جمیع ملکات و اخلاق نفسانیّه قابل تغییر است

جمیع ملکات و اخلاق نفسانیّه قابل تغییر است

□ ابراهیم ابراهیمی

‏ ‏

‏هر انسانی وقتی متوجه اطراف خود می شود آدمیان را گوناگون می بیند؛ بعضی را سالم و بعضی را علیل، بعضی را کودن و بعضی را با استعداد، بعضی را جواد و بعضی را بخیل، بعضی را خشن و بعضی را لطیف می یابد.‏

‏همواره این سؤال در اندیشه او است که علت اختلاف خلقت ها و خصلت ها چیست؟‏

‏خداوند سبحان حکیم است و آفریدگان خود را بر اساس حکمت می آفریند. او عادل است و به احدی ظلم نمی کند. نه در نظام تکوین به کسی ستم می کند و نه در نظام تشریع، پس علت چیست؟‏

‏بطور مسلم بر نظام هستی قانون ثابت علت و معلول حاکم است و هماهنگی علت و معلول ایجاب می کند که معلول متناسب با علت باشد.‏

‏و چون فیض الهی نامحدود است و قابلیت آفریدگان او محدود و متفاوت است باید راز تفاوت خلقت ها و خصلت ها را در علت ها و معلول ها دانست از دیدگاه حضرت امام خمینی رحمت الله علیه منشأ اختلاف ها هم مواد تغذیه مادی و معنوی است هم صلب پدران و رحم مادران و هم محیط های آموزشی و پرورشی است. که آدمی با اختیار خود آن را انتخاب می کند.‏

‏اساس و اسلوب این نوشتار بر مبنای اندیشه امام رحمت الله علیه می باشد و درصدد اثبات این مطلب است که چون آدمیان در عالم طبیعت زندگی می کنند و عالم طبیعت همواره در حال دگرگونی و تبدل است. او می تواند علاوه بر صفات اکتسابی بعضی از صفات موروثی را نیز که علت تامه نیستند تغییر دهد.‏

‏مباحث این مقاله در سه فصل و یک خاتمه تدوین شده است.‏

‏ ‏

آفرینش انسان

‏در بینش اسلامی همه آدمیان که تاکنون پا ‏


حضورج. 31صفحه 89
‏به عرصه زمین نهاده اند، به رغم تفاوتهای نژادی، فرهنگها، اجتماعی از اصلی مشترک نشأت گرفته اند.‏

‏خداوند در آغاز مرد و زنی را آفرید، سپس از نسل آن دو دیگر آدمیان زاده شد.‏‎[1]‎‏ حضرت آدم که نخستین انسانی است که پای بر زمین نهاد، آفرینشی متمایز با خلقت فرزندان خود داشته است، زیرا برخلاف فرزندان خود از آمیزش زن و مردی متولد نگشته است.‏‎[2]‎

‏از دیدگاه دین انسان موجودی است که از بدن و روح سامان می یابد وقتی می میرد بدنش می میرد. و روحش جاوید می ماند.‏

‏گرچه آدمیان از نظر جسم متفاوت هستند، یکی مرد آفریده شده است دیگری زن، یکی سیاه پوست و دیگری سفیدپوست... ولی روح جاوید آنان که مایه سعادت و شقاوت آدمیان است بطور مساوی افاضه فیض شده است.‏‎[3]‎

‏این روح که در انجام اعمال خود بدن را به استخدام خویش درمی آورد، در بدو آفرینش خالی از هر نوع صفاتی است و نسبت به پذیرش اوصاف گوناگون همچون ماهیت است نسبت به وجود.‏

‏امام خمینی(ره) در کتاب چهل حدیث می فرماید: نفس در بدو فطرت خالی از هر نحو کمال و جمال و نور و بهجت است چنانچه خالی از مقابلات آن نیز هست گویی صفحه ای است خالی از مطلق نقوش نه دارای کمالات روحانی و نه متصف به اضداد آن است ولی نور استعداد و لیاقت برای حصول هر شعاعی در او به ودیعه گذاشته شده است و فطرت او بر استعداد و خمیره او مخمر به انوار ذاتیه است و چون ارتکاب معاصی می کند به واسطه آن کدورتی حاصل شود.‏‎[4]‎

