فصل ششم: آثار و شبهات پیرامون ولایت فقیه

‏ ‏

‏ ‏

 

‏ ‏

‏ ‏

فصل ششم: آثار و شبهات پیرامون ولایت فقیه

‏ ‏

‏ ‏

‎ ‎

‏ ‏

شبهۀ دخالت در سیاست، منافی با قداست روحانیت

‏این طایفه الآن هستند که حالا هم وقتی که صحبت می شود، می نویسند؛ چه می کنند؛ هِی کوشش می کنند که اسلام نباشد. آن چیزهایی که مال اسلام است هی کوشش می کنند با زبانهای مختلف، گاهی به دلسوزی در قضیۀ ولایت فقیه که این چند روز داغ شده است، خوب اینها دیدند که یک کار خطرناکی است برای آنها برای اینکه یک حکومت اسلامی دارد درست می شود؛ اینها هم نمی خواهند این را. گوینده شان گاهی می گوید که بگذارید که روحانیون قداستشان را حفظ بکنند! «قداست روحانیون» که اینها می گویند معنایش این است که بگذارید روحانیون مشغول مسجد و محراب ـ همین مقدار در همین حدود ـ باشند، و سیاست را به امپراتور واگذار کنید. این یک تِزی است که مسجد مال پاپ؛ سیاست مال امپراتور. اینها هم می گویند مسجدها مال شماست، بروید تو مسجدتان نماز بخوانید، درس هم می خواهید بگویید؛ درس هم بگویید هیچ مانعی ندارد، اما در یک حدودی، نه اینکه تو مسجد بروید و سنگر بگیرید برای ما؛ یا توی مدرسه بروید و برای ما ایجاد زحمت بکنید. نه، آن نه! همان مقداری که «قداست» شما محفوظ‏

کتابحکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 311
‏ باشد، بگویند یک آدم مقدس، آدم خوب مُهذَّبی است؛ یک آدمی است که اگر نفتش را هم ببرند، حرفی نمی زند و می گوید بردند؛ مال دنیا است چه ارزشی دارد! اینها این جور «قداست» را می خواهند و نمی دانند که اسلام و پیغمبر اسلام و اولیای اسلام با تمام قداست این مسائل را داشتند، تمام قداست و الوهیت محفوظ بوده است، مع ذلک می رفتند و اشخاصی که برخلاف مسیر انسانیت هستند آنها را دفع می کردند و سیاست مملکت را حفظ می کردند و منافات با قداست هم نداشتند؛ یعنی ما روحانیون، قداستشان از حضرت امیر زیادتر باشد؟ اینها ادعا دارند یا او را قداست برایش قائل نیستند؟! این منطق این است که شما قداستتان را حفظ کنید و کار نداشته باشید دیگر به حکومت و به جریان سیاست مملکت. خوب، اینها می خواهند بگویند پیغمبر اسلام و حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ قداست خودشان را حفظ نکرده بودند؟ برای اینکه آنها کار داشتند، نمی توانند بگویند آنها کار نداشتند. حضرت امیر، والی می فرستاد، خود پیغمبر هم اینطور والی می فرستاد آن طرف و آن طرف، جنگ می کردند؛ با کذا و سیاست مملکت دست خود آنها بود. این آدمی که می گوید که بگذارید روحانیت قداست خودش را حفظ کند منطقش این است که امیرالمؤمنین هم قداست نداشت! برای اینکه این داخل شد در امور مملکتی و اینها، خود پیغمبر هم که نداشت! پس معلوم می شود تو نمی خواهی قداست ما حفظ شود، تو یک شیطنتی می کنی که اینها را کنار بزنی و اربابها بیایند سراغ کار.‏

‏     این امور باید با دقت ملاحظه بشود. در این نطق هایی که اینها می کنند دقت کنید که اینها یک خرده ریزهایی دارند؛ با آن خرده ریزها می خواهند اغفال کنند مملکت و ملت شما را.(326)‏

