رهرو عشقم و از خرقه و مسند بیزار

رهرو عشقم و از خرقه و مسند بیزار

 

 دکتر محمد مهدی پور

عضو هیأت علمی دانشگاه تبریز

‏ ‏

مقدمه:

‏امام خمینی(ره) یکصد سال پیش (1278 شمسی / 1899 میلادی) در شهر خمین در یک خانواده روحانی دیده بر جهان گشود. پس از طی مدارج عالی علمی در حوزۀ علمیه قم به عنوان استادی گرانقدر و مجتهدی عالم مشهور گشت. او در کنار تحصیلات دینی به تحصیل فلسفه و عرفان پرداخت و در سن 44 سالگی بزرگترین کرسی تدریس حوزه علمیه به وی اختصاص داشت در این دوران عده کثیری از مشتاقان معرفت و دهها مجتهد و مفسر قرآن کریم از کلاسهای درس او کسب فیض می کردند.‏

‏این شخصیت بزرگ در هر فرصت ممکن مخالفت خود را با سیاستهای ظالمانۀ رژیم شاهنشاهی ایران اعلام می داشت و به افشاگری استعمارگران و حکومت وابسته آنها می پرداخت او می گفت: «خمینی را اگر بر دار زنند تفاهم نخواهد کرد... والله اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرفی کرده اند سیاست مدن از اسلام سرچشمه می گیرد... من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و تسبیح دست گیرم و به امور دیگر کاری نداشته باشم.»‏‎[1]‎

‏او یکبار در سال 1962 به دلیل مخالفت با انتخابات «انجمنهای ایالتی و ولایتی» و «طرح لوایح ششگانه شاه» دستگیر و زندانی و سپس یکسال بعد آزاد شد و بار دیگر در سال 1963 به دلیل مخالفت با لایحه اسارت بار و خائنانه «احیای کاپیتولاسیون» و سخنرانی شدیداللحن‏‎[2]‎‏ خود دستگیر و به ترکیه تبعید شد و بعد از آن نیز به کشور عراق و شهر نجف منتقل گردید. او در دوران تبعید به خدمت علمی در حوزه علمیه نجف پرداخت و در این مدت نیز نهضت مردم مسلمان ایران را رهبری می کرد که نتیجه آن سرنگونی رژیم شاهنشاهی و تأسیس جمهوری اسلامی در ایران بود. سپس با عبور دادن پیروزمندانه کشور و مردم ایران از مراحل سخت دوران انقلاب و جنگ تحمیلی در نود سالگی چشم از این جهان بربست و به دیدار حق شتافت.‏

‏امام خمینی(ره) شخصیتی بود با ابعاد وجودی وسیع و گوناگون که امکان اجتماع این ابعاد در کمتر کسی وجود. دارد او فقیهی ‏


حضورج. 31صفحه 174
‏ عالیقدر، عارفی واصل، فیلسوفی متفکر، معلم بزرگ اخلاق، سیاستمداری تیزهوش، رهبری قدرتمند، امامی متواضع و مهربان، مجاهدی خستگی ناپذیر و ادیبی هنرمند و خوش قریحه بود.‏

‏در دورانی که دین جدای از سیاست تبلیغ می شد و طبق سنت مرسوم عارف به سرنوشت مردم و جامعه کاری نداشت و به نظر می رسید روحیه لطیف شاعرانه را با جهاد و شهادت چه کار، و یا قدرت با تواضع و رأفت ناسازگار است، امام خمینی(ره) این نادرۀ دوران، جامع این همه اضداد بود و شخصیت والای او با معجونی از این اوصاف شکل گرفته بود.‏

‏امام خمینی(ره) این محبوبترین نام و شخصیت قرن و احیاگر اسلام در عصر حاضر وجود ذی قیمتی بود که در طول عمر پربرکت خود با نوشتار و گفتار و کردارش تمام اقشار و طبقات مردم دنیا را از فیض وجودی خود بهره‏‏ ‏‏مند ساخت و به نظر می رسد سالها زمان لازم است که ابعاد مختلف شخصیت او آنچمان که باید شناخته شود. باید اقرار کنم که هرچه در فضائل او گفته شود قطره ای از دریای بزرگی و عظمتش نخواهد بود.‏

‏*      *       *‏

‏اگر در عالم ذهن خود انسانی را مجسم کنید با اوصافی که گفته شد و با آن همه مشغله علمی و سیاسی و رهبری که گهگاهی ‏


حضورج. 31صفحه 175
‏نیز به شعر روی آورده است یقین می کنید که او شاعر نبوده است ولی از آنجا که شعر یکی از زیباترین وسیله انتقال مافی الضمیر است با توسل به شعر و کلام موزون، خواسته است گوشه ای از غلیان عشق و  احساس و اندیشه خود را بیان کند.‏

