هم دوره های امام

هم‌دوره های امام

‏از هم دوره های حضرت امام که از شاگردان حاج شیخ به شمار می‌آمدند، می‌توان از مرحوم آقا میرزا محمد ثابتی همدانی نام برد که عموی خانواده ما بودند. ایشان از شاگردان ممتاز و معروف حاج شیخ و مدرّس حوزه و از استعدادی قوی برخوردار بود، لکن در سن پنجاه سالگی در همدان سکته کرد و از دنیا رفت، همان‌طور که پدرش و پسرش نیز با سکته از دنیا رفتند. ظاهراً کسالت ارثی و خانوادگی داشتند.‏

‏از دیگر هم دوره های حضرت امام که در درس حاج شیخ با هم مأنوس بودند، مرحوم آخوند یعنی همان ملا علی معصومی همدانی بود. ‏

‏ ‏


کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 189

‏ایشان از علمای بزرگ حوزه قم به حساب می آمد و جزو مدرّسین سرشناس قم بود. بسیار پرمطالعه بود، با این‌که چشمشان خیلی نزدیک‌بین بود و کتاب را به فاصله پنج، شش سانتی چشمشان می‌آوردند ولی از مطالعه خسته نمی شدند. کم می خوابیدند و بیشتر کتاب می‌خواندند. یک عینک ته استکانی  به چشم می زد که خسته‌کننده بود، اما هرگز از مطالعه خسته نمی شد. اگر می فهمید یا می شنید کتابی نزد کسی هست که محتوای با ارزشی دارد، حتماً آن را به دست می‌آورد (حتی با التماس) و می خواند.‏

‏مرحوم آخوند کتاب ها و نوشتجات حضرت امام را می گرفت و مطالعه می کرد. از جمله کتاب اربعین ایشان را گرفته و قبل از چاپ استنساخ کرده بود. خودشان هم مرد اخلاقی بود. کتاب اربعین از جمله کتبی است که آدم را سر حال می آورد و من مثل اربعین ایشان ندیدم. محتوایش اگرچه چند حدیث سنگین دارد ولی نسبتاً روان است و آدم می‌تواند از آن چیزهایی بفهمد، مثل سرّالصلوه ایشان نیست که انصافاً خیلی ثقیل و سنگین است. ‏

‏به هر حال مرحوم آخوند خودش اهل این مسائل بود، در این وادی قدم می زد و صحبت ها و منبرهای  اخلاقی جالبی داشت. من یک ماه رمضان در همدان، خدمتشان بودم و از محضرش استفاده کردم. در وسط های منبرش بعضی از فرازهای نهج البلاغه و یا یک حدیث را می‌خواند و در این حال اشک از محاسنش مثل ناودان سرازیر می‌شد به همین خاطر بعضی حالت‌های اخلاقی و عرفانی را پیدا می کرد و از این جهت رابطه بسیار عاطفی و صمیمی بین امام و ایشان برقرار بود. ولی در ‏

‏ ‏


کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 190

‏مسائل انقلاب کنار کشید و سکوت اختیار کرد که موجب رنجش خاطر حضرت امام شد و در فصل های بعدی به آن اشاره خواهم کرد.‏

‎ ‎

کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 191