فلسفۀ مجازاتها در اسلام

فلسفۀ مجازاتها در اسلام

‏ ‏

‏ ‏

اعتراض به مدعیان حقوق بشر

‏ما می بینیم که بعضی از اشخاص که ادعا می کنند که ما حقوق بشر را‏‎ ‎‏ملاحظه می کنیم و جمعیتهای حقوق بشر در طول این پنجاه سال که‏‎ ‎‏دولت غاصب پهلوی و پسر پهلوی بر این ملت غلبه کرد و بر این ملت ـ با‏‎ ‎‏غصب ـ تمام چیزهای این ملت را برد، در طول این پنجاه سال جوانان ما‏‎ ‎‏در حبسها به سر بردند و چه بسا جوانانی ما داشتیم که در حبس پای آنها‏‎ ‎‏را اره کردند؛ آنها را روی تاوه ها بو دادند و تا این زمان آخر هم اینها در‏‎ ‎‏حبس بودند، در شکنجه بودند؛ دژخیمان شاهِ سابق آنها را از هستی‏‎ ‎‏ساقط کرد، و این مدعیان همراهی با حقوق بشر در این طول مدت‏‎ ‎‏ندیدیم که یک صحبتی بکنند، یک استنکاری بکنند. ما دیدیم که،‏‎ ‎‏رئیس امریکا ـ رئیس جمهور امریکا ـ با این شاه بدبخت، با این شاه سابق‏‎ ‎‏ظالم بدبخت همراهی می کرد و پشتیبانی می کرد؛ پشتیبانی از‏‎ ‎‏دژخیمی که تمام هستی ما را به باد داد. و ندیدیم مدعیان جامعۀ حقوق‏‎ ‎‏بشر استنکار کنند بر رئیس جمهور امریکا. لکن حالا که این دژخیمان به‏‎ ‎‏دام ملت افتاده اند و ملت می خواهد از آنها انتقام بکشد، فریاد «وا بشرا»ی‏‎ ‎‏اینها بلند شده است! نمی توانم من جز این بدانم که اینها دست نشاندۀ‏‎ ‎‏دژخیمان هستند. اینها دست نشاندۀ ابرقدرتها هستند؛ نه اینکه اینها‏‎ ‎‏برای حقوق بشر ‏‏[‏‏فعالیت‏‎ ‎‏]‏‏می کنند. من توقع این را داشتم که جامعۀ‏‎ ‎‏حقوق بشر اگر راست می گوید و طرفدار حقوق بشر است به ما اعتراض‏‎ ‎‏کند که اینها را چرا نگاه داشتید؛ این دژخیمان را باید همان روز اول‏‎ ‎‏کشته باشید! نه اینکه آنها را ما نگاه داشتیم و در حبسها الآن هستند ـ و‏‎ ‎‏حبسهای ما هم مثل حبسهای سابق نیست؛ حبسهایی است که در آنها‏‎ ‎‏اشخاص به هیچ وجه مورد اهانت، حتی نیستند ـ اینها به ما اعتراض‏‎ ‎‏کنند که چرا اینها را محاکمه کردید! اصلاً معنا ندارد محاکمۀ مجرم؛‏

کتابقضا و قضاوت در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 59
‏محاکمۀ مجرم یک امری است که مخالف با حقوق بشر است؟!‏

‏     حقوق بشر اقتضا می کند که ما آنها را همان روز اول کشته باشیم‏‎ ‎‏برای اینکه مجرمند، و معلوم است که اینها مجرم هستند. آنکه باید برای‏‎ ‎‏او وکیل گرفت، آنکه باید به ادعای او گوش کرد، او متهم است نه مجرم.‏‎ ‎‏اینها متهم نیستند، اینها مجرم هستند. اینها اشخاصی بودند که در‏‎ ‎‏خیابانها مردم را کشته اند، زجر دادند، و ذخایر ما را ـ همه را ـ با خیانتها از‏‎ ‎‏بین برده اند. آیا آنهایی که کشته شده اند در این خیابانهای شهرهای‏‎ ‎‏مختلف ایران، اینها بشر نبودند؟ اینها حقوق ندارند؟... مدعیان‏‎ ‎‏طرفداری از حقوق بشر نسبت به اینها که کشته شده‏‏[‏‏اند‏‏]‏‏ چرا طرفداری‏‎ ‎‏نمی کنند؟ چرا به ما اشکال می کنند که شما چرا دژخیمان را می کشید؟ ‏