29 / 6 / 58


کتابحکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 312

نسبت فاجعه به ولایت فقیه

‏به حرفهای آنهایی که برخلاف مسیر اسلام هستند و خودشان را روشنفکر حساب می کنند و می خواهند ولایت فقیه را قبول نکنند ‏‏[‏‏اعتنا نکنید‏‏]‏‏ اگر چنانچه فقیه در کار نباشد، ولایت فقیه در کار نباشد، طاغوت است. یا خدا، یا طاغوت، یا خداست، یا طاغوت. اگر با امر خدا نباشد، رئیس جمهور با نصب فقیه نباشد، غیر مشروع است. وقتی غیر مشروع شد، طاغوت است؛ اطاعت او اطاعت طاغوت است؛ وارد شدن در حوزۀ او وارد شدن در حوزه طاغوت است. طاغوت وقتی از بین می رود که به امر خدای تبارک و تعالی یک کسی نصب بشود. شما نترسید از این چهار نفر آدمی که نمی فهمند اسلام چه است؛ نمی فهمند فقیه چه است؛ نمی فهمند که ولایت فقیه یعنی چه. آنها خیال می کنند که یک فاجعه به جامعه است! اینها اسلام را فاجعه می دانند، نه ولایت فقیه را. اینها اسلام را فاجعه می دانند، ولایت فقیه فاجعه نیست. ولایت فقیه، تَبَع اسلام است.(327)‏

12 / 7 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

شبهۀ دیکتاتوری و پاسخ آن

‏این حرفهایی که می زنند که خیر اگر چنانچه ولایت فقیه درست بشود دیکتاتوری می شود، اینها از باب این است که ولایت فقیه را نمی فهمند چیست. ولایت فقیه نباید بشود، برای اینکه باید حکومت ملت باشد. اینها ولایت فقیه را اطلاع بر آن ندارند. مسائل این حرفها نیست. ولایت فقیه می خواهد جلوی دیکتاتوری را بگیرد؛ نه اینکه می خواهد دیکتاتوری کند. اینها از این می ترسند که مبادا جلو گرفته بشود! جلوی دزدیها را می خواهد بگیرد. اگر رئیس جمهور با تصویب فقیه باشد، با تصویب یک نفری که اسلام را بداند چیست، درد برای اسلام داشته باشد، اگر درست بشود، نمی گذارد این‏

کتابحکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 313
‏ رئیس جمهور یک کار خطا بکند. و اینها این را نمی خواهند. اینها اگر یک رئیس جمهور غربی باشد، همۀ اختیارات را دستش بدهند، هیچ مضایقه ای ندارند و اشکالی نمی کنند! اما اگر یک فقیهی، که یک عمری را برای اسلام خدمت کرده، علاقه به اسلام دارد، با آن شرایطی که اسلام قرار داده است که نمی تواند یک کلمه تخلف بکند ‏‏[‏‏اشکال می کنند‏‏]‏‏.‏

‏     اسلام دین قانون است. پیغمبر هم خلاف قانون نمی توانست بکند، نمی کرد هم، البته نمی توانست هم بکند. خدا به پیغمبر می گوید که اگر یک حرف خلاف بزنی، رگ و‌تینت را قطع می کنم.‏‎[1]‎‏ حکم قانون است. غیر از قانون الهی کسی حکومت ندارد. برای هیچ کس حکومت نیست، نه فقیه، و نه غیر فقیه، همه تحت قانون عمل می کنند. مجری قانون هستند همه، هم فقیه و هم غیر فقیه همه مجری قانون اند. فقیه ناظر بر این است که اینها اجرای قانون بکنند؛ خلاف نکنند؛ نه اینکه می خواهد خودش یک حکومتی بکند، بلکه می خواهد نگذارد این حکومتهایی که اگر چند روز بر آنها بگذرد برمی گردند به طاغوتی و دیکتاتوری، می خواهد نگذارد بشود.(328)‏

3 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مخالفت با ولایت فقیه مخالفت با علم و عدالت