‏خداوند متعال برای اینکه آدمیان به غایت مطلوب خود برسند سراسر گیتی را مسخر او گردانیده است‏‎[5]‎‏ و مسئولیت کارهای ارادی اش را بر عهده او نهاده است‏‎[6]‎‏ تا رفتار او بر اساس گزینش خود و از روی آگاهی و قدرت و اراده و تصمیم او واقع شود. و مفاهیمی چون سرنوشت یا تقدیر به معنای سلب اختیار آدمی نیست بنابراین آنچه در عالم طبیعت بوجود می آید که با مزاج آدمیان ناسازگار است مضافاً بر اینکه باعث شکوفایی استعدادها و بیداری از غفلت هاست‏‎[7]‎‏ اثر اعمال آدمیان است که بر اساس اختیار و اراده و قانون عمومی علیت، از گزینش نادرست سرچشمه گرفته است. زیرا بر اساس حکمت خداوندی، هرچیزی در جای مناسب خود قرار می گیرد و هر موجودی به اندازه ظرفیتی که دارد افاضه فیض می شود.‏

‏از طرف دیگر همه امور بشر بر اساس قضا و قدر است. و چون جهان طبیعت تحت قانون حرکت است یک نوع قضا و قدر سرنوشت انسان را معین نمی کند.‏

‏چون سرنوشت معلول در دست علت است، اگر کسی به نوعی بیماری مبتلا باشد ‏


حضورج. 31صفحه 90
‏ ناچار علت خاصی سبب رنجوری او شده است و اگر این بیمار دوا بخورد دوا علت دیگری است و سرنوشت بیمار را تغییر می دهد.‏

‏بنابراین انسان که مرکب از جسم و روح است با انواع علت ها روبرو است و سرنوشت او بر مبنای اراده و اختیار او رقم می خورد.‏

‏ ‏

منشأ اختلاف خلق ها

‏حضرت امام خمینی(ره) منشأ دگرگونی آفریده ها و سجیه ها را در پنج عنوان بیان فرموده است که با توضیح های لازم تقدیم می شود.‏

‏ ‏

1 . تغذیه

‏آنچه در اسلام به عنوان محرمات و مکروهات آمده است و آنچه از خوردنی ها و نوشیدنی ها در بیان معصومین(ع) ترغیب یا منع شده است بخاطر این است که ترغیبات باعث صفای نفس و آماده پذیرش فیض الهی است و منهیات باعث کدورت نفس و مانع پذیرش فیض الهی می گردد.‏‎[8]‎

‏حضرت امام(ره) می فرماید هرچه مواد لطیف تر و طاهرتر باشد طینت آدمی پاکتر است و آمادگی فیض گیری بیشتر خواهد بود. از طرف دیگر هرچه مواد ناپاکتر باشد طینت آدمی را شیطنت‏‏ ‏‏آمیز می گرداند.‏

‏و همانطوری که مواد غذایی در لطافت و کثافت روح مؤثر است در شدت و ضعف ‏


حضورج. 31صفحه 91
‏استعدادها نیز مؤثر است ممکن است نطفه ای از غذایی حاصل شود که به مقتضای حرکت جوهری اش در قابلیت قویتر از دیگری باشد.‏

‏بنابراین مواد تغذیه با توجه به نوعیت و حلیت و پاکی آن در قبول فیض با هم متفاوت اند مضافاً بر اینکه اختلاف انواع و اوصاف مواد خوردنی و نوشیدنی در تکون جسم و روح مؤثر است.‏‎[9]‎

‏ ‏

2 . صلب پدران و رحم مادران

‏حضرت امام(ره) صلب پدران و رحم مادران و روحیات آنان از قبیل شادی و غم و غذایی که می خورند در خلقت و اخلاق فرزندان خود دخالت می داند.‏

‏می فرماید: نطفه هایی که آماده پذیرش صورت های انسان می گردد دست پرورده غذایی است که والدین می خورند یا می نوشند. و چون غذاها از نظر لطافت و کدورت با هم متفاوت اند ناگزیر نطفه های حاصل از آن غذاها متفاوت خواهند بود در نتیجه جسم اطفال و اخلاق آنان متفاوت می گردد.‏‎[10]‎

