بخش دوم: شبهات پیرامون عدل الهی

فصل سوم: تناسب ثواب و عقاب الهی با اعمال بندگان

فصل سوم:

 

 

تناسب ثواب و عقاب الهی با اعمال بندگان

‏ ‏

‏ ‏

پرداخت بیشترین بها در برابر کمترین بهانه

عدم منافات صرف نظر از حق خود با عدالت

‏ [‏‏شبهه اوّل‏‏]‏‏: می گوید: دین امروز ما می گوید: دومّ از اصول دین‏‎ ‎‏عدل است، ولی مانند گندم نمایان جوفروش، خدایی را که در عمل‏‎ ‎‏به ما نشان می دهد می بینیم خیلی ستمکار و کارهایش خیلی‏‎ ‎‏کودکانه است؛ زیرا این خداکاهی را به کوهی می بخشد و کوهی را‏‎ ‎‏به کاهی این خدا به بها نمی دهد ولی به بهانه می دهد...‏

‏     ‏‏[‏‏جواب‏‏]‏‏: این مطلب درست است که خدای جهان عادل است و‏‎ ‎‏ستمکار نیست و ظلم و جور به کسی نمی کند و روا نمی دارد، لکن‏‎ ‎‏بخشیدن گناه بندگان و پخش رحمت بر زیردستان و به اصطلاح‏‎ ‎‏شما کوهی را به کاهی بخشیدن با کجای عدالت منافات دارد؟‏‎ ‎‏معنی عادل آن است که اگر کسی یک قدم به خلاف گفتۀ او‏‎ ‎‏برداشت با هر قیمت شده او را نیست و نابود کند و از هستی ساقط‏‎ ‎‏کند؟ و اگر به بیچارگان و درماندگان و زیردستان که از روی جهالت‏‎ ‎‏یک خلاف کردند ببخشاید و بیامرزد خطای آنها را ستمکاری کرده‏‎ ‎‏و ظلم نموده! آری اگر خدا حق دیگران را ببخشد و از ظلم و‏‎ ‎‏ستمکاری مردمان به یکدیگر صرف نظر کند خلاف عدل است، و‏‎ ‎‏دینداران چنین حرفی نزده اند، و خدا را این طور معرفی به مردم‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 163

‏نکردند. آنها می گویند: خدا از حق مردم نمی گذرد مگر خود‏‎ ‎‏صاحب حق بگذرد، ولی از حق خود اگر بخواهد می گذرد و در‏‎ ‎‏رحمت را یکسره به روی بندگان خود نبسته، و مثل ستمکاران‏‎ ‎‏جهان و زورمندان عالم نیست که به مردم لج کند و دمار از روزگار‏‎ ‎‏زیردستان برآرد.(100)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

خردی عمل و عظمت پاداش

تفضّل، ملاک پاداش حق به بندگان

‏ [‏‏شبهه دوم‏‏]‏‏: مزد هر کاری بسته است به کوششی که برای آن‏‎ ‎‏می شود و سودی که از آن بدست می آید. پس، این احادیثی که‏‎ ‎‏می گوید: ثواب یک زیارت یا عزاداری یا مانند آنها برابر است با‏‎ ‎‏ثواب هزار پیغمبر یا شهید (آن هم شهید بدر) آیا درست است یا‏‎ ‎‏نه؟‏

‏     ‏‏[‏‏جواب‏‏]‏‏: ... یک نظری بیاندازید به انواع نعمتهایی که خدای‏‎ ‎‏عالم به ما داده از هزاران سال قبل از این که ما در این دنیا بیاییم تا‏‎ ‎‏وقتی که از این جهان می رویم، تا پس از این حساب نعمتهای آن‏‎ ‎‏جهان را که آخر ندارد بکنیم، می بینید که از خورشید تابان و ماه‏‎ ‎‏فروزان و انجم درخشان گرفته تا گردشهای شبانه روز و پیدایش‏‎ ‎‏بهار و زمستان و ذرات کاینات و عناصر و معادن و نباتات و‏‎ ‎‏حیوانات و هوای صاف و آب گوارا و زمین پهناور و دریاهای مواج‏‎ ‎‏و صحراهای بی پایان و قوای زمینی و آسمانی و ابرهای باران ریز و‏‎ ‎‏زمینهای زراعت خیز و کوههای سخت و دشتهای سهل و مأکولات‏‎ ‎‏گوناگون و ملبوسات رنگارنگ و صدها هزار نعمتهایی که ما به آن‏‎ ‎‏پی نبردیم همه را در دسترس ما بنی نوع انسان قرار داده، و برای‏‎ ‎‏نفع و راحت ما خلق کرده است. و پس از آن یک نظری به بدن خود‏‎ ‎‏و تشریح آن نمایید از آلات و ادوات ظاهری که هر یک با کمال‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 164

‏حکمت به جای خود به کار برده شده، و جهازات باطنی از قبیل‏‎ ‎‏جهاز هضم و جذب و دفع و آنچه در علم تشریح و طب تاکنون‏‎ ‎‏ثابت شده که شاید عشری از آنچه را که بعدها ثابت می شود‏‎ ‎‏نباشد. آن گاه یک نظر نمایید به قوای روحیه که علمای روان شناسی‏‎ ‎‏بیان کردند، و به بسیاری از آن باز پی نبردند. آن گاه یک نظری کنید‏‎ ‎‏به نعمتهای معنوی که فرستادن پیغمبران و کتابهای آسمانی و‏‎ ‎‏قانونهای خدایی و معلمهای الهی از آنها است. آن گاه یک نظری‏‎ ‎‏کنید به نعمتهای خدا که به حسب اختلافات سال از زمان طفولیت‏‎ ‎‏و بچگی تا زمان پیری و افتادگی به مناسبت فراهم کرده است.‏‎ ‎‏جمله کلام آن که اگر تمام حساب گران بخواهند نعمتها را به حسب‏‎ ‎‏انواع احصا کنند عاجزند. آن گاه از خود بپرسید که این همه‏‎ ‎‏نعمتهای بی پایان در مقابل کدام خدمت بوده؟ شما و ماقبل از این‏‎ ‎‏که در این عالم بیاییم و از ما خبری باشد چه خدمتی به خدای‏‎ ‎‏جهان کردیم که در مقابل آن این نعمتها را داده؛ آری! شما و ما با‏‎ ‎‏چشم تنگ خود موافق فکر ضعیف خود چون به این عالم نظر‏‎ ‎‏می کنیم به کارهای خدایی مثل کارهای خود که همه برای منفعت‏‎ ‎‏بردن است نظر می کنیم، آن وقت به نظر می آوریم که لیره را به‏‎ ‎‏جای ده شاهی نباید خرج کرد... ولی با یک نظر به کارخانۀ خدایی‏‎ ‎‏معلوم می شود که خدای عالم همه نعمتها را بی عوض و غرض‏‎ ‎‏داده، بلکه به کسانی که در مقابل احکام او برپاخاسته و گردن‏‎ ‎‏فرازی کردند و دعوی خدایی نمودند و انبیای او را کشته و قتل و‏‎ ‎‏غارت کردند باز خوان نعمت خود را گشوده، و به آنها سلطنتها و‏‎ ‎‏مملکتها داده و آنها را عزیز دنیا قرار داده... آفریننده زمین و آسمان‏‎ ‎‏که همه عالمهای پیدا و نهان را با یک کلمه «کن» موجود می کند به‏‎ ‎‏کسی به خیال اجر و مزد چیزی نمی دهد، تمام نعمتهای او بی سابقۀ‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 165

