یک سند تازه و منسوب به امام درباره فلسطین

‏یک سند تازه و منسوب به امام درباره فلسطین‏

‏رسول جعفریان ‏

‏در اوائل سال 1327 ش مصادف با 1949 میلادی ماجرای فلسطین و نزاع میان مسلمانان و صهیونیستها بالا گرفت و در نهایت با حمایت کشورهای غربی، کشور اسرائیل تأسیس شد. این مسأله با اعتراض سراسری مسلمانان روبرو شد و در ایران نیز بسیاری از رهبران مذهبی - و نه ملی – دست به کار شده و با برپایی تظاهرات و نشستها و صدور اعلامیه ها همراهی خود را با جهان اسلام نشان دادند. (در این باره بنگرید به: آیین اسلام، س 5، ش 8، صص 8، 10 - 11) در این میان، فدائیان اسلام و اتحادیه مسلمین و بسیاری از چهره های منفرد مانند مرحوم طالقانی، مرحوم سید غلامرضا سعیدی و عده ای دیگر، فعال بودند. مطبوعات مذهبی این دوره مانند نشریۀ آیین اسلام و دنیای اسلام و پرچم اسلام، اخبار مربوط به فلسطین و همراهی شیعیان ایرانی را با فلسطین منتشر می کردند. در این زمان، آیت‌الله سید محمد بهبهانی - فرزند سید عبدالله بهبهانی از رهبران روحانی مشروطه - از علمای موجه تهران بود. به همین مناسبت، وی از شماری از علما دعوت کرد تا در این باره اندیشه کرده، نامه ای برای پاپ بنویسند. آن زمان، امام خمینی رحمةالله علیه گهگاه به تهران می آمد و در محافل علما شرکت می کرد. ایشان در نشستی که برای تدوین این نامه در منزل آیت‌الله بهبهانی تشکیل شد، شرکت کرد. قرار بر آن شد تا حاضرین، هر کدام متنی را بنویسند تا در جلسۀ بعدی، مورد بررسی قرار گرفته و یکی از آنها انتخاب و ارسال شود.‏

‏روز بعد علما در خانه مرحوم بهبهانی گرد آمدند و متنهای تهیه شده توسط علما در جمع خوانده شد. در این میان، متنی که امام خمینی نوشته بود، مورد پذیرش قرار گرفت و از طرف مرحوم بهبهانی که عنوان رئیس العلمائی داشت برای پاپ ارسال شد.‏

‏همان زمان این نامه در نشریۀ آیین اسلام و دنیای اسلام به چاپ رسید و جوابیه کوتاهی‏


حضورج. 42صفحه 311
‏هم از سوی نماینده پاپ در ایران به آن داده شد که باز در مطبوعات وقت به چاپ رسید. بعدها حکایت این مطالب را امام خمینی برای آیت‌الله شیخ جعفر سبحانی که آن زمان از شاگردان ایشان بود، نقل کردند. چندی قبل حضرت آقای سبحانی اصل مطلب را به بنده فرمودند و من با مراجعه به نشریۀ آیین اسلام، نامه را یافتم که تصویر آن را عیناً در اینجا به چاپ می رسانم.‏

‏به نظر می رسد که نثر آن نامه، بخوبی می تواند نشان دهد که قلم، قلم امام خمینی است. نامه بسیار با سیاست تنظیم شده و نکات مهمی را در ارتباط میان سه جامعۀ مسلمان، مسیحی و یهودی یادآور و از پاپ خواسته شده است تا در برابر تجاوز یهود موضعگیری کند.‏

‏اکنون که بار دیگر مسألۀ فلسطین اوج گرفته است، نامه آن رهبر عظیم‌الشأن را که دغدغۀ فلسطین یکی از مهم ترین دغدغه های ایشان در تمام دورۀ زندگیشان بود. تقدیم خوانندگان عزیز می کنم.‏

‏تلگراف آیت‌الله بهبهانی به پاپ اعظم‏

‏جناب قدسی خطاب پاپ اعظم واتیکان‏

‏لتجدن اشد الناس عداوة للذین آمنوا الیهود والذین اشرکوا و لتجدن اقربهم مودة للذین آمنوا الذین قالوا انا نصاری ذلک بان منهم قسیسین و رهبانا و انهم لایستکبرون (سوره مائده آیه 82)‏

‏خبرهای اسف‌انگیز فلسطین در محافل روحانی و ملی کشور ایران تأثیرات عمیقی کرده و نظر مراکز حساس روحانیت را به خود جلب نموده است.‏