‏بطور مسلم صفات ظاهری مثل رنگ پوست، رنگ چشم... و صفات باطنی مانند شجاعت، ترس و... عصبانیت پدران و مادران در فرزندان منتقل می شود. از پدر و مادر شجاع فرزندان با فضیلت و از خاندان ‏

‏ ‏


حضورج. 31صفحه 92
‏بخیل بچه های پست و فرومایه متولد می شود.‏

‏سخن امام حسین(ع) در روز عاشورا به لشکریان عمرسعد ناظر بر این مطلب است آنجا که می فرماید آگاه باشید که این فرومایه فرزند فرومایه مرا در بین دو راهی شمشیر و ذلت قرار داده است. و هیهات که ما زیر بار ذلت برویم زیرا خدا و پیامبرش و مؤمنان از اینکه ما ذلت را بپذیریم ابا دارد و دامن های پاک مادران و مغزهای باغیرت و نفوس با شرافت پدران روا نمی دارند که اطاعت افراد لئیم را بر قتلگاه کرام مقدم بداریم.‏‎[11]‎

‏سفارش علی(ع) به مالک اشتر از بکارگیری افرادی که از خاندان پاک هستند‏‎[12]‎‏ و درباره خوارج و تأثیر صلب پدران و رحم مادران در فرزندان مؤید این مطلب است.‏‎[13]‎

‏ ‏

3 . آداب ازدواج

‏حضرت امام(ره) نوع همسر و زمان آمیزش در کیفیت خلقت و اخلاق کودک را مؤثر می داند. در کتاب تحریرالوسیله مسأله 1 و 2 از کتاب نکاح می فرماید: از چیزهایی که سزاوار است انسان به آن اهتمام بورزد این است که در صفات کسی که می خواهد با او ازدواج کند نظر بیاندازد... و از مولای ما امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود ببین نفست را کجا قرار می دهی و چه کسی را در مالت شرکت می دهی و چه کسی را بر دینت و سرّت مطلع می نمایی؟ پس اگر ناچاری ‏

‏ ‏


حضورج. 31صفحه 93
‏ازدواج نمایی با کسی ازدواج کن که به خیر و حسن خلق انتساب دارد.... و همانطوری که برای مرد سزاوار است که دقت کند، چه کسی را برای ازدواج اختیار می کند همچنین برای زن و اولیای او هم سزاوار است که نسبت به مرد دقت نماید. از امام رضا(ع) روایت شده است که ازدواج ملک قرار دادن است. اگر یکی از شما دخترش را نکاح داد قطعاً او را ملک قرار داده است پس باید بنگرد که کریمه اش را برای چه کسی ملک می نماید....‏

‏سزاوار است که در انتخاب زن تنها به جمال و مال او نگاه نشود... بلکه اختیار کند زنی را که دارای صفات شریف و شایسته باشد. و روایاتی در این رابطه ذکر می فرمایند. و در مسأله 7 و 8 درباره آداب آمیزش، مواردی از قبیل اقامه نماز با طهارت بودن، ذکر خدا گفتن، دعا کردن، مخصوصاً از خداوند بخواهد که به آنان فرزندی با تقوی و مبارک و پاک و سالم روزی نماید، متذکر می شود.‏

‏ ‏

4 . شیر مادر

‏از نظر امام(ره) نوع شیر مادر در روحیات و جسم کودک مؤثر است شیری که از غذای حلال بدست می آید، با شیری که از غذای غیرحلال حاصل شده است متفاوت است. شیری که در حال نشاط به کودک می دهد با شیری که در حال پریشانی خورده می شود مختلف است. حضرت امام علی(ع) در نحوه انتخاب رضاع می فرماید: دقت کنید که چه کسی فرزند شما را شیر می دهد زیرا فرزند شبیه کسی می شود که به او شیر می دهد.‏‎[14]‎‏ از دیدگاه علی(ع) شیر تأثیر زیادی در تکون خلقت و روحیات فرزندان دارد. قطعاً شیری که از فرد کودنی خورده می شود تأثیر خود را ‏


حضورج. 31صفحه 94
‏می گذارد، و شیری که از زن شجاع و با فضیلتی نوشیده می شود اثر مطلوبی در طفل خواهد داشت.‏

