدّه، ازدواج نماید سپس شوهر قبل از انقضای سال بمیرد، زن از او ارث‏‎ ‎‏نمی برد. و به شرط آن که شوهر از مرضی که زن را در آن مرض طلاق داده خوب نشود؛‏‎ ‎‏پس اگر از آن مرض خوب شود سپس مریض گردد ولو این که مثل همین مرض را پیدا‏‎ ‎‏کند، زن از او ارث نمی برد. و اگر زن قبل از تمام شدن سال در مرض شوهر بمیرد، مرد از‏‎ ‎‏زن ارث نمی برد، مگر این که در عدۀ رجعی باشد.‏

مسأله 3 ـ ‏اگر مرد مریض در مرضش ازدواج کند چنانچه به زن دخول نماید یا از آن‏‎ ‎‏مرض خوب شود، از همدیگر ارث می برند. و اگر در مرضش بمیرد و دخول نکرده باشد‏‎ ‎‏عقد باطل است و برای زن، مهر و همچنین میراثی نیست. و همچنین است اگر زن در‏‎ ‎‏مرض مرد که متصل به موت است قبل از دخول بمیرد مرد از او ارث نمی برد. و اگر زن در‏‎ ‎‏حالی که مریض است ازدواج کند و شوهر مریض نباشد سپس زن یا مرد بمیرند از‏‎ ‎‏همدیگر ارث می برند. و در دخول فرقی بین قُبُل و دُبر نیست. چنان که ظاهراً آنچه معتبر‏‎ ‎‏است این است که مرگ مرد قبل از خوب شدن، مقارن این مرض اتفاق بیفتد نه آن که‏‎ ‎‏مردن او به جهت این مرض باشد؛ پس اگر در این مرض به علت دیگری هم بمیرد از‏‎ ‎‏همدیگر ارث نمی برند. و ظاهر آن است که طولانی بودن مرض و کوتاهی آن فرق‏‎ ‎‏نمی کند. و اگر مرض شبیه ادواری باشد، به طوری که در وقتی که وقفه پیدا می کند، گفته‏‎ ‎‏می شود که خوب نشده است چنانچه در آن بمیرد ظاهراً توارثی نیست و احتیاط‏‎ ‎‏(مستحب)، مصالحه نمودن است.‏

مسأله4 ـ ‏اگر زوجه ها متعدد باشند، ثُمن آن در صورت وجود فرزند و ربع آن در صورت‏‎ ‎‏نبود آن، بین آن ها به طور مساوی تقسیم می شود؛ پس ربع یا ثُمن ترکه مال آن ها است. و در‏‎ ‎‏مانع بودن فرزند از سهم بیشتر زن، بین این که فرزند خود آن زن باشد یا از زن دیگر؛ فرزند‏‎ ‎‏زن دائمی باشد یا منقطعه؛ فرزند بدون واسطه باشد یا با واسطه، فرق نمی کند. و زنی که در‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 423
‏حال مرض موت طلاق داده شده در ربع یا ثمن ـ با شرایط گذشته ـ شریک می باشد.‏

مسأله 5 ـ ‏شوهر از تمام ترکۀ زوجه اش ـ از منقول و غیر منقول ـ ارث می برد. و زن نیز‏‎ ‎‏از منقولات، مطلقاً ارث می برد، ولی از زمین ها مطلقاً؛ نه از عین و نه از قیمت آن ها ارث‏‎ ‎‏نمی برد، خواه زمین ها دارای زراعت و درخت و ساختمان و غیر آن ها باشد یا نباشد و‏‎ ‎‏فقط از قیمت مصالح ساختمانی مانند تنه درخت، تخته، آجر و مانند این ها و همچنین از‏‎ ‎‏قیمت درخت و نخل، ارث می برد. و بین اقسام ساختمان مانند آسیاب و حمام و دکان و‏‎ ‎‏اصطبل و غیر این ها فرقی نیست. و در درخت ها بین کوچک و بزرگ و خشک که جهت‏‎ ‎‏بریدن آماده است، ولی هنوز بریده نشده و شاخه های خشک و سعف (شاخۀ نخل) این‏‎ ‎‏چنینی که متصل به درخت می باشد فرقی نیست.‏

