فصل اول: ماهیت وحدت

‏  ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

فصل اول:

 

 

 

 

 

ماهیت وحدت

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏


کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 1


کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 2

‏ ‏

ماهیت وحدت

‏ ‏

‏ ‏

توحید کلمه و عقیده، مقصد انبیا

‏یکی از مقاصد بزرگ شرایع و انبیاء عظام، سلام الله علیهم، که‏‎ ‎‏علاوه بر آنکه خود مقصود مستقل است، وسیلۀ پیشرفت مقاصد‏‎ ‎‏بزرگ و دخیل تام در تشکیل مدینۀ فاضله می باشد، توحید کلمه و‏‎ ‎‏توحید عقیده است، و اجتماع در مهامّ امور و جلوگیری از تعدیات‏‎ ‎‏ظالمانۀ ارباب تعدی است، که مستلزم فساد بنی الانسان و خراب‏‎ ‎‏مدینۀ فاضله است. و این مقصد بزرگ، که مصلح اجتماعی و‏‎ ‎‏فردی است، انجام نگیرد مگر در سایۀ وحدت نفوس و اتحاد همم‏‎ ‎‏و الفت و اخوّت و صداقت قلبی و صفای باطنی و ظاهری؛ و افراد‏‎ ‎‏جامعه به طوری شوند که نوع بنی آدم تشکیل یک شخص دهند، و‏‎ ‎‏جمعیت به منزلۀ یک شخص باشد و افراد به منزلۀ اعضا و اجزاء‏‎ ‎‏آن باشد؛ و تمام کوششها و سعی ها حول یک مقصد بزرگ الهی و‏‎ ‎‏یک مهم عظیم عقلی، که صلاح جمعیت و فرد است، چرخ زند. و‏‎ ‎‏اگر چنین مودّت و اخوّتی در بین یک نوع یا یک طایفه پیدا شد،‏‎ ‎‏غلبه کنند بر تمام طوایف و مللی که بر این طریقه نباشند. چنانچه‏‎ ‎‏از مراجعۀ به تواریخ، خصوصاً تاریخ جنگهای اسلام و فتوحات‏‎ ‎‏عظیمۀ آن، مطلب خوب روشن می شود، که در اوایل طلوع این‏

کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 3
‏ قانون الهی، چون شمه ای از این اتحاد و وحدت در بین مسلمین‏‎ ‎‏بوده و مساعی آنها مشفوع به تخلیص نیّات نوعاً بوده، در مدت‏‎ ‎‏کمی چه فتوحات بزرگی کردند، و در اندک زمانی به سلطنتهای‏‎ ‎‏بزرگ آن زمان، که عمدۀ آن ایران و روم بوده، غلبه کردند و با عدۀ‏‎ ‎‏کم بر لشکرهای گران و جمعیتهای بی پایان غالب شدند. و پیغمبر‏‎ ‎‏اسلام عقد اخوّت بین مسلمین در صدر اوّل اجرا فرمود و به نصّ‏‎ ‎إنَّمَا المُؤْمِنُونَ إخْوَةٌ.‎[1]‎‏ اخوّت بین تمام مؤمنین برقرار شد.‏

‏و در کافی شریف است: عَنْ الْعَقَرْقُوفِیِّ، قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ‏‎ ‎‏الله، علیه السَّلام، یَقُولُ لِأَصْحَابِهِ: إتَّقُوا الله وَ کُونُوا إِخْوَةً بَرَرَةً‏‎ ‎‏مُتَحَابِّینَ فِی الله مُتَوَاصِلِینَ مُتَرَاحِمِینَ؛ تَزَاوَرُوا وَ تَلاَقُوْا وَ تَذَاکَرُوا‏‎ ‎‏أَمْرَنَا وَ أَحْیُوهُ.‏‎[2]‎

‏وَ عَنْ أَبِی عَبْدِ الله علیه السّلام، قَالَ یَحِقُّ عَلَی الْمُسْلِمِینَ‏‎ ‎‏الاِجْتِهَادُ فِی التَّوَاصُلِ وَ التَّعَاوُنُ عَلَی التَّعَاطُفِ وَ الْمُوَاسَاةِ لِأَهْلِ‏‎ ‎‏الْحَاجَةِ وَ تَعَاطُفِ بَعْضِهِمْ عَلَی بَعْضٍ حَتَّی تَکُونُوا کَمَا أَمَرَکُمُ الله عَزَّ‏‎ ‎‏وَ جَلَّ «رُحَمٰاءُ بَیْنَهُمْ... الآیة‏‎[3]‎

‏وَ عنه علیه السَّلام: تَوَاصَلُوا وَ تَبَارُّوا وَ تَرَاحَمُوا وَ کُونُوا إِخْوَةً‏‎ ‎‏أَبْرَاراً کَمَا أَمَرَکُمُ الله عَزَّ وَ جَلَّ.‏‎[4]‎


کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 4
‏مسلمین مأمورند به دوستی و مواصلت و نیکویی به یکدیگر و‏‎ ‎‏مودّت و اخوّت. و معلوم است آنچه موجب ازدیاد این معانی‏‎ ‎‏شود، محبوب و مرغوب است؛ و آنچه این عقد مواصلت و اخوّت‏‎ ‎‏را بگسلد و تفرقه در بین جمعیت اندازد، مبغوض صاحب شرع و‏‎ ‎‏مخالف مقاصد بزرگ اوست. و پر واضح است که این کبیرۀ موبقه‏‎ ‎‏اگر رایج شود در بین جمعیتی، موجب کینه و حسد و بغض و‏‎ ‎‏عداوت شده و ریشۀ فساد در جمعیت بدواند؛ درخت نفاق و‏‎ ‎‏دورویی در آنها ایجاد کند و برومند نماید، و وحدت و اتحاد‏‎ ‎‏جامعه را گسسته کند، و پایۀ دیانت را سست کند. و از این جهت بر‏‎ ‎‏فساد و قبح آن افزوده گردد.‏

‏پس بر هر مسْلم غیورِ دینداری لازم است برای ‏‏[‏‏حفظ‏‏]‏‎ ‎‏شخص خود از فساد و نوع اهل دین از نفاق و نگهداری حوزۀ‏‎ ‎‏مسلمین و نگهبانی وحدت و جمعیت و اِحکام عقد اخوّت،‏‎ ‎‏خود را از این رذیله ‏‏[‏‏حفظ‏‏]‏‏ کند و آنها را نهی از این عمل قبیح‏‎ ‎‏نماید؛ و اگر خدای نخواسته تا کنون دارای این عمل زشت‏‎ ‎‏[‏‏بوده‏‏]‏‏، از آن توبه کند، و در صورت امکان و عدم فساد، از‏‎ ‎‏صاحبش استرضاء و استحلال نماید، والا برای او استغفار کرده،‏‎ ‎‏و ترک این خطیئه را نموده، و ریشۀ صداقت و وحدت و اتحاد را‏‎ ‎‏در قلب خود کشت کرده، تا از اعضای صالحۀ جامعه به شمار‏‎ ‎‏آید و یکی از اجزای دخیله در چرخ اسلام باشد. وَالله الْهٰادی إلیٰ‏‎ ‎‏سَبیلِ الرَّشادِ.(1)‏

‏ ‏

*  *  *


کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 5

وحدت عامل قدرت

‏یک جامعه ای که یک مقصدی دارد و می خواهد که آن مقصد را تا‏‎ ‎‏آخر ببرد و مقدماتش را فراهم کند و به نتیجه برسد، این جامعه را‏‎ ‎‏می شود تشبیه کرد ـ افراد جامعه و خود جامعه را ـ به قطرات و‏‎ ‎‏نهرها و سیل و دریا. قطره های باران یکی یکی، وقتی که ملاحظه‏‎ ‎‏بکنید، هر قطره ای وقتی از قطره های دیگر جدا باشد یک برگ را‏‎ ‎‏هم تر نمی کند؛ یک قطرۀ باران به قدر اینکه یک برگی را تر بکند،‏‎ ‎‏نیست. اگر هم فرض کنید که میلیونها قطره باشد، این قطره ها از‏‎ ‎‏هم جدا، هیچ با هم اتصالی نداشته باشند، اگر چنانچه میلیاردها‏‎ ‎‏قطره وجود داشته باشد و اینها قطره قطره باشند، باز کاری از آنها‏‎ ‎‏برنمی آید. هر قطره ای تا اجتماعی نباشد، کاری از آن نمی آید.‏‎ ‎‏حالا اگر اتصال با هم پیدا کردند، یکوقت اتصالشان یک مقداری‏‎ ‎‏است، مثلاً در یک جایی که قطرات آمده اند، یک مقداری از این‏‎ ‎‏قطرات با هم اتصال پیدا کرده اند ولیکن به مقدار دیگری یا اتصال‏‎ ‎‏ندارند یا اتصال پیدا کرده اند، لکن آنها دیگر به این قطراتی که با‏‎ ‎‏هم متصل شده اند اتصال نداشته باشند؛ آن یک جویی را، یک‏‎ ‎‏نهری را تشکیل می دهد، آن هم یک نهری را تشکیل می دهد، یا‏‎ ‎‏اگر به هم اتصال پیدا نکرده باشند به همان قطره باقی می مانند. از‏‎ ‎‏این نهر یک کاری برمی آید؛ اما کار اساسی نیست. از این اتصالی‏‎ ‎‏که بین این قطرات پیدا شده است و یک نهری از آن درست شده‏‎ ‎‏است می شود، که یک زمینی را مثلاً آبیاری کنند و به او کِشتی‏‎ ‎‏بکنند لکن محدود است انتفاع از آن. آن نهر هم همین طور، یا آن‏‎ ‎‏قطراتی که اگر ‏‏[‏‏به صورت قطره‏‏]‏‏ باشد که هیچی؛ اما اگر چنانچه‏‎ ‎‏این نهرها به هم متصل شد و یک سیلی، رودخانه ای راه انداخت‏‎ ‎‏قدرتش زیاد می شود. قطره بود آن وقت، قبل از اینکه سیل بشود،‏‎ ‎‏آن وقت که قطره بود قدرتش یک قدرتِ قطره ای بود که یک برگ‏

کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 6
‏ را نمی توانست تر بکند یا حرکت بدهد، حالا که اتصال پیدا کرد و‏‎ ‎‏یک نهری از آن، وجود پیدا کرد؛ این حالا به واسطۀ این اتصال‏‎ ‎‏قدرت پیدا کرد؛ یعنی قدرتهای کوچک جمع شدند، ضعیف‏‏[‏‏ها‏‏]‏‎ ‎‏جمع شدند، وقتی که با هم شدند یک قدرت واحد پیدا شد که این‏‎ ‎‏قدرت واحد نسبت به آن قطره به اندازه ای است که عدد آن‏‎ ‎‏قطرات چقدر است. اینها با هم که مجتمع شدند، این ضریب آن‏‎ ‎‏قطرات است؛ و شاید گاهی هم قدرت بیشتر بشود لکن باز یک‏‎ ‎‏قدرت محدودی است، به همین اندازه ای که یک زمینی را‏‎ ‎‏می تواند ‏‏[‏‏آبیاری کند‏‏]‏‏، یا اینکه اگر راه بیفتد می تواند یک جوی‏‎ ‎‏کوچکی راه بیندازد، خاشاکی را حرکت بدهد. اگر این جویهایی‏‎ ‎‏که، این نهرهایی که پیدا شده است از این قطرات، با هم اتصال پیدا‏‎ ‎‏بکنند و یک سیلی تشکیل بدهند قدرت زیاد می شود که حالا این‏‎ ‎‏سیل خروشنده می شود و ممکن است که بکَند یک درختهایی را،‏‎ ‎‏یک بناهایی را خراب کند با خروش خودش؛ و اگر اینها همه به هم‏‎ ‎‏اتصال پیدا بکنند و این رودخانه ها همه با هم اتصال پیدا کنند ‏‏[‏‏و‏‏]‏‎ ‎‏به شکل یک دریا درآید، قدرت بسیار زیاد خواهد شد که یک‏‎ ‎‏موجش کشتیها را می شکند.‏

‏این جامعۀ ما هم همین طور است. یکی یکی افراد را حساب‏‎ ‎‏کنید، اگر صد میلیون یکی یکی باشد؛ یعنی صد میلیونی باشد که‏‎ ‎‏هر کدام خودشانند، کاری به دیگری ندارند، این صد میلیون‏‎ ‎‏جمعیت هیچ کاری از آنها نمی آید. هر کدام به اندازۀ خودش‏‎ ‎‏است؛ اما اتصال چون ندارند کاری از آنها نمی آید و مثل آن‏‎ ‎‏قطره ها می ماند که یک برگی را نمی توانست حرکت بدهد. یک نفر‏‎ ‎‏آدم یک قدرتی دارد اما قدرتش بسیار بسیار محدود است که‏‎ ‎‏بخواهد یک کار اساسی را انجام بدهد، از او نمی آید کار انجام‏

کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 7
‏ بدهد. اگر هم فرض کردیم که این یک نفر یک جا یک جمعی با او‏‎ ‎‏هم عقیده شدند و با هم در یک مقصدی شرکت کردند لکن سایر‏‎ ‎‏افرادی که در جامعه هست با این یا همفکر نباشند، و بدتر اینکه‏‎ ‎‏فکر مخالف داشته باشند، اگر همفکر نباشند و به آنها کاری‏‎ ‎‏نداشته باشند، این یک قدرتی است که از آن کارهای محدودی‏‎ ‎‏می آید، کارهای کمی از آن می آید؛ برای اینکه خودش به واسطۀ‏‎ ‎‏این اتصالی که افراد به هم پیدا کرده اند یک قدرتی پیدا کرده است،‏‎ ‎‏چون مزاحم هم ندارد از این جهت یک کارهایی را می تواند انجام‏‎ ‎‏بدهد اما اگر بنا شد که یک جمعیت دیگری باشند که با این‏‎ ‎‏مخالف باشند در این راهی که دارد می رود، آنها از این راه‏‎ ‎‏می خواهند بروند، اینها مزاحمت می کنند؛ به واسطۀ این مزاحمتی‏‎ ‎‏که واقع می شود، کارها خنثی می شود؛ یعنی نه او به مقصد‏‎ ‎‏خودش می رسد و نه این جمعیت به مقصد خودشان می رسند. اگر‏‎ ‎‏می خواست این به همان مقصد جزئی خودش برسد، مزاحم باید‏‎ ‎‏نباشد در کار. اگر شما بخواهید از اینجا بروید تا مثلاً بیرون این‏‎ ‎‏شهر، اگر یک مزاحمی نباشد می توانید بروید؛ اما اگر مقابل شما‏‎ ‎‏یک مزاحمی، یک سیلی باشد، یک کوهی باشد، مزاحم باشد،‏‎ ‎‏نمی توانید بروید.‏

‏این اجتماعی که ما فرض کردیم، حالا از افراد محدود واقع‏‎ ‎‏شد، و در یک مقصدی این جمعیت شرکت داشتند و خواستند‏‎ ‎‏یک حرکتی بکنند، اگر چنانچه در مقابلشان یک جمعیت دیگری‏‎ ‎‏نبود که با اینها مزاحمت کند، آن خودش یک حرکتی می کرد و یک‏‎ ‎‏نتیجۀ جزئی هم از آن حاصل می شد اما اگر یک جمعیت دیگر‏‎ ‎‏پیدا شد و مزاحمت با این جمعیت کرد، شما فرض کنید که صد تا،‏‎ ‎‏دویست تا جمعیت هر کدامشان مجتمع داشته باشند؛ دویست تا‏

کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 8
‏ جمعیت باشند، لکن دویست تا جمعیتی که اینها همه کارهای‏‎ ‎‏مختلف و عقاید مختلف دارند و مزاحمت از هم می کنند، اینطور‏‎ ‎‏نیست که کار به هم نداشته باشند، مزاحمت هم از هم می کنند،‏‎ ‎‏این دویست تا قدرت به واسطۀ این مزاحمتهایی که می شود خنثی‏‎ ‎‏می شود؛ یعنی بیکاره می شود؛ نمی رسد هیچ کدام به مقصد؛ همه‏‎ ‎‏ناکام خواهند شد در مقصد. چه وقت ممکن است که مقصد یک‏‎ ‎‏جامعه ای جامۀ عمل به خودش بپوشد؟ آن وقت که این افراد این‏‎ ‎‏جامعه، مثلاً حالا ما فرض می کنیم افراد مسلمین، این افراد‏‎ ‎‏مسلمین که مثلاً هشتصد میلیون، شاید حالا یک میلیارد باشد،‏‎ ‎‏اینکه می بینید که این یک میلیارد جمعیت همه شان زیر سلطه‏‎ ‎‏هستند، پیدا نمی کنید در این یک میلیارد جمعیت ـ که از مسلمین‏‎ ‎‏تشکیل شده است که همه مُسْلمند ـ الاّ اینکه هر جایش را که‏‎ ‎‏دست می گذاری می بینی که ابرقدرتی در آن دست دارد؛ اینکه‏‎ ‎‏یک میلیارد جمعیتْ اسیرِ یک ابرقدرت دارای مثلاً دویست‏‎ ‎‏میلیون جمعیت، صد و پنجاه میلیون جمعیت است، این برای این‏‎ ‎‏است که آن صد و پنجاه میلیون جمعیت با هم یک اجتماعی دارند‏‎ ‎‏در یک مقصدی، و این یک میلیارد جمعیت با هم که اجتماع‏‎ ‎‏ندارند، مخالف هم هستند.‏

‏وقتی که رجوع می کنید به ایران، ملاحظه می کنید ایران با‏‎ ‎‏آنهایی که مجاورش هستند ممالک مجاورش خوب نیستند.‏‎ ‎‏ممالک اسلامی به این صورت درآمده و این همین طوری نیست.‏‎ ‎‏اینطور نیست که این ممالک اسلامی که با هم اختلافات دارند، و‏‎ ‎‏اختلافات سرسختانه با هم دارند و گاهی هم به جنگ هم‏‎ ‎‏برمی خیزند، این مِنْ بابِ اتفاق شده باشد؛ خیر، این نقشه های آن‏‎ ‎‏ابرقدرتهاست که اینها را وادار می کند که به هم بپرند و اجتماع‏

کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 9

‏نداشته باشند. آن قدرت یک میلیاردی نیاید روی کار که حوصله‏‎ ‎‏را بر آنها ‏‏[‏‏تنگ‏‎ ‎‏]‏‏کند و به همه غلبه بکند. آن باید چه بکند؟ باید‏‎ ‎‏این جمعیتها را، اینها را ‏‏[‏‏که‏‏]‏‏ مثل نهرهای مختلف مجتمعند؛ اما آن‏‎ ‎‏نهر با آن نهر مجتمع نیست، اینها را متفرق بکنند از هم؛ او یک‏‎ ‎‏مسلک داشته باشد، و آن هم یک مسلک داشته باشد، و آن هم‏‎ ‎‏یک مسلک؛ هر کدام یک راه خاص به خودشان داشته باشند و با‏‎ ‎‏دیگران مخالفت داشته باشند، دعوا و جنگ داشته باشند. این یا از‏‎ ‎‏خیانت سران ممالک است ممالک اسلامی و یا از جهل و‏‎ ‎‏بی اطلاعی شان هست که نتوانسته اند اینها با هم تفاهم کنند و همه‏‎ ‎‏با هم مثل یک دریایی بشکنند با موج خودشان هر چه که در‏‎ ‎‏مقابلشان می آید.(2)‏

9 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

وحدت عمل حاصل وحدت عقیده

‏انسان هر چه می خواهد برای خودش می خواهد. انسانی که برای‏‎ ‎‏خودش نخواهد، در تمام بشر چند تا دانه ممکن است پیدا بشود،‏‎ ‎‏نه یک فوج. تا مبادی روحی و الهی در کار نباشد، نمی شود که دوام‏‎ ‎‏داشته باشد. و لهذا خدای تبارک و تعالی می فرماید من یک‏‎ ‎‏موعظه به شما می کنم، در تمام موعظه هایی که همه می کنند‏‎ ‎‏می فرماید که من فقط یک موعظه به شما می کنم: «موعظه کن»‏‎ ‎‏خدای تبارک و تعالی است، آنکه این موعظه را رسانده رسول خدا‏‎ ‎‏ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ است، آن کتابی که توی آن این موعظه‏‎ ‎‏ثبت شده است قرآن، این اسنادش؛ می فرماید من یک، فقط یک‏‎ ‎‏موعظه می کنم و آن این است که برای خدا قیام کنید، برای خدا‏‎ ‎‏قیام کنید. هم قیام کنید، هم قیامتان برای خدا باشد. اگر بخواهید‏

کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 10
‏ قیام شما یک قیامِ مُثْمِر باشد، نتیجه داشته باشد قیامتان، منتهی به‏‎ ‎‏تفکیک و تجزیه و امثال ذلک نشود، تمام وجهۀ همت شما یک‏‎ ‎‏نقطه باشد و آن هم یک نقطۀ ماورای عالم طبیعت؛ یک نقطۀ‏‎ ‎‏غیرمتناهی در همه چیز؛ همه توجه به او داشته باشید. اگر یک‏‎ ‎‏همچو مطلبی شد، آن وقت قیام شما و نهضت شما یک نهضت‏‎ ‎‏اسلامی سالم، دوام دار. آنطور نیست که... برای اینکه پشتوانه اش‏‎ ‎‏دائم است؛ چیزی که پشتوانه اش دائم است، دائم است.‏

‏من این موعظۀ خدای تبارک و تعالی به لسان قرآن را دارم به‏‎ ‎‏شما می رسانم. این موعظه به ما می فهماند به اینکه باید وحدت‏‎ ‎‏کلمه داشته باشیم؛ وجهۀ ما یک چیز باشد: «الله »، ‏اَنْ تَقُومُوا لله‎[5]‎‏،‏‎ ‎‏قیام لله . دیگر نمی تواند که یک کسی یک طرف برود، یک کسی‏‎ ‎‏یک طرف دیگر. اگر دیدید که در یک قیامی دسته دسته و حزب‏‎ ‎‏شد و حزبْ حزب و جبهه جبهه شد، بدانید خدا در کار نیست. اگر‏‎ ‎‏همه با هم متوجه به یک نقطه ‏‏[‏‏باشند‏‏]‏‏ ... دعوت به وحدت کلمه‏‎ ‎‏است، به وحدت عقیده است. وحدت عقیده وحدت کلمه‏‎ ‎‏می آورد، وحدت عمل می آورد. ‏اِنَّمٰا اَعِظُکُمْ بِوٰاحِدَة‏؛ یک موعظه‏‎ ‎‏فقط، فقط یک موعظه. توی این موعظه همه چیز هست. شما این‏‎ ‎‏یک موعظه را گوش کنید، عمل کنید، همه چیز شما در این یک‏‎ ‎‏موعظه هست. موعظۀ خداست، آن هم فقط یک موعظه. همۀ‏‎ ‎‏چیزهایی که شما تصور بکنید توی این یک کلمه ‏‏[‏‏هست‏‏]‏‏. اینکه‏‎ ‎‏قرآن معجزه است برای این چیزهاست که سه تا چهار تا کلمه تمام‏‎ ‎‏حیثیات بشر را اداره می کند. ‏اَعِظُکُمْ بِوٰاحِدَةٍ اَنْ تَقُومُوا لله ِِ مَثْنیٰ و فُرادیٰ‏.‏‎ ‎‏قیام اگر قیامِ لله ِ شد، همه چیز متمرکز می شود در همان الوهیت. و‏‎ ‎‏این قیام شما چون یک بویی از الوهیت می داد، تا اینجا رسیده‏

کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 11

‏است که قدرتهای بشری را زیر پا گذاشت یعنی مشت غلبه کرد بر‏‎ ‎‏تانک، مشت غلبه کرد بر توپ؛ توپها و تانکهایی که در ایران آورده‏‎ ‎‏بودند و متمرکز کرده بودند. و اینها، مشتهای جوانها و پیرها و‏‎ ‎‏زنهای ما در مقابلش ایستاد و گفت که دیگر اثر ندارد. چرا اثر‏‎ ‎‏ندارد؟ برای اینکه لله ِ است. مگر با خدا می شود معارضه کرد؟‏‎ ‎‏مگر مقابله می شود با خدا کرد؟ این کارْ خدایی است، لله ِ است،‏‎ ‎‏برای خداست. همۀ این دعویهایی که اینها داشتند پیچید و کنار‏‎ ‎‏گذاشت.(3)‏

1 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اجتماع بر پایه حق

‏شما آقایان‏‎[6]‎‏، که ان شاءالله تشریف می برید و موفق می شوید و‏‎ ‎‏مردم را هدایت می کنید، اولاً دعوت کنید همه را به وحدت کلمه.‏‎ ‎‏خدای تبارک و تعالی امر فرموده است: ‏واعتَصِمُوا بِحَبلِ الله ِ‎[7]‎‎ ‎‏اجتماع، لکن اجتماع با تشبث به حبل الله . هر اجتماعی مطلوب‏‎ ‎‏نیست، ‏واعتصموا بحبل الله  ‏مطلوب است. همان است که ‏إقرأ باسم‎ ‎ربک‎[8]‎‏. اسم رب همان ریسمانی است که همه به آن باید اعتصام‏‎ ‎‏کنند. مردم را دعوت کنید به وحدت. دعوت کنید به اینکه‏‎ ‎‏گروه گروه نشوند.(4)‏

