بخش اول: مباحث کلامی پیرامون عدل

تأثیر طینت انسان در سعادت و شقاوت

تأثیر طینت انسان در سعادت و شقاوت

‏ ‏

عدم ملازمه طینت با جبر

مراد حدیث «الناس معادن...»

احتمال اوّل در شرح حدیث «السعید سعید...»

احتمال دوم در شرح حدیث «السعید سعید...»

‏بالجملة الانسان بما انه واقع فی دار الهیولی من بدو خلقه بل قبله‏‎ ‎‏حسب اختلاف المواد السابقة الی زمان انتقاله من هذه النشأة واقع‏‎ ‎‏تحت تأثیر الکائنات لکن کل ذلک لا یوجب اضطراره والجائه فی‏‎ ‎‏عمل من اعماله الاختیاریة بحیث تعد حرکاته لدی العقل والعقلاء‏‎ ‎‏کحرکة ید المرتعش خارجة عن قدرته و اختیاره و یکون فی اعماله‏‎ ‎‏غیر مؤاخذ عند العقلاء فمن حصل له جمیع اسباب التوفیق من‏‎ ‎‏لطافة المادة و شموخ الاصلاب و طهارة الارحام الی آخر ما عدوناه‏‎ ‎‏و غیرها مما لم نحصها مع من حصل له مقابلاتها فی قوة العقل‏‎ ‎‏والتمییز والاختیار والارادة و ما هو دخیل فی صحة العقوبة لدی‏‎ ‎‏العقل والعقلاء علی السواء لا ذلک مضطر و ملجاء فی فعال الخیر‏‎ ‎‏ولا ذلک فی فعال الشر بالضرورة والعیان.‏

‏     فما هو موضوع حکم العقلاء فی جمیع الاعصار والامصار فی‏‎ ‎‏صحة العقوبة من صدور الفعل عن علمه و ارادته و اختیاره‏‎ ‎‏بلااضطرار و جهل والجاء حاصل فی کلیهما بلا تفاوت فی ذلک‏‎ ‎‏فباختلاف الطینات لا یختل رکن من ارکان صحة العقوبة و اخبار‏‎ ‎‏الطینة علی کثرتها تحوم حول نحو هذه الحقائق او ما یقرب منها مما‏‎ ‎‏لا یضر بما هو موضوع حکم العقل الصریح و کافة العقلاء و ما‏‎ ‎‏یکون ظاهره الجبر لابد من تأویله او حمله علی التقیة بعد‏‎ ‎‏مخالفتهما لصریح البرهان و صراح الحق والاخبار المتظافرة علی‏‎ ‎‏نفی الجبر والتفویض.‏

‏     ‏‏بل لا یبعد ان یکون الامر بین الامرین من الضروریات من‏‎ ‎‏مذهب الائمة الغیر المحتاجة الی البرهان...‏

‏     تنبیه: و مما ذکرنا ظهر مغزی قوله ‏الناس معادن کمعادن الذهب‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 95

والفضة.‎[1]‎

‏    ‏‏فانه کنایة عن اختلاف نفوس البشر فی جوهرها صفائاً و کدورة‏‎ ‎‏کاختلاف المعادن فی الصور النوعیة والخاصیة.‏

‏و کذا قوله ‏السعید سعید فی بطن امه والشقی شقی فی بطن امه.

‏فان من ینتهی امره الی الراحة الدائمة الغیر المتناهیة واللذات الغیر‏‎ ‎‏المنقطعة والعطاء الغیر المجذوذ فهو سعید من اول امره و ان کان فی‏‎ ‎‏ایام قلائل لا نسبة بینها و بین الغیر المتناهی فی تعب و شدة و کذا‏‎ ‎‏فی جانب الشقاوة.‏

‏     ‏‏و یمکن ان یکون المراد منه ما نبهنا علیه من اختلاف النفوس‏‎ ‎‏فی بدو النشو فان النفس المفاضة علی المادة اللطیفة لطیفة نورانیة‏‎ ‎‏تکون ممن تحن الی الخیرات و موجبات السعادة فهی سعیدة خیرة‏‎ ‎‏و عکس ذلک ما یفاض علی المادة الکثیفة و قد عرفت ان هذا‏‎ ‎‏الحنین والمیل لا یخرج النفوس عن الاختیار و الارادة.‏