‏     ما در عین حال که اینها را ـ همه را ـ مجرم می دانیم و باید فقط هویت‏‎ ‎‏اینها ثابت بشود و آنها را باید همین که هویتشان ثابت شد کشت ـ نصیری‏‎ ‎‏[‏‏را‏‏]‏‏ همین که هویتش ثابت شد که نصیری است باید کشت ـ مع ذلک‏‎ ‎‏چند روز نگه داشتند و محاکمه کردند و اقرارات او را ثبت کردند و او را‏‎ ‎‏کشتند. آیا این جامعۀ حقوق بشر تصور نمی کند که مجرم را باید کشت‏‎ ‎‏برای حقوق بشر، برای اینکه حق خواهی کنیم ما از بشر ـ بشرهایی که‏‎ ‎‏اینها کشتند، زجر دادند، از بین بردند؟ ما اینها را مع ذلک محاکمه‏‎ ‎‏می کنیم و محاکمه کردیم؛ ولیکن اعتقاد ما این است که مجرم محاکمه‏‎ ‎‏ندارد و باید کشت. لکن من متأسفم از اینکه باز غربزدگی در ماها هست،‏‎ ‎‏و ما ترس از این داریم که مبادا در روزنامه‏‏[‏‏های‏‎ ‎‏]‏‏غرب چیزی بنویسند و‏‎ ‎‏مثلاً مجلات غرب یک کلمه ای بنویسند. آنها البته با عدل و انصاف‏‎ ‎‏مخالفند و آنها موافق به حقوق بشر نیستند. آنها حقوق اشخاصِ‏‎ ‎‏ابرقدرت را حفظ می کنند به اسم حقوق بشر!(83)‏

12 / 1 / 58

*  *  *


کتابقضا و قضاوت در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 60

ماهیت واقعی حقوق بشر

‏ خارجیها می گویند حقوق بشر. کدام بشر؟ اینها ‏‏[‏‏اعدام شدگان‏‎ ‎‏]‏‏بشر را‏‎ ‎‏کشتند، اینها مجرمند، متهم نیستند؛ اینها آدم کشتند. ما از دوستان‏‎ ‎‏فرانسوی خود تشکر می کنیم که از ما در مدت اقامت در آن کشور‏‎ ‎‏دوستانه پذیرایی کردند و به من فرصت دادند که از پاریس پیامهای خود‏‎ ‎‏را به ملت عزیز ایران برسانم، ولی از دوستان فرانسوی انتظار نداشتم که‏‎ ‎‏به خاطر چند نفر جنایتکار و دزد و مجرم، حقوق بشر را به رخ ما بکشند و‏‎ ‎‏در انقلاب اصیل ایران ـ که به خواست خدا ملتی ستمدیده به ندای حق‏‎ ‎‏پاسخ مثبت داده اند ـ به بهانۀ حقوق بشر ما را مورد عتاب و خطاب قرار‏‎ ‎‏دهند. خوب بود حقوق بشر را هنگامی که رژیم فاسد پهلوی زیر پا‏‎ ‎‏می گذاشت و هزارها جوانان این کشور را شکنجه می کرد و به خاک و خون‏‎ ‎‏می کشید، به کمک ملت مستضعف ایران برمی خاستند و از حقوق بشر‏‎ ‎‏دفاع می کردند، نه اینکه به خاطر چند جنایتکار و مجرم، که تاریخ‏‎ ‎‏بشریت کمتر نظیر آن را به یاد دارد، اینچنین به ما حمله کنند. ما چند‏‎ ‎‏نفر ضد بشر را کشتیم، حقوق بشر مگر چیست؟(84)‏

2 / 2 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

پاسخ به مدعیان حقوق بشر

‏ملت ما را غیر از آن که هست و غیر از آن که می بینید، جلوه دادند در‏‎ ‎‏روزنامه های خارج؛ از جمله چیزهایی که نوشتند این است که اینهایی که‏‎ ‎‏کشته می شوند و اعدام می شوند، از زیر خاک بیرون می آورند مردم و‏‎ ‎‏تکه تکه می کنند! ... شما در تمام ایران تفتیش کنید اگر یک نفر یک‏‎ ‎‏همچو کاری برایش شده است، آنها حق دارند بگویند: ‏‏[‏‏نسبت به‏‏]‏‏ همه‏‎ ‎‏شده است! لکن من می دانم نویسنده های خارج اکثرشان ـ یا‏‎ ‎‏بسیاری شان ـ جیره خوار همین دستگاهها هستند. اینها دیدند که ملت‏‎ ‎‏ایران به واسطۀ قدرت ایمانی که داشتند نهضتی ... کردند ‏‏[‏‏که در نتیجۀ‏

کتابقضا و قضاوت در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 61
‏آن‏‏]‏‏ دست اربابها کوتاه شده است و دست آنهایی که منافع را به اینها‏‎ ‎‏واصل می کردند کوتاه شده است، اینها برای انتقامجویی یا برگرداندن‏‎ ‎‏اوضاع سابق، برای نفع خواهی دست به این تبلیغات زدند.‏