‏خدمت و بی نظر به اجر و مزد است، چنانچه دانستید که نعمتهایی‏‎ ‎‏که به ما تاکنون داده در مقابل خدمتی نداده، ما و همه عالم چه‏‎ ‎‏هستیم که برای آن ذات مقدّس خدمتی کنیم و کاری انجام دهیم...‏‎ ‎‏این خدایی که این همه نعمت را بی نظر به خدمت به فرعون و‏‎ ‎‏فرعونیان داده، چه ضرر دارد که به کرامت ‏‏[‏‏به‏‎ ‎‏]‏‏یک مجاهد فی‏‎ ‎‏سبیل الله هزاران نعمتهایی دهد که کس مقدار آن را نتواند احصا‏‎ ‎‏کرد.‏

‏     ‏‏اینک خوب است یک نظری به عالم آخرت و نعمتهایی که‏‎ ‎‏قرآن در بیشتر از دویست آیه وعده کرده است بکنید، و مقایسه‏‎ ‎‏کنید میانۀ اعمالی که یک انسان در مدّت چند ساله زندگانی خود‏‎ ‎‏می کند و جزاهایی که در کتابهای آسمانی خصوصاً قرآن کریم‏‎ ‎‏خدای جهان به آن وعده کرده ببیند آیا... این اعمال کودکانه است!‏‎ ‎‏و از میزان عدل بیرون است یا آن که باید اعتراف کرد به این که خدا‏‎ ‎‏با ترازوی عدالت با مردم رفتار نمی کند و بخششهای خدایی در‏‎ ‎‏مقابل این اعمال پوسیدۀ بی مقدار بشر نیست. ما فرض می کنیم یک‏‎ ‎‏انسان پنجاه سال در این دنیا عمر کند، و از اوّل بلوغ اعمال مقرّره که‏‎ ‎‏خدا فرموده عمل کند از نماز و روزه و حج و زکاة و خمس و غیر‏‎ ‎‏آن، و از قانونهای خدایی هیچ تخلّف نکند، شمااین چنین انسانی‏‎ ‎‏را اهل بهشت موعود می دانید یا نه، چاره نیست جز این که اعتراف‏‎ ‎‏کنید که اهل همان بهشت موعود است. اینک ما حساب عمل این‏‎ ‎‏شخص را در بازار دنیا می کنیم از اوّل بلوغ تا تمام شدن پنجاه سال،‏‎ ‎‏سی و پنج سال است؛ و نماز و روزه امروز که گرانی است سالی‏‎ ‎‏پنجاه و شصت تومان است ما یک صد تومان حساب می کنیم،‏‎ ‎‏می شود ‏‏[‏‏سه‏‏]‏‏ هزار و پانصد تومان، فرض می کنیم یک سفر هم حج‏‎ ‎‏رفته پنج هزار تومان خرج کرده، این هشت هزار و پانصد تومان‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 166
‏می شود؛ در هر سالی فرض می کنیم زکاة و خمس هم دو هزار‏‎ ‎‏تومان داده است، این هفتاد و هشت هزار و پانصد تومان، خیرات‏‎ ‎‏دیگری هم کرده است در تمام عمر اعمال او در بازار دنیا یکصد‏‎ ‎‏هزار تومان می شود، با این وجه در تهران یک عمارت متوسط و در‏‎ ‎‏شهرهای دیگر یک عمارت عالی به او می دهند، و اگر بخواهد با‏‎ ‎‏این وجه یک ده شش دانگی بخرد در بازار امروز به او نمی دهند.‏‎ ‎‏اکنون ما فرض می کنیم یک عمارت عالی در تهران به او دادند،‏‎ ‎‏نسبت این عمارت را با این آیات که یکی از آنها برای نمونه ذکر‏‎ ‎‏می شود بسنجید آن گاه نسبت ریال و لیره را هم بسنجید ببینیم لیره‏‎ ‎‏به جای ریال خرج کردن بالاتر است یا این که خدا در قرآن وعده‏‎ ‎‏کرده، آن گاه بگویید نصف قرآن را اسقاط کنیم تا نظرتنگ گدامنش‏‎ ‎‏این سفله ها تأمین شود. اینک یک آیه از آیات کتاب خدا، سورۀ‏‎ ‎‏حدید آیۀ 21: ‏سابِقُوا اِلی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ، وَ جَنَّةٍ عَرْضُها کَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ،‎ ‎اُعِدَّتْ لِلَّذینَ آمَنُوا بِالله ِ وَ رُسُلِهِ، ذلِکَ فَضْلُ الله ِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَ الله ُ ذُوالْفَضْلِ‎ ‎الْعَظیمِ‏ «پیشی بگیرید به سوی مغفرتی که از پروردگار شما است، و‏‎ ‎‏بهشتی که وسعت آن مثل وسعت آسمان و زمین است که مهیا شده‏‎ ‎‏است برای کسانی که ایمان آوردند به خدا و پیمبران او، و این کرمی‏‎ ‎‏است که خدا به هرکس می خواهد می کند و خدا دارای کرامتهای‏‎ ‎‏بزرگ است.»‏

