الف: سیره و روش حاکمان اسلامی

الف: سیره و روش حاکمان اسلامی

‏ ‏

سلوک پیغمبر (ص) در نشست با مردم

‏رسول خدا در مدینه که مرکز حکومت ایشان بود وسعۀ حکومتش هم آن وقت زیاد بود، عرب می آمد می دید که چند نفر نشستند دور هم با هم صحبت می کنند، او نمی توانست بفهمد که کدام یکی اینها در رأس واقع است و حاکم است و کدام یکی از اینها پائینتر هستند. وضع زندگی این بود که تعلیم بدهد به ما که باید اینجور باشید که ما بفهمیم تکلیفمان چی است.(662)‏

13 / 10 / 62

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

نحوۀ زندگی رسول خدا(ص)

‏وضع زندگی پیغمبر اکرم (ص) بسیار ساده بود. از مقام و منصب خود به نفع زندگی مادی استفاده نکردند تا چیزی از خود به جای گذارند. و آنچه را که باقی گذاشتند، علم است که اشرف امور می باشد؛ خصوصاً علمی که از ناحیه حق تعالی باشد. و خصوص «علم» را که در روایت ذکر کرده شاید به همین جهت بوده است.(663)‏


کتابحکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 513

زیست عادی و پایین

‏حکومت اسلام و شخص اول، که خلیفه است بر مسلمین و به منزلۀ سلطان است نسبت به مسلمین، زندگی عادی اش از افراد طبقۀ سه پایین تر و با مردم، با همین طبقۀ فقرا، همدرجه در زندگی هستند؛ و عدالت اجتماعی و عدالتهایی که اجرا می کند اسلام به مصلحت تمام طبقات، سابقه در بشر ندارد. حکومت اسلام مثل حکومتهای دیگر از قبیل سلاطین، از قبیل رؤسای جمهوری نیست. حاکم اسلام حاکمی است که در بین مردم، در همان مسجد کوچک مدینه می آمد جلوس می کرد و آنهایی که مقدرات مملکت دستشان بود، مثل سایر طبقات مردم در مسجد اجتماع می کردند؛ و طوری بود اجتماعشان که کسی که از خارج می آمد نمی فهمید که کی رئیس مملکت است و کی صاحب منصب است و کی از فقراست. لباسْ همان لباس فقرا و عشرتْ همان عشرت فقرایی. و در اجرای عدالت طوری بود که اگر چنانچه یک نفر از پایین ترین افراد ملت بر شخص اول مملکت، بر سلطان، بر رعیت ادعایی داشت و پیش قاضی می رفت، قاضی شخص اول مملکت را احضار می کرد و او هم حاضر می شد؛ و اگر چنانچه حکم برخلاف او می کرد تسلیم بود.(664)‏

18 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

نان و خوراک علی(ع)

‏حاکمی که از طرف خدای تبارک و تعالی تعیین شد از برای امت، آن شخصی بود که وقتی به حکومت رسید، وقتی که با او جمع شدند و بیعت کردند بعد از آن خرابکاریهایی که شده بود تا آن روز و بعد از آن مصیبتهایی که برای اسلام پیش آوردند و تا حالا هم فسادش باقی مانده است، آن شخصی بود که وقتی که به حکومت رسید در حال حکومتش زندگی اش از جمیع زندگی امثال ماها و شماها، طلاب‏

کتابحکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 514

‏علوم دینیه، امثال این بقالها و این کاسبها، زندگی او پست تر بود. یک تکه نان جو بود که در آخر عمر مبارکشان، از قراری که گفته شده است، از بس خشک بود حضرت با دستشان نمی توانستند بشکنند، با زانو می شکستند آن نان را و با آب تناول می کردند. این حکومت اسلام بود. می فرمود که ـ به طوری که نقل شده است ـ من می ترسم که در یکی از حوالی مملکت من یکوقت یک گرسنه ای باشد، یکوقت باشد که گرسنه در کار باشد، چطور من بخوابم«سیر»، و رعیت من یک نفرشان ـ ولو در بعض از اَرجای مملکت ـ اینها گرسنه باشند.(665)‏

1 / 4 / 50

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

لباس و پوشاک علی (ع)

‏عهد حضرت امیرالمؤمنین (ع) طرز حکومت اصلاح شده و رویه و اسلوب حکومت صالح بود. آن حضرت با اینکه بر کشور پهناوری حکومت می کرد، که ایران و مصر و حجاز و یمن از استانهای آن بود، طوری زندگی می کرد که یک طلبۀ فقیر هم نمی تواند زندگی کند. به حسب نقل، وقتی که دو پیراهن خرید، یکی را که بهتر بود به قنبر (مستخدم خود) داد و پیراهن دیگر را که آستینش بلند بود برای خود برداشت و زیادی آستین را پاره کرده پیراهن آستین پاره را بر تن کرد.‏‎[1]‎‏ در صورتی که بر کشور بزرگ و پرجمعیت و پردرآمدی فرمانروایی می کرد.(666)‏

*  *  *

‎ ‎

‏ ‏

زندگی انبیای اولوا‌العزم

‏زندگی حضرت موسی، حضرت عیسی ـ سلام الله علیهما ـ را و‏

کتابحکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 515

‏خصوصاً زندگی حضرت رسول اکرم و پیغمبر خودمان را اگر ملاحظه کنید و به تاریخ اسلام و به تواریخی که حکایت از اینها کردند و از زندگی شان کردند، مراجعه کنید، می فهمید که اینها تشکیل حکومت بعضی شان دادند، احکام حکومتی دارند، لکن خودشان وقتی به زندگی شان مراجعه کنید، می بینید که اصلاً مثل رؤسای جمهوری یا سلاطین این عالم اصلاً نبودند.(667)‏

‏ ‏

6 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

دستورهای علی(ع) در مورد بهره برداری از اموال مسلمین

‏حکومت، حکومت حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ و وضع حکومت او را ما در نظر بگیریم، و کسانی که در حکومت هستند و در دستگاههای دولتی هستند، سیرۀ آن بزرگوار را در نظر بگیرند و ببینند که باید چه بکنند. البته قدرت اینکه آنطور کسی عمل بکند، ماها نداریم، کسی ندارد. به طوری که نقل کردند در یکی از چیزهایی که به بعض از عمال خودشان نوشتند، نوشته اند که: «سر قلمها را نازک بگیرید، سطرها را نزدیک هم بنویسید، از چیزهایی که فایده ندارد، احتراز کنید».‏‎[2]‎‏ این ‏‏یک دستوری هست برای همه؛ یعنی، دستوری هست برای کسانی که در بیت المال دست دارند. اینطور حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ در وقت حکومتش دستور می دهد برای صرفه جویی. او مضایقه می کند که در یک صفحه که می شود ده سطر نوشت، پنج سطر نوشته بشود؛ یک قلم که می تواند آن مرکّبی که در آن وقت بوده است صرف کند، سرش ریزه باشد تا کم صرف بشود، حرفهای غیر اصولی نوشته نشود، که صرفه واقع بشود. باز از ایشان نقل شده است که حساب بیت المال را می کشیدند، چراغی روشن بود، شمعی روشن بود و کسی آمد با ایشان‏

کتابحکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 516

‏حرف دیگری می خواست بزند، شمع را خاموش کردند، فرمودند که این مال بیت المال است، تو می خواهی حرف دیگر بزنی.‏‏(668)‏

13 / 6 / 64

*  *  *

‎ ‎

‎ ‎

کتابحکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 517

  • )) بحارالانوار؛ ج 40، ص 324.
  • )) نهج البلاغه؛ کلمات 307.