اجازه از مراجع
مراجع عظام تقلید و اساتید بزرگ در قم، گاهی اجازهنامه کتبی از قبیل اجازه اجتهاد، نقل حدیث و یا اجازه در امور حسبیه به شاگردان خود میدهند، من چون نیازی به این امور نداشتم، نگرفتم. یک وقت مرحوم آقای اراکی به من فرمودند: یک چیزی برای شما بنویسم، عرض کردم:
کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 12
من که نمیخواهم به جایی بروم تا نیازی به این امور داشته باشم. شما همین قدر که بنده را مجاز میدانید، کافی است. فرمودند: مجازید. در اوایل مرجعیت حضرت امام وقتی در خدمتشان بودم، این موضوع مطرح شد، ایشان فرمودند: جایی میخواهید بروید؟ گفتم: نخیر، قم هستم و اجازه کتبی نمیخواهم. فرمودند: مجازید. از آقای گلپایگانی نیز به صورت شفاهی اجازه داشتم. همین طور از آقای سیستانی و آقای صافی اجازه شفاهی دارم. آقای شیخ علی افتخاری که مرد بسیار وارستهای است و امام جماعت مدرسه آقای گلپایگانی میباشد، به نمایندگی از آقای سیستانی به من اجازه داد. بنابراین بنده از هیچ یک از آقایان مراجع اجازه کتبی ندارم، همه به صورت شفاهی است.
کتابپرتو آفتاب: خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچیصفحه 13