امام در ترکیه

‏امام در ترکیه‏

‏مرضیۀ فلاح ‏

‏صبحدم روز چهارشنبه سیزده آبان 1343 (29 جمادی الثانی 1384) صدها کماندو و چترباز مسلح، خانه امام در قم را محاصره و وی را بازداشت و پس از انتقال ایشان به فرودگاه مهرآباد در کمتر از نود دقیقه، سوار بر هواپیمای هرکولس نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی کردند و هواپیما از فرودگاه مهرآباد به سوی ترکیه به پرواز درآمد. این هواپیما پس از سه ساعت و سی دقیقه پرواز در ساعت 30 / 11 دقیقه در فرودگاه آنکارا به زمین نشست. در فرودگاه آنکارا یکی از مأمورین امنیتی ترکیه که به زبان آلمانی حرف می زد، مستقیماً نزد سرهنگ افضلی - یکی از مقامات ساواک که امام را در این سفر همراهی می کرد - آمد و پس از گفتگویی کوتاه به اتفاق، امام را سوار بر اتومبیل کردند و پس از طی 35 کیلومتر مسافت فرودگاه تا شهر آنکارا ایشان را مستقیماً به هتل بلوار پالاس (در مرکز شهر استانبول)، طبقه چهارم، اطاق شماره 514 که از قبل آماده شده بود نبردند. قبل از پرواز یکی از مقامات امنیتی ساواک پاسپورت امام را به وی تحویل داد و گفت: شما اکنون به ترکیه می روید و خانواده شما نیز به زودی به شما ملحق خواهند شد. پس برای پوشیده نگهداشتن محل سکونت امام، ساعت 2 بعدازظهر روز بعد یعنی 14 آبانماه (30 جمادی الثانی 1384)، با مراقبت کامل و طرحی پیش بینی شده، ایشان را به طبقه هشتم یکی از ساختمانهای فرعی خیابان آتاتورک به نام «‏‎Fotoetem‎‏» که نسبت به مکان اول دارای حفاظت بیشتری بود، منتقل کردند. و سرانجام یک هفته بعد پس از تغییر و تبدیل های پیاپی محل اقامت ایشان مرجع امت را در تاریخ پنج شنبه 21 آبان، ساعت 6 صبح به شهر بورسا «‏‎BURSA‎‏» واقع در 460 کیلومتری غرب آنکارا (نزدیکی دریای مرمره) انتقال دادند. امام پس از ورود به آنکارا نامه ای با عنوان آقا مصطفی برای خانواده می نویسد و پس از سفارش خانواده به صبر جمیل و عدم فزع، از ایشان می خواهد که ضمن ارسال وسائل شخصی ایشان، کتابهای مفاتیح، صحیفه سجادیه، مکاسب و حواشی را نیز برایشان ارسال‏


حضورج. 42صفحه 315
‏کنند. ایشان سپس مبادرت به نگارش کتاب تحریرالوسیله - که حاوی فتاوای فقهی و احکام مربوط به جهاد و دفاع، امر به معروف و نهی از منکر، مسائل روز به عنوان تکالیف شرعی فراموش شده و... می باشد - نمونه ای که در مدت یازده ماه تبعید در ترکیه ادامه یافت. ‏

‏امام برای ایجاد ارتباط با علماء، روحانیون و مردم محل تبعید، بلافاصله پس از ورود به ترکیه اقدام به فراگیری زبان ترکی می نمایند، که این امر موجب رعب و وحشت سرهنگ افضلی - گماشته ساواک - شده و مراتب را به ساواک گزارش می کند. مأموران گماشته ساواک با کمال گستاخی و جسارت امام را از پوشیدن لباس مقدس خود منع کردند و ایشان را مجبور به پوشیدن لباس روحانیان کشور ترکیه نمودند. در تاریخ 16 آبان (2 رجب 1384) طبق پیشنهاد امام، ایشان به همراه گماشته های ترک و ایران، حدود پنجاه دقیقه با اتومبیل از شهر قدیمی آنکارا دیدن کردند. و در تاریخ 19 آبانماه (5 رجب 1384) نیز به اتفاق دو مأمور ترک و سرهنگ افضلی، از بلوار آتاتورک و قسمتی از شهر قدیمی آنکارا دیدن نمودند. همچنین در این روز بصورت پیاده از خیابان آتاتورک و قسمتهایی از شهر قدیمی آنکارا بازدید کردند. در این بازدیدها امام بالاجبار پالتو و شلوار (انیفورم روحانیون ترکیه) برتن داشت.‏

‏امام نمی خواست فرصتی را که به یمن تبعید به دست آورده است، بی نتیجه از دست بدهد لذا در همین ایام بر مزار چهل تن از عالمان شهیدی که به دست مصطفی کمال از پای درآمده بودند، حضور یافت. بعد از این ساواک از بازدید امام از مراکز دینی ترکیه جز در مواردی که نمایندگانی از طرف علما و روحانیون ایران به ملاقات امام می آمدند، جلوگیری می کرد. در این ایام، امام در تنهایی کامل مشغول عبادت، قرائت قرآن، فراگیری زبان ترکیه و تحریر کتاب تحریرالوسیله بودند، تا اینکه رژیم شاه که نگرانی و اضطراب توده های مردم در مورد بی اطلاعی از سرنوشت امام را بیش از این نمی توانست تحمل کند و نمی توانست نسبت به عواطف و احساسات آنها بی اعتنا بماند، موافقت کرد که نماینده ای از طرف مقامات روحانی به ترکیه برود و با امام ملاقات کند. به دنبال آن آقای شیخ سید فضل‌الله خوانساری به نمایندگی از سوی اقشار مردم و روحانیون در روز 29 آذر 1343 (نیمه شعبان 1384) ساعت 50 / 12 دقیقه وارد استانبول شد و در پارک هتل اقامت کرد. فردای آن روز امام را نیز از بورسا (تبعیدگاهشان) به استانبول‏