‏     آیا می توان مقایسه کرد چند سال اعمال پوسیدۀ ما را با‏‎ ‎‏نعمتهای بی پایان خدا در زمانهای غیرمتناهی؟ از ضروریات همۀ‏‎ ‎‏ادیان و صریح آیات بسیاری از قرآن است که انسان در بهشت‏‎ ‎‏همیشه هست و مخلد در نعمت است، آیا می شود قیاس کرد‏‎ ‎‏عملهای چند ساله را با نعمتهای همیشگی آن هم با آن‏‎ ‎‏کیفیّت؟!(101)‏

‏ ‏


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 167

بنای آخرت بر تفضّل و رحمت حق

‏بنای آن عالم بر تفضل و بسط رحمت غیر متناهیۀ حق جل و علا‏‎ ‎‏گذاشته شده است؛ و تفضلات حق تعالی را حد و انتهایی نیست؛ و‏‎ ‎‏استبعاد از تفضل جواد علی الاطلاق و صاحب رحمت غیر متناهیه‏‎ ‎‏از کمل جهل و نادانی است. جمیع این نعمتهایی که به بندگان‏‎ ‎‏عنایت فرموده، که از احصای آنها، بلکه احصای کلیات آنها، عقول‏‎ ‎‏عاجز و سرگردان است، بدون سابقۀ سؤال و استحقاق بوده؛ پس‏‎ ‎‏چه مانعی دارد که به مجرد تفضل و بدون هیچ سابقه، اضعاف‏‎ ‎‏مضاعف این ثوابها را به بندگان خود عنایت فرماید. آیا بنای‏‎ ‎‏عالمی را که به نفوذ ارادۀ انسانی قرار داده شده و دربارۀ آن گفته‏‎ ‎‏شده: ‏فیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین‎[1]‎‏ با آنکه اشتهای انسانی حد‏‎ ‎‏محدودی و قدر مقدری ندارد، دربارۀ آن می توان این استبعادات را‏‎ ‎‏کرد؟ خدای تبارک و تعالی آن عالم را به طوری مقرر فرموده و‏‎ ‎‏ارادۀ انسانی را طوری قرار داده که به مجرد اراده هر چه را بخواهد‏‎ ‎‏موجود کند، موجود می کند.(102)‏

*  *  *

‏ ‏

پاسخ شبهۀ دوم (با استشهاد به سورۀ قدر)

‏مفسرین از ابن عباس نقل کردند که ذکر بنی اسرائیل شد نزد پیغمبر‏‎ ‎‏که مردان آنها هزار ماه در راه خدا پیکار می کردند. پیغمبر تعجب‏‎ ‎‏کرد از آن، و از خدا درخواست کرد که در امت او نیز چنین فضیلتی‏‎ ‎‏باشد. گفت: خدایا! امّت مرا از سایر امم عمرشان را کوتاه تر و‏‎ ‎‏عملشان را کمتر قرار دادی. خداوند به او و امّت او شب قدر را داد‏‎ ‎‏که به نص قرآن بهتر از هزار ماه است: ‏لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ‏ خوب‏‎ ‎‏است بنی اسرائیل از جا برخیزند و به خدا اعتراض کنند که ما در‏‎ ‎‏راه تو هزار ماه جنگ می کردیم، چطور شد که عبادت یک شب از‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 168
‏امّت پیغمبر را بهتر از هزار ماه خون ریزی ما قرار دادی. اینک بیایید‏‎ ‎‏این سوره را هم از قرآن برداریم تا اعتراض بنی اسرائیل وارد نشود.‏

‏اینک که دانستید مانند این روایات در قرآن هم وارد شده است،‏‎ ‎‏باید دانست که این اعتراض به هیچ وجه وارد نیست. و اشتباه کاری‏‎ ‎‏اینان در این است که عدالت را با تفضل و کرم به هم خلط کردند و‏‎ ‎‏از آن این اشکال بی سر و پا را تراشیدند. مزد عمل یک چیزی است‏‎ ‎‏که ما روشن کردیم که اعمال بشر این قدرها مزد ندارد، و این جا نیز‏‎ ‎‏می گوییم که بشر به هیچ وجه طلبکار از خدا نمی شود در کارهایی‏‎ ‎‏که می کند؛ زیرا تمام قوه ها و قدرتها و حرکات و سکنات و آلات و‏‎ ‎‏ادوات از خود خدا است و بشر از خود چیزی ندارد. اگر سر را در‏‎ ‎‏راه خدا بدهد یا مال را صرف کند، یا قوّه و قدرت را خرج کند،‏‎ ‎‏هیچ یک از خود او نیست و همه از نعمتهایی است که خدا به او‏‎ ‎‏مرحمت کرده؛ آیا کدام موجود از خود چیزی دارد که در راه خدا‏‎ ‎‏بدهد و از او مزدی طلبکار شود؟ همه از خود او است و در راه او‏‎ ‎‏خرج می شود با قوه ای که خود او داده،  لکن خداوند از بسیاری‏‎ ‎‏فضل و کرمش به تفضل خود اسم مزد و اجر گذاشته است تا‏‎ ‎‏بندگان گمان کنند از خود چیزی دارند و مزد عمل خود می برند،‏‎ ‎‏وگرنه مزد یعنی چه و سود کدام است، عمل از کیست تا قابل داشته‏‎ ‎‏باشد؟‏

‏     ای بیچاره بشر که مقدار خود را ندانستی و عظمت خدا را‏‎ ‎‏فراموش کردی و خود را طلبکار و صاحب عقل پنداشتی تا به آنجا‏‎ ‎‏رسیدی که به کارهای خدا اشکال جاهلانه کردی، اکنون که معلوم‏‎ ‎‏شد چیزهایی که خدا می دهد همه تفضّل است و مزد عمل نیست‏‎ ‎‏به کجای عدالت برمی خورد که به یک نفر برای خاطر پیغمبر خود‏‎ ‎‏و یا فرزند پیغمبر خود تفضلی بیشتر از دیگران کند؟ آری اگر‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 169

‏عملگی و مزد عملگی بود این اعتراض ممکن بود وارد باشد، لکن‏‎ ‎‏پرواضح شد که چنین نیست و کسی از خدا چیزی طلبکار‏‎ ‎‏نیست.(103)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

پاسخ شبهه دوم (با استفاده از سورۀ نساء)

