ضمائم: تاریخچه مختصر فلسطین

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏               ‏ضمائم

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

تاریخچه مختصر فلسطین


کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 209


کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 210

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

نگاهی به تاریخ قدیم سرزمین فلسطین تا ظهور اسلام

‏سرزمین فلسطین که در قدیم کنعان نام داشت دارای 25000 کیلومتر مربع مساحت و در‏‎ ‎‏ساحل شرقی دریای مدیترانه و در مجاورت کشورهای مصر، سوریه، اردن و لبنان قرار‏‎ ‎‏دارد. فلسطین سرزمینی حاصلخیز و دارای آب و هوای معتدل است. این منطقه محل‏‎ ‎‏ظهور پیامبران بزرگی چون عیسی(ع)، موسی(ع) و محل عبور و زندگانی حضرت‏‎ ‎‏ابراهیم(ع) بوده است و از نظر موقعیت ژئوپلتیک نیز بسیار حساس و استراتژیک است.‏

‏     شهر اورشلیم یا بیت المقدس قدیم بر فراز تپه هایی بنا گردیده که با معبد یهوه بر‏‎ ‎‏بالای کوه موریا قرار دارند. بیت المقدس از مکانهای مهم فلسطین است که کوه صهیون‏‎[1]‎‎ ‎‏و کوه زیتون از شرق و غرب آن را احاطه کرده اند. ‏

‏     تاریخ پرماجرای فلسطین با نام و یاد انبیای سلف آغاز می شود. نام حضرت یعقوب،‏‎ ‎‏اسرائیل بود و بنی اسرائیل فرزندان یعقوب هستند که حدود سیزده قرن قبل از میلاد،‏‎ ‎‏مقتدر بوده اند و در هنگام حکومت فرعون بر مصر و پیش از ظهور موسی(ع)،‏‎ ‎‏اسرائیلیان جمعیت انبوهی پیدا می کنند. چهارصد و سی سال پس از ورود یعقوب به‏‎ ‎‏مصر، حضرت موسی، قوم بنی اسرائیل را از سرزمین مصر برای بردن به ارض موعود،‏‎ ‎‏به حرکت درآورد که پیمودن این مسافت چهل سال به طول انجامید و حوادث عدیده ای‏

کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 211
‏اتفاق افتاد؛ از جمله آنکه وقتی موسی(ع) چهل روز از قوم خویش غایب شد تا الواح‏‎ ‎‏دهگانه را برای هدایت مردم بیاورد، قوم وی دوباره به بت پرستی روی آوردند که به‏‎ ‎‏خاطر این نافرمانی بود که چهل سال در بیابانها سرگردان شدند. و موسی در این دوران‏‎ ‎‏طولانی از هدایت قوم فروگذار نکرد، اما بنی اسرائیل بارها دست به طغیان و تجاوز‏‎ ‎‏زدند. پس از موسی(ع)، یوشع جانشین وی برای عبوردادن بنی اسرائیل از اردن مهیا شد‏‎ ‎‏و پس از آنکه این قوم به شهرهای جدید رسیدند، دست به غارت و کشتار اهالی زدند که‏‎ ‎‏پادشاه اورشلیم با شاهان پنج شهر دیگر متحد شده و با یوشع و بنی اسرائیل جنگیدند که‏‎ ‎‏همگی شکست خورده و توسط بنی اسرائیل به دار آویخته شدند. اما قوم فلسطین در‏‎ ‎‏مقابل آنان مقاومت کرد و سرانجام بنی اسرائیل را مغلوب ساخت. طی چند جنگ خونین‏‎ ‎‏قوم فلسطین همواره بر آنان پیروز می شد. اما پس از جنگهای فراوان، سرانجام‏‎ ‎‏بنی اسرائیل قدرت گرفته و بر شهرها مسلط شدند و در حدود هزار سال پیش از میلاد،‏‎ ‎‏حضرت داوود توانست اورشلیم را از دست فلسطینیان خارج کند و بیت المقدس یا خانه‏‎ ‎‏خدا را در آنجا بنا کند، که این بنا توسط حضرت سلیمان تکمیل شد. بیت المقدس،‏‎ ‎‏حدود 1100 سال پس از بنای کعبه در مکه به دست ابراهیم(ع) و 970 سال پیش از‏‎ ‎‏میلاد مسیح ساخته شد. حضرت داوود با چهارده نسل شجره اش به حضرت ابراهیم‏‎ ‎‏بنیانگذار کعبه می رسد و به روایت انجیل متی، حضرت عیسی(ع) پس از 28 نسل،‏‎ ‎‏شجره اش به داوود ختم می شود و بدین ترتیب مکه (کعبه) حرم اول و مسجدالاقصی‏‎ ‎‏(قدس) حرم دوم موحدان گردید.‏

‏     تابوت عهد: تابوت عهد که به روایت مسلمین همان جعبه ای است که مادر موسی‏‎ ‎‏وی را در آن نهاد و روانه آب رود نیل ساخت، و بعد موسی الواح و زره و نشانه های‏‎ ‎‏نبوت خویش را در آن قرار داد که کسی مجاز به دست زدن بدان نبود و این تابوت را در‏‎ ‎‏زمان حضرت داوود پوششی از طلا در داخل و خارج آن کشیدند و آن را به کوه صهیون‏‎ ‎‏آوردند و برای نگهداری آن قربانگاهی بنا نمودند. این تابوت مدتی به دست فلسطینیان‏‎ ‎‏فاتح افتاده بود که دوباره آن را به بنی اسرائیل بازگرداندند و تا زمان حضرت سلیمان در‏‎ ‎‏کوه صهیون نگهداری می شد. اما پس از تکمیل بنای بیت المقدس تابوت را به قدس‏

کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 212
‏انتقال دادند. سلیمان، چهل سال سلطنت کرد و آرامش را به قدس بازگردانید؛ اما پس از‏‎ ‎‏او دوباره ظلم و غارت بنی اسرائیل آغاز شد. حدود 730 سال پیش از میلاد شلمنصر به‏‎ ‎‏اسرائیل تاخت و عده ای از آنان را اسیر کرد و به جای آنها بابلیان را در سرزمین‏‎ ‎‏اسرائیلیان اسکان داد و دوباره کشور یهود در زمان بخت النصر در سال 586 پیش از‏‎ ‎‏میلاد مورد حمله آشوریان قرار گرفت که منجر به انحطاط و اسارت بنی اسرائیل شد.‏‎ ‎‏پادشاهی یهود برانداخته شد و مردم اسرائیل پراکنده یا اسیر بابل گشتند و مهاجمین‏‎ ‎‏معبد سلیمان را ویران ساختند.‏

‏     با ورود بنی اسرائیل و قوم یهود به فلسطین در 480 سال پیش از بنای قدس (تقریباً‏‎ ‎‏1300 سال قبل از میلاد مسیح) به رهبری یوشع بن نون این سرزمین روی خوشی ندیده‏‎ ‎‏و تا اکنون که 3300 سال می گذرد هنوز فلسطین به آرامش نگراییده است.‏

‏     پیامبران بعدی یهود مانند: ارمیا، اشعیا، دانیال (که مزار او در شوش است) و... که‏‎ ‎‏شاهد ویرانی اورشلیم و رنج و اسارت یهود بودند و آنان را دلداری می دادند، پیوسته‏‎ ‎‏وعدۀ رهایی و بشارت ظهور منجی بزرگ ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ می دادند که اشعار و سخنان آنان در عهد‏‎ ‎‏عتیق مضبوط است. در این زمان کورش پادشاه هخامنشی از مشرق ظهور کرد و‏‎ ‎‏سرزمینها را یکی پس از دیگری مسخر خود می ساخت که این امر سبب خوشحالی‏‎ ‎‏یهود و رهبران آنها شد. سرانجام کورش، بابل را نیز تسخیر کرد و یهود و بنی اسرائیل را‏‎ ‎‏آزاد ساخت و به فلسطین و اورشلیم بازگرداند. کورش با همه اقوام و مذاهب مدارا‏‎ ‎‏می کرد و به دستور او خانه خدا دوباره بازسازی شد. آسایش اورشلیم تا پایان سلطنت‏‎ ‎‏داریوش سوم ادامه داشت تا اینکه اسکندر مقدونی در حدود 323 سال پیش از میلاد،‏‎ ‎‏حمله به ایران، مصر، سوریه، و فنیقیه و فلسطین را آغاز کرد و ویرانیها و قتل و غارت‏‎ ‎‏فراوانی به بار آورد و گنجینه های ایران را به غارت برد. او به انتقام ویران کردن آتن توسط‏‎ ‎‏خشایارشا، تخت جمشید را به آتش کشید و امرای خود را حاکم بر شهرهای فتح شده‏‎ ‎‏گردانید.‏

‏     پس از اسکندر، جانشینان او بر فلسطین مسلط شدند. از سال 63 قبل از میلاد، دوره‏‎ ‎‏تسلط رومیان آغاز شد که پس از جنگهای فراوان، بر ارمنستان و قسمتی از آسیا و افریقا و‏

کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 213
‏سپس سوریه و فلسطین حمله بردند، دوازده هزار یهودی را کشتند و دیوارهای شهر را‏‎ ‎‏ویران ساختند.‏

‏     در چنان شرایطی برای یهودیان، ظهور مسیح امید و آرزوی مردمان آن دیار بود تا‏‎ ‎‏آنان را نجات بخشد. عیسی(ع) هنگامی که از ناصره واقع در استان جلیل (موطن اصلی‏‎ ‎‏خود و خانواده اش) همراه با شاگردانش (حواریون) به سوی اورشلیم به حرکت درآمد‏‎ ‎‏کرامات فراوانی از وی ظاهر شد که در کتب انجیل به تفصیل آمده است. حضرت‏‎ ‎‏عیسی(ع) به معبد رفت و همه روزه به تعلیم و تعلم می پرداخت به همین دلیل، ملایان‏‎ ‎‏یهود بدو حسادت ورزیده و می خواستند او را از میان بردارند. سرانجام به فتوای شورای‏‎ ‎‏یهود و جوسازیهای شدید آنان، حضرت عیسی(ع) توسط حکمران رومی سرزمین‏‎ ‎‏یهودا (که اتفاقاً این حکمران به مسیح علاقه مند بود) اعدام و مصلوب شد. البته قرآن‏‎ ‎‏کریم، مصلوب شدن عیسی را نفی کرده و می گوید «خداوند او را به سوی خویش بالا‏‎ ‎‏برد، مسیح را نه کشتند و نه بر دار کشیدند بلکه بر آنها اینگونه مشتبه شده است». در هر‏‎ ‎‏حال مسیح جاودانه شد و پیروان فراوانی یافت. حکام رومی که نسبت به مسیح ابراز‏‎ ‎‏علاقه می نمودند از آن پس در مورد یهودیان سختگیریهای زیادی اعمال کردند که منجر‏‎ ‎‏به شورشهای زیادی از سوی یهودیان و کشتار وسیع آنان به وسیله رومیان شد.‏

‏     در سال هفتاد میلادی، تیتوس فرزند امپراتور روم با هشتاد هزار سرباز، اورشلیم را‏‎ ‎‏محاصره کرد و پس از چند ماه مقاومت یهودیان، سرانجام رومیان فاتح شدند و قوم یهود‏‎ ‎‏دوباره آواره شدند. حدود سیصد سال پس از مصلوب ساختن مسیح که کنستانتین‏‎ ‎‏(قسطنطین کبیر 306 ـ 337 م.) امپراتور روم، دین مسیح را پذیرفت و این مذهب را‏‎ ‎‏رسمی اعلام کرد، دوباره به اورشلیم توجه خاصی شد. چون بیت اللحم را زادگاه مسیح و‏‎ ‎‏محلی می دانستند که قبر او را در خود دارد از این پس، اورشلیم مرکزیتی برای مسیحیت‏‎ ‎‏نیز گردید و کلیساهای زیادی ساخته شد. از سال 135 میلادی تا بیش از پنج قرن فقط‏‎ ‎‏عده قلیل و انگشت شماری یهودی در بیت المقدس زندگی می کردند.‏