‏     ولا ینافی ما ذکرناه ما فی التوحید للشیخ الصدوق ـ رحمه الله ـ‏‎ ‎‏بسنده عن محمدبن ابی عمیر قال سئلت ابا الحسن موسی بن جعفر‏‎ ‎‏علیه السلام ـ عن معنی قول رسول الله : ‏الشقی شقی فی بطن امه والسعید‎ ‎سعید فی بطن امه فقال: الشقی من علم الله و هو فی بطن امه انه سیعمل عمل‎ ‎الاشقیاء والسعید من علم الله و هو فی بطن امه انه سیعمل اعمال السعداء قلت له فما‎ ‎معنی قوله ـ صلی الله علیه و آله ـ اعملوا فکل میسر لما خلق؟ فقال: ان الله عزوجل‎ ‎خلق الجن والانس لیعبدون و لم یخلقهم لیعصوه و ذلک قوله عزوجل: و ما خلقت‎ ‎الجن والانس الا لیعبدون‎[2]‎‏. فیسر کلاً لما خلق له فالویل لمن استحب العمی علی‏‎ ‎الهدی.‎[3]‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 96
‏    ‏‏فان من علم الله انه سیعمل عمل الاشقیاء هو الذی ینتهی امره‏‎ ‎‏الی الشر و الی النارو هوالذی تکون طینته من السجین والنطفة التی‏‎ ‎‏کانت مبدئه القابلی نطفة خبیثة صلبة کدرة و کذا فی جانب السعادة‏‎ ‎‏ولا ینافیان الاختیار والارادة کما اشارالیه فی ذیل الحدیث‏‎ ‎‏الشریف.‏‎[4]‎‏(58)‏


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 97

سعادت مجعول است و شقاوت غیرمجعول

‏جمیع سعادات دنیاویه و اخراویه و جمیع خیرات ملکیه و ملکوتیه‏‎ ‎‏از سرچشمۀ خیرات و سعادات افاضه شده؛ و جمیع شقاوتهای‏‎ ‎‏دنیا و آخرت و شرور این عالم و عالم دیگر از قصور ذاتی و نقصان‏‎ ‎‏خود موجودات است. و آنچه معروف است که سعادت و شقاوت‏‎ ‎‏متعلق جعل جاعل نیست بلکه ذاتی اشیاست، در جانب سعادت‏‎ ‎‏بی اصل است، چه که سعادت مجعول و مفاض از جانب حق‏‎ ‎‏است، و ذاتی از هر ذوات و ماهیتی از ماهیات را سعادتی نیست،‏‎ ‎‏بلکه هلاک محض و شقاوت تام به حیثیت ماهیت رجوع کند. و در‏‎ ‎‏جانب شقاوت صحیح است؛ زیرا که شقاوت به ماهیت راجع و‏‎ ‎‏غیر مجعول است، برای آنکه دون مرتبۀ جعل است. و حدیث‏‎ ‎‏معروف ‏السعید سعید فی بطن امه؛ و الشقی شقی فی بطن امه‏ را معنی دیگری‏‎ ‎‏است که متعلق به علم اسماء و صفات است.(59)‏

‏ ‏


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 98

احتمال دیگر در معنای حدیث «السعید سعید...»

‏انسان تا در دار دنیا، که مبدأ شجرۀ هیولی و تغییرات و تبدلات‏‎ ‎‏جوهریه و صوریه و عرضیه است، واقع است، می تواند خود را از‏‎ ‎‏هر مرتبۀ نقص و شقاوت و شرک و نفاقی نجات دهد، و به مراتب‏‎ ‎‏کمالیه و سعادات روحیه و ریحانیه رساند. و این معنی منافات‏‎ ‎‏ندارد با حدیث معروف: ‏الشقی شقی فی بطن امه‏ زیرا که معنی حدیث‏‎ ‎‏این نیست که سعادت و شقاوت ذاتی و قابل جعل نیست، بلکه این‏‎ ‎‏حدیث موافق با برهان است، که به وضوح رسیده در محل خود که‏‎ ‎‏شقاوت راجع به نقص و عدم است، و سعادت راجع به وجود و‏‎ ‎‏کمال آن است؛ و آنچه از شجرۀ طیبۀ وجود است ذات مقدس حق‏‎ ‎‏است به ترتیب اسباب و مسببات ـ که طریقۀ افضل المتأخرین و‏‎ ‎‏اکمل المتقدمین، نصیرالملة و الدین ـ  قدس الله نفسه ـ می باشد. یا‏‎ ‎‏به طریق ظاهریت و مظهریت و وحدت و کثرت ـ که طریقۀ اعظم‏‎ ‎‏الفلاسفة علی الاطلاق، حضرت صدرالمتألهین، است ـ و آنچه‏‎ ‎‏راجع به نقص و عدم است از شجرۀ خبیثۀ ماهیت است، و مورد‏‎ ‎‏جعل نیست از جهت آنکه دون جعل است.‏

