علل وقوع جنگ تحمیلی و عدم پذیرش آتش بس

‏علل وقوع جنگ تحمیلی و عدم پذیرش آتش بس‏

‏علیمحمد بشارتی ‏

‏بیست و دو سال پیش در روز 31 شهریور 1359 هواپیماهای جنگنده بمب افکن رژیم بعثی عراق با درنوردیدن مرزهای بین المللی، به حریم هوایی کشورمان تجاوز کردند و با بمباران فرودگاههای عمده و استراتژیک کشور، عملاً جنگ ناخواسته ای را به مدت هشت سال به ملّت ما تحمیل کردند. ‏

‏تلاش داریم تا به حول خداوند سبحان در این مقال به انگیزه های شروع جنگ بپردازیم، سپس علل مخالفت همه‏‏‌‏‏جانبه جمهوری اسلامی ایران را در عدم پذیرش آتش‌بس مورد مداقه و بررسی قرار دهیم. نگارنده امید دارد این مقاله بهانه ای شود تا صاحب نظران، روشنفکران متعهد، دانشجویان، پژوهشگران و بخصوص دست اندرکاران امر جنگ، به تجزیه و تحلیل بیشتر جنگ بپردازند و بخصوص علت سرسختی مقامات ایران را در رد پیشنهاد آتش‌بس به نقد بگذارند. ‏

‏خوشبختانه در این مورد اقدامات بایسته ای شده و مقامات و کتابهای اثرگذار و مفیدی طبع و منتشر شده است، ولی از آنجایی که دانشجویان و جوانان امروز از علت درخواست آتش‌بس سؤال می کنند و بخصوص بسیاری از آنها صادقانه بدنبال این سؤالات هستند که: ‏

‏1. چرا کشور در شرایط مناسب تر آتش‌بس را نپذیرفت؟ ‏

‏2. چرا پس از بازپس گیری خرمشهر در عملیات شکوهمند بیت المقدس در سوم خرداد 1361، و بازپس گیری تمامی اراضی اشغال شده کشورمان، باز هم به جنگ ادامه دادیم؟ ‏

‏3. چرا با بی اعتنایی به درخواستهای سازمان ملل، جنبش غیر متعهدها، کنفرانس اسلامی، اتحادیه عرب و دیگر کشورها، روابط خود را با دنیا تیره کردیم و ادامه این بی اعتنایی موجب بی اعتنایی دنیا به ما شد که هنوز هم، در آتش آن سیاستهای غیر صحیح می سوزیم؟ ‏

‏4. با شعار جنگ، جنگ تا پیروزی صف‏


حضورج. 42صفحه 67
‏کشته ها را طولانی کردیم و خسارتهای گسترده را عملاً گسترده تر نمودیم. سود این شعارها چه بود؟ ‏

‏5. چرا پیشنهادهای سخاوتمندانه بعضی از کشورهای ثروتمند عرب در جهت پرداخت خسارتهای جنگی را نپذیرفتم و حاضر به گرفتن کمکهای نجومی آنها در بازسازی مناطق جنگی نشدیم؟ ‏

‏اینها سؤالهای امروز نسل جوان ماست. نسلی که جنگ را درک نکرده است و مسایل مربوط به جنگ را بخوبی نمی داند. نسلی که عاشق انقلاب، امام و رهبر است اما سؤالات و انتقادهایی هم نسبت به بعضی از عملکردها دارد. نسلی که حق دارد بداند، بفهمد، تجزیه و تحلیل کند. سؤال کند، انتقاد کند، بیشتر مطلع شود و خلاصه از اسرار پشت پرده نیز واقف گردد. نسلی که محترم است و به اعتقاد ما باید از این مسایل مستحضر گردد. در اینجا به طور خلاصه عوامل شروع جنگ را بررسی می کنیم.‏

‏زمینه های جنگ تحمیلی‏

‏جنگ تحمیلی پس از آن آغاز گردید که تلاشهای استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا در شکست انقلاب اسلامی به بن بست رسیده بود. آمریکا که همواره از رژیم شاهنشاهی به عنوان مؤثرترین مهره در منطقه استراتژیک خاورمیانه حمایت سیاسی، اقتصادی، نظامی و تسلیحاتی می کرد، نقش زیادی در تبهکاری شاه و در نابودی اقتصاد کشور داشت. آمریکا نمی خواست و نمی پذیرفت که سیاست تعریف شده اش در حمایت از شاه به چالش کشیده شود. آمریکا با این استراتژی، شاه را وادار کرد که حضرت امام خمینی رضوان‌الله تعالی علیه را که مؤثرترین، نیرومندترین، سازش ناپذیرترین و پرنفوذترین دشمن شاه و دشمن آمریکا بود، از کشور تبعید کند.... ‏

‏آمریکا جهت وابستگی بیشتر کشور به آمریکا، اقتصاد کشور را به نابودی کشاند و کشاورزی کشور را تباه کرد و کشور را از هر حیث متکی به واردات نمود. به قول رمزی کلارک وزیر اسبق دادگستری آمریکا: ‏

‏«سیاست آمریکا باعث از بین رفتن کشاورزی ایران و وابستگی این کشور به واردات مواد غذایی شد. حاصل سیاست خارجی آمریکا در ایران، فقر، خشم و زجر کشیدن اکثریت ملت بود.» کلارک در پاسخ سؤال خبرنگار که پرسیده بود که در پاسخ حمایتهایی که از شاه کردید شاه برای آمریکا چه کرد گفت: «شاه 25 سال سرویس خوبی به ما داد».‏


حضورج. 42صفحه 68
‏خبرنگار سؤال می کند سرویس خوب؟ این شامل کشتن دهها هزار ایرانی در سال آخر حکومتش نیز هست؟ کلارک می گوید: «مطمئناً شاه تا جایی که می توانست کشت. مخصوصاً در سال 1978 یعنی (1357)‏‎[2]‎‏...». ‏

‏این بخش کوچکی از اظهارات مقام آمریکایی در مورد وابستگی شاه به آمریکا و تحمیل نظرات آمریکا به شاه است. ‏

‏شاه در یک جمله یک عنصر صددرصد آمریکایی بود که کشور را آن طور که آمریکا می خواست اداره می کرد. هیچکس اجازه نداشت تا، با این سیاستها مخالفت کند. تیرباران و زندانهای مخوف در انتظار کسانی بود که می خواستند از وابستگی کشور به آمریکا انتقاد کنند.... ‏

‏آمریکا همه‏‏‌‏‏گونه حمایت از شاه کرد تا در قدرت بماند و آنگاه که خشم خروشان ملت، شاه را از اریکۀ قدرت پایین می کشید. شاه به دستور آمریکا به یک کودتای نظامی دست زد. این کودتای نظامی صرفاً جهت پاسداری از منافع آمریکا صورت گرفت. برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر می نویسد: ‏

‏«دو روز جلوتر از این تغییرات، یعنی 12 آبان ماه به دستور و با موافقت کارتر با شاه تلفنی صحبت کردم. من به شاه گفتم که ایالات متحده آمریکا از شما در بحران کنونی بدون کوچکترین شک و تردید و شرط و شروطی به طور کامل و تمام حمایت می کند. شما حمایت تمام و کمال ما را دارید».‏‎[3]‎‏ اینها بخشهایی از حمایت آشکار کاخ سفید از شاه در کشتار و قتل عام مردم ایران است. یعنی شاه از طرف دولت آمریکا کشور را اداره می کرد. بنابراین تمامی تبهکاری های شاه حاصل خواسته های دولت آمریکا بود. ‏

‏شخص کارتر نیز طی مصاحبه ای رسماً اعلام کرد: ‏

‏ما در بیانیه ای آشکار خود (کارتر و ونس وزیر امور خارجه) پشتیبانی آمریکا از شاه و دولت کنونی را اعلام کرده ایم ولی هیچ گونه کنترلی بر تصمیم هایی که مردم ایران اتخاذ می کنند نداریم. ‏

‏برژینسکی دربارۀ اهمیت ایران زمان شاه برای آمریکا می نویسد: ‏

‏«ایران بزرگترین شکست دولت کارتر به شمار می آید. صرف‏‏‌‏‏نظر از موفقیت این کشور در زمینۀ صلح کمپ دیوید و یا عادی سازی روابط با چین و اتخاذ موضعی استوار در قبال شوروی که همگی آنها نقطه های عطف عمده و سازنده ای به شمار می روند ولی سرنگونی شاه از دیدگاه راهبردی برای ایالت متحده و از نظر سیاسی برای‏


حضورج. 42صفحه 69
‏شخص کارتر فاجعه آمیز تلقی می شود. شاید آن فاجعه از بعد تاریخی اجتناب ناپذیر بود. بنیادگرایان اسلامی قدرت فوق العاده ای داشتند. شاید شاه هرگز نمی توانست از بیماری بزرگ پنداری خود و در نهایت فلج شدن اراده اش، رهایی یابد.»‏‎[4]‎

‏پس از آنکه همۀ این تمهیدات بی نتیجه ماند کارتر، ژنرال چهار ستاره هویزر معاون سازمان اتلانتیک شمالی را برای انجام یک کودتای نظامی دیگر به تهران فرستاد. این ژنرال آمریکایی چهل روز در تهران ماند و همه‏‏‌‏‏گونه حمایت را از نظامی های بی روحیه شاه کرد و همه نوع وعده و وعید به آنها داد تا به یک کودتای گسترده و با خونریزی وسیع مبادرت ورزند. اما ارتش شاه در برابر اراده انقلاب و رهبری انقلاب نابود شده بود. چون به قول تیمسار بدره ای فرمانده نیروی زمینی که قاعدتاً می بایست کار بدست او و همقطارانش انجام شود در عصر روز 22 / 11 / 57 فقط 700 پرسنل در خدمت ارتش بودند.‏‎[5]‎‏ ‏

‏سرانجام انقلاب به پیروزی رسید. آمریکا مزورانه انقلاب را برسمیت شناخت شاید این بار که از درب خارج شده بود از پنجره بازگردد و منافع آمریکا را تضمین کند. ولی بیداری و هشیاری رهبری انقلاب مانع اساسی برای بازگشت آمریکا بود. ‏

‏در چنین فضایی، آمریکا بر روی بحرانهای داخلی و تحریک اقوام و تقویت مخالفین و ارتباط با عناصر تبهکار که فاقد هویت ملی و یا پایگاه مردمی بودند سرمایه گذاری کرد. ‏

‏تمامی بحرانهای سال 57 و 58 تماماً ریشه در سفارت آمریکا داشت. شعارهای غیر قابل درک مانند خلق کرد، خلق عرب، خلق بلوچ، خلق ترکمن همه و همه ناشی از همین سیاست بود. در اینجا به یک سند تاریخی اشاره می کنیم: ‏

‏حزب «اتحاد المسلمین» با رهبری مولوی عبدالعزیز ملازاده به دنبال برپایی یک اجتماع بزرگ مردم در زاهدان قطعنامه ای در یازده ماده صادر کرد. بنا به گزارش روزنامه کیهان قسمتی از مفاد این قطعنامه چنین است: «خودمختاری استان سیستان و بلوچستان با حفظ استقلال جمهوری اسلامی در ایران، مذهب رسمی جمهوری اسلامی ایران فقط اسلام باشد. در انتخاب رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر فقط مسلمان بودن کافی است. احترام و حفظ زبان و فرهنگ مردم منطقه و تدریس فقه اهل سنت در تمام سطوح آموزشی در مناطق سنی نشین. حفظ حرمت خلفاء راشدین، اصحاب و ازواج مطهرات در قانون اساسی منظور گردد.‏


حضورج. 42صفحه 70
‏ اختصاص تبلیغات رادیو و تلویزیون برای مردم منطقه با جلوگیری از هر نوع سانسور و تحمیل عقیده از مرکز یا گروههای دیگر که مخالف با اصول و عقاید مردم منطقه باشد.»‏‎[6]‎

‏این اعلامیه در تاریخ 15 / 1 / 58 صادر شده بود یعنی در روزی که حدوداً 50 روز از پیروزی انقلاب می گذشت. گستاخی گروهها و گروهکها را می توان از همین یک اطلاعیه فهمید و تمام خواهی و زیاده طلبی تحریک شدگان را یافت و در فضای اوایل انقلاب قرار گرفت. ‏

‏در همان روز قاسملو دبیرکل حزب منحله دمکرات طی دیداری با مهندس بازرگان نخست وزیر خواسته های خلق کرد!! را با ایشان در میان گذاشت. ‏

‏به نوشته روزنامه کیهان قاسملو از نخست وزیر خواست که به منظور گنجاندن خواستهای خلق کرد در قانون اساسی، نماینده مردم کردستان در تدوین قانون اساسی جدید شرکت نماید.‏‎[7]‎‏ ‏

‏خواسته های قاسملو و همکارانش نیز مشابهت بسیاری با خواسته های مولوی عبدالعزیز داشت. ‏

‏خبرگزاری عراق در همین امروز گزارش داد: ‏

‏انور سادات رئیس جمهوری مصر، عناصر‏


حضورج. 42صفحه 71
‏ ساواک را که از ایران فرار کرده اند در دستگاه امنیتی خود بکار گرفته است. این خبرگزاری اضافه کرد که سادات افسران و عناصر ساواک را با کارتهای شناسایی مصری مجهز و آنها را به دفتر ویژه خود وابسته ساخته است تا بر امنیت ملی و سازمان عالی اطلاعات خارجی و داخلی مصر نظارت کنند.‏‎[8]‎‏ ‏

‏در سال 58 تمامی مناطق مرزی توسط گروهکهای مسلح به ناآرامی کشیده شده بود. بلوچستان، خوزستان، کردستان، آذربایجان، ترکمن صحرا و گنبد... ‏

‏گنبد از تحریک عناصر وابسته به استکبار جهانی روزهای بحرانی و سختی را پشت سر گذاشت. ‏

‏در درگیریهای خونین این شهر که توسط گروهکهای محارب صورت گرفت جمع زیادی از مردم کشته شدند. در این رابطه دکتر آهنگری یکی از اعضای ستاد مرکزی شوراهای ترکمن صحرا گفت: این کانون را یک شورا رهبری می کند. شاخه های کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکن که مرکز آن در گنبد کاووس قرار دارد زیر نظر ستاد مرکزی شوراهای ترکمن صحرا فعالیت می کنند و هدف آن حفظ حقوق دمکراتیک ترکمن است. وی در ادامه علمای اهل تسنن ترکمن صحرا را مرتجع خواند. وی گفت: ما به جمهوری اسلامی رأی نداده ایم چرا که محتوای رژیم و اینکه تا چه حد این حکومت می تواند خواستهای برحق خلق ها را برآورد برای ما روشن نیست.‏‎[9]‎

