جایگاه قوای مسلح

جایگاه قوای مسلح

‏ ‏

‏ ‏

عبادت بودن شغل قوای مسلح

‏یکی هم شغل پاسداری را برای خودش انتخاب می کند. یکی هم‏

کتابقوای مسلح در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 23
‏شغل ژاندارمری را برای خودش انتخاب می کند. یکی هم شغل ارتش را‏‎ ‎‏انتخاب می کند. اینها اگر به وظایف خودشان عمل کنند، به‏‎ ‎‏وظایف انسانی خودشان عمل کنند، به اعتبار اینکه خدمتگزار اسلام‏‎ ‎‏هستند، خدمتگزار مملکت اسلامی هستند، حافظ کشور هستند،‏‎ ‎‏شغلشان یک عبادت است. و اگر خدای نخواسته کشته شدند، یک‏‎ ‎‏شهادت.(51)‏

23 / 2 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عملکرد قوای مسلح، موجب رضایت خدا

‏شما الآن سرباز اسلام هستید. درست مثل سربازهای زمان‏‎ ‎‏حضرت رسول با شما عمل می کنند و مقامتان عالی است و پیش خدای‏‎ ‎‏تبارک و تعالی، ارجمند هستید. این مملکت مال شماست و خودتان هم‏‎ ‎‏باید نگهش دارید. مهم رضایت خداست، که عمل شما موجب رضایت‏‎ ‎‏خداست. ان شاءالله خداوند همۀ شماها را در پیشرفت و پیروزی تأیید‏‎ ‎‏کند.(52)‏

26 / 2 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

قوای مسلح در رأس امور

‏اسلام وجود شما را مغتنم می شمارد و عزیز می شمارد. و تمام قوای‏‎ ‎‏مسلح باید بدانند که اسلام قوای مسلح را در رأس امور قرار می دهد.(53)‏

25 / 1 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اجر لشکریان اسلام

‏امروز هم که شما عزیزان با ارادۀ مصمم دفاع از حق خودتان و دفاع از‏‎ ‎‏کشور خودتان و دفاع از اسلام عزیز می کنید، همان اجر را دارید که‏

کتابقوای مسلح در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 24
‏لشکرهای صدر اسلام در اُحُد و خندق‏‎[1]‎‏ و سایر جبهه ها داشتند.(54)‏

6 / 4 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

خداوند مشتری مدافعان اسلام 

‏خداوند تعالی مشتری شماست. شما آنچه که داشتید، بزرگترین مئونه ای‏‎ ‎‏که داشتید و آن جان بود و روح، در راه خدا داده اید. چه آنهایی که شهید‏‎ ‎‏شدند و به لقاءالله ان شاءالله رسیدند و چه شما که حاضر برای‏‎ ‎‏شهادتید.‏‏(55)‏

28 / 1 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ایثار و اخلاص، بالاترین ارزشها

‏شما این اخلاصتان و این شهادت طلبی و این ایثار برای خداست که‏‎ ‎‏ارزش به شما داده است، و ارزش او را هیچ معیاری نمی تواند اندازه گیری‏‎ ‎‏کند. عزیزان من، حفظ کنید این نعمت را؛ خداوند به شما یک همچو‏‎ ‎‏نعمتی داده است که شما را با عنایت ذاتی خودش، با دست غیبی‏‎ ‎‏خودش متحول کرده است به یک انسانهای خالص برای خود، و‏‎ ‎‏انسانهایی که جان و هر چه دارند، در راه خدا ایثار می کنند و ‏اِنَّ الله َ اشْتَریٰ‎ ‎مِنَ الْمُؤمِنینَ اَنْفُسَهُمْ وَ اَمْوٰالَهُمْ بِاَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ‎[2]‎‏ آن جنتی که مشتری به شما‏‎ ‎‏عطا می کند، با جنتی که برای دیگران تحقق پیدا می کند، فرق دارد.‏‎ ‎‏امیدوارم که این جنت، جنت لقاء باشد. امیدوارم که مشتری شما، شما را‏‎ ‎‏در حضور خود پذیرایی کند. اولیای خدا در آن عالم هم که هستند، به‏‎ ‎‏غیر خدا سرگرم نیستند. نعمتهای بهشت را از آن می گذرند و متوجه به‏‎ ‎‏لقای حق تعالی هستند. و شما که جان نثاری دارید می کنید و ایثار‏