همراهی مؤمنان با پیامبران و شهدا در دار ثواب

‏سورۀ نساء (آیۀ 69): ‏وَ مَنْ یُطِع الله َ وَ الرَّسُولَ فَاُولئِکَ مَعَ الَّذینَ اَنْعَمَ الله ُ‎ ‎عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیّینَ وَ الصِّدّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصّالِحینَ وَ حَسُنَ اُولئِکَ رَفیقاً‏ یعنی:‏‎ ‎‏«آنان که پیروی خدا و پیغمبر را کردند آنها اشخاصی هستند که با‏‎ ‎‏آنان هستند که خدا به آنها نعمت داده از پیغمبران و صدیقان و‏‎ ‎‏شهیدان و صالحان.»‏

‏     خوب است پیغمبران و شهیدان اُحد و بدر همین اشکال‏‎ ‎‏عامیانه را بکنند و از دست خدا در یکی از دادگاهها عرض حال‏‎ ‎‏بدهند که ما که در راه تو آن همه رنج کشیدیم و خون خود را در راه‏‎ ‎‏تو در موقع ضعف اسلام ریختیم و بنای اسلام را با خون خود بالا‏‎ ‎‏بردیم، پس چطور شد که ما را هم درجه کردی با یک نفر که در سن‏‎ ‎‏هفده سالگی مثلاً از دنیا رفت و خدمتی به دین تو نکرد، فقط‏‎ ‎‏اطاعت تو و پیغمبر تو را در نماز و روزه و امثال آن یکی دو سال‏‎ ‎‏کرد...‏

‏     چنانچه فلاسفه بزرگ گفته اند و از قرآن کریم نیز ظاهر می شود،‏‎ ‎‏غیر از بهشت جسمانی که بیشتر آیات قرآن در توصیف آن وارد‏‎ ‎‏شده و آن منزلگاه ثواب بهشتیان است مقامات و مراتب دیگری از‏‎ ‎‏برای بهشت است که از مقام ثواب بیرون است، و آن از مقامات‏‎ ‎‏معنویه و لذات روحیه است و بسته به کمالات روحیه و معارف‏‎ ‎‏الهیه است که از مقامات نفس است. و پس از این مقام، نیز مقامات‏‎ ‎‏دیگری است که ‏‏[‏‏به‏‏]‏‏ شهرهای ولایت و محبّت از آن تعبیر کنند. و‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 170

‏کسانی که به این مقامات معنویه رسیده اند به بهشت جسمانی که‏‎ ‎‏مقام ثواب الهیه است نظر ندارند و از آن اعراض کنند و به مقامات‏‎ ‎‏معنویه سرگرم شوند. به این جهت و جهات دیگر که ذکرش‏‎ ‎‏مناسب با این رساله نیست چه بسا شود که صاحبان این مقامات‏‎ ‎‏معنویه از منزل ثواب که بهشت جسمانی است اعراض کنند، ولی‏‎ ‎‏کسانی که به این مقام نرسیدند و دلخوشی آنها به همان ثواب و‏‎ ‎‏بهشت جسمانی است درجات این بهشتشان هزار هزار مقابل‏‎ ‎‏بیشتر از آنها باشد، در صورتی که از مقامات معنویه و لذات‏‎ ‎‏روحانیۀ صاحبان آن مقامات روحشان اطلاع نخواهد داشت. و به‏‎ ‎‏این بیان حل اشکال از آیه (69) از سورۀ نساء که پیش از این ذکر‏‎ ‎‏شد می شود؛ زیرا که آیه بیان ثواب کسانی را می کند که اطاعت‏‎ ‎‏خدا و پیغمبر را کردند؛ و می گوید: آنها با پیغمبران و شهیدان‏‎ ‎‏هستند. و منافات ندارد که آنها در منزل ثواب با پیغمبران و شهیدان‏‎ ‎‏باشند، ولی از برای اینان مقامات معنویه و روحیه باشد که آنها در‏‎ ‎‏خواب هم ندیده و نخواهند دید، و پیغمبران به نعمتهایی که به‏‎ ‎‏مردم معمولی می دهند نظر ندارند و آن نعمتها را به هیچ‏‎ ‎‏نمی شمرند، بلکه در همین دنیا که منزل ثواب و رسیدن به آن‏‎ ‎‏مقامات معنویه به حسب حقیقت نیست نیز این سخن جریان دارد.‏‎ ‎‏فرعونیان و فرعون با آن که سلطنت ها و ممالکی داشتند که موسی‏‎ ‎‏آن را نداشت، ولی نزد موسی از کمالات روحیه چیزهایی بود که به‏‎ ‎‏مملکت فرعون اعتنا نداشت. و فرعونیان و فرعون از آن لذاتی که‏‎ ‎‏موسی با آن دلخوشی داشت در خواب هم نمی دیدند.(104)‏

*  *  *

‏ ‏

اختصاص ثوابهای بزرگ به عزاداری امام حسین(ع)

عزاداری موجب بقای دین

‏باید یک سخنی هم در خصوص عزاداری و مجالسی که به نام‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 171

‏حسین بن علی به پا می شود بگوییم... مجالسی که به نام روضه در‏‎ ‎‏بلاد شیعه بپا می شود با همه نواقص که دارد باز هر چه دستور‏‎ ‎‏دینی و اخلاقی است و هر چه انتشار فضائل و پخش مکارم اخلاق‏‎ ‎‏است در اثر همین مجالس است، دین خدا و قانونهای آسمانی که‏‎ ‎‏همان مذهب مقدّس شیعه است که پیروان علی(ع) و مطیعان‏‎ ‎‏اولوالامرند در سایۀ این مجالس مقدس که اسمش عزاداری و‏‎ ‎‏رسمش نشر دین و احکام خداست تاکنون بپا بوده و پس از این هم‏‎ ‎‏بپا خواهد بود...‏

