جذابیت های شریعتی

جذابیت‌های شریعتی

‏دکتر شریعتی دل‌ربایی‌های زیادی داشت، کتاب‌ها و سخنرانی‌های او‏‎ ‎‏هنوز هم خیلی جالب است، البته حرف‌های زننده و یا صد درصد باطل‏‎ ‎‏هم دارد. با توجه به شرایط جامعه به خواب رفته آن روز که دانشگاه‏‎ ‎‏چرت می‌زد و دانشجویان به دنبال هوا و هوس بودند، در مجامع علمی‏‎ ‎‏و دانشگاهی نیز نه تنها اسمی از دین و دیانت و مذهب به چشم‏‎ ‎


کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 325
‏نمی‌خورد بلکه مطرح کردن این مسائل هم عیب به شمار می‌آمد، سخنان‏‎ ‎‏فردی که خارج دیده و تحصیلات فرنگی دارد و استاد جامعه‌شناسی‏‎ ‎‏دانشگاه است، درباره دین بزند، رسول خدا (ص) ، امیرالمؤمنین(ع)،‏‎ ‎‏اسرار حج و امام حسین(ع) بسیار جالب خواهد بود. بنابراین کتب و آثار‏‎ ‎‏شریعتی اگر دل کسی را برده باشد قابل سرزنش نیست.‏

‏جوان‌هایی که در حوزه مشغول تحصیل بودند و کسانی که روحیه‏‎ ‎‏روشنفکری داشتند، همه شیفته دکتر شده بودند. شاید بتوان گفت نصف‏‎ ‎‏حوزه را جذابیت شریعتی قبضه کرده بود، البته مخالف هم زیاد داشت.‏‎ ‎‏یادم هست یکی از آقایان اهل علم ـ که الآن در قم نیست ـ آن اوایل‏‎ ‎‏انتقادات زیادی به دکتر می‌کرد که از روی تقدّس هم بود. من می‌دانستم‏‎ ‎‏که او حرف‌های دکتر را ندیده است و برای این‌که ایشان را تا حدّی‏‎ ‎‏تعدیل کنم کتاب ‏‏حج‏‏ دکتر را به او دادم تا مطالعه کند. پس از اندکی‏‎ ‎‏دیدم به شدت مرید دکتر شده است. حتی در مجلسی دیدم از دکتر دفاع‏‎ ‎‏می‌کرد؛ فهمیدم تحت تأثیر قلم دکتر قرار گرفته است. بعداً او را در جای‏‎ ‎‏خلوتی گیر آوردم و کتاب دیگری از دکتر را به وی دادم و برخی نقاط‏‎ ‎‏ضعف و لرزش‌ها را نیز برایش نشان دادم. او پس از مطالعه آن دوباره‏‎ ‎‏ضدّ شریعتی شد، الآن هم خیلی داغ است.‏

‏این جذابیت به این خاطر است که معمولاً مردم به زیبایی گرایش‏‎ ‎‏دارند و به طور طبیعی زیبایی‌ها را دوست ‌دارند و به صحّت و سقم آن نیز‏‎ ‎‏کاری ندارند. دکتر شریعتی در میان آثارش حتی مطالب مخالف فتوای‏‎ ‎‏فقها هم دارد ولی چون آنها را در قالب زیبا ارائه داده است دل‌ها را‏‎ ‎‏می‌رباید و کسی نادرست بودن آنها را متوجه نمی‌شود و دنبال نمی‌کند.‏


کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 326
‏بعضی از کسانی که دکتر را ترویج می‌کردند، مجتهد مسلم بودند.‏‎ ‎‏بعضی از علمای قم که هم‌اکنون از مجتهدان فاضل هستند برای من نامه‏‎ ‎‏نوشتند یا پیام دادند که شنیده‌ایم شما به تهران می‌روید و طوری صحبت‏‎ ‎‏می‌کنید که به دکتر برمی‌خورد، آن‌ها تأکید داشتند که با دکتر کاری‏‎ ‎‏نداشته باشید و حرف‌هایتان را طوری تنظیم کنید که به ایشان برنخورد،‏‎ ‎‏چون وجودش فعلاً برای اسلام و مسلمین مفید است.‏

