فعالیت های تقریبی
به تعبیر بعضی از آقایان، جهانبینی مرحوم آقای بروجردی خیلی وسیع بود. ایشان اغلب جهانی و بینالمللی فکر می کردند. آقای بروجردی هرگز روا نمی دانستند که حوزه و علوم حوزوی فقط محصور در قم و ایران باشد. بسیار مصمم بودند که اسلام و تشیع را در سطح جهان
کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 116
گسترش بدهند. یکی از چیزهایی که معظمله خیلی بر آن تأکید داشتند و حتی در روزهای آخر عمر مبارکشان که در رختخواب افتاده بودند، آن را پیگیری می کردند، مسأله وحدت بین مذاهب اسلامی بود. معروف است که در آن حالت کسالت مرتب سراغ آقای شیخ محمدتقی قمی را می گرفتند و از نتیجه فعالیتهای او می پرسیدند. آقای قمی نماینده ایشان در مجمع تقریب بین المذاهب الاسلامی در دانشگاه الازهر مصر بود. در آنجا کرسی تدریس داشت و فقه شیعه را تدریس می کرد. در اثر فعالیت های او و حمایت آقای بروجردی، فقه شیعه در دانشگاه الازهر رسمیت پیدا کرد و این خیلی با ارزش بود. در همین ایام که حال آقا وخیم بود، آقای قمی جهت دیدار با آقا به ایران آمده بود. اطرافیان نقل می کردند، وقتی آقای بروجردی چشمشان را باز می کردند، مرتب از آقای قمی و کارهای او سؤال می-کردند، این نشان می داد که این کار باید ادامه داشته باشد و جای او در مصر خالی نشود.
در همین رابطه آقای بروجردی با آقای شیخ محمود شلتوت، رئیس دانشگاه الازهر، ارتباط مستمر داشتند و نامههایی به همدیگر نوشتند. خیلی دلشان می خواست وحدت بین شیعه و سنی برقرار شود و سوء تفاهمات از بین برود. می فرمودند: بیشتر مفاسد از این جهت است که شیعه و سنی همدیگر را نمی شناسند، با همدیگر ارتباط ندارند، از طرفی هم دشمنان تلاش می کنند، یک چیزهایی از شیعه بر ضد آنها می گویند و یک چیزهایی هم از سنی ها بر ضد شیعیان درست می کنند برای اینکه تفرقه ایجاد کنند. ما باید بکوشیم همدیگر را خوب بشناسیم، آنها ما را بشناسند و همینطور ما آنها را بشناسیم.
کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 117
ایشان خیلی عیب می دانست و تأسف می خورد که کتب فقهی ما در کتابخانه های برادران اهل سنت وجود ندارد، ولی کتب فقهی اهل سنت در کتابخانه های عمومی و خصوصی ما پر است. کتاب ها و تألیفات علما و فقهای شیعه، مملو از آرا و نظرات علمای اهل تسنن است. مثلاً شیخ طوسی و علامه در آثارشان اغلب آرای اهل سنت را نقل می-کنند، خود آیتالله بروجردی نیز همینگونه بودند. وقتی مسائل فقهی را مطرح میکردند، مانند شیخ طوسی، علامه و دیگران، به نظرات و آرای علمای اهل سنت اشاره می نمودند و آنها را مورد دقت و بررسی قرار می دادند. آقای بروجردی در این خصوص مبانی منحصر به فردی داشتند و میفرمودند: فقه شیعه بدون شناخت از فقه اهل سنت، نمی تواند درست باشد و مختل است و محکم نیست. حتی برای اثبات آن گاهی مواردی را مثال می آوردند و می فرمودند: مثلاً این روایات یا این سؤالی را که از امام صادق علیه السلام کردند، در مقابل نظریه خاصی است که در آن زمان علمای اهل سنت داشتند و تا انسان این نظریه خاص را نداند و نفهمد، معنای درست این روایات را نمیتواند بفهمد؛ یعنی به عبارتی فقه شیعه را در حاشیه فقه اهل سنت می دانستند و این کلام متین و درستی است.
کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 118