‏     ‏‏و توان گفت که حدیث شریف، که سعادت و شقاوت را در بطن‏‎ ‎‏می داند، مقصود از «بطن ام» مطلق عالم طبیعت است که ام مطلق و‏‎ ‎‏مشیمۀ تربیت اطفال طبیعت است. و نتوان «بطن ام» را عبارت از آن‏‎ ‎‏معنای عرفی خود دانست، زیرا که سعادت چون از کمالات و‏‎ ‎‏فعلیات است، از برای نفوس هیولویه حاصل نیست، مگر بالقوه. و‏‎ ‎‏ظاهر آن است سعید در بطن ام بالفعل سعید است، پس باید‏‎ ‎‏ارتکاب خلاف ظاهری نمود. و چون آنچه ذکر شد مطابق با براهین‏‎ ‎‏است، متعین است حمل این حدیث شریف بر آن یا چیزی که بر آن‏‎ ‎‏برگردد.(60)‏

‏ ‏


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 99

امتیاز سعید و شقی از حرکات طبیعی و افعال اختیاری

‏نفوس انسانیه در بدو فطرت و خلقت جز محض استعداد و نفس‏‎ ‎‏قابلیت نیستند، و عاری از هر گونه فعلیت در جانب شقاوت و‏‎ ‎‏سعادت هستند؛ و پس از وقوع در تحت تصرف حرکات طبیعیۀ‏‎ ‎‏جوهریه و فعلیۀ اختیاریه، استعدادات متبدل به فعلیت شده و‏‎ ‎‏تمیزات حاصل می گردد. پس، امتیاز سعید از شقی و غثّ از سمین‏‎ ‎‏به حیات ملکی پیدا شود. و غایت خلقت حیات امتیاز و اختبار‏‎ ‎‏نفوس است.(61)‏

*  *  *

‏ ‏

سعادت و شقاوت در گرو اعمال اختیاری انسان

‏مبرهن است و به تجربه نیز پیوسته است که نفس تا در این عالم‏‎ ‎‏است از اعمال و افعال صادره از خود منفعل می گردد، چه اعمال‏‎ ‎‏صالحه و چه فاسده؛ در هر یک از اعمال در نفس اثری حاصل‏‎ ‎‏شود: اگر عمل نیکو و صالح است، اثر نورانی کمالی؛ و اگر به‏‎ ‎‏خلاف آن است، اثر ظلمانی ناقص در آن حاصل شود تا یکسره‏‎ ‎‏قلب یا نورانی شود یا ظلمانی و منسلک در سلک سعدا شود یا‏‎ ‎‏اشقیا. پس، تا در این دار عمل و منزل زراعت هستیم، با اختیار خود‏‎ ‎‏می توانیم قلب را به سعادت یا شقاوت کشانیم و رهین اعمال و‏‎ ‎‏افعال خود هستیم. ‏فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره و من یعمل مثقال ذرة شراً‎ ‎یره.‎[5]‎‏(62)‏

*  *  *

‏ ‏

سعادت و شقاوت در گرو اعمال اختیاری انسان

‏این جنود، چنانچه دانستی‏‎[6]‎‏، لازمۀ جنود عقلیه است و لازمۀ جعل‏‎ ‎‏و ایجاد عالم طبیعت مضادّت و معاندت است. ولی این سلب‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 100

‏اختیار به هیچ وجه نکند، بلکه اگر در کمالات و جنود عقلیه‏‎ ‎‏مقابلات آن در تحت اختیار نباشد، کمالیّت غالب آنها منتفی‏‎ ‎‏شود... و چون هر یک از این صفات کمالیه با مقابلات خود مخمَّر‏‎ ‎‏در طینت انسان است، بالذات و بالعرض، و انسان در فعلیت دادن‏‎ ‎‏هر یک، در سر حدِّ اختیار است، فعلیت هر یک از این دو مقابل‏‎ ‎‏مبدأ سعادت یا شقاوت است.(63)‏