سیرۀ پیغمبر (ص) و علی (ع) مخالف دیکتاتوری

‏جهان، اسلام را نمی دانند یعنی چه. آن جهانی که شما می گویید، یک جهان جاهل هست به اسلام. اینها نمی دانند که حکومت اسلامی می آید برای اینکه دیکتاتوری نباشد. نه در شهر خودش، در مملکت خودش نباشد، در امریکا هم نباشد. حکومت اسلام یک حکومتی است که برای از بین بردن دیکتاتوری می آید. آن کسی که اسلام قرار‏

کتابحکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 314

‏داده برای حکومت، آن کسی است که با دیکتاتوری به حسب مذهبش مخالف است. مذهبش حکم می کند به اینکه دیکتاتوری نباید باشد. اینها خیال می کنند که همچو که گفتند فقیه عادل عالم مطلع بر موازین غیرجائر ملتفت کذا، باید فلان مقام را، قضاوت را تعیین کند. باید اگر مردم تعیین کردند یک رئیسی را برای کشور، آن هم اجازه بدهد. این می شود دیکتاتوری!! اما چنانچه یک نفر آدم ظالم جائر دیکتاتور همه چیز بیاید، نه این دیکتاتوری نیست!! فرق فقط این است که معلوم می شود با علم مخالفند. با عدالت مخالفند اینهایی که با حکومت فقیه مخالفند. با اینکه الآن هم در قانون اساسی که درست کردند قضیۀ حکومتی نیست در کار. اصلاً اسلام حکومت ندارد. اسلام اینطور نیست یک حاکمی مثل آقای هیتلر داشته باشد آنجا. مثل آقای کارتر که نظیر هیتلر است داشته باشد آنجا و سرکوبی کند همه را و بزند و بکوبد. اصلاً این چیزها در اسلام مطرح نیست. اسلام که فقیه عادل مطلع دلسوز برای ملت راقرار می دهد که این نظارت کند یا فرض کنید حکومت کند، برای این است که جلو بگیرد از غیر عادل. غیر عادل نیاید و مردم را بچاپد. از صدر اسلام تا حالا شما ملاحظه کنید که آن حکومتهای صدر اسلام مثل علی بن ابیطالب ـ سلام الله علیه ـ چه جور بود. یک حکومت اسلامی روی عدالت. بعدش افتاد دست بنی امیه و بنی عباس و حکومتهای جائر دیگر و شاهنشاهی و امثال ذلک. مسلمین اینجاها را هم گرفتند و بعد شاهنشاهی شد و نتوانستند مسلمین اسلام را درست پیاده کنند و حکومت اسلامی را، نشد. اسلام غریب است الآن، اسلام غریب است. همانطور که غربا را نمی شناسند، یک غریبی وارد یک شهری بشود مردمش نمی شناسند، اسلام الآن غریب است توی ملتها. نمی شناسند اسلام را. چون نمی شناسند اسلام را، احکام اسلام را هم نمی دانند، اسلام شناسهای‏

کتابحکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 315
‏ماهم اسلام رانمی شناسند. نمی شناسند این چی هست. وقتی نشناختند خیال می کنند که چنانچه حکومت فقیه باشد، حکومت دیکتاتوری است و اگر فقیه در کار نباشد، دیگر هر که می خواهد باشد. اگر شمر هم باشد این آقایان اشکالی به آن ندارند. فقط فقیه را بهش اشکال دارند. اشکال هم برای این است که از اسلام می ترسند. از‏‏ ‏‏اسلام ترس دارند. اسلام نمی گذارد این حیثیت فاسدها را باقی باشد. اینها می ترسند از آن. بعضیها هم گول خوردند. بعضیها متعمدند در این امر. بعضیها هم گول خوردند. و الاّ حکومت اسلامی مثل حکومت علی بن ابیطالب دیکتاتوری تویش نیست. حکومتی است که به عدل است. حکومتی است که زندگی خودش از زندگی سایر رعیتها بدتر است. آنها نمی توانستند مثل او زندگی کنند. او نان جو هم سیر نمی خورد. یک لقمه، دو تا لقمه برمی داشت بایک خرده نمک می خورد. این حکومت اصلاً می تواند دیکتاتوری؟ دیکتاتوری برای چه بکند؟ عیش و عشرتی نیست تا اینکه بخواهد دیکتاتوری بکند برای او. حکمفرمایی اصلاً در اسلام نیست. حکمفرمایی اصلاً در کار نیست. پیغمبر اسلام که رأس مسلمین و اسلام بود وقتی که در یک مجلسی نشسته بودند تو مسجد روی آن حصیرها ـ معلوم نیست حصیر حسابی هم داشته باشد ـ آنجا نشسته بودند، دور هم که نشسته بودند، عربهایی که خارج بودند و نمی شناختند پیغمبر را می آمدند می گفتند که کدام یکی محمد هستید. نمی شناختند. برای اینکه حتی یک همچون چیزی هم زیر پیغمبر نبود. حالا ما اشراف هستیم. یک همچو حکومتی که بنا باشد اینطوری باشد، یک خانۀ گلی داشته باشد، یک گلیم هم حتی نداشته باشد، یک حکومتی که یک پوست می گویند داشته است که روزها علوفه شترش را حضرت امیر رویش می ریخته، شبها زیر خودش وفاطمه می انداخته و می خوابیده‏
کتابحکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 316

‏رویش، اینکه دیکتاتوری نمی تواند باشد. اینهایی که می گویند دیکتاتوری، اسلام را نمی فهمند چی هست. فقیه اسلام را نمی دانند. خیال می کنند ما، هر فقیه، هر فقیه، هر چه هم فاسد باشد این حکومت، فقیه اگر پایش را اینطور بگذارد، اگر یک گناه صغیره هم بکند از ولایت ساقط است. مگر ولایت یک چیز آسانی است که بدهند دست هر کس؟ اینها که می گویند که دیکتاتوری پیش می آید ـ‌نمی دانم ـ این مسائل پیش می آید، اینها نمی دانند که حکومت ‏‏اسلامی حکومت دیکتاتوری نیست. مذهب مقابل اینها ایستاده. اسلام مقابل دیکتاتورها ایستاده. و ما می خواهیم که فقیه باشد که جلوی دیکتاتورها را بگیرد. نگذارد رئیس جمهور دیکتاتوری کند.‏‏(329)‏

26 / 9 / 58

*  *  *

 

 

مخالفت با ولایت فقیه به دلیل مخالفت با اسلام

‏به صورتهای مختلف با اسلام مخالفت می کنند. در مجلس خبرگان به مجرد اینکه صحبت ولایت فقیه شد، شروع کردند به مخالفت. حتی در آخر این اخیراً، در همین دو روز ـ‌سه روز پیش از این، در یکی از‌مجالسشان این منحرفین، اینهایی که از اسلام هیچ اطلاع ندارند، اینهایی که مخالف با اسلام هستند، در مجلسشان گفتند که این مجلس‌خبرگان باید منحل بشود! و دیگران هم دست زدند برای آن یا تظاهر کردند. اینها از مجلس خبرگان می ترسند، برای اینکه مجلس خبرگان می خواهند ولایت فقیه را اثبات کنند. مجلس خبرگان می خواهند تصویب کنند آن چیزی را که خدای تبارک و تعالی فرموده است، و اینها از او می ترسند. اینها خیال می کنند که اگر چنانچه‌ولایت فقیه پیش بیاید، قضیۀ قُلدری پیش می آید و دیکتاتوری پیش می آید. در صورتی که در اسلام این حرفها نیست.‏

کتابحکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 317

‏خیر، اینها حرف می زنند.‏

‏     اینکه می گویند که دیکتاتوری پیش می آید، نه این است که ندانند اینطور نیست؛ لکن اینها از اسلام متنفرند. اینها باید بفهمند این را که تا این محراب و منبر هست و تا این خطابه خوانها و این اسلام و مسلمین و این بازار اسلام و این جوانان مسلمان هستند، نمی توانند کاری بکنند. اینها باید بفهمند این را که در خدمت رژیم سابق یا در خدمت اربابهای رژیم سابق دارند کار می کنند. اگر فهمیده هستند، از روی فهم می کنند، خائن هستند. و اگر چنانچه از روی بی اطلاعی و جهالت است، جاهل هستند.(330)‏

30 / 7 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ولایت فقیه مطابق حاکمیت ملی

‏قضیه این است که نمی خواهند اسلام محقق بشود. الآن هم توطئه همین است. همه بدانند اینرا، همۀ قشرهای دنیا و ملتها بدانند، که اینها‌از اسلام می ترسند که اگر اسلام بیاید، دیگر مانمی توانیم آنطور غارتگریها را بکنیم؛ نمی توانیم آنطور تعیشها رابکنیم؛ افسارمان‌همچو باز نیست که هر کاری می خواهیم بکنیم، ولو بر خلاف ملت باشد. می ترسند حالا، وحشتشان زده که ما چه بکنیم، می آیند به قانون اساسی اشکال می کنند! در قانون اساسی اشکالی‌نیست. اصلاً تعارض و تناقضی نیست. «حاکمیت ملی» الآن یک حاکمیت دو آتشه است. حاکمیت ملی یک دفعه تعیین کرد یکدسته ای را که شما بیایید، ‏‏[‏‏باز‏‎ ‎‏]‏‏دفعۀ دوم آمده گفته است رأی بدهید. و رأی دادند. این «حاکمیت ملی» نیست؟ رأی دادند به قانون‌اساسی؛ رأی ندادند به قانون اساسیِ تو و من! جز این است که من و شما برخلاف حاکمیت ملی داریم صحبت می کنیم؟ حرفهای ما‏

کتابحکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 318
‏ خلاف حاکمیت ملی است؛ نه این خلاف حاکمیت ملی ماست که یک نفر عادل دانشمند دلسوز ملت، متعهد به اسلام و احکام اسلام، متعهد‌به اینکه دیکتاتوری فسق است، دیکتاتوری ظلم است، یک همچو آدمی را ما حاکم کرده باشیم بر این ملت. خدمت کرده ایم. لکن‌برای خاطر اینهایی که ایراد می گیرند، ما همانطور که آنها دمکراسی‌دلشان می خواست، این اسم را خیلی دوست داشتند، ما یکدفعه آنطور کردیم؛ یکدفعه بالاتر از او. دیگر چه دیکتاتوری در کار هست؟ بنابراین، مسأله این است که به حسب قانون اساسی، به فقیه یک اختیاراتی دادند برای جلوگیری از دیکتاتوری؛ برای جلوگیری از اینکه کسی باشد و مملکت را دوباره به هم بزند و باز همان ‏‏[‏‏کار‏‏]‏‏ را بکند. لازم بود که فقیه باشد. هر قضیه ای را که مردم‌قبولش دارند. بسیار خوب، اینهم قضیه ای است که رأی مردم است، مردمی است. اگر مردم همه شان یک کسی را گفتند تو این کاره باش، این دیکتاتوری است! اما اگر همۀ مردم گفتند باش، تو گفتی که نباید باشی، این دیکتاتوری نیست! همۀ ملت این را می گویند، تو می گویی نه این نباید باشد! دیکتاتوری نیست؟ همۀ ملت می گویند این دیکتاتوری است. اگر یک همچو چیزی هم نبود، باز خبرگان را تعیین می کنند. و این هم که دیکتاتوری نیست. خبرگان می آیند یک اشخاصی را که دلسوزند برای ملت، فقیه اند، عادلند، صحیح العملند، خیانت به این ملت نمی کنند، اینها را تعیین می کنند. اینها که نمی خواهند بروند خودشان آنجا مشق بدهند، یا مشق نمی کنند، اینها را تعیین می کنند. اینها که نمی خواهند بروند خودشان آنجامشق بدهند، یا مشق بکنند در ارتش! نمی خواهند که یک حکومت جائر باشند. اینها برای جلوگیری از دیکتاتوری ‏‏[‏‏آمده اند.‏‎ ‎‏]‏‏هیأتی هست، هیأتی که مانع می شود از اینکه اینها دیکتاتوری کنند اختیار را دست‏
کتابحکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 319

