فصل اول:
ماهیت وحدت
کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 1
کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 2
ماهیت وحدت
توحید کلمه و عقیده، مقصد انبیا
یکی از مقاصد بزرگ شرایع و انبیاء عظام، سلام الله علیهم، که علاوه بر آنکه خود مقصود مستقل است، وسیلۀ پیشرفت مقاصد بزرگ و دخیل تام در تشکیل مدینۀ فاضله می باشد، توحید کلمه و توحید عقیده است، و اجتماع در مهامّ امور و جلوگیری از تعدیات ظالمانۀ ارباب تعدی است، که مستلزم فساد بنی الانسان و خراب مدینۀ فاضله است. و این مقصد بزرگ، که مصلح اجتماعی و فردی است، انجام نگیرد مگر در سایۀ وحدت نفوس و اتحاد همم و الفت و اخوّت و صداقت قلبی و صفای باطنی و ظاهری؛ و افراد جامعه به طوری شوند که نوع بنی آدم تشکیل یک شخص دهند، و جمعیت به منزلۀ یک شخص باشد و افراد به منزلۀ اعضا و اجزاء آن باشد؛ و تمام کوششها و سعی ها حول یک مقصد بزرگ الهی و یک مهم عظیم عقلی، که صلاح جمعیت و فرد است، چرخ زند. و اگر چنین مودّت و اخوّتی در بین یک نوع یا یک طایفه پیدا شد، غلبه کنند بر تمام طوایف و مللی که بر این طریقه نباشند. چنانچه از مراجعۀ به تواریخ، خصوصاً تاریخ جنگهای اسلام و فتوحات عظیمۀ آن، مطلب خوب روشن می شود، که در اوایل طلوع این
کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 3
قانون الهی، چون شمه ای از این اتحاد و وحدت در بین مسلمین بوده و مساعی آنها مشفوع به تخلیص نیّات نوعاً بوده، در مدت کمی چه فتوحات بزرگی کردند، و در اندک زمانی به سلطنتهای بزرگ آن زمان، که عمدۀ آن ایران و روم بوده، غلبه کردند و با عدۀ کم بر لشکرهای گران و جمعیتهای بی پایان غالب شدند. و پیغمبر اسلام عقد اخوّت بین مسلمین در صدر اوّل اجرا فرمود و به نصّ إنَّمَا المُؤْمِنُونَ إخْوَةٌ. اخوّت بین تمام مؤمنین برقرار شد.
و در کافی شریف است: عَنْ الْعَقَرْقُوفِیِّ، قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ الله، علیه السَّلام، یَقُولُ لِأَصْحَابِهِ: إتَّقُوا الله وَ کُونُوا إِخْوَةً بَرَرَةً مُتَحَابِّینَ فِی الله مُتَوَاصِلِینَ مُتَرَاحِمِینَ؛ تَزَاوَرُوا وَ تَلاَقُوْا وَ تَذَاکَرُوا أَمْرَنَا وَ أَحْیُوهُ.
وَ عَنْ أَبِی عَبْدِ الله علیه السّلام، قَالَ یَحِقُّ عَلَی الْمُسْلِمِینَ الاِجْتِهَادُ فِی التَّوَاصُلِ وَ التَّعَاوُنُ عَلَی التَّعَاطُفِ وَ الْمُوَاسَاةِ لِأَهْلِ الْحَاجَةِ وَ تَعَاطُفِ بَعْضِهِمْ عَلَی بَعْضٍ حَتَّی تَکُونُوا کَمَا أَمَرَکُمُ الله عَزَّ وَ جَلَّ «رُحَمٰاءُ بَیْنَهُمْ... الآیة
وَ عنه علیه السَّلام: تَوَاصَلُوا وَ تَبَارُّوا وَ تَرَاحَمُوا وَ کُونُوا إِخْوَةً أَبْرَاراً کَمَا أَمَرَکُمُ الله عَزَّ وَ جَلَّ.
کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 4
مسلمین مأمورند به دوستی و مواصلت و نیکویی به یکدیگر و مودّت و اخوّت. و معلوم است آنچه موجب ازدیاد این معانی شود، محبوب و مرغوب است؛ و آنچه این عقد مواصلت و اخوّت را بگسلد و تفرقه در بین جمعیت اندازد، مبغوض صاحب شرع و مخالف مقاصد بزرگ اوست. و پر واضح است که این کبیرۀ موبقه اگر رایج شود در بین جمعیتی، موجب کینه و حسد و بغض و عداوت شده و ریشۀ فساد در جمعیت بدواند؛ درخت نفاق و دورویی در آنها ایجاد کند و برومند نماید، و وحدت و اتحاد جامعه را گسسته کند، و پایۀ دیانت را سست کند. و از این جهت بر فساد و قبح آن افزوده گردد.
پس بر هر مسْلم غیورِ دینداری لازم است برای [حفظ] شخص خود از فساد و نوع اهل دین از نفاق و نگهداری حوزۀ مسلمین و نگهبانی وحدت و جمعیت و اِحکام عقد اخوّت، خود را از این رذیله [حفظ] کند و آنها را نهی از این عمل قبیح نماید؛ و اگر خدای نخواسته تا کنون دارای این عمل زشت [بوده]، از آن توبه کند، و در صورت امکان و عدم فساد، از صاحبش استرضاء و استحلال نماید، والا برای او استغفار کرده، و ترک این خطیئه را نموده، و ریشۀ صداقت و وحدت و اتحاد را در قلب خود کشت کرده، تا از اعضای صالحۀ جامعه به شمار آید و یکی از اجزای دخیله در چرخ اسلام باشد. وَالله الْهٰادی إلیٰ سَبیلِ الرَّشادِ.(1)
* * *
کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 5
وحدت عامل قدرت
یک جامعه ای که یک مقصدی دارد و می خواهد که آن مقصد را تا آخر ببرد و مقدماتش را فراهم کند و به نتیجه برسد، این جامعه را می شود تشبیه کرد ـ افراد جامعه و خود جامعه را ـ به قطرات و نهرها و سیل و دریا. قطره های باران یکی یکی، وقتی که ملاحظه بکنید، هر قطره ای وقتی از قطره های دیگر جدا باشد یک برگ را هم تر نمی کند؛ یک قطرۀ باران به قدر اینکه یک برگی را تر بکند، نیست. اگر هم فرض کنید که میلیونها قطره باشد، این قطره ها از هم جدا، هیچ با هم اتصالی نداشته باشند، اگر چنانچه میلیاردها قطره وجود داشته باشد و اینها قطره قطره باشند، باز کاری از آنها برنمی آید. هر قطره ای تا اجتماعی نباشد، کاری از آن نمی آید. حالا اگر اتصال با هم پیدا کردند، یکوقت اتصالشان یک مقداری است، مثلاً در یک جایی که قطرات آمده اند، یک مقداری از این قطرات با هم اتصال پیدا کرده اند ولیکن به مقدار دیگری یا اتصال ندارند یا اتصال پیدا کرده اند، لکن آنها دیگر به این قطراتی که با هم متصل شده اند اتصال نداشته باشند؛ آن یک جویی را، یک نهری را تشکیل می دهد، آن هم یک نهری را تشکیل می دهد، یا اگر به هم اتصال پیدا نکرده باشند به همان قطره باقی می مانند. از این نهر یک کاری برمی آید؛ اما کار اساسی نیست. از این اتصالی که بین این قطرات پیدا شده است و یک نهری از آن درست شده است می شود، که یک زمینی را مثلاً آبیاری کنند و به او کِشتی بکنند لکن محدود است انتفاع از آن. آن نهر هم همین طور، یا آن قطراتی که اگر [به صورت قطره] باشد که هیچی؛ اما اگر چنانچه این نهرها به هم متصل شد و یک سیلی، رودخانه ای راه انداخت قدرتش زیاد می شود. قطره بود آن وقت، قبل از اینکه سیل بشود، آن وقت که قطره بود قدرتش یک قدرتِ قطره ای بود که یک برگ
کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 6
را نمی توانست تر بکند یا حرکت بدهد، حالا که اتصال پیدا کرد و یک نهری از آن، وجود پیدا کرد؛ این حالا به واسطۀ این اتصال قدرت پیدا کرد؛ یعنی قدرتهای کوچک جمع شدند، ضعیف[ها] جمع شدند، وقتی که با هم شدند یک قدرت واحد پیدا شد که این قدرت واحد نسبت به آن قطره به اندازه ای است که عدد آن قطرات چقدر است. اینها با هم که مجتمع شدند، این ضریب آن قطرات است؛ و شاید گاهی هم قدرت بیشتر بشود لکن باز یک قدرت محدودی است، به همین اندازه ای که یک زمینی را می تواند [آبیاری کند]، یا اینکه اگر راه بیفتد می تواند یک جوی کوچکی راه بیندازد، خاشاکی را حرکت بدهد. اگر این جویهایی که، این نهرهایی که پیدا شده است از این قطرات، با هم اتصال پیدا بکنند و یک سیلی تشکیل بدهند قدرت زیاد می شود که حالا این سیل خروشنده می شود و ممکن است که بکَند یک درختهایی را، یک بناهایی را خراب کند با خروش خودش؛ و اگر اینها همه به هم اتصال پیدا بکنند و این رودخانه ها همه با هم اتصال پیدا کنند [و] به شکل یک دریا درآید، قدرت بسیار زیاد خواهد شد که یک موجش کشتیها را می شکند.
این جامعۀ ما هم همین طور است. یکی یکی افراد را حساب کنید، اگر صد میلیون یکی یکی باشد؛ یعنی صد میلیونی باشد که هر کدام خودشانند، کاری به دیگری ندارند، این صد میلیون جمعیت هیچ کاری از آنها نمی آید. هر کدام به اندازۀ خودش است؛ اما اتصال چون ندارند کاری از آنها نمی آید و مثل آن قطره ها می ماند که یک برگی را نمی توانست حرکت بدهد. یک نفر آدم یک قدرتی دارد اما قدرتش بسیار بسیار محدود است که بخواهد یک کار اساسی را انجام بدهد، از او نمی آید کار انجام
کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 7
بدهد. اگر هم فرض کردیم که این یک نفر یک جا یک جمعی با او هم عقیده شدند و با هم در یک مقصدی شرکت کردند لکن سایر افرادی که در جامعه هست با این یا همفکر نباشند، و بدتر اینکه فکر مخالف داشته باشند، اگر همفکر نباشند و به آنها کاری نداشته باشند، این یک قدرتی است که از آن کارهای محدودی می آید، کارهای کمی از آن می آید؛ برای اینکه خودش به واسطۀ این اتصالی که افراد به هم پیدا کرده اند یک قدرتی پیدا کرده است، چون مزاحم هم ندارد از این جهت یک کارهایی را می تواند انجام بدهد اما اگر بنا شد که یک جمعیت دیگری باشند که با این مخالف باشند در این راهی که دارد می رود، آنها از این راه می خواهند بروند، اینها مزاحمت می کنند؛ به واسطۀ این مزاحمتی که واقع می شود، کارها خنثی می شود؛ یعنی نه او به مقصد خودش می رسد و نه این جمعیت به مقصد خودشان می رسند. اگر می خواست این به همان مقصد جزئی خودش برسد، مزاحم باید نباشد در کار. اگر شما بخواهید از اینجا بروید تا مثلاً بیرون این شهر، اگر یک مزاحمی نباشد می توانید بروید؛ اما اگر مقابل شما یک مزاحمی، یک سیلی باشد، یک کوهی باشد، مزاحم باشد، نمی توانید بروید.
