شهادت حاج آقا مصطفی

شهادت حاج آقا مصطفی

‏در آن روزی که حاج آقا مصطفی به رحمت خدا رفت من هنوز باخبر‏‎ ‎‏نشده بودم و مثل هر روز اول صبح از منزل بیرون آمدم تا به درس بروم.‏‎ ‎‏در میان راه دیدم یکی از آقایان برمی‌گردد، پرسیدم:‌ چه شده است؟‏‎ ‎‏گفت: حاج آقا مصطفی مرحوم شده و درس‌ها همه تعطیل است. بعد‏‎ ‎‏معلوم شد که قرار است در مسجد اعظم به خاطر همین، مجلس عزا و‏‎ ‎‏ترحیم برگزار شود. به‌طور دقیق یادم نیست این مجلس از طرف چه‏‎ ‎‏کسی بود،‌ ولی تمام مسجد اعظم و شبستان‌های اطراف و صحن مملو از‏‎ ‎‏جمعیت بود. در آن‌جا دیدم آقای شیخ صادق خلخالی بلند شد و با‏‎ ‎‏صدای رسا و محکم برای مردم صحبت کرد. از حضرت امام و حاج آقا‏‎ ‎‏مصطفی نام برد و از آن‌ها خیلی تجلیل کرد، در آن ایام کسی جرأت‏‎ ‎‏نمی‌کرد در مجلس عمومی نام امام را ببرد و بعضی‌ها هم از این جهت‏‎ ‎‏خوشحال بودند که الحمدلله امنیت و آسایش فراهم شده است؛ ولی آقای‏‎ ‎‏خلخالی این امنیت و آسایش آن‌ها را به هم زد. مردم و طلاب جوان‏‎ ‎


کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 349
‏وقتی نام امام برده شد سه صلوات بلند فرستادند و این صلوات چند بار‏‎ ‎‏تکرار و بعد به شعار تبدیـل شـد ـ آقای خلخالی مدتی با حاج آقا‏‎ ‎‏مصطفی هم بحث بود،  به علاوه آن دو با یکدیگر دوست بودند و‏‎ ‎‏خاطرات زیادی با هم داشتند ـ  سخنرانی او در تحریک مردم و طلاب‏‎ ‎‏خیلی مؤثر شد. او از شاگردان امام به حساب می‌آمد و آدم نترسی هم‏‎ ‎‏بود. زمانی هم با فدائیان اسلام همکاری داشت.‏

‏چند سالی بود که نام امام از مجالس و محافل عمومی کاملاً برچیده‏‎ ‎‏شده بود، ولی در این مجلس دوباره پس از چندین سال نام خمینی بر‏‎ ‎‏سر زبان‌ها افتاد، به قول حضرت امام این واقعه از الطاف خفیه الهی شد.‏‎ ‎‏مجالس ختم و تجلیل از حاج آقا مصطفی در شهرهای بزرگ مثل تهران،‏‎ ‎‏مشهد، اصفهان و جاهای دیگر نیز برگزار شد و نام و یاد امام خمینی‏‎ ‎‏دوباره فراگیر شد.‏

‏در این هنگام که رژیم شاه عصبانی شده بود، مقاله توهین آمیزی را‏‎ ‎‏با نام مستعار در روزنامه اطلاعات علیه حضرت امام چاپ کرد. من‏‎ ‎‏خودم این مقاله را خواندم، خیلی تند و بی‌ادبانه بود و اصلاً نمی‌شد آن‏‎ ‎‏تعبیرات را نقل نمود. امام هر چه باشد، حتی اگر او را به عنوان عالم و‏‎ ‎‏مجتهد هم قبول نداشته باشیم، حداقل مسلمان و سید اولاد پیامبر که بود‏‎ ‎‏و نباید این طور توهین و جسارت می‌شد. این موضوع باعث تحریک‏‎ ‎‏بیشتر مردم و طلاب بر ضد رژیم شاه شد و فریاد و سر و صدا ایجاد‏‎ ‎‏کرد. همان روز که 17 / 10 / 1356 بود،‌ درس‌های حوزه به عنوان اعتراض‏‎ ‎‏تعطیل شد. طلاب و فضلا به صورت خودجوش اجتماع کردند و‏‎ ‎‏تظاهرات به راه انداختند، بازار قم تعطیل شد، از این تاریخ دیگر‏‎ ‎


کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 350
‏درگیری‌ها و جنگ و گریز بین طلاب و ایادی ساواک شدت پیدا کرد و‏‎ ‎‏منجر به قیام 19 دی مردم قم شد. بعد قیام 29 بهمن مردم تبریز به وجود‏‎ ‎‏آمد و انقلاب اسلامی به مرحله اوج خود رسید.‏

‎ ‎

کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 351