‏اینها دادند که مبادا یک وقتی یک رئیس جمهوری پیدا بشود مثل کارتر! اینها می خواهند نگذارند کارترها و نیکسون ها و امثال اینها در اینجا پیدا بشود. برای جلوگیری از اینطور امور است. چرا اینقدر ایراد می گیرند اینها؟ البته یک عقده هایی در کار است که به واسطۀ آن‌عقده ها این ایرادها پیش آمده. و من امیدوارم که رفع شود این عقده ها ان شاءالله .(331)‏

26 / 9 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عدالت فقیه مانع استبداد و دیکتاتوری فقیه

‏استبداد را ما می خواهیم جلویش را بگیریم. با همین ماده ای که در قانون اساسی است که ولایت فقیه را درست کرده این استبداد را جلویش را می گیرند. آنهایی که مخالف با اساس بودند می گفتند که این استبداد می آورد. استبداد چی می آورد. استبداد با آن چیزی که قانون تعیین کرده نمی آورد. بلی ممکن است که بعدها یک مستبدی بیاید. شما هر کاری اش بکنید مستبدی که سرکش است بیاید هر کاری می کند. اما فقیه مستبد نمی شود. فقیهی که این اوصاف را دارد عادل است، عدالتی که غیر از اینطوری عدالت اجتماعی، عدالتی که یک کلمۀ دروغ او را از عدالت می اندازد، یک نگاه به نامحرم او را از عدالت می اندازد، یک همچو آدمی نمی تواند خلاف بکند. نمی کند خلاف. این جلوی این خلافها را می خواهد بگیرد. این رئیس جمهور که ممکن است یک آدمی باشد ولی شرط نکردند دیگر عدالت و شرط نکردند، این مسائلی که در فقیه است، ممکن است یکوقت بخواهد تخلف کند، بگیرد جلویش را، کنترل کند. آن رئیس ارتش اگر یکوقت بخواهد یک خطایی بکند آن حق قانونی دارد که او را رهایش‌کند، بگذاردش کنار. بهترین اصل در اصول قانون اساسی این‌اصل ولایت‏

کتابحکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 320

‏فقیه است. و غفلت دارند بعضی از آن و بعضی هم غرض دارند.(332)‏

7 / 10 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

دیکتاتوری موجب سقوط ولایت

‏اینها اصلاً اطلاعی ندارند که قضیۀ ولایت فقیه چی هست. اصلاً از ولایت فقیه سر درنمی آورند که اصلاً چه هست! در عین حالی که سر درنمی آورند، می نشینند می گویند اگر بنا باشد که ولایت فقیه بشود دیکتاتوری می شود، کذا می شود! مگر امیرالمؤمنین ـ‌که ولیّ امور مردم بود ـ دیکتاتور بود؟ مگر خود پیغمبر که ولایت داشت دیکتاتور بود؟ مگر بگویند ولایت برای پیغمبر هم نیست؛ پیغمبر هم مثل سایر مردم! و از اینها بعید نیست این را بگویند. لکن جرأت نمی کنند بگویند. دیکتاتوری کدام است؟ در اسلام همچو چیزی مطرح نیست. اسلام دیکتاتور را محکوم می کند. اسلام یک نفر فقیه را اگر بخواهد دیکتاتوری بکند از ولایت ساقطش می کند. چه طور دیکتاتوری می گویید می کند اسلام، و این حرفها را می زنید؟ اگر می دانید و می گویید، چرا باید در مخالف مسیر ملت سیر بکنید و این مسائل را بگویید؟ اگر نمی دانید، چرا انسان ندانسته یک حرفی را بزند؟ همین بیخود بدون اینکه بفهمد چی هست مسأله، بیاید یک همچو مسائلی را بگوید.(333)‏