‏     تمام این تبلیغات، برخلاف واقع است. شما می بینید که اینجا احکام‏‎ ‎‏اعدام برای ‏‏[‏‏چه‏‎ ‎‏]‏‏اشخاصی صادر می شود؛ خوب است که این اشخاص را‏‎ ‎‏و پروندۀ این اشخاص را ملاحظه کنید ببینید که این اشخاص که حکم‏‎ ‎‏اعدامشان صادر شده و اعدام شده اند آیا یک نفر کشتند؟ آیا ده نفر‏‎ ‎‏کشته اند؟ آیا یک ملت را بیچاره کردند؟ اینها تمام ملت ایران را بیچاره‏‎ ‎‏کردند و در ظرف پنجاه سال همه را در تحت فشار قرار داده اند اینها‏‎ ‎‏جنایاتی به این ملت کردند که اگر ... دادگاهها نبود خود ملت می ریختند‏‎ ‎‏و آنها را می کشتند! دادگاهها کنترل کردند عواطف ملت را، ملتی که در‏‎ ‎‏خیابانها جوانهای خود را با امر امثال اینها به خون آغشته دیده؛ با امر‏‎ ‎‏همین شاه و با امر همین هویدا و با امر همین نصیری و امثال اینها. طاقت‏‎ ‎‏ندارد که اینها را زنده ببیند.‏

‏     اینهایی که مدعی حقوق بشر هستند و حالا برای امثال هویدا‏‎ ‎‏سینه زنی می کنند و اظهار تأسف و تأثر می کنند، اینها آیا طرفدار حقوق‏‎ ‎‏بشرند یا طرفدار مملکتها و حکومتهای ابرقدرتند؟‏

‏     اگر اینها طرفدار حقوق بشرند چه شد که در مدت پنجاه سال این‏‎ ‎‏بشر در اینجا زیر شکنجه بود، ‏‏[‏‏در معرض‏‏]‏‏ اعدام بود، این بشری را که در‏‎ ‎‏اینجا با تاوه سرخ می کردند و بشری را که پای او را می بریدند با اره، اینها‏‎ ‎‏نفس نکشیدند؟ امروز نفس می کشند و امروز تبلیغات می کنند؟! مگر‏‎ ‎‏اینها که کشته شدند بشر نبودند؟ مگر اینها حقوق نداشتند؟ مگر حق‏‎ ‎‏بشر این نیست که اگر کسی کسی را کشت قصاص بکند؟ این حق بشر‏‎ ‎‏است، حق اشخاصی است که از اولاد او یا از بقایای اوست که قصاص کند‏‎ ‎‏از اینها. لکن عمده این است که این جامعه های حقوق بشر در خدمت‏

کتابقضا و قضاوت در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 62
‏ابرقدرتها هستند با اسم «حقوق بشر»؛ این جامعه هایی که برای حقوق‏‎ ‎‏بشر فریاد می زنند می خواهند حقوق بشر پایمال بشود، این‏‎ ‎‏روزنامه نویسها و مطبوعاتی که به اسم بشردوستی انتشار این اکاذیب را‏‎ ‎‏می کنند، اینها در خدمت ابرقدرتها هستند، اینها حقوق بشر را پایمال‏‎ ‎‏می کنند.‏

‏     ... بررسی کنید که آیا این مردم در اینجا دارند قتل عام می کنند؟ این‏‎ ‎‏مردم از گورستانها بیرون می کنند اجساد را و تکه تکه می کنند؟! مردم‏‎ ‎‏دارند آتش می زنند؟! این را بررسی کنید ببینید که قضیه، قضیۀ‏‎ ‎‏انتقامجویی به معنای غیر انسانی است؟ یا خیر، دادگاههایی است که بعد‏‎ ‎‏از اینکه جرمهای اینها ـ همه ـ ثابت است و همه جرمهای زیاد دارند، اینها‏‎ ‎‏محکوم به اعدام هستند. ‏‏[‏‏و‏‏]‏‏ اگر این دادگاهها نبود و اگر جلوگیری از این‏‎ ‎‏مردم به واسطۀ دادگاه نبود، آن وقت مردم خودشان قیام می کردند؛ برای‏‎ ‎‏اینکه آنهایی که کشتار عمومی کردند در یک ملتی، آنهایی که قضیه ... را‏‎ ‎‏پیش آوردند و در آبادان یک دستۀ بزرگی، قریب چهارصد نفر آدم را‏‎ ‎‏سوزاندند،‏‎[1]‎‏ اینها را دارند اینها اعدام می کنند نه اینکه اشخاص عادی را.‏‎ ‎‏اشخاص عادی را شما ملاحظه می کنید که تاکنون قریب هفتصد نفر،‏‎ ‎‏ششصد نفر آزاد شدند... برای اینکه جرمهایشان کم بوده است. و‏‎ ‎‏همین طور کسانی که جرمهایشان کم است اینها را آزاد می کنند. آنهایی‏‎ ‎‏که محکوم به حبس می شوند یا محکوم به اعدام می شوند، آنها اشخاصی‏‎ ‎‏هستند که دارای جرمهای بزرگ بودند. در روزنامه های خارجی شماها‏‎ ‎‏اینطور انعکاس شده است؛ و این اسباب این شده است که ملت ایران به‏‎ ‎‏خارجیها بدبین بشوند، به واسطۀ این روزنامه نویسها و به واسطۀ این‏‎ ‎‏مدعیان حقوق بشر.‏