‏     در زمان خسرو دوم پادشاه ساسانی، جنگ میان امپراتوری ایران و روم از 604 تا‏‎ ‎‏630 میلادی به وقوع پیوست که سپاهیان ایران، روم را شکست داده و با راهنمایی‏

کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 214
‏یهودیانی که با ایران همکاری می کردند اورشلیم (فلسطین) را فتح کردند؛ اما پس از مرگ‏‎ ‎‏خسرو پرویز، این سرزمین دوباره به دست مسیحیان افتاد.‏

‏ ‏

بیت المقدس پس از اسلام

‏پس از بعثت حضرت محمد(ص)، در سیزده سال اول بعثت که پیامبر در مکه زندگی‏‎ ‎‏می کرد، مسجدالاقصی در بیت المقدس قبله اول مسلمین بود و پس از مهاجرت به مدینه‏‎ ‎‏در سال دوم در مسجد بنی سلمه در شهر مدینه، به فرمان خداوند، قبله مسلمین از‏‎ ‎‏مسجدالاقصی به مسجدالحرام (خانه کعبه در مکه) تغییر یافت که شاید خلع سلاح‏‎ ‎‏کردن یهود به خاطر اینکه مسلمانان را به دلیل نمازگزاردن به قبله آنان تحقیر می کردند از‏‎ ‎‏مهمترین دلایل آن بوده است.‏

‏     پس از رحلت پیامبر، در زمان خلیفه اول، او سپاهی را روانه سوریه و فلسطین کرد که‏‎ ‎‏با درگذشت او، در زمان خلیفه دوم، سوریه و بیت المقدس به دست مسلمین افتاد و‏‎ ‎‏رومیان در آنجا شکست خوردند. اهالی شهر مقاومت زیادی کردند اما طولانی شدن‏‎ ‎‏محاصره و مشکل غذا و شیوع بیماری و... آنان را مجبور به تسلیم شدن کرد. خلیفه دوم‏‎ ‎‏با مرکب و لباسی بسیار ساده وارد شهر شد که تعجب اهالی را برانگیخت و قرارداد صلح‏‎ ‎‏منعقد شد. خلیفه نسبت به اهالی رفتار بسیار ملایمی داشت و از آن سال (یعنی سال 15‏‎ ‎‏هجری) فلسطین در دست مسلمانان بود. در معاهده صلح، مسیحیان در اعمال مذهبی‏‎ ‎‏خود آزاد بودند. ساکنان این شهر را عمدتاً مسلمانان عرب تشکیل می دادند و برای‏‎ ‎‏مسلمانان نیز قدس به خاطر اینکه قبله اول بود بسیار معزز و مقدس شمرده می شد.‏

‏     از سال 1095 م . (488 ه . ق.) با تهاجم اروپاییان علیه مسلمانان جنگهای صلیبی‏‎ ‎‏آغاز شد که تا حدود نزدیک به دو قرن ادامه یافت. اگر چه این جنگ علتهای گوناگونی‏‎ ‎‏داشت مانند انتقام جویی دنیای مسیحیت از پیشرفتهای مسلمین در غرب و نیز طمع‏‎ ‎‏ثروت شرق از سوی اروپاییان و اعتقاد به رفتن به بهشت از طریق وصال تربت عیسی و...‏‎ ‎‏اما یکی از علتهای جنگهای صلیبی را، مورخین، مسأله فلسطین و شهر بیت المقدس و‏‎ ‎‏خراجگزار بودن مسیحیان این شهر برای مسلمانان و احتمالاً رفتار نامساعد با آنان‏

کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 215
‏می دانند. در قرون وسطی که از سال 395 م، یعنی زمان تجزیه امپراتوری روم باستان به‏‎ ‎‏روم غربی و روم شرقی آغاز می شود و به سال 1453 م. با فتح قسطنطنیه به دست‏‎ ‎‏سلطان محمد فاتح خاتمه می یابد اروپا مرکز فرمانروایی مستبدانه کلیسا بود. پاپ برای‏‎ ‎‏آغاز جنگ دست به حیله زد و کشیشان شایع کردند که علائم ظهور عیسی در فلسطین‏‎ ‎‏آشکار شده است. به همین دلیل عده زیادی از مسیحیان برای تماشای ظهور عیسی‏‎ ‎‏روانه بیت المقدس شدند و کشیشان هر سال وعدۀ ظهور را به سال دیگر موکول‏‎ ‎‏می کردند و بدین ترتیب بر عده زائرین افزوده می شد. در همان اوایل کار، یکی از پاپها که‏‎ ‎‏با هفتصد زائر عازم بیت المقدس شده بود از جزیره قبرس به اروپا بازگشت و شایع کرد‏‎ ‎‏که مسلمین مانع ورود او به این شهر شده اند. با چنین تمهیداتی نایره جنگی افروخته شد‏‎ ‎‏که حدود دو قرن قربانی گرفت و به دنبال آن هفتصد هزار نفر از فقرا و توده های مردم به‏‎ ‎‏همراه عده ای از شوالیه ها به سوی قدس به حرکت درآمدند و در بین راه بر جمعیت آنان‏‎ ‎‏افزوده می شد که به روایتی به میلیونها نفر رسیدند. اما پس از سه سال جنگ و غارت و‏‎ ‎‏پیشروی تدریجی فقط چهل هزار نفر به بیت المقدس رسیدند و بقیه یا در جنگ با‏‎ ‎‏مسلمانان کشته شدند و یا از بیماری جان باختند. پس از محاصره طولانی بیت المقدس و‏‎ ‎‏نبردی سخت، عاقبت صلیبیون وارد شهر شده و دست به قتل عام زدند و همه چیز را به‏‎ ‎‏عنوان غنیمت بردند. گودافر، فرماندۀ آنان که بعد، شاه فلسطین شد در گزارش به پاپ‏‎ ‎‏می نویسد: «اگر می خواهید بدانید با دشمنانی که در بیت المقدس به دست ما افتادند چه‏‎ ‎‏معامله ای شد، همین قدر بدانید که افراد ما در معبد سلیمان در لجه ای از خون مسلمانان‏‎ ‎‏می تاختند و خون تا زانوی اسب می رسید». مسیحیان بدین سان تا نود سال بر فلسطین‏‎ ‎‏حکومت کردند. در مراحل پایانی جنگ دوم صلیبی (1147 ـ 1149 م.) مطابق با 542 ـ‏‎ ‎‏544 ه . صلاح الدین ایوبی صلیبیون را تار و مار کرد و بیت المقدس را باز پس گرفت و‏‎ ‎‏آنها را از سوریه و مصر و سایر بلاد اخراج کرد. نیروهای کمکی همچون سیل از اروپا به‏‎ ‎‏صلیبیون می پیوستند و جنگ را ادامه می دادند تا اینکه جنگ سوم صلیبی آغاز شد‏‎ ‎‏(1189 ـ 1192 م. / 585 ـ 588 ه . ق.). پاپ که سقوط بیت المقدس را سبب تحقیر‏‎ ‎‏شدن مسیحیان می دانست فتوای جهاد صادر کرد. امپراتوران و پاپها به خاطر این‏
کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 216
‏شکست اختلافات خویش را کنار گذاشتند و پادشاهان فرانسه و انگلیس رأساً وارد‏‎ ‎‏جنگ شدند و فتوحاتی به دست آورده و قتل عام دیگری از مسلمانان به راه انداختند که‏‎ ‎‏شرح وحشیگریهای آنان در تواریخ اروپاییان از جمله تاریخ آلبرماله و تاریخ‏‎ ‎‏گوستاولوبون و... آمده است.‏

‏     پس از مرگ صلاح الدین ایوبی، سلسله ایوبی پا برجا ماند و در اروپا نیز پس از‏‎ ‎‏کشمکشهای فراوان پاپها با سلاطین، سرانجام پاپ «انیوسان» سوم، سلاطین را تکفیر و‏‎ ‎‏حکم جهاد با مسلمین را صادر کرد و پس از بالغ بر سه سال که از صلح می گذشت، آتش‏‎ ‎‏جنگ دوباره برافروخته شد. صلیبیها قسطنطنیه را فتح کرده و پادشاهی برای آن‏‎ ‎‏برگزیدند و جنگ چهارم نیز خاتمه یافت.‏

‏     آتش جنگ پنجم (1217 ـ 1221 م. / 614 ـ 618 ه . ق.) به تحریک پاپ «انیوسان» و‏‎ ‎‏جانشین او مجدداً برافروخته شد. پاپها از پادشاهان اروپایی خواستند که بیت المقدس را‏‎ ‎‏نجات دهند؛ اما آنها نپذیرفتند و پاپ حکم جهاد علیه مسلمین را صادر کرد. در جنگ‏‎ ‎‏پنجم، صلیبیها شکست خورده و به سرزمین خویش بازگشتند. ‏

‏     جنگ ششم نیز به تحریک پاپ «انوریوس» سوم، به وقوع پیوست. فردریک پادشاه‏‎ ‎‏آلمان، ابتدا دعوت پاپ را پذیرفت؛ اما بعد پشیمان شد و مورد تکفیر پاپ قرار گرفت.‏‎ ‎‏فردریک پاپ را توقیف نمود و خودش عازم بیت المقدس شد. به دلیل اختلافات‏‎ ‎‏شدیدی که میان سلاطین ایوبی وجود داشت مسلمانها قرارداد صلح با صلیبیها بستند که‏‎ ‎‏بیت المقدس را به آنان بسپارند ولی مسجدالاقصی دست مسلمین باشد.‏

‏     هفتمین جنگ صلیبی (1248 ـ 1254 م. / 646 ـ 652 ه . ق.) با تهاجم سن لوئی در‏‎ ‎‏1248 م. به مصر آغاز گردید. چون صلیبیون در غزه شکست خورده بودند، لوئی نهم در‏‎ ‎‏صدد جبران آن بود؛ اما شکست خورد و دستگیر و زندانی شد و پس از پرداخت غرامت‏‎ ‎‏هنگفت به مسلمانان آزاد گردید. پس از هفتمین جنگ صلیبی و مرگ آخرین پادشاه‏‎ ‎‏ایوبی، ممالیک (غلامان) حدود سه قرن زمام امور را در دست گرفته و بیت المقدس را‏‎ ‎‏نیز در اختیار گرفتند و با سپاه مغول که یورش به سرزمینهای اسلامی را آغاز کرده بود و‏‎ ‎‏عازم تسخیر بیت المقدس بود جنگیدند و آنها را شکست دادند و بازماندگان صلیبیها را‏

کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 217
‏در عکا نیز نابود ساختند. از سوی دیگر سلسله عثمانی با جنگهای طولانی و فتوحات‏‎ ‎‏زیاد عثمان غازی در نبرد با مغولها و یونانیان، پایه گذاری شد. عثمان در 727 ه . ق.‏‎ ‎‏مطابق با 1326 م. درگذشت و جانشینان او به حکومت رسیدند تا نوبت به سلطان محمد‏‎ ‎‏فاتح رسید. سلطان محمد فاتح در سال 1453 م. مطابق با 857 ه . شهر قسطنطنیه را که‏‎ ‎‏مهمترین مرکز اقتدار صلیبیون و پایتخت روم شرقی بود فتح کرد و صلیبیون را تا پشت‏‎ ‎‏دروازه های اروپا تعقیب نمود و فتوحات خویش را در اروپا، آسیا و افریقا ادامه داد. فتح‏‎ ‎‏قسطنطنیه نقطه عطفی در تاریخ اروپا بود و همان طور که با جنگهای صلیبی دانش و‏‎ ‎‏تمدن مسلمین به اروپا راه یافت. این حادثه نیز نقطه پایانی بر قرون وسطی بود و منشأ‏‎ ‎‏تحولات عظیم رنسانس و پس از آن گردید و قسطنطنیه به مدت پانصد سال تبدیل به‏‎ ‎‏پایتخت امپراتوری عثمانی ترک شد. پس از آن پیشرفتهای مهمی در صنعت و ادب و‏‎ ‎‏معماری، کشورداری و عمران و آبادانی در سرزمین عثمانی انجام شد و دول اروپایی نیز‏‎ ‎‏در هراس دائم از آن بسر می بردند.‏