‏     ‏‏خدای عالم چون دید بنای دین را ماجراجویان صدر اوّل‏‎ ‎‏متزلزل کردند و جز چند نفر معدودی به جا نماند، حسین بن علی‏‎ ‎‏را برانگیخت و با جانفشانی و فداکاری ملّت را بیدار کرد و ثوابهای‏‎ ‎‏بسیار برای عزاداران او مقرر کرد تا مردم را بیدار نگه دارند و‏‎ ‎‏نگذارند اساس کربلا که پایه اش بر بنیان کندن پایه های ظلم و جور‏‎ ‎‏و سوق مردم به توحید و معدلت بود کهنه شود. با این حال لازم‏‎ ‎‏است که برای عزاداری که شالوده اش بر این اساس ریخته شده‏‎ ‎‏چنین ثوابهایی مقرر شود که مردم با هر فشار و سختی هم هست از‏‎ ‎‏آن دست برندارند، وگرنه با سرعت برق، زحمتهای حسین بن علی‏‎ ‎‏را هم پایمال می کردند که به پایمال کردن آن زحمتهای پیغمبر‏‎ ‎‏اسلام و کوششهایی که برای تأسیس اساس تشیّع کرده بود به کلی‏‎ ‎‏پایمال می شد. پس، فرضاً که مزدهایی را که خدا می دهد در مقابل‏‎ ‎‏سودی باشد که از عمل به دست می آید، سودی که از این عمل‏‎ ‎‏بدست آمده و می آید بقای دین حق و اساس تشیّع است که‏‎ ‎‏سعادت دنیا و آخرت جهانیان بسته به آن است. و با نظر به‏‎ ‎‏وضعیّت شیعه در آن زمان و فشارهای گوناگون از مخالفان‏‎ ‎‏علی بن ابی طالب به پیروان او قیمت این عمل بیش از آن است که به‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 172

‏تصوّر ما درآید، و خدای جهان برای آنها ثوابها و مزدهایی تهیه‏‎ ‎‏فرموده که هیچ چشمی ندیده و گوشی نشنیده و این کمال عدالت‏‎ ‎‏است.(105)‏

*  *  *

‏ ‏

تفاوت صورت ملکی و ملکوتی اعمال

‏بعضی از نفوس ضعیفۀ غیر مطمئنه به امثال این ثوابهای بسیار برای‏‎ ‎‏امور جزئیه خدشه می کنند؛ غافل از آنکه اگر چیزی در نظر ما در‏‎ ‎‏این عالم کوچک آمد، دلیل نمی شود که صورت غیبیۀ ملکوتیۀ آن‏‎ ‎‏نیز حقیر و ناچیز است. چه بسا باشد که موجود کوچکی ملکوت و‏‎ ‎‏باطن آن در کمال عظمت و بزرگی باشد؛ چنانچه هیکل مقدس و‏‎ ‎‏صورت جسمانی رسول اکرم خاتم و نبی مکرم معظم ـ صلی الله ‏‎ ‎‏علیه و آله ـ یکی از موجودات کوچک این عالم بود، و روح‏‎ ‎‏مقدسش محیط به ملک و ملکوت و واسطۀ ایجاد سماوات و‏‎ ‎‏ارضین بود. پس، حکم کردن به حقارت و کوچکی چیزی به حسب‏‎ ‎‏صورت باطنی ملکوتی، فرع علم به عالم ملکوت و بواطن‏‎ ‎‏اشیاست. و از برای امثال ماها حق این حکم نیست؛ و ما باید چشم‏‎ ‎‏و گوشمان باز به فرمایشات علمای عالم آخرت، یعنی انبیاء و اولیاء‏‎ ‎‏علیهم السلام ـ باشد.(106)‏

*  *  *

‏ ‏

عُجْب از عوامل استبعاد و انکار ثوابهای بزرگ

‏یک پایۀ این استبعادات و انکارها بر عجب و بزرگ شمردن اعمال‏‎ ‎‏گذاشته شده است. مثلاً اگر یک روز روزه بگیرد یا یک شب را به‏‎ ‎‏عبادت احیا کند، پس از آن بشنود از برای آنها ثوابهای بسیار بزرگی‏‎ ‎‏را، استبعاد نمی کند، با آنکه عیناً ـ اگر بنا بر مزد عمل باشد ـ این‏‎ ‎‏استبعاد هست؛ لیکن چون این عمل خود را بزرگ شمرده و‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 173

‏اعجاب به آن نموده تصدیق ثواب آن را می کند.‏

‏     ‏‏ای عزیز، تمام‏‏] ‏‏عمر‏‏]‏‏ ما، که پنجاه شصت سال است، فرض‏‎ ‎‏می کنیم که در آن قیام کنیم به جمیع وظایف شرعیه، و با ایمان‏‎ ‎‏صحیح و عمل صالح و توبۀ صحیحه از این دنیا برویم، آیا این‏‎ ‎‏مقدار اعمال و ایمان ما را چه مقدار جزاست؟ با آنکه به حسب‏‎ ‎‏کتاب و سنت و اجماع جمیع ملل چنین شخصی مورد رحمت حق‏‎ ‎‏است و به بهشت موعود می رود ـ بهشتی که در آنجا مخلد در‏‎ ‎‏نعمت و راحت و مؤبد در رحمت و روح و ریحان خواهد بود. آیا‏‎ ‎‏در اینجا مجال انکاری هست؟ با اینکه اگر بنای جزای عمل باشد ـ‏‎ ‎‏[‏‏به‏‎ ‎‏]‏‏فرض باطل که عمل ما جزایی داشته ـ این قدری که عقل از‏‎ ‎‏تصورش کماً و کیفاً عاجز است نخواهد بود. پس، معلوم شد که‏‎ ‎‏مطلب بر اساس دیگر مبتنی است و بر پایۀ دیگر چرخ می زند. آن‏‎ ‎‏وقت هیچ استبعادی باقی نمی ماند و برای انکار راهی باز نخواهد‏‎ ‎‏ماند.(107)‏

*  *  *

‏ ‏

تفاوت اعمال به تفاوت فاعلها

‏ [‏‏شبهه سوم: چرا اعمال به ظاهر یکسان دارای ثواب و عقاب‏‎ ‎‏متفاوت است.‏‎[2]‎‏]‏

‏    ‏‏سنخ فعلها فرق می کند. سنخ فعلی که از اولیا صادر می شود با‏‎ ‎‏فعلی که از ماها صادر می شود ‏‏[‏‏فرق می کند‏‏]‏‏؛ چون مبدأش فرق‏‎ ‎‏می کند. بی جهت نیست که ‏ضَرْبَةُ عَلِیٍّ یَوْمَ الْخَنْدَقِ أَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 174

الثَقَلَیْنِ.‎[3]‎‏(108)‏

*  *  *

‏ ‏

برابری ضربت علی(ع) با عبادت ثقلین

‏شمشیر حضرت علی بن ابی طالب با شمشیر ابن ملجم یک‏‎ ‎‏شمشیر، یک جور بودند ـ شاید شمشیر او تیزتر هم بود ـ لکن او که‏‎ ‎‏این شمشیر را به کار می برد، آن میزان است. آنکه یک ضربت را با‏‎ ‎‏عبادت ثقلین مساوی می داند و افضل، با آن ضربتی که همین‏‎ ‎‏موجودی ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ که یک ضربتش افضل از عبادت ثقلین است به خاک‏‎ ‎‏و خون می کشد، این میزان است؛ آن که ضربتها را وارد می کند‏‎ ‎‏میزان است.(109)‏