این اجتماعی که ما فرض کردیم، حالا از افراد محدود واقع شد، و در یک مقصدی این جمعیت شرکت داشتند و خواستند یک حرکتی بکنند، اگر چنانچه در مقابلشان یک جمعیت دیگری نبود که با اینها مزاحمت کند، آن خودش یک حرکتی می کرد و یک نتیجۀ جزئی هم از آن حاصل می شد اما اگر یک جمعیت دیگر پیدا شد و مزاحمت با این جمعیت کرد، شما فرض کنید که صد تا، دویست تا جمعیت هر کدامشان مجتمع داشته باشند؛ دویست تا
کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 8
جمعیت باشند، لکن دویست تا جمعیتی که اینها همه کارهای مختلف و عقاید مختلف دارند و مزاحمت از هم می کنند، اینطور نیست که کار به هم نداشته باشند، مزاحمت هم از هم می کنند، این دویست تا قدرت به واسطۀ این مزاحمتهایی که می شود خنثی می شود؛ یعنی بیکاره می شود؛ نمی رسد هیچ کدام به مقصد؛ همه ناکام خواهند شد در مقصد. چه وقت ممکن است که مقصد یک جامعه ای جامۀ عمل به خودش بپوشد؟ آن وقت که این افراد این جامعه، مثلاً حالا ما فرض می کنیم افراد مسلمین، این افراد مسلمین که مثلاً هشتصد میلیون، شاید حالا یک میلیارد باشد، اینکه می بینید که این یک میلیارد جمعیت همه شان زیر سلطه هستند، پیدا نمی کنید در این یک میلیارد جمعیت ـ که از مسلمین تشکیل شده است که همه مُسْلمند ـ الاّ اینکه هر جایش را که دست می گذاری می بینی که ابرقدرتی در آن دست دارد؛ اینکه یک میلیارد جمعیتْ اسیرِ یک ابرقدرت دارای مثلاً دویست میلیون جمعیت، صد و پنجاه میلیون جمعیت است، این برای این است که آن صد و پنجاه میلیون جمعیت با هم یک اجتماعی دارند در یک مقصدی، و این یک میلیارد جمعیت با هم که اجتماع ندارند، مخالف هم هستند.
وقتی که رجوع می کنید به ایران، ملاحظه می کنید ایران با آنهایی که مجاورش هستند ممالک مجاورش خوب نیستند. ممالک اسلامی به این صورت درآمده و این همین طوری نیست. اینطور نیست که این ممالک اسلامی که با هم اختلافات دارند، و اختلافات سرسختانه با هم دارند و گاهی هم به جنگ هم برمی خیزند، این مِنْ بابِ اتفاق شده باشد؛ خیر، این نقشه های آن ابرقدرتهاست که اینها را وادار می کند که به هم بپرند و اجتماع
کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 9
نداشته باشند. آن قدرت یک میلیاردی نیاید روی کار که حوصله را بر آنها [تنگ ]کند و به همه غلبه بکند. آن باید چه بکند؟ باید این جمعیتها را، اینها را [که] مثل نهرهای مختلف مجتمعند؛ اما آن نهر با آن نهر مجتمع نیست، اینها را متفرق بکنند از هم؛ او یک مسلک داشته باشد، و آن هم یک مسلک داشته باشد، و آن هم یک مسلک؛ هر کدام یک راه خاص به خودشان داشته باشند و با دیگران مخالفت داشته باشند، دعوا و جنگ داشته باشند. این یا از خیانت سران ممالک است ممالک اسلامی و یا از جهل و بی اطلاعی شان هست که نتوانسته اند اینها با هم تفاهم کنند و همه با هم مثل یک دریایی بشکنند با موج خودشان هر چه که در مقابلشان می آید.(2)
9 / 8 / 57
* * *
وحدت عمل حاصل وحدت عقیده
