احکام زکات

زکات گندم و جو و خرما و کشمش

مساله 1 ـ ‏زکات گندم و جو و خرما وقتی واجب می شود که به آنها گندم و‏‎ ‎‏جو و خرما گفته شود، و زکات کشمش بنابر احتیاط وقتی واجب می شود که‏‎ ‎‏غوره است، ولی وقت دادن زکات در گندم و جو موقع خرمن و جدا کردن کاه‏‎ ‎‏آنها، و در خرما و کشمش موقعی است که خشک شده باشند.‏

مساله 2 ـ ‏زکات گندم و جو و خرما و کشمش وقتی واجب می شود که‏‎ ‎‏مالک زراعت و ثمره باشد قبل از تعلق زکات ـ بنابر اقوی در جایی که در ملک او‏‎ ‎‏نمو کند و بنابر احوط در غیر آن ـ و به مقدار نصاب برسند و نصاب آنها 288 من‏‎ ‎‏تبریز چهل و پنج مثقال کم است.‏

مساله 3 ـ ‏اگر پیش از دادن زکات از انگور و خرما و جو و گندمی که زکات‏‎ ‎‏آنها واجب شده خود و عیالاتش بخورند یا مثلاً به فقیر بدهد باید زکات مقداری‏‎ ‎‏را که مصرف کرده بدهد در صورتی که زیادتر از مصرف متعارف باشد و از موونه‏‎ ‎‏محسوب نشود.‏


کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 179
مساله 4 ـ ‏کسی که از طرف حاکم شرع مامور جمع آوری زکات است،‏‎ ‎‏موقعی که گندم و جو را از کاه جدا می کنند و بعد از خشک شدن خرما و انگور‏‎ ‎‏می تواند زکات را مطالبه کند، و کسی که زکات بر او واجب شده باید قبول نماید.‏

مساله 5 ـ ‏اگر بعد از آنکه زکات گندم و جو و خرما و انگور واجب شد،‏‎ ‎‏مالک آن بمیرد، باید مقدار زکات را از مال او بدهند، ولی اگر پیش از واجب‏‎ ‎‏شدن زکات بمیرد، هر یک از ورثه که سهم او به اندازۀ نصاب است باید زکات‏‎ ‎‏سهم خود را بدهد.‏

مساله 6 ـ‏ اگر بعد از مالک شدن درخت خرما و انگور یا زراعت گندم و‏‎ ‎‏جو، زکات آنها واجب شود، باید زکات آنها را بدهد.‏

مساله 7 ـ ‏اگر بعد از آنکه زکات گندم و جو و خرما و انگور واجب شد،‏‎ ‎‏زراعت و درخت را بفروشد باید زکات آنها را بدهد.‏

مساله 8 ـ ‏اگر کسی زمینی که در آن گندم یا جو و یا خرما و کشمش دارد‏‎ ‎‏بفروشد و شک کند که این زمین مورد معامله را بعد از تعلق زکات فروخته تا‏‎ ‎‏زکات آن بر او واجب باشد، یا قبل از تعلق زکات فروخته تا چیزی بر او واجب‏‎ ‎‏نباشد، در این صورت زکات آن بر او واجب نیست، مگر آنکه زمان تعلق زکات را‏‎ ‎‏بداند و زمان فروختن را نداند، که در این صورت باید زکات را بدهد.‏

مساله 9 ـ ‏اگر گندم و جو و خرما و انگور از آب باران یا نهر مشروب شود و‏‎ ‎‏یا از رطوبت زمین استفاده کند، زکات آن ده یک است، و اگر با دلو و مانند آن‏‎ ‎‏آبیاری شود، زکات آن بیست یک است، و اگر مقداری از باران یا نهر یا رطوبت‏‎ ‎‏زمین استفاده کند و به همان مقدار از آبیاری با دلو و مانند آن استفاده نماید،‏‎ ‎‏زکات نصف آن ده یک و زکات نصف دیگر آن بیست یک می باشد.‏

مساله 10 ـ ‏اگر گندم و جو و خرما و انگور، هم از آب باران مشروب شود و‏‎ ‎‏هم از آب دلو و مانند آن استفاده کند چنانچه طوری باشد که بگویند با دلو و‏‎ ‎‏مانند آن آبیاری شده زکات آن بیست یک است، و اگر بگویند آبیاری با آب نهر و‏‎ ‎

کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 180
‏باران شد زکات آن ده یک است، و اگر مساوی بوده در نصف آن، ده یک و در‏‎ ‎‏نصف دیگر بیست یک، واجب است.‏

مساله 11 ـ ‏اگر شک کند که آبیاری با آب باران و آب دلو به یک اندازه بوده و‏‎ ‎‏یا آب باران غلبه داشته، واجب است بیست یک را بدهد مگر اینکه آبیاری به‏‎ ‎‏باران تقدم داشته باشد و شک کنیم که آبیاری با دلو و مانند آن به اندازه ای بوده‏‎ ‎‏که موجب سلب صدق آبیاری به باران شده یا نه، پس ده یک را باید بدهد.‏

مساله 12 ـ ‏اگر زراعتی را با دلو و مانند آن آبیاری کنند و در زمینی که پهلوی‏‎ ‎‏آن است زراعتی کنند که از رطوبت آن زمین استفاده نماید، زکات زراعتی که با‏‎ ‎‏دلو آبیاری شده بیست یک، و زکات زراعتی که پهلوی آن است ده یک می باشد.‏