9 / 8 / 58

*  *  *

‎ ‎

‏ ‏

نصیحت و هشدار به مخالفان ولایت فقیه

‏گویندگان و نویسندگان نترسند از حکومت اسلامی، و نترسند از ولایت فقیه. ولایت فقیه آنطور که اسلام مقرر فرموده است و ائمۀ ما نصب فرموده اند به کسی صدمه وارد نمی کند؛ دیکتاتوری به وجود‏

کتابحکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 321

‏نمی آورد، کاری که برخلاف مصالح مملکت است انجام نمی دهد، کارهایی که بخواهد دولت یا رئیس جمهور یا کس دیگری برخلاف مسیر ملت و برخلاف مصالح کشور انجام دهد، فقیه کنترل می کند، جلوگیری می کند.‏

‏     ‏‏شما از اسلام نترسید، از فقیه نترسید؛ از ولایت فقیه نترسید. شما هم مسیر همین ملت را طی کنید و با ملت باشید، حساب خودتان را از ملت جدا نکنید؛ ننشینید پیش خودتان طرح بریزید و پیش خودتان برنامه درست کنید. شما باید دنبال ملت باشید. باید هوادار ملت باشید. شما اینقدر اشکال به برنامه های اسلامی نکنید. شمایی که از اسلام هستید لکن از اسلام درست اطلاع ندارید، مُسْلِم هستید لکن از احکام اسلام درست مطلع نیستید، شیعه هستید لکن از احکام ائمه ـ‌علیهم السلام ـ درست مطلع نیستید؛ اینقدر کارشکنی نکنید. ملت رأی داده است به جمهوری اسلامی، همه باید تبعیت کنید؛ اگر تبعیت نکنید محو خواهید شد. برخلاف مسیر ملت، برخلاف مسیر اسلام، راهی را پیش نگیرید، گمان نکنید که آن طرحی را که اسلام داده است موجب نابودی اسلام می شود. این منطق، منطق آدم ناآگاه است.‏

‏     نگویید ما ولایت فقیه را قبول داریم، لکن با ولایت فقیه اسلام تباه می شود! این معنایش تکذیب ائمه است؛ تکذیب اسلام است و شما مِْن حَیثُ لاَیَشْعُر این حرف را می زنید. بیایید دنبال ملت که همه با هم به جمهوری اسلامی رأی داده اند و در مقابل آنها یک عده، یک عدۀ بسیار معدود، یک از صد، یک و نیم از صد، با اینکه همۀ قوای خودشان را جمع کردند رأی خلاف دادند. شما تبعیت بکنید از اکثریت قریب به اتفاق ملت، تبعیت بکنید از اسلام، تبعیت بکنید از قرآن کریم، تبعیت بکنید از پیغمبر اسلام، مخالفت نکنید اینقدر. از مجلس خبرگان کناره گیری نکنید. این کناره گیری از ملت است؛‏

کتابحکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 322

‏کناره گیری از اسلام است. کارشکنی نکنید برای مجلس خبرگان، که این برخلاف مسیر ملت است؛ برخلاف مسیر اسلام است. خودتان را پیش ملت مفتضح نکنید. باید از شما کار صحیح انجام بگیرد؛ وقتی ملت شما را برخلاف مسیر خود دانست طرد می کند. آگاهانه عمل کنید، آگاهانه حرف بزنید، آگاهانه رأی بدهید، بدون توجه، بدون ادراک، بدون فهم؛ رأی ندهید.(334)‏

28 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

سابقۀ ولایت فقیه در اسلام

‏خوب، شما نمی دانید. شما فقیه را اطلاع بر آن ندارید که می گویید ما ولایت فقیه نداریم. اینطور ولایت فقیه از روز اول تا حالا بوده. زمان رسول الله تا حالا بوده. این حرفها چه است که می زنند اینها؟ این اشخاص غیر مطّلع بر فقه، غیر مطّلع بر مجاری امور.(335)‏

