کتاب طلاق

عدّه وفات (مسألۀ 1-10)

عدّۀ وفات

مسأله 1 ـ ‏عدۀ زنی که شوهرش فوت کرده در صورتی که حامله نباشد چهار ماه و ده‏‎ ‎‏روز است؛ صغیره باشد یا کبیره، یائسه باشد یا غیر یائسه، به او دخول شده باشد یا نه،‏‎ ‎‏دائمی باشد یا منقطعه، از صاحبان قرءها باشد یا نه. و اگر حامله باشد، عده اش دورترین‏‎ ‎‏زمان از وضع حمل و مدت چهار ماه و ده روز است.‏


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 360
مسأله 2 ـ ‏منظور از ماه ها، ماه های قمری می باشد؛ پس اگر در وقت رؤیت هلال بمیرد،‏‎ ‎‏زن باید چهار ماه عده بگیرد و ده روز از ماه پنجم به چهار ماه ضمیمه نماید. و اگر در اثنای‏‎ ‎‏ماه بمیرد اظهر آن است که سه ماه هلالی در وسط قرار دهد و اولی را به اندازه ای که از آن‏‎ ‎‏گذشته، از ماه پنجم کامل کند تا با تلفیق، چهار ماه و ده روز شود.‏

مسأله 3 ـ ‏اگر زن را طلاق دهد سپس قبل از انقضای عده بمیرد، پس اگر طلاق رجعی‏‎ ‎‏باشد، عدۀ طلاق باطل می شود و باید از وقت فوت او عدۀ وفات بگیرد مگر در مسترابه به‏‎ ‎‏حمل، پس در او محل تأمل است؛ و احوط (وجوبی) برای او دورترین مدت ها است از‏‎ ‎‏عده وفات و وظیفۀ مسترابه، پس اگر شوهر مثلاً یک ماه بعد از طلاق بمیرد، باید عده‏‎ ‎‏وفات نگهدارد و عدۀ مسترابه را تمام کند تا آن که شک برطرف شود و تکلیفش ظاهر‏‎ ‎‏شود. و اگر بعد از هفت ماه بمیرد به دورترین آن ها از روشن شدن حال و عدّۀ وفات، عدّه‏‎ ‎‏می گیرد. و اگر زن حامله باشد به دورترین مدت ها از عدۀ وفات و از وضع حمل ـ مانند‏‎ ‎‏غیر مطلقه ـ عدّه می گیرد. و اگر طلاق بائن باشد به اتمام عدّۀ طلاق اکتفا می کند و به سبب‏‎ ‎‏وفات، عده ای بر او نیست.‏

مسأله 4 ـ ‏در وفات شوهر، مادامی که زن در عدّه است «حداد» بر او واجب است و‏‎ ‎‏منظور از حداد، ترک زینت در بدن به مثل کشیدن سرمه و زدن عطر و خضاب و سرخ‏‎ ‎‏کردن صورت و کشیدن خط و مانند این ها است، و در لباس به پوشیدن سرخ و زرد و‏‎ ‎‏زیور و مانند این ها می باشد. و خلاصه ترک هر چه که زینت حساب می شود که با آن خود‏‎ ‎‏را برای شوهر تزیین می نماید و به حسب عادت در وقت های مناسب زینت می نماید‏‎ ‎‏مانند عیدها و عروسی ها و مانند این ها. و این به حسب اشخاص و زمان ها و شهرها‏‎ ‎‏مختلف می باشد، پس آنچه که در هر شهری برای زینت، معتاد و متعارف است ملاحظه‏‎ ‎‏می شود. البته تمیز کردن بدن و لباس و شانه کردن مو و گرفتن ناخن ها و حمام رفتن و‏‎ ‎‏فرش عالی فرش کردن و سکونت در مسکن های مزیّن و تزیین اولاد و خدمت کارانش،‏‎ ‎‏اشکالی ندارد.‏

مسأله 5 ـ ‏اقوی آن است که حداد در صحت عده شرط نمی باشد، بلکه تکلیف‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 361
‏مستقلی است در زمان عده، پس اگر از روی معصیت یا نادانی یا فراموشی در تمام مدت‏‎ ‎‏عده یا در قسمتی از آن، حداد را ترک نماید، از نوگرفتن عده و جبران آنچه که بدون حداد‏‎ ‎‏عده گرفته است واجب نیست.‏

