شرح حدیثی در باب مخلوق بودن خیر و شر
دیدگاه علاّمه مجلسی در شرح حدیث
نقد و بررسی دیدگاه علاّمه(ره)
عن معاویة بن وهب، قال سمعت اباعبدالله ـ علیه السلام ـ یقول: ان مما اوحی الله الی موسی ـ علیه السلام ـ و انزل علیه فی التوراة: انی انا الله ، لا اله الا انا. خلقت الخلق و خلقت الخیر، و اجریته علی یدی من احب؛ فطوبی لمن اجریته علی یدیه. و انا الله لا اله الا انا. خلقت الخلق و خلقت الشر، و اجریته علی یدی من اریده؛ فویل لمن اجریته علی یدیه.
معاویة بن وهب گفت شنیدم حضرت صادق ـ علیه السلام ـ می فرمود همانا از آن چیزی که وحی فرمود خدا به سوی موسی ـ علیه السلام ـ و فرو فرستاد بر او در تورات این بود که "همانا منم خدایی که نیست خدایی مگر من. آفریدم خلق را و آفریدم خوبی را؛ و جاری نمودم آن را به دو دست کسی که دوست دارم؛ پس خوشا به حال کسی که آن را جاری ساختم بر دو دست او. و منم خدایی که نیست خدایی مگر من. آفریدم خلق را و آفریدم بدی را؛ و جاری نمودم به دو دست کسی که اراده نمودم او را؛ پس وای بر کسی که اجرا کردم آن را بر دو دست او."...
محقق محدثین، مجلسی ـ رحمه الله ـ در ذیل این حدیث شریف می فرماید: «خیر و شر اطلاق می شوند بر طاعت و معصیت، و بر اسباب و دواعی آنها، و بر مخلوقات نافعه، مثل حبوب و ثمار و حیوانات مأکوله، و بر مخلوقات ضاره، مثل سموم و مار و عقرب، و بر نعمتها و بلیات. و اشاعره گویند که تمام اینها فعل خدای تعالی
کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 140
است. و معتزله و امامیه در افعال عباد مخالفت با آنها کردند و تأویل کردند آنچه وارد شده است که حق تعالی خالق خیر و شر است به غیر افعال عباد از سایر معانی.» پس از آن می فرمایند: «اما حکما پس اکثر آنها می گویند لا مؤثر فی الوجود الا الله . و ارادۀ بندگان معد است برای ایجاد نمودن حق تعالی افعال را به دست او. و این موافق است با مذهب خود حکما و اشاعره. و این اخبار را ممکن است حمل بر تقیه نمود.» انتهی کلامه رفع مقامه.
اطلاق خیر و شر در هر جا می شود به کمال و نقص در ذات یا در صفات، و در وجود و کمالات وجود می شود. و کلیۀ خیرات بالذات به حقیقت وجود رجوع کند؛ و به اشیاء دیگر که اطلاق می شود به ملاحظۀ نحوۀ وجود آنهاست. چنانچه شر بالذات عدم وجود، یا عدم کمال وجود است؛ و اطلاق آن بر اشیاء دیگر، از قبیل موذیات و حیوانات ضاره، بالعرض است. و این با تصور اطراف از ضروریات شمرده باید شود، با آنکه برهان قوی نیز بر آن داریم.
و اینکه فرمودند در باب خلق افعال عباد امامیه و معتزله مخالفت با اشاعره کردند و تأویل آیات و اخباری را که خیر و شر را به حق نسبت داده نمودند، اما مخالفت با اشاعره، که جبری مسلک هستند و مسلک آنها مخالف با صریح عقل و برهان و وجدان است، صحیح است؛ ولی آیات و اخبار وجهی ندارد بر مذهب معتزله که تفویضی مسلک هستند، و مسلک آنها از مسلک اشاعره باطلتر و شناعت و فضاحتش بیشتر است.
و اما امامیه ـ رضوان الله علیهم ـ به نور هدایت اهل بیت عظام و برکت خاندان وحی عصمت ـ سلام الله علیهم ـ مسلک حق را اختیار
کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 141
نمودند که موافق با آیات شریفه و براهین متقنه و موافق مسلک عرفای شامخین و ذوق اصحاب قلوب است. و آنها هیچ احتیاج به تأویل این اخبار و آیات کثیره ای که تأویل آنها به معنایی که محدث مذکور ـ رحمه الله ـ اشاره فرمودند ممکن نیست [ندارند]؛ بلکه امامیه و ائمۀ آنها در هیچ فعلی از افعال عباد ارادۀ حق را معزول نمی دانند و امر هیچ چیز را مفوض به بندگان نمی دانند.
و اما اینکه در آخر کلام فرمودند اکثر حکما قائل شده اند که لا مؤثر فی الوجود الا الله و این موافق با مذهب آنها و اشاعره است، اما اینکه لا مؤثر فی الوجود الا الله مذهب اکثر از حکماست صحیح است، بلکه مذهب جمیع حکما و اهل معرفت است ـ بلکه گویند هر کس از حکما به این قضیه قائل نباشد، نور حکمت در قلب او وارد نشده و باطن او مس معرفت ننموده ـ ولی معنای آن این نیست که ارادۀ عبد معد است از برای ایجاد حق؛ چنانچه نزد اهلش واضح است. و موافق بودن او نیز با مذهب اشاعره ممنوع است. و غریبتر آنکه مذهب اشاعره را عطف فرمودند بر مذهب حکما! با آنکه بین آنها بودن بعید است و کمتر حکیم محققی است که مذهب اشاعره را باطل نشمرده و مخالفت با آن نکرده است.
و اما اینکه فرمودند ممکن است حمل این اخبار را بر تقیه نماییم، این حمل اولاً بی موجب است، زیرا که ظواهر این اخبار موافق با مذهب حق و مطابق با برهان است. و ثانیاً، این اخبار موافق با آیات کثیره در کتاب شریف] است] و حمل بر تقیه در آیات و همین طور در اخبار موافقه با آنها معنی ندارد. و ثالثاً، این اخبار معارضی ندارد تا آنکه در مقام معارضه حمل بر تقیه، که یکی از مرجحات است، کنیم؛ و با آنچه دلالت می کند که انسان فاعل خیر و شر است جمع [می شود].
کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 142
رابعاً، این اخبار مطابق آنچه خود ایشان فرمودند موافق با مذهب اشاعره است که علی الظاهر مذهب غالب نبوده، و در چنین موضع حمل بر تقیه موجه نخواهد بود. و خامساً، این باب و امثال آن در سایر اعتقادیات مورد مرجحات در باب اخبار متعارضه نیست؛ چنانچه واضح است.(82)
* * *
کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 143