‏     با پیدایش سلسله صفویه در ایران که مذهب تشیع را مذهب رسمی ساخت و با‏‎ ‎‏دسیسه های آشکار و پنهان دولتهای اروپایی بویژه انگلیس جنگهای خونینی میان ایران و‏‎ ‎‏عثمانی به وقوع پیوست که آنهم متجاوز از دو قرن به طول انجامید و درست در هنگامی‏‎ ‎‏که اروپا نهضت علمی و فرهنگی خود (رنسانس) را پس از صلح با عثمانی آغاز کرده بود‏‎ ‎‏دنیای اسلام گرفتار شکاف عظیمی شد و قدرت مسلمین در این نبردهای طولانی‏‎ ‎‏فرسوده گردید و آنان به جای دفاع از تمدن اسلام به جنگ داخلی و کینه های مذهبی‏‎ ‎‏می اندیشیدند.‏

‏ ‏

بیت المقدس و فلسطین در قرن بیستم

‏پس از انقلاب صنعتی، چهرۀ اروپا روز به روز و به سرعت دگرگون می شد و اروپاییان در‏‎ ‎‏رشته های مختلف علوم و فنون برمسلمین پیشی گرفتند. در این زمان شرق به خواب‏‎ ‎‏طولانی فرورفته بود؛ ولی اروپا با پیدایش صنایع و تولید انبوه و اشباع بازار داخلی خود،‏‎ ‎‏نیاز به بازار خارجی برای صدور مازاد تولید و نیز تهیه مواد خام پیدا کرده بود و دوران‏

کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 218
‏استعماری و دست اندازی به سرزمینهای دیگر را آغاز نموده بود. ‏

‏ ‏

مقدمات پیدایش دولت اسرائیل و واکنشهای فلسطینی ها و اعراب

‏اواخر قرن نوزدهم شورشهایی در فلسطین برپا شد و انگلستان که در این سالها مدافع‏‎ ‎‏عثمانی بود، ناگهان تغییر روش داد و در برابر عثمانی قرار گرفت و از شورشیان حمایت‏‎ ‎‏کرد؛ زیرا در این زمان هندوستان مهمترین مستعمره انگلیس و منبع قدرت و ثروت آن‏‎ ‎‏بود و لذا برای حفظ هندوستان ناگزیر از تسلط بر ممالک آسیا و جلوگیری از خطر تهاجم‏‎ ‎‏روسیه و فرانسه (دو رقیب مقتدر اروپایی) به هند بود و باید بر کانال سوئز که دست‏‎ ‎‏عثمانی بود مسلط می شد. دولت انگلیس اعراب را به شورش علیه ترکهای عثمانی‏‎ ‎‏تحریک می کرد. از جمله «حسین، امیر مکه» را که نماینده عثمانی در حجاز و مردی‏‎ ‎‏جاه طلب بود تحریک کرد که با حمایت انگلیس از عثمانی جدا شود. در 1916‏‎ ‎‏(1334 ه . ق.) قرارداد «سایکس ـ پیکو» و «سازونوف» میان روسیه، فرانسه و بریتانیا،‏‎ ‎‏سه قدرت اصلی اروپا به امضا رسید که سرزمینهای تجزیه شده از عثمانی را میان‏‎ ‎‏خویش تقسیم کنند. اما انگلستان که چندی بعد آن پیمان را مغایر با سلطه خود بر کانال‏‎ ‎‏سوئز دید در 1917 (1334 ه . ق.) با استفاده از ضعف روسیه و انقلابی که در آن کشور‏‎ ‎‏به وقوع پیوست، از پیمان سرباز زد و فلسطین را تحت قیمومت خویش درآورد.‏

‏     این اقدامات در شرایطی رخ داد که تقویت و ترویج اندیشه ناسیونالیسم به عنوان‏‎ ‎‏راهی برای تجزیه و تضعیف دولت عثمانی به شدت از جانب امپراتوری انگلیس‏‎ ‎‏پیگیری می شد. اندیشه ناسیونالیسم که بتدریج در بسیاری از کشورهای مسلمان‏‎ ‎‏جایگزین هویت اسلامی گردید به عنوان اصلیترین حربه استعمار که در آن زمان دولت‏‎ ‎‏انگلیس پرچمدار آن بود در خدمت تأمین منافع سیاستهای استعماری قرار گرفت و‏‎ ‎‏نتیجه آن رشد گرایشهای قومی و نژادی و دامن زدن به حرکتهای تفرقه انگیز و تجزیه‏‎ ‎‏طلبانه در سرزمینهای اسلامی بویژه قلمرو دولت عثمانی بود. در همین راستا بود که‏‎ ‎‏ادعای موهوم وحدت نژادی یهودیان عالم که به لحاظ واقعیتهای تاریخی بشدت‏‎ ‎‏مخدوش و مردود است در انگلیس مطرح و دامن زده شد و عده ای از یهودیان، اندیشه‏

کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 219
‏ملت واحد یهود را مطرح و جهت تشکیل کشوری مستقل برای استقرار آن ملت،‏‎ ‎‏اقداماتی را شروع کردند که مورد تشویق و حمایت جدی دولت انگلیس قرار گرفت. این‏‎ ‎‏عده، گرفتن کمکهای مالی از یهودیان ثروتمند را آغاز نموده و برای پیشبرد مقاصد خود‏‎ ‎‏حزبی را تشکیل دادند و نام صهیون را که نام کوهی در فلسطین است (و آرامگاه حضرت‏‎ ‎‏داوود و حضرت سلیمان و عده ای از انبیای بنی اسرائیل در بالای آن قرار دارد) بر خود‏‎ ‎‏نهادند. اواخر قرن نوزدهم (1882 ـ 1898) اقداماتی توسط یهودیان ناسیونالیست برای‏‎ ‎‏مهاجرت و اسکان یهودیان به فلسطین انجام شد اما چون عده ای از روحانیون یهود از‏‎ ‎‏اهداف سیاسی آن و ارتباط این اقدام با برنامه های استعمارگران آگاه شدند و مخالفت‏‎ ‎‏کردند. این اقدام نهضت صهیونی شکست خورد اما در اوایل قرن بیستم با استفاده از‏‎ ‎‏سلطه انگلیس بر فلسطین، راه حل تشکیل یک کشور یهودی را در برابر ضدیت با‏‎ ‎‏یهودیان جهان و آزار آنان مطرح کرد زیرا رویای ایجاد کشور باستانی اسرائیل آرمان‏‎ ‎‏صهیونیزم است. انگلستان نیز در این زمان به پایگاهی برای تداوم سلطه خود در این‏‎ ‎‏منطقه نیاز داشت. حزب صهیونی اگر چه با مخالفت سازمانهای یهودی دیگر با این طرح‏‎ ‎‏روبه رو شده بود اما شاخه هایی در ممالک اروپایی تأسیس کرده بود و با آنهامقابله‏‎ ‎‏می کرد و در جریان جنگ جهانی اول از انگلیس و امریکا خواستند تا آنها تضمین کنند‏‎ ‎‏پس از خاتمه جنگ در صورتی که دولت عثمانی متحد آلمان، شکست بخورد فلسطین‏‎ ‎‏تبدیل به مملکت یهود گردد چون تا پیش از جنگ جهانی اول بیت المقدس رسماً دست‏‎ ‎‏عثمانی ها بود. کوشش صهیونیستها نتیجه بخش بود و توانست نظر «لردبالفور» وزیر‏‎ ‎‏خارجه انگلیس را جلب کندو در امریکا هم موفق به جلب نظر رجال این کشور شد.‏‎ ‎‏سرانجام در نوامبر 1917 اعلامیه بالفور در مورد تصویب طرح تأسیس «کانون ملی‏‎ ‎‏یهود» در سرزمین فلسطین، در کابینه انگلیس، منتشر شد. شریف حسین، امیر مکه که‏‎ ‎‏خود متحد انگلیس ها بود، از دولت انگلیس توضیح خواست و دولت مزبور پاسخ داد که‏‎ ‎‏تصمیم کمک به مراجعت یهود به فلسطین با حقوق و آزادی ساکنان فلسطین منافاتی‏‎ ‎‏ندارد. در این پاسخ از تشکیل دولت اسرائیل هیچ سخنی به میان نیامده بود. اواخر‏‎ ‎‏جنگ، قسمتی از فلسطین توسط لشکر یهود وابسته به سازمان صهیونیستی اشغال گردید‏
کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 220
‏که بازتاب نامطلوبی در اعراب داشت. از قبل هم گروههای کوچک یهودی به عنوان‏‎ ‎‏مستعمره نشین در فلسطین اسکان داده شده بودند که اراضی عربهای محلی را‏‎ ‎‏می خریدند و مزارع یهودی ایجاد می کردند. در 25 آوریل 1920 متفقین و جامعه ملل،‏‎ ‎‏قیمومت فلسطین را رسماً به دولت انگلیس واگذار کردند و آن را موظف نمودند که با‏‎ ‎‏تأسیس کانون ملی یهود، در اجرای اعلامیه بالفور کمک کند. در این زمان فقط پنجاه هزار‏‎ ‎‏یهودی در فلسطین وجود داشت اما به وسیله حکومت جدید که از سوی انگلیس به یک‏‎ ‎‏یهودی واگذار شده بود، باب مهاجرت یهودیان گشوده شد و جمعیت آنان فزونی گرفت‏‎ ‎‏که این امر شورش و مخالفت اعراب را موجب گردید. چرچیل وزیر مستعمرات انگلیس‏‎ ‎‏در واکنشی طی یک اعلامیه اظهار داشت که قصد ندارند سراسر خاک فلسطین را به یک‏‎ ‎‏کشور یهودی تبدیل کنند و مهاجرت فقط در حد تأسیس کانون ملی یهود و آنقدر که‏‎ ‎‏استطاعت اقتصادی فلسطین اجازه دهد دنبال خواهد شد. سازمانهای خود مختار‏‎ ‎‏تجاری، اقتصادی و اجتماعی و حتی تروریستی یهود در فلسطین به سرعت تشکیل‏‎ ‎‏می شد که ثروتمندان یهود از سراسر دنیا به آنها کمک مالی می کردند.‏

‏     در این هنگام اعراب ناهماهنگ و دچار تفرقه بودند و جز در شعار کمک دیگری به‏‎ ‎‏فلسطینی ها نمی کردند. اعراب فلسطینی و مسیحیان اختلافات خویش را کنار نهاده و در‏‎ ‎‏برابر دشمن مشترک متحد شدند. در تابستان 1929 نخستین برخورد خونین میان اعراب‏‎ ‎‏فلسطینی و صهیونیستهای مهاجر در گرفت و صهیونیستها و سربازان انگلیسی با آتش‏‎ ‎‏گشودن به فلسطینی ها حدود 351 تن را شهید، عده ای را مجروح یا دستگیر و عده ای را‏‎ ‎‏محکوم به حبس مادام العمر و یا اعدام کردند. در اواخر دهه 1920 تا 1936 قیام‏‎ ‎‏مسلحانه شیخ عزالدین قسام به وقوع پیوست و او با نیروهای انگلیسی و صهیونیستی به‏‎ ‎‏جنگ پرداخت که سرانجام خود و یارانش به شهادت رسیده و عده ای دستگیر شدند. ‏

‏     در 1937 عبدالقادر حسینی رهبری مبارزات را در دست گرفت که او نیز پس از‏‎ ‎‏جنگهای زیادی همراه با یارانش به شهادت رسید. در 1944 حسن سلامه فرماندهی‏‎ ‎‏جنگ با نیروهای مشترک انگلیسی و صهیونیستی را به عهده گرفت که او نیز به شهادت‏‎ ‎‏رسید. از دهه چهل مسأله فلسطین تبدیل به یک مسأله عربی شد و در رأس مسائل‏

کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 221
‏بین المللی قرار گرفت. دولت انگلیس در برابر این مبارزات و واکنشهای سیاسی اعراب،‏‎ ‎‏سرانجام مهاجرت بی رویه یهودیان را محدود کرد؛ اما با مخالفت سرسختانه‏‎ ‎‏صهیونیستها و حتی اقدامات تروریستی آنها مواجه شد. در طول جنگ جهانی دوم‏‎ ‎‏آرامش نسبی بر فلسطین حکمفرما بود؛ اما پس از اینکه دولت انگلیس در 14 مه 1948‏‎ ‎‏(1367 ه . ق.) به قیمومت خود خاتمه داد و قشونش را از فلسطین خارج کرد در همان‏‎ ‎‏روز شورای ملی یهود در تل آویو تشکیل شد و موجودیت دولت اسرائیل را اعلام کرد.‏‎ ‎‏طبق هماهنگیهای قبلی چند ساعت بعد ترومن رئیس جمهور وقت امریکا دولت جدید‏‎ ‎‏اسرائیل را به رسمیت شناخت و انگلیسی ها هم در هنگام خروج، تجهیزات خویش را‏‎ ‎‏در اختیار آنان گذاشتند. از آن پس دخالتهای سازمان ملل در مورد فلسطین و پیشگیری از‏‎ ‎‏حملات صهیونیستها به فلسطینی ها بی اثر گردید و صهیونیستهای غاصب شروع به‏‎ ‎‏تصرف شهرها و روستاها و اخراج فلسطینی ها از خانه و کاشانه شان کردند و چون با‏‎ ‎‏مقاومت مردم فقیر و مظلوم مواجه گردیدند جنایاتی مانند کشتار دهکده دیریاسین و‏‎ ‎‏کفرقاسم را در آوریل 1948 به راه انداختند که موجب گسترش وحشت فلسطینی های‏‎ ‎‏بی پناه گردید و آنان هم به ماورای اردن می گریختند. ارتشهای عربی برای دفاع از‏‎ ‎‏فلسطینی ها وارد عمل شدند اما اسرائیلیها با حمایت اروپا و امریکا و ارسال سیل هواپیما‏‎ ‎‏و اسلحۀ آنان به مقابله با اعراب پرداختند. و در این نبرد، بیش از یک میلیون فلسطینی‏‎ ‎‏عرب آواره شدند. دولت اسرائیل به طرحهای سازمان ملل برای تقسیم فلسطین به دو‏‎ ‎‏منطقه عرب و یهود که اورشلیم به هیچ یک از آنها تعلق نداشته و تحت سرپرستی‏‎ ‎‏سازمان ملل، به صورت بین المللی اداره شود و... اعتنا نمی کرد. از آن سو گروهها و‏‎ ‎‏سازمانهای مختلف چریکی از فلسطینیان تشکیل می شد تا از حق طبیعی و مسلم خویش‏‎ ‎‏دفاع کنند. در 28 ماه مه 1964 کنگره فلسطین در شهر قدس تشکیل شد و تأسیس‏‎ ‎‏«سازمان آزادیبخش فلسطین» را اعلام نمود و ارتش آزادیبخش فلسطین تشکیل گردید‏‎ ‎‏که در نتیجه آن مبارزات شکل جدیدی به خود گرفت و از این پس هزاران شهید تقدیم‏‎ ‎‏آزادی فلسطین شدند. لازم به تذکر است که در این زمان جمعیت یهودیان علی رغم‏‎ ‎‏مهاجرتهای بی وقفه و... هنوز در مقایسه با اعراب و مسلمانان در اقلیت بودند.‏


کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 222
جنگ شش روزه

‏در پنجم ژوئن 1967 (1387 ه . ق.) اسرائیل با یک حمله غافلگیرانه به فرودگاههای‏‎ ‎‏کشورهای عربی مصر، سوریه و اردن وارد جنگ شد و کناره غربی رود اردن و نوار غزه‏‎ ‎‏در اردن، بلندیهای جولان در مرز سوریه و صحرای سینا در مصر را اشغال کرد که به‏‎ ‎‏جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل مشهور شد. درس مستقیم شکست اعراب این بود که‏‎ ‎‏اسرائیل با جنگ کلاسیک رژیمهای عربی، از بین نمی رود بویژه که متکی به مدرنترین‏‎ ‎‏سلاحهای امریکا و اروپاست و باید با تقویت گروههای چریکی با آن مبارزه کرد.‏

‏     سازمان ملل طی قطعنامه ای اسرائیل را ملزم به عقب نشینی از اراضی اشغالی نمود‏‎ ‎‏اما اسرائیل خودداری کرد. پس از آن شهر بیت المقدس را که تحت حاکمیت اردن بود و‏‎ ‎‏بیت اللحم و 27 دهکده دیگر را طبق مصوبه ای که دولت اسرائیل صادر کرد، ضمیمه‏‎ ‎‏خاک خود نمود و کوشید اقلیت سه هزار نفری یهودی را در بیت المقدس به اکثریت‏‎ ‎‏تبدیل کند که این تعداد را به صد و نود هزار تن رساند. در 11 آگوست 1969‏‎ ‎‏مسجدالاقصی را به آتش کشیدند و علت آن را اتصال سیمهای برق جلوه دادند. احداث‏‎ ‎‏شهرکهای یهودی نشین در مناطق اشغالی با سرعت انجام می شد و دولت اسرائیل‏‎ ‎‏می کوشید چهره اسلامی شهرهایی مانند بیت المقدس را تبدیل به شهری یهودی نشین‏‎ ‎‏سازد. دولت غاصب به عنوان یافتن الواح و کتیبه ها و یادبودهای انبیا و اقوام گذشته‏‎ ‎‏دست به حفاریهای زیادی در اطراف مسجد صخره و مسجدالاقصی و حرم‏‎ ‎‏بیت المقدس زد تا بدین وسیله علاوه بر آواره کردن عده ای دیگر از اعراب، زمینه ویران‏‎ ‎‏سازی و تجدید بنای این اماکن را فراهم نماید. اسرائیل با حمایت امریکا، انگلیس و‏‎ ‎‏اروپا با قدرت پیش رفت و پس از مدتها تلاش و علی رغم مخالفتهای زیاد اعراب و حتی‏‎ ‎‏مخالفت سازمان ملل سرانجام دولت اسرائیل پایتخت خود را از تل آویو به اورشلیم‏‎ ‎‏(بیت المقدس) انتقال داد.‏

‏ ‏

نبرد کرامه (1968)

‏پس از جنگ شش روزه در ژوئن 1967 که موجب تحقیر اعراب شد، سازمانهای‏

کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 223
‏مقاومت فلسطینی که در اردوگاههایی در اردن، سوریه و لبنان تعلیم می دیدند و استقرار‏‎ ‎‏داشتند بر شدت عملیات خود افزودند. شهر کرامه در 25 کیلومتری غرب امان (پایتخت‏‎ ‎‏اردن) در درۀ اردن واقع شده است که عده ای از آوارگان فلسطینی را در خود جای‏‎ ‎‏داده بود. در اثر جنگ ژوئن 1967 اعراب و اسرائیل، کرامه در 4 کیلومتری خط جدید‏‎ ‎‏آتش بس صهیونیستها و در تیررس آنها قرار گرفت و جمعیت آوارگان ساکن کرامه از‏‎ ‎‏25 هزار نفر به دو برابر افزایش یافت. سازمان فتح با توجه به نزدیکی کرامه به مواضع‏‎ ‎‏صهیونیستها آنجا را پایگاه خود ساخت. وزیر دفاع رژیم صهیونیستی اعلام کرد کرامه به‏‎ ‎‏پایگاه اساسی مقاومت فلسطین تبدیل شده است و فلسطینی ها در مقابل تهدیدات‏‎ ‎‏اسرائیل تصمیم به مقابله تا آخرین نفس گرفتند. یکی از توجیهات آنان این بود که با‏‎ ‎‏ایستادگی در کرامه به رژیم اردن تفهیم خواهند کرد که ریختن خون فلسطینی ها بر‏‎ ‎‏سرزمین کرامه به آنان حق ماندن در این سرزمین و گسترش عملیات مسلحانه از دره‏‎ ‎‏اردن را خواهد داد.‏

‏     با یورش نیروهای زمینی و زرهی و کاملاً مجهز اسرائیلی به شهر کرامه و جنگ تن به‏‎ ‎‏تن با سیصد چریک فلسطینی عدۀ زیادی از صهیونیستها کشته شده و سربازان اسرائیلی‏‎ ‎‏عقب نشینی کردند. این مقاومت راه و رمز جدیدی را برای پیروزی ملت فلسطین ترسیم‏‎ ‎‏کرد و از آن پس عده زیادی داوطلب پیوستن به سازمان چریکی فتح شدند.‏

‏     در نبرد کرامه وسیع ترین حمایتهای توده ای و حمایتهای دولتهای عرب نثار مقاومت‏‎ ‎‏فلسطین شد که از جمله همکاری ارتش اردن با چریکها بود. اما این همکاری موقت بود‏‎ ‎‏و تهدیدات بعدی اسرائیل و رشد مقاومت فلسطین، منازعات چریکها با دولت اردن را‏‎ ‎‏تشدید می کرد که منجر به حوادث خونین سپتامبر سیاه در سال 1970 و درگیری رژیم‏‎ ‎‏اردن با چریکها شد.‏

‏ ‏

جنگ رمضان (اکتبر 1973)

‏ارتش مصر در اکتبر 1973 (1393 ه . ق.) به طور ناگهانی و با شعار  الله اکبر از کانال سوئز‏‎ ‎‏گذشت و با شکستن خط دفاعی بارلیو که در آن زمان به عنوان خط دفاعی تسخیرناپذیر‏

کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 224
‏معروف بود و حمایت نیروی هوایی به صحرای سینا و داخل خاک اسرائیل هجوم برد و‏‎ ‎‏از طرف شرق نیز به طور همزمان نیروی هوایی سوریه تهاجم علیه اسرائیل را آغاز نمود‏‎ ‎‏و در همان روزهای اول دهها هواپیمای اسرائیل نابود شد و هزاران اسرائیلی کشته یا‏‎ ‎‏اسیر شدند و افسانه شکست ناپذیری آن باطل شد. اما با حمایت سریع نظامی امریکا و‏‎ ‎‏غرب در روزهای بعد وضع جنگ تغییر کرد و در حالی که اعراب دیگر از کمک به مصر‏‎ ‎‏و سوریه دریغ ورزیدند، ارتش اسرائیل با هلی برد نیروها توانست در غرب کانال سوئز‏‎ ‎‏منطقه محدودی را به تصرف خویش در آورد. سرانجام در کیلومتر 601 قاهره گفتگو‏‎ ‎‏برای پایان دادن به جنگ آغاز گردید که با انعقاد قرارداد صلح، جنگ پایان یافت. پس از‏‎ ‎‏جنگ رمضان، انورسادات که به جای جمال عبدالناصر رهبر ملی مصر به‏‎ ‎‏ریاست جمهوری رسیده بود، خط سازش با امریکا و غرب را پیش گرفت.‏

‏ ‏

شناسایی ساف در 1974

‏سازمان ملل متحد در سال 1974 (1394 ه . ق.) سازمان آزادیبخش فلسطین را به عنوان‏‎ ‎‏تنها نماینده خلق فلسطین به رسمیت شناخت و یاسر عرفات در حالی که در یک دست‏‎ ‎‏مسلسل و در دست دیگرش شاخه ای از زیتون که سمبل صلح می باشد داشت در جلسه‏‎ ‎‏سازمان ملل حضور یافت و مورد استقبال شدید نمایندگان کشورهای جهان سوم و‏‎ ‎‏مترقی قرار گرفت.‏

‏ ‏

درگیری فلسطینی ها در لبنان

‏پس از سرکوبی مقاومت فلسطین توسط رژیم اردن در سپتامبر 1970، بار دیگر اردوگاه‏‎ ‎‏آوارگان فلسطینی در لبنان مورد حمله فالانژیستها و راستگرایان لبنان که از سوی اسرائیل‏‎ ‎‏حمایت می شدند قرار گرفت. نخست در ماه مه 1975 فالانژهای حزب کتائب (مسیحی‏‎ ‎‏مذهب) در عین الرمانه اتوبوس حامل چریکها و مردم غیر نظامی فلسطینی را به گلوله‏‎ ‎‏بسته و دهها تن را شهید و مجروح ساختند که این درگیری به سایر نقاط لبنان گسترش‏‎ ‎‏یافت و اوج آن محاصره اردوگاه تل زعتر و به توپ بستن آن بود که به علاوه کمبود غذا و‏

کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 225
‏دارو هزاران تن کشته و مجروح شدند و از آن پس در لبنان جنگهای داخلی ادامه یافت و‏‎ ‎‏ساختار سیاسی جامعه و حکومت لبنان را نیز تحت تأثیر خود قرار داد.‏

‏ ‏

پیمان کمپ دیوید

‏از مهمترین حوادثی که در تاریخ انقلاب فلسطین روی داد و نقطه عطفی در روابط اعراب‏‎ ‎‏و اسرائیل بود، پیمان کمپ دیوید در سال 1978 (1398 ه . ق.) می باشد. مصر پس از‏‎ ‎‏جمال عبدالناصر از اوایل دهه هفتاد و بویژه پس از جنگ رمضان خط سازش را آغاز‏‎ ‎‏کرده بود. سادات در 1972 مستشاران نظامی شوروی را از مصر اخراج کرده بود. در‏‎ ‎‏سال 1975 نیز قرارداد سینا را با اسرائیل منعقد ساخت و سرانجام در 1978 در محل‏‎ ‎‏کمپ دیوید، با مناخیم بگین نخست وزیر اسرائیل و جیمی کارتر رئیس جمهور امریکا‏‎ ‎‏پیمان صلح با اسرائیل را منعقد ساخت و اولین رژیم عرب بود که موجودیت رژیم‏‎ ‎‏غاصب را به رسمیت شناخت و شکافی در اعراب به وجود آورد. این واقعه در آستانه‏‎ ‎‏پیروزی انقلاب ایران روی داد.‏

‏     اگر چه حوادث قبلی و خیانت کمپ دیوید آثار یأس و انفعال گسترده ای در اعراب و‏‎ ‎‏مسلمانان به وجود آورده بود اما پیروزی انقلاب ایران در سال 1979 (1399 ه . ق.  / ‏‎ ‎‏1357 ه . ش.) و سرنگونی مقتدرترین ژاندارم غرب در منطقه و بزرگترین حامی‏‎ ‎‏اسرائیل یعنی رژیم شاه، روح دوباره ای به کالبد مبارزات ضد صهیونیستی دمید و نشاط‏‎ ‎‏غریبی در لبنان و فلسطین به پاخاست، بویژه که شعار «امروز ایران، فردا فلسطین»‏‎ ‎‏سرلوحه شعارهای انقلاب اسلامی ایران بود. ‏

‏ ‏

حمله نیروهای رژیم صهیونیستی به فلسطینی ها در لبنان

‏در ششم ژوئن 1982 (خرداد ماه 1362) رژیم صهیونیستی به قصد نابودی سازمان‏‎ ‎‏آزادیبخش فلسطین (ساف) تهاجم گسترده ای را از طریق زمین، دریا و هوا به لبنان آغاز‏‎ ‎‏کرد. صهیونیستها ابتدا اعلام کردند که عملیات آنها فقط علیه فلسطینی ها خواهد بود و‏‎ ‎‏48 یا 72 ساعت به طول خواهد انجامید و قصد حمله به نیروهای سوری مستقر در لبنان‏

کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 226
‏و یا اشغال یک وجب از خاک لبنان را ندارند و پس از پایان عملیات از لبنان خارج‏‎ ‎‏خواهند شد. برخلاف این ادعاها، صهیونیستها پایگاههای موشکی سوریه را در دره‏‎ ‎‏بقاع مورد حمله قرار دادند و عملیات آنها هشتاد روز طول کشید. در این جریان از طرفی‏‎ ‎‏کشورهای عربی و شوروی در کمک به فلسطینی ها کوتاه آمدند و از طرف دیگر‏‎ ‎‏صهیونیستها بهترین فرصت را انتخاب کرده بودند، یعنی زمانی که ایران و عراق، درگیر‏‎ ‎‏جنگی تمام عیار بودند بنابراین مسأله فلسطین که تا پیش از آن مرکز توجه حوادث منطقه‏‎ ‎‏بود در درجه دوم اهمیت قرار گرفت و مرتجعین عرب به بهانه حمایت از عراق و اصلی‏‎ ‎‏بودن جنگ ایران و عراق از حمایت کردن از ساف و سوریه طفره می رفتند. در نتیجه‏‎ ‎‏عملیات صهیونیستها، و پیامدهای آن که تضاد خونینی را نیز در درون ساف موجب شد‏‎ ‎‏فلسطینی ها مجبور به ترک بیروت شده و در هشت کشور عربی پراکنده گردیدند و مقر‏‎ ‎‏مرکزی ساف هم به تونس انتقال یافت. این جنگ نه تنها بنیه نظامی ساف را تضعیف کرد‏‎ ‎‏بلکه قدرت عمل سیاسی را نیز از آن گرفت که حاصل آن چرخش پاره ای از رهبران‏‎ ‎‏فلسطین به سمت راه حلهای سازشکارانه و نزدیکی به مصر و اردن بود.‏

‏     از مهمترین نتایج دیگر این جنگ تشدید اختلافات درونی ساف بویژه در داخل‏‎ ‎‏سازمان الفتح بود که یکی از مهمترین سازمانهای تشکیل دهندۀ ساف و ستون فقرات آن‏‎ ‎‏به شمار می آمد و این اختلافات به اعتبار بین المللی ساف ضربه شدیدی وارد ساخت.‏

‏     تضادهای درونی ساف با شورش داخلی فتح در نهم مه 1983 در دره بقاع آغاز شد و‏‎ ‎‏مخالفان عرفات در سازمان فتح تحت رهبری سرهنگ ابوموسی و ابوصالح از اعضای‏‎ ‎‏کمیته مرکزی ساف و شورای انقلابی فتح با حمایت و تشویق سوریه از عرفات تمرد‏‎ ‎‏کردند و خواستار تجدید نظر در خط مشی سیاسی فتح و بهبود روابط آن با کشورهای‏‎ ‎‏لیبی، سوریه و الجزایر شدند. این تمرد به رویارویی خونین میان هواداران و مخالفان‏‎ ‎‏عرفات انجامید که در نهایت منجر به اخراج عرفات و هوادارانش از لبنان گردید و آنها به‏‎ ‎‏وسیله پنج فروند کشتی یونانی حامل پرچم سازمان ملل متحد و تحت حمایت نیروی‏‎ ‎‏دریایی فرانسه، طرابلس را به سوی یمن، تونس و الجزایر ترک کردند. شورشیان فتح از‏‎ ‎‏ابتدا مورد حمایت گروههای چپگرای تحت حمایت لیبی و سوریه قرار گرفتند. حمایت‏

کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 227
‏لیبی و سوریه از مخالفان عرفات او را به اردن و مصر (که روابط تیره ای با سوریه و لیبی‏‎ ‎‏داشتند) بیش از پیش نزدیک ساخت از این هنگام، انشعابات جدیدی در ساف بوجود‏‎ ‎‏آمد که از جملۀ آنها تشکیل سازمان فتح انتفاضه به رهبری ابوموسی بود که از سازمان‏‎ ‎‏فتح منشعب شد.‏

‏ ‏

انفجار مقر نیروهای امریکایی و فرانسوی در بیروت (23  اکتبر 1983)

‏تهاجم 6 ژوئن 1982 نیروهای اسرائیلی که از خاک لبنان عبور کرده و در نقاط مختلف‏‎ ‎‏حومۀ بیروت نفوذ کردند از عوامل و زمینه های ورود نیروهای چند ملیّتی (امریکا،‏‎ ‎‏فرانسه و ایتالیا) به خاک لبنان بود. صهیونیستها در جریان تهاجم فوق، ابتدا اعلام کردند‏‎ ‎‏که هدفشان ایجاد یک منطقۀ امنیتی در عمق 40-45 کیلومتری در داخل خاک لبنان‏‎ ‎‏است اما بعد حکومت اسرائیل خواستار خلع سلاح نیروهای سازمان آزادیبخش‏‎ ‎‏فلسطین که در بیروت محاصره شده بودند و همچنین عقب نشینی کامل ساف از لبنان‏‎ ‎‏گردید و برای رسیدن به این هدف، مداوماً بخش غربی بیروت را هدف بمباران شدید‏‎ ‎‏قرار داد و دست به قتل عام هزاران فلسطینی در اردوگاههای صبرا و شتیلا زد.‏

‏     سرانجام دولت لبنان و ساف مجبور به قبول خروج واحدهای فلسطینی شدند و مقرر‏‎ ‎‏گردید یک نیروی نظامی چند ملیّتی، متشکل از هشتصد سرباز فرانسوی و امریکایی و‏‎ ‎‏چهارصد سرباز ایتالیایی بر عقب نشینی ساف نظارت کنند. در فاصلۀ 21 اوت تا اول‏‎ ‎‏سپتامبر 1982 واحدهای فلسطینی، عقب نشینی ساف و خروج از لبنان را بتدریج انجام‏‎ ‎‏دادند.‏

‏     در 29 سپتامبر اولین سربازان امریکایی به بخشهایی از بیروت که از سوی اسرائیل‏‎ ‎‏تخلیه شده بود وارد شدند.‏

‏     نیروهای چند ملیّتی که به بهانۀ پاسداری صلح و امنیت مذاکرات صلح جناحهای‏‎ ‎‏درگیر و حل و فصل منازعات داخلی بیروت به حضور خود در لبنان ادامه می دادند و جوّ‏‎ ‎‏ارعاب را علیه نیروهای مترقی و مسلمان به وجود آورده بودند، در 23 اکتبر 1983 برابر‏‎ ‎‏با یکشنبه اول آبان 1362 ش . هدف حملۀ انتحاری انقلابیون «سازمان جهاد اسلامی»‏

کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 228
‏قرار گرفتند و با انفجار بمب در مقر تفنگداران امریکایی در بیروت و شش دقیقه بعد‏‎ ‎‏انفجار بمب در مقر سربازان فرانسوی، 241 امریکایی و 58 چترباز فرانسوی کشته‏‎ ‎‏شدند. این انفجار سنگین ترین ضربۀ نظامی، سیاسی برای نیروهای امریکایی پس از‏‎ ‎‏جنگ ویتنام و برای نیروهای فرانسوی پس از پایان جنگ فرانسه با الجزایر تلقی شد و‏‎ ‎‏علاوه بر تخریب شوکت و جبروت نیروهای چند ملیّتی و رعبی که ایجاد کرده بودند،‏‎ ‎‏روحیۀ مقاومت و مبارزه را در مسلمانان و انقلابیون لبنان و در فلسطینیان تشدید کرد.‏

‏ ‏

جنگ اردوگاهها

‏از 19 مه 1985 تا اوایل 1987 (شعبان 1405 ـ رمضان 1407 ه . ق.) جنگ یکسال و‏‎ ‎‏نیمه ای میان جنبش امل که یک سازمان شیعی لبنانی است با چریکهای فلسطینی در‏‎ ‎‏منطقه اردوگاههای فلسطینی در بیروت آغاز شد که به محاصره اردوگاههای همدیگر‏‎ ‎‏می انجامید. این جنگ بازتابهایی بر وحدت فلسطینی ها و اختلاف نظر سازمانهای‏‎ ‎‏فلسطینی بر جای نهاد.‏

‏     با توجه به تجربه یورش اسرائیل به لبنان در 1982 که به بهانه حضور فلسطینی ها و‏‎ ‎‏اقدامات آنها علیه اسرائیل از طریق خاک لبنان صورت گرفت، سازمان امل با وطن گزینی‏‎ ‎‏فلسطینی ها در لبنان مخالف بود و فلسطینی ها می گفتند، اگر چه این سخن درستی است‏‎ ‎‏اما باید به فلسطینی ها کمک کرد تا به سرزمین خویش باز گردند.‏