‏ ‏

5 . محیط های آموزشی و پرورشی

‏از نظر امام(ره) فرزندان آمادگی زیادی در پذیرش خلقیات محیط آموزشی دارند.‏

والدین:‏ در درجه اول پدر و مادر مسئول پرورش صحیح فرزندان خود هستند. پرورش صحیح و رضایت بخش در آغوش گرم والدین میسر است. صفحه دل کودک پاک است و هیچ گونه خاطره زشتی در آن نیست پدران و مادران می توانند دل فرزند خود را با اخلاق نیکو بیارایند.‏

معلم:‏ چون علم غذای روح است و غذای پاک از معلم پاک، روح را پاک نگاه می دارد. اگر عالمی از علم خود سود جست، آموزش او برای دیگران سودمند خواهد بود.  سخن علی(ع) در این رابطه صراحت دارد که معلم باید قبل از اینکه دیگران را آموزش دهد یا تأدیب کند، به آموزش و تأدیب خود بپردازد.‏‎[15]‎

علوم:‏ همانطور که بدن کودک غذا لازم دارد، جان کودک نیز باید تغذیه شود. همانطوری که رشد متعادل طبیعی کودک در اثر تغذیه سالم است، رشد کامل جان کودک نیز از راه تغذیه صحیح تربیتی و ادراکی تأمین می شود. آدمی هم باید در غذای نباتی خود دقت داشته باشد و هم غذای روحی خود.‏

‏از امام صادق(ع) در تفسیر آیه شریفه فلینظر الانسان الی طعامه آمده است که فرموده: منظور از طعام علمی است که آن را می آموزد.‏‎[16]‎

‏امام حسن(ع) می فرماید تعجب می کنم از کسانی که در غذای جسم خود فکر می کنند، ‏


حضورج. 31صفحه 95
‏ولی در امور معنوی و غذای جان خویش تعقل نمی نمایند. شکم را از طعام مضر حفظ می کنند ولی باک ندارند که افکار پلیدی در روان  آنها وارد شود.‏‎[17]‎

دوست: ‏اهمیت انتخاب دوست به اندازه ای است که سفارش شده است که آدمی قبل از سفر دوست صالح انتخاب کند و قبل از خریدن خانه همسایه صالح برگزیند.‏‎[18]‎‏ اثر دوست بد به اندازه ای است که خداوند به حضرت موسی هشدار می دهد که دوستان بد تو را از راه بدر نبرند تا نابود شوی.‏‎[19]‎

‏دوست خوب کسی است که دیدار او آدمی را به یاد  خدا بیندازد، گفتار او به دانش آدمی بیفزاید. کردار او آدمی را بکار خیر تشویق کند.‏‎[20]‎

‏ ‏

محل زندگی:‏ آدمی در انتخاب محیط زندگی آزاد است، و می تواند هرجایی که باعث شکوفایی استعداد و رشد علمی و اخلاقی و دینی و اجتماعی او است انتخاب نماید. و اگر در محیطی زندگی می کند که مردم آن منطقه تأثیر منفی نسبت به دین و اخلاق او دارند، باید محیط زندگی خود را عوض کند. والاّ مورد توبیخ الهی قرار می گیرد. و به خاطر اینکه از آزادی و اختیار خود برای حفظ ایمان خود استفاده نکرده است نکوهش می شود. در قیامت از عده ای که خود را مستضعف می نامند سؤال می شود که آیا زمین خدا واسع نبود تا به دار ایمانم هجرت کنید؟‏‎[21]‎

‏ ‏

تغییر سرنوشت

‏خداوند، آدمیان را برای رسیدن به کمال آفریده است، و استعداد کمال یابی نیز به او عطا کرده است. هر انسانی با آزادی و اراده می تواند سرنوشت خود را رقم زند.‏

‏اگر در جامعه بشری عده ای ناسالم از نظر جسمی و روحی می یابیم، یا عده ای از نظر اجتماعی ضعیف و بدبخت دیده می شوند، نتیجه کردار خود بشریت است، یا اثر نوع ازدواج و محیط آموزشی و تربیتی است، یا ناشی از امور اجتماعی است؛ که به وسیله زور زورمندان، حق آنان ضایع شده است. در عین حال آدمی همانطوری که می تواند با اختیار و اراده خود، محیط زندگی خود را عوض کند. می تواند روحیات و خلقیات خود را تغییر دهد.‏