7 / 4 / 58

*  *  *

‎ ‎

‏ ‏

حبل الله محور وحدت

‏دستور همان است که آیۀ شریفه را که این خواهر خواندند، فرمود:‏

کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 12

وَاعتَصِمُوا بِحَبلِ الله ِ جَمِیعاً ولاَ تَفَرَّقُوا‏. در آیه فقط امر به اجتماع نیست،‏‎ ‎‏تمام دستورهای مردم عادی و رژیمهای غیر الهی این است که همه‏‎ ‎‏با هم باشید فقط دستور به اجتماع است. لکن دستور خدا دستور‏‎ ‎وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ الله ِ‏ است. اینکه مهم است این است که تنها این نباشد‏‎ ‎‏که همه با هم در یک امری مجتمع باشید و متفرق نباشید؛ امر این‏‎ ‎‏است که همه با هم اعتصام به «حبل الله » بکنید. راه، راه حق باشد و‏‎ ‎‏توجه به حق باشد و اعتصام به راه حق باشد. انبیا نیامده اند که‏‎ ‎‏مردم را در امور با هم مجتمع کنند، انبیا آمده اند که همه را در راه‏‎ ‎‏حق مجتمع کنند؛ یعنی ـ این راهی که ـ راهی است که از طبیعت‏‎ ‎‏شروع می شود تا ماوراء الطبیعة، و تا آنجا که ماها نمی توانیم الآن‏‎ ‎‏بفهمیم. اگر همه با هم مجتمع بشوند و این راه را بروند،‏‎ ‎‏دسته جمعی این راه را بروند، این ادارۀ امور دنیا را می کند و ادارۀ‏‎ ‎‏امور آخرت را، هردو. (5)‏

26 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

توحید کلمه، مقصد وحدت

‏من امیدوارم که این اجتماعاتِ ابدان منتهی بشود به اجتماع ارواح،‏‎ ‎‏و مهم آن است. تشکیل سمینارها بسیار خوب است، دعوت به‏‎ ‎‏وحدت بسیار مهم است، لکن باید این سیمنارها و اجتماعاتِ‏‎ ‎‏بدنی در راه یک اجتماع روحانی و یک اجتماع عقلانی و یک‏‎ ‎‏اجتماع روحی و یک اجتماعِ مقصد باشد. کافی نیست که ما و شما‏‎ ‎‏در یک محفلی جمع بشویم، و در جاهای دیگر هم همین طور،‏‎ ‎‏لکن آن مقصدی که مقصد اسلام است و مورد امر خدای تبارک و‏‎ ‎‏تعالی است و همۀ انبیا برای آن مقصد آمده اند از آن مقصد غفلت‏‎ ‎‏بشود. باید گفتارها، انسان را برساند به معنویات و برساند به‏

کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 13

‏توحید کلمه و کلمۀ توحید. آسان است که ما سمینار و مجامع‏‎ ‎‏درست کنیم و در آن مجمعها همه قشر اشخاص باشند، از روحانی‏‎ ‎‏و از نظامی و از انجمنهای اسلامی. این یک امری است که آسان‏‎ ‎‏است، لکن این امر برای رسیدن به مقصود کافی نیست. باید این‏‎ ‎‏اجتماعاتی که می شود، دنبال او و در خود او کوشش بشود به اینکه‏‎ ‎‏آن وحدت حقیقی ـ که لازمۀ یک امت مسلمان است و مورد توجه‏‎ ‎‏پیغمبران عالم است و مورد امر خدای تبارک و تعالی است ـ آن امر‏‎ ‎‏را دنبال کنیم که حاصل بشود. در طبقات متعارف ملت و ملتها این‏‎ ‎‏وحدت آسانتر است تا طبقات بالا ـ باصطلاح بالا .(6)‏

7 / 12 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اسلام، اساس وحدت

‏اینکه من همیشه عرض می کنم که همۀ آقایان در هر جا هستند،‏‎ ‎‏چه علمای بلاد ـ بلاد ایران ـ و چه ائمۀ جمعه و جماعات و چه‏‎ ‎‏مجلس محترم شورای اسلامی و چه دولتمردان، اینها همه دست‏‎ ‎‏به دست هم بدهند تا اینکه این بار را بتوانند به مقصد برسانند،‏‎ ‎‏برای این است که، یک گِله هایی از هم دارند، یک نقایصی‏‎ ‎‏می بینند، البته تذکرش خوب است، اماهای وهوی خوب نیست،‏‎ ‎‏انتقامجویی خوب نیست. باید ما در فکر اسلام باشیم. اگر در فکر‏‎ ‎‏خودمان هم هستیم، اگر فکر منافع خودمان هم هستیم، باید فکر‏‎ ‎‏اسلام باشیم که اسلام منافع ما را تأمین می کند. اگر ما اهل دین‏‎ ‎‏هستیم که باید اسلام را با چنگ و دندان حفظ بکنیم، و اگر اهل‏‎ ‎‏دنیا هستیم، دنیای ما هم به اسلام بستگی دارد.‏

‏امروز اگر چنانچه خدای نخواسته یک خللی وارد بشود در این‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی، نمی دانید که با ما چه خواهند کرد، و می دانید‏

کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 14
‏ ان شاءالله ، باید هم بدانید. باید احساس خطر بکنید برای جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی و همه احساس خطر بکنید. ما بین راه هستیم و نتوانستیم‏‎ ‎‏تا حالا آن که می خواهیم متحقق کنیم و تا همین مقداری هم که‏‎ ‎‏آمدیم، ملتها متوجه شدند به ما، ملتها بیدار شدند و بیدارتر‏‎ ‎‏می شوند. خود ما متوجه باشیم که کارهایی انجام بدهیم و‏‎ ‎‏طریقه هایی را انتخاب کنیم که به طور سلامت با هم برخورد کنیم.‏‎ ‎‏اگر هم اشکال داریم، مثل اشکال طلبه های مدرسه با هم رفتار‏‎ ‎‏کنیم، دوستند با هم. خوب! آقایانی که بسیاریشان اهل مدرسه اند،‏‎ ‎‏دوست اند، رفیق اند، برادرند، سر یک مبحثی داد و قال هم با هم‏‎ ‎‏می کنند، بعد از اینکه مباحثه تمام شد، با هم می نشینند چای‏‎ ‎‏می خورند و دوستی می کنند. شما با هم دشمنی ندارید. شما همه‏‎ ‎‏یک مقصد دارید و آن این است که به آن چیزی که اسلام فرموده‏‎ ‎‏است برسید. امید است که برسید ان شاءالله . وقتی مقصد واحد‏‎ ‎‏باشد و مقصود همه یک مطلب باشد و آن اسلام، باید فکر بکنید‏‎ ‎‏که اگر یک صحبتی بر خلاف باشد که یک وقت خدای نخواسته به‏‎ ‎‏حیثیت جمهوری اسلامی صدمه بزند، از آن جلوگیری کنید،‏‎ ‎‏خودتان را بازدارید از او. در عین حالی که در همه جا باید مناقشه‏‎ ‎‏باشد، لکن مناقشات طلبگی، مناقشات علمی. در محضر علمای‏‎ ‎‏بزرگ هم مثل میرزای شیرازی‏‎[9]‎‏ که دو تا درس ـ از قراری که برای‏‎ ‎‏من نقل کردند ـ دو تا درس ایشان می گفتند و پنج ساعت هم طول‏‎ ‎‏می کشید، همه داد و قالها بوده است، اما مخاصمه نبوده، مباحثه‏‎ ‎‏بوده. یک وقت مخاصمه هست، این طرف می خواهد او را بکوبد،‏‎ ‎‏آن طرف می خواهد او را بکوبد، این، نه راه اسلام است، نه مقصد‏
کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 15

‏اسلامی می تواند داشته باشد، مقصد اسلامی نمی شود. یک وقت‏‎ ‎‏مباحثه است و مطلب را گفتن است و صحبت کردن، این البته باید‏‎ ‎‏باشد. باید معایب را گفت، باید دنبال مطلب رفت، باید نقایص را‏‎ ‎‏گفت، لکن روی هم رفته ما باید همه امور را بسنجیم، یعنی، وضع‏‎ ‎‏امروزی ما با دنیا و گرفتاری ما در دنیا و در کشور خودمان. با این‏‎ ‎‏وضع ما باید برخورد بکنیم، یعنی، با این دید که مسائل را روی هم‏‎ ‎‏بریزیم و جنبه های مخالف و موافقش را با هم جمع بکنیم و‏‎ ‎‏درست تأمل بکنیم و تعمق بکنیم و آن وقت وارد کار بشویم.(7)‏

18 / 5 / 63

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

فاسد نشدن وحدت الهی

‏البته در هر جایی هستند اشخاصی که بخواهند که فساد بکنند،‏‎ ‎‏لکن وقتی یک ملتی برای خدا وحدت را می خواهد ایجاد کند و‏‎ ‎‏واحد باشد با دیگران، این دیگر گوشش به حرف این کسی که‏‎ ‎‏فساد می خواهد بکند، بدهکار نیست. گوش آن آدمی بدهکار‏‎ ‎‏است که در او یک سستی هست در این جهت. در جهت معنویت و‏‎ ‎‏الٰهیت وقتی که یک سستی باشد، آن وقت آن چیزهایی که گفته‏‎ ‎‏می شود، در انسان تأثیر می کند. تأثیرش هم کم کم زیاد می شود،‏‎ ‎‏یک وقتی انسان هم می شود از آن وری. اما اگر این جهت را محکم‏‎ ‎‏کردیم ما که ما برای خدا، از خدا هستیم و برای خدا باید عمل‏‎ ‎‏بکنیم و به خدا مراجعه می کنیم،‏ اِنٰالله ِ وَ اِنّٰا اِلَیْهِ راجِعُون‎[10]‎‏ ما از اوییم،‏‎ ‎‏به او برمی گردیم، او فرستاده، برمی گردیم، اگر ما این را تحکیم‏‎ ‎‏کنیم در قلبمان که ما از او هستیم، و هر چه او گفته است باید‏‎ ‎‏بکنیم. گفته است که با هم باید باشید که اگر با هم باشید کسی‏

کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 16

‏نمی تواند شما را چه بکند، ما هم با هم باید باشیم برای اطاعت‏‎ ‎‏خدا... او فرموده است که باید با هم باشید، اگر ما دنبال این معنا‏‎ ‎‏باشیم که اطاعت این امر خدا را بکنیم، هر کس هر حرفی بزند به‏‎ ‎‏گوش ما فرو نمی رود، هر شایعه ای درست بکنند، شایعه ها همه‏‎ ‎‏خنثی می شود، هر دروغپردازی که بکنند ـ تبلیغاتی که در خارج‏‎ ‎‏دارد می شود و در هرجا ـ همه اش خنثی خواهد شد، برای این که،‏‎ ‎‏ما این پایه را محکم کردیم که ما برای خدا وحدت داریم. ما‏‎ ‎‏وحدتمان برای این نیست که خودمان به جایی برسیم یک کاری‏‎ ‎‏بکنیم. خدا فرموده وحدت داشته باشید، برای او وحدت داریم و‏‎ ‎‏این وحدت که برای خداست، هر کیدی در مقابلش خنثی است.‏‎ ‎‏برای این که این کید، کید با خداست، این دشمنی، دشمنی با‏‎ ‎‏خداست. وقتی ما برای خدا این کار را کردیم، کسی اگر مخالفت‏‎ ‎‏کند، مخالفت با خدا کرده است. چون ما برای او می کنیم، آنها هم‏‎ ‎‏برای این که ما برای خدا می کنیم.(8)‏

1 / 1 / 64

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

وحدت در عین کثرت

‏بحمدالله ملت ما و خصوصاً، روحانیت ما اشخاصی هستند که‏‎ ‎‏چهره شان نورانی است و در این ماه مبارک هم در این ضیافت‏‎ ‎‏ان شاءالله وارد شده اند و آثارش هم بعد ظاهر می شود که همه‏‎ ‎‏باهم هستند؛ دو جبهه نیست. البته دو تفکر هست، باید هم باشد.‏‎ ‎‏دو رأی هست، باید هم باشد. سلیقه های مختلف باید باشد، لکن‏‎ ‎‏سلیقه های مختلف اسباب این نمی شود که انسان باهم خوب‏‎ ‎‏نباشد. من عرض کردم مثل طلبه ها که با هم مباحثه می کنند، آن‏‎ ‎‏وقتی که مباحثه می کردند جار و جنجال جوری بود که انسان خیال‏

کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 17
‏ می کرد دشمن هم هستند، وقتی مباحثه تمام می شد می نشستند به‏‎ ‎‏دوستی کردن و انس. اگر در یک ملتی اختلاف سلیقه نباشد، این‏‎ ‎‏ناقص است. اگر در یک مجلسی اختلاف نباشد، این مجلس‏‎ ‎‏ناقصی است. اختلاف باید باشد، اختلاف سلیقه، اختلاف رأی،‏‎ ‎‏مباحثه، جار و جنجال اینها باید باشد، لکن نتیجه این نباشد که ما‏‎ ‎‏دو دسته، بشویم دشمن هم. باید دو دسته باشیم در عین حالی که‏‎ ‎‏اختلاف داریم، دوست هم باشیم.(9)‏

27 / 2 / 67

*  *  *

‎ ‎

کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 18

  • )) «همانا مؤمنان با هم برادرند»؛ سوره حجرات  /  10.
  • )) «عقرقوفی گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که به یارانش می فرمود: «تقوا بورزید و با یکدیگر همچون برادرانی خوشرفتار باشید؛ در راه خدا یاور یکدیگر باشید و به یکدیگر بپیوندید و با هم دوستی نمایید. به دیدار یکدیگر بروید و در امر ما بحث کنید و آن را زنده نگه دارید.»؛ اصول کافی؛ ج 2، ص 175، «کتاب الایمان و الکفر»، «باب التراحم و التعاطف»، حدیث 1.
  • )) و از امام صادق (ع) روایت می کند که فرمود: «شایسته است که مسلمانان در پیوستن به یکدیگر و یاری کردن و محبت و مواسات با نیازمندان و مهربانی نسبت به هم بکوشند تا همچنان باشند که خداوند عزّوجّل از آنان خبر داده به قول خویش که «مؤمنان با یکدیگر مهربانند.»؛ اصول کافی؛ ج 2، ص 175، «کتاب الایمان و الکفر»، «باب التراحم والتعاطف»، حدیث 14.
  • )) امام صادق (ع) فرمودند: «با یکدیگر پیوند داشته باشید و خوشرفتاری و مهربانی نمایید و برادرانینیکوکار باشید، همان گونه که خدای عزّوجّل فرمانتان داده است.»؛ اصول کافی؛ ج 2، ص 175، «کتاب الایمان و الکفر»، «باب التراحم و التعاطف»، حدیث 2.
  • )) سوره سبأ  /  46.
  • )) اشاره به روحانیون و طلاب.
  • )) سوره آل عمران  /  103.
  • )) سوره علق  /  1.
  • )) آیت الله میرزا محمدحسن شیرازی (1230 ـ 1312 ه . ق)، مرجع بزرگ شیعه پس از مرحوم شیخ انصاری است که فتوای معروف تحریم تنباکو را صادر کرد.
  • )) سورۀ بقره /  156.