انسان هر چه می خواهد برای خودش می خواهد. انسانی که برای خودش نخواهد، در تمام بشر چند تا دانه ممکن است پیدا بشود، نه یک فوج. تا مبادی روحی و الهی در کار نباشد، نمی شود که دوام داشته باشد. و لهذا خدای تبارک و تعالی می فرماید من یک موعظه به شما می کنم، در تمام موعظه هایی که همه می کنند می فرماید که من فقط یک موعظه به شما می کنم: «موعظه کن» خدای تبارک و تعالی است، آنکه این موعظه را رسانده رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ است، آن کتابی که توی آن این موعظه ثبت شده است قرآن، این اسنادش؛ می فرماید من یک، فقط یک موعظه می کنم و آن این است که برای خدا قیام کنید، برای خدا قیام کنید. هم قیام کنید، هم قیامتان برای خدا باشد. اگر بخواهید
کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 10
قیام شما یک قیامِ مُثْمِر باشد، نتیجه داشته باشد قیامتان، منتهی به تفکیک و تجزیه و امثال ذلک نشود، تمام وجهۀ همت شما یک نقطه باشد و آن هم یک نقطۀ ماورای عالم طبیعت؛ یک نقطۀ غیرمتناهی در همه چیز؛ همه توجه به او داشته باشید. اگر یک همچو مطلبی شد، آن وقت قیام شما و نهضت شما یک نهضت اسلامی سالم، دوام دار. آنطور نیست که... برای اینکه پشتوانه اش دائم است؛ چیزی که پشتوانه اش دائم است، دائم است.
من این موعظۀ خدای تبارک و تعالی به لسان قرآن را دارم به شما می رسانم. این موعظه به ما می فهماند به اینکه باید وحدت کلمه داشته باشیم؛ وجهۀ ما یک چیز باشد: «الله »، اَنْ تَقُومُوا لله، قیام لله . دیگر نمی تواند که یک کسی یک طرف برود، یک کسی یک طرف دیگر. اگر دیدید که در یک قیامی دسته دسته و حزب شد و حزبْ حزب و جبهه جبهه شد، بدانید خدا در کار نیست. اگر همه با هم متوجه به یک نقطه [باشند] ... دعوت به وحدت کلمه است، به وحدت عقیده است. وحدت عقیده وحدت کلمه می آورد، وحدت عمل می آورد. اِنَّمٰا اَعِظُکُمْ بِوٰاحِدَة؛ یک موعظه فقط، فقط یک موعظه. توی این موعظه همه چیز هست. شما این یک موعظه را گوش کنید، عمل کنید، همه چیز شما در این یک موعظه هست. موعظۀ خداست، آن هم فقط یک موعظه. همۀ چیزهایی که شما تصور بکنید توی این یک کلمه [هست]. اینکه قرآن معجزه است برای این چیزهاست که سه تا چهار تا کلمه تمام حیثیات بشر را اداره می کند. اَعِظُکُمْ بِوٰاحِدَةٍ اَنْ تَقُومُوا لله ِِ مَثْنیٰ و فُرادیٰ. قیام اگر قیامِ لله ِ شد، همه چیز متمرکز می شود در همان الوهیت. و این قیام شما چون یک بویی از الوهیت می داد، تا اینجا رسیده
کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 11
است که قدرتهای بشری را زیر پا گذاشت یعنی مشت غلبه کرد بر تانک، مشت غلبه کرد بر توپ؛ توپها و تانکهایی که در ایران آورده بودند و متمرکز کرده بودند. و اینها، مشتهای جوانها و پیرها و زنهای ما در مقابلش ایستاد و گفت که دیگر اثر ندارد. چرا اثر ندارد؟ برای اینکه لله ِ است. مگر با خدا می شود معارضه کرد؟ مگر مقابله می شود با خدا کرد؟ این کارْ خدایی است، لله ِ است، برای خداست. همۀ این دعویهایی که اینها داشتند پیچید و کنار گذاشت.(3)
1 / 11 / 57
* * *
اجتماع بر پایه حق
شما آقایان، که ان شاءالله تشریف می برید و موفق می شوید و مردم را هدایت می کنید، اولاً دعوت کنید همه را به وحدت کلمه. خدای تبارک و تعالی امر فرموده است: واعتَصِمُوا بِحَبلِ الله ِ اجتماع، لکن اجتماع با تشبث به حبل الله . هر اجتماعی مطلوب نیست، واعتصموا بحبل الله مطلوب است. همان است که إقرأ باسم ربک. اسم رب همان ریسمانی است که همه به آن باید اعتصام کنند. مردم را دعوت کنید به وحدت. دعوت کنید به اینکه گروه گروه نشوند.(4)