کتابقوای مسلح در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 25
‏می کنید و با ایدۀ شهادت به میدانهای جنگ می روید و از اسلام دفاع‏‎ ‎‏می کنید و از مکتب دفاع می کنید و کشورهایی را که ‏‏[‏‏چشم‏‎ ‎‏]‏‏طمع به این‏‎ ‎‏کشور دوخته اند مأیوس می کنید، همۀ اینها ارزشمند و بسیار ارزشمند،‏‎ ‎‏لکن آن اخلاص و محبت شما و آن ایثار در راه خدا، بالاترین ارزش است‏‎ ‎‏برای شما. آن ایثار و اخلاص است که حتی در ترازوی عالم غیب هم‏‎ ‎‏نمی شود که سنجش بشود. آن پیش خدای تبارک و تعالی سنجش‏‎ ‎‏می شود. و ما مفتخریم که در یک همچو برهه از زمان واقع شدیم، که مثل‏‎ ‎‏شما عزیزان در آنجا و در آن زمان و در آن مکان واقع شدید، و ما از هوایی‏‎ ‎‏تنفس می کنیم که شما از آن هوا تنفس می کنید. شما ایثارگرید و شما‏‎ ‎‏اخلاصمندید، شما بر نفس خود پیروز شدید و ما عقب ماندیم.(56)‏

28 / 1 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عجز الفاظ در ستایش قوای مسلح 

‏من الفاظ را و گفتار را ناقصتر از این می دانم که در ستایش از شما جوانان‏‎ ‎‏عزیز و همۀ ارگانهایی که در ایران خدمت می کنند، از ارتش و سپاهی و‏‎ ‎‏کمیته و بسیج و همۀ اینها، الفاظ کوتاه هستند که از شما برادران و از این‏‎ ‎‏چهره های نورانی مستعد برای شهادت مدیحه بگویند.(57)‏

3 / 9 / 61

*  *  *

‏ ‏

‎ ‎

مقام معنوی قوای مسلح 

اِنّ الْجَهٰادَ بٰابٌ مِنْ اَبْوٰابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ الله ُ لِخٰاصَّةِ اَوْلِیٰائِهِ‎[3]‎‏ (عن امیرالمؤمنین‏‎ ‎‏علیه السلام)‏

‏     این فضیلت بزرگ در بین فضایل بیشماری که برای مجاهدین‏

کتابقوای مسلح در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 26
‏ فی سبیل الله نقل شده بیشتر جلب توجه می کند.این واژه ها با همان‏‎ ‎‏معنای عرفی خود ـ نه اسرار الهی و عرفانی که دست ما از آنها کوتاه است ‏‎ ‎‏بی شک گفتار و نوشتار بشر عادی از بیان آنها عاجز است. این مدال الهی‏‎ ‎‏بر بازوان مجاهدان، چون خورشید در نزد صاحبان اسرار غیبی و ملکوتی‏‎ ‎‏می درخشد. مگر این جلوۀ همان خلقت نیست که ابراهیم خلیل الرحمن‏‎ ‎‏را مفتخر کرد؟ و بارقه ای از مقام حبیب اللهی نیست که در تارک افضل‏‎ ‎‏موجودات می درخشد؟ و مگر نازلۀ مقام ولیّ اللهی نیست از‏‎ ‎‏امیرالمؤمنین تا خاتم الاولیا که به آن اولیاءالله مشرف شده؟ اگر‏‎ ‎‏هست که هست با چه بیان می توان حول آن گردید، و با کدام چشم بشری‏‎ ‎‏می شود این جلوه را دید؟ پس بهتر اینکه من قاصر با تقدیم «السلام‏‎ ‎‏علیکم یا خاصة اولیاءالله »‏‎[4]‎‏ دم فرو بندم. و این کرامت بزرگ برای‏‎ ‎‏مجاهدان فی سبیل الله است، چه شهید یا پیروز شوند یا نشوند. و برای‏‎ ‎‏شهیدان، فضایل زایدالوصف دیگر است و برای پیروزمندان عزیز فضلی‏‎ ‎‏جداگانه. پیروزمندانی چون این عزیزان شورانگیز، از فرماندهان عزیز‏‎ ‎‏سپاه و ارتش تا سایر مجاهدان، تا سایر مبارزان و مجاهدان میدان دفاع و‏‎ ‎‏پیشتازان بسیج و کمیته و ژاندارمری و شهربانی، نیروهای مردمی و‏‎ ‎‏عشایری شجاع و دلیرکه در شکستن حصر آبادان تا شکستن دژ محکم‏‎ ‎‏خرمشهر تا فتح بزرگ محرّم، نقش اساسی داشتند.(58)‏

5 / 10 / 61

*  *  *

‏ ‏

 

عشق به محبوب حقیقی

‏آن بعد الهی عرفانی و آن جلوۀ معنوی ربّانی، که جانها را به سوی خود‏‎ ‎‏پرواز می دهد، و آن قلبهای ذوب شده در تجلیات الهی را با چه قلم و چه‏