‏امام خمینی(ره) می فرماید: جمیع ملکات و اخلاق نفسانیه تا نفس در این عالم در حال حرکت و تغییر است و در تحت تصرفات زمان و تجدد واقع است و دارای هیولا و قوه است قابل تغییر است و انسان می تواند جمیع اخلاق خود را متبدل به مقابلات آنها کند.‏‎[22]‎

‏ملا مهدی نراقی می فرماید: ما می بینیم که بعضی از آدمیان زود خشمگین می شوند و برخی به خلاف آن هستند. اما معنی این ‏


حضورج. 31صفحه 96
‏سخن این نیست که صفات رذیله قابل تغییر نمی باشد، بلکه آدمی با سعی و کوشش می تواند رذایل را برطرف سازد و فضایل را کسب نماید.‏‎[23]‎

‏بنابراین تمام خلقیات قابل تغییر است و هیچ خلقی ذاتی نیست حتی صفات اخلاقی که از طریق وراثت پدید آمده است نیز قابل زایل شدن است.‏

‏امام خمینی(ره) می فرماید جمیع ملکات آدمی تا انسان در تحت تصرف زمان است قابل تغییر است و می تواند با حرکت تکاملی اختیاری رذیله را تبدیل به مقابلات نماید.‏‎[24]‎‏ ‏

‏بر اساس این برهان (برهان حرکت جوهری) هم روح و هم جسم انسان قابل تغییر است تا چه رسد به صفات نفسانی که زائیده آن است.‏

‏هر عمل خوب یا بد اثر خود را در نفس باقی می گذارد و با تکرار آن تدریجاً آن اثر قوی تر می شود تا اینکه به صورت ملکه در می آید همانطوری که ملکات اخلاقی در سایه تکرار عمل تشکیل می گردد از همین طریق نیز قابل زوال خواهد بود. بنابراین چون انسان موجودی است متغیر به همین جهت هم استعداد ترقی و تکامل را دارد و هم استعداد انحراف و سقوط را، هم ممکن است بواسطه استعداد عقلانی و معنوی خود به مقامات انسانی صعود نماید و هم ممکن است بر اثر خودخواهی از جاده ترقی منحرف گردد.‏‎[25]‎

‏ هدف از بعثت انبیاء و وظایفی که برای پیامبران معین شده است دلیل بر تکامل اختیاری انسان و تغییرپذیری خلق آدمیان است رسالت انبیاء در تزکیه و تعلیم‏‎[26]‎‏ و برداشتن غل و زنجیر‏‎[27]‎‏ و بیرون آوردن آدمیان از ظلمات بسوی نور‏‎[28]‎‏ و قیام نمودن به قسط‏‎[29]‎‏ مؤید این مطلب است که جمیع صفات آدمی قابل تغییر است. اگر اخلاق آدمیان قابل تغییر نبود هدف از ارسال پیامبران و انزال کتب بیهوده بود. اگر اخلاق آدمیان ذاتی بود باید عقول را تعطیل بدانیم و تعلیم و تربیت را بی اثر پنداریم و مواعظ و تأدیب را بی فایده بدانیم.‏

‏در اینجا دو سؤال مطرح می شود:‏

سؤال اول: ‏گرچه آیات بسیاری دلالت بر اکتسابی بودن اخلاق دارد ولی از بعضی آیات‏‎[30]‎‏ استفاده می شود که اخلاق ذاتی است نه اکتسابی و روایاتی نیز مؤید این برداشت خواهد بود.‏

سؤال دوم:‏ در محیطی که زندگی می کنیم بالعیان مشاهده می شود که بعضی از افراد جامعه از طفولیت بیشتر متمایل به خیرات و نیکیها هستند و بعضی از طفولیت بیشتر علاقه به شرور و زشتیها دارند تا جائیکه جالینوس بر اساس این واقعیت اجتماعی مردم را به سه دسته تقسیم کرده است می گوید بعضی از مردم بالطبع اهل خیرند و برخی بالطبع اهل شرند و باقی انسانها متوسط بین آن دو هستند.‏‎[31]‎