7 / 4 / 58
* * *
حبل الله محور وحدت
دستور همان است که آیۀ شریفه را که این خواهر خواندند، فرمود:
کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 12
وَاعتَصِمُوا بِحَبلِ الله ِ جَمِیعاً ولاَ تَفَرَّقُوا. در آیه فقط امر به اجتماع نیست، تمام دستورهای مردم عادی و رژیمهای غیر الهی این است که همه با هم باشید فقط دستور به اجتماع است. لکن دستور خدا دستور وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ الله ِ است. اینکه مهم است این است که تنها این نباشد که همه با هم در یک امری مجتمع باشید و متفرق نباشید؛ امر این است که همه با هم اعتصام به «حبل الله » بکنید. راه، راه حق باشد و توجه به حق باشد و اعتصام به راه حق باشد. انبیا نیامده اند که مردم را در امور با هم مجتمع کنند، انبیا آمده اند که همه را در راه حق مجتمع کنند؛ یعنی ـ این راهی که ـ راهی است که از طبیعت شروع می شود تا ماوراء الطبیعة، و تا آنجا که ماها نمی توانیم الآن بفهمیم. اگر همه با هم مجتمع بشوند و این راه را بروند، دسته جمعی این راه را بروند، این ادارۀ امور دنیا را می کند و ادارۀ امور آخرت را، هردو. (5)
26 / 4 / 58
* * *
توحید کلمه، مقصد وحدت
من امیدوارم که این اجتماعاتِ ابدان منتهی بشود به اجتماع ارواح، و مهم آن است. تشکیل سمینارها بسیار خوب است، دعوت به وحدت بسیار مهم است، لکن باید این سیمنارها و اجتماعاتِ بدنی در راه یک اجتماع روحانی و یک اجتماع عقلانی و یک اجتماع روحی و یک اجتماعِ مقصد باشد. کافی نیست که ما و شما در یک محفلی جمع بشویم، و در جاهای دیگر هم همین طور، لکن آن مقصدی که مقصد اسلام است و مورد امر خدای تبارک و تعالی است و همۀ انبیا برای آن مقصد آمده اند از آن مقصد غفلت بشود. باید گفتارها، انسان را برساند به معنویات و برساند به
کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 13
توحید کلمه و کلمۀ توحید. آسان است که ما سمینار و مجامع درست کنیم و در آن مجمعها همه قشر اشخاص باشند، از روحانی و از نظامی و از انجمنهای اسلامی. این یک امری است که آسان است، لکن این امر برای رسیدن به مقصود کافی نیست. باید این اجتماعاتی که می شود، دنبال او و در خود او کوشش بشود به اینکه آن وحدت حقیقی ـ که لازمۀ یک امت مسلمان است و مورد توجه پیغمبران عالم است و مورد امر خدای تبارک و تعالی است ـ آن امر را دنبال کنیم که حاصل بشود. در طبقات متعارف ملت و ملتها این وحدت آسانتر است تا طبقات بالا ـ باصطلاح بالا .(6)
7 / 12 / 59
* * *
اسلام، اساس وحدت
اینکه من همیشه عرض می کنم که همۀ آقایان در هر جا هستند، چه علمای بلاد ـ بلاد ایران ـ و چه ائمۀ جمعه و جماعات و چه مجلس محترم شورای اسلامی و چه دولتمردان، اینها همه دست به دست هم بدهند تا اینکه این بار را بتوانند به مقصد برسانند، برای این است که، یک گِله هایی از هم دارند، یک نقایصی می بینند، البته تذکرش خوب است، اماهای وهوی خوب نیست، انتقامجویی خوب نیست. باید ما در فکر اسلام باشیم. اگر در فکر خودمان هم هستیم، اگر فکر منافع خودمان هم هستیم، باید فکر اسلام باشیم که اسلام منافع ما را تأمین می کند. اگر ما اهل دین هستیم که باید اسلام را با چنگ و دندان حفظ بکنیم، و اگر اهل دنیا هستیم، دنیای ما هم به اسلام بستگی دارد.