حضورج. 42صفحه 316
‏ آوردند و در هتلی، جدا از مسافرخانه ای که آقای سید فضل‌الله خوانساری در آنجا اقامت داشت، چند ملاقات (که اولین ملاقات مقارن ساعت 3 بعدازظهر روز 30 آذر بود) بین ایشان و آقای خوانساری، با حضور و کنترل مأموران ساواک صورت گرفت. در این ملاقات امام از علل دستگیری و زندانی شدن فرزندشان حاج آقا مصطفی سؤالاتی از آقای خوانساری کردند که حاکی از آگاهی امام از دستگیری و زندانی شدن فرزندشان بود. لازم به ذکر است، روز تبعید امام (13 آبان) کماندوهای رژیم با بالا رفتن از دیوار منزل آقای مرعشی به داخل منزل ایشان رفتند و حاج آقا مصطفی را دستگیر و به شهربانی قم و سپس به زندان قزل قلعه منتقل کردند به طوریکه ایشان 57 روز در زندان بسر بردند و در بامداد روز 14 دی ماه 1343 پس از اعزام به تهران در ساعت 30 / 5 دقیقه با هواپیما او را به استانبول و از آنجا نیز با هواپیمای دیگری به اقامتگاه امام در شهر بورسا تبعید کردند. ملاقات روز دوّم آقای خوانساری با امام روز سه‌شنبه اول دی ماه ضمن بازدید از مسجد «ایاصوفیا» صورت گرفت که آقای خوانساری از مسائل گوناگون کشور و روحانیون به امام گزارش داد. براساس اسناد و مدارک، امام تلگرافها، پیامها و نامه های متعددی از طرف روحانیون، دانشجویان، مردم و... دریافت نمودند و‏


حضورج. 42صفحه 317
‏ ملاقاتهایی نیز با افراد گوناگون داشتند. البته همه این ملاقاتها کنترل شده بود که از جمله آن می توان به ملاقات ایشان با آیت‌الله حکیم، شیخ مصطفی جلیلی، شیخ عبدالجلیل جلیلی و... اشاره نمود. آقای سجادی نیز از طرف حوزه علمیه شیعیان نجف و کربلا رسماً مأموریت داشت و به استانبول رفت اما موفق نشد جایگاه امام را بیابد.‏

‏نفوذ معنوی و ظاهری حضرت امام در مسلمانان اعم از شیعیان و سنی ها موجب وحشت رژیمهای ایران و ترکیه می شد و با اینکه ایشان را از وطن خود به کشوری غریب و ناآشنا تبعید کرده بودند، باز از او سخت وحشت داشتند و از این جهت در عرض ده روز سه بار جای ایشان را تغییر دادند و دائماً تحت مراقبت شدید قرار داشتند. به طوری که اجازه ملاقات هیچ کس را با ایشان نمی دادند بجز در موارد استثنایی و کنترل شده. محل سکونت ایشان جزء مسائل سری بود لذا بسیاری افراد و از جمله دانشجویان ایرانی مقیم ترکیه تلاش گسترده ای برای یافتن محل سکونت حضرت امام کرده و با تشکیل جلسات متعدد از دانشجویان جهان خواستند تلگراف و یا نامه اعتراض آمیز برای سازمان ملل متحد، مجلس ترکیه و حکومت ترکیه ارسال کنند. و با انجام تظاهرات در جلوی کنسولگری ایران در استانبول بازگشت و تأمین امنیت جانی امام را خواستار شدند. رژیم شاه که موقعیت خویش را بیش از پیش در خطر می دید و شاهد نفوذ بیش از پیش امام حتی در تبعید بود؛ سرانجام در روز سه‌شنبه 13 مهر 1344 یعنی پس از حدود یازده ماه تبعید اجباری در ترکیه، ایشان را به همراه فرزند بزرگوارشان از ترکیه به عراق (تبعیدگاه دوّم امام) فرستادند و هواپیمای حامل ایشان 2 بعدازظهر همان روز در فرودگاه بغداد به زمین نشست.‏

‏منابع:‏

‏1. نهضت امام خمینی جلد اول و دوم‏

‏2. مجموعه سه جلدی کوثری (جلد سوم)‏

‏3. کتاب حدیث بیداری (زندگینامه امام)‏

‏4. قسمتهایی از 6 جلد کتاب پا به پای آفتاب‏

‏5. تبعید امام به ترکیه به روایت اسناد ساواک‏

‏6. زندگینامه سیاسی امام، محمد حسن رجبی‏

‏7. مذاکره با آقای دکتر قادری و آقای حمید روحانی‏

‏8. امام خمینی به روایت اسناد و ساواک‏

‎ ‎

حضورج. 42صفحه 318