حضورج. 31صفحه 97
جواب این دو سؤال این است که:

‏اولاً نفس آدمی در ابتدای خلقت چون صفحه ای بیرنگ است که هم می تواند رنگ سعادت بگیرد و هم می تواند رنگ شقاوت را بپذیرد.‏

‏پذیرش این دو رنگ به اختیار و انتخاب و با اراده آدمی صورت می گیرد.‏

‏اگر آدمی با سوء اختیار خود بر آن صفحه بی رنگ عامل شقاوت را عارض نماید؛ شقی می شود و الاّ شقاوت جزء ذات او نبوده است اگر شقاوت ذاتی بود مردگان شقی تقاضای برگشت به دنیا، برای اصلاح خود، نمی نمودند.‏‎[32]‎

‏ثانیاً عوامل موروثی والدین که در فرزندان اثر می گذارد دو گونه است بعضی قطعی و اجتناب ناپذیر است مثل رنگ، ترکیب جسم، دیوانگی، کوری... که علت تامه هستند و انتقال آن به نسل بعدی اجتناب ناپذیر خواهد بود و روایات باب نکاح که ازدواج با عده ای از زنان را منع می کند ناظر به این مسئله است‏‎[33]‎‏ تا جامعه اسلامی دچار ضعف نیروی انسانی نشوند و مسلمانان ذلیل نگردند.‏

‏و بعضی عوامل دیگر جنبه مقتضی دارد و علت معده حساب می شود و درخواست حضرت نوح(ع) ناظر به این مطلب است‏‎[34]‎‏ نه تنها سجایای اخلاقی یا سیئات اخلاقی والدین در فرزندان مؤثر است بلکه صفات خوب و بد محیطی که آدمیان در آن زندگی می کنند یا دوستی که با او همنشینی دارد یا مدرسه ای که در آن درس می خواند یا معلمی که از او آداب و علم می آموزد و... در سرنوشت آدمیان مؤثر است.‏‎[35]‎

‏و به همین جهت در انتخاب دوست وظایفی تعیین شده است در انتخاب معلم شرایطی توصیه شده است اینکه در روایات آمده است که غذای حلال یا حرام یا شبه ناک در سرنوشت فرزندان مؤثر است.‏‎[36]‎‏ یا نوع تغذیه در ایام حمل و ایام شیرخوارگی اطفال بدون تأثیر نخواهد بود حتی نوع تغذیه آدمیان در طول عمر در توفیق افاضه فیض مؤثر است.‏‎[37]‎‏ دلیل بر این است که عوامل وراثتی در نفس آدمی تأثیر می گذارد ولی چون از باب علت مُعده است، قابل تغییر می باشد.‏

‏زیرا آدمی از ابتدای خلقت تا انتقال به عالم آخرت در عالم طبیعت قرار دارد و چون در این عالم است، تحت تأثیر موجود عالم ‏


حضورج. 31صفحه 98
‏طبیعت قرار می گیرد، لاکن عوامل طبیعت، آدمی را در انجام کارهای اختیاری مجبور نمی کند یعنی هم انسانی که اسباب توفیق برای او حاصل است، و هم کسانی که اسباب توفیق برایش حاصل نیست همه در یک چیز با هم مشترک هستند و آن اینکه هر دو مختار هستند نه اولی در انجام کارهای خیر مجبور است و نه دومی در انجام کارهای شر مجبور می باشد.‏‎[38]‎

‏و به همین علت، آنچه در صحت عقوبت و پاداش در عمل، دخالت دارد اختیار در عمل است و همه عقلای عالم بر این مطلب اتفاق دارند، اگر کسی از روی اختیار عمل خلافی را انجام دهد حکم به مجازات او می نمایند مشروط بر اینکه شرایط تکلیف را که عبارت است از عقل و معرفت، خوبی و بدی موجود باشد و به او نیز ابلاغ شده باشد. بنابراین تمام صفات اخلاقی چه آنهایی که از طریق وراثت انتقال یافته باشد و چه آنهایی که از محیط اجتماعی و دوستان و معلمان و نوع غذا کسب کرده باشد قابل تغییر است.‏

