فصل هفتم: مقایسۀ حکومت اسلامی با سایر حکومتها

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

فصل هفتم: مقایسۀ حکومت اسلامی با سایر حکومتها

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

توجه به معنویت در حکومت اسلامی

‏اسلام مثل حکومتهای دیگر نیست، اینطور نیست که اسلام فرقش با حکومتهای دیگر این است که این عادل است و آنها غیر عادل، خیر، فرقها هست، یکی اش همین است. فرقهای زیاد بین حکومت اسلام و بین اسلام هست و مابین رژیمهای دیگر. یکی از فرقهایش هم، این است که حکومت اسلام یک حکومت عادل است. آن اوصافی که در حاکم است چیست؟ آن اوصافی که در پلیس است چیست؟ آن اوصافی که در لشکری است چیست؟ آن اوصافی که در مثلاً سایر کارمندان دولتی است باید چه باشد؟ این یکی از فرقهاست. یک فرق نازلی است و بالاتر از این، آن چیزهایی است که انسان را رو به معنویات می برد. اسلام آمده است که این طبیعت را بکِشد طرف روحانیت، مهار کند. طبیعت را به همان معنایی که همه می گویند، آن هم می گوید این جور نیست که به طبیعت کار نداشته باشد. تمدن را به درجۀ اعلایش اسلام قبول دارد و کوشش می کند برای تحققش؛ ولهذا حکومتهایی که در اسلام بوده اند یک حکومتهایی بوده اند که همه جور تمدنی در آنها بوده است. اما نظر به این نبوده است که در عین حالی که همان چیزهایی که در ممالک متمدنه باشد، اسلام هم‏

کتابحکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 113

‏آنها را قبول دارد و کوشش هم برایش می کند، در عین حال آنها به این نگاه می کنند و همین است. او به این نگاه می کند که بکشدش طرف روحانیت، بکشدش طرف توحید، از این جهت فرق است مابین «اسلام و غیر اسلام» بین «حکومت اسلامی و حکومتهای غیر اسلامی»، بین آن چیزی که مکتب اسلام آورده با مکتبهای دیگر. مکتبهای دیگر، مکتبهای ناقصی هست که خودشان خیال می کنند خیلی کاملند. لکن حدودش تا همین دیدی است که دارند بیشتر از این نیست. مکتب اسلام دیدش تا آخر است.(126)‏

13 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تربیت انسان در حکومت اسلامی

‏حکومت اسلام حکومت الهی است. فرق مابین حکومتهای دیگر با حکومت اسلام این است که آنها حکومت را می خواهند برای اینکه غلبه کنند بعضی بر بعضی و سلطه پیدا کنند یک عده ای بر عدۀ دیگر؛ اسلام نیست؛ این منظورش نیست. اسلام از کشورگشاییها نمی خواهد کشورگشایی کند. اسلام می خواهد که کشورگشایی کند که همه را بکِشد طرف یک عالم دیگری. همه را تربیت انسانی بکند نه اینکه استفاده از آنها بکند؛ مثل این رژیمها که شما ملاحظه کردید و می کنید که چه در غرب باشد، چه آنهایی که در شرق بوده است؛ که همه نظر به این بوده است که یک سلطه ای پیدا کنند و یک استفاده های مادی بکنند. اسلام اصلش ماده در نظرش مطرح نیست. هر کس قرآن را مشاهده کند می بیند همۀ چیزهای ماده در آن هست لکن نه به عنوان مادی. همه اش به عنوان یک مرتبۀ دیگری؛ تعلیم به یک مرتبۀ دیگری.‏

‏     ‏‏حکومت اسلامی هم اینطوری است که می خواهد حکومت الله در عالم پیدا بشود؛ یعنی می خواهد سرباز مسلمان با سربازهای دیگر‏

کتابحکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 114

‏فرق داشته باشد: این سرباز الهی باشد. نخست وزیر مسْلم با نخست وزیر سایر رژیمها فرق داشته باشد؛ این یک موجود الهی باشد. هر جا یک مملکتی باشد که هر جایش ما برویم صدای الله در آن باشد. اسلام این را می خواهد. اسلام از کشورگشایی می خواهد که الله را در همۀ عالم نمایش بدهد؛ تربیت الوهیت بکند در همه عالم، تربیت انسانی بکند؛ انسان را برساند به آنجایی که «در وهم تو ناید آن...».(127)‏

13 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

حکومت اسلامی نه استبدادی، نه مشروطه

‏حکومت اسلامی هیچ یک از انواع طرز حکومتهای موجود نیست. مثلاً، استبدادی نیست که رئیس‌دولت مستبد و خودرأی باشد؛ مال و جان مردم را به بازی بگیرد و در آن به دلخواه دخل و تصرف کند؛ هر‌کس را اراده اش تعلق گرفت بکشد، و هر کس را خواست انعام کند، و به هر که خواست تیول بدهد و املاک و اموال ملت را به این و آن ببخشد. رسول اکرم(ص) و حضرت امیرالمؤمنین(ع) و سایر خلفا هم چنین اختیاراتی نداشتند. حکومت اسلامی نه استبدادی است و نه مطلقه؛ بلکه «مشروطه» است. البته نه مشروطه به معنای متعارف فعلی آن که تصویب قوانین، تابع آرای اشخاص و اکثریت باشد. مشروطه از این جهت که حکومت کنندگان در اجرا و اداره مقید به یک مجموعۀ شرط هستند که در قرآن کریم و سنت رسول اکرم(ص) معین گشته است. «مجموعۀ شرط» همان احکام و قوانین اسلام است که باید رعایت و اجرا شود. از این جهت حکومت اسلامی «حکومت قانون الهی بر مردم» است.‏

‏     فرق اساسی حکومت اسلامی با حکومتهای «مشروطۀ سلطنتی»‏

کتابحکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 115

‏و «جمهوری» در همین است: در اینکه نمایندگان مردم، یا شاه، در اینگونه رژیمها به قانونگذاری می پردازند؛ در صورتی که قدرت مقننه و اختیار تشریع در اسلام به خداوند متعال اختصاص یافته است. شارع مقدس اسلام یگانه قدرت مقننه است. هیچ کس حق قانونگذاری ندارد؛ و هیچ قانونی جز حکم شارع را نمی توان به مورد اجرا گذاشت. به همین سبب، در حکومت اسلامی به جای «مجلس قانونگذاری» که یکی از سه دسته حکومت کنندگان را تشکیل می دهد، «مجلس برنامه ریزی» وجود دارد که برای وزارتخانه های مختلف در پرتو احکام اسلام برنامه ترتیب می دهد؛ و با این برنامه ها کیفیت انجام خدمات عمومی را در سراسر کشور تعیین می کند.(128)‏

  

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

حاکم در دو نوع حکومت

‏حکومت اسلام سلطنتی هم نیست، تا چه رسد به شاهنشاهی و امپراتوری. در این نوع حکومتها حکام بر جان و مال مردم مسلط هستند و خودسرانه در آن دخل و تصرف می کنند. اسلام از این رویّه و طرز حکومت منزه است. به همین جهت، در حکومت اسلامی برخلاف رژیم سلطنت و شاهنشاهی و امپراتوری اثری از کاخهای بزرگ، عمارات کذایی، خدم و حشم، دفتر مخصوص، دفتر ولیعهد و دیگر لوازم سلطنت، که نصف یا بسیاری بودجۀ مملکت را از بین می برد، نیست. زندگی پیغمبر اکرم(ص) را که رئیس دولت اسلام بود و حکومت می کرد همه می دانید. بعد از آن حضرت نیز، تا قبل از دورۀ بنی امیه این سیره و روش باقی بود. دو نفر اول سیرۀ پیغمبر(ص) را در زندگی شخصی و ظاهری حفظ کرده بودند؛ گرچه در امور دیگر مخالفتها کردند؛ که انحراف فاحشْ دورۀ عثمان ظاهر شد.(129)‏


کتابحکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 116

توجه به مردم

‏فرق ما بین جمهوری اسلامی و شاهنشاهی این است که جمهوری اسلامی از مردم است و جمهوری اسلامی رهین همین مردم عادی کشور است، و شاهنشاهی می گفت نه، من این طور نیست که به مردم کار داشته باشم، ما خودمان باید کارها را، مردم باید تحت سلطه ما باشند و با مردم آن طور می کردند. با بندگان خدا رفتار خوب بکنید و پیروزی از آنها به دست ما آمده است.(130)‏

13 / 10 / 62

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

نفی ستم فرمانروایان

‏فرق مابین دولت‌اسلامی و غیراسلامی این است که ظلم نشود از بالا به پایین. نه، فرمان داده نشود،‌اطاعت باید بشود، ظلم نباید بشود. در زمان رسول الله هم، همه مطیع رسول الله ‌بودند و او فرمانفرما بود، اما از طرف ایشان ظلم به کسی نمی شد. در زمان‌حضرت امیر هم، حضرت امیر امر می کرد و همه اطاعت می کردند. مالک اشتر هم‌در آنجایی که حکمفرما بود امر می کرد و همه مکلف به اجرا بودند، لکن از طرف‌مالک اشتر ظلم به کسی نمی شد.(131)‏

7 / 10 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

برادری و محبت در حکومت اسلامی

‏یکی از فرقهای بین دولتهای غیر اسلامی ـ‌دولتهای طاغوتی ـ دولت اسلامی این است و باید هم این باشد که در دولتهای اسلامی محیطْ محیطِ محبت است، محیط برادری است؛ نه ارتش با مردم جدا هست و نه مردم با ارتش جدا هستند؛ و نه یک محیط رعب در کار هست. خدای تبارک و تعالی برای مؤمنینی که در خدمت اسلام هستند دو خاصیت نقل می فرماید: یکی اینکه بین خودشان محیط محبت است‏

کتابحکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 117

رُحَمٰاء بَینَهُم‎[1]‎‏ با هم دوستند، رحیمند، همه به دیگری محبت دارند؛ در مقابل غیر اَشِدّاء؛ در مقابل کفار و در مقابل اجانب شدید هستند، محکم. بین خودشان دوست و رفیق هستند.(132)‏

9 / 1 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

استقلال و آزادی

‏سؤال: ‏‏[‏‏از گروه کوچک رهبران سیاسی کنونی و سودجویان از این رژیم که بگذریم، در چه مواردی کشور ایران در آینده با اوضاع امروز تفاوتهایی خواهد داشت؟‏‏]‏

‏جواب:‏‏ موارد‏‏ اختلاف ایران فردا را با ایران امروز در پاسخ سؤال پنجم شما داده ام. در اینجا این نکات را می افزایم: 1. رهبری سیاسی از سلطۀ بیگانه آزاد می شود، از فساد مالی و سیاسی پاک می شود. 2.‌اقتصاد کشور از سلطۀ بیگانه آزاد می گردد و دیگر برنامه های اقتصادی، برنامه هایی نخواهند بود که هدفهای شرکتهای بین المللی را در ایران به اجرا بگذارد. 3. جامعۀ آینده ما، جامعۀ آزادی خواهد بود و همۀ نهادهای فشار و اختناق و همچنین استثمار از میان خواهد رفت. 4.‌انسانی که امروز در نظام پلیسی از فعالیتهای فکری و آزادی در کار محروم شده است، تمامی اسباب ترقی واقعی و ابتکار را به دست خواهد آورد. جامعۀ فردا، جامعۀ ارزیاب و منتقدی خواهد بود که در آن تمامی مردم در رهبری امور خویش شرکت خواهند جست.(133)‏

16 / 8 / 57

*  *  *

‎ ‎

کتابحکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 118

  • )) بخشی از آیۀ 29 سورۀ فتح.