کتابقضا و قضاوت در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 63

‏     شما روشن کنید آنها را، و به مردم ایران هم اطلاع بدهید که اینها یک‏‎ ‎‏مردمی هستند که طرفدار حقوق بشر نیستند، طرفدار حق ابرقدرتها‏‎ ‎‏هستند. اینها از آن مردم شریف اروپا نیستند؛ اینها یک دسته جیره خوار‏‎ ‎‏هستند.(85)‏

4 / 2 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

هدف طرفداران دروغین حقوق بشر

‏البته آنهایی که منافع خودشان را در خطر می بینند یا منافع اربابهای‏‎ ‎‏خودشان را، از این نهضت به هر صورتی که باشد شکایت دارند و با هر‏‎ ‎‏توطئه ای می خواهند این نهضت را خاموش کنند. گاهی به بهانۀ «حقوق‏‎ ‎‏بشر» از این اعدامهایی که در ایران شده است انتقاد می کنند، و این را یک‏‎ ‎‏امر خشونت آمیز می دانند. اینها در ایران نبودند ببینند چه شد، و در‏‎ ‎‏پنجاه سال و بیشتر بر ایران چه گذشت و بر جوانهای ما اخیراً چه گذشت؛‏‎ ‎‏لکن اطلاع دارند؛ همچو نیست که اینها بی اطلاع باشند. اینها مطلع‏‎ ‎‏هستند که شاه سابق و شاهِ جلوتر با ایران چه کردند، و جنایات این دو تا‏‎ ‎‏مرد یا نامرد به ایران چه بود. خیانات اینها را اینها اطلاع دارند. این‏‎ ‎‏جمعیتی که ادعا می کنند جمعیت حقوق بشر و حالا برای حقوق بشر‏‎ ‎‏دارند سینه می زنند که «این عده که تا حالا کشته شده است چرا کشته‏‎ ‎‏شد؟ این یک خشونتی است!» اینها خشونتهایی که در عصر این پدر و‏‎ ‎‏پسر بود نادیده گرفتند. آن قتلهایی که به دست عمال اینها واقع شد، و‏‎ ‎‏گاهی هم به دست خود محمدرضا واقع شد، آنها را اصلاً نظری به آن‏‎ ‎‏ندارند. نه آن وقت که ملت ایران آن جور ابتلا داشت و آنطور اینها غارت و‏‎ ‎‏قتل می کردند یک کلمه گفتند و از «حقوق بشر» اسم بردند؛ و نه در آخر،‏‎ ‎‏که تمام جنایاتی که در ایران واقع می شد در ظرف ـ تقریباً ـ دو سال آخر‏‎ ‎‏که همۀ ملتها اطلاع بر آن پیدا کردند و ملت ایران آنطور گرفتار شد که‏

کتابقضا و قضاوت در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 64
‏جوانهای ما را در خیابانها دسته جمعی کشتند.‏