*  *  *

‏ ‏

سعادت و شقاوت در گرو اعمال اختیاری انسان

‏هر کس تحصیل سعادت و حیات جاویدان نماید، به هدایت و‏‎ ‎‏توفیق حق است؛ زیرا که تمام اسباب تحصیل را مرحمت فرموده. و‏‎ ‎‏هر کس تحصیل شقاوت نماید و رو به هلاکت رود و تبعیت نفس و‏‎ ‎‏شیطان کند، با فراهم بودن جمیع طرق هدایت و اسباب کسب‏‎ ‎‏سعادت، خود به اختیار خود به هلاکت و شقاوت فرو رفته و‏‎ ‎‏حجت بالغۀ حق بر او تمام است: ‏لها ما کسبت و علیها ما اکتسبت.‎[7]‎‏(64)‏

*  *  *

‏ ‏

سعادت و شقاوت در گرو اعمال اختیاری انسان

‏اینهمه بعث رسل و ارسال کتب و فرو فرستادن فرشتگان و وحی و‏‎ ‎‏الهام به پیغمبران و راهنمایی طریق حق، از رحمت ارحم الرّاحمین‏‎ ‎‏است. عالم را رحمت واسعۀ حق فرو گرفته و ما در لب چشمۀ‏‎ ‎‏حیوان از تشنگی به هلاکت می رسیم... طریق وصول به سعادت را‏‎ ‎‏باز نموده و چاه را از راه روشن فرموده. تو خود به پای خود در چاه‏‎ ‎‏می افتی و از راه معوج می شوی، رحمت را چه نقصانی است؟ اگر‏‎ ‎‏ممکن بود طریق خیر و سعادت را به مردم به طور دیگر نشان‏‎ ‎‏بدهند، می دادند، به موجب وسعت رحمت؛ و اگر ممکن بود‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 101

‏اکراهاً مردم را به سعادت برسانند می رساندند؛ لکن هیهات! راه‏‎ ‎‏آخرت راهی است که جز با قدم اختیار نمی توان آن را پیمود؛‏‎ ‎‏سعادت با زور حاصل نشود؛ فضیلت و عمل صالح بدون اختیارْ‏‎ ‎‏فضیلت نیست و عمل صالح نمی باشد؛ و شاید معنی آیۀ شریفۀ ‏لا‎ ‎اِکْراهَ فِی الدّین‎[8]‎‏ نیز همین باشد.‏

‏    ‏‏بلی، آنچه در آن، اِعمال اکراه و اجبار می توان نمود صورت دین‏‎ ‎‏الهی است نه حقیقت آن. انبیا ـ علیهم السلام ـ مأمور بودند که‏‎ ‎‏صورت را با هر طور ممکن است تحمیل مردم کنند تا صورت عالم‏‎ ‎‏صورت عدل الهی شود و مردم را ارشاد به باطن نمایند تا مردم به‏‎ ‎‏قدم خود آن را بپیمایند و به سعادت برسند.‏

‏     بالجمله، این نیز از غرور شیطان است که دست انسان را با طمع‏‎ ‎‏رحمت از رحمت کوتاه کند.(65)‏

*  *  *

‏ ‏

هدایت حق بیانگر طرق سعادت و شقاوت

‏از برای نفوس صحت و مرض و صلاح و فساد و سعادت و شقاوتی‏‎ ‎‏است که پی بردن به طرق آن و دقایق مصالح و مفاسد آن برای احدی‏‎ ‎‏جز ذات مقدس حق ممکن نیست؛ ناچار در نظام اتم، که احسن نظام‏‎ ‎‏است و... منظم آن حکیم علی الاطلاق است و واقف بر همۀ امور‏‎ ‎‏است، تعلیم طرق سعادت و شقاوت و هدایت راه صلاح و فساد و‏‎ ‎‏اعلام طرق علاج نفوس ممتنع است اهمال شود؛ زیرا که در اهمال آن‏‎ ‎‏یا نقص در علم لازم آید یا نقص در قدرت یا بخل و ظلم بی جهت.‏‎ ‎‏معلوم شد که ذات مقدس مبدأ از تمام اینها بری است: او کامل علی‏‎ ‎‏الاطلاق و مفیض علی الاطلاق است. و در اهمال هدایت طرق سعادت‏‎ ‎‏و شقاوت خللی عظیم در حکمت وارد آید و فساد و اختلال بزرگ بر‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 102