امروز اگر چنانچه خدای نخواسته یک خللی وارد بشود در این جمهوری اسلامی، نمی دانید که با ما چه خواهند کرد، و می دانید
کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 14
ان شاءالله ، باید هم بدانید. باید احساس خطر بکنید برای جمهوری اسلامی و همه احساس خطر بکنید. ما بین راه هستیم و نتوانستیم تا حالا آن که می خواهیم متحقق کنیم و تا همین مقداری هم که آمدیم، ملتها متوجه شدند به ما، ملتها بیدار شدند و بیدارتر می شوند. خود ما متوجه باشیم که کارهایی انجام بدهیم و طریقه هایی را انتخاب کنیم که به طور سلامت با هم برخورد کنیم. اگر هم اشکال داریم، مثل اشکال طلبه های مدرسه با هم رفتار کنیم، دوستند با هم. خوب! آقایانی که بسیاریشان اهل مدرسه اند، دوست اند، رفیق اند، برادرند، سر یک مبحثی داد و قال هم با هم می کنند، بعد از اینکه مباحثه تمام شد، با هم می نشینند چای می خورند و دوستی می کنند. شما با هم دشمنی ندارید. شما همه یک مقصد دارید و آن این است که به آن چیزی که اسلام فرموده است برسید. امید است که برسید ان شاءالله . وقتی مقصد واحد باشد و مقصود همه یک مطلب باشد و آن اسلام، باید فکر بکنید که اگر یک صحبتی بر خلاف باشد که یک وقت خدای نخواسته به حیثیت جمهوری اسلامی صدمه بزند، از آن جلوگیری کنید، خودتان را بازدارید از او. در عین حالی که در همه جا باید مناقشه باشد، لکن مناقشات طلبگی، مناقشات علمی. در محضر علمای بزرگ هم مثل میرزای شیرازی که دو تا درس ـ از قراری که برای من نقل کردند ـ دو تا درس ایشان می گفتند و پنج ساعت هم طول می کشید، همه داد و قالها بوده است، اما مخاصمه نبوده، مباحثه بوده. یک وقت مخاصمه هست، این طرف می خواهد او را بکوبد، آن طرف می خواهد او را بکوبد، این، نه راه اسلام است، نه مقصد
کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 15
اسلامی می تواند داشته باشد، مقصد اسلامی نمی شود. یک وقت مباحثه است و مطلب را گفتن است و صحبت کردن، این البته باید باشد. باید معایب را گفت، باید دنبال مطلب رفت، باید نقایص را گفت، لکن روی هم رفته ما باید همه امور را بسنجیم، یعنی، وضع امروزی ما با دنیا و گرفتاری ما در دنیا و در کشور خودمان. با این وضع ما باید برخورد بکنیم، یعنی، با این دید که مسائل را روی هم بریزیم و جنبه های مخالف و موافقش را با هم جمع بکنیم و درست تأمل بکنیم و تعمق بکنیم و آن وقت وارد کار بشویم.(7)
18 / 5 / 63
* * *
فاسد نشدن وحدت الهی