‏     پانزده خرداد را اینها اصلاً ذکری از آن نمی کنند. 15 خرداد به طوری‏‎ ‎‏که گفته اند ـ من در حبس بودم، لکن آنطوری که برای من بعد از بیرون‏‎ ‎‏آمدن گفتند ـ قریب پانزده هزار نفر را آنها کشتند و از قراری که باز گفتند،‏‎ ‎‏خود محمدرضا با هلیکوپتر عامل قتل هم بوده است خودش. اینها، این‏‎ ‎‏طرفدارهای «حقوق بشر»، این پانزده هزار جمعیتی که در یک روز کشته‏‎ ‎‏شد اینها را مثل اینکه بشر نمی دانند! یا بشر می دانند و برای آنها حقوق‏‎ ‎‏قائل نیستند. اگر اینها بشر هستند و حقوق دارند و این شصت هزار نفر یا‏‎ ‎‏بیشتری که در این چند صباح، در این چند ماه، از ایران کشته شد ـ از‏‎ ‎‏بهترین جوانهای ما کشته شد، از همۀ طبقات، طبقۀ روحانیین، طبقۀ‏‎ ‎‏دانشگاهی، طبقۀ تجار، اداری، همه جور جمعیتی، دهقان، کارگر، کشته‏‎ ‎‏شد ـ اینها اصلاً به روی خودشان نمی آوردند که این کارها شده است! ما‏‎ ‎‏ندیدیم که هیچ فریادی از اینها درآید که «خیر، چرا حقوق بشر را‏‎ ‎‏ملاحظه نمی کنید. چرا اینقدر آدم می کشید». حالا که ما این جنایتکارها‏‎ ‎‏را ‏‏[‏‏مجازات می کنیم‏‏]‏‏ ـ که هر کدامشان، بعضی از اینها، چندین نفر آدم را‏‎ ‎‏کشته اند، یا آنطور اینها را شکنجه داده اند که در زیر شکنجه مردند، یا‏‎ ‎‏پاهای آنها را ارّه کردند، یا آنها را در تاوه گذاشتند و بو دادند، از همۀ‏‎ ‎‏طبقات، در زندانها آنطور عمل کردند؛ ‏‏[‏‏سر و صدا راه می اندازند‏‎ ‎‏]‏‏یک‏‎ ‎‏شب من در آن حبس که بودم صدای ضجّه و نالۀ اشخاصی که ‏‏[‏‏شکنجه‏‏]‏‎ ‎‏می کردند خودم می شنیدم؛ بعد که آمدند این حبسیها، یعنی صاحبان‏‎ ‎‏حبس، پیش من آمدند، اعتراض کردم و گفتم زندانها باید جای تربیت‏‎ ‎‏باشد نه جای اینطور وحشیگریها. گفتند «نه، این چیزی نبوده. این یک‏‎ ‎‏سربازی بود که فرار کرده بود یک سیلی به او زدند!» در صورتی که شاید‏‎ ‎‏بیشتر از یک ساعت شاید شکنجه می کردند و من فریاد می شنیدم.‏

‏     ‏‏این طرفدارهای حقوق بشر، این حقّه بازها ـ که می خواهند همۀ منافع‏

کتابقضا و قضاوت در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 65
‏ماها را بدهند به اربابهایشان ـ آن روز خفه شده بودند، قلمهایشان شکسته‏‎ ‎‏بود. حالا که ما اینها را پیدا کردیم و چندتایشان را کشتیم، محاکمه کرده اند‏‎ ‎‏و اقرار کرده اند به اینکه چه کردند و چه کردند، پرونده هایشان معلوم است‏‎ ‎‏که چه کردند، حالا صدایشان درآمده. در عین حال که مسأله اینطور است و‏‎ ‎‏آنهایی که تاکنون کشته شدند اشخاص فاسد و مفسد و بسیاری شان قاتل و‏‎ ‎‏قتّال و مفسد فی الارض بودند، مع ذلک ما اخیراً یک قدری تضییق کردیم‏‎ ‎‏دایرۀ این ‏‏[‏‏مجازات‏‎ ‎‏]‏‏را، یک قدری تخفیف دادیم. ‏‏[‏‏تنها‏‏]‏‏ کسانی که ثابت‏‎ ‎‏شده قاتل هستند، یا کسانی که شکنجه کردند و به قتل منتهی شده است، یا‏‎ ‎‏کسانی که امر کرده اند دسته جمعی مردم را بکشند، اینها را گفتیم حالا از‏‎ ‎‏این به بعد اینها مورد اعدام باشند. ...‏

‏     این برای حقوق بشر است. خوب، این بشر حق دارد، آن بشر هم حق‏‎ ‎‏دارد. این بشر سلامت این را سلب کرده است، حقِّ این است که سلامت او‏‎ ‎‏را سلب کند. این بشر یکی را کشته است، حق ورثۀ او این است که او را‏‎ ‎‏بکشند. ما ورثه را پیدا نکنیم، حق حاکم است که او را بکشد. تا حالا این‏‎ ‎‏عده ـ را که کم هم بودند؛ چیز زیادی نبودند ـ ... دادگاههای انقلابی‏‎ ‎‏کشته اند. اینها برای احقاق حقوق بشر اینها را کشته اند. اینهایی که ادعای‏‎ ‎‏حقوق بشر می کنند و برای «اِلقانیان»‏‎[2]‎‏ هیاهو می کنند و یا برای «هویدا»‏‎ ‎‏هیاهو می کنند، اینها هستند که حقوق بشر را پایمال دارند می کنند.‏

‏     ‏‏این هویدا پانزده سال، یا سیزده سال تقریباً نخست وزیر بود و تمام‏‎ ‎‏جنایات گردن نخست وزیر است. ما هر نخست وزیری که در آن عصر‏‎ ‎‏[‏‏منصوب‏‏]‏‏ شده، اگر پیدا کنیم ـ مثل شریف امامی،‏‎[3]‎‏ مثل بختیار‏‎[4]‎‏ ـ‏‎ ‎