مساله 13 ـ ‏مخارجی را که برای گندم و جو و خرما و انگور کرده است از‏‎ ‎‏قبیل اجرت کارگر و قیمت آب و غیر آن می تواند از حاصل کسر کند و احتیاط‏‎ ‎‏واجب آن است که نصاب قبل از اخراج مخارج اعتبار شود، بنابراین اگر مجموع‏‎ ‎‏حاصل گندم سیصد من باشد و دویست من بابت مخارج کم شود باقیماندۀ آن،‏‎ ‎‏که یکصد من است اگرچه به تنهایی از نصاب کمتر است، باید زکات آن را بدهد.‏

مساله 14 ـ ‏تخمی را که به مصرف زراعت رسانده اگر از خودش باشد به‏‎ ‎‏مقدار وزن آن می تواند از حاصل کسر کند و اگر خریده باشد می تواند قیمتی را‏‎ ‎‏که برای خرید آن داده جزء مخارج حساب نماید، لکن در هر دو صورت باید به‏‎ ‎‏نسبت بین درآمد کاه و گندم یا جو تقسیط شود.‏

مساله 15 ـ ‏اگر زمین و اسباب زراعت یا یکی از این دو ملک خود او باشد،‏‎ ‎‏نباید کرایۀ آن را جزء مخارج حساب نماید، و نیز برای کارهایی که خودش کرده‏‎ ‎‏یا دیگری بی اجرت انجام داده چیزی از حاصل کسر نمی شود.‏

مساله 16 ـ ‏اگر زمینی را بخرد و در آن زمین گندم یا جو بکارد، پولی را که‏‎ ‎‏برای خرید زمین داده جزء مخارج حساب نمی شود، ولی اگر زراعت را بخرد‏‎ ‎‏پولی را که برای خرید آن داده می تواند جزء مخارج حساب نماید و از حاصل‏‎ ‎

کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 181
‏کم کند، امّا باید قیمت کاهی را که از آن بدست می آید از پولی که برای خرید‏‎ ‎‏زراعت داده کسر نماید، مثلاً اگر زراعتی را پانصد تومان بخرد و قیمت کاه آن‏‎ ‎‏صد تومان باشد فقط چهار صد تومان آن را می تواند جزء مخارج حساب نماید.‏

مساله 17 ـ ‏کسی که بدون گاو و چیزهای دیگری که برای زراعت لازم‏‎ ‎‏است نمی تواند زراعت کند، اگر آنها را بخرد و به واسطۀ زراعت مقداری از‏‎ ‎‏قیمت آنها کم شود، بنابر احتیاط  واجب نباید آن مقدار را از مخارج حساب‏‎ ‎‏نماید، اگرچه حساب نمودن آن مقدار از بابت مخارج خالی از وجه نیست.‏

مساله 18 ـ ‏اگر در یک زمین، جو و گندم و چیزهایی مثل برنج و لوبیا که‏‎ ‎‏زکات ندارد کشت نماید، باید تمام مخارج و موونه ای را که صرف نموده به هر‏‎ ‎‏دو تقسیم نماید به حسب نسبت.‏

مساله 19 ـ ‏اگر برای شخم زدن یا کار دیگری که تا چند سال برای زراعت‏‎ ‎‏فائده دارد، خرجی کند می تواند آن را جزء مخارج سال اول حساب نماید و‏‎ ‎‏بعید نیست که گفته شود اگر عملی که کرده برای تمام سالها بوده تقسیم بر‏‎ ‎‏همۀ سالها شود، و اگر برای سال اول بوده از مونۀ همان سال حساب شود، گرچه‏‎ ‎‏سالهای دیگر هم به آن بهره مند می شده.‏

مساله 20 ـ ‏اگر انسان در چند شهر که فصل آنها با یکدیگر اختلاف دارد، و‏‎ ‎‏زراعت و میوۀ آنها در یک وقت بدست نمی آید، گندم یا جو یا خرما یا انگور‏‎ ‎‏داشته باشد و همه آنها محصول یک سال حساب شوند؛ چنانچه چیزی که اول‏‎ ‎‏می رسد به اندازۀ نصاب باشد باید زکات آن را موقعی که می رسد بدهد و زکات‏‎ ‎‏بقیه را هر وقت به دست می آید اداء نماید، و اگر مجموع به حد نصاب می رسد‏‎ ‎‏باید صبر کند تا همه برسند و زکات همه را بدهد.‏

مساله 21 ـ ‏کسی که بدهکار است و مالی هم دارد که زکات آن واجب شده‏‎ ‎‏اگر بمیرد، باید اول تمام زکات را از مالی که زکات آن واجب شده بدهند بعد‏‎ ‎‏قرض او را اداء نمایند.‏


کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 182
مساله 22 ـ ‏اگر گندم و جو و خرما و کشمش که زکات آنها واجب شده،‏‎ ‎‏خوب و بد دارد، احتیاط واجب آن است که زکات هر کدام از خوب و بد را از‏‎ ‎‏خود آنها بدهد و از بد ندهد.‏

‎ ‎

کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 183