استقبال از امام در نجف

استقبال از امام در نجف

‏این تحلیل که گفتم تنها مربوط به رژیم شاه نبود،‌ بعضی از دوستان و‏‎ ‎‏شاگردان امام نیز این احتمال را می‌دادند که در نجف استقبالی از امام‏‎ ‎‏نشود و ایشان در انزوا بماند و از این جهت بسیار نگران بودند، ولی به‏‎ ‎‏لطف و عنایت خدای متعال همه این پیش‌بینی‌ها غلط از آب درآمد.‏‎ ‎‏وقتی امام وارد بغداد و کاظمین شدند و مردم عراق و علما و بزرگان‏‎ ‎‏باخبر گشتند، استقبال مناسب و پرازدحامی از ایشان کردند. مراجع بدون‏‎ ‎‏استثنا به دیدن امام آمدند و خیلی تجلیل و احترام از ایشان نمودند. امام‏‎ ‎‏هم به بازدید همه رفتند. آقای حکیم که در رأس مراجع نجف قرار‏‎ ‎‏داشت میانه خوبی با امام داشتند. وقتی آقای حکیم کسالت داشتند امام به‏‎ ‎‏عیادت ایشان رفته و به ایشان پیشنهاد کرده بودند جهت معالجه به ایران‏‎ ‎‏بروند و در ضمن اوضاع ایران را از نزدیک ببینند. بعد مسائل انقلاب را‏‎ ‎‏به میان آورده و از ایشان خواسته بودند، جلو بیفتند و ما هم پشت سرتان‏‎ ‎‏حرکت می‌کنیم. امام از این فرصت هم به نفع آرمان‌های انقلابی خویش‏‎ ‎


کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 274
‏استفاده کرده بودند و هدفشان این بود که مراجع نجف را بر علیه شاه‏‎ ‎‏ایران تحریک کنند. در این مجلس امام به قیام اباعبدالله الحسین(ع)‏‎ ‎‏استناد کرده بود. در مقابل آقای حکیم نیز به صلح و مدارای امام‏‎ ‎‏حسن(ع) در مقابل معاویه تکیه نموده بودند. با همه اختلاف نظر و‏‎ ‎‏سلیقه‌ای که در بعد سیاسی با هم داشتند ولی رابطه‌شان خوب و صمیمی‏‎ ‎‏بود، با سایر مراجع و اساتید نیز وضع همین بود.‏

‏بعد از اندکی امام در مدرسه آقای بروجردی در نجف، نماز جماعت‏‎ ‎‏اقامه کردند.‌ موقعیت این مدرسه در نجف شبیه مدرسه فیضیه در قم‏‎ ‎‏است؛ یعنی در نماز جماعت آن اغلب طلاب، فضلا و اساتید شرکت‏‎ ‎‏می‌کردند. این نماز از نظر کمّی و کیفی یکی از نماز جماعت‌های کم‌نظیر‏‎ ‎‏به شمار می‌آمد. سپس حضرت امام تدریس خارج فقه آن هم از باب بیع‏‎ ‎‏مکاسب را شروع نمودند. در بین فقها و اساتید مشهور است که بیع‏‎ ‎‏مکاسب از مشکل‌ترین ابواب فقه به شمار می‌آید و هر کسی نمی‌تواند‏‎ ‎‏وارد این میدان بشود و درست و حسابی از عهده این باب برآید، ولی‏‎ ‎‏ایشان قدرت فقاهتی خودشان را در این تدریس به نمایش گذاشت، با‏‎ ‎‏قلم خودشان هم نوشتند و در چند جلد نیز چاپ شد.‏

‏وقتی امام تدریس را در نجف شروع کردند،‌ بعضی از دوستان و‏‎ ‎‏شاگردان جوان به خاطر همان نگرانی که داشتند ـ مثلاً از درس امام‏‎ ‎‏استقبالی نشود ـ از قم به نجف رفتند تا درس ایشان خلوت نباشد. حتی‏‎ ‎‏بعضی‌ها رفتند و با خانواده در آن‌جا ماندگار شدند، ولی بعداً معلوم شد‏‎ ‎‏هیچ نیازی به این مسائل نبوده است. طلاب و فضلای جوان و حتی‏‎ ‎‏اساتید، از درس امام استقبال نمودند و در این درس حاضر شدند. ما‏‎ ‎


کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 275
‏مرتباً مسائل امام را در نجف تعقیب می‌کردیم و اخبار خوشایند و‏‎ ‎‏دلگرم‌کننده‌ای دریافت می‌نمودیم. ایشان در ضمن بحث بیع وقتی به‏‎ ‎‏موضوع «ولایت» می‌رسند از فرصت استفاده کرده، وارد بحث ولایت‏‎ ‎‏فقیه می‌شوند که آن زمان این ابحاث آن هم در حوزه نجف، کار هر‏‎ ‎‏فقیهی نبود؛ چون بعضی از آقایان از این حرف‌ها چندان خوششان‏‎ ‎‏نمی‌آمد. همه این‌ها نشانگر آن بود که ایشان در حوزه نجف از جایگاه‏‎ ‎‏والایی برخوردار است.‏

‎ ‎

کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 276