کتابقضا و قضاوت در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 66
‏محکوم به قتلند اینها. بختیار خودش اقرار کرد که به امر من قتل واقع‏‎ ‎‏شد. اینها عامل قتلند به اینطور که وادار کردند به قتل عام. جمعیت اینها‏‎ ‎‏مفسدند؛ اینها فاسدند. ما برای حقوق بشر این کار را داریم انجام‏‎ ‎‏می دهیم. و این جمعیتی که صدا بلند می کنند که حقوق بشر، حقوق‏‎ ‎‏بشر، اینها عمال استعمارند. اصلِ این جمعیتهایی که در امریکا، یا در‏‎ ‎‏جاهای دیگر، درست شده است به عنوان جمعیت «حقوق بشر»،‏‎ ‎‏جمعیت کذا و کذا، اینها را ـ همه ـ آنها درست کرده اند برای اینکه حقوق‏‎ ‎‏بشر را ضایع کنند. این همه خیانت این مرد نانجیب به ایران کرده است و‏‎ ‎‏این همه قتل و غارت کرده است، حالا که می گویند این باید به قتل برسد.‏‎ ‎‏حالا هم که حکمی صادر نشده برای قتل محمدرضا، لکن صادر می شود.‏‎ ‎‏اگر ما پیدایش بکنیم، باید کشته بشود. اینهایی که می گویند حقوق بشر‏‎ ‎‏حالا صدایشان درآمده و اظهار تأسف می کنند!...‏

‏     شما در تمام این مدتی که این نخست وزیر ـ نخست وزیر اسلامی ـ‏‎ ‎‏آمده است روی کار، یکی را پیدا بکنید که در این دادگاه انقلاب یا در‏‎ ‎‏نخست وزیری یا در ارتش یا در جای دیگر در این حکومت بدون جرم‏‎ ‎‏یک نفر را گرفته باشند، یک روز حبس کرده باشند، به یک کسی فحش‏‎ ‎‏داده باشند. این جمعیت حقوق بشر متوجه نیستند اینها را؟ یا می دانند‏‎ ‎‏و خودشان را به کری می زنند؟ خائنند اینها! اینها می خواهند ما را باز زیر‏‎ ‎‏بار همان ‏‏[‏‏اسارتهایی‏‏]‏‏ که سابق بود بکشند. ما به این حرفها گوش‏‎ ‎‏نمی دهیم. ما برای احقاق حق بشر، برای حقوق بشر ‏‏[‏‏...‏‏]‏‏ تا حالا این‏‎ ‎‏جمعیتی که کشته شده است برای احقاق حقوق بشر بوده است. ...‏

‏     بیایند ببینند. همان جا در خارج نشسته اند و مزد می گیرند و قلم را‏‎ ‎‏برداشتند و همین طور دارند چیز می نویسند، به عنوان «حقوق بشر»!‏‎ ‎‏اینها اشخاصی هستند که می خواهند حقوق بشر پایمال بشود؛ نه اینکه‏‎ ‎‏می خواهند حقوق بشر را استفاده کنند و بگویند حقوق بشر. اینها،‏

کتابقضا و قضاوت در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 67
‏[‏‏برای‏‏]‏‏ جوانهای ما ‏‏[‏‏که‏‏]‏‏ این همه کشته شدند، این همه زجر دیدند،‏‎ ‎‏برایشان هیچ حق قائل نیستند؛ اینها را انسان می گویند نیستند! اینها ما‏‎ ‎‏را بشر ـ مثل اینکه ـ نمی دانند! آن وقت چهار نفر را ما اعدام کردیم؛ برای‏‎ ‎‏اینکه پانزده سال، ده سال، زجر داده اند، کشته اند، قتل عام کردند،‏‎ ‎‏ریختند توی خیابانها به قتل عام، ‏‏[‏‏...‏‏]‏‏ خوب شما همه دیدید این را؛ و‏‎ ‎‏همه دیدند این را. آنها مطلعند از این معنا؛ نه اینکه آنجا ایستاده و بیخبر‏‎ ‎‏هستند. همین طوری که جزئیات حالا را مطلعند، جزئیات سابق را هم‏‎ ‎‏مطلع بوده اند. مطلعند، لکن خیانتکارند، بی انصافند، بشر نیستند اینها.‏‎ ‎‏اینها یک مزدورانی هستند که می خواهند حقوق بشر را پایمال کنند. تا‏‎ ‎‏حالا اینطور شده است.‏