3 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

آثار مترقی بر ولایت فقیه

‏آن قدر به ولایت فقیه، اثرِ مترقی بار است که در سایر این موادی که شما ملاحظه می کنید، معلوم نیست مثل آنجا باشد. یک نفر آدمی که همۀ جهات اخلاقیش و دیانتیش و ملی بودنش و علم و عملش ثابت است پیش ملت، و خود ملت این را تعیین می کنند، این نظارت می کند بر اینکه مبادا خیانت بشود. همان رئیس جمهوری که ملت خودشان تعیین می کنند و ان شاءالله دیگر از این به بعد امین تعیین می کنند، لکن مع ذلک برای محکم کاری یک فقیهی که عمرش را صرف در اسلام کرده است و عمرش را برای اسلام خدمت کرده، می گذارند ببینند این چه می کند؛ مبادا یک وقت خلاف بکند، رئیس جمهوری آتی ما‏

کتابحکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 323

‏خلاف نمی کند، لکن محکم کاری شده که نگذارند این خلاف بکند. رؤسای ارتش ما و ژاندارمری ما و این رؤسای درجه اول، دیگر از این به بعد اشخاصی نیستند که خیانت بکنند، لکن محکم کاری شده است که همین فقیه را ناظر قرار بدهند. و هکذا آن موارد حساس را نظارت می کند فقیه و تصرف می کند فقیه. و این از اموری است که مترقی ترین موادی است که در قانون اساسی اینها ‏‏[‏‏تصویب‏‎ ‎‏]‏‏کردند. و اینها دشمن ترین مواد، پیششان این است.(336)‏

16 / 8 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اصلاح مملکت در پرتو اصل ولایت فقیه

‏اما روحانی چون موارد خطا و اشتباهی که از قانون اسلام که یک قانونی است که اگر اجرا بشود، همۀ مقاصد برای ما حاصل می شود این مطلع است، این سررشته دار این قانون است، این را قرارش دادند با آن همۀ قیودی که همه اش قیود یک چیزی بوده است که قرار دادند و ما هم تابعیم. لکن مسأله این نیست. مسأله بالاتر از این است. اما خوب البته ملت یک چیزی را که خواستند ما همه تابع آن هستیم و یک همچو روحانی اگر نقش داشته باشد در دولت، نمی گذارد دیگر نخست وزیرش، رئیس جمهورش هر جا که ظلم ببیند، روحانی نقش دارد بر اینکه جلویش را بگیرد. و هر وقتی بخواهد یک قلدری پیش بیاید جلویش را می گیرد. یک دیکتاتوری باشد جلویش را می گیرد. می خواهد خلاف آزادی باشد، جلویش را می گیرد. بخواهد یک دولتی یک قراردادی با یک دولتی ببندد، که اسباب این بشود که این تابع آن بشود، پیوند آن بشود، پیوستۀ او بشود روحانی جلویش را می گیرد. یک اصلی است که اصل یک مملکت را اصلاح می کند. این یک اصل شریفی است که اگر چنانچه ان شاءالله تحقق پیدا بکند، همۀ‏

کتابحکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 324
‏ امور ملت اصلاح می شود.‏

‏     بنابراین اینکه شما سؤال کردید که آیا روحانی می خواهد به دولت منضم بشود یا چی؟ نه نمی خواهد دولت باشد اما خارج از دولت نیست. نه دولت است، نه خارج از دولت. دولت نیست یعنی نمی خواهد برود در کاخ نخست وزیری بنشیند و کارهای نخست وزیری را بکند. غیر دولت نیست برای اینکه نخست وزیر اگر پایش را کنار بگذارد این جلویش را می گیرد، می تواند بگیرد. بنابراین نقش دارد و نقش ندارد.(337)‏

7 / 10 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏


کتابحکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 325

کتابحکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 326

  • )) اشاره به آیات 44 تا 46 سورۀ الحاقه.