الحدیث السادس و العشرون

فصل در بیان آنکه تمام سکنه آسمان و زمین استغفار میکنند برای طالب علم‏

‏فصل در بیان آنکه تمام سکنه آسمان و زمین استغفار می کنند برای طالب علم‏‏ ‏

‏بدان که در محل خود مقرر است که حقیقت وجود عین تمام کمالات و اسماء و صفات است، چنانچه صرف وجود صرف کمال است. و از این جهت حق تعالی جلّ شأنه که صرف وجود است صرف تمام کمالات است، و عین همه اسماء و صفات جمالیه و جلالیه است. و در حدیث است که علم کلّه، قدرة کلّه.‏‎[1]‎‏ و به برهان پیوسته است که حقیقت وجود در مرائی عین همه کمالات است، و هیچیک از کمالات امکان انسلاخ از آن ندارد، منتها ظهور آن کمالات به مقدار سعه و ضیق وجود و جلا و کدورت مرآت است، و از این جهت تمام سلسله وجود آیات ذات و مرآت اسماء و صفات اند. و این مطلب با آنکه مبرهن است، بلکه کمتر از مطالب حکمیه و در قوّت و اتقان برهان به پایه این مسئله می رسد، مطابق با مشاهدات اصحاب شهود و ذوق ارباب معرفت است، و موافق با آیات کریمه کتاب کریم و اخبار اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است. چنانچه در چندین موضع از کتاب الهی تسبیح کافّه موجودات را گوشزد فرموده:‏‏ یُسَبِّحُ لله ما فِی السَّمواتِ وَ ما فِی ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 416
‏الأرْضِ.‏‎[2]‎‏ ‏‏و إن من شَیْ ءٍ إلّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ ‏‏.‏‎[3]‎‏ و پر واضح است که تسبیح و تقدیس و ثنای حق تعالی مستلزم علم و معرفت به مقام مقدس حق و صفات جلال و جمال است، و بدون هیچ گونه معرفتی و علمی متحقق نشود. و در اخبار شریفه به طوری این مطلب شریف را با صراحت لهجه بیان فرمودند که به هیچ وجه قابل توجیه و تأویل نیست، ولی اهل حجاب و محجوبین از معارف الهیه، از اهل فلسفه رسمیه و مجادلات کلامیه، تأویل کلام خداوند کردند به تأویلات بارده ای که علاوه بر مخالفت با ظواهر آیات و نصوص آن، در بعضی موارد، مثل قضیه تکلم نمل در سوره مبارکه «نمل»‏‎[4]‎‏، و مخالفت با نصوص کثیره وارده از ائمه اطهار، علیهم السلام، مخالف با برهان متین حکمی نیز می باشد، ولی اشتغال به ذکر برهان و مقدمات آن مخالف با وضع این اوراق است.‏

‏پس موجودات و ثنای آنها حق را از روی شعور و ادراک است. و در حدیث است که رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، فرمودند که وقتی قبل از بعثت شبانی می کردم، گاهی می دیدم که گوسفندان بی جهت رم می کنند و وحشتزده می شوند.‏

‏پس از آمدن جبرئیل سبب را سؤال کردم. گفت این وحشت از صدای ضربتی است که به کافر می زنند که همه موجودات آن را می شنوند و از آن رم می کنند غیر از ثقلین.‏‎[5]‎‏ و اهل معرفت گویند انسان محجوبترین موجودات از ملکوت است مادامی [که اشتغال ] به ملک و تدبیرات آن دارد، زیرا که اشتغالش از همه بیشتر و قوی تر است، پس احتجابش از همه بیشتر است و از نیل ملکوت محرومتر است.‏

‏و نیز از برای تمام موجودات وجهه ملکوتی است که به آن وجهه حیات و علم و سایر شئون حیاتیه را دارند:‏‏ وَ کَذلِکَ نُری إبْراهیمَ مَلَکُوتَ السَّمواتِ وَ الأرْضِ.‏‎[6]‎‏ و این نیز وجه دیگر است از برای سرایت علم و حیات در موجودات.‏

‏و پس از آنکه معلوم شد که تمام موجودات را علم و معرفت است و تمام دارای وجهه ملکوتی هستند، ولی انسان چون در عرض این ها نیست و از ملکوت نیز محجوب است، علم به حیات و شئون حیاتیه آنها پیدا نمی کند، دریغی نیست که از برای انسان سالک طریق علم و متوجه به حق، که سرآمد تمام سلسله وجود و‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 417
‏ولینعمت دار تحقق است، استغفار کنند و از مقام غفاریت ذات مقدس حق با لسان قال و لهجه صریحه ملکوتیه، که گوش باز ملکوتی بشنود، استدعا کنند که این ولیده کامله ملک و این فخر موالید طبیعت را به بحار غفران مستغرق فرماید و ستر جمیع نقایص او کند.‏

‏و تواند بود که چون موجودات دیگر دانند که وصول به فنای ذات مقدس و استغراق در بحر کمال برای آنها امکان پذیر نیست جز به طفیل و تبع ذات مقدس انسان کامل عالم بالله و عارف معارف الهیه و جامع علم و عمل- چنانچه این نیز مقرر است در محالّ خود- از این جهت کمال انسانی را، که به استغراق در بحر غفاریت حق حاصل شود، از حق تعالی طلب کنند که خود نیز به وسیله او به کمالات لایقه خود برسند. و الله العالم.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 418

  • . «همه او علم است، همه او قدرت است.» فارابی در فصوص می گوید: «وجود کلّه، قدرة کلّه، حیاة کلّه.» ص 253 و 416.»
  • . «آنچه در آسمان ها و زمین است خدای را تنزیه می کنند.» (جمعه- 1).
  • . «موجودی نیست مگر بستایش او تسبیح گو است ولی شما تسبیح آنان را نمی فهمید.» (اسراء- 44).
  • . تفسیر الجامع لأحکام القرآن، قرطبی، ج 13، ص 169- 176.
  • . روایت در «کافی» شریف است عن الباقر علیه السلام قال: قال النبی صلی الله علیه و آله: «انی کنت أنظر إلی الإبل و الغنم و أنا أرعاها- و لیس من نبیّ إلّا و قد رعی الغنم- فکنت انظر إلیها [قبل النبوّة] و هی متمکّنة فی المکینة ما حولها شی ء یهیجها حتّی تذعر فتطیر، فاقول: ما هذا؟ و أعجب حتّی جاءنی جبرئیل فقال: انّ الکافر یضرب ضربة ما خلق الله شیئا إلّا سمعها و یذعر لها الّا الثقلین. (منه عفی عنه).
  • . «و این سان ملکوت آسمان ها و زمین را به إبراهیم نشان دادیم.» (انعام- 75).