حضور بزرگان در بیت

حضور بزرگان در بیت

‏وقتی آیت‌الله بروجردی کاملاً در قم مستقر شدند، جهت تقویت ایشان، اساتید و بزرگان در بیت معظم‌له حضور پیدا می کردند و در اداره بیت نقش داشتند. مرحوم آیت‌الله محقق داماد با این‌که یک شخصیت سرشناس بود ولی جهت حمایت از آقای بروجردی به منزل آقا رفت و آمد داشت و در درس ایشان نیز حاضر می شد. همین‌طور حضرت امام و آیت‌الله گلپایگانی هم در درس شرکت می کردند و هم به بیت رفت و آمد می‌کردند. البته حضرت امام یک مقدار بیشتر به این موضوع اهمیت می‌دادند و علاوه بر حضور، در اداره بیت هم کمک می کردند. با این‌که آن ایام ایشان (به عنوان حاج آقا روح الله) از اساتید سطوح عالی و خارج به شمار می آمدند ولی با این حال جهت تقویت آقای بروجردی به این کار اهتمام داشتند؛ چون موردی پیش آمد و من متوجه این موضوع شدم.‏

‏آن ایام به همدان رفته بودم، وقتی می خواستم به قم بازگردم آقایی به ‏

‏ ‏


کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 105

‏نام حاج آقا تقی ایزدی که در همدان روحانی بود و در بازار تجارت داشت ـ مرد ثروتمندی بود و هر سال وجوه شرعی پرداخت می کرد ـ به من گفت: در همدان مقلد آقای بروجردی زیاد شده است و مرتب به من مراجعه می کنند ولی من از ایشان اجازه ندارم. شما از طرف من اجازه ای از ایشان بگیرید، اگر اجازه شفاهی هم باشد، کافی است.‏

‏وقتی به قم آمدم، چند مرتبه به منزل آقای بروجردی رفتم تا موضوع را خدمت ایشان عرض کنم، اما چون جمعیت زیاد بود، نتوانستم. ایشان مقداری سنگینی شنوایی هم داشتند و بایستی بلند صحبت می کردم، این هم در حضور اساتید و بزرگان نمی شد. هر بار رفتم چند نفر از جمله حضرت امام در بیت حضور داشتند، در نهایت ناچار شدم به صورت کتبی بنویسم، نوشتم و آماده کردم. یکی دو بار هم رفتم، اما موقعیت مناسب نشد تا این‌که یک روز که از درس به منزل برمی گشتند، من هم دنبال درشکه ایشان به راه افتادم، وقتی که از درشکه پیاده شدند تا به منزل بروند، باز اطرافشان را جمعیت گرفتند، چون می خواستند از دالان منزل وارد حیاط شوند، زود جلو رفتم، نامه را باز کردم و در مقابل ایشان قرار دادم. آقا متن نامه را خواندند ـ یک حالت ملکوتی داشتند، سرشان را تکان نمی دادند، اغلب چشمهایشان حرکت می کرد. سپس چشمشان را گردانیدند و فرمودند: این آقا را در قم چه کسی می-شناسد؟ عرض کردم: حاج آقا روح الله خمینی. قبلاً هم در این مورد با حاج آقا روح الله صحبت کرده بودم و حضرت امام نسبت به آن آقا اطلاعات لازم را داشت. آقای بروجردی فرمودند: احسنت! هم خط خوبی دارید و هم انشایت خوب است، حالا که این جوری شد، فردا بیا، جواب نامه ات را بگیر. ‏

‏ ‏


کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 106

‏صبح فردای آن روز به نماز مرحوم آیت‌الله سید احمد زنجانی در بالا سر حرم رفته بودم. معمولاً حضرت امام نیز مرتب به نماز ایشان می‌آمدند، با هم رفیق بودند. بعد از نماز می خواستم برگردم که حاج آقا روح الله مرا صدا کردند و فرمودند: آدرس آن آقا را در همدان بدهید تا برایشان بفرستیم، من اجازه نامه آقا را نوشتم، آماده است. عرض کردم: آقا شما اجازه را مرحمت کنید، من خودم آن را می فرستم و ایشان اجازه آقا را دادند. این نشان می داد که حضرت امام در آن وقت در بیت آقای بروجردی، جزو ارکان به شمار می آمدند.‏

‎ ‎

کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 107