کتابقوای مسلح در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 27
‏هنر و چه بیانی می توان ترسیم کرد. راستی این غربیان و شرقیان و‏‎ ‎‏غربزدگان و شرقزدگان و ملی گرایان این فداکاریها را با این بعد معنوی و‏‎ ‎‏روح عرفانی و عشق الهی با چه چیزی توجیه و تحلیل می کنند؟ اینجا‏‎ ‎‏عمل و جسارت مطرح نیست؛ انگیزه و روح و جهت لَدی الربّی آن مطرح‏‎ ‎‏است. عشق به محبوب حقیقی، که همه چیز را محو می کند و هر‏‎ ‎‏انگیزه ای غیر از عشق به او را می سوزاند، مطرح است.(59)‏

22 / 11 / 62

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تهذیب نفس 

‏من وقتی فکر این پاسدارها را، این ژاندارمری را، این ارتش را که در آن‏‎ ‎‏گرمای شدید خوزستان دارند برای اسلام خدمت می کنند ‏‏[‏‏می کنم‏‏]‏‏،‏‎ ‎‏واقعاً از خودم خجالت می کشم که ما چه هستیم و آنها چه هستند، ماها‏‎ ‎‏چکاره ایم و آنها چکاره اند. آنها تهذیب شدند ـ تا اندازه ای البته ـ و ما‏‎ ‎‏ماندیم در این صف نعال.‏‎[5]‎‏(60)‏

10 / 4 / 63

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عجز بیان در ترسیم مقام قوای مسلح 

‏زبان و بیان ما عاجز از ترسیم مقام بلند پایۀ عزیزانی است که برای اِعلای‏‎ ‎‏کلمۀ حق و دفاع از اسلام و کشور اسلامی جانبازی نموده اند.‏

‏     الفاظ و عباراتْ توان توصیف آنانی را که از بیت مُظلم‏‎[6]‎‏ طبیعت به‏‎ ‎‏سوی حق تعالی و رسول اعظمش هجرت نموده،وبه درگاه مقدسش بار‏‎ ‎‏یافته اند، ندارد. از مجاهدینی که سنگرهای نبرد را تبدیل به مساجد و‏‎ ‎‏میدانهای جهاد را با بانگ تکبیر مهبط‏‎[7]‎‏ ملائکة الله نموده اند، چگونه‏‎ ‎

کتابقوای مسلح در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 28
‏سخن توان گفت؟(61)‏

5 / 6 / 63

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اوج معرفت و عرفان رزمندگان

‏من هر وقت که چهرۀ اینهایی که دارند رو به جبهه ها می روند ملاحظه‏‎ ‎‏می کنم واقعاً از خودم خجالت می کشم که اینها به چه مقامی رسیده اند،‏‎ ‎‏به چه پایه ای از عرفان، چه پایه ای از معرفت رسیده اند که این طور با‏‎ ‎‏هیجان، این طور برای خدا رو به جبهه ها می روند.(62)‏

18 / 8 / 65

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تحیر از عظمت روح رزمندگان

‏من واقعاً وقتی که بعضی از جوانها را می بینم، بعضی از این صحبتهای‏‎ ‎‏جوانها را می شنوم، بعضی از این شادیهای آنها را می بینم در جبهه ها،‏‎ ‎‏می بینم که جایی که الان آتش است و هر روز آتشبازی است، اینها با‏‎ ‎‏سرافرازی و با عظمت روح و با شادی دارند پیش می روند، من متحیر‏‎ ‎‏می شوم و از این حسرت می برم که ما نرسیدیم به یک همچو مقامی.(63)‏

21 / 11 / 65

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

فرزندان دفاع مقدس، تاریخ مصور انقلاب

‏شما آیینۀ مجسم مظلومیتها و رشادتهای این ملت بزرگ در صحنۀ نبرد‏‎ ‎‏و تاریخ مصور انقلابید. شما فرزندان دفاع مقدس و پرچمداران عزت‏‎ ‎‏مسلمین و سپر حوادث این کشورید. شما یادگاران و همسنـگران و‏‎ ‎‏فرماندهان و مسئولان بیداردلانی بوده اید که امروز در قرارگاهِ محضر‏‎ ‎‏حق مأوا  گزیده اند.(64)‏

26 / 6 / 67


کتابقوای مسلح در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 29

کتابقوای مسلح در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 30

  • )) اُحُد یکی از نبردهای رسول اکرم(ص) و نام کوهی است در نزدیکی مدینه؛ و خَنْدَق نام یکی دیگر از نبردهای پیامبر با کفّار است که به جنگ «احزاب» نیز مشهور است.
  • )) «خدا، جان و مال اهل ایمان را به بهشت خریداری کرده است؛ (توبه / 111).
  • )) «جهاد، دری از درهای بهشت است که خداوند آن را برای اولیای خاص خویش گشوده است»؛ نهج البلاغه؛ خطبۀ 27.
  • )) «درود بر شما ای اولیای برگزیدۀ خدا».
  • )) پایین مجلس، آخر صف.
  • )) تاریک.
  • )) محل فرود، محل نزول.