‏     این تنازع، درگیری خونینی را بین فلسطینی ها و بخش مهمی از نیروهای شیعیان لبنان‏‎ ‎‏موجب شد که به هر حال نفع آن متوجه رژیم اشغالگر قدس بود. این درگیری به نوعی،‏‎ ‎‏اتخاذ مواضع مشترک توسط جناحهای مختلف فلسطینی علیه سازمان امل را موجب‏‎ ‎‏شد، به همین دلیل سازمان فتح انتفاضه که بیشترین خصومت را علیه رهبری الفتح‏‎ ‎‏داشت اعلام کرد. عرفات برای خارج شدن از انزوای سیاسی، جنگ اردوگاهها را دامن‏‎ ‎‏زد. درون سازمان امل نیز انتقادها و تردیدهایی نسبت به صحت عملکرد و مواضع‏‎ ‎‏رهبری آن به عمل آمد که انشعابات و شکل گیری گروههای جهادی جدید با انگیزه های‏

کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 229
‏قوی در مبارزه با اسرائیل را موجب شد.‏‎[2]‎

‏    ‏‏به این ترتیب حوادث و رخدادهایی که از اوایل دهۀ هشتاد به بعد در لبنان به وقوع‏‎ ‎‏پیوست، در مجموع جبهه مبارزه علیه اسرائیل را به سمت پالایش ناخالصیها سوق داد.‏‎ ‎‏این روند که از تجربه انقلاب اسلامی ایران نیز بشدت متأثر بود موجب شد تا نیروهای‏‎ ‎‏اصیل و مقاوم که به مبارزه با اسرائیل به عنوان یک تکلیف اسلامی و اعتقادی‏‎ ‎‏می نگریستند صلابت و قدرت نوینی یافتند و به عنوان سرسختترین مخالفان حرکتهای‏‎ ‎‏سازشکارانه، تاکنون تحقق اهداف و مطامع امریکا و اسرائیل را با دشواری جدی مواجه‏‎ ‎‏ساخته اند.‏

‏     تولد و رشد تشکلهایی از نوع «حزب الله » در لبنان بارزترین نشانه این جریان است و‏‎ ‎‏حجم انبوه تبلیغات و طرحهای خائنانه دشمن علیه این تشکلها نیز مؤید بیم و هراس‏‎ ‎‏جدی است که از این بابت بر اردوگاه رقیب حاکم گشته است. بدیهی است صرف نظر از‏‎ ‎‏پاره ای احتمالات در جهت موفقیتهای زودگذر طرحهای سازشکارانه، می توان اطمینان‏‎ ‎‏داشت که بذر مقاومت اسلامی در لبنان بارور شده است و چنانچه جبهه درونی مقاومت‏‎ ‎‏در سرزمینهای اشغالی نیز استمرار و قوام لازم را داشته باشد، ناکامی دشمن جدی‏‎ ‎‏خواهد بود.‏

‏ ‏

پیدایش «انتفاضه» یا قیام مردمی فلسطین

‏مقدمه: ‏‏آنچه مسلم است، نهضت بیداری اسلامی که با تلاشهای سید جمال الدین‏‎ ‎‏اسدآبادی در ممالک اسلامی و همچنین پیدایش نهضت تنباکو در ایران وارد مرحله‏‎ ‎‏تازه ای شده بود، توسط محمدعبده و سید قطب در مصر تعقیب شد، در هند قیام‏‎ ‎‏مسلمانان علیه انگلیس را موجب گردید، در پاکستان توسط اقبال لاهوری ادامه یافت، در‏‎ ‎‏الجزایر انقلاب سال 1962 را به وجود آورد و... انقلاب ایران در سال 1357 نیز ادامه‏‎ ‎‏نهضت بیدارگری اسلامی بود. آنچه قابل توجه است اینکه طی دو دهه پیش از انقلاب‏‎ ‎‏ایران، دوران رکود بیدارگری در سرزمینهای اسلامی بود زیرا این نهضت فکری از یکسو‏‎ ‎

کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 230
‏مقهور دولتهای استبدادی حاکم بر ممالک اسلامی بود که در نتیجه موجب اولویت‏‎ ‎‏بخشیدن به کار عملی و مبارزه سیاسی علیه استبداد و کم فروغ شدن کار تئوریک و‏‎ ‎‏جریان بیدارگری می شد و از سوی دیگر بشدت تحت الشعاع ناسیونالیسم عربی طی‏‎ ‎‏سالها پیش از انقلاب ایران قرار گرفت که خود ناسیونالیسم عربی مولود عوامل چندی‏‎ ‎‏بود از قبیل به وجود آمدن حزب بعث عراق و سوریه به وسیله میشل عفلق مسیحی که به‏‎ ‎‏قویترین حزب سیاسی در منطقه خاورمیانه تبدیل شد و با به وجود آمدن دولت اسرائیل‏‎ ‎‏و جنگهای اعراب با اسرائیل که موجب شد عربی کردن مسأله فلسطین به عنوان راه حل‏‎ ‎‏مطرح گردد. ‏

‏     انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 (1979 م.) نقطه عطفی در نهضت بیدارگری‏‎ ‎‏اسلامی بود؛ زیرا از یکسو بدان تپش نوینی بخشید و از سوی دیگر به آن محتوای‏‎ ‎‏سیاسی داد زیرا تا پیش از آن، نهضت بیدارگری یک جریان فکری ـ فرهنگی و‏‎ ‎‏روشنفکری مذهبی بود که دعوت به بازگشت به خویشتن، بازگشت به هویت اسلامی و‏‎ ‎‏ارزشهای فراگیر مشترک میان امت اسلامی می نمود.‏

‏     طبیعی بود که پیام انقلاب اسلامی ایران، مسلمین را تکان دهد و احساسات آنها را‏‎ ‎‏برانگیزد و مواضع رهبری انقلاب ایران، حضرت امام خمینی مورد توجه مسلمانان‏‎ ‎‏مبارز در جهان از جمله مجاهدین فلسطینی قرار گیرد و اسلامگرایی را احیا کند. مردم‏‎ ‎‏فلسطین، پیش از انقلاب ایران هم مسلمان بودند اما ریسمانی که آنان را بهم پیوند می داد‏‎ ‎‏و گردهم می آورد یعنی عامل وحدت آنان، «عربیت» بود و اسلام در درجه دوم قرار‏‎ ‎‏می گرفت، به همین دلیل بود که فلسطینی ها با عقاید مختلف اسلامی، مسیحی و‏‎ ‎‏مارکسیستی در یک گروه یا سازمان متشکل می شدند. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران،‏‎ ‎‏اندیشۀ توانایی اسلام برای اتحاد و پیروزی قوت یافت و توجه دوبارۀ مبارزان مسلمان را‏‎ ‎‏به خود جلب کرد.‏

‏     پیوند انقلاب اسلامی ایران و فلسطین، سالها پیش از پیروزی در جبهه های مشترک‏‎ ‎‏نبرد با اسرائیل به وجود آمده بود که چریکهای ایرانی برای مبارزه با شاه به اردوگاههای‏‎ ‎‏فلسطینی می رفتند و آموزش می دیدند. این پیوند از سالها پیش تکوین یافته بود که امام‏

کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 231
‏خمینی اجازه داده بود ثلث سهم مبارک امام و خمس و نیز زکوات شرعی صرف حمایت‏‎ ‎‏از جنبش فلسطین گردد.‏

‏     شعار امروز ایران، فردا فلسطین در بحبوحه انقلاب سال 57 به صهیونیستها بیم و به‏‎ ‎‏فلسطینی ها امید می داد و بهترین گواه آن اظهارات رهبران فلسطین و کادر مرکزی‏‎ ‎‏سازمان آزادیبخش فلسطین درباره انقلاب اسلامی و امام خمینی طی سالهای اولیه‏‎ ‎‏انقلاب است که این اظهارات در مطبوعات داخلی و خارجی منتشر می شد و برای نمونه‏‎ ‎‏می توان به جلد ششم صحیفه امام، مذاکرات و گفتگوهای رهبران فلسطینی با امام‏‎ ‎‏خمینی رجوع کرد.‏

‏     مبارزه با اسرائیل منحصر به انقلاب ایران نبود، پیش از انقلاب نیز قدرتهای بلوک‏‎ ‎‏شرق به رهبری اتحاد جماهیر شوروی و نیز کشورهای مترقی دیگر به ظاهر حامی‏‎ ‎‏فلسطینی ها بودند. اما این حمایتها ناشی از تضاد منافع و رقابت قدرتهای جهانی و یا در‏‎ ‎‏عالیترین شکل آن اعتقاد به حق حیات برای ملت فلسطین بود ولی هیچ یک از آنها با‏‎ ‎‏اصل موجودیت اسرائیل تضاد نداشتند بلکه آن را به رسمیت شناخته بودند و به عنوان‏‎ ‎‏یک کشور تجاوزگر با آن مبارزه می کردند، در حالی که انقلاب اسلامی ایران و امام‏‎ ‎‏خمینی با اساس موجودیت رژیم صهیونیستی به عنوان یک کشور مخالف بوده و آن را‏‎ ‎‏غاصب و بقای دولت صهیونیستی را به هر شکل ممکن موجب تداوم فتنه در بلاد‏‎ ‎‏اسلامی می دانستند. و این تفکر بود که غرور ملی و دینی و بیداری اسلامی را در‏‎ ‎‏فلسطینیان اوج داد و اسرائیل و حامیانش را بیمناک ساخت.‏

‏ ‏

انتفاضه حلقۀ دیگری از زنجیرۀ بیداری اسلامی

‏در آوریل 1987 کنفرانس سران عرب در عمان منعقد شد و به طور بی سابقه ای،‏‎ ‎‏هیچ گونه موضعی در زمینۀ مبارزه علیه رژیم صهیونیستی در بر نداشت. تمام توجه‏‎ ‎‏کنفرانس مصروف جنگ ایران و عراق شده بود و به طور کلی این کنفرانس در خط کمپ‏‎ ‎‏دیوید حرکت می کرد.‏

‏     فلسطینی ها که سالها بود انتظار می کشیدند امت عرب آنها را از آوارگی نجات بخشند‏

کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 232
‏و فلسطینی های ساکن سرزمینهای اشغالی چشم انتظار دولتهای عربی نشسته بودند، با‏‎ ‎‏توجه به خود مشغولیهای گروهها و احزاب فلسطینی و اختلافات و انشعابات پی درپی‏‎ ‎‏آنان و با مشاهدۀ این بی توجهی آشکار رژیمهای عربی به اوضاع فلاکت بار فلسطینیان،‏‎ ‎‏آخرین امیدها از اقدامات و حمایتهای دولتها و کارساز بودن اندیشه ناسیونالیسم عربی‏‎ ‎‏قطع شد و اندیشه اتکای به اسلام و حرکت از درون که با پیروزی انقلاب اسلامی در‏‎ ‎‏ایران به نحو موفقیت آمیزی تجربه شده بود، قوت گرفت. در این شرایط فاجعه خونین‏‎ ‎‏کشتار زائرین بیت الله الحرام توسط عمال حکومت سعودی به وقوع پیوست و بیش از‏‎ ‎‏چهارصد زائر خانه خدا به جرم فریاد برائت از مشرکین و سردادن شعار مرگ بر امریکا و‏‎ ‎‏اسرائیل، در خون غلطیدند که قریب ده نفر آنان از فلسطینیان سرزمینهای اشغالی بودند‏‎ ‎‏و مراسم بزرگداشت این شهدا در شهرهای رام  الله و الخلیل و دیگر مناطق اشغالی‏‎ ‎‏برگزار گردید. این رخدادها زمینه ای شد تا در پاییز 1987 روند جدیدی از قیام و مبارزه‏‎ ‎‏با اسرائیل توسط ساکنین سرزمینهای اشغالی آغاز شود که انتفاضه نام گرفت. انتفاضه در‏‎ ‎‏لغت یعنی قیام، تکان و جنبش (تکان گنجشک خیس شده در آب برای اینکه قطرات آب‏‎ ‎‏را که بر اندام او سنگینی می کند از پرهایش به پراکند و سبکبال برای پرواز شود) قیامی‏‎ ‎‏که ناخالصیها را کنار می زند تا بتواند اوج گیرد. تا پیش از این، هر قیام (انتفاضه) منسوب‏‎ ‎‏به گروه خاصی بود مانند فتح انتفاضه (قیام فتح) که گروهی بود که در مه سال 1983 از‏‎ ‎‏سازمان الفتح جدا شد و برای اینکه بین خود و سازمان فتح به رهبری عرفات تمایزی‏‎ ‎‏ایجاد کند یک پیشوند انتفاضه به الفتح افزود. اما این بار در سال 1987 (1366 ه . ش.)‏‎ ‎‏انتفاضه دیگر هیچ پیشوند و پسوندی نداشت. حرکت انتفاضه (قیام) اعتراضی مردمی‏‎ ‎‏بود نسبت به ادامه اشغال سرزمین فلسطین که دارای اهداف و آثار زیر بود.‏‎[3]‎