البته در هر جایی هستند اشخاصی که بخواهند که فساد بکنند، لکن وقتی یک ملتی برای خدا وحدت را می خواهد ایجاد کند و واحد باشد با دیگران، این دیگر گوشش به حرف این کسی که فساد می خواهد بکند، بدهکار نیست. گوش آن آدمی بدهکار است که در او یک سستی هست در این جهت. در جهت معنویت و الٰهیت وقتی که یک سستی باشد، آن وقت آن چیزهایی که گفته می شود، در انسان تأثیر می کند. تأثیرش هم کم کم زیاد می شود، یک وقتی انسان هم می شود از آن وری. اما اگر این جهت را محکم کردیم ما که ما برای خدا، از خدا هستیم و برای خدا باید عمل بکنیم و به خدا مراجعه می کنیم، اِنٰالله ِ وَ اِنّٰا اِلَیْهِ راجِعُون ما از اوییم، به او برمی گردیم، او فرستاده، برمی گردیم، اگر ما این را تحکیم کنیم در قلبمان که ما از او هستیم، و هر چه او گفته است باید بکنیم. گفته است که با هم باید باشید که اگر با هم باشید کسی
کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 16
نمی تواند شما را چه بکند، ما هم با هم باید باشیم برای اطاعت خدا... او فرموده است که باید با هم باشید، اگر ما دنبال این معنا باشیم که اطاعت این امر خدا را بکنیم، هر کس هر حرفی بزند به گوش ما فرو نمی رود، هر شایعه ای درست بکنند، شایعه ها همه خنثی می شود، هر دروغپردازی که بکنند ـ تبلیغاتی که در خارج دارد می شود و در هرجا ـ همه اش خنثی خواهد شد، برای این که، ما این پایه را محکم کردیم که ما برای خدا وحدت داریم. ما وحدتمان برای این نیست که خودمان به جایی برسیم یک کاری بکنیم. خدا فرموده وحدت داشته باشید، برای او وحدت داریم و این وحدت که برای خداست، هر کیدی در مقابلش خنثی است. برای این که این کید، کید با خداست، این دشمنی، دشمنی با خداست. وقتی ما برای خدا این کار را کردیم، کسی اگر مخالفت کند، مخالفت با خدا کرده است. چون ما برای او می کنیم، آنها هم برای این که ما برای خدا می کنیم.(8)
1 / 1 / 64
* * *
وحدت در عین کثرت
بحمدالله ملت ما و خصوصاً، روحانیت ما اشخاصی هستند که چهره شان نورانی است و در این ماه مبارک هم در این ضیافت ان شاءالله وارد شده اند و آثارش هم بعد ظاهر می شود که همه باهم هستند؛ دو جبهه نیست. البته دو تفکر هست، باید هم باشد. دو رأی هست، باید هم باشد. سلیقه های مختلف باید باشد، لکن سلیقه های مختلف اسباب این نمی شود که انسان باهم خوب نباشد. من عرض کردم مثل طلبه ها که با هم مباحثه می کنند، آن وقتی که مباحثه می کردند جار و جنجال جوری بود که انسان خیال
کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 17
می کرد دشمن هم هستند، وقتی مباحثه تمام می شد می نشستند به دوستی کردن و انس. اگر در یک ملتی اختلاف سلیقه نباشد، این ناقص است. اگر در یک مجلسی اختلاف نباشد، این مجلس ناقصی است. اختلاف باید باشد، اختلاف سلیقه، اختلاف رأی، مباحثه، جار و جنجال اینها باید باشد، لکن نتیجه این نباشد که ما دو دسته، بشویم دشمن هم. باید دو دسته باشیم در عین حالی که اختلاف داریم، دوست هم باشیم.(9)
27 / 2 / 67
* * *
کتابوحدت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 18