‏البته بنده هیچ‌گاه به طور مستقیم به سخنان ایشان کاری نداشتم. برای‏‎ ‎‏مثال او درباره توحید، نبوت و ختم نبوت صحبت کرده و کتاب نوشته‏‎ ‎‏بود. من هم صحبت می‌کردم و حرف خودم را می‌گفتم و با ادلّه و‏‎ ‎‏برهان، مطلب را عنوان می‌کردم. مریدهای او که کتاب‌های شریعتی را‏‎ ‎‏خوانده بودند خودشان می‌گفتند که حرف شما صحیح‌تر است ولی او‏‎ ‎‏توانسته جوانان را جذب کند و نباید شکسته شود.‏

‏مرحوم آقای پسندیده برادر حضرت امام نیز به دکتر نظر مثبت‏‎ ‎‏داشت. اصل آشنایی بنده با ایشان هم به این مسأله برمی‌گردد. مرحوم‏‎ ‎‏آقاشیخ علی ریحانی (از علاقمندان و معتمدان حضرت امام) که از این‏‎ ‎‏موضوع اطلاع داشت، یک روز به من پیشنهاد کرد به خدمت آقای‏‎ ‎‏پسندیده برسم و در این مورد با ایشان صحبت کنم.‏

‏بعد فهمیدم که وی در غیاب من، برای آقای پسندیده از بنده تعریف‏‎ ‎‏و تمجید کرده و کاملاً زمینه را آماده کرده است. به هر حال با‏‎ ‎‏مقدمه‌چینی‌ آقای شیخ علی ریحانی، خدمت آقای پسندیده رفتم، چون‏‎ ‎‏وارد اتاق شدم ایشان خیلی احترام کرد و تمام قد به پایم ایستاد. اندکی‏‎ ‎‏گذشت ایشان شروع به گله کردن از روحیات و عقاید مردم کرد که چه‏‎ ‎


کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 327
‏زمانه‌ای شده است! مردم به دین و روحانیت عقیده ندارند! من دیدم‏‎ ‎‏زمینه خوبی است؛ وارد بحث شدم و گفتم آقا! این برخورد مردم طبیعی‏‎ ‎‏است، باید هم این گونه باشد. پرسید چطور؟ گفتم: در محیطی که‏‎ ‎‏سخنگوی مسلمانان از اسلام سخن بگوید، بعد روحانیت را زیر سؤال‏‎ ‎‏ببرد باید همین‌طور باشد. حتی تا این حد که می‌گوید: مصدق طرح‏‎ ‎‏اقتصاد منهای نفت را داد، ما هم باید اسلام منهای آخوند را مطرح کنیم.‏‎ ‎‏آقای پسندیده جوشید و با عصبانیت تمام گفت: کی این حرف را‏‎ ‎‏می‌گوید؟ گفتم: آقای دکتر، گفت: دکتر؟ گفتم: بله! آقای دکتر. گفت: در‏‎ ‎‏کجا گفته است؟ گفتم: در کتاب ‏‏با مخاطب‌های آشنا‏‏، صفحه فلان. (البته‏‎ ‎‏این مطلب در چاپ اول کتاب بود، در چاپ دوم با موافقت دکتر حذف‏‎ ‎‏شد). عبارتی از این کتاب را حفظ بودم و برای آقای پسندیده خواندم،‏‎ ‎‏مثل اینکه آب سرد به سرش ریخته باشند از جوشش افتاد. بعد هم‏‎ ‎‏شنیدم خودشان به آثار شریعتی مراجعه کرده بودند و دیگر آن حمایت‏‎ ‎‏قبلی را نداشتند.‏

‎ ‎

کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 328