‏    ‏‏1. خارج کردن قضیه فلسطین از بوته فراموشی؛‏

‏     2. جلب توجه افکار عمومی جهان؛‏

‏     3. همزمانی انتفاضه با موج اسلامگرایی در منطقه که خود رنگ و بوی خاصی به‏‎ ‎‏انتفاضه داده است؛‏


کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 233
‏     4. طرح ضرورت حل مسأله فلسطین؛ ‏

‏     5. سعی اروپای غربی برای نزدیکی بیشتر به قضیه فلسطین؛‏

‏     6. القای شبهه در صحت سیاست اسرائیل حتی در میان یهودیان امریکا به نحوی که‏‎ ‎‏عده ای اعتقاد پیدا کردند برای جلوگیری از منفورتر شدن چهره اسرائیل (در اثر قیام‏‎ ‎‏مردمی و مقابله نیروی صهیونیستی با مردم) باید امتیازاتی به فلسطینی ها داده شود؛‏

‏     7. تهدید امنیت داخلی موجودیت صهیونیستی؛ ‏

‏     8. تحت الشعاع قراردادن اختلافات گروههای فلسطینی و دنباله رو کردن دولتها و‏‎ ‎‏سازمانهایی که قبلاً ابتکار عمل تعیین سرنوشت فلسطین را در چهارچوب منافع خود به‏‎ ‎‏دست گرفته بودند.‏

‏     برای نخستین بار بود که پس از گذشتن بیش از چهل سال از اشغال فلسطین و‏‎ ‎‏موجودیت رژیم صهیونیستی، فلسطینی ها در موضع هجوم و اسرائیلیها در موضع دفاع‏‎ ‎‏قرار می گرفتند.‏

‏ ‏

مقایسه انتفاضه با انقلاب اسلامی ایران و ویژگیهای آن

‏حرکت انتفاضه از جهاتی شبیه انقلاب اسلامی ایران است. از جمله اینکه وابسته به هیچ‏‎ ‎‏گروه و سازمان خاصی نیست. یکی از مشخصه های انقلاب اسلامی ایران این بود که تا‏‎ ‎‏پیش از وقوع انقلاب، سازمانهای اسلامی و غیر اسلامی و ملی گوناگون و افرادی از‏‎ ‎‏طیفهای فکری مختلف به طور انفرادی، علیه رژیم شاه مبارزه می کردند و هر کدام آینده‏‎ ‎‏انقلاب را از آن خود می دانستند. وقتی در هفدهم دی ماه 56 در اعتراض به مقاله‏‎ ‎‏توهین آمیز روزنامه اطلاعات به امام خمینی عده ای از مردم قم به شهادت رسیدند و‏‎ ‎‏مراسم بزرگداشت هفتمها و چهلمهای زنجیره ای در تهران، تبریز و سایر شهرها برگزار‏‎ ‎‏شد و هر کدام از این مراسم منجر به درگیری و شهادت عده ای و ادامۀ چهلمها می شد.‏‎ ‎‏در نیمه دوم سال 57 قیام مردم ایران سراسری شد و همه گروههای سیاسی،‏‎ ‎‏مارکسیستی، ملی و گروههای مذهبی با گرایشهای گوناگون دنباله رو قیام شدند چون‏‎ ‎‏هیچ کس انتظار وقوع یک قیام وسیع مردمی و بدون دخالت هیچ تشکیلاتی را نداشت.‏

کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 234
‏همه گروهها در صفوف مردم وارد شدند، عکسها و تصاویر از شخصیتهای گوناگونی‏‎ ‎‏برافراشته می شد. اما در آن هنگام آنچه که برای عموم مطرح بود و عامل وحدت همه‏‎ ‎‏گروهها و مردم در قیام شده بود، هدف مشترک یعنی شاه و سرنگونی او بود و شعارها و‏‎ ‎‏خواسته ها نشانۀ گرایش غالب نهضت به اسلام بود؛ زیرا اسلام مذهب اکثریت مردم‏‎ ‎‏ایران را تشکیل می داد. حرکت انتفاضه نیز دقیقاً از چنین مشابهتی برخوردار است.‏

‏     اکنون دیدگاههای متعددی در مورد انتفاضه مطرح است، که حوادث آتی روشنگر آن‏‎ ‎‏خواهد بود. اما آنچه که با قطعیت بیشتری می توان ادعا کرد این است که خودجوشی و‏‎ ‎‏مردمی بودن انتفاضه اولین مشخصه آن و اسلامیت وجه غالب آن است و هراس‏‎ ‎‏اسرائیلیها هم از همین مشخصه هاست. ‏

‏     دستگیری شیخ احمد یاسین و حبس کردن وی در ماههای اولیه انتفاضه، ناشی از‏‎ ‎‏همین تصور است. تبعید و اخراج 415 تن فلسطینی از سرزمینهای اشغالی که در آذرماه‏‎ ‎‏1371 (1992) با هدف خاموش کردن انتفاضه انجام شد. و این افراد که عموماً مسلمان‏‎ ‎‏معتقد و طرفدار حماس هستند که از یکسو نشانگر وجه اسلامی انتفاضه است و از‏‎ ‎‏سوی دیگر نشانه مردمی بودن انتفاضه و عدم وابستگی تام به هیچ حزب و گروهی حتی‏‎ ‎‏حماس است؛ زیرا صهیونیستها افراد فوق را به عنوان سرشاخه های قیام اخراج کردند.‏‎ ‎‏اما انتفاضه باز نایستاد و طی چند روز پس از آن بیش از سیصد تن از فلسطینیان ساکن‏‎ ‎‏سرزمینهای اشغالی در نبرد با نیروهای اسرائیلی کشته و مجروح شدند. این امر نشان‏‎ ‎‏می دهد که قیام تشکیلاتی نیست و قیادت و رهبری آن به درون همه خانه ها راه یافته‏‎ ‎‏است.‏

‏     نحوه آغاز ناگهانی قیام و تداوم آن تاکنون، نشان داده است که اگر هم افراد یا‏‎ ‎‏گروههای خاصی در راه اندازی قیام مردمی نقش داشته اند اما این امر خدشه ای به‏‎ ‎‏خودجوشی قیام وارد نمی کند. انتفاضه، رهبری سیاسی متمرکزی ندارد و هیچ سازمان‏‎ ‎‏خاصی عصب مرکزی آن را تشکیل نمی دهد؛ همه سازمانها دنباله رو و حامی قیام‏‎ ‎‏هستند و هر کدام به نحوی می کوشند برای آن برنامه ریزی کنند.‏

‏     هر کدام از سازمانهای فلسطینی به نحوی سخن می گویند که گویی رهبری انتفاضه در‏

کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 235
‏دست آنهاست اما باید توجه داشت که غالب این سازمانها در خارج از فلسطین و در‏‎ ‎‏کشورهای تونس، سوریه، اردن و... مستقر هستند، مردم ساکن فلسطین سخن آنها را‏‎ ‎‏می شنوند و در راستای هدف مشترک یعنی آزادی سرزمینهای اشغالی عمل می کنند. اما‏‎ ‎‏چنان نیست که اگر همه این سازمانها کنار کشیدند، انتفاضه خاموش گردد. شباهت دیگر‏‎ ‎‏انتفاضه با انقلاب اسلامی ایران‏‎[4]‎‏ که برای نخستین بار در تاریخ مبارزات فلسطین‏‎ ‎‏مشاهده می شود، استفاده از پایگاه مسجد و نماز جمعه برای تظاهرات است. مبارزات‏‎ ‎‏فلسطین همواره متکی به عملیات چریکی و سلاح و سازمان بوده است اما این بار با‏‎ ‎‏مشت و سنگ و چوب در برابر گلوله. زنان و کودکان فلسطینی هم در این مبارزه به طور‏‎ ‎‏چشمگیری فعالند. این بار مبارزه، انقلاب سنگها یا قیام جوانان و نوجوانان سنگ به‏‎ ‎‏دست نامیده شده است. شهادت طلبی و از جان گذشتگی، ویژگی بسیار مهم دیگری در‏‎ ‎‏حرکت انتفاضه است، سلاحی که هیچ مانندی یا بدلی و برابری ندارد.‏

‏     نکته قابل توجه دیگر این است که انتفاضه عکس العمل مردمی بود در برابر شکست‏‎ ‎‏طرحهای مختلف مبارزه اعم از ناسیونالیسم که اوج آن در زمان جمال عبدالناصر بود و‏‎ ‎‏به شکست تز قومیت عرب و ملی گرایی در سالهای اخیر انجامیده است تا کمونیسم و‏‎ ‎‏چپگرایی که با فروپاشی شوروی ضربه قاطعی خورد. جنبش فلسطین در برخورد با‏‎ ‎‏بن بست در همه خطوط و راهها سرانجام به این نتیجه رسید که اسلام راه حل است،‏‎ ‎‏راهی که فلسفه های سیاسی نتوانستند به پویند و غالباً به شکست، تسلیم و سازش‏‎ ‎‏کشیده شدند، امروز در اسلام جستجو می شود و این راه که همان ایدۀ «بازگشت به‏‎ ‎‏خویشتن» است نه در فلسطین که یک موج بیداری اسلامی در همه کشورهای اسلامی و‏‎ ‎‏دنیای عرب است که در گذشته جنبه فکری و فرهنگی داشت و با پیروزی انقلاب‏

کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 236
‏اسلامی ایران در سال 57 به رهبری امام خمینی به عنوان یک عالم و مرجع روحانی و‏‎ ‎‏دینی، جنبه سیاسی و عملی یافته است. مبارزات فلسطین که تاکنون دو بعد سیاسی و‏‎ ‎‏نظامی داشت و توأم با اندیشه ناسیونالیستی بود اکنون دارای بعد اعتقادی با وجهه‏‎ ‎‏اسلامی گردیده است و به گفته دکتر فتحی شقاقی، دبیر کل شهید جهاد اسلامی‏‎ ‎‏فلسطین، پیروزی انقلاب اسلامی، اعتماد به ایدئولوژی و دین را به مسلمانان سراسر‏‎ ‎‏جهان باز گرداند و ثابت کرد که اسلام نیرویی شکست ناپذیر است؛ و اسلام نیروی قیام و‏‎ ‎‏جوشش را در مردم فلسطین زنده کرد.‏‎[5]‎‏ با حرکت مردمی انتفاضه در فلسطین حتی آنان‏‎ ‎‏که هنوز تحت تأثیر ناسیونالیسم عربی هستند به اسلام به چشم یک منبع انرژی و وسیلۀ‏‎ ‎‏اتحاد میان همه اعراب برای نجات فلسطین می نگرند و برخی هم صادقانه به تجدید نظر‏‎ ‎‏در اندیشه های خویش پرداخته اند.‏‎[6]‎