مسأله 6 ـ ‏در وجوب حداد بین زن مسلمان و زن ذمّی فرقی نیست، چنان که ظاهراً بین‏‎ ‎‏زن دائمی و منقطعه فرقی نمی باشد؛ البته عدم وجوب حداد بر زنی که مدت تمتعش کوتاه‏‎ ‎‏باشد مانند یک روز و دو روز بعید نیست؛ و آیا بر صغیره و مجنونه واجب است یا نه دو‏‎ ‎‏قول است، که اشهر آن ها وجوب آن است، به معنای این که بر ولیّ آن ها واجب است، پس‏‎ ‎‏باید آن ها را مادامی که در عدّه هستند از تزیین دور کند و در آن تأمل است اگرچه احوط‏‎ ‎‏(وجوبی) است.‏

مسأله 7 ـ ‏برای زنی که عدۀ وفات گرفته، جایز است که از خانه اش در زمان عدّه بیرون‏‎ ‎‏رود و در حوائجش رفت و آمد کند خصوصاً اگر ضروری باشد یا خروجش برای امور‏‎ ‎‏راجحی باشد، مانند حج و زیارت و عیادت مریض ها و زیارت ارحامش و مخصوصاً پدر‏‎ ‎‏و مادرش؛ البته سزاوار بلکه احوط (استحبابی) آن است که فقط در خانۀ خودش که در‏‎ ‎‏زمان حیات شوهرش در آن جا ساکن بوده یا جهت عده گرفتن به آن منتقل شده، بیتوته‏‎ ‎‏نماید؛ به این که بعد از ظهر خارج شود و در وقت عشا برگردد، یا بعد از نصف شب بیرون‏‎ ‎‏برود و صبح برگردد.‏

مسأله 8 ـ ‏در این که مبدأ عدّۀ طلاق از وقت وقوع طلاق است اشکالی نیست؛ زوج‏‎ ‎‏حاضر باشد یا غائب، به زوجه خبر رسیده باشد یا نه؛ پس اگر او را در حال غایب بودن،‏‎ ‎‏طلاق دهد و خبر به او نرسیده باشد مگر بعد از این که مقدار عدّه گذشته باشد، پس‏‎ ‎‏عدّه اش منقضی شده است و عده ای بعد از رسیدن خبر بر او نمی باشد. و عدّۀ فسخ و‏‎ ‎‏انفساخ ظاهراً مانند عدۀ طلاق است. و همچنین است عدّۀ وطی به شبهه، اگرچه احتیاط‏‎ ‎‏این است که از وقت برطرف شدن شبهه، عده بگیرد؛ بلکه این احتیاط نباید ترک شود. و‏‎ ‎‏اما عدۀ وفات، پس اگر زوج در حالی که غایب است بمیرد، پس عدۀ زن از وقت رسیدن‏‎ ‎‏خبر به او است. و بعید نیست که این حکم به صورت غایب بودن شوهر اختصاص نداشته‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 362
‏باشد، بلکه صورت حضور او را هم اگر به علتی فوت او بر زن مخفی مانده باشد شامل‏‎ ‎‏شود، پس از وقتی که به زن خبر داده شود، عده می گیرد.‏

مسأله 9 ـ ‏در اِخباری که از وقت آن، عده گرفتن واجب می شود، معتبر نیست که‏‎ ‎‏حجت شرعی باشد، مانند دو عادل و معتبر نیست که یک عادل خبر دهد ـ البته برای زن‏‎ ‎‏جایز نیست که بدون حجت شرعی بر فوت شوهر با دیگری ازدواج نماید ـ پس اگر به‏‎ ‎‏سبب حجت شرعی، خبر ثابت شد، عده گرفتن او از وقت رسیدن خبر کفایت می کند و‏‎ ‎‏احتیاجی به عده گرفتن از وقت ثبوت شرعی آن نیست.‏

مسأله 10 ـ ‏اگر طلاق را بداند ولی وقت وقوع آن را نداند تا عده را از آن وقت حساب‏‎ ‎‏کند، باید از وقتی عده بگیرد که می داند طلاق بعد از آن وقت نبوده؛ و احوط آن است که از‏‎ ‎‏وقت رسیدن خبر به او عده بگیرد، بلکه این احتیاط ترک نشود.‏

‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 363