علل گرایش به رضاخان
چند عامل مهم باعث شد که مردم در اوایل سلطنت رضاخان به او تمایل پیدا کردند. اول، ایجاد امنیت ظاهر بود که قبلاً توضیح دادم. دوم اینکه قبل از سلطنت رضاخان، پادشاه و شاهزادگان قاجار هر ظلمی را که دلشان میخواست در حق مردم روا میداشتند. شما فقط ظلالسلطان
کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 81
فرزند ناصرالدین شاه را در نظر بگیرید؛ او شکنجههای قرون وسطایی را در شیراز و اصفهان به کار میگرفت. هر روز چند نفر را شکنجه یا اعدام میکرد؛ به طوری که هر کدام از اعیان و اشراف و شاهزادگان قاجار در منازل و قصرهای خود شکنجهگاه و زندان مخصوص داشتند. به علاوه بیشتر آنها به جز عیاشی و خوشگذرانی کار دیگری نداشتند. اغلب شهرها و روستاهای خوش آب و هوا، تیول شاهان و شاهزادگان بود.
از سوی دیگر خوانین با شاهزادگان دست به یکی کرده بودند و به رعیتها ظلم میکردند. در برخی از روستاها که یک خان، میهمان خان روستای دیگری میشد، میزبان برای پذیرایی از میهمان و تفریح و خوشگذرانی او، رعیتهای خود را هدف تیر وی قرار میداد. آدمها و رعیتها از گاو و گوسفند ارزش کمتری داشتند. در برخی از روستاها سینه زنان را میبریدند. عروس در شب اول به خان یا به پسر او اختصاص داشت و این رسم مقبول بود.
از طرفی فقر و فلاکت سرتاسر کشور را فرا گرفته بود. افراد زیادی بودند که از صبح تا شب در کوچهها و خیابانها گشت میزدند، آشغال و زبالههایی را که برای سوخت حمامهای عمومی قابل استفاده بود جمع میکردند. حمامیها نیز هر گونی آشغال را به قیمت یک قران یا دو قران میخریدند. از این آدمها زیاد بودند، از صبح تا شب در خیابان پرسه میزدند، وقتی هم که شب به خانه برمیگشتند حتی نان خالی برای سیر کردن شکم زن و بچههایشان نداشتند.
همه این نابسامانیها با حاکمیت قزاقی به نام رضاخان مصادف شد که شعارهایش این بود که میخواهد علم و صنعت به کشور بیاورد و کشور
کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 82
را بر مبنای فرهنگ غرب، زیبا و آباد کند و امنیت برقرار نماید. از طرفی از شعارهایی مانند: «شاه سایه خداست» و «سلطنت موهبت الهی است» نیز بهرهبرداری کامل نمود. از زمان قاجار روی این شعارها کار شده و آنها را تبدیل به یک فرهنگ کرده بودند، مردم نیز پذیرفته بودند. چنانکه یادم هست کنار حرم حضرت عبدالعظیم، مقبرهای برای ناصرالدین شاه ساخته بودند و مجسمه او را به صورت برجسته روی آن کنده بودند. وقتی مردم به زیارت حضرت عبدالعظیم میرفتند، مقبره ناصرالدین شاه را نیز زیارت میکردند. همینطور قبر شاه عباس دوم و فتحعلی شاه در جوار حرم حضرت معصومه علیهما السلام این وضعیت را داشت. آنان برای فریب مردم، برای امام حسین علیه السلام شعر میسرودند، روضه بر پا میکردند؛ رضاخان نیز در اوایل برای اینکه حکومتش را تثبیت کند، از این فریبکاریها انجام داد. از جانب دیگر با ایادی خودفروختهاش، فرهنگ غرب را دلربا و فریبا و تنها عامل پیشرفت و ترقی برای ملت ایران معرفی نمود.
البته تبلیغات خیلی مؤثر است، با کمک همین مسائل بود که فرهنگ غرب را در کشور حاکم کردند. اکنون هم اگر کسی همان تبلیغات فرهنگی و تهاجم فرهنگی را دنبال کند شاید مردم باز هم به او روی بیاورند. آنان در این دویست سال، گویندگان و نویسندگان را در خدمت گرفتند و مرتب به گوش ملت خواندند. بنابراین طبیعی است که فرهنگ غرب در اذهان مردم، خوب جلوه بکند؛ به این خاطر، فعالیتهای ضددینی رضاخان برای همه ناراحتکننده نبود. حالا شاید حدود بیست درصد از مردم بودند که دین داشتند، تعصب داشتند و با دیدن آن برنامهها دقمرگ میشدند.
کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 83