‏ ‏

منشأ اختلاف در فراگیری فیض الهی 

‏امام خمینی(ره) می فرماید خدای سبحان بر آدمیان به اندازه استعدادشان افاضه فیض می کند. و نفس انسانی چون در ابتدای خلقت به خاطر عواملی با هم اختلاف پیدا می کنند نسبت به فراگیری فیض و گرایش به سوی خوبیها و بدیها با هم متفاوت هستند. آن نفس ناطقه انسانی که بر ماده لطیف و نطفه پاک پایه‏‏ ‏‏گذاری شده است نفس نورانی خواهد بود و طبعاً به سوی خیرات علاقه بیشتری خواهد داشت و اگر تحت نظارت صحیح قرار بگیرد به کمال واقعی خود و سعادت دنیوی و اخروی می رسد.‏

‏و آن نفسی که بر ماده کثیف و نطفه ناپاک بنا شده است طبعاً به سوی شرور علاقه بیشتری خواهد داشت و اگر در محیط  آلوده به گناه قرار گیرد و با نااهلان همنشین گردد شقاوت دنیوی و اخروی را نصیب خود خواهد کرد. گرچه می تواند با اختیار و اراده، و همنشینی با خوبان، خود را در زمره صالحان قرار دهد. و فیض الهی نیز نصیب خود گرداند زیرا خداوند واجب الوجود بالذات است و از واجب الوجود بالذات محال است که فیض خود را از قابل که آمادگی و استعداد آن را دارد قبض کند.‏

‏افاضه فیض به اندازه استعداد و مقدار پذیرش افراد است و اختلاف استعدادها و مقدار پذیرش در قبول فیض از نطفه ها و رحم ها و صلب ها سرچشمه می گیرد ولی در عین حال خدای سبحان فطرت همه آدمیان را بر فطرت الله قرار داده است و او را از هر نقصی منزجر ساخته است و او فطرتاً عاشق کمال مطلق است و از نقص گریزان است و دعوت انبیا به فضایل اخلاقی و نهی آنان از شرک و رذایل اخلاقی بر اساس فطرت کمال طلبی و فضیلت طلبی است.‏38


حضورج. 31صفحه 99
خاتمه:

‏1 . سرنوشت، به معنای پیروی از علت و معلول، امری است، اجتناب ناپذیر، و جزء سنت لاتغییر الهی است. در عین حال دعا که مشروعیت آن قطعی است و قرآن شریف و روایات معصومین، به ما آموخته اند که باید حوائج خود را به پیشگاه خداوند متعال عرضه کرد. و حل مشکلات را از او خواست.‏‎[39]‎

‏دعا اگر با شرایط و آداب همراه باشد یعنی از روی معرفت باشد، بداند که خداوند سبحان به خیر و صلاح او آگاه است و توانایی استجابت درخواست او را دارد،‏‎[40]‎‏ و با دلی پاک و دهانی طیب، و با صمیم قلب و با حالت اضطرار و با توجه از خدای متعال، طلب خیر نماید،‏‎[41]‎‏ قطعاً سرنوشت آدمی را تغییر می دهد.‏

‏زیرا از نظر جهان بینی الهی دعا یکی از مظاهر قضا و قدر الهی است که در سرنوشت حادثه ای می تواند مؤثر باشد یا جلو قضا و قدر را بگیرد.‏

‏امام باقر(ع) می فرماید: دعا قضا را برمی گرداند هرچند آن قضا محکم شده باشد.‏‎[42]‎‏ مضافاً بر دعا، صدقات و احسان ها و اطاعتها؛ در مقابل، گناه و ظلم در تغییر و تبدیل سرنوشت مؤثر است. یعنی گناهان اجل را تغییر می دهد. احسان ها عمر را زیاد می کند.‏

‏امام صادق(ع) فرمود عدد کسانی که بواسطه گناهان می میرند از کسانی که بواسطه سرآمدن عمر می میرند بیشتر است و عدد کسانی که به سبب نیکوکاری زندگی می کنند از کسانی که با عمر اصلی زندگی می کنند افزون‏‏ ‏‏تر است.‏‎[43]‎