‏دیوان امام خمینی(ره) دارای 149 غزل 117 رباعی، 3 قصیده، دو مسمط، 1 ترجیع بند و برخی قطعات و ابیات دیگر است. بیشترین قالب شعری مورد استفاده امام غزل است که در آنها اغلب تحت تأثیر غزلهای حافظ شیرازی بوده است. چنین برمی آید که تخلص شعری ایشان «هندی» بوده است اما چندان مقید به ذکر آن در شعرها نبوده است.‏‎[3]‎‏ در اشعار امام خمینی(ره) هرچند تا حدود زیادی کَفه معنی بر لفظ برتری دارد اما نه لفظ را فدای معنی کرده و نه معنی را فدای لفظ.‏

‏با توجه به اینکه در این فرصت امکان پرداختن به زیباییهای لفظی و صنایع ادبی در شعر امام ممکن نیست تنها به بیان پاره ای از مضامین شعری بسنده می کنیم.‏

‏مهمترین موضوع مطرح شده در غزلهای امام مباحث عرفانی و بیان عشق به معشوق و معبود حقیقی است با این تفاوت که عرفان امام(ره)، عرفانی حماسی، پویا و حرکت آفرین است نه تصوف راکد خزیده در کنج خانقاه و بریده از مردم. او در غزلیاتش طبق سنت غزل سرایان عارف در حد وسیعی از اصطلاحات عرفانی بهره جسته است. اصطلاحاتی چون: عشق، عاشق، معشوق، ساقی، میخانه، ساغر، باده، مست، زلف، خال، رخ، لب، خرابات، میکده، دیرمغان، بت، بتخانه، رند، پیرخرابات و دهها مورد دیگر. روی آوردن امام(ره) به وادی شعر آنهم قالب غزل که در آن مسائل عاشقانه مطرح می شود و بالاتر از آن استفاده او از اصطلاحات عرفانی آنچنان، یکی از ویژگیهای اوست که خدمتی بسیار بزرگ به عرفان عاشقانه و عاملی برای تطهیر و احیای عرفای راستین به حساب می آید که از سوی ظاهربینان مورد تکفیر و تحقیر قرار می گرفتند به منظور آشنایی با گوشه هایی از بینش عرفانی امام(ره) و برخی اصطلاحات عرفانیِ دیوان او به ابیات زیر دقت نمایید:‏

عاشقم، عاشق و جز وصل تو درمانش نیست

کیست کاین آتش افروخته در جانش نیست 

گوشه چشم گشا بر من مسکین بنگر

ناز کن ناز که این بادیه سامانش نیست

سرخُم باز کن و ساغر لبریزم ده

‏که به جز تو سر پیمانه و پیمانش نیست (66)‏‎[4]‎

‏او می گوید:‏

رهرو عشقم و از خرقه و مسند بیزار

به دو عالم ندهم روی دل آرای تو را (42)

‏عاشقان صادق از هرچه غیر دوست بیزار و مست بادۀ او و آرزومند وصالند:‏

دل که آشفته روی تو نباشد دل نیست

آنکه دیوانه خال تو نشد عاقل نیست


حضورج. 31صفحه 176
مستی عاشق دلباخته از باده توست

به جز این مستیم از عمر دگر حاصل نیست

رهرو عشقی اگر خرقه و سجاده شکن

که به جز عشق، تو را رهرو این منزل نیست(67)

‏او عقیده دارد جمال یار بی پرده ظاهر است عیب از ماست که نمی بینیم: ‏

هرجا که می روی ز رخ یار روشن است 

خفاش وار راه نبردیم سوی دوست

گوش من و تو وصف رخ یار نشنود

ورنه جهان ندارد جز گفتگوی دوست

با عاقلان بگو که رخ یار ظاهر است

کاوش بس است این همه در جستجوی دوست (64)

‏و معشوق چنان دلرباست که عاشق در راه وصالش هر سختی را به جان می خرد بلکه سر بر چوبه دار تسلیم می کند:‏

من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم

چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم

فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم

همچو منصور خریدار سر دار شدم

جامۀ زهد و ریا کندم و بر تن کردم

خرقه پیر خراباتی و هشیار شدم (142)

‏و اینکه در عشق جوانی و پیری مطرح نیست:‏

گرچه پیرم به سر زلف تو ای دوست قسم

در سرم عشقِ چو ایام جوانی باشد (87)

‏امام خمینی(ره) همه عالم را محضر خدا می داند و به بهانه دیدار و جلب توجه او به هر دری سر می زند:‏

همه جا منزل عشق است که یارم همه جاست

 کوردل آنکه نیابد به جهان جای تو را (42)

