الحدیث الخامس عشر

فصل در بیان آنکه دنیا دار ثواب و عقاب حق تعالی نیست

‏فصل در بیان آنکه دنیا دار ثواب و عقاب حق تعالی نیست ‏

‏بدان که این عالم دنیا برای نقص و قصور و ضعفی که در آن است نه دار کرامت و جای ثواب حق تعالی است، و نه محل عذاب و عقاب است، زیرا که دار کرامت حق عالمی است که نعمتهای آن خالص و اختلاط به نقمت ندارد و راحت آن مشوب به تعب و رنج نیست. و در این عالم چنین نعمتی امکان ندارد، زیرا که دار تزاحم است و به هر نعمتی انواع رنج و زحمت و نقمت اختلاط دارد. بلکه حکما گفته اند لذات این عالم دفع آلام است.‏‎[1]‎‏ و توان گفت که لذاتش موجب آلام است، زیرا که اینجا هر لذتی در پی رنج و الم و تعبی دارد. بلکه ماده این عالم تعصی دارد از قبول رحمت خالص و نعمت غیر مشوب. و همین طور عذاب و زحمت و رنج و تعب این عالم نیز خالص نیست، بلکه هر رنجی و تعبی محفوف به نعمتی و نعمتهایی است. و هیچیک از آلام و اسقام و رنج و محنت در این عالم غیر مشوب نیست، و مواد این عالم تعصّی دارد از قبول عذاب خالص مطلق. و دار عذاب و عقاب حق داری است که در آن عذاب محض و عقاب خالص باشد. آلام و اسقام آنجا مثل این عالم نیست که به عضوی دون عضوی متوجه باشد، یک عضو سالم و راحت باشد و عضو دیگر در تعب و زحمت. و به بعض آنچه ذکر شد اشاره فرموده در حدیث شریف، که ما به شرح آن پرداختم، آنجا که فرماید: و ذلک أنّ الله لم یجعل الدّنیا ثوابا لمؤمن و لا عقوبة لکافر. یعنی جهت اینکه مؤمن در این عالم مبتلا به بلیّات شود آن است که خدای تعالی قرار نداده این دنیا را ثواب برای مؤمنی و نه سزا برای کافری. اینجا دار تکلیف و «مزرعه آخرت» و عالم کسب است، و عالم آخرت دار جزا و سزا و ثواب و عقاب است. آنها که متوقع اند که حق تعالی هر کس را که در این عالم مرتکب معصیت و فحشایی شد یا ظلم و تعدی به کسی، فورا جلو او را بگیرد و دست او را منقطع کند و او را قلع و قمع فرماید، غافل از آن هستند که خلاف ترتیب و مخالف سنّة الله جاریه است. این جا دار امتحان و امتیاز شقی از سعید و مطیع از عاصی است، و عالم ظهور فعلیات است نه دار بروز نتایج اعمال و ملکات. و اگر نادرا حق تعالی ظالمی را گرفتار کند، می توان گفت از عنایات حق تعالی به آن ظالم است. اگر اهل معصیت و ظلم را به حال خودشان واگذار فرماید‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 245
‏«استدراج» است. چنانچه خدای تعالی می فرماید: سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ. وَ أُمْلی لَهُمْ إنَّ کَیدی مَتینٌ .‏‎[2]‎‏ یعنی «زود است که نعمت دهیم آنها [را]‏ ‏درجه درجه از جهتی که نمی دانند. و مهلت دهیم آنها را. همانا اخذ من شدید است.» و می فرماید: وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلی لَهُمْ خَیْرٌ لِأنْفُسِهِمْ إنَّما نُمْلی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إثْمًا وَ لَهُمْ عَذابٌ مهین .‏‎[3]‎‏ یعنی «گمان نکنند آنان که کافر شدند اینکه مهلت ما برای آنها خیر است، همانا چنین است که مهلت دادیم آنها را تا زیاد کنند گناه را. و از برای آنها عذاب دردناک است.» و در مجمع البیان روایت کند از حضرت صادق، علیه السلام: أنّه قال: إذا أحدث العبد ذنبا، جدّد له نعمة فیدع الاستغفار. فهو الاستدراج ‏‎[4]‎‏ فرمود: «وقتی حادث کند بنده گناهی را، تجدید شود برای او نعمتی، پس واگذارد استغفار را. پس آن استدراج است.»‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 246

  • . مبدأ و معاد( صدر المتألهین).
  • . ( قلم- 45- 46).
  • . ( آل عمران- آیه 172).
  • . مجمع البیان، تفسیر سوره« قلم».