‏    ‏‏یکی دیگر از انگیزه های روی آوردن برخی از نیروهای فلسطینی به اسلام این است‏‎ ‎‏که آنان احساس کردند مسأله فلسطین مسأله اشغال خاک برای اسکان یهود نیست و‏‎ ‎‏علاوه بر اهداف سیاسی و اقتصادی استعمار در منطقه خاورمیانه، موضوع فلسطین در‏‎ ‎‏محتوایش جنگ صلیبی جدید غرب علیه امت اسلامی و انتقام گیری از شکست‏‎ ‎‏مسیحیان و غربیها در جنگهای صلیبی 1095 تا 1249 م . و نیز فتح قسطنطنیه در‏‎ ‎‏1453 م . توسط امپراتوری عثمانی است که طی آن غرب تحقیر شد.‏‎[7]‎


کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 237
‏    ‏‏این اندیشه جدیدی بود که پس از بن بستهای مبارزاتی نهضت فلسطین شکل گرفت و‏‎ ‎‏به عبارت صحیحتر قوت یافت. به این ترتیب می توان گفت انتفاضه قرابتها و شباهتهای‏‎ ‎‏زیادی به انقلاب اسلامی ایران بویژه از جهت اسلامگرایی دارد و امام خمینی یکی از‏‎ ‎‏الگوهای شناخته شده و مورد احترام در نزد مردم فلسطین است که نظریات وی را مورد‏‎ ‎‏توجه قرار می داده اند. به همین دلیل، مجموعۀ دیدگاهها و نظریات امام خمینی به عنوان‏‎ ‎‏یک شخصیت و الگوی مؤثر در مبارزات فلسطین که مسلمانان فلسطینی او را یک احیاگر‏‎ ‎‏نهضت اسلامی می شناسند، شایسته است مورد توجه و تدقیق قرار گیرد.‏

‏ ‏

سازش غزه، اریحا

‏وقوع انتفاضه روزنه امیدی برای فلسطینیان آواره به وجود آورد و موجب شد تا اسرائیل‏‎ ‎‏خطر را جدی احساس نماید، لذا ترس از تداوم انتفاضه، دولت اشغالگر را منفعل و‏‎ ‎‏آماده سازش کرد. با آنکه اسرائیل در تمامی مقاطع و مراحل گذشته سرسختانه در برابر‏‎ ‎‏همه قطعنامه ها و طرحهایی که هر چند محدود، حقوق و امتیازاتی برای فلسطینیان قائل‏‎ ‎‏می شد ایستادگی می کرد. و امتناع از پذیرش قطعنامه های 242 و 338 شورای امنیت و‏‎ ‎‏طرح صلح ریگان و نظایر آن از نشانه های بارز این مواضع امتناعی است و اصولاً‏‎ ‎‏خودداری اسرائیلیها از پذیرش هرگونه راه حل سیاسی به این دلیل بود که آنان اساساً‏‎ ‎‏ملتی به نام فلسطین را فاقد هویت تاریخی می دانستند. ولی سرانجام وحشت امریکا و‏‎ ‎‏اسرائیل از انتفاضه آنان را مجبور به تن دادن به مذاکره با ساف نمود. فروپاشی اتحاد‏‎ ‎‏شوروی و تک قطبی شدن نظام بین المللی نیز ایجاب می کرد که امریکایی ها هر چه‏‎ ‎‏سریعتر کانونهای بحران را بویژه در خاورمیانه که منبع خطرات جهانی است مهار و‏‎ ‎

کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 238
‏خاموش کنند تا زمینۀ نفوذ اروپا، ژاپن و حتی اسلامگرایی را از میان بردارند و با در‏‎ ‎‏دست گرفتن ابتکار صلح خاورمیانه و پایان دادن به کانونهای بحران، راه برقراری نظم‏‎ ‎‏نوین جهانی و تثبیت سلطۀ جهانی امریکا را هموار سازند.‏

‏     جناح سازشکار فلسطینی نیز با این تصور که انتفاضه برگ برنده ای در دست آنها‏‎ ‎‏برای چانه زنی در مذاکرات و امتیاز گرفتن هر چه بیشتر است، انتفاضه را فرصتی برای‏‎ ‎‏مذاکره از موضع قدرت تلقی کرده و به میوه چینی از آن پرداخت.‏

‏     در نهم سپتامبر 1993 یاسرعرفات با عنوان رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین طی‏‎ ‎‏نامه ای به اسحاق رابین موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخته و ساف را متعهد به‏‎ ‎‏اعلامیه اصول کلی (توافقنامه) و نیز قطعنامه های شماره 242 و 338 شورای امنیت (که‏‎ ‎‏اصل وجود رژیم اشغالگر را به رسمیت شناخته و خواستار بازگشت به مرزهای پیش از‏‎ ‎‏1968 شده اند) اعلام کرد و آن بخش از مفاد منشور فلسطین را که منکر حق وجود‏‎ ‎‏اسرائیل است ملغی نمود. اسحاق رابین نیز متقابلاً در همان تاریخ طی نامه ای، سازمان‏‎ ‎‏آزادیبخش فلسطین را به عنوان نمایندۀ مردم فلسطین به رسمیت شناخته و تصویب آغاز‏‎ ‎‏مذاکره با آن را در دولت اسرائیل اعلام کرد. یاسرعرفات و رابین طی مذاکراتی،‏‎ ‎‏پیش نویس هفده ماده ای توافق را امضا کردند که طی آن یک قدرت خودمختار فلسطینی‏‎ ‎‏در کرانۀ باختری و منطقۀ غزه به وجود خواهد آمد.‏

‏     از اهداف تن دادن امریکا و اسرائیل به این توافق، ایجاد شکاف میان فلسطینیان و‏‎ ‎‏خاموش کردن شعله های انتفاضه به دست خود آنان بود. از نتایج این توافق نیز هموار‏‎ ‎‏شدن راه و برداشته شدن موانع به رسمیت شناختن اسرائیل توسط دولتهای عربی است‏‎ ‎‏که اسرائیل را به پایگاهی مشروع و قانونی در منطقه تبدیل می سازد. این توافق هر‏‎ ‎‏چندنوعی عقب نشینی محدود اسرائیل از مواضع امتناعی قبلی است که به دلیل نگرانی‏‎ ‎‏جدی از خطر انتفاضه حاصل شده است ولی مطمئناً با اهداف بلند مبارزه ملت مسلمان‏‎ ‎‏فلسطین فاصله جدی خواهد داشت. رسمیت اسرائیل منشأ فجایعی برای آیندۀ‏‎ ‎‏خاورمیانه و مسلمین است که گناه آن فقط متوجه ساف و عرفات نیست، هنگامی که از‏‎ ‎‏دیدگاهی وسیعتر به مسأله توافق بنگریم و از منظر امام خمینی به داوری بنشینیم، گناه‏‎ ‎

کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 239
‏این فاجعه بر عهدۀ همۀ دولتهای اسلامی نیز هست و همۀ آنان در به وجود آوردن این‏‎ ‎‏شرایط ذلت بار شریک بوده اند.‏

‏     هر چند قضاوت نهایی، دربارۀ نتایج و سرنوشت این حرکتهای جدید سازشکارانه به‏‎ ‎‏فرصت بیشتری نیاز دارد و سالهای آینده معرف واقعیتها خواهد بود ولی از هم اکنون‏‎ ‎‏می توان گفت که بذر مقاومت در فلسطین هم اکنون بستر و زمینه اعتقادی ـ اسلامی خود‏‎ ‎‏را یافته است و ایمان و انگیزه توده های مردم مسلمان فلسطین چشمه جوشانی است که‏‎ ‎‏آبیاری  آن را برعهده دارد و لذا سرو قامتی و برومندی هر چه بیشتر درخت استقامت و‏‎ ‎‏مبارزه، طبیعی ترین فرض محتمل است که نشانه های آن نیز به وضوح آشکار است و این‏‎ ‎‏همان آینده ای است که امام خمینی خود انتظار آن را می کشید و در سراسر زندگی و‏‎ ‎‏مبارزات خود برای تحقق آن رنجها کشید و گامهای استوار برداشت.‏

‏ ‏

ان تنصرو الله ینصرکم و یثبت اقدا مکم

کتابفلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 240

  • )) صهیون یا صیون در لغت یعنی کوه پر آفتاب و یا کوه خشک که در گذشته، گاهی هم منظور از صهیون نه فقط کوه صهیون بلکه تمام اورشلیم بوده است و این نام در کتب عهد عتیق و انجیل نیز آمده است.
  • )) سعیدی، زامل؛ جبهه نجات ملی فلسطین (انقاذ)؛ ص 114.
  • )) برای اطلاع بیشتر رجوع شود به: سعیدی، زامل؛ جبهه نجات ملی فلسطین (جبهه انقاذ)؛ ص 127.
  • )) تبلیغات اغراق آمیز غربیها بویژه امریکا پیرامون تقلید انتفاضه از الگوی انقلاب اسلامی ایران و شباهت آنها خالی از خباثت نیست. آنها علاوه بر خدشه کردن در اصالت انتفاضه، می خواهند بهانه ای برای مبارزه قهرآمیز با اسلامگرایی بسازند و با توجه به اینکه افکار عمومی دنیا و اروپاییها نمی توانند اینهمه سرکوب را توسط صهیونیستها بپذیرند، بدین وسیله مستمسکی به اسرائیلیها برای سرکوبی انتفاضه می دهند تا به غربیها بگویند اگر قیام فلسطینی ها را سرکوب نکنیم، تبدیل به پایگاهی برای رشد بنیادگرایی اسلامی و تکرار فاجعه اندلس می شود و امریکا و اسرائیل به این وسیله اروپاییها را از همسایگی خطرناک با پایگاه اسلامگرایی در فلسطین (دروازه اروپا) می ترسانند تا بتوانند آسانتر به سرکوب قیام فلسطینی ها بپردازند.
  • )) روزنامه همشهری؛ دوشنبه 19 بهمن 1371، شماره 45. دکتر شقاقی متولد 1951 م . در شهر غزه است که در سال 1979 کتاب «امام خمینی و طرح اسلامی نوین» را منتشر کرد و در سال 1988 از فلسطین اشغالی تبعید گردید و جنبش را از خارج رهبری می کرد.
  • )) احمد جبریل از شخصیتهای معروف فلسطینی در کنفرانسی در تهران در سال 1371 می گوید: چرا ما می گوییم به همه مسلمین نیازمندیم؟ برای اینکه می دانیم که فلسطینی ها به تنهایی قادر نیستند فلسطین را آزاد کنند و همچنین می دانیم که عرب و قومیت عرب هم به تنهایی قادر به آزادی فلسطین نیست. او می گوید که شخصاً در گذشته ریشه های فکری، وطنی، قومی: ناسیونالیستی داشته است. اما پس از پیروزی انقلاب ایران توجه او به اسلام انقلابی جلب شده و وقتی که می شنود امام خمینی(س) رهبر سالخورده انقلاب اسلامی ایران، امریکا و غرب را شیطان بزرگ می نامد این نظریه در او نفوذ می کند.     اعداد: سعیدی، زامل؛ رودباری، لواء؛ اعمال المؤتمر الاسلامی الاول حول فلسطین؛ ص 45.
  • )) احمد جبریل می گوید: خواهران و برادران، اکنون ما می بینیم که مسأله چیزی جز جنگ صلیبی در لباسها وشکلهای مختلف نیست. دولتهای غربی و اروپایی می خواهند انتقام شکست گذشته خود را از اسلام بگیرند. همان؛ ص 47.     همچنین منیر شفیق می گوید: مسأله فلسطین همان مسأله اسلام است و این امر منافاتی با وطن پرستی و عربیت ندارد و چون مسأله فلسطین در اساس و جوهرش مسأله اسلامی است باید بر همین اساس معالجه شود و بر همین اساس حل گردد. مسأله فلسطین تبدیل به نقطه مرکزی نبرد و کشمکش میان امت اسلامی و دشمنان آن شده است همچنان که مرکز برنامه های دشمنان ما، یعنی صهیونیستها و استعمار غرب می باشد و به همین جهت غیر ممکن است که قیام ملت و استقلال آن و وحدتش و برافراشته شدن پرچم لااله الا  الله تحقق یابد مادامی که مسأله فلسطین جز مرکزی در استراتژی اسلامی همه کشورهای اسلامی نگردد. همان؛ ص 109.