‏2 . با توجه به اینکه انسان آفریده خدای سبحان است و خدای حکیم هدف فعل خود را رساندن آنان به کمال مطلوب قرار داده است و بهای جان آدمی جز لقاء پروردگار چیز دیگری نیست لازم است با عقل و تدبیر و اراده و اختیار در مسیر سیر صعودی تا لقاء حق حرکت کنیم و به قرآن کریم و سنت معصومین(ع) که هدایت گر آدمیان و ایصال به مطلوب اند تمسک جوئیم و با یاد خدا غفلت را زایل گردانیم و شرایط یک زندگی مطلوب را فراهم نمائیم و از خدای بزرگ با دعا و راز و نیاز درخواست کنیم که در طول زندگی از سلامت روحی و جسمی برخوردار باشیم و در اجتماع با عزت و سربلندی زندگی کنیم. و در پایان عمر با سلامت دینی به دیدار او و برگزیدگان او بشتابیم.‏‎[44]‎


حضورج. 31صفحه 100
پی نوشتها:

 

حضورج. 31صفحه 101

  • . سوره نساء آیه 1.
  • . سوره ص آیه 71 و 72- سوره سجده آیه 7 - سوره اعراف آیه 12.
  • . سوره شمس آیه 7.
  • . کتاب چهل حدیث امام خمینی صفحه 272.
  • . سوره لقمان آیه 20.
  • . سوره احزاب آیه 72.
  • . سوره بقره آیه 216.
  • . وسائل الشیعه جلد 24 صفحه 100 و 101 ابواب الاطعمه الانشریه چاپ آل البیت.
  • . عدل الهی از دیدگاه امام خمینی(ره) صفحه 107.
  • . عدل الهی از دیدگاه امام خمینی(ره) صفحه 108.
  • . سخنان حسین بن علی(ع) از مدینه تا کربلا صفحه 134 صادق نجمی چاپ انتشارات اسلامی.
  • . نامه 53 صفحه 330 خطبه 60.
  • . عدل الهی صفحه 108.
  •  عدل الهی صفحه 108
  • . میزان الحکمه صفحه 2092 جلد 5.
  • . میزان الحکمه صفحه 2082 جلد 5.
  • . میزان الحکمه صفحه 2082 جلد 5.
  • . نهج البلاغه خطبه 270 و نامه 31.
  • . سوره طه (آیه  16).
  • . اصول کافی جلد 1 صفحه 39.
  • . سوره نساء آیه (97).
  • . چهل حدیث امام خمینی(ره) صفحه 510.
  • . جامع السعادات جلد 1 صفحه 109.
  • . چهل حدیث امام خمینی(ره) صفحه 272.
  • . سوره احزاب (آیه 72).
  • . سوره بقره آیه (129، 151) - آل عمران آیه (164) - جمعه (آیه 2).
  • . اعراف (آیه 157).
  • . ابراهیم (آیه 1).
  • . حدید (آیه 25).
  • . مؤمنون (آیه 106 و 107)
  • . طهارت الاعراف صفحه 52.
  • . المیزان جلد 15 صفحه 100.
  • . وسائل جلد 20 چاپ آل البیت صفحه 207 و 22503.
  • . سوره نوح (آیه 26).
  • . سوره طه (آیه 16)، سوره لقمان (آیه 27 و 28)، سوره عبس (آیه 24).
  • . وسائل الشیعه جلد 21 صفحه 207 و جلد 20 صفحه 27 تا 36.
  • . وسائل الشیعه جلد 17 و جلد 24 و 25 چاپ آل البیت.
  • . طلب و اراده امام خمینی(ره).
  • . از طلب و اراده امام خمینی چاپ مرکز انتشارات علمی و فرهنگی صفحه 142 تا 152.
  • . سوره فرقان (آیه 77)- سوره غافر 60 میران الحکمه جلد 5، صفحه 868 حدیث 5515 به بعد.
  • . میزان الحکمه جلد 2 صفحه 873 حدیث 5588 و 5589 و 5590.
  • . میزان الحکمه جلد 2 صفحه 874 حدیث 5597 و 5598 و 5602 و 5606 و 5607.
  • . میزان الحکمه جلد 2 صفحه 870 حدیث 5545 و 5547 و 5548 و 5554.
  • . بحارالانوار جلد 5 صفحه 140.