عدّۀ وطی شبهه
منظور از وطی شبهه، نزدیکی با زن بیگانه است به اشتباه این که او حلیلۀ خودش می باشد و این یا به خاطر شبهۀ در موضوع است مانند این که زنی را به اعتقاد این که زوجه اش است وطی نماید و یا به خاطر شبهه در حکم است مانند این که خواهر پسری را که وطی کرده، به اعتقاد این که صحیح است، عقد نماید و با او نزدیکی کند.
مسأله 1 ـ زنی که زنا داده بنابر اقوی عده ندارد؛ چه از زنا حامله شده باشد یا حامله نشده باشد. و اما زنی که وطی شبهه شده عده دارد؛ چه صاحب شوهر باشد یا بی شوهر باشد و چه اشتباه از دو طرف باشد یا از طرف وطی کننده؛ بلکه اگر اشتباه فقط از طرف زن وطی شده باشد احوط (وجوبی) لزوم عده است.
مسأله 2 ـ عدۀ وطی شبهه مانند عدّۀ طلاق به قرءها و ماه ها و به وضع حمل است اگر از این وطی ـ بنابر تفصیل گذشته ـ حامله شود. و زنی که عدۀ طلاق ندارد مانند صغیره و یائسه این عده را هم ندارد.
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 367
مسأله 3 ـ اگر زنی که وطی شبهه شده صاحب شوهر باشد، برای شوهرش جایز نیست که او را در مدت عده اش وطی نماید و آیا سایر استمتاعات از او جایز است یا نه؟ احوط (استحبابی) آن ها دومی و اقوای آن ها اولی است. و ظاهر آن است که در ایام عده نفقه اش ساقط نمی شود؛ اگرچه جمیع استمتاعات را حرام بدانیم.
مسأله 4 ـ اگر زن شوهر نداشته باشد، برای وطی کننده جایز است که در زمان عدّه اش با او ازدواج نماید، به خلاف غیر او؛ زیرا برای دیگری بنابر اقوی جایز نیست.
مسأله 5 ـ در حکم وطی شبهه از حیث عده و غیر آن بین این که وطی بدون عقد باشد یا بعد از عقد باشد ـ به این که زن مورد عقد را به اشتباه این که عقد صحیح است و حال آن که در واقع باطل است، وطی نماید ـ فرقی نیست.
مسأله 6 ـ اگر زن در عدۀ طلاق یا وفات باشد پس وطی به شبهه شود، یا وطی شود سپس او را طلاق دهد یا شوهرش بمیرد، باید بنابر احوط (وجوبی) ـ اگر اقوی نباشد ـ دو عده بگیرد، پس اگر از یکی از آن ها حامله باشد عدّۀ حمل مقدم می شود، پس بعد از وضع حمل، عدۀ دیگری را از نو می گیرد یا اولی را تکمیل می کند. و اگر حامله نباشد، هر کدام را که سابقند جلو می اندازد و بعد از تمام شدن آن، عدۀ دیگری را شروع می کند.
مسأله 7 ـ اگر زنش را طلاق بائن دهد، سپس او را وطی شبهه نماید، باید بنابر احوط (وجوبی) به تفصیلی که در مسألۀ قبل گذشت عدّۀ دیگری بگیرد.
مسأله 8 ـ چیزی که موجب عده است اموری است: وفات و اقسام طلاق و فسخ با عیوب و انفساخ ـ مانند ارتداد یا اسلام یا رضاع ـ و وطی به شبهه ـ چه مجرد از عقد یا با عقد ـ و انقضای مدت یا هبۀ آن در متعه. و در همۀ این ها غیر از اولی، شرط است که دخول شده باشد.