بر در میکده و بتکده و مسجد و دیر

سجده آرم که تو شاید نظری بنمایی (186)

‏جان در هوای دیدن رخسار ماه توست‏

در مسجد و کنیسه نشستن بهانه است (61)

‏عاشق جز وصال و قرب حق چیزی نمی خواهد:‏

با خلدیان بگو که شما و قصور خویش

آرام ما به سایه سرو روان ماست

فردوس و هرچه هست در آن قسمت رقیب

رنج و غمی که می رسد از او از آن ماست (55)

آیا شود که نیم نظر سوی ما کنی

تا پر گشوده کوچ نماییم از این قباب (47)

‏امام خمینی(ره) با افشای ریاکاران در هر لباس و مقامی، کبر و غرور، مقدس نمایی و دعوی آنها را بزرگترین مانع راه آنان می داند:‏

صوفی و عارف از این بادیه دور افتادند

جام می گیر ز مطرب که روی سوی صفا (39)

علم و عرفان به خرابات ندارد راهی

که به منزلگه عشاق ره باطل نیست (67)

کورکورانه به میخانه مرو ای هشیار

خانه عشق بود جامۀ تزویر برآر

تو که دلبسته تسبیحی و وابسته دیر

ساغر باده از آن میکده امید مدار (124)

زهد مفروش ای قلندر آبروی خود مریز 

زاهد ار هستی تو، پس اقبال بر دنیا چه شد (94)

‏در میان غزلهای امام بهاریه هایی وجود دارد که در آن از زندگی دوباره طبیعت و طراوت و سرسبزی گلها و درختان پس از ‏


حضورج. 31صفحه 177
‏سیطره سرمای سوزان زمستانی سخن رفته است. فضای این قبیل اشعار سراپا نشاط، امید، حرکت و حاکی از وصال است.‏

مژده ای مرغ چمن فصل بهار آمد باز

موسم می زدن و بوس و کنار آمد باز

وقت پژمردگی و غمزدگی آخر شد

روز آویختن از دامن یار آمد باز

مردگیها و فرو ریختگیها بشدند

زندگیها به دو صد نقش و نگار آمد باز

زردی از روی چمن بار فرابست و برفت

گلبن از پرتو خورشید به بار آمد باز (125)

‏و در غزلی دیگر می گوید:‏

بهار آمد جوانی را پس از پیری زسر گیرم

کنار یار بنشینم زعمر خود ثمر گیرم

به گلشن بازگردم با گل و گلبن درآمیزم

به طرف بوستان دلدار مهوش را به بر گیرم

پرو بالم که در دی از غم دلدار پرپر شد

به فروردین به یاد وصل دلبر بال و پر گیریم

اگر ساقی از آن جامی که بر عشاق افشاند

بیفشاند به مستی از رخ او پرده برگیرم (152)

‏از نظر سبک شناسی ادبی میزان بکارگیری از واژگانی که القای حالت نشاط و امید می کنند در شعر امام بسیار زیاد است. برخلاف خیلی از شاعران دیگر که فضای شعر و افکار آنها مشحون از پوچگرایی، یأس، بدبینی و سرخوردگی در زندگی است.‏

‏رباعیات حضرت امام جز چند مورد معدود باز در خدمت تبیین مباحث عرفانی است که در اغلب آنها ضمن دعوت به طلب یار و برشمردن موانع راه سلوک، از فراق معشوق شکوه و آرزوی وصال او را می کند:‏

از هستی خویش رها باید شد

از دیو خودی خود جدا باید شد

آنکس که به شیطان درون سرگرم است

کی راهی راه انبیا خواهد شد (208)

‏*    *    *‏

ای مرغ چمن از این قفس بیرون شو

فردوس تو را می طلبد مفتون شو

طاووسی و از دیار یار آمده ای

یادآور روی دوست شو مجنون شو (237)

‏*    *    *‏

ای دیده نگر رخش به هر بام و دری

ای گوش صداش بشنو از هر گذری

ای عشق بیاب یار را در همه جا

ای عشق ببند دیدۀ بیخبری (243)

‏*     *      *‏

تا کوس اناالحق بزنی خودخواهی

در سرّ هویتش تو ناآگاهی

بردار حجاب خویشتن از سر راه

با بودن آن هنوز اندر راهی (248)

‏*    *    *‏


حضورج. 31صفحه 178
‏ دیوان امام خمینی(ره) دارای سه قصیده زیبا و هنرمندانه است که یکی از آن‏‎[5]‎‏ را در مدح حضرت فاطمه زهرا(س) دختر پیامبر و حضرت فاطمه معصومه(س) دختر امام موسی بن جعفر(ع) سروده است. ایشان در این قصیده از اصطلاحات فلسفی و صنایع ادبی تضاد و مراعات نظیر فراوان بهره جسته است. مثل: واجب، ممکن، ازلیت، ابدیت، عَرَض، جوهر، نفس، موجود، معدوم، کون و مکان، ممکنات، باطل، علت، هستی و ... قصیده دیگر امام(ره) در مدح حضرت ولی عصر(عج) «امام مهدی» می باشد‏‎[6]‎‏ که در آن ضمن توصیف طبیعت زیبای بهاری به پاره ای از اصطلاحات موسیقی کهن ایرانی اشاره کرده است.‏