‏     و بحمدالله تا یک قدری جزای بعضی از آنها ـ البته هستند باز هم ‏‎ ‎‏داده شده است؛ لکن الآن توطئه ها هست. الآن همان اشخاصی که‏‎ ‎‏اهل این کارها بوده اند یک مقداری شان هستند و مشغول توطئه‏‎ ‎‏هستند می خواهند دوباره کار را از سر بگیرند. اینهایی که مشغول‏‎ ‎‏توطئه هستند، اینهایی که می خواهند دوباره مسائل را به حال اول‏‎ ‎‏برگردانند، دوباره یک ملت را به زیر بار بکشند، دوباره یک ملت را‏‎ ‎‏ذلیل کنند، دوباره حقوق یک ملت را به باد فنا بدهند ـ اینها را ـ ما‏‎ ‎‏اگر پیدایشان بکنیم، البته به جزا می رسانیم؛ و ان شاءالله پیدایشان‏‎ ‎‏می کنیم.‏

‏     اینهایی که مثل آقای مطهری‏‎[5]‎‏، که اذیتش به یک مور نرسیده است‏‎ ‎‏ـ من قریب بیست سال این مرد را می شناسم ـ یک آدم به آن سالمی، یک‏‎ ‎‏آدم به آن ادب، به آن انسانیت، این را محکوم به قتلش می کنند. چرا؟ چه‏‎ ‎‏کرد آقای مطهری؟ کی را کشته است؟ چه کرده؟ این بشر نیست؟! این‏

کتابقضا و قضاوت در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 68
‏انسان فیلسوف، عالم، فقیه، این بشر نیست؟! این بشر را اینطور‏‎ ‎‏می کشند بدون اینکه یک جرمی داشته باشد. جرم آقای مطهری چه‏‎ ‎‏بود؟ چه کرده بود؟ جرم «قرنی»‏‎[6]‎‏ چه بود؟ آخر چه جرمی کرده بودند که‏‎ ‎‏مستحق قتل بودند؟ حالا هم لیست دارند برای کشتن یک عده ای.‏‎ ‎‏خیال می کنند که با کشتن آقای مطهری، یا با کشتن امثال آقای‏‎ ‎‏مطهری، این نهضت خاموش می شود و دوباره حقوق ملت ما پایمال‏‎ ‎‏می شود، و دوباره خوب، راجع به آقای مطهری این حقوق بشریها یک‏‎ ‎‏کلمه ننوشته اند، نگفته اند؛ ما که نشنیده ایم که بگویند. این بشر‏‎ ‎‏نیست؟! اعتراض نکردند، نگفتند، محکوم نکردند آن کسی را که کشته‏‎ ‎‏است.‏

‏     حالا نمی شناسندش آقا! خوب، آن طایفه ای که این کار را کرده اند‏‎ ‎‏چرا محکوم نکرده اند؟ حالا اگر ما قاتل آقای مطهری را پیدا بکنیم و او را‏‎ ‎‏مجازات بدهیم، قصاص بکنیم، آن وقت صدایشان درمی آید که خشونت‏‎ ‎‏است! این خشونت نیست که بدون جهت ‏‏[‏‏آدمی را بکشند؟‏‏]‏‏ آخر،‏‎ ‎‏یکوقت یک آدمی بود که کاری کرده بود؛ جز تعلیم و تعلم این مرد کاری‏‎ ‎‏نداشت. یک آدمی که من قریب به بیست سال او را می شناسم و مطلع از‏‎ ‎‏وضع و حال او هستم و می دانم که اذیت به کسی نکرده، یک آدمی که‏‎ ‎‏زحمت برای این ملت کشیده است، یک آدمی که کتابنویس بوده، یک‏‎ ‎‏آدمی که فیلسوف و متفکر بوده، مستحق قتل است، ‏‏[‏‏که‏‏]‏‏ او را کشتند؟‏‎ ‎‏این جمعیت حقوق بشر کجا هستند که یک کلمه نمی گویند؟ حالا ما اگر‏‎ ‎‏آن کسی که او را کشته است پیدا کنیم و بکشیم، یکدفعه سر قلم «حقوق‏‎ ‎‏بشر» باز می شود و شروع می کنند به نوشتن و ‏‏[‏‏تبلیغ‏‏]‏‏ کردن که خشونت‏‎ ‎‏است. ایران خشونت است، حقوق بشر را ملاحظه نمی کند، اینها چه‏