‏در درگیریهای گند طی چند روز جمعاً 85 نفر کشته و 250 نفر مجروح شدند.‏‎[10]‎‏ ‏

‏شیخ عزالدین حسینی امام جمعه مهاباد که منصوب شده است اعلام کرد که با کمونیستهای ایرانی که سرسپردۀ هیچ ابرقدرتی نیستند و در داخل ایران فعالیت می کنند مخالفتی ندارد وی گفت من معتقدم که هر گروه سیاسی باید بتواند آزادانه فعالیت کند. وی در ادامه گفت: در انقلاب ایران نباید روی عقاید مذهبی تکیه شود. وی گفت: اگر جبرئیل از آسمان بیاید و قوانینی بیاورد که خودمختاری کردستان در آن نباشد، آن را نمی پذیریم.!!‏‎[11]‎‏ ‏

‏این در حالی بود که با تصرف و غارت پادگان مهاباد توسط حزب دمکرات، این گروه خیلی زود یعنی کمتر از ده روز از عمر نظام اسلامی در صف محاربین انقلاب اسلامی قرار گرفت. این در حالی بود که پادگان مهاباد چند روز توسط حزب دمکرات در محاصره بود و سرانجام در 1 / 12 / 57 سقوط کرد. و تمامی سلاحها و مهمات موجود در آن به دست حزب دمکرات افتاد.‏‎[12]‎


حضورج. 42صفحه 72
‏نخستین شماره روزنامه «آزادلیق» (آزادی) ناشر افکار فرقه آزادیخواهان آذربایجان در تهران منتشر شد. بنا به گزارش روزنامه کیهان، این روزنامه در صفحۀ اول خود از آیت‌الله العظمی شریعتمداری با عنوان «امام شریعتمداری» یاد کرده است.‏‎[13]‎

‏حزب جمهوری خلق مسلمان ایران با تأسیس دفتر مرکزی خود در تبریز، فعالیت عملی خود را آغاز کرد. کیهان در این باره نوشت: این حزب سومین حزب سیاسی و مذهبی ایران خواهد بود موسسین این حزب اعلام داشتند: استراتژی و تاکتیکهای متفاوت با احزاب دیگر خواهند داشت. این حزب اعلام کرد در اتخاذ روشهای عملی، نقطه نظرهای آیت‌الله العظمی شریعتمداری را در کلیه زمینه ها!! ملاک عمل قرار خواهد داد.‏‎[14]‎

‏یعنی یک حزب با شعاری غیر از استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، و رهبرش هم قاعدتاً باید شعاری متفاوت با شعار بنیانگذار جمهوری اسلامی امام خمینی، سردهد. ‏

‏استراتژی آمریکا پس از پیروزی انقلاب ‏

‏امروز «رالف شانمن» چهره ای که از نخستین روزهای پیروزی انقلاب در ایران بشدت فعال بود و عمده ترین حملات گروههای سیاسی مخالف دولت و نظام جدید با اتکا و استناد به نظرات و دعاوی وی مطرح می شد، به جرم جاسوسی برای سازمان سیا از ایران اخراج شد. به نوشتۀ روزنامه اطلاعات او که در پشت نقاب طرفداری از انقلاب ایران برای گروهی از رهبران کنونی ایران پرونده سازی می کرد به نوشته یک نشریه معتبر جهانی، یکی از عوامل مهم «سیا» است و به همین جهت از ایران اخراج شد.... ‏

‏وی در فرودگاه تصمیم به فرار گرفت و می خواست به شهر بازگردد!! که با هشیاری از فرار وی جلوگیری کردند.... ‏

‏«شانمن» مجری طرح استراتژی جهانی، طرح حلزونی «دهه توسعه» و طرح «ترمایت» یا پیشرفت موریانه ای برای نفوذ در عمق نهضتهای استقلال طلبانه است. «شانمن» این طرح را در آمریکای لاتین و اندونزی نیز تجربه کرده است. شانمن با این آگاهی وارد تهران شد و تاکتیکی شناخته شده را برای نفوذ و برقراری ارتباط با گروههای مخالف در پیش گرفت. حرکت دوم، ایجاد و توسعه شکاف از درون و عمل در جهت مخالف وحدت را با درگیری دنبال کرد. اگر حرکت سوم و آخرین ضربه یعنی حمله از رو به رو به ارزشها و وجه نظرها انجام می شد توطئه‏


حضورج. 42صفحه 73
‏ شانمن خاتمه یافته تلقی می شد. ولی در کیفیت پیاده کردن این قسمت از طرح با ناکامی مواجه شد و طرح شکست خورد و چون طرح شکست خورد با مهارت از صحنه خارج و با جنجال برانگیزی و هیاهو از نظرها پنهان گردید و کیفیت این شکست او را مجبور به ترک صحنه کرد.‏‎[15]‎

‏به گزارش روزنامه کیهان شانمن در تدارک مسافرت به کردستان بود که اخراج شد.‏‎[16]‎

‏آمریکا که برای جلوگیری از پیروزی انقلاب اسلامی توطئه لحظه به لحظه را تعقیب می کرد، با پیروزی انقلاب، لحظه ای آرام و قرار نداشت. استراتژی آمریکا جلوگیری از استقرار نظام با ایجاد بحران و ناآرامی در تمامی کشور، بخصوص در مناطق مرزی بود.‏

‏آمریکا روی اختلاف و درگیری بین اقوام و گروهها با طرح مسلح کردن آنها حساب می کرد. تصرف پادگان مهاباد و به دست آوردن سلاحهای فراوان و متنوع و ارسال آنها به مناطق مرزی کردستان، آذربایجان، خوزستان، بلوچستان، ترکمن صحرا و گنبد و عشایر قشقایی فارس و مجهز شدن گروهکهای محارب داخلی مانند: 1. منافقین 2. چریکهای فدایی خلق اکثریت 3. اقلیت 4. حزب دمکرات 5. کوموله 6. رزگاری 7. عزالدین حسینی 8. حزب خلق مسلمان 9. گروه جزنی 10. حزب توده 11. مائوئیست ها 12. تروتسکی ها 13. فرقان 14. خلق عرب و یکی دو گروهک دیگر از آن جمله بود.‏

‏آمریکا بعضی از این گروهکها را مستقیماً هدایت می کرد و از آنها پشتیبانی به عمل می آورد بعضی دیگر را به صورت غیر مستقیم زیر نظر داشت و به آنها خط می داد. ‏

‏یکی از افرادی که مستقیماً هدایت می کرد شیخ عزالدین حسینی امام جمعه سکولار و بی دین مهاباد بود. او مهرۀ مستقیم شاه بود. وی که از امام جمعگی فقط اسم آن را داشت هیچگونه اعتقادی به نماز جمعه و حکومت اسلامی و این گونه امور نداشت. ‏

‏وی که در جایگاه روحانیت، مواضع مذهبی را رد و مواضع چپ غیرمذهبی یا ملی گرایی لائیک را ترویج می کرد و می گفت: درخواستهای هشت گانه ما از دولت مرکزی باید به طور جدی مورد مذاکره قرار گیرد.‏‎[17]‎

‏به دعوت شیخ عزالدین حسینی امام جمعۀ مهاباد، یک راهپیمایی با شرکت گروههای مختلف مردم این شهر برگزار شد و صدها نفر نیز به نمایندگی از طرف عشایر شکاک، هرچی مرکور، ترکور، و کردهای اطراف رضاییه (اورمیه) در آن شرکت کردند.‏


حضورج. 42صفحه 74
‏در این راهپیمایی تظاهرکنندگان خواستار خودمختاری کردستان شدند.‏‎[18]‎

‏در همین حال روزنامه اطلاعات گزارش داد: متینگ حزب دمکرات کردستان ایران به منظور پشتیبانی از اعلامیه هشت ماده ای نمایندگان کرد با حضور سی هزار نفر از اکراد، در استادیوم ورزشی بوکان برگزار شد. براساس این گزارش، اجتماع کنندگان از خودمختاری در کردستان پشتیبانی کردند.‏‎[19]‎‏ ‏

‏عزالدین حسینی به عنوان سمبل خلق کرد، تبلیغ می شد. مطبوعات داخلی شدیداً از وی جانبداری می کردند. عزالدین حسینی با تظاهر به اسلام گرایی سعی در تحکیم موقعیت خویش در میان روحانیون اهل سنت کردستان داشت و از طرف دیگر از مواضع گروههای ضد انقلاب و محارب و مارکسیستهای فعال در منطقه حمایت می کرد. وی تندروترین رهبر مخالفین جمهوری اسلامی است. رفتار وی بهیچوجه قابل پیش بینی نیست. گروههای تند که سابقه مبارزاتی هم دارند و از سالها پیش به عنوان سوسیالیست و کمونیست شهرت داشتند و ذاتاً می بایست سرناسازگاری بیشتری با نظام اسلامی داشته باشند حتی مشهور بود که قاسملو نام فرزند خود را لنین گذاشته بود. تحصیلاتش در مسکو بود و‏


حضورج. 42صفحه 75
‏ سالها با کمونیست‌ها زندگی کرده بود، و شدیداً از ناحیه غرب حمایت می شد، تندروی عزالدین حسینی را نداشت. شیخ عزالدین تبلور لجاجت و مخالفت و عداوت استکبار نسبت به انقلاب اسلامی بود. او از ناحیه رژیم بعث عراق قویاً حمایت می شد. ‏

‏موضوع خلق عرب در خوزستان ‏

‏یکی از تبهکاریهای گروهکهای محارب در اول انقلاب تحریک بعضی از قبایل و عشایر غیور ایرانی و وادار کردن آنها به زیاده خواهی بود. دشمن از شرایط اوایل انقلاب سوء استفاده بسیار کرد تا از ثبات و استقرار نظام نوپای حاکم بر کشور جلوگیری نماید. یکی از بحرانها مسأله خلق عرب در خوزستان بود. ‏

‏مردم خوزستان مردمی متعهد، دین محور، خداجو، انقلابی، هوادار امام خمینی و شدیداً وحدت گرا بوده و هستند. نقش و سهم این مردم سلحشور در پاسداری از تمامیت ارضی در طول جنگ بر همگان روشن است. کشور مدیون فداکاری های مردم خوزستان اعم از عرب و غیر در دفاع شرافتمندانه است. ‏

‏به رغم این موضوع، گروهی انگشت شمار که بشدت از ناحیه استکبار تحریک و حمایت می شدند و یا عناصری ساده لوح و زودباور که تحت تأثیر تلقینات گروهی مشکوک قرار گرفته بودند در خوزستان بلوا برپا کردند و مشکلات زیادی را به وجود آوردند خسارتهای زیادی به اموال ملی و خصوصی زدند و جمع چشمگیری را به شهادت رساندند و به کشتن دادند... ‏

‏در تاریخ 19 / 1 / 58 دریادار دکتر سید احمد مدنی فرمانده نیروی دریایی با حفظ سمت استاندار استان خوزستان شد.‏‎[20]‎

‏هر روز خبرهای ناگواری از خوزستان می رسید. هر روز به بهانه های گوناگونی در این استان، بحرانی به وجود می آمد. ناآرامی ها و اعتصاب در بندر آبادان کار تخلیه و بارگیری کشتی ها را در اسکله های شرکت ملی نفت متوقف کرده بود.‏‎[21]‎‏ اما دکتر مدنی که خود یک عنصر سیاسی از جبهه ملی بود، اهتمام جدی در حل مشکلات نداشت. ‏

‏در این مورد به یک خاطرۀ شخصی مستند اشاره می کنیم: ‏

‏در اردیبهشت ماه سال 58 به ستاد مرکزی سپاه پاسداران خبر رسید که مشکلاتی در جزیره نفتی خارک به لحاظ امنیتی مشاهده شده است. موضوع از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. در آنوقت من عضو شورای فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ‏


حضورج. 42صفحه 76
‏مسئول اطلاعات و تحقیقات بودم. موضوع را در قم به عرض حضرت امام خمینی رساندم و ضرورت بررسی مسأله را هم متذکر شدم. حضرت امام فرمودند: «خود شما برای بررسی مسأله به منطقه بروید و اقدام لازم را بفرمایید». ‏

‏بلافاصله نتیجه را با برادران شورای فرماندهی در میان گذاشتم. اخلاقاً و قانوناً موضوع را به آقای دکتر مدنی هم منعکس کردم و خود به همراه چند تن از برادران ستاد مرکزی سپاه پاسداران عازم خوزستان شدم. قرار ملاقات ما با دکتر مدنی ساعت 10 روز دوشنبه 28 / 2 / 58 بود. پنج دقیقه به 10 در دفتر ایشان حضور یافتیم. با کمال تعجب رئیس دفتر ایشان گفت: از چنین ملاقاتی اطلاع ندارم!! ضمن اینکه آقای استاندار هم در دفتر نیستند!! خیلی تعجب کردم گفتم من شخصاً با آقای استاندار در مورد این ملاقات صحبت کرده ام چطور شما مطلع نیستید و ایشان هم در دفتر حضور ندارند؟ کشمکش ما بی نتیجه بود و رئیس دفتر هم از عدم حضور آقای استاندار سخن می گفت. حدود یک ساعت از وقت ما در دفتر بی جهت گذشت. دیدم راه به جایی ندارم. از طرفی رفتن به جزیره خارک مستلزم هماهنگی با نیروی دریایی است که آقای دکتر مدنی فرمانده نیروی دریایی هم بود!! در این موقع فکری به ذهنم گذشت. به یکی از همراهان گفتم که اذان بگوید. اذان در ساعت 11 و در دفتر آقای استاندار!! هنوز فقرات اذان به نیمه نرسیده بود که آقای استاندار از دفترش بیرون آمد و متوجه حضور ما شد. ما دیگر از کسی گلایه نکردیم. پس از چند لحظه دیدار با آقای استاندار به طرف فرودگاه اهواز به راه افتادیم. تیمسار مدنی یک فروند بال گرد برای رفتن ما به بوشهر در نظر گرفته بود. به مجرد اینکه ما به ورودی فرودگاه رسیدیم یک دستگاه اتومبیل با سرعت از درب پایگاه خارج شد. مأمور ایست بازرسی گفت اینها گروه پرواز هلی کوپتر بودند که رفتند ما با اتومبیل و با سرعت به تعقیب گروه پروازی پرداختیم و پس از طی چند ایستگاه به آنها رسیدیم و گروه را به آشیانه بازگرداندیم. ‏