‏از ابیات این قصیده است:‏

دوستان آمد بهار عیش و فصل کامرانی

مژده آورده گل و خواهد ز بلبل مژدگانی

شاهدی کو از ازل از عاشقان بربست رخ را

بر سر مهر آمد و گردید مشهود و عیانی

پرده بردار از رخ و ما مردگان را جان ببخشا

ای که قلب عالم امکانی و جان جهانی

تا به کی این کافران نوشند خون اهل ایمان

چند این گرگان کنند این گوسفندان را شبانی

‏سومین قصیده امام(ره) با عنوان «قصیده بهاریۀ انتظار»‏‎[7]‎‏ دارای 46 بیت است که در بُعد هنری و ادبی با بهترین قصاید ادبیات فارسی برابری می کند. و موضوع آن پس از مقدمه ای زیبا در وصف بهار و طبیعت، در ‏


حضورج. 31صفحه 179
‏بیان فضائل و مناقب حضرت مهدی(عج) است. و در ضمن آن بنا به اقتضای شخصیت و رسالت جهانی و عدالت گستری آن امام، از مظلومیت امت اسلام و ظلم ظالمان و انتظار فرجِ منجیِ عالم سخن گفته است. ایشان در این قصیده از اسامی گلها و پرندگان فراوان استفاده کرده است بطوریکه فضای شعر یک فضای معطر، دلپذیر و سرشار از شادمانی و سرور است. ابیاتی از این قصیده را ملاحظه فرمایید:‏

آمد بهار و بوستان شد رشک فردوس برین

گلها شکفته در چمن چون روی یار نازنین

از سنبل و نرگس جهان باشد به مانند جنان

وز سوسن و نسرین زمین چون روضه خلد برین

یک سو نوای بلبلان یک سو گل و ریحان و بان

یک سو نسیم خوش وزان یک سو روان ماء معین

شد موسم عیش و طرب بگذشت هنگام کرب

جام می گلگون طلب از گلعذاری مه جبین

‏سپس در خصوص امام مهدی(عج) چنین ادامه می دهد:‏

مهدی امام منتظر نوباوه خیرالبشر

خلق دو عالم سربسر برخوان احسانش نگین

گرنه وجود اقدسش ظاهر شدی اندر جهان

کامل نگشتی دین حق ز امروز تا روز پسین

ظاهر شود آن شه اگر شمشیر حیدر بر کمر

دستار پیغمبر به سر دست خدا در آستین

دیاری از این ملحدان باقی نماند در جهان

ایمن شود روی زمین از جور و ظلم ظالمین

‏این قصیده با یک بیت دعایی زیبا به پایان می رسد:‏

توفیق تحصیلم عطا فرما و زهد بی ریا

تا گردم از لطف خدا از عالمین عاملین (262)

‏در پایان این بحث باید گفت که شعر امام جزئی از وجود او و متعلق به لحظات خلوت و انس با خداست. در آینه شعر امام بازتاب شخصیت نورانی و عمق احساس و اندیشه او را به وضوح می توان دید حتی برخی ابعاد ناشناخته وجود او را به کمک مضامین شعری اش می توان ترسیم کرد در شعر امام(ره) صفای معنوی عارفان راستین، آرامش قلبی مؤمنین و امید به آینده ای عاری از ظلم و بی عدالتی را می توان حس کرد و بالاخره شعر امام جوانگرا، حرکت آفرین، تأثیرگذار و دارای روحیه حماسی است که حاکی از روح لطیف و بلند او و ایمان و یقین به وعده های الهی است.‏

‏ ‏

پی نوشتها:

 

حضورج. 31صفحه 180

  • . ر. ک: صحیفه امام، ج 1، ص 368-270.
  • . ر. ک: صحیفه امام، ج 1،  ص 415-416
  • . در دیوان اشعار امام تخلص «هندﻯ» تنها چهار بار در صفحات 50، 68، 78 و 258 ذکر شده است.
  • . شماره هاﻯ داخل پرانتز در آخر ابیات مربوط به صفحاتی از دیوان اشعار امام خمینی است که ابیات از آن نقل شده است.
  • . دیوان اشعار امام خمینی، ص 253، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم، زمستان 1372
  • . همان، ص 263
  • . همان، ص 258