‏فتنه انگیزی و ماجراجوئی جمعیت لجوج و حریص یهود چندان موجب تعجب نیست زیرا سوابق سوء آنها روی تاریخ بشریت را سیاه کرده است و بحکم قضاوت تاریخ باید این جمعیت را دشمن نوع بشر دانست. تنها چیزی که مایه تعجب و تحیر بسیار است پشتیبانی پاره ای ملل مسیحی از آنها و برسمیت شناختن دولت پوشالی اسرائیلی است. همان مردمی که قلب عیسی مسیح را در آسمان رفعت جریحه دار کردند همان جمعیتی که مریم صدیقه را به ناسزا و بی ادبی یاد کرد. همان افرادی که امروز هم در محافل مذهبی آنها مریم پاک را به خلاف عفت یاد می کند این ضربتهای جگر خراش معنوی است که از این یک مشت جهود عنود به مذهب عیسوی وارد شد. در مقابل تنها کسی که به مخالفت آنها برخاست پیغمبر بزرگ اسلام بود که کتاب آسمانی خود را در دست‏


حضورج. 42صفحه 312
‏ گرفت و به جهانیان اعلان عظمت مسیح و عصمت مریم صدیقه را نمود. آری اسلام در مقابل جمعیت یهود قیام کرد و دامن عفت مادر مسیح را از لوث ناسزاهای آنها تنزیه نمود و یکسوره در شأن مریم و عظمت او برای جهانیان و برسوائی یهود از منبع وحی دریافت نمود. اکنون ملّت نصاری جبران خوبیهای اسلام را بدین نحو می نماید و با دشمنان عیسی مسیح دست برادری میدهد و بر علیه مسلمین و اسلام قیام و اقدام می کند؟‏

‏اینست پاداش ملّت نصاری در مقابل خدمت اسلام به مسیح و مریم صدیقه، باز اینقدرها تعجب و تأثر ندارد که بعضی از رجال سیاسی دست دوستی و برادری به دشمن عیسی و مادر معصومه اش بدهند لیکن در محافل مذهبی و ملی مسلمین یک نکته با کمال تعجب تلقی می شود و آن نکته اینست که چه شده است که محافل روحانی مسیحیت به جای آنکه دولتهایی را که با دشمنان مسیح دست دوستی داده و با آغوش باز آنها را پذیرفته اند به خطای خود آگاه کند و ملل دیندار عیسوی را از خواب غفلت بیدار کند، به سکوت فرو رفته و وظیفه روحانی خود را انجام نمی دهد؟ ‏

‏اینک اینجانب از طرف عموم ملّت اسلام مخصوصاً پیروان و روحانیون مذهب مقدس‏


حضورج. 42صفحه 313
‏شیعه ایران تنفر خود را از جمعیت متعدی یهودی و کسانی که با آنها همراهی می نمایند به تمام ممالک عالم و مخصوصاً بمقامات بزرگ روحانیت ملّت مسیح اعلان می کنم و از خداوند متعال نصرت مسلمین و خذلان متجاسرین را خواهانم. ‏

‏در خاتمه از مقام پاپ تقاضا دارم که به ملل مسیحی تذکر دهند که از این جمعیت یهود که دست تعدی به جان و مال مسلمین مظلوم دراز کرده اند پشتیبانی ننموده و عواطف چند صد ملیون مسلمین را برای خاطر یک مشت یهود فتنه‏‏‌‏‏جو جریحه دار ننمایند و البته این معنی در خور مقام روحانیت پاپ که همیشه رهبر و هادی ملّت هستند می باشد.‏

محمد الموسوی البهبهانی

‏متن بیانیه از تصویر ارائه شده واضح است. اما پاسخ نمایندۀ پاپ بدین شرح است: ‏

‏چون یک نسخه از تلگرافی که حضرت آیت‌الله بهبهانی به پاپ اعظم واتیکان در موضوع فلسطین مخابره نموده اند برای اطلاع نماینده پاپ در تهران فرستاده شده بود، اینک نماینده پاپ شرح زیر را در جواب ارسال داشته است: ‏

‏بعد از عنوان: افتخار دارم که مراسلۀ جنابعالی به ضمیمۀ کپیۀ تلگراف شما به حضرت آقای پاپ را زیارت کنم. من در اقدام و نوشتن این موضوع به واتیکان قصور نخواهم کرد. لکن لازم است قبلاً عرض کنم که قدسی‌م آب پاپ از قضایای فلسطین خیلی متأثر است و در دهم اردیبهشت ماه [1327ش] به کلیه کاتولیک های دنیا دستور داده است که دعا کنند که قضیه فلسطین منجر به خونریزی نشود و صلح و صفا را در فلسطین از خدا بخواهند. و رونوشت نامه پاپ به ضمیمه ارسال می شود. احترامات فائقه را تقدیم می دارم.‏

‎ ‎

حضورج. 42صفحه 314