‏نظام و مملکت آشکار شود. پس، در نظام اتم لازم شد که طریق‏‎ ‎‏سعادت و شقاوت و طرق هدایت را اعلام فرماید.‏‏(66)‏

*  *  *

‏ ‏

عقل و وحی دو راهنمای طریق سعادت

‏چون عنایت حق تعالی و رحمتش شامل حال فرزند آدم در ازل بود،‏‎ ‎‏دو نوع از مربی و مهذب به تقدیر کامل در او قرار داد که آن دو به‏‎ ‎‏منزلۀ دو بال است از برای بنی آدم که می تواند به واسطۀ آنها از‏‎ ‎‏حضیض جهل و نقص و زشتی و شقاوت به اوج علم و معرفت و کمال‏‎ ‎‏و جمال و سعادت پرواز نماید و خود را از تنگنای ضیق طبیعت به‏‎ ‎‏فضای وسیع ملکوت اعلی رساند. و این دو یکی مربی باطنی، که قوۀ‏‎ ‎‏عقل و تمیز است؛ و دیگر مربی خارجی، که انبیاء و راهنمایان طرق‏‎ ‎‏سعادت و شقاوت می باشند. و این دو هیچکدام بی دیگری انجام این‏‎ ‎‏مقصد ندهند، چه که عقل بشر خود نتواند کشف طرق سعادت و‏‎ ‎‏شقاوت کند و راهی به عالم غیب و نشئۀ آخرت پیدا کند، و هدایت و‏‎ ‎‏راهنمائی پیمبران بدون قوۀ تمیز و ادراک عقلی مؤثر نیفتد. پس حق‏‎ ‎‏تبارک و تعالی این دو نوع مربی را مرحمت فرموده که به واسطۀ آنها‏‎ ‎‏تمام قوای مخزونه و استعدادات کامنۀ در نفوس به فعلیت تبدیل پیدا‏‎ ‎‏کند. و این دو نعمت بزرگ را حق تعالی برای امتحان بشر و اختبار آنها‏‎ ‎‏مرحمت فرموده؛ زیرا که بدین دو نعمت ممتاز شوند افراد بنی نوع‏‎ ‎‏انسان از یکدیگر، و سعید و شقی و مطیع و عاصی و کامل و ناقص از‏‎ ‎‏هم جدا شوند.‏‏(67)‏

*  *  *

‏ ‏

توصیه ای برای کسب سعادت

‏قدری با نظر اعتبار اندیشه کن و اهمّیّت مقام و بزرگی موقف را با‏‎ ‎‏دیده بصیرت بنگر و با جدّیّت تمام قیام به امر کن. کلید درِ سعادت‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 103

‏و درهای بهشت و کلید درِ شقاوت و درهای جهنّم در این دنیا در‏‎ ‎‏جیب خود تو است می توانی درهای بهشت و سعادت را به روی‏‎ ‎‏خود مفتوح کنی و می توانی بخلاف آن باشی. زمام امر در دست تو‏‎ ‎‏است، خدای تبارک و تعالی حجّت را تمام و راههای سعادت و‏‎ ‎‏شقاوت را نموده و توفیقات ظاهری و باطنی را عطا فرموده؛ آنچه‏‎ ‎‏از جانب او و اولیای او است تمام است، اکنون نوبت اقدام ما است؛‏‎ ‎‏آنها راهنمایند و ما راهرو. آنها عمل خود را انجام دادند به وجه‏‎ ‎‏احسن و عذری باقی نگذاشتند و لمحه ای کوتاهی نکردند، تو نیز‏‎ ‎‏از خواب غفلت برخیز و راه سعادت خود را طی کن و از عمر و‏‎ ‎‏توانایی خود استفاده نما که اگر وقت بگذرد و این نقد عمر و‏‎ ‎‏جوانی و گنج قوّت و توانائی از دستت برود جبران ندارد. اگر‏‎ ‎‏جوانی، مگذار به پیری رسی که در پیری مصیبتهایی داری که پیرها‏‎ ‎‏می دانند و تو غافلی. اصلاح در حال پیری و ضعف از امور بسیار‏‎ ‎‏مشکل است. و اگر پیری، مگذار بقیۀ عمر از دستت برود که باز‏‎ ‎‏هرچه باشد تا در این عالم هستی راهی به سعادت داری و دری از‏‎ ‎‏سعادت به رویت باز است؛ خدا نکند که این در بسته شود و این راه‏‎ ‎‏منسدّ گردد که آن وقت اختیار از دستت برود و جز حسرت و‏‎ ‎‏ندامت و افسوس از گذشتن امر نصیبی نداری.(68)‏