14 / 1 / 61 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عوامل تفاوت فاعلها

خشیت و تقوای حق

نیّت صادقه

تفاوت عمل صحیح و عمل مقبول

‏بدان که در این حدیث شریف‏‎[4]‎‏ صواب و نیکویی عمل را مبتنی بر‏‎ ‎‏دو اصل شریف قرار داده است، و میزان در کمال و تمامیت آن را‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 175

‏این دو اصل قرار داده: یکی خوف و خشیت از حق تعالی؛ و دیگر‏‎ ‎‏نیت صادقه و ارادۀ خالصه. و بر ذمۀ ماست که ارتباط این دو اصل‏‎ ‎‏را با کمال عمل و صواب و درستی آن بیان نماییم.‏

‏     پس، گوییم که خوف و ترس از حق تعالی موجب تقوای نفوس‏‎ ‎‏و پرهیزگاری آنها است؛ و آن باعث شود که قبول آثار اعمال را‏‎ ‎‏بیشتر نماید...‏

‏     ‏‏پس، خشیت از حق را، که مؤثر تام در تقوای نفوس است، یکی‏‎ ‎‏از عوامل بزرگ اصلاح نفوس و دخیل در اصابۀ اعمال و حسن و‏‎ ‎‏کمال آنها باید شمرد؛ زیرا که تقوا علاوه بر آنکه خود یکی از‏‎ ‎‏مصلحات نفس است، مؤثر در تأثیر اعمال قلبیه و قالبیۀ انسان و‏‎ ‎‏موجب قبولی آنها نیز هست؛ چنانچه خدای تعالی فرماید: ‏إنَّما یَتَقَبَّلُ‎ ‎الله مِنَ المُتَّقین.‎[5]‎‏ «خداوند از پرهیزگاران قبول می کند و بس.»‏

‏     ‏‏و دوم عامل بزرگ در اصابه و کمال اعمال، که فی الحقیقه به‏‎ ‎‏منزلۀ قوۀ فاعله است، (چنانچه خشیت و تقوای حاصل از آن به‏‎ ‎‏منزلۀ شرایط تأثیر‏‏] ‏‏است‏‏]‏‏ و در حقیقت تصفیۀ قابل نمایند و رفع‏‎ ‎‏مانع کنند) نیت صادقه و ارادۀ خالصه است که کمال و نقص و‏‎ ‎‏صحت و فساد عبادات کاملاً تابع آن است؛ و هر قدر عبادات از‏‎ ‎‏تشریک و شوب نیات خالصتر باشند کاملترند. و هیچ چیز در‏‎ ‎‏عبادات به اهمیت نیت و تخلیص آن نیست، زیرا که نسبت نیات به‏‎ ‎‏عبادات، نسبت ارواح به ابدان و نفوس به اجساد است؛ چنانچه‏‎ ‎‏پیکرۀ آنها از مقام ملک نفس و بدن آن صادر شود و نیت و روح آنها‏‎ ‎‏از جنبۀ باطن نفس و مقام قلب صادر شود ـ و هیچ عبادتی بی نیت‏‎ ‎‏خالصه مقبول درگاه حق تعالی نیست؛ الا آنکه اگر خالص از ریا و‏‎ ‎‏شرک ظاهری ملکی نباشدـ و آن ریایی است که فقها ـ رضوان الله ‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 176

‏علیهم ـ ذکر فرمودندـ موجب بطلان و عدم اجزای ظاهر است؛ و‏‎ ‎‏اگر خالص از تشریک باطنی نباشد، گرچه به حسب ظاهر شرع و‏‎ ‎‏حکم فقهی صحیح و مجزی است، ولی به حسب باطن شرع و‏‎ ‎‏حقیقت و اسرار عبادات، صحیح نیست و مقبول پیشگاه مقدس‏‎ ‎‏نمی باشد. پس، ملازمه نیست بین صحت عبادت و قبول آن.‏‎ ‎‏چنانچه در اخبار نیز ذکر این مطلب بسیار است.‏‎[6]‎

‏     ‏‏و تعریف جامع شرک در عبادت، که تمام مراتب آن را شامل‏‎ ‎‏گردد، ادخال رضای غیر حق است در آن، چه رضای خود باشد یا‏‎ ‎‏غیر خود؛ الا آنکه اگر رضای غیر خود از سایر مردم باشد، شرک‏‎ ‎‏ظاهر و ریای فقهی است؛ و اگر رضای خود باشد، آن شرک خفی‏‎ ‎‏باطنی است؛ و در نظر اهل معارف باطل و ناچیز است و مقبول‏‎ ‎‏درگاه حق نیست. مثلاً کسی که نماز شب بخواند برای وسعت‏‎ ‎‏روزی، یا صدقه دهد برای رفع بلیات، یا زکات دهد برای تنمیۀ‏‎ ‎‏مال، یعنی اینها را برای حق تعالی بکند و از عنایت او این امور را‏‎ ‎‏بخواهد، این عبادات گرچه صحیح و مجزی و با اتیان به اجزا و‏‎ ‎‏شرایط شرعیه این آثار نیز بر او مترتب شود، لکن این عبادت حق‏‎ ‎‏تعالی نیست، و دارای نیت صادقه و ارادۀ خالصانه نخواهد بود؛‏‎ ‎‏بلکه این عبادت برای تعمیر دنیا و رسیدن به مطلوبات نفسانیۀ‏‎ ‎‏دنیویه است؛ پس عمل او مصاب نیست.‏

‏     چنانچه اگر عبادات برای ترس از جهنم و شوق بهشت باشد،‏‎ ‎‏نیز خالص برای حق نیست و نیت صادقانه در آن ندارد. بلکه توان‏‎ ‎‏گفت که این عبادات خالص برای شیطان و نفس است؛ و انسان‏‎ ‎‏دارای این نحو عبادات، رضای حق را به هیچ وجه داخل در آنها‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 177

‏نکرده تا تشریک باشد؛ بلکه فقط بت بزرگ را پرستیده ـ «مادر بتها‏‎ ‎‏بت نفس شماست.»‏‎[7]‎