‏خلبان نه نقشه خوانی بلد بود و نه مسیر را می دانست و از همه مهمتر اینکه سوخت گیری لازم را برای پرواز از اهواز به بوشهر نکرده بود. در یک روستا هلی کوپتر فرود آمد و از اهالی، مسیر بوشهر را پرسید آنها هم اشاراتی کردند که خیلی برای خلبان کارگر نیفتاد. ‏

‏پس از پرواز از روستا و طی حدود یک ربع پرواز مجدد، سوخت بالگرد تمام شد و‏


حضورج. 42صفحه 77
‏هلی کوپتر در وسط بیابان به زمین نشست. ‏

‏خلبان با پایگاه بوشهر تماس گرفت حدود دو ساعت بعد یکفروند بالگرد نیروی دریایی که یک سرهنگ خلبانی آنرا بعهده داشت ما را در بیابان پیدا کرد. پس از فرود بلافاصله پرسید: خلبان این هلی کوپتر کیست؟ خلبان بالگرد با سلام نظامی گفت: من هستم! ‏

‏سرهنگ خلبان یک سیلی محکم در گوش او نواخت و با تشر و توهین گفت تو چقدر سوخت زده ای؟ خلبان گفت قربان... بلافاصله سرهنگ سیلی دوّم در گوشش خواباند و گفت تو نقشه خوانی هم بلد نیستی؟... تو کجا دوره دیده ای؟ فرمانده تو کیست؟ ‏

‏من رفتم و از سرهنگ نیروی دریایی تشکر کردم و گفتم ایشان را ببخشید. سرهنگ گفت: بفرمایید سوار شوید. بخدا قسم قلم پای کسی را می شکنم که تا 24 ساعت به اینها کمک برساند. بگذار همین جا در جهل خود بمیرند. سپس ما با همان هلی کوپتر به طرف خارک پرواز کردیم... بگذریم ‏

‏البته هر دو خلبان هلی کوپتر هوانیروز، فارغ التحصیل آمریکا بودند و پر ادعا و متکبر. ‏

‏خوزستان در تب آشوب و التهاب تحریکها می سوخت و آقای شیخ محمدطاهر آل شبیر خاقانی مرتب اعلامیه می داد. در یکی از اعلامیه که در روز 2 / 2 / 58 صادر نمود آمده بود: ‏

‏چون به علت بعضی مشکلات... و نیز تعلل دولت در دادن حقوق شرعی و قانونی خلقها از جمله خلق عرب خوزستان، در شرایط فعلی برای من قابل تحمل نیست، ناچار به ترک کشور هستم. شیخ شبیر درباره خواسته های اعراب گفت: در کلیه امور مربوط به خوزستان، اعراب باید نقش داشته باشند و تشکیلات فرهنگی و اجتماعی منطقه باید مشترکاً به دست ایرانیان عرب زبان و فارس ها اداره شود...‏‎[22]‎

‏استکبار که مشکلات داخلی کشور را، بزرگ می کرد و از کاه کوه می ساخت با دستپاچگی و سراسیمگی اولاً آیت‌الله آل شبیر را که از مراجع تقلید شیعه بود سنی خواند و ایشان را رهبر اهل تسنن معرفی کرد. ‏

‏خبرگزاری آسوشیتدپرس بعد از صدور اعلامیه های آل شبیر خاقانی طی خبری که به سراسر دنیا مخابره کرد نوشت: ‏

‏رهبر مسلمانان اهل تسنن در خوزستان آقای آل شبیر خاقانی گفت: اوضاع موجود در ایران به صورت «غیرقابل تحمل» درآمده است. این خبرگزاری افزود: رهبرمسلمانان اهل تسنن!! گفته است که درصدد است به‏


حضورج. 42صفحه 78
‏ یک کشور عربی سفر کند لیکن مقصد موردنظر خود را مشخص ننموده است.‏‎[23]‎

‏آیت‌الله شبیر خاقانی تقاضای هیأت اعزامی منسوب به امام خمینی و آیت‌الله طالقانی را مبنی بر عزیمت به قم رد کرد. هیأت اعزامی که از قم برای مذاکره با آل شبیر خاقانی به خرمشهر رفته بودند از وی درخواست کردند که برای استراحت به قم برود، اما شبیر خاقانی این پیشنهاد را قبول نکرد و گفت خروج از خرمشهر را در وضعیت کنونی صلاح نمی داند. در این مذاکرات شبیر خاقانی خطاب به هیأت اظهار کرد: گروهی با ایجاد تفرقه بین خلق های منطقه خوزستان می خواهند آشوب به پا کنند و ما با تمام قوا از انجام این کار جلوگیری خواهیم کرد.‏‎[24]‎

‏در تاریخ دهم اردیبهشت 58 اعلامیه خلق عرب خوزستان که آقای آل شبیر خاقانی در راس آن بود به عنوان آقای مهندس بازرگان نخست وزیر بشرح زیر صادر شد: ‏

‏1. اعتراف به ملیت خلق عرب ایران و درج در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ‏

‏2. تشکیل مجلس محلی عربی در منطقه خودمختار. ‏

‏3. تشکیل دادگاههای عربی جهت حل‏


حضورج. 42صفحه 79
‏مشکلات خلق عرب.‏

‏4. برسمیت شناختن زبان رسمی به عنوان زبان رسمی منطقه خوزستان. ‏

‏5. آموزش زبان عربی در مدراس ابتدایی ‏

‏6. تشکیل دانشگاه به زبان عربی در منطقه که پاسخگوی نیازهای خلق ایران باشد. ‏

‏7. آزادی بیان، انتشار کتاب، روزنامه به زبان عربی و ایجاد برنامه های رادیویی و تلویزیونی به زبان عربی و مستقل از برنامه شبکه سراسری. در این زمینه وجود سانسور به هر شکل و صورت مردود است. ‏

‏8. تخصیص مقدار کافی از درآمد نفت برای آبادانی منطقه ‏

‏9. اولویت استخدام در بخش دولتی و خصوصی با خلق عرب ‏

‏10. نامگذاری شهرها، روستاها، منطقه ها و خود منطقه ها به نامهای تاریخی عربی ‏

‏11. شرکت فرزندان خلق عرب در ارتش و نیروهای انتظامی در چارچوب منطقه خودمختار. ‏

‏12. تجدیدنظر در تقسیم اراضی. ‏

‏در خاتمه از دولت آقای بازرگان انتظار داریم که در رابطه با حل مسایل خلق عرب ایران از مذاکره و سازش با عناصر مرتجع و فرصت طلب خودداری نماید.‏‎[25]‎

‏حزب خلق مسلمان ‏

‏یکی از پدیده های زشت و غیرقابل درک در اوایل انقلاب، تشکیل احزاب و گروههای معاند و مخالف نظام جمهوری اسلامی بود. در دستورالعمل اکثریت قریب به اتفاق این گروهکها، مخالفت و معاندت با نظام اسلامی قرار داشت. ‏

‏یکی از این به اصطلاح احزاب، «حزب خلق مسلمان» بود. بنیانگذار این حزب شخص آیت‌الله شریعتمداری بود. شخصی که یک روز هم در خط انقلاب نبود و هیچ گامی در جهت تقویت انقلاب اسلامی و امام خمینی برنداشت. در این زمینه فقط به ارائه یک سند اشاره می کنیم: ‏

‏سفارت آمریکا در تهران حاصل ملاقات خود را با آقای شریعتمداری در تاریخ 23 آوریل 1979 یعنی 3 / 2 / 58 یعنی فقط 70 روز بعد از پیروزی!! با طبقه بندی خیلی محرمانه به وزارت خارجه آن کشور فرستاده است. ‏

‏شریعتمداری در این ملاقات به صراحت بیان کرده که او از اعمال دادگاههای انقلاب بشدت ناامید شده و امیدوار است که دنیای غرب این اعمال را به اسلام واقعی نسبت ندهد. به نظر او (شریعتمداری) دادگاههای انقلاب غیرقانونی و غیراسلامی هستند‏


حضورج. 42صفحه 80
‏بنابراین او نه تنها دخالتی در این دادگاهها ندارد، بلکه نقشی در کارهای حکومتی ایفا نمی کند. ‏

‏شریعتمداری در این ملاقات اضافه کرده است: ایران امروز براساس عقل اداره نمی شود بلکه اداره آن براساس احساسات است و احساسات ضد آمریکایی جاری را نمونه ای از این امر دانست. او ابراز امیدواری کرد که آمریکا احساسات ضد آمریکایی گسترده کنونی را احساسات اصیل ایران تلقی نکند. وی با احتیاط تمام گفت که اظهارات خمینی تا حد زیادی به این رفتار ضد آمریکایی کمک کرده است و وقتی مردم ایران دوباره به سر عقل بیایند می خواهند که روابط ایران و آمریکا ادامه یابد... ‏

‏شریعتمداری گفت: آمریکا می تواند در این برهۀ مشکل از زمان بگوید که اسلحه های خود را به زور به ایران نفروخته و آمریکایی ها به درخواستهای یک حکومت سلطنتی جواب مثبت داده اند. او اضافه کرد که ما باید بدقت از فرصتهایی که موجب استحکام دوستان آمریکا در ایران می شود استفاده کنیم و با این تبلیغات ضد آمریکایی مبارزه نماییم. به نظر او (شریعتمداری) دولت آمریکا باید تبلیغات مثبتی درباره برخورد جاری آمریکا نسبت به ایران انجام دهد.‏‎[26]‎

‏همین یک سند و عملکرد ایشان در دهه 40 - 50 و حمایت مشارالیه از کودتای نوژه و بحران آذربایجان در دورۀ استانداری مقدم مراغه ای استاندار مورد حمایت آقای شریعتمداری و مشکلات بعدی که ایشان فراهم کرد در ارائه تصویری از شرایط کشور قبل از جنگ تحمیلی، کافی است. ‏

‏حزب خلق مسلمان مستمراً اعلامیه های تندی را بر علیه نظام صادر می کرد، و وقتی روزنامه ها از درج آن خودداری می کردند با فرستادن دسته های مسلح رادیو - تلویزیون تبریز را اشغال می کرد و اعلامیه خود را از رادیو - تلویزیون تبریز پخش می نمود. این حرکت زشت حداقل 7بار تکرار شد. ‏

‏آیت‌الله شریعتمداری مبلغ 5 میلیون تومان (البته 5 میلیون سال 58 که به وجه امروزی حدود 500 میلیون تومان می شود) را به شیخ عزالدین حسینی داد و توسط وی از دولت عراق اسلحه کلاشینکف خریداری کرد. ‏

‏در این مورد حرفها و صحبتها بسیار است که در این مقال نمی گنجد. قصد ما از نگارش این فراز از تاریخ انقلاب اسلامی مشکلاتی بود که استکبار برای کشور فراهم کرده بود تا انقلاب را از پای در آورد و در آن هنگام که این تحریکات مؤثر نیفتاد با‏


حضورج. 42صفحه 81
‏تحریک رژیم بعث عراق جنگ را برای نابودی انقلاب اسلامی بر ما تحمیل کرد. ‏

‏عملکرد گروهها و گروهکها ‏

‏عملکرد گروهها و گروهکها همواره در جهت ضدیت با تمامیت انقلاب اسلامی و رهبری امام خمینی بود. هیچکدام از این گروهها، کارنامه مثبتی ندارند. برعکس در تمامی شرایط تا اضمحلال و انقراض آنها همواره روبروی انقلاب ایستادند. پنجه در صورت انقلاب و انقلابیون کشیدند و از این جهت بسان آمریکا عمل کردند. نمی خواهیم همه را متهم کنیم که تحریک شدۀ آمریکا بودند و از آمریکا فرمان می گرفتند اما با صراحت می گوییم که عملکرد همۀ آنها مطلوب آمریکا بود. چون آمریکا از عملکرد آنها حداکثر بهره برداری را در جهت وارد آوردن ضربات سهمگین اقتصادی، سیاسی - روانی و نظامی کرد. یعنی آشوب و بلوایی که این گروههای محارب در کشور به راه انداختند موجب بی ثباتی نظام شد. همین بی ثباتی آمریکا را وسوسه کرد تا عده ای از ژنرال های شاه را برای یک کودتای نظامی خونین تحریک کند. ‏

‏در روز 21 تیرماه 1359 گروهی از نظامیان خائن و دست نشاندۀ آمریکایی که تحت تأثیر وعده و وعید آمریکا قرار گرفته بودند به قصد سرنگونی حکومت نوپای اسلامی برای انجام کودتا برنامه ریزی کرده بودند. این توطئه خائنانه قبل از هرگونه حرکتی کشف و خنثی شد و عوامل آنها دستگیر شدند. ‏

‏توطئه کودتا دو ماه و نیم پس از تهاجم نظامی آمریکا به طبس و شکست ذلت بار و خردکنندۀ کاخ سفید انجام می شد. در پنجم اردیبهشت ماه 1359 طرح تهاجم نظامی آمریکا به طبس به بهانه آزاد کردن جاسوسان آمریکایی و در حقیقت به منظور شکست انقلاب اسلامی صورت گرفت که با اراده و قدرت خدای سبحان چونان سپاه نیرومند ابرهه که توسط سجیل نابود شد این بار سپاه نیرومند آمریکا در توفان شن اسیر شد و با پذیرفتن ذلت بارترین شکست ها بقیة السیف آن با رسوایی و خفت از معرکه گریخت. ‏

‏جالب است که خداوند سپاهیان فیل سوار ابرهه را برای تحقیر بیشتر آنها با سنگ ریزه از پای درآورد. و این بار با تکرار تاریخ سپاه نیرومند و مجهز آمریکا را برای تحقیر و خفت زیادتر بوسیله شن، آری شن نابود کرد. اِنَّ ربک لمرصاد خدای در کمین ستمگران است. ‏

‏روزها به سختی می گذشت و عملکرد‏


حضورج. 42صفحه 82
‏گروهکها و روشنفکران غیر متعهد مشکلات زیادی را برای کشور و انقلاب ایجاد می کرد. درخت انقلاب که تازه به برگ و بار نشسته بود در حال سایه افکنی بود و امیدهای زیادی را برای ملّت انقلابی فراهم کرده بود و هر روز شکوهمندتر، قوی تر، با نشاط‌تر و با طراوت تر می شد. ‏