کتابقضا و قضاوت در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 69

‏جمعیتی هستند! من نمی دانم چه تربیتی اینها دارند؛ چه حیواناتی‏‎ ‎‏اینها هستند؟!‏

‏     این وضع دنیای مادی است. این وضعِ این حقوق بشریهای مادی اند.‏‎ ‎‏این وضع دنیای مادی است که غیر از منافع مادی و غیر از منافع اربابهای‏‎ ‎‏خودشان هیچ چیز را ملاحظه نمی کنند؛ چون مطلع بر هیچ چیز‏‎ ‎‏نیستند. همه را غمض عین می کنند؛ تا آنجایی که منفعت خودشان را در‏‎ ‎‏خطر می بینند؛ ‏‏[‏‏آن وقت‏‏]‏‏ فریادشان بلند می شود. این خاصیت‏‎ ‎‏تربیتهای مادی است. و این نحو حکومتی که الآن هست خاصیت‏‎ ‎‏تربیتهای اسلامی است، معنوی است.(86)‏

25 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تبلیغات سوء با حربۀ حقوق بشر

‏اینهـایی کـه الآن دارنـد می نویسنـد که فـرقی نکـرده، اینهـا همینهـایی‏‎ ‎‏است که در امریکا صحبتش را می کنند که چرا؟ چرا؟ چرا؟ و آن‏‎ ‎‏بی انصافهای طرفدار حقوق بشر صدایش را درآوردند که چرا اعدام‏‎ ‎‏می شود؟ همانهایی که در آن وقتی که دارد می نویسد چرا در ایران‏‎ ‎‏اعدام می شود؟ در جاهای زیادی از قِبَل همین امریکای فاسد، قتل عام‏‎ ‎‏دارد می شود، یک کلمه راجع به آن نمی گویند. اما این طرفش را که‏‎ ‎‏هویـدا را اعـدام کـردند یا نصیـری را اعـدام کـردند یـا ایـن اشخـاص‏‎ ‎‏فـاسد را، صـدای هیـاهوشـان درآمده. و اینهـا هم که در اینجـا و از‏‎ ‎‏عمـال آنهـا هستند می نـویسند که فـرقی نکـرده است؛ حالا هم اعـدام‏‎ ‎‏هست، آن وقت هـم اعـدام بـود. حبسیهـا کیها هستند؟ آن وقت کیها‏‎ ‎‏بودند؟(87)‏

14 / 8 / 58

*  *  *


کتابقضا و قضاوت در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 70

تحریف حقوق بشر

‏شما چند نفر فاسد را در اینجا به دادگاهها سپردید و دادگاهها آنها را که‏‎ ‎‏سالهای طولانی به این ملت ستم کرده بودند و بعضیها کشتار کرده بودند‏‎ ‎‏و بعضیها دستور کشتار داده بودند و انحرافات مذهبی بعضی داشتند،‏‎ ‎‏بعد از محاکمه آنها را اعدام کردند؛ و این بوقهای تبلیغاتی خارج، دانسته‏‎ ‎‏به اینکه مسائل درونی ما چیست، مشغول تبلیغات و اینکه در ایران‏‎ ‎‏آدمکشی رواج دارد، آدمکشی می شود! نه اینکه آنها ندانند این آدمهایی‏‎ ‎‏که در اینجا کشته شدند آدم نبودند؛ سبع بودند، جنایتکار بودند؛ آنها‏‎ ‎‏می دانند که مأمورهای خودشان چه اشخاصی بودند، و برای خاطر همان‏‎ ‎‏خواسته ها بوده است که آنها را به کار واداشتند؛ لکن وقتی که پای‏‎ ‎‏تبلیغات می آید، ایران را یک کشور جنایتکار، به صورت یک کشور‏‎ ‎‏جنایتکار، وحشی، غیر متمدن و امثال ذلک در خارج نمایش‏‎ ‎‏می دهند.(88)‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

16 / 11 / 59

*  *  *

‎ ‎

کتابقضا و قضاوت در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 71

  • )) اشاره به حادثۀ قتل عام حدود چهارصد نفر در سینما رکس آبادان در مردادماه 1357 که زنده زنده در آتش سوختند.
  • ))القانیان از سرمایه داران صهیونیست بود که به جرم جاسوسی برای رژیم اشغالگر قدس و کمک به صهیونیسم و همچنین لطمه زدن به اقتصاد کشور، به حکم دادگاه انقلاب اسلامی به اعدام محکوم شد.
  • )) جعفر شریف امامی، رئیس مجلس سنا و نخست وزیر دولت به اصطلاح «آشتی ملی» که حادثۀ قتل عام مردم در 17 شهریور 1357 در زمان نخست وزیری وی به وقوع پیوست.
  • )) شاپور بختیار، آخرین نخست وزیر رژیم پهلوی.
  • )) شهید آیت الله مرتضی مطهری از اساتید حوزه و دانشگاه که در سال 1358 توسط گروهک منحرف فرقان به شهادت رسید. وی از یاران امام خمینیس و عضو شورای انقلاب بود.
  • )) سپهبد ولی الله قرنی، اولین رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران که در تاریخ 3 / 2 / 58 توسط گروهک فرقان به شهادت رسید.