*  *  *

‏ ‏

علم و معرفت مناط سعادت و شقاوت

‏قال شیخنا الاستاد دام ظلّه العالی: انّ مناط السّعادة و الشقاوة مطلقاً‏‎ ‎‏بالعلم و المعرفة کما انّ مناط کونه مرضیّاً ایضاً کذلک الاّ انّ الأوّل‏‎ ‎‏بعرفان العبد و الثانی بعرفان الرّب و لایخفی انّ للسّعادتین مرتبتین،‏‎ ‎‏مرتبة تابعة لکونه مرضیّاً و هو حاصل مع جهل العبد ایضاً و سعادة‏‎ ‎‏اخری تابعة للمعرفة و اسناد الافعال و الآثار و الکمالات و الوجود‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 104

‏إلی الحقّ و سلبه عن غیره.‏‎[9]‎‏(69)‏

*  *  *

کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 105

  • . بحارالأنوار، ج 58، ص 65، کتاب السماء و العالم، «باب صفة النفس و الروح و احوالهما»، ح 51.
  • . ذاریات/56.
  • . التوحید، ص 356؛ «باب السعادة و الشقاوة»، ح 3. بحارالأنوار، ج 5، ص 157، کتاب العدل و المعاد، «باب السعادة و الشقاوة»، ح 10.
  • . خلاصه آن که چون انسان در دار هیولی واقع است از ابتدای آفرینش، بلکه پیش از آن، برحسب اختلاف مواد پیشین تا زمان کوچیدن از این جهان تحت تأثیر موجودات هستی قرار دارد؛ ولی هیچ یک از آنها موجب اضطرار و اجبار وی بر کاری از کارهای اختیاریش نمی شود، به گونه ای که حرکاتش پیش عقل و عقلا مانند حرکت دست لرزان خارج از قدرت و اختیار او باشد، و پیش عقلا پیرامون کارهایش بازخواست نگردد.     بنابراین آن که همۀ اسباب توفیق (انجام کار خوب) از لطافت ماده و بلندپایگی صُلبها و پاکی رحمها تا دیگر چیزهایی که برشمردیم و آنچه نیاوردیم برایش فراهم است، با کسی که در برابر او قرار دارد، از نظر قوۀ عقل و تشخیص و اختیار و اراده و آنچه در درستی مجازات پیش عقل و عقلا به ضرورت و آشکارا دخالت دارد یکسان است؟ نه آن یکی در انجام کار نیک و نه این یکی در انجام کار بد ناچار و مجبور است. پس آنچه در همۀ دورانها و در همۀ بلاد در مورد درستی مجازات، موضوع حکم عقلا قرار گرفته عبارت از صدور فعل بر پایۀ آگاهی و اراده و اختیار بدون هیچ اضطرار و جهل و اجباری است که در هر دو، بدون هیچ گونه تفاوتی وجود دارد. بنابراین هیچ رکنی از ارکان درستی مجازات با اختلاف سرشتها مختل نمی شود و اخبار «طینت» با فراوانی آن، همگی پیرامون همین حقایق و یا امثال آن می گردد، و به موضوع حکم روشن عقل و عقلا زیانی نمی رساند. و آن اخباری که ظاهر آن جبر را می گوید به ناچار باید تأویل یا بر تقیّه حمل گردد چون حق روشن و اخبار فراوانی است که بر ردّ جبر و تفویض دلالت دارند. بلکه دور نیست که «امر بین الأمرین» از جمله ضروریات مذهب ائمه ـ علیهم السلام ـ بوده و نیازی به برپایی برهان نداشته باشد.     توجه: از آنچه گفتیم معنای حقیقی کلام پیامبر ـ درود خدا بر او و خاندان او باد ـ «مردم معادنی همچون معادن طلا و نقره اند» روشن می شود. که این سخن کنایه از اختلاف جوهری نفوس بشر، از جهت صفا و کدورت است، همان طور که معادن در صورتهای نوعی و ویژگیها با یکدیگر متفاوتند.     همچنین کلام امام ـ درود و سلام خدا بر او باد؛ «انسان سعید در شکم مادرش سعادتمند است و انسان شقی در شکم مادرش اهل شقاوت است.» روشن می شود.     