‏    ‏‏این گونه از عبادات را حق تعالی به واسطۀ ضعف ما و رحمت‏‎ ‎‏واسعۀ خود به یک مرتبه قبول فرموده؛ یعنی، آثاری بر آنها مترتب‏‎ ‎‏فرموده و عنایاتی در مقابل آنها قرار داده که اگر انسان به شرایط‏‎ ‎‏ظاهریه و اقبال قلب و حضور آن و شرایط قبول آنها قیام کند، تمام‏‎ ‎‏آن آثار بر آنها مترتب شود و تمام وعده ها انجاز گردد.(110)‏

*  *  *

‏ ‏

نورانیّت و کمال عمل در گرو اخلاص و حضور قلب

‏هر چه مرتبۀ اخلاص و حضور قلب، که دو رکن رکین عبادات‏‎ ‎‏است، کاملتر باشد، روح منفوخ در آن طاهرتر و کمال سعادت آن‏‎ ‎‏بیشتر و صورت غیبیّۀ ملکوتیّۀ آن منوّرتر و کاملتر خواهد بود. و‏‎ ‎‏کمال عمل اولیا ـ علیهم السلام ـ به واسطۀ جهات باطنیّۀ آن بوده،‏‎ ‎‏والا صورت عمل چندان مهمّ نیست؛ مثلاً، ورود چندین آیۀ شریفه‏‎ ‎‏از سورۀ مبارکۀ «هَلْ اَتی» در مدح علی ـ علیه السلام ـ و اهل بیت‏‎ ‎‏طاهرینش ـ علیهم السلام ـ به واسطۀ چند قرص نان و ایثار آنها‏‎ ‎‏نبوده، بلکه برای جهات باطنیّه و نورانیّت صورت عمل بوده؛‏‎ ‎‏چنانچه در آیۀ شریفه اشاره ای به آن فرموده آنجا که فرماید: ‏اِنَّما‎ ‎نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ الله لا نُریدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً؛‎[8]‎‏ بلکه یک ضربت علی ـ‏‎ ‎‏علیه السلام ـ که افضل از عبادت ثقلین می باشد نه به واسطۀ همان‏‎ ‎‏صورت دنیائی عمل بوده که کسی دیگر اگر آن ضربت را زده بود‏‎ ‎‏باز افضل بود، گرچه به ملاحظۀ موقعیت مقابلۀ کفر و اسلام، خیلی‏‎ ‎‏انجام این عمل مهم بوده که شاید شیرازۀ لشکر اسلام از هم پاشیده‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 178

‏می شد، ولی عمدۀ فضیلت و کمال عمل آن حضرت به واسطۀ‏‎ ‎‏حقیقت خلوص و حضور قلب آن حضرت بوده در انجام این وظیفۀ‏‎ ‎‏الهیّه.(111)‏

*  *  *

‏ ‏

الهیّت، روح عمل

‏یک جهت هم، قضیۀ آن خلوص و آن الهیتی ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏ که در مطلب‏‎ ‎‏است. آن آدمی که وقتی روی سینۀ آن شخص می نشیند و او تف‏‎ ‎‏می اندازد به او ـ به حسب نقل ـ بلند می شود، مبادا یک وقتی با این‏‎ ‎‏که نبوده، مع ذلک احتیاط است مبادا یک وقتی تأثیری کرده باشد و‏‎ ‎‏این ‏‏[‏‏عمل‏‏]‏‏ از الهیتش افتاده باشد و جهت نفسانیت پیدا بکند، آن‏‎ ‎‏[‏‏آدم‏‏]‏‏، یک ضربتش، روحش بیشتر از همۀ عبادات است، آن‏‎ ‎‏روحی که عبادت را عبادت می کند. مشرک و غیر مشرک، آن که بت‏‎ ‎‏می پرستد، و آن که نمی پرستد همه یک ظواهری و یک ذکری و‏‎ ‎‏آدابی دارند، ظواهرش که مثل هم است: ابوسفیان هم نماز‏‎ ‎‏می خواند، معاویه هم امام جماعت بود؛ ظواهر همین ظواهر است.‏‎ ‎‏آنچه این نماز را بالا می برد، آن روحی است که دمیده می شود به‏‎ ‎‏نماز. آن روح اگر باشد، نماز بالا می رود، نماز الهی می شود.(112)‏

*  *  *

‏ ‏

انگیزه، فارق بین اعمال

‏اعمال به حسب صورت با هم خیلی فرق ندارند. آن چیزی که فارق‏‎ ‎‏بین اعمال است، آن نیات است؛ ‏اِنَّمَا الاَعمالُ بِالنِیّاتِ.‎[9]‎‏ ملاحظه‏‎ ‎‏می کنید که شمشیر دست دو نفر باشد و مثل هم فرود بیاید و مثل‏‎ ‎‏هم دو نفر را هلاک کند. یکی از آنها مثل عبادت ثقلین باشد‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 179

‏ارزشش، و یکی از آنها طوری باشد که در فساد و در تباهی، قابل‏‎ ‎‏ذکر نباشد. اما عمل یک عمل است؛ دست بالا می رود و فرود‏‎ ‎‏می آید و یک نفر را می کشد. این اختلاف، مالِ اختلاف خود انسان‏‎ ‎‏است. اختلاف روحیات انسان است. و اختلاف قصدهایی است که‏‎ ‎‏روی آن قصدها و اغراضی که روی آن اغراض، اعمال موجود‏‎ ‎‏می شوند. انگیزۀ اعمال به غایات است. آن چیزی که اعمال را با هم‏‎ ‎‏مختلف می کند، آن غایاتی است که انسان را وادار می کند به اینکه‏‎ ‎‏عملی را انجام بدهد، و مراتب حُسن و قبح و مراتب فضیلت و‏‎ ‎‏رذیلت هم، روی همین معناست. انگیزه هایی هم که در اعمال‏‎ ‎‏بشری است اختلافش روی همین معنویات است، و اراده و تصمیم‏‎ ‎‏و غایات. یک فعلی می بینید که غایتش الهی است و غیر غایت الهی‏‎ ‎‏هیچ چیز در آن دخالت ندارد.‏

‏     آن عملی که الهی باشد و انگیزه ای جز الهیت نداشته باشد،‏‎ ‎‏مثل اعمالی که انبیا ـ علیهم السلام ـ در تبلیغات خودشان انجام‏‎ ‎‏می دادند. این اعمال طوری است که هیچ انگیزه ای ندارد، الاّ‏‎ ‎‏خدای تبارک و تعالی.(113)‏