مسأله 9 ـ اگر بعد از دخول، طلاق رجعی بدهد، سپس رجوع کند و پس از آن، قبل از دخول طلاقش دهد، حکم طلاق قبل از دخول بر آن جاری نمی شود تا این که به عدّه محتاج نباشد؛ و بین این که طلاق دومی رجعی باشد یا بائن فرقی ندارد. و همچنین است حال اگر او را طلاق بائن دهد، سپس ازدواج او را در اثنای عدّه تجدید نماید و بعداً قبل از
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 368
دخول طلاقش دهد، حکم طلاق قبل از دخول بر او جاری نمی باشد. و همچنین است حال در موردی که او را عقد منقطع نماید، سپس مدتش را بعد از دخول ببخشد و سپس با او ازدواج کند و پس از آن، قبل از دخول، طلاقش دهد. بنا بر این توهم جواز حیله به این که عده ای می توانند با زن جوان صاحب عده، به صورتی که ذکر شد در یک روز ازدواج نمایند در نهایت فساد است.
مسأله 10 ـ زنی که طلاق رجعی داده شده، در احکام، حکم زوجه را دارد؛ پس مادامی که دلیلی بر استثنا دلالت نکرده تا زمانی که در عده است حکم زوجه بر او مترتب است از قبیل استحقاق نفقه و سکنی و پوشش، در صورتی که ناشزه نباشد و نشود، و از قبیل ارث بردن بین آن ها و جایز نبودن ازدواج خواهر او و زن پنجم و این که کفن و فطره اش بر مرد است. و اما زنی که طلاق بائن داده شده مانند این که با خلع و مبارات طلاق داده شده و زنی که سه طلاقه می باشد، پس آثار زوجیّت مطلقا ـ نه در عدّه و نه بعد از آن ـ بر او مترتب نمی شود. البته اگر از شوهرش حامله باشد استحقاق نفقه و پوشش و سکنی را بر او دارد تا آن که وضع حمل نماید همان طور که گذشت.
مسأله 11 ـ اگر او را در حال بیماری طلاق دهد، زوجه از او ما بین طلاق و سال ارث می برد؛ به این معنی که اگر شوهر بعد از آن که در حال مرض او را طلاق دهد به همان مرض ـ نه به سبب دیگر بنا بر اقرب ـ بمیرد، چنانچه فوتش بعد از یک سال از وقت طلاق ولو یک روز یا کمتر باشد از او ارث نمی برد و اگر به اندازۀ سال و کمتر از آن باشد از مرد ارث می برد، چه طلاق رجعی باشد یا بائن. و این سه شرط دارد: اول آن که زن ازدواج نکند؛ پس اگر بعد از انقضای عده اش ازدواج کند، سپس شوهر بمیرد، ارث نمی برد. دوم آن که از آن مرضی که او را در آن طلاق داده، خوب نشود؛ پس اگر از آن مرض خوب شود سپس مریض شود و در اثنای سال بمیرد ارث نمی برد، مگر این که در اثنای عدۀ رجعی بمیرد. سوم آن که طلاق به خواهش زن نباشد؛ پس زن مختلعه و مباراتی ارث نمی برد؛ چون که طلاق به خواهش او بوده است.
مسأله 12 ـ کسی که طلاق رجعی داده حق ندارد مطلقه را از خانه اش بیرون کند تا آن که عده اش منقضی شود، مگر این که مرتکب فحشایی شود که موجب حدّ باشد، یا
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 369
چیزی انجام دهد که نشوز بیاورد. و اما هر معصیتی موجب جواز اخراج او نمی شود. و اما بد زبانی و اذیت کردن اهل خانه در صورتی که به نشوز منتهی نشود در این که موجب جواز اخراج باشد اشکال و تأمل دارد. و بعید نیست آنچه که موجب حدّ است مطلقا موجب سقوط حق او شود و آنچه که موجب نشوز است موجب سقوط آن باشد مادامی که بر نشوز باقی باشد و اگر برگردد حق زن هم بر می گردد. و همچنین برای زن مطلّقه جایز نیست که بدون اذن شوهرش خارج شود، مگر برای ضرورت یا برای ادای واجبی مضیّق.
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 370