هجرت امام به پاریس

هجرت امام به پاریس

‏حضرت امام در نجف اشرف به رهبری خود ادامه می‌دادند و با صدور‏‎ ‎‏اعلامیه‌ و سخنرانی مردم ایران را بر ضد شاه و سرنگونی آن دعوت‏‎ ‎‏می‌کردند. تا این که حکومت بعث عراق به ایشان اخطار داد که یا از‏‎ ‎‏مبارزه با حکومت ایران خودداری کند و یا این که از این کشور خارج‏‎ ‎‏شود. امام دومی را انتخاب کردند و بلافاصله به طرف مرز کویت حرکت‏‎ ‎‏نمودند. اول تصمیم حضرت امام این بود که در یکی از کشورهای‏‎ ‎


کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 361
‏اسلامی مستقر بشوند و فعالیت‌شان را ادامه بدهند، ولی دولت کویت‏‎ ‎‏بی‌ادبی کرد و اجازه نداد ایشان وارد آن‌جا شود. از این رو، امام تصمیم‏‎ ‎‏گرفتند به پاریس سفر کنند.‏

‏معمولاً در کشورهای اروپایی مثل فرانسه، می‌گویند آزادی است و‏‎ ‎‏هر کس می‌تواند هر‌گونه فعالیتی را انجام بدهد و از نظر قانونی مانعی و‏‎ ‎‏مشکلی ندارد. امام با هواپیما به سمت پاریس حرکت کردند. در همان‏‎ ‎‏موقعی که در هواپیما یا در فرودگاه بودند، طی مصاحبه‌ای فرموده بودند:‏‎ ‎‏اگر دولت فرانسه هم مانع ورود من به آن کشور بشود از این کشتی به‏‎ ‎‏آن کشتی، در اقیانوس‌ها و در بالای آسمان‌ها با هواپیما سفر خواهم کرد‏‎ ‎‏و پیام مظلومیت مردم ایران را به گوش جهانیان خواهم رسانید.‏

‏این کارها در آن وقت، یک کار معمولی و عادی نبود. به نظر من یک‏‎ ‎‏دست غیبی در پشت پرده قرار داشت، ایشان یک مأموریت الهی پیدا‏‎ ‎‏کرده بودند. البته من نمی‌خواهم بگویم نعوذ بالله ایشان پیامبر یا نبی و یا‏‎ ‎‏امام معصوم بودند،‌ قطعاً هم نبودند. خود ایشان هم از این نسبت‌ها‏‎ ‎‏ناراحت و آزرده خاطر می‌شدند و اصلاً خوششان نمی‌آمد. مثلاً یک‏‎ ‎‏وقتی به ایشان گفته بودند که فلان کس به شما اعتقاد ندارد. امام در‏‎ ‎‏جواب فرموده بودند: مگر من اصول دین هستم که کسی به من اعتقاد‏‎ ‎‏داشته یا نداشته باشد؟ خوب نداشته باشد، چه می‌شود؟ منظورم این‏‎ ‎‏است که ایشان علاوه بر فراست ذاتی که داشتند، مورد تأییدات و‏‎ ‎‏الهامات خدای متعال هم بودند، فرشتگان الهی او را همراهی می‌کردند.‏‎ ‎‏یک فرد معمولی هرگز نمی‌تواند، این‌گونه کارهای با عظمت را در آن‏‎ ‎‏شرایط بسیار دشوار انجام بدهد.‏


کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 362
‏امام وقتی در پاریس مستقر شدند،‌ مصاحبه‌هایی انجام دادند.‏‎ ‎‏خبرنگاران از کشورهای اروپایی و غیراروپایی جهت مصاحبه به خدمت‏‎ ‎‏ایشان رسیدند و امام در سطح جهان، شهرت و معروفیت پیدا کرد، همه‏‎ ‎‏دنیا متوجه امام شدند. بیشتر کسانی که با ایشان ملاقات می‌کردند‏‎ ‎‏مجذوب امام می‌شدند. ایشان در ضمن صحبت‌ها و مصاحبه‌ها همچنان‏‎ ‎‏به سرنگونی رژیم شاه و تشکیل حکومت اسلامی تأکید می‌کردند. خیلی‏‎ ‎‏از ایران شخصیت‌های حوزوی و دانشگاهی به پاریس خدمت ایشان‏‎ ‎‏رسیدند تا در مورد شاه کوتاه بیایند. یکی از آن‌ها مرحوم شهید محراب‏‎ ‎‏آقای صدوقی بود. یادم هست که ایشان از طرف بعضی آقایان به پاریس‏‎ ‎‏رفتند تا به امام بگویند که قید «شاه باید برود» را از برنامه‌ها و‏‎ ‎‏بیانیه‌هایشان حذف کنند و مقداری در مورد شاه کوتاه بیایند. آقای‏‎ ‎‏صدوقی خودشان نقل می‌کردند، من هرچه با ایشان در این مورد صحبت‏‎ ‎‏کردم، قبول نکردند و فرمودند: شاه باید برود. این عین عبارتی بود که‏‎ ‎‏آقای صدوقی از امام نقل می‌کردند.‏

‏بالاخره در اثر مقاومت و ایستادگی حضرت امام و تأکید بر سرنگونی‏‎ ‎‏شاه، مردم ایران یک پارچه به ندای ایشان لبیک گفتند و شعار مرگ بر‏‎ ‎‏شاه و مرگ بر سلطنت پهلوی همه جای کشور را فرا گرفت. حتی به‏‎ ‎‏قول شاه، این شعار از کلاغ‌های اطراف کاخ سعدآباد و نیاوران هم به‏‎ ‎‏گوش او می‌رسید تا این که شاه در تاریخ 26 / 10 / 1357 مجبور شد از‏‎ ‎‏ایران فرار کند.‏

‎ ‎

کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 363