مسأله 6 ـ ‏مقصود از اعیانی که زوجه از قیمت آن ها ارث می برد آن اعیانی است که در‏‎ ‎‏وقت مردن موجود باشند، پس اگر از وقت مردن تا وقت تقسیم، نماء و زیادۀ عینی در‏‎ ‎‏آن ها پیدا شود از این نماء و زیادی ارث نمی برد.‏

مسأله 7 ـ ‏معیار در قیمت، روز دفع است نه روز مرگ؛ پس اگر قیمت آن، از قیمت‏‎ ‎‏وقت مرگ بیشتر شود از آن ارث می برد. و اگر قیمت کم شود از سهم او کم می شود، البته با‏‎ ‎‏تفاوت دو قیمت، احتیاط (مستحب) مصالحه است.‏

مسأله 8 ـ ‏روش قیمت گذاری این است که مصالح و درخت و نخل در حالی که به‏‎ ‎‏طور مجانی آن قدر در زمین باقی بمانند که از میان بروند قیمت شود و حصه اش از آن داده‏‎ ‎‏می شود، بنا بر این اگر قیمت آن ها در حالی که ثابتند تا این که از بین بروند از قیمت آن ها در‏‎ ‎‏حالی که ثابت نباشند زیادتر باشد، زیادی مال زن می باشد.‏

مسأله 9 ـ ‏معیار آن است که مصالح در وقت فوت، ثابت باشند؛ پس اگر ساختمان قبل‏‎ ‎‏از مرگ خراب شود و درخت ها قطع شوند و به همان حالت تا وقت مرگ باقی بمانند، زن‏‎ ‎‏از اعیان آن ها مانند بقیۀ منقولات ارث می برد. و میوۀ روی درخت و زراعت و بذر کاشته‏‎ ‎‏شده، از منقولات می باشند. و همچنین است دیگ ثابت در دکان برای پختن غذا؛ زیرا‏‎ ‎‏ظاهر آن است که از منقولات می باشند، چنان که ظاهر آن است که دولاب، و داربست بوتۀ‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 424
‏انگور که شاخه های انگور روی آن قرار دارد از غیر منقول است.‏

مسأله 10 ـ ‏بنابر اقوی زوجه مستحق قیمت است و برایش جایز است که خود اعیان را‏‎ ‎‏قبول نکند، همان طور که حق مطالبۀ اعیان را ندارد.‏

مسأله 11 ـ ‏برای زوجه تصرف در اعیانی که مستحق قیمت آن ها است بدون رضایت‏‎ ‎‏بقیۀ ورثه جایز نیست و احوط (وجوبی) برای بقیۀ ورثه آن است قبل از پرداخت قیمت‏‎ ‎‏آن ها، بدون اذن زوجه در آن ها تصرف ننمایند.‏

مسأله 12 ـ ‏اگر صغیره را پدرش یا جدّ پدری اش به کفو او به مهر المثل یا بیشتر تزویج‏‎ ‎‏نماید، زوج از زوجه ارث می برد و زوجه هم از زوج ارث می برد. و همچنین است اگر‏‎ ‎‏صغیره و صغیر را پدرشان یا جد پدری شان به همدیگر تزویج نمایند. بلکه همچنین است‏‎ ‎‏اگر تزویج به کفو او بدون مهر المثل با نبود مفسده باشد؛ تا چه رسد به این که صلاح در آن‏‎ ‎‏باشد. و همچنین است اگر حاکم او را تزویج نماید در موردی که برای حاکم تزویج او‏‎ ‎‏جایز است. و تحقیقاً بعضی از آنچه که مناسب این مقام است در نکاح گذشت.‏

مسأله 13 ـ ‏ارث به سبب ولاء، (در حال حاضر) مورد ابتلاء نیست مگر به سبب‏‎ ‎‏امامت؛ پس اگر کسی بمیرد و از طبقات گذشته و ولای عتق و ضمان جریره، وارثی نداشته‏‎ ‎‏باشد و زوج هم نداشته باشد، امام  ‏‏علیه السلام‏‏از او ارث می برد. و اگر وارث، تنها زوجه باشد، بقیۀ‏‎ ‎‏ارث بعد از ربع آن، مال امام  ‏‏علیه السلام‏‏است و امر آن در عصر غیبت ولی امر ـ عجل الله تعالی‏‎ ‎‏فرجه ـ مانند سایر چیزهایی که برای امام  ‏‏علیه السلام‏‏است، در دست فقیه جامع شرایط است.‏

‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 425