6 / 8 / 59 

*  *  *

‏ ‏

اقبال قلب موجب کمال عمل

دلیل رجحان نیّت بر عمل

نیّت، ارادۀ باعثه بر عمل

تفاوت عمل واحد به سبب نیّتها

نیّت، تمام حقیقت و صورت ملکوتیّۀ عمل

فنای عمل در نیّت

‏حیات عالم آخرت و زندگانی و لذات آن عالم بسته است به اعمالی‏‎ ‎‏که صورت کمالیۀ آنها بدان عالم منتقل می شود... و کمال و حسن‏‎ ‎‏اعمال به نیات و اقبال قلب و حفظ حدود است و اگر عملی فاقد‏‎ ‎‏این امور یا بعض آن باشد از درجۀ اعتبار ساقط بلکه دارای صورت‏‎ ‎‏زشت مشوّه است که انسان در عالم دیگر به آن می رسد.(114)‏

‏ ‏


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 180

‏نیت عبارت است از اراده باعثۀ به عمل؛ و آن تابع غایات اخیره‏‎ ‎‏است؛ چنانچه این غایات تابع ملکات نفسانیه است که باطن ذات‏‎ ‎‏انسان و شاکلۀ آن را تشکیل دهد. کسی که دارای حب جاه و‏‎ ‎‏ریاست است و این حب ملکۀ نفسانیه و شاکلۀ روح او شده است،‏‎ ‎‏غایت آمال او رسیدن به آن مطلوب است، و افعال صادره از او تابع‏‎ ‎‏آن غایت است و داعی و محرک او همان مطلوب نفسانی است و‏‎ ‎‏اعمال او برای وصول به آن مطلوب از او صادر گردد. مادامی که این‏‎ ‎‏حب در قلب اوست، عمل او خالص نتواند شد. و کسی که حب‏‎ ‎‏نفس و خودخواهی ملکه و شاکلۀ نفس اوست، غایت مقصد و‏‎ ‎‏نهایت مطلوب او رسیدن به ملایمات نفسانیه است و محرک و‏‎ ‎‏داعی او در اعمال همین غایت است؛ چه اعمال او برای وصول به‏‎ ‎‏مطلوبات دنیویه باشد، یا مطلوبات اخرویه از قبیل حور و قصور و‏‎ ‎‏جنات و نعم آن نشئه. بلکه مادامی که انانیت و خودخواهی و‏‎ ‎‏خودبینی در کار است، اگر برای تحصیل معارف و کمالات روحیه‏‎ ‎‏نیز اقدامی کند یا قدمی زند، برای خود و نفسانیت خویش است؛ و‏‎ ‎‏آن نیز خودخواهی است نه خداخواهی. و معلوم است‏‎ ‎‏خودخواهی و خداخواهی با هم جمع نشود. بلکه اگر خدا را‏‎ ‎‏خواهد، برای خود خواهد و غایت مقصد و نهایت مطلوب خود و‏‎ ‎‏نفسانیت است.‏

‏     ‏‏پس، معلوم شد که تخلیص نیت از مطلق شرک کار بسیار بزرگی‏‎ ‎‏است که از هر کس نیاید، و کمال و نقص اعمال تابع کمال و نقص‏‎ ‎‏نیات است، زیرا که نیت صورت فعلیه و جنبۀ ملکوتیۀ عمل است،‏‎ ‎‏چنانچه اشاره به آن نمودیم. و در حدیث شریف اشاره به همین‏‎ ‎‏مطالب می نماید آنجا که فرماید: ‏و النیة افضل من العمل. الا، و ان النیة هی‎ ‎العمل‏. «نیت از عمل افضل است، بلکه نیت تمام حقیقت عمل‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 181
‏است.» و این مبنی بر مبالغه نیست، چنانچه بعضی احتمال داده اند،‏‎ ‎‏بلکه مبنی بر حقیقت است؛ زیرا نیت صورت کاملۀ عمل و فصل‏‎ ‎‏محصل او است، و صحت و فساد و کمال و نقص اعمال به آن‏‎ ‎‏است. چنانچه عمل واحد به واسطۀ نیت گاهی تعظیم و گاهی‏‎ ‎‏توهین است؛ و گاهی تام و گاهی ناقص است؛ و گاهی از سنخ‏‎ ‎‏ملکوت اعلی و صورت بهیۀ جمیله دارد، و گاهی از ملکوت اسفل‏‎ ‎‏و صورت موحشه مدهشه دارد. ظاهر نماز علی بن ابی طالب‏‎ ‎‏ـ علیه السلام ـ و نماز فلان منافق در اجزاء و شرایط ‏‏[‏‏و‏‏] ‏‏صورت‏‎ ‎‏ظاهری عمل هیچ تفاوتی ندارد، لیکن آن یک با آن عمل معراج الی‏‎ ‎‏الله کند و صورتش ملکوت اعلی است؛ و دیگری با آن عمل به‏‎ ‎‏جهنم سقوط کند و صورتش ملکوت اسفل است و از شدت‏‎ ‎‏ظلمت شبیه ندارد. به واسطۀ چند قرص نان جوین که خانوادۀ‏‎ ‎‏عصمت (ع) در راه خدا می دهند، چندین آیه خدای تعالی در مدح‏‎ ‎‏آنها فرو می فرستد.‏‎[10]‎‏ جاهل گمان می کند دو سه روز گرسنگی و‏‎ ‎‏غذای خود را به فقرا دادن امر مهمی است. با این که صورت این‏‎ ‎‏قبیل اعمال از هر کس می شود صادر شود و چیز مهمی نیست،‏‎ ‎‏اهمیت آن به واسطۀ قصد خالص و نیت صادقانه است. روح عمل‏‎ ‎‏قوی و لطیف و از قلب سلیم صافی صادر است که دارای این قدر‏‎ ‎‏اهمیت است. صورت ظاهر نبی اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ و سایر‏‎ ‎‏مردم فرقی نداشت، و لهذا بعضی از اعراب غریب که به حضور‏‎ ‎‏مبارکش می رسیدند و آن حضرت با جمعی نشسته بودند،‏‎ ‎‏می پرسیدند: کدام یک پیغمبر هستید؟‏‎[11]‎‏ آنچه پیغمبر (ص) را از غیر‏‎ ‎‏ممتاز می کند، روح بزرگ قوی لطیف آن سرور است، نه جسم‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 182

‏مبارک و بدن شریفش. