روش تدریس اخلاق

روش تدریس اخلاق 

‏در مورد شیوه تدریس اخلاق حضرت امام باید عرض کنم که ایشان شیوه خاص خودشان را داشتند؛ هم از نظر محتوا و هم از نظر طرز بیان و هم از بسیاری جهات دیگر، تفاوت زیادی با دیگران داشتند. من هم قبل از ایشان و هم بعد از ایشان در درس اخلاق های مختلف شرکت کردم و استفاده بردم، ولی درس اخلاق حاج آقا روح‌الله یک چیز دیگر بود. یک وقت آدم می خواهد، یک مطالبی را بفهمد یا استادی می خواهد چیزهایی را به شاگردانش بفهماند، در این صورت سر کلاس می آید، مطالب را می گوید و شاگردان نیز می نویسند، حفظ یا ضبط می کنند، کم‌کم خودشان استاد می‌شوند و آن مطالب را به همان صورت به دیگران منتقل می کنند، مانند پزشکی که معلوماتش را به این صورت به شاگردان و نسل-های بعد منتقل می کند. یک وقت هم، این دکتر در بیمارستان حاضر می شود و معلومات و تجارب خود را در عمل به کار می گیرد.‏

‏همان‌طور که می دانید طرز کار در کلاس و دانشگاه با طرز کار در بیمارستان فرق می‌کند. در کلاس تنها پای تخته می رود، مطالب را تدریس می کند و دیگر کار ندارد که چه کسی مریض است، چه کسی چه دارویی مصرف می کند، چه کسی سواد دارد یا ندارد! ولی وقتی همین دکتر به بیمارستان می آید به یکی‌یکی بیمارانش سرکشی می‌کند، تا ‏

‏ ‏


کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 159

‏بداند این مریض چه کسالتی دارد، چه دارویی باید مصرف بکند، در چه زمانی باید مصرف بکند، یا اگر مریض نیست و عقب‌مانده است، چطور باید او را یاری کرد؟ روش تدریس ایشان در اخلاق این‌گونه بود. طرز گفتارشان از نوع دوم بود. حتی وقتی درس اخلاقشان تعطیل شد و در ضمن تدریس فقه و اصول به مناسبت هایی چند جمله ای تذکر می دادند، یا در آغاز سال تحصیلی و نیز وقتی که می خواست درس ها در آخر سال تعطیل بشود، فرمایشاتی که داشتند از این سنخ بود. این‌طور نبود که ایشان یک درس اخلاق خشک و خالی بگویند و بعد تمام بشود و هر کس به خانه و حجره خود برگردد، نه، اصلاً مسأله درس در میان نبود، بلکه مهم معالجه کردن، تنزیه کردن و رو‌به‌راه کردن بود. به‌طوری که دیگر لازم نبود ایشان دائماً همراه آدم باشند و قدم به قدم او را هل بدهند ـ مثل بعضی از این تشکیلات صوفیه که این کار را می کنند ـ نه، ایشان شاگردانشان را طوری بار می آوردند و به گونه‌ای تنظیم می-کردند که وقتی راه می رفت احساس می کرد خودش هست که دارد راه می رود؛ درس اخلاق ایشان مدتی انسان را شارژ و آدم می کرد.‏

‏اتفاقاً اخیراً که کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل ایشان به دستم رسید و مطالعه کردم، دیدم معظم‌له در آن‌جا به این مطالب تأکید دارند و می فرمایند: این اخلاق های صوری و فرمولی (به تعبیر من) هرگز نمی‌تواند مفید و مؤثر باشد. بلکه باید کسانی که تحت تربیت اخلاقی قرار می گیرند را ‌تر و خشکشان کرد و طوری باید با این‌ها کار کرد که ساخته شوند، واکسینه شوند. اخیراً در بعضی نوشته های شهید مطهری هم دیدم که نظر ایشان در مورد شیوه تعلیم و تربیت و تدریس اخلاق ‏

‏ ‏


کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 160

‏حضرت امام، همین معنا است و قریب به این مضمون نوشته‌اند که تماس و رابطه حضرت امام با شاگردان و مستمعین در درس اخلاق، تماس و رابطه طبیب با مریض بود.‏

‏در این‌که ایشان استاد اخلاق کامل و جامع بودند شکی نیست، اما موضوع مهم این است ‌که باید من و دیگران خودمان را به طور کامل در اختیار ایشان قرار می دادیم تا معظم‌له روی ما کار کنند و مریضی و کسالت ما را معالجه و برطرف کنند و یا عقب‌ماندگی هایمان را تقویت و جبران نمایند، بنابراین هر نقص و کوتاهی هم اگر باشد از طرف ما بود.‏

‏خداوند در توصیف قرآن می فرماید: ذلِکَ الْکِتَابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدیً لِلْمُتّقِینَ یعنی، در هادی بودن قرآن حرفی نیست، ولی هر کسی نمی‌تواند از این هدایت بهره برداری کند. مثل فرستنده های رادیو و تلویزیون که بسیار قوی هستند، ولی اگر دستگاه گیرنده ما ضعیف یا خراب باشد نمی توانیم از برنامه های صدا و سیما استفاده بکنیم. حالا باید دید آنهایی که در درس اخلاق حضرت امام شرکت می کردند تا چه اندازه بهره گرفتند و استفاده کردند؟ معمولاً این گونه افراد در اقلیت هستند. آنهایی که پای منبرهای پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم علیه و خطبه های امیرالمؤمنین علیه السلام نیز می‌نشستند ، این طور بودند، «قلیل من عبادی الشکور».‏

‏با این حال می توانم بگویم که حداقل بیست درصد از تلامذه اخلاقی ایشان، تعلیم و تربیت خوبی دیدند و راه خودشان را یافتند. البته منافاتی ندارد که فردی خوب تربیت بشود ولی بعداً با افرادی همنشین و هم‌پیاله گردد یا کسالت دیگری برایش عارض شود که دوباره مسیر زندگی او ‏

‏ ‏


کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 161

‏تغییر یابد و افکار و عقاید دیگری پیدا کند. مثلاً وقتی که حجه‌الاسلام شد، طوری فکر کند و بعد که آیت‌الله شد طرز فکرش تغییر پیدا کند. در هر صورت مکتب اخلاقی و تربیتی امام رحمة الله، انصافاً انسان ساز و آدم‌ساز بود.‏

‎ ‎

کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 162