کتاب مواریث (ارث)

دوم: قتل

دوم: قتل

مسأله 1 ـ ‏قاتل در صورتی که قتل عمداً و از روی ظلم باشد از مقتول ارث نمی برد و‏‎ ‎‏در صورتی که مقتول را به حق به قتل برساند، از او ارث می برد، مانند این که به عنوان‏‎ ‎‏قصاص یا اجرای حدّ یا دفاع از خود یا عرض یا مالش باشد. و همچنین است اگر قتل از‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 393
‏پروی خطای محض باشد مانند این که به پرنده ای تیر بزند و خطا کند و به خویشاوند او‏‎ ‎‏بخورد پس از او ارث می برد. البته از دیۀ او که عاقله اش تحمل می کنند بنابر اقوی‏‎ ‎‏ارث نمی برد.‏

‏و اما قتل شبه عمد ـ و آن این است که قصد داشته باشد که فعلی را بدون آن که قصد‏‎ ‎‏قتل او را بنماید، بر مقتول واقع سازد و این فعل به طور عادی موجب قتل نیست، مانند‏‎ ‎‏این که او را جهت تأدیب به طور آرام بزند پس به قتل او منجر شود ـ در این که مانند عمد‏‎ ‎‏محض، مانع ارث است یا مانند خطای محض می باشد؟ دو قول است که اقوای آن ها‏‎ ‎‏دومی است.‏

مسأله 2 ـ ‏در قتل عمدی که از روی ظلم انجام می گیرد و مانع ارث است، بین این که به‏‎ ‎‏مباشرت او باشد، مانند این که او را سر ببرد یا با گلوله او را بزند و بین این که به تسبیب او‏‎ ‎‏باشد، مانند این که او را در محل درندگان بیندازد و درنده ای او را پاره کند یا او را در جایی‏‎ ‎‏در زمان طولانی بدون غذا حبس نماید پس از گرسنگی یا عطش بمیرد یا نزد او غذای‏‎ ‎‏مسمومی حاضر نماید بدون آن که او بداند پس آن را بخورد و غیر این ها از تسبیباتی که‏‎ ‎‏قتل با آن ها به مسبّب، منسوب و مستند می شود، فرقی نیست. البته بعضی از تسبیباتی که‏‎ ‎‏گاهی تلف بر آن مترتب می شود به طوری که به مسبب انتساب و استناد پیدا نمی کند مانند‏‎ ‎‏کندن چاه و انداختن چیزهای لغزاننده در راه ها و معابر و غیر این ها، اگرچه موجب ضمان‏‎ ‎‏و دیه بر مسبِّب می شود، ولی مانع از ارث نمی باشد، پس کسی که در راه، چاه کنده است،‏‎ ‎‏از خویشاوندش که در آن افتاده و مرده است، ارث می برد.‏

مسأله 3 ـ ‏همان طور که قاتل از ارث بردن از مقتول، منع می شود، همچنین از کسی که‏‎ ‎‏در مرتبۀ پایین تر و در طبقۀ بعد از او واقع شده حاجب نمی باشد، پس بودن او مانند‏‎ ‎‏نبودش است، پس اگر کسی پدرش را به قتل برساند و دارای پسری باشد و پدرش اولادی‏‎ ‎‏غیر از قاتل نداشته باشد، پسر قاتل از جدش ارث می برد. و همچنین است اگر اولاد مقتول‏‎ ‎‏در پسر قاتلش منحصر باشد ولی برادرهایی داشته باشد، ارثیه او مال آن ها می باشد و مال‏‎ ‎‏پسرش نیست، بلکه اگر وارثی نداشته باشد مگر امام  ‏‏علیه السلام‏‏، امام از او ارث می برد نه پسرش.‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 394
مسأله 4 ـ ‏در مانع بودن قتل بین این که قاتل یکی باشد یا متعدد، فرقی نیست؛ و در‏‎ ‎‏صورتی که قاتل متعدد باشد، بین این که همۀ آن ها وارث باشند یا بعضی از آن ها وارث‏‎ ‎‏باشند و بعضی وارث نباشند، فرقی نیست.‏

مسأله 5 ـ ‏دیه در حکم مال مقتول است که اولاً دیون او از آن پرداخت می شود و موارد‏‎ ‎‏وصیت او قبل از ارث، از آن خارج می شود، سپس باقی ماندۀ دیه مانند بقیۀ اموال ارث‏‎ ‎‏برده می شود؛ چه قتل عمدی باشد و از قصاص به دیه مصالحه شود و چه شبه عمد یا‏‎ ‎‏خطایی باشد و چه آنچه که در مورد صلح گرفته می شود بیشتر از دیه یا کمتر یا مساوی‏‎ ‎‏باشد و چه آنچه که گرفته شده، از جنس دیه باشد یا نه. و هر کسی که به واسطۀ نسب و‏‎ ‎‏سبب از خویشاوندان او است حتی زوجین، از دیه در قتل عمدی ارث می برند اگرچه‏‎ ‎‏زوجین حق قصاص ندارند، لیکن اگر صلح و رضایت به دیه واقع شود زوجین سهمشان‏‎ ‎‏را از آن می برند. البته کسی که فقط از طرف مادر از خویشاوندان او می باشد چیزی از دیه‏‎ ‎‏را ارث نمی برد مانند برادر و خواهر مادری، بلکه بقیۀ کسانی هم که به وسیلۀ مادر‏‎ ‎‏خویشاوندان می باشند مانند دایی ها و جده هایی که از ناحیۀ مادر می باشند، ارث نمی برند‏‎ ‎‏اگرچه در غیر برادر و خواهر، احوط (استحبابی) مصالحه است.‏

‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 395