یعنی هر که سرانجام او آسایش همیشگی و تمام نشدنی و خوشیهای پایان ناپذیر و بخششهای پی در پی باشد، چنین کسی از آغاز آفرینش سعید است گرچه چند روزی را که برابری با نامتناهی نمی کند در ناراحتی و سختی به سر برد، در طرف شقاوت نیز چنین است.     و ممکن است که مقصود روایت آن مطلبی باشد که ما در پیرامون اختلاف نفوس در ابتدای پیدایش به آن توجه دادیم، زیرا آن نفسی که به مادۀ لطیف افاضه می شود نفسی لطیف و نورانی است که به خوبیها و موجبات سعادت علاقه مند است و از این رو سعادتمند و نیک است و نفسی که بر مادۀ غیر لطیف افاضه     می شود عکس آن خواهد بود. و همچنین دانستی که این اشتیاق و دلیل انسان را از اختیار و اراده بیرون نمی برد.     آنچه ما گفتیم با آنچه در کتاب توحید شیخ صدوق ـ رحمت خدا بر او باد ـ از محمّد بن ابی عمیر نقل شده منافاتی ندارد، او می گوید: از امام ابوالحسن موسی بن جعفر ـ علیه السلام ـ معنای این فرمایش رسول خدا(ص) را پرسیدم: «انسان شقی در شکم مادرش شقی است و انسان سعید در شکم مادرش سعید است.» حضرت فرمودند: «شقی کسی است که در همان حال که در شکم مادر است خداوند بداند که او عمل اشقیا را انجام خواهد داد، و سعید کسی است که در حالی که در شکم مادر است، خداوند بداند که عمل سعادتمندان را خواهد کرد.»     عرض کردم: معنای این سخن رسول خدا(ص) چیست: «کار کنید که هر کس برای آنچه خلق شده وسایل در اختیار دارد». حضرت فرمودند: «خداوند ـ عزّوجلّ ـ جنّ و انس را برای عبادت آفرید و آنان را برای نافرمانی نیافرید، و این کلام خداوند است: "جن و انس را نیافریدم مگر این که مرا پرستش کنند". پس هر کس برای آن چیزی که آفریده شده وسایل در اختیار دارد، پس وای بر کسی که کوری (و گمراهی) را از هدایت بیشتر دوست بدارد.»     پس کسی که خداوند بداند که در آینده عمل اشقیا را انجام خواهد داد، اوست که سرانجامش به بدی و آتش پایان می پذیرد، و اوست که سرشتش از «سجین» بوده و نطفه ای که مبدأ پذیرش اوست نطفه ای خبیث و سخت و کدر است. و در جانب سعادت نیز چنین است. و این، هیچ منافاتی با اختیار و اراده ندارد، چنانچه امام ـ علیه السلام ـ در آخر حدیث شریف به آن اشاره فرموده اند.
  • . «پس هرکه به سنگینی دانه ای خُرد کار نیکی انجام دهد آن راخواهد دید. و هرکه به سنگینی دانه ای خُرد کار بدی انجام دهد آن را خواهد دید.» (زلزال / 7 ـ 8).
  • . مراد جنود جهل است.
  • . «سود آنچه بدست آورده و زیان آن برای خود اوست.» (بقره / 286).
  • . «در دین هیچ گونه اکراهی نیست.» (بقره/256).
  • . شیخ استاد ما (شاه آبادی) ـ دام ظلّه العالی ـ فرمودند: ملاک سعادت و شقاوت به طور مطلق علم و معرفت است، همچنان که ملاک پسندیده شدن بنده نیز همین است. با این تفاوت که سعادت اوّل به شناخت و عرفان بنده بستگی دارد و دوم به شناخت پروردگار. و پوشیده نباشد که این دو سعادت دارای دومرتبه اند؛ مرتبه ای که پیرو پسندیده شدن بنده است و بدست آمدن این مرتبه با جهل بنده نیز می تواند همراه باشد و سعادت دیگر پیرو معرفت و نسبت دادن کارها و اثرها و کمالات و وجود به حق و نفی آن از غیر خداوند است.