‏خبرهای اول خبرگزاری ها و رادیو، تلویزیون دنیا کماکان ایران و انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی بود. بدیهی است که این بار اخبار اول خبر رسانه های خبری دنیا، بزرگنمایی مشکلات داخلی انقلاب بود. مشکلاتی که مع الاسف رو به افزایش بود. ‏

‏آمریکا، خشمگین از پیروزی انقلاب، ناراحت از شعارهای انقلاب، عصبانی از مواضع امام خمینی و شرمنده از شکست ذلت بار در طبس و رسوا از بی نتیجه ماندن توطئه کودتا و رسوا در حمایت از عملکرد گروهک های محارب دیگر صبرش تمام شده بود و نمی توانست در برابر مواضع انقلاب اسلامی و موضعگیریهای حضرت امام موضعگیری بجا و مناسبی داشته باشد. از آنجا که حرکت حضرت امام برای آمریکا غیر قابل پیش بینی بود بنابراین موضعگیری آمریکا در برابر انقلاب اسلامی اغلب سفیهانه، جنون آمیز غیر قابل درک و همواره از روی‏


حضورج. 42صفحه 83
‏عصبانیت بود. ‏

‏سرانجام آمریکا نقشه شوم و خائنانه خود را که برای نابودی کامل انقلاب اسلامی با نابود کردن تمامی منابع حیاتی و اقتصادی و انسانی تهیه دیده بود به اجرا گذاشت. جنگ توطئه ای بود که آمریکا از قبل برنامه ریزی کرده بود. آمریکا پس از سقوط شاه به دنبال جایگزینی قدرت منطقه ای بود تا نقش شاه را به عنوان ژاندارم منطقه به عهده بگیرد. صدام عنصری بود که به سرعت به ذهن آمریکا رسید. ‏

‏آمریکا چرا عراق را برای حمله به ما تحریک کرد؟ ‏

‏سؤالی که در ابتدا به ذهن هر پژوهنده و تحلیل گر سیاسی و به ذهن محققین و آنهایی که پیرامون جنگ هشت ساله به بررسی می پردازند می آید این است که چرا آمریکا عراق را وادار کرد که به جنگ با ما بپردازد؟ ‏

‏پاسخ این سؤال را در چند نکته می توان خلاصه کرد: ‏

‏1. عراق کشوری با 18 میلیون جمعیت و 450 هزار کیلومتر مربع وسعت با همسایگانش اختلاف ارضی دارد. با ایران هم مشکل ارضی در اروند رود داشت. این مشکل بهانه خوبی برای تحریک عراق بود. ‏

‏2. عراق به رغم جمعیت و وسعت و ظرفیت قابل ملاحظه تقریباً راه دسترسی به دریا ندارد. تنها 180 کیلومتر در بندر ام‌القصر در مرز مشترک با کویت دارد. عراق همواره به دنبال فرصتی بوده است تا به دریای آزاد راه یابد. ‏

‏3. صدام در غیبت شاه می خواست جایگزین مناسبی از دید آمریکا باشد. لازم بود با یک حرکت، اعلام موجودیت کند. حمله به ایران اعلام موجودیت مهره جدید آمریکا در منطقه بود. ‏

‏4. نفس انقلاب اسلامی و شعارهای اساسی آن برای بسیاری از کشورهای عربی قابل قبول نبود صدام با حمله به ایران حمایت بعضی از کشورهای عربی را هم می توانست به دست آورد. ‏

‏5. ضعف قدرت دفاعی، پاشیده شدن ارتش و اختلافات داخلی فرصت مناسبی بود تا از دیدگاه آمریکا و صدام به ایران حمله شود و این حملات هم نتیجه بخش گردد. ‏

‏6. تحریکات دائمی آمریکا و اطلاعات نادرست آمریکا در مورد قدرت دفاعی ایران صدام را شدیداً گمراه کرد و وادار به حمله به ایران نمود. رمزی کلارک وزیر اسبق دادگستری آمریکا اذعان کرد که: «تحریکات ما باعث شد که عراق به ایران حمله‏‏‌‏‏ور شود.‏


حضورج. 42صفحه 84
‏جنگ لعنتی باعث از بین رفتن یک میلیون جوان شد بدون هیچگونه هدف و دلیلی بعد از سقوط شاه در سال 1979 میلادی (1357) شمسی عراق فکر می کرد که ایران قادر به دفاع از خود نیست ولی احساسات و غرور ایرانیان را که نتیجۀ 25 سال زجرها و تحملهای آنان بود در نظر نگرفت... عراق که از پشتیبانی آمریکا و روسیه برخوردار بود همه چیز داشت. توپ، تانک و موشکهای حمل شونده ولی نتیجه بن بست بود. به هر صورت در اواخر دهه 1980 عراق به طرف قوی شدن هرچه بیشتر در خاورمیانه پیش می رفت و متأسفانه عراق نمی توانست حافظ منافع ما مثل شاه باشد. هیچ کس به خوبی شاه برای ما نخواهد بود».‏‎[27]‎

‏7. صدام یک عنصر ضد ایرانی و ضد ایران بود. رژیم بعث عراق شعارش این بود: ‏

‏انا البعثی العربی الاشتراکی ‏

‏ولی شعار انقلاب این بود: استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی ‏

‏بنابراین این دو نظام از اساس و پایه در برابر هم بودند. ‏

‏8. صدام و حزب بعث پس از انقلاب اسلامی با دشواری زیادی روبرو بودند. صدام پس از سرنگونی حسن البکر رئیس حزب بعث و رئیس جمهور عراق، در داخل حزب و در داخل کشور دچار مشکل جدی شده بود. صدام برای آنکه توسط امرای ارتش بعث سرنگون نشود ارتش را به جنگ ایران فرستاد.‏‎[28]‎‏ علاوه بر آن اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی نگران تأثیر انقلاب بر جمهوریهای مسلمان کشور خود بود. و به منظور استفاده از شرایط پس از نابودی شاه، دست در دست آمریکا، در تحمیل جنگ و برآورده کردن نیازهای تسلیحاتی عراق همفکر و متحد آمریکا در تحمیل جنگ بر علیه ایران گردید.‏

‏کودتای صدام بر علیه حسن البکر‏

‏صدام یک عنصر مقام پرست، ماجراجو، خودخواه و بشدت نسبت به عربیت تعصب داشت. او در سر رهبری جهان عرب را می پروراند. قرارداد کمپ دیوید بین مصر و رژیم صهیونیستی، اعتبار مصر را در دنیای عرب بکلی از بین برده بود. صدام می خواست جانشینی عبدالناصر را بعهده بگیرد. ‏

‏با روی کار آمدن صدام در اوایل سال 1358، این رویا قدری از نظر صدام به واقعیت نزدیک شد. قوای متجاوز عراقی هر روز به مرزهای غربی کشورمان تجاوز می کردند و پس از ارعاب و تخریب‏


حضورج. 42صفحه 85
‏ عقب‌نشینی می نمودند. قصد صدام از این حرکتهای موزیانه چند موضوع بود: ‏

‏1. تست کردن آمادگی دفاعی نیروهای نظامی کشورمان. ‏

‏2. تجربه اندوزی قوای متجاوز بعثی بر تجاوز به خاک جمهوری اسلامی. ‏

‏3. افزایش روحیه ارتش بعث برای تجاوز به ایران اسلامی. ‏

‏4. اعلام آمادگی برای اینکه بجای شاه از منافع آمریکا دفاع کند. ‏

‏5. اعلام موجودیت بعنوان عنصری که می تواند به رویاهای بعضی از سران عرب جامۀ عمل بپوشاند. ‏

‏به دنبال قطع رابطۀ سیاسی ایران و آمریکا در 20 فروردین ماه 1359، صدام اعلام کرد که ایران باید از سه جزیرۀ تنب بزرگ و تنب کوچک و ابوموسی خارج شود. ‏

‏صدام در 25 فروردین ماه همانسال اعلام کرد که «عراق آماده است اختلافات خود را با ایران با زور حل کند».‏‎[29]‎‏ ‏

‏ماههای ششماهه اول سال 59 به کندی می گذشت. همه روزه خبر از تمرکز قوای ارتش بعث در برابر پاسگاههای مرزی و فعالیتهای گسترده در جهت استقرار توپخانه، تقویت پاسگاههای مرزی، ایجاد مانع مرزی، جابجایی گستردۀ نیرو، عکسبرداری و شناسایی و تجاوز مکرر هوایی می رسید.‏

‏در تابستان سال 59 دیگر برای همگان مشخص شده بود که صدام قصد جنگ با ما را دارد. بخصوص نگارنده که در آن سال، نماینده مجلس و عضو کمیسیون دفاع مجلس شورای اسلامی بودم و اخبار بحران مرزی را دقیقاً پیگیری می کردم تردیدی برایم باقی نمانده بود که صدام قصد صدمه زدن به ما را دارد. ‏

‏آغاز جنگ ‏

‏همانگونه که گفتیم عراق از ماهها پیش با تجاوز به حریم زمینی و هوایی و دریایی کشورمان، عملاً جنگ ناخواسته را به ما تحمیل کرده بود. نیروهای مسلح ما نیز به دفع موقت تجاوز اقدام می کردند. اما از آنجا که هنوز به بیش از دفع تجاوز مأموریت نداشتند تنها به دفاع می پرداختند. ‏

‏عراق از خیلی قبل آمادگی بالایی برای تجاوز به کشورمان را داشت. صدام در روزهای آغازین جنگ، 12 لشکر کامل تجهیز کرده بود. 5 لشکر رزمی، 2 لشکر مکانیزه و 5 لشکر پیاده و همچنین 15 تا 20 تیپ مستقل در مرزها مستقر کرده بود مرکب از 10 تیپ پیاده، 1 تیپ مکانیزه، 3 تیپ‏


حضورج. 42صفحه 86
‏ نیروی مخصوص و تیپ 10 گارد جمهوری بود که در قالب سه سپاه سازمان یافته بود. ‏

‏طبق یک برآورد تخمینی، استعداد فوق با 600 تا 800 قبضه توپ، 5400 دستگاه تانک و نفربر، 400 قبضه توپ ضدهوایی و حدود 366 فروند هواپیمای جنگنده و 400 هلی کوپتر پشتیبانی بود. نیروی هوایی عراق متشکل از 20 اسکادران هواپیمای جنگنده رهگیر بود که در 9 پایگاه هوایی موجود این کشور مستقر شده بودند.‏‎[30]‎

‏صدام در تاریخ 20 / 6 / 59 در جمع وزرای خارجه کشورهای عربی، ضمن درخواست کمک و یاری از آنان، اعلام داشت که: خاکمان را از ایران بازپس می گیریم.‏‎[31]‎

‏صدام در 27 / 6 / 59 یعنی سه روز قبل از تجاوز به خاک کشورمان قرارداد 1975 الجزایر که اتفاقاً توسط خودش و شاه امضاء شده بود را ملغی کرد.‏‎[32]‎

‏به دنبال لغو قرارداد 1975 که تعیین کننده خطوط مرزی دو کشور بود و همچنین ادعاها و شعارها و تجاوزات مکرر و مستمر مرزی، دیگر برای هیچکس تردیدی باقی نمانده بود که آمریکا، صدام را برای نابودی انقلاب اسلامی برگزیده است.‏


حضورج. 42صفحه 87
‏اهداف استکبار از تحمیل جنگ ‏

‏بسیار ساده لوحانه است اگر تصور کنیم صدام خود به تنهایی و بدون مشورت با سران دول منطقه و هماهنگی و همدلی با ارتجاع و هدایت و حمایت آمریکا و متحدینش، جنگ را بر ما تحمیل کرد. ‏

‏به طور قطع مجموعۀ عناصر و عوامل و مراکز قدرت و تمامی دولتهایی که به شکلی از اشکال پیروزی انقلاب اسلامی منافع آنها را از بین برده و یا بخطر انداخته و یا حداقل منافع نامشروع آنها را تهدید می کرد در شروع جنگ نقش اصلی را داشته اند. با این تحلیل، صدام آلت فعل و مجری اهداف کوتاه مدت و دراز مدت استکبار جهانی بود. بدیهی است چنانچه جنگ به نتیجه می رسید و استراتژیست های کاخ سفید به اهداف شوم خود می رسیدند بطور قطع سهم صدام در آن پیروزی جز یک تشکر خشک و خالی چیز دیگری نبود. ‏

‏راستی اگر قصد آمریکا شکست انقلاب اسلامی و نابودی نظام الهی و گرفتن شعار نه شرقی و نه غربی از کشور نبود، هرگز اجازه مانور در اروندرود را به صدام نمی داد و هیچگونه اصلاح در خطوط مرزی را به نفع عراق نمی پذیرفت. ‏

‏تحلیل فوق را اینجانب به کرات برای مقامات کشورهای عرب از جمله حافظ اسد، قذافی، بن جدید روسای جمهوری سوریه، لیبی و الجزایر مطرح کردم. بعدها نیز در جلسات متعدد، همین تحلیل را با بیانات دیگر برای سران و مقامات کشورهای منطقه توضیح دادم. تا آنجا که یکی از همین مقامات بعدها بمن گفت که این تحلیل را برای صدام شرح داده است و صدام هم بشدت عصبانی شده است. گذشت زمان همین مسأله را برای عراق به اثبات رساند. ‏

‏اهداف استکبار، نابودی کامل نظام جمهوری اسلامی و جایگزین شدن مهرۀ دست نشانده دیگری بجای شاه اعم از نظامی و یا غیرنظامی بود تا آمریکا بکمک آن عنصر دست نشانده، ریشه اسلام را در کشورمان با نابودی روحانیت و روشنفکران دین محور و انقلابیون خداجو، بخشکاند. همین ‏

‏پس از آغاز جنگ و تداوم آن، مقاومت دلیرانه و شجاعانه ارتش سلحشور و سپاه پاسداران عزیز و نیروهای مردمی، شرایط خاصی را در جبهه ها پدید آورد. ‏

‏هرچند نیروهای متجاوز عراق توانست با بهره برداری از شرایط کشورمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی که ارتش را در موقعیت خاصی قرار داده بود، در روزهای اول جنگ به‏


