غیرتی بودن امام

غیرتی بودن امام

‏از خصوصیاتی که حضرت امام، حتی از همان دوران بچگی و جوانی هم داشتند، غیرتی بودن ایشان است که آدم را به یاد داستان حضرت موسی علیه السلام در قرآن می اندازد. وقتی حضرت موسی از کوه طور برگشت و دید امتش گوساله پرستش می کنند، از شدت ناراحتی ریش هارون را گرفت و کشید که قرآن می فرماید: یَجُرُّهُ إلَیْهِ.  سپس هارون گفت: ‌ای برادرم چه کار می کنی؟ ریش مرا ول کن؛ قَالَ یَابْنَ اُمَّ لا تَأخُذْ بِلِحْیَتِی؛  یعنی آبروی مرا جلوی مردم نبر! مفسران گفته‌اند: چون موسی غیرتی بود و عِرق دینی داشته، وقتی مسأله خدا و دین به میان می آمد، دیگر برادر و ‏

‏ ‏


کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 202

‏(یا بن‌ ام) نمی‌شناخت. زیرا می‌دید توحید به خطر افتاده و مردم به جای خدا، گوساله را پرستش می‌کنند. ‏

‏من این روحیه را در حضرت امام نیز مشاهده کردم. اگر مسأله ای پیش می آمد که گوشه اش به دین برمی خورد، فوری می خروشید و کتاب کشف اسرار ایشان بهترین شاهد بر این مطلب است. محتوای این کتاب اوج تعصب دینی و غیرتی بودن حضرت امام را نشان می دهد. ‏

‏امام در این کتاب از حریم اسلام، تشیع و حوزه های علمیه و روحانیت دفاع می‌کنند. این کتاب را امام در رد مطالب و اراجیف فردی نوشته است که قبلاً با آن فرد ارتباط و آشنایی داشته است. او پسر آقای شیخ مهدی پایین شهری بود. خود آقا شیخ مهدی صاحب کشف و کرامات بود. مثلاً می گفتند وقتی عقرب‌زده‌ها را پیش ایشان می‌آوردند، دست بر روی محل زخم می کشید و آن‌ها بهبود می یافتند. پسرش نیز که این اراجیف را نوشته بود، آدم درس‌خوان و با استعدادی بود، ولی در اثر ارتباطی که با حکومت داشته، منحرف می-شود و این مطالب را بر ضد حوزه و روحانیت می نویسد. به هر حال کتاب اسرار هزار ساله او غیرت دینی امام را به جوش آورد و قلم غیرتی امام را حرکت داد.‏

‏تمام پرخاش ها و تندی های ایشان از همین قبیل بود. وقتی مسأله دین می شد دیگر کسی را نمی شناختند، خودش بود و خدایش، دیگر هر کس جلو می آمد زیر پایش له می شد و از بین می رفت. در مسأله انجمن‌های ایالتی و ولایتی، ایشان واقعاً فهمیدند که می خواهند اساس اسلام را در این کشور از میان بردارند، بنابراین نتوانستند تحمل کنند و فوری صدایشان را بلند کردند. حتی بعد از پیروزی انقلاب در ماجرای ‏

‏ ‏


کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 203

‏آقای منتظری، وقتی دیدند، دارد به اسلام ضربه وارد می شود، با این‌که حاصل عمرشان بود ولی ایشان را کنار گذاشتند.‏

‎ ‎

کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 204