حضورج. 42صفحه 88
‏موفقیتهای قابل ملاحظه ای برسد اما این پیروزی ها یک جانبه نبود. ارتش بعث عراق در هفته های اول جنگ توانست 22 هزار کیلومتر از اراضی مقدس کشورمان را در 5 استان به اشغال درآورد. مهمترین این مناطق شهر خرمشهر بود. اما حملات خلبانان نیروی هوایی توان ارتش عراق را بسیار محدود می کرد. خسارات عمده ای که این خلبانان جان برکف بر عراق تحمیل کردند تاسیسات نفتی عراق را بکلی نابود کرد و عراق تا پایان جنگ نتوانست قطره ای نفت از طریق خلیج فارس صادر کند. ‏

‏مواضع شخصیت ها در جنگ تحمیلی ‏

‏پس از شروع جنگ مقامات کشورهای مختلف به موضعگیریهای متفاوتی پرداختند. توجه دقیق تر به این مواضع مشخص کننده بسیاری از نقاط غیر روشن جنگ است. کشورهایی که از تجاوز ارتش عراق به ایران به وجد آمده بودند را بخوبی مشخص می کند و این خود دلیل دیگری بر حمایت استکبار جهانی در جنگ صدام جهت نابودی انقلاب اسلامی است. ذیلاً به تعدادی از این موضعگیریها اشاره می کنیم: ‏

‏روزنامه نیویورک تایمز: ژنرالهای ایرانی که پس از انقلاب از ایران گریخته اند، اطلاعات جنگی در اختیار عراقی ها قرار داده اند.‏‎[33]‎

‏شاپور بختیار از ایرانیان خواست تا قبل از سر و سامان دادن به جنگ با عراق، حکومت آیت‌الله خمینی را سرنگون سازند.‏‎[34]‎

‏اسحاق رابین، نخست وزیر اسبق اسرائیل: یکی از عواقب و نتایج فوری جنگ ایران و عراق این است که جبهه شرقی، سوریه اردن و عراق دیگر برای اسرائیل یک تهدید نیست زیرا عراق کاملاً مقابل ایران ایستاده است.‏‎[35]‎

‏دکتر بهشتی رئیس دیوانعالی کشور: ملّت ما و مسئولان کشور هیچگاه خواهان برخورد مسلحانه با همسایگان خود نبودند اما وقتی رژیم بعثی و دست‌نشانده عراق به مرزها و شهرهای ما تجاوز می کند و به جای تل آویو شهرهای ایران را بمباران می کند، راه ما این است که با قدرت و فداکاری هرچه بیشتر با متجاوز روبرو شویم.‏‎[36]‎‏ ‏

‏شیخ زائدال نهیال، رئیس امارات متحد عربی در دیدار با سفیر ایران در کویت: ‏

‏ما به هیچ یک از طرفین درگیری کمک نظامی و تدارکاتی نخواهیم کرد و در عوض حاضریم تمامی امکانات اقتصادی و انسانی خود را در صورت پایان زد و خورد در اختیار طرفین قرار دهیم.‏‎[37]‎


حضورج. 42صفحه 89
‏تحولات دیگر‏

‏اینک به برخی سخنان و نظریه های شخصیتها پیرامون جنگ نظر می افکنیم: ‏

‏شاه حسین گفت: برای دفاع از عراق حاضر به جنگ با ایران هستم. ‏

‏شاه اردن همچنین گفت: اگر بخاطر کارهای رسمی خود محدودیتی نداشتم در آن صورت بسیار ناراحت می شدم اگر مثل یک سرباز، در خاک عراق برای دفاع از حقوق عراق نمی جنگیدم.‏‎[38]‎

‏امام جمعه تهران آیت‌الله خامنه ای: جنگ ما با استکبار جهانی و سرپنجه های مزدورش در منطقه تمام نشدنی است. عراق با فرمان استکبار جهانی است که با ما به مبارزه برخاسته است.‏‎[39]‎

‏روزنامه کویتی «القبس» نوشت. اردن 000 / 40 سرباز مسلح و تانکهای سنگین و موشکهای زمین به هوا در اختیار صدام قرار داد.‏‎[40]‎

‏حاج سید احمد آقا خمینی: ما هرگز نمی خواهیم با کسی جنگ کنیم بلکه دفاع می کنیم تا پیروز شویم و قطعاً پیروزی از آن ماست.‏‎[41]‎

‏یونایتدپرس اعلام کرد: با حمایت شاه حسین از صدام، اردن به یک کشور جنگ زده شبیه شده است. مردم اردن برای تهیه غذا صف های طولانی تشکیل می دهند.‏‎[42]‎

‏هنری کسینجر: پیروزی هریک از دو طرف درگیر در جنگ ایران و عراق موجب بروز مشکلات مختلفی برای منافع آمریکا می شود.‏‎[43]‎

‏نخست وزیر فرانسه: عراق هیچ کاری نمی کند جز پس گرفتن خاک خود. وی میانجی گری فرانسه را در بحران ایران و عراق رد کرد.‏‎[44]‎

‏رئیس جمهور ایران: رئیس جمهور الجزایر گفته که حمله عراق به ایران توطئه ای است برضد ایران. ما این را می فهمیم و تمام کوشش خود را برای کمک به شما به کار می بریم.‏‎[45]‎

‏حسین شاه اردن در تماس تلفنی با صدام بار دیگر بر حمایت اردن از عراق تأکید کرد. ‏

‏تیپ زرهی 19 اردن مرکب از حداقل 40 تانک که در مرکز اردن - عراق مستقر بود برای کمک به نیروی زمینی عراق وارد خاک این کشور شد.‏‎[46]‎

‏وزیر جنگ آمریکا در مصاحبه ای گفت: واشنگتن آماده است برای تأمین منافع خود در خاورمیانه به هر اقدامی از جمله عملیات نظامی دست بزند.‏‎[47]‎

‏انور سادات به آمریکا پیشنهاد کرد در صورت لزوم می تواند از پایگاههای نظامی‏


حضورج. 42صفحه 90
‏مصر استفاده کند.‏‎[48]‎‏ ‏

‏ملک حسن پادشاه مغرب پشتیبانی معنوی و مادی و نظامی خود از عراق را به اطلاع سفیر عراق در مغرب رساند.‏‎[49]‎

‏انور سادات: جنگ ایران و عراق بهترین فرصت را برای سرنگون کردن رژیم غیرمسئول خمینی در اختیار ارتش ایران قرار داده است.‏‎[50]‎

‏به دنبال اردن قطر و کویت، عربستان سعودی، مغرب، یمن شمالی و موریتانی از عراق پشتیبانی کردند.‏‎[51]‎

‏نخست وزیر اسرائیل: آمریکا نمی تواند در جنگ ایران و عراق بی تفاوت و بی‌طرف باقی بماند و باید امکانات خود را بر علیه مسلمانان منطقه خصوصاً ایران به کار بندد.‏‎[52]‎‏ ‏

‏دو هفته پس از تهاجم عراق، دیگر آن شعارهای بعثی‌ها برای نابودی برق آسای توان نظامی کشور متوقف شد و نیروهای بعث در همه مناطق زمینگیر شدند. ‏

‏خبرگزاری رویتر: دیپلماتهای خارجی در تهران معتقدند هدف اعلام نشده عراق در جنگ، سقوط حکومت جمهوری اسلامی ایران و تصرف منطقه نفتی خوزستان بوده است. هدف درازمدت عراق برقراری حاکمیت در خلیج فارس به دنبال برکناری‏


حضورج. 42صفحه 91
‏دولت انقلابی ایران بوده است. اما پس از دوازده روز جنگ و در گل ماندن ارتش عراق در خوزستان، ایلام و کرمانشاه احتمال به دست آوردن این اهداف بعید به نظر می رسد. رژیم ایران نه تنها ضعیف نشده، بلکه سیاستمداران اختلافات خود را کنار گذاشته اند و نیروهای مسلح اکنون امکان نشان دادن استعدادهای خود را در جنگ پیدا کرده اند.‏‎[53]‎

‏تلاش در جهت سازش ‏

‏بدنبال دفاع شرافتمندانه انقلاب اسلامی از تمامیت انقلاب کشور و بخصوص ضربات نخست نیروهای هوایی به تاسیسات زیربنایی دشمن، استکبار جهانی که متوجه درماندگی و ذلت رژیم بعث عراق شده بود، در یک تصمیم هماهنگ با پیشنهاد آتش بس تصمیم گرفت انقلاب اسلامی را به سازش بکشاند. ‏

‏آگاهان به مسایل سیاسی می دانند که سرانجام درگیری بین دو کشور متخاصم، آتش‌بس است. ولی آتش‌بس زمانی قابل قبول و پایدار است که اولاً، دشمن به مرزهای شناخته شده بین المللی برگردد. ثانیاً بمنظور جلوگیری از تکرار تخاصم و تهاجم، باید متجاوز معرفی و تنبیه شود. ‏

‏تنبیه در عرف بین المللی هم معنی خود را دارد. میزان تنبیه مهم نیست. همین قدر که متجاوز معرفی شود و جامعه بین الملل متوجه شوند که فلان کشور و یا فلان زمامدار متجاوز است برای جلوگیری از تجاوز مجدد، محدود و محذور می شود. ‏

‏علل عدم پذیرش آتش‌بس از سوی امام ‏

‏متأسفانه در پیشنهاد آتش‌بس، تنها چیزی که به آن توجه نشده بود، موضوع بسیار مهم عقب نشینی بود. ‏

‏پیداست آمریکا که به منظور شکست انقلاب اسلامی صدام را به جنگ با جمهوری اسلامی تحریک کرده بود، نمی خواست بدون رسیدن به اهداف استراتژیک خود به جنگ خاتمه دهد. هدف آمریکا از پیشنهاد آتش‌بس بدون عقب نشینی عراق، درماندگی و ذلت و زبونی ایران اسلامی بود. درماندگی ایران اسلامی در آغاز راه طولانی و دشوار، یعنی انقلاب اسلامی با آن همه ادعا و شعار و امید و آرزو و اهداف الهی و آسمانی را در پیچ و خم آتش‌بس ناخواسته اندازند و از دور، مقامات کشور را مسخره کنند و از ساده لوحی انقلاب بخندند. ‏

‏بلایی با پذیرش آتش‌بس بر سر انقلاب‏


حضورج. 42صفحه 92
‏می آمد که از نفس جنگ و صدمات و خسارات جنگ، بمراتب تلخ تر، زیانبارتر بود و ذلت آن پایدارتر می شد. ‏

‏اهداف استکبار از آتش بس ‏

‏اگر انقلاب اسلامی با بودن ارتش تجاوزگر بعث عراق، در خاک کشورمان، پیشنهاد آتش‌بس را می پذیرفت، مشکلاتی گریبانگیرش می شد که رهایی از آن بهیچوجه میسر نبود. زیرا: ‏

‏1. عراق در خاک کشور، ماندگار می شد و با هیچ مذاکره ای حاضر به عقب نشینی نمی شد. ‏

‏2. ایران در گیر و دار مذاکرات بی حاصل مستقیم و یا غیر مستقیم با رژیم بعث، سرخورده و درمانده می شد و راه به جایی نمی برد. ‏

‏3. ایران اسلامی برای بیرون راندن عراق به سازماندهی بین المللی متوسل می شد. سازمانهایی که اغلب مستقیم و یا غیر مستقیم توسط آمریکا اداره می شدند. در آن شرایط آمریکا نقطه نظرات خود را به ایران تحمیل می کرد. ‏

‏4. بعد از آقامحمدخان قاجار، در هفت جنگ محدود و یا گسترده ای که ایران با کشورهای اطراف خود داشت قسمتهایی از خاک کشورمان برای همیشه از خاک اصلی جدا شد. در صورت پذیرش آتش‌بس، عراق برای همیشه در اراضی اشغالی ماندگار می گشت و این ننگ ابدی بر تارک انقلاب اسلامی بعنوان نماد ساده لوحی و بی کفایتی باقی می ماند. ‏

‏5. چون در پیشنهاد آتش‌بس موضوع معرفی آغازگر جنگ و تنبیه متجاوز نیامده بود عراق پس از آتش‌بس به صورت مستمر و دائم به مناطق مختلف کشورمان حمله می کرد. تداوم این حملات موجب خشم مردم می شد. عکس العمل طبیعی جمهوری اسلامی پاسخ به این تجاوزات دائمی و شروع جنگ ناخواسته دیگری بود. و جنگ و تجاوز و آتش‌بس و گرفتن بخش دیگری از خاک کشورمان... و این حرکت ادامه داشت. ‏

‏درست همانگونه که در جنگهای ویرانگر بین ایران و روس پیش آمد و منجر به انعقاد دو قرارداد ننگین گلستان 1228 هجری و ترکمانچای 1243 هجری قمری گردید. ‏

‏مجموع اراضی که ضمن این دو قرارداد از خاک کشورمان جدا شد و به تصرف روسها درآمد، شامل کشورهای آذربایجان و ارمنستان و بخش اعظم گرجستان و منطقه خودمختار نخجوان امروزی می شود. ‏

‏6. در صورت پذیرش آتش‌بس در آن حال‏


حضورج. 42صفحه 93
‏و هوا، عناصر فراری و خودفروخته و وابسته، بهانۀ خوبی به دست می آوردند و مسئولان کشور را مانند فتحعلیشاه و شاه سلطان حسین معرفی می کردند. این تبلیغات بر روی مردم ایران می توانست مؤثر واقع شود و تمامیت انقلاب را با خطر شکست روبرو سازد. ‏

‏7. اگر در جنگ با عراق کوتاه می آمدیم و آتش‌بس نیم بند و تحمیلی و خوار کننده را می پذیرفتیم چندی بعد، استکبار دولت دیگری را به جنگ با ما تحریک می کرد و قس علیهذا. ‏

‏8. عناصر انقلابی، نیروهای بسیجی، مردم متعهد و پاکباز، خانواده های معظم شهدا مجروحین و جانبازان از پایان خفت بار جنگ به خشم می آمدند و مجموعه عناصری که آتش‌بس را پذیرفته بودند را به عنوان خیانتکار می شناختند. طرفداران و مخالفین آتش‌بس به جان هم می افتادند. و جنگ داخلی انقلاب را تهدید می کرد. ‏

‏9. رزمندگان و مجموعۀ عوامل و عناصر دست‌اندرکار جنگ از آتش‌بس مأیوس می شدند و دیگر اگر جنگی در می گرفت در هیچکس رغبت و شوق دفاع نمی ماند. ‏

‏10. پذیرش آتش‌بس موقعیت استثنایی حضرت امام را به خطر می انداخت. امام مظهر قدرت مردم و عمود خیمه انقلاب و نقطه اتکاء عموم و خلاصه عامل عزت، استقلال، عظمت و سربلندی مردم بود اگر به ساحت مقدس امام لطمه ای وارد می شد، این خطر از همه خطرات دهگانه فوق مهیب تر و غیرقابل قبول تر بود. ‏

‏توطئه آتش‌بس ‏

‏کورت والدهایم دبیر کل سازمان ملل از طیبب سلیم رئیس شورای امنیت سازمان ملل خواست تا جلسه فوق العاده این شورا را در مورد نبرد ایران و عراق، تشکیل دهد. وی بالا گرفتن نبرد ایران و عراق را تهدید بالقوۀ شدیدی نسبت به صلح و امنیت جهانی توصیف کرد و از ایران و عراق خواست دستور آتش‌بس را صادر کنند.‏‎[54]‎

‏با گسترش ابعاد جنگ ایران و عراق، مجامع بین المللی، از جمله شورای امنیت، مجمع عمومی سازمان ملل متحد، کشورهای 9 گانه بازار مشترک اروپا، کشورهای آمریکا، شوروی، ژاپن و تعداد بسیاری از کشورهای بی طرف و مسلمان خواهان آتش‌بس میان ایران و عراق شدند.‏‎[55]‎

‏مجامع و کشورهای مختلف از جمله کنفرانس اسلامی و سران چند کشور مسلمان با فرستادن نمایندگان خود به تهران خواستار‏


حضورج. 42صفحه 94
‏آتش‌بس در جنگ شدند.‏

‏حضرت امام خمینی طی پیامی فرمودند: حضرات آقایان در هر نقطه ای که هستید، مردم را برای جنگ و درگیری با آمریکا و اذناب خونخوارش چون عراق آماده کنید که جنگ، جنگ است و عزت و شرف میهن و دین ما در گرو همین مبارزات است... امروز روزی است که تمام مردم باید از شهرهای خود دفاع کنند و به شهرهای جنگ زده کمک نمایند.‏‎[56]‎

‏پذیرش آتش‌بس توسط عراق ‏

‏صدام به منظور فریب کشورمان از صلح و آتش‌بس دم می زد اما هیچگونه صداقتی در این ادعا نداشت ولی با همه این اوضاع و احوال، عراق پیشنهاد آتش‌بس را پذیرفت و وزیر خارجه عراق سعدون حمادی اعلام کرد: عراق از پیشنهاد میانجی گری در دو سطح منطقه ای و بین المللی استقبال می کند.‏‎[57]‎‏ ولی وزیر دفاع عراق اهداف عراق را در جنگ تحمیلی آشکار کرد و همان روز گفت: ‏

‏عراق خواستار بازپس گرفتن اراضی مرزی و کنترل شط العرب است و تا ایران به خواسته های بر حق ما پاسخ مثبت ندهد، به جنگ ادامه خواهیم داد.‏‎[58]‎

‏صدام در پذیرفتن پیشنهاد آتش‌بس صداقت نداشت و سران، رهبران نمایندگان کشورها و سازمانهای بین المللی که به تهران برای تشریح طرح آتش‌بس می آمدند حرف جدیدی برای گفتن نداشتند. وقتی از بعضی از روسای هیأتها سؤال می شد در صورتی که ما آتش‌بس را بپذیریم با چه تمهیدی عراق به مرزهای بین المللی عقب نشینی خواهد کرد؟ هیچکدام از آنها پاسخی نداشتند و اغلب ساکت می شدند و یا می گفتند اینها را پس از آتش‌بس به بحث می گذاریم!!؟ ‏

‏ادامه جنگ‏

‏یاسر عرفات، ژنرال ضیاءالحق رئیس جمهوری پاکستان و حبیب شطی دبیرکل کنفرانس اسلامی در ششمین روز جنگ برای تشریح آتش‌بس به ایران آمدند و با مسئولان کشورمان ملاقات کردند و درباره پیشنهاد آتش‌بس مذاکراتی داشتند. ‏

‏عمدۀ مذاکرات این مقامات با مسئولان کشورمان، آتش‌بس بود. همین، بدون آنکه هیچ راه کاری برای عقب نشینی عراق از اراضی اشغالی کشورمان ارائه دهند. ‏

‏آقای هاشمی رفسنجانی در مجلس گفت: ما جنگ را شروع نکرده ایم که پیشنهاد آتش‌بس یا چیز دیگری از این قبیل بدهیم یا‏


حضورج. 42صفحه 95
‏بگیریم. این عراق بود که تجاوز کرده و اولین کاری که باید بشود این است که رفع تجاوز بشود و آنها از تجاوزشان دست بردارند.‏‎[59]‎

‏رئیس مجلس گفت: دنیا بداند که رژیم عراق پای‏‏‌‏‏بند هیچ یک از اصول بین المللی نیست و موازین جنگی را مراعات نمی کند. علاوه بر اینکه اصل اقدام آنان تجاوز بی دلیل به ایران است و در عین حال با وقاحت تمام می خواهند بگویند جنگ را ما آغاز کرده ایم در حالی که دنیا فهمیده که ایران شروع کننده جنگ نبوده است.‏‎[60]‎

‏امام خمینی طی پیامی، ضمن تقدیر و تشکر از نیروهای مسلح و مردم مقاوم کشورمان اعلام کردند: صدام نمی تواند با یک ملّت طرف بشود. ملّت عراق می داند که این [صدام] با ملّت عراق دارد چه می کند و چه کرده است تا بحال اگر این خبیث دستش برسد تمام آثار اسلام را در عراق از بین خواهد برد. تمام مساجد را از بین خواهد برد... قوای انتظامی و نظامی و سپاه پاسداران، مجهز به قوه الهی هستند سلاحشان الله‌اکبر است و هیچ سلاحی در عالم مقابل همچو سلاحی نیست. ملّت ما هم همین طور است.‏‎[61]‎

‏حضرت امام در همان روز طی نطقی فرمودند: امروز، روزی است که ملّت ما باید دست در دست سپاه و ارتش نجیب و دلیر گذاشته و به دشمنان بفهمانند که بر فرض محال اگر وارد شهری شدند، تازه با مردمی مسلح و جنگجو مواجه خواهند شد که از وجب به وجب شهرشان دفاع می نمایند.‏‎[62]‎

‏این بیانات روحیه رزمندگان ما را در جبهه ها چند برابر کرد و مقاومت آنها را بالا برد. ‏

‏مقامات و شخصیتها و مسئولان کشورمان به کرات از مواضع ثابت و مشخص کشورمان سخن گفتند و آن اینکه: ‏

‏1. عراق هرچه زودتر به مرزهای بین المللی برگردد. ‏

‏2. متجاوز معرفی و تنبیه شود. ‏

‏پذیرش قطعنامه 598‏

‏همانگونه که گفتیم استکبار جهانی به منظور نابودی انقلاب اسلامی، صدام را واداشت تا در یک جنگ فرسایشی انقلاب را از پای درآورد و یا حداقل با اشغال مناطق استراتژیک، ما را به یک کشور ضعیف، محتاج، و پر آشوب و پرحادثه تبدیل کند تا دیگر انقلاب اسلامی نه جاذبه داشته باشد و نه طرفدار. هیچ یک از قدرتها و ابرقدرتها حاضر نشدند صدام را به خاطر شروع جنگ و ادامه آن و اشغال خاک کشورمان محکوم‏


حضورج. 42صفحه 96
‏کنند. هیچکدام!!‏

‏سرانجام صدام را که نتوانسته بود اهداف استکبار را که نابودی انقلاب اسلامی بود محقق سازد، ضمناً خود عراق به صورت مهمترین زرادخانه خاورمیانه درآمده بود و خطری برای منافع غرب بود، بار دیگر وادار کردند تا به کویت حمله کند و کویت را به اشغال درآورد. ‏

‏صدام دومین اشتباه بزرگ خود را با اشغال کویت مرتکب شد. آنگاه قوای آمریکا و اروپا و کشورهای عربی بر سر صدام ریختند و ضمن کشتن تعداد کثیری از قوای عراق که کارشناسان تا 400 هزار نفر تخمین می زنند شکست وحشتناکی را بر صدام وارد آوردند زیرا‏

‏اولاً: صدام را با ذلت و زبونی از کویت بیرون کردند.‏

‏ثانیاً: ساز و برگ نظامی عراق را نابود کردند.‏

‏ثالثاً: عراق را در محاصره اقتصادی و نظامی قرار دادند.‏

‏رابعاً: هر روز برای تحقیر بیشتر صدام هواپیماهای آمریکایی و انگلیسی به بهانه کنترل عراق، به حریم هوایی عراق نفوذ می کنند و ضمن بمباران تاسیسات عراق، تعدادی را می کشند و تعدادی را هم مجروح‏


حضورج. 42صفحه 97
‏می کنند.‏

‏صدام به صورت مهره سوخته ای در سال 1367 درآمده بود. در منطقه هم شرایط تغییر کرد. مقاومت ما در نپذیرفتن آتش‌بس تحمیلی هم بتدریج برای دنیا جا افتاد. سرانجام شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه 598 را به تصویب رساند. در این قطعنامه علاوه بر ضرورت عقب نشینی عراق از سرزمینهای کشورمان، صدام را به عنوان آغازگر جنگ معرفی کرده بود. ‏

‏ما که از آخر جنگ دنبال چنین فرصتی بودیم در بیست و هفتم تیرماه 67 قطعنامه را پذیرفتیم و مراتب را رسماً به اطلاع «خاویرپرزدوکوئیار» دبیرکل سازمان ملل رساندیم. عراق از اراضی اشغالی خارج شد و اسرای دو کشور مبادله شدند و جنگ 8 ساله رسماً پایان یافت. ‏

‏نکته قابل توجه اینکه در طول جنگ نه در شرایطی که ما بعد از عملیات «فتح المبین» و «طریق القدس» «بیت‏‏‌‏‏المقدس» والفجر 8 که در شرایط ممتاز بودیم و ابتکار عمل در دست ما بود و نه آن هنگام که در جبهه ها سکوت و رکود وجود داشت و نه مواقعی که موقتاً رژیم عراق ابتکار عمل را در جبهه ها بعهده داشت، از ناحیه هیچ یک از قدرتها و ابرقدرتها چه آشکارا و چه پنهانی پیشنهادی به ایران برای پذیرش آتش‌بس که مستلزم عقب نشینی عراق بود نشد. اسناد رسمی گواه این ادعاست. ‏

‏همچنین در طول هشت سال جنگ، از ناحیه کشورهای منطقه و خارج از منطقه هیچ نوع پیشنهاد کمک اقتصادی در صورت پذیرفتن آتش‌بس، نشد. در هیچ مقطعی از سالهای طولانی جنگ چه به صورت رسمی و یا غیر رسمی پیشنهاد هیچگونه مساعدت و مساعدتی بما از ناحیه هیچ کشوری نگردید. این مطلب ادعا نیست. اینجانب که دهسال بعنوان قائم‏‏‌‏‏مقام وزارت امور خارجه انجام وظیفه کرده ام و به صد کشور جهان مسافرت داشتم این مطلب را اظهار می کنم. ‏

‏قابل توجه اینکه در اثنای جنگ به کرات به کشورهای همسایه و منطقه مسافرت داشتم و با سران و رهبران عرب خلیج فارس روابط صمیمانه و دوستانه برقرار کردیم این روابط هنوز هم ادامه دارد. ‏

‏مذاکرات دشوار با عراق ‏

‏در جهت اجرای بندهای قطعنامۀ 598 مذاکرات طولانی، خسته کننده و دشواری با عراقی ها داشتیم. عراق اصلاً از پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران خوشحال نبود. صدام بسیار امیدوار بود بخشی از امیال‏


حضورج. 42صفحه 98
‏شیطانی و غیر مشروعی که در جنگ نتوانسته بود به آنها دست یابد، در مذاکرات به دست آورد. این نقشه صدام هم مانند دیگر دسایس استکبار، با عنایات الهی و با حمایت حضرت امام و دقت و تیزهوشی مسئولان مذاکره کننده، خنثی شد. ‏

‏از لحن مقامات عراقی در مذاکرات و ادعاها و طرحها و پیشنهادها و تهدیدهای آنها بخوبی ناکامی حزب بعث و اربابانش را در تحمیل جنگ بر کشورمان متوجه شدیم و بیشتر به انکار آنها در مورد جمهوری اسلامی پی بردیم. نکته دیگری که در مذاکرات با عراقی ها به دست آمد اینکه صدام هیچگاه همسایه خوبی برای ما نبوده و نیست و نخواهد بود. ‏

‏مواضع حضرت امام خمینی در دفاع مقدس ‏

‏موضعگیری حضرت امام پیوسته منطبق بر عقل و تدبیر و مبتنی بر قوانین و مقررات بود. حضرت امام بیش از هرکس دیگری از قانون حرف زدند و در قانونی کردن امور تدبیر نمودند و همگان عموماً و شخصیتها و مسئولین بخصوص را، به قانونمداری و پایبندی به قانون توصیه فرمودند. ‏

‏مواضع امام در طول جنگ تحمیلی هم از این قاعده مستثنی نبود. برای تبیین مواضع حضرت امام در دوران جنگ، نخست به مسأله دفاع مشروع را از نظر حقوق بین الملل می پردازیم. میثاق جامعه ملل، اهمیت فوق العاده ای به مسأله امنیت بین المللی هریک از دول عضو آن جامعه مبذول نمود و مقرر داشت که امنیت و تمامیت هر کشور عضو باید بوسیله سایر اعضاء تضمین گردد و در تعقیب همین هدف، پاراگراف 1، ده 11 میثاق چنین مقرر می دارد.‏

‎"Toute youerre ou menace deguerre uelle fecte derectement ou non Lun des membres de Lasociete la toute entiere ety ue celleci doit Prendre les mesures a Saw vegarder   efficaceunet la Paix des natuans‎‏".‏

‏هر جنگ یا تهدید به جنگ که مستقیم یا غیر مستقیم یکی از اعضاء جامعه را در برگیرد مربوط به کل جامعه بوده و جامعه باید تصمیمات مؤثری جهت حفظ صلح ملل اتخاذ نماید. ماده 10 میثاق جامعه ملل هر نوع تجاوز خارجی را علیه تمامیت ارضی و یا استقلال سیاسی اعضاء جامعه بطور مطلق ممنوع نموده است. مسلم است که با این قید صریح راجع به ممنوعیت مطلق تجاوز‏


حضورج. 42صفحه 99
‏خارجی، در قبال آن مسأله دفاع مشروع را مطرح نموده و مشروعیت آن را برسمیت شناخته است و در این صورت فرقی نمی کند که عمل بصورت دفاعی یا تهاجمی تحقق پذیرد.‏‎[63]‎

‏بعلاوه در قالب کلی مقررات و موازین جامعه ملل حق دفاع مشروع به دفعات تأئید گردیده است. بعنوان مثال مادۀ 2 پیمان زمان «‏‎Pacte rhenan‎‏» که از طرفی آسمان و از طرف دیگر فرانسه و بلژیک را بطور دوجانبه متعهد به عدم توسل به هر نوع حمله یا یورشی کرده و آورده است.‏

‎NePas Seliver de Part et dautre a aucune attague au invasion.‎

‏می‌نماید معذالک نسبت به این ممنوعیت مطلق سه استثناء منجمله حق دفاع مشروع قائل می‌شود.‏

‏در جریان مذاکرات و مباحث مقدماتی که منجر به انعقاد معاهده پاریس شد و نیز بهنگام تصویب معاهدۀ مزبور، حق دفاع مشروع به کرات مورد تأیید واقع شد.‏

‏در حقوق جامعه ملل با صراحت آمده است:‏

‏هر ملتی آزاد است در هر لحظه در مقابل یک حمله یا اشغال و تهاجم حتی بدون توجه به مقررات و عهدنامه‌ها از سرزمین خود دفاع نماید و تنها خودش صالح است بر اینکه تشخیص دهد که آیا شرایط توسل به جنگ دفاع شروع را ایجاب می‌نماید یا خیر..... ‏‎[64]‎

‏پس از توجه به موارد حقوقی فوق، به اهداف عراق و حامیانش از تحمیل جنگ به اختصار اشاره می‌کنیم:‏

‏طه یاسین رمضان معاون اول نخست‏‏‌‏‏وزیر و فرمانده باصطلاح ارتش خلق در مصاحبه اختصاصی با روزنامه الثوره ارگان رسمی حزب بعث در ژانویه 1982(دیماه 1360) گفت:‏

‏«ما به این نکته تأکید می‌کنیم که جنگ به پایان نخواهد رسید مگر اینکه رژیم حاکم بر ایران بطور کلی منهدم شود زیرا اختلافات اساسی بر سر چند صد کیلومتر مربع زمین یا نصف شط العرب که سبب بروز جنگ شده بود نیست بنابراین جنگ ما با ایران برخلاف آنچه بعضی از خائنین به ملّت عرب ادعا می‌کنند یک جنگ مرزی نیست که بتوان آنرا به تعویق انداخت بلکه در حقیقت جنگ سرنوشت است».‏

‏با این صراحت و گستاخی که در موضعگیریها و سخنان سران حزب بعث از تحمیل جنگ بر ایران اسلامی وجود داشت‏


حضورج. 42صفحه 100
‏ما می‌توانستیم چند نوع موضع‏‏‌‌‏‏گیری داشته باشیم:‏

‏1. ما نیز بمانند شاه سلطان حسین صفوی می‌نشستیم تا حکام خائن عراق هر بلایی بر سر ملّت و کشورمان بیاورند آنگاه کلید پایتخت را به صدام می‌دادیم و برای بقای عمر او دعا می‌کردیم. هیهات منا الذلّه. این برای نظام ما محال بود.‏

‏2. یا می‌نشستیم و در انتظار حمایت و مساعدت سازمان ملل و اعضای دایم شورای امنیت می‌ماندیم تا آنها دفع تجاوز کنند و صدام را بر سرجایش بنشانند. این هم از دید ما محال بود زیرا قدرتها و کشورهای عضو دائم شورای امنیت هم صدام را به تجاوز به کشور ما وادار کردند و هم از او حمایت نمودند و سلاحهای پیشرفته در اختیارش گذاشتند و حتی کشورهای دیگر را واداشتند که با سرباز و هم با امکانات و تجهیزات و بودجه از صدام حمایت کنند.‏

‏3. دفاع مقدس. راه سوم و راه منحصر به فردی که برای ما می‌ماند دفاع شرافتمندانه بود. ما چاره‌ای جز دفاع از نظام نو پای اسلامی و دفاع از تمامیت ارضی خود نداشتیم.‏

‏عقل و شرع و عرف ما را وادار می‌کرد که مردانه در میدان رزم حضور یابیم و جانانه از شرف و حیثیت خود دفاع کنیم و شاخ استکبار را نه در قول بلکه در عمل بشکنیم، تا دیگر استکبار، ما را از جنگ نترساند و کاربرد سلاحهای فوق مدرن در جبهه فکری انقلاب اسلامی بی‌تأثیر گردد و ملّت آزاده ایران بحول و قوه الهی سربلندتر و سرفرازتر گردد.‏

‏دفاع مشروع از دیدگاه حضرت امام‏

‏همانگونه که گفتیم دفاع وظیفه همه است. دفاع با تهاجم به مواضع کشورها و ورود به خاک دیگران قابل قبول نیست مگر آنکه برای دفاع باشد. این موضوعی است که دنیا آنرا پذیرفته است. اسلام حق دفاع را مشروع دانسته و حتی دفاع را واجب کرده است.‏

‏علامه می‌فرماید: اما الدفاع وجب علی کلّ مسلم من اهله و ماله و مملکته‏

‏قرآن کریم صریحاً می‌گوید و مالکم لا تقاتلون فی سبیل‌الله و المستضعفین من الرجال والنساء والولدان الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریة الظالم اهلها...‏‎[65]‎

‏و یا در جای دیگر می‌فرماید: اِنَّ الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفاً کانهم بنیان مرصوص ‏‎[66]‎

‏خداوندگار رزمندگانی که در راه خدا متحداً می‌جنگند را دوست دارد. همانهایی که پایدار و مقاوم چون کوه استوارند. کتب‏


حضورج. 42صفحه 101
‏روایی مشحون از احادیث و روایات محکم و متواتری است که مسلمین را در پاسداری و حراست از دین و از قلمرو اسلامی دعوت می‌کند.‏

‏رفتار پیامبر آسمانی اسلام در دفاع از اسلام و مسلمین نیز گواه محکمی بر اهمیت دفاع در اسلام است. همان پیامبری که رفتارش برای مسلمین تا قیامت سرمشق است. لقد کان لکم فی رسول‌الله اسوة حسنة ‏‎[67]‎‏ در حیات پربارشان 84 جنگ واقع شد که شخص ایشان در بیش از بیست جنگ شرکت داشتند.‏‎[68]‎

‏از دیدگاه حضرت امام صدام به نیابت آمریکا با ما جنگید‏

‏«... شما خیال می‌کنید که اگر در زمان سابق یک همچو جنگی پیش می‌آمد. وضع ایران این نحو بود که مردم بایستند و در جبهه و پشت جبهه بایستند و اینطور تو دهنی بزنند به آمریکا؟ صدام که قابل آدم نیست، این تو دهنی به آمریکاست که قلاده را از سر این برداشت و اغوا کرد این بدبخت (صدام) را و او را به این حال رساند. امروز روزی است که مردم ما از جنگ نمی ترسند...»‏‎[69]‎

‏«... الان مسأله بزرگ، جنگ است که مشاهده می‌کنید که تقریباً در اکثر جبهه‌ها مشغول آن هستیم و باید الآن تمام کوششمان را به کار بیندازیم که این جنگ را به پیروزی برسانیم. که اگر خدای نخواسته این جنگ به پیروزی نرسد و شکستی پیش آید خیال نکنید که این شکست برای ایران است بلکه برای همه مستضعفان جهان واقع می‌شود. الآن چشمهای همه مردم دنیا به ایران دوخته شده که در جنگ چه می‌کند... شما می‌دانید که اگر خدای‌نخواسته، صدام پیروز بشود با اهل این کشور چه خواهد کرد...»‏‎[70]‎

‏...مدعیان صلح‏‏‌‏‏طلبی و انساندوستی با تمام توان سعی در افروختن آتش فتنه و جنگ در همه جا بخصوص در ایران می‌نمایند و با اسلحه‌های کشنده و بمبهای آتشزا و شیمیایی به دشمنان اسلام کمکهای بیدریغ می‌کنند. سازمانهای به اصطلاح «حقوق بشر» و «شورای امنیت» و عضو بین‌الملل و دیگران هم خود را صرف محکوم نمودن اسلام و ایران نموده‌اند... .‏‎[71]‎

‏دفاع تا آخرین روزهای زندگی‏

‏در سال نهم هجرت وقتی خبر آمادگی رومیان برای حمله به سرزمین حجاز در مدینه انتشار یافت پیامبر شخصاً با سی هزار تن عازم «تبوک» گردید.‏‎[72]‎

‏پیامبر حتی در آخرین روزهای حیات‏


حضورج. 42صفحه 102
‏خویش نیز از جنگ و دفاع غافل نبودند لذا سپاهی منظم از مهاجر و انصار که در آن افراد سرشناس مانند ابوبکر و عمر و ابی‌عبیده و سعدوقاص شرکت داشتند ترتیب داد همچنین دستور داد آن گروه از مهاجران که پیش از دیگران به مدینه هجرت کرده بودند، همگی در این نبرد شرکت کنند.‏‎[73]‎

‏این فرمان را پیامبر در بستر بیماری که منجر به ارتحال ایشان گردید صادر فرمودند و این نقش تعیین کننده جنگ را برای حفظ حیثیت اسلام و تمامیت ارضی مسلمین، نشان میدهد.‏

‏حضرت امام به مسایل مربوط به مسلمین اهتمام ویژه داشتند. از آنجائیکه استکبار جهانی و در رأس آنها آمریکا را بخوبی می‌شناختند در دفاع از کشور لحظه‌ای تردید بخود راه ندادند. هیچکس از مقامات و مسئولین به اندازه حضرت امام، استکبار جهانی و آمریکا و اسرائیل را نشناخت و از توطئه آنها بیشتر از امام آگاه نبود و برای خنثی کردن ترفندهای استکبار هیچکس به اندازه حضرت امام تلاش نکرد و اهتمام نورزید.‏

‏براستی اگر این اهتمام امام در دفاع نبود و اگر اینهمه تعصب فرزندان حضرت امام در جنگ و جبهه و پشت جبهه و حمایت همه‌جانبه از رزمندگان اسلام نبود، شیعه هم‏


حضورج. 42صفحه 103
‏حکومت را از دست می‌داد هم کشور را و هم آبرو را و هم امید به آینده را. آخر جمهوری اسلامی از دید ما، ظرف حکومت جهانی حضرت مهدی است. انشاءالله‏

‏ضرورت دفاع از دیدگاه امام خمینی‏

‏امام می‌فرمایند‏

‏... ما الآن داریم دفاع می‌کنیم... ما اصلاً جنگی نداریم. ما با کی جنگ داریم؟...‏

‏امروز همۀ ما مکلف هستیم. اشخاصی که خوب متدین‌اند اما باز توجه ندارند به مسایل. امروز همۀ ما مکلف هستیم. جوانهای ما باید این جبهه‌ها را پرکنند... آقا قضیه، قضیه از بین رفتن اسلام (است) چه تشیع و چه تسنن...‏‎[74]‎

‏گروهی از مردم ساده لوح بودند که بدون توجه به انگیزه استکبار از تحمیل جنگ می‌گفتند بهتر است که ما آتش‌بس را بپذیریم و به جنگ خاتمه دهیم. بهانه آنها هم کشته شدن جوانها بود. امام که دست آشکار استکبار را که از آستین صدام بیرون آمده بود میدیدند فرمود: آن کس که اشکال به جنگ دارد واجب است برایش که برود جنگ. اینهایی که اشکال میکنند یکیشان حتی یک بچه‌شان نرفته است(به جبهه) یک جوانشان نرفته است به جبهه‌ها. دیگران دارند از مال و جان اینها دفاع می‌کنند. این جوانهای ما دارند از مال و جان همۀ این ملّت دفاع می‌کنند از مال و جان یک دسته که نمی‌کنند، دفاع دارند از همۀ حیثیت این ملّت می‌کنند. از نوامیس همه دفاع می‌کنند... اگر خدا نخواسته این حزب بعث بیاید و غلبه خدا نخواسته بکند که غلبه نخواهد کرد به کی رحم می‌کند؟... مسأله رفتن و جنگ کردن نیست.کسی نمی خواهد جنگ بکند. از او هم بنا نبوده... امروز هم عین همان حرف است. یک کلمه این ور و آن ور نیست آن این است که ما تا این حرف عفلقی هست جنگ خواهیم کرد... .‏‎[75]‎

‏بدیهی است وقتی رژیم بعث عراق خواستار سرنگونی حکومت اسلامی است ما نیز باید خواستار سرنگونی او شویم. با این تفاوت که فکر شیطانی صدام مورد حمایت جدی استکبار جهانی و عوامل منطقه‌ای و ایادی داخلی آن بود اما اندیشه دفاع از انقلاب اسلامی مربوط به ما و مردم ما بود اما ما چاره‌ای نداشتیم جز اینکه خواستار سرنگونی صدام گردیدیم. به چند دلیل:‏

‏1. قرآن کریم می‌فرماید: فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم آنگونه که دیگران به شما تعدی کردند شما ‏


حضورج. 42صفحه 104
‏هم همانگونه با آنها برخورد کنید.‏‎[76]‎

‏2. مقررات و قوانین بین‏‏‌‏‏الملل حق دفاع را همواره مشروع دانسته و به کشورهای مورد تجاوز حق دفاع و حتی سرنگونی متجاوز را داده است.‏

‏3. در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی شرایطی در کشور وجود داشت که هرکس طمع می‌کرد که با اسلام یا با تشیع و یا با مردم ایران و خاک ایران تسویه حساب کند. موضعی محکم و قاطع لازم بود تا همه کسانیکه مانند صدام فکر می‌کردند ولی گستاخی صدام را نداشتند بدانند که جنگیدن با ایران اسلامی به نابودی متجاوز می‌انجامد.‏

‏4. گروهها و گروهکهایی بودند که هوس حکومت در سر می‌پروراندند اما در دستان توانمند انقلاب اسلامی در اوایل انقلاب خرد و حل و سپس نابود شدند و به تاریخ پیوستند. این سرنوشت محتوم افرادی است که بیش از حد و ظرفیت خود توقع دارند.‏

‏حضرت امام با همین تحلیل جواب خردکننده به صدام دادند. این موضعگیری تا آخر برقرار ماند. آنهائیکه هوس شکست انقلاب اسلامی را داشتند و صدام را به جنگ با ایران تحریک کردند بیکباره صدام را در پرتگاه سقوط یافتند.‏

‏تنها کاری که برای آنها مانده بود حفظ و نجات صدام بود.‏

‏پذیرش آتش‌بس و قطعنامه 598‏

‏مقاومت و پایمردی امام و رزمندگان اسلام موجب شد که جهان استکباری سخت به تکاپو افتاد. استکبار در دو جبهه نظامی و سیاسی فعال شد:‏

‏الف. در جبهه نظامی.‏‏ با سقوط هواپیمای مسافری ایرباس توسط ناو وینسنس آمریکایی و بمباران گسترده سکوها و نفتکشها و دادن اطلاعات گسترده به ارتش بعث و حضور هیأتهای آمریکایی در بغداد از جمله «مک مانسفیلد» وزیر دفاع فعلی آمریکا در بغداد جهت حمایت از صدام و دادن سلاحهای شیمیایی و غیره شرایط خاصی را در جبهه‌ها ایجاد کردند که کاملاً بی‌سابقه بود. در یک جمله آمریکا رسماً وارد جنگ شد و در جبهه‌ای طولانی به نبرد با ما پرداخت. چیزی که در هشت سال دفاع مقدس کاملاً بی‌سابقه بود.‏

‏ب. در جبهه سیاسی.‏‏ پس از تصویب قطعنامه 598 که با کمک و حمایت و مشاورت خود ما تهیه شد شرایط برای پایان جنگ؛ یقین صدام بعنوان متجاوز و آغازگر جنگ با بیرون رفتن ارتش بعث عراق از خاک کشورمان و پرداخت خسارت جنگ توسط‏


حضورج. 42صفحه 105
‏صدام تقریباً تمامی خواست ما در این قطعنامه گنجانده شده بود. ما نه تنها در آغاز جنگی را نمی‌خواستیم بلکه از ادامه آن خوشنود نبودیم و از طرفی تمامی دنیا پس از هشت سال به مواضع ما و حقانیت ما پی‌برده بود. شرایط برای پایان جنگ آماده بود. هر چند هنوز ریشه فساد با ابقای صدام وجود داشت که این امر برای حضرت امام و مردممان تلخ بود سرانجام حضرت امام با تلخی ولی با شجاعت قطعنامه را پذیرفتند و جنگ خاتمه یافت اما پذیرش قطعنامه بمثابه امضاء قرارداد صلح حدیبیه توسط پیامبر آسمانی اسلام بود که آن قرارداد فتح مکه را تسریع کرد. قطعنامه 598 موجب آشکار شدن چهره زشت صدام شد و صدام با اشغال عراق به ذلت و زبونی بی‌سابقه‌ای مبتلا گشت.‏

‏تندتر شدن مواضع حضرت امام پس از شرکت آمریکا در جنگ‏

‏ملت شهیدپرور ایران بدانند این روزها روز امتحان الهی است. روز پرخاش علیه کسانی است که با اسلام کینه دیرینه دارند. روز انتقام از کفر و نفاق است. روز فداکاری است امروز روز عاشورای حسینی است. امروز ایران کربلاست. حسینیان آماده باشید جهزو انفسکم بالصلاح والسلاح نهراسید که نمی‌هراسید. کمربندهاتان را محکم کنید. ای آزادگان و احرار بپاخیزیزید. قدرتهای بزرگ شرق و غرب می‌خواهند شما را در زیر چکمه‌ها و چنگالهای کثیف و خونین خود خرد کنند که حتی آخ هم نگوئید. امروز روز مقاومت است. چنان بر صدام و آمریکا و استکبار غرب سیلی زنید که برق آن چشمان استکبار شرق را کور کند. امروز روز درنگ نیست... روز جنگ است روز احقاق حق است و حق را باید گرفت و انتظار آنکه جهانخواران ما را یاری کنند بی‌حاصل است...‏‎[77]‎

‏مسئولین نظام باید تمامی هم خود را در خدمت جنگ صرف کنند. این روز‌ها باید تلاش کنیم تا تحولی عظیم در تمامی مسایلی که مربوط به جنگ است به وجود آوریم. باید همه برای جنگی تمام عیار علیه آمریکا و اذنابش به سوی جبهه رد کنیم. امروز تردید به هر شکلی خیانت به اسلام است. غفلت از مسایل جنگ، خیانت به رسول‌الله صلی علیه و آله وسلم است. اینجانب جان ناقابل خود را به رزمندگان صحنه‌های نبرد تقدیم می‌نمایم. انفجار هواپیمای مسافربری زنگ خطری است برای تمامی مسافرتهای هوایی باید با تمام وجود تلاش‏


حضورج. 42صفحه 106
‏کنیم تا چنین صحنه‌های دردناکی پیش نیاید.‏‎[78]‎

‏امام راحل به رغم اینکه سعی داشتند در کشور آرامش باشد تا عقب‌ماندگیهائیکه از رِِِژیم طاغوت بر جای مانده بود را جبران کنند. دریغ و درد که استکبار جهانی با تحمیل جنگ، فرصتهای سازندگی و فرهنگی را از ما گرفت و انرِژی و امکانات کشور ما را در جنگ و پشت جنگ به هدر داد. اما قصد آمریکا انتقام از اسلام بود. ولی امام بیدار و آگاه با فرمان بسیج عمومی در جنگ تحمیلی توطئه استکبار را خنثی کرد.‏

‏هر چند کشور ما در جنگ هشت ساله 300 هزار شهید و بیش از یک میلیون مجروح داد و نزدیک به یک هزار میلیارد دلار خسارت اقتصادی (اعم از امکانات و خدمات و فرصتها) بر ما وارد آورد اما خیلی بیشتر از اینها رژیم عراق کشته داد. مجروحین عراقی و متحدینش چندین برابر مجروحین ما بود. و خسارتهای اقتصادی به عراق و کشورهای استکباری چندین برابر خسارات ما بود.‏

‏نکته مهمتر اینکه، استکبار می‌خواست با تحمیل جنگ انقلاب را بشکند اما انقلاب به فضل خداوند نیرومندتر شد. خواست صدای انقلاب را خفه کند. اما خدا چیزی دیگری خواست. جنگ باعث رساتر شدن صدای انقلاب شد. و استکبار می‌خواست با جنگ تحمیلی امید مستضعفان عالم را به نومیدی تبدیل کند ولی برعکس با پایداری فرزندان امام خمینی در جنگ هشت ساله، مستضعفان عالم امیدوار شدند بیدارتر گشتند و به پیروی از امام و فرزندان سلحشور امام روبروی استکبار ایستادند. شکست اسرائیل از حزب‌الله در جنوب لبنان و انتفاضه مسجدالاقصی و شکستهای پی در پی استکبار و سردرگمی و درماندگی صهیونیزم و خلاصه بیداری جهان اسلامی بخشی از دستاوردهای جنگ تحمیلی هشت ساله است.‏

‏یریدون لیطفؤا نورالله بافواههم و الله متمّ نوره و لو کره المشرکون.‏‎[79]‎

‏ضمیمه‏

‏تتمۀ مقاله قدری طولانی شد اما دو نکته و دو موضوع بسیار مهم می‌ماند که باید مورد توجه دقیق قرار داد:‏

‏اولاً رژیم عراق از اوایل پیروزی انقلاب به تحریک گروهکهای مسلح محارب در خوزستان و سایر نقاط پرداخت و نیز قصد خود را از توطئه بر علیه ایران آشکارا بیان کرد از جمله وی در مصاحبه با روزنامه کویتی الانباء مورخ 29 / 10 / 59 در پاسخ‏


حضورج. 42صفحه 107
‏خبرنگاری که پرسیده بود آیا عراق اعطای خودمختاری به اعراب منطقه خوزستان (نام مجعول عربستان بکار برد) را یکی از شرایط خاتمه جنگ می‌داند. صدام گفت: در ایران پنج ملیت مختلف وجود دارد که به آنها باید به نوعی از انواع خودمختاری داده شود. ما از برادران عرب خود در عربستان (خوزستان) دفاع می‌کنیم.‏

‏بخوبی روشن می‌شود که قصد صدام از آغاز جنگ تجزیه کشور حداقل به پنج قسمت بوده است.‏

‏ثانیاً. صدام از خیلی قبل با تهیه نقشه‌های جعلی ولی تحریک‏‏‌‏‏آمیز از مناطق مرزی و استانها و شهرهای خوزستان و تحریک سکنه این استان اهداف خود را نسبت به آیندۀ این مناطق و تجزیه آنها آشکار ساخته است.‏

‏برای نمونه استان خوزستان را عربستان، اهواز را الاحواز، سوسنگرد را خفاجیه خرمشهر را محمره آبادان را عبادان... نگاشته و کل استان خوزستان را جزء عراق در آورده بود. یک نمونه از این نقشه‌ها که توسط رژیم عراق تهیه شده و حتی جزء کتابهای درسی آموزش و پرورش عراق درآورده بود پیوست است.‏

‏ ‏

‏پی نوشتها:‏

حضورج. 42صفحه 108

  • . روزنامه جمهوری اسلامی شماره 6652 شنبه 25 خرداد 1381
  • . قدرت و اصول نوشته برژینسکی ص483
  • . بخشی از سخنان جیمی کارتر در مصاحبه مورخ 13 نوامبر 1978 قدرت و اصول اثر برژینسکی ص 469
  • . ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ج1 ص625
  • . پیدایش نظام جدید ص 572
  • . روزنامه اطلاعات 15 / 1 / 58 ص2
  • . خبرگزاری عراق 14 / 1 / 58
  • . خبرگزاری عراق 14 / 1 / 58
  • . روزنامه اطلاعات 14 / 1 / 58 ص 2
  • . پیدایش نظام جدید ص 354
  • . روزنامه کیهان 2 / 12 / 57 ص 4
  • . روزنامه کیهان 26 / 1 / 58 ص4
  • . روزنامه کیهان 24 / 12 / 58
  • . روزنامه اطلاعات 24 / 12 / 57 ص10
  • . روزنامه کیهان 24 / 12 / 57 ص2
  • . روزشمار جنگ ایران و عراق، زمینه سازی ج1،ص208
  • . روزنامه کیهان 26 / 12 / 57 ص2
  • . روزنامه اطلاعات 26 / 12 / 57
  • . روزنامه کیهان 20 / 1 / 58 ص2
  • . روزنامه کیهان 19 / 1 / 58 ص7
  • . روزنامه اطلاعات 3 / 2 / 58 ص2
  • . نشریه ویژه خبرگزاری پاریس 3 / 2 / 58 به نقل از خبرگزاری فرانسه
  • . روزنامه کیهان 6 / 2 / 58 ص2
  • . پیدایش نظام جدید ج1 ص 833
  • . کتاب شماره 28 دانشجویان پیرو خط امام نشریه خط میانه 4
  • . روزنامه جمهوری اسلامی25 خرداد 1381 ص15
  • . اساسنامه حزب بعث
  • . هجوم سراسری، کتاب چهارم ص18
  • . هجوم سراسری، تهاجم و پیشروی‌های عمده عراق ص19
  • . هجوم سراسری کتاب چهارم ص20
  • . هجوم سراسری کتاب چهارم ص20
  • . خبرگزاری پارس نشریه ویژه 7 / 7 / 59 به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس
  • . خبرگزاری پارس نشریه ویژه 7 / 7 / 59
  • . روزنامه انقلاب اسلامی3 / 7 / 59 به نقل از خبرگزاری فرانسه
  • . جراید کشور3 / 7 / 59
  • . روزنامه اطلاعات 8 / 7 / 59
  • . روزنامه کیهان یکشنبه13 / 7 / 59
  • . روزنامه کیهان شنبه 12 / 7 / 59
  • . خبرگزاری رویترز، کیهان چهارشنبه 16 / 7 / 59
  • . روزنامه کیهان 17 / 7 / 59
  • . روزنامه کیهان 19 / 7 / 59
  • . خبرگزاری یوتیدپرس 8 / 7 / 59
  • . خبرگزاری پارس نشریه ویژه 7 / 7 / 59 از رادیو آمریکا
  • . خبرگزاری پارس
  • . روزنامه انقلاب اسلامی7 / 7 / 59
  • . خبرگزاری پارس6 / 7 / 59
  • . روزنامه خبرگزاری پارس نشریه ویژه
  • . خبرگزاری پارس بولتون ویژه 4 / 7 / 59
  • . خبرگزاری فرانسه 4 / 7 / 59
  • . خبرگزاری پارس به نقل از رادیو مونت کارلو 4 / 7 / 59
  • . خبرگزاری پارس بولتون ویژه 4 / 7 / 59
  • . خبرگزاری پارس بولتون ویژه 12 / 7 / 59
  • . روزنامه اطلاعات 3 / 7 / 59 به نقل از خبرگزاری فرانسه
  • . خبرگزاری پارس نشریه ویژه 4 / 7 / 59 به نقل از رادیو لندن
  • . ر. ک: صحیفه امام، ج 13، ص 243ـ244.
  • . خبرگزاری پارس بولتون ویژه 6 / 7 / 59
  • . روزنامه اطلاعات 5 / 7 / 59 به نقل از خبر گزاری رویتر
  • . روز شمار جنگ جلد 4 ص185
  • . کیهان 5 / 7 / 59
  • . صحیفه امام ج13 ص235
  • . صحیفه امام ج3 ص244
  • . حقوق جامعه ملل ص110
  • . حقوق بین الملل ص112
  • . سوره نساء آیه 75
  • . سوره صف آیه 4
  • . سوره احزاب آیه 21
  • . از ظهور اسلام تا سقوط بغداد
  • . صحیفه امام ج18 ص31
  • . صحیفه امام ج18 ص43
  • . صحیفه امام ج18 ص469
  • . فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام آیه الله جعفر سبحانی ص519
  • . فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام آیه الله جعفر سبحانی ص519
  • . ر. ک: صحیفه امام، ج 20، ص 101ـ102.
  • . ر. ک: صحیفه امام، ج 3، ص 336ـ337.
  • . قرآن کریم سوره بقره آیه 194
  • . صحیفه امام ج21 ص 11و12
  • . صحیفه امام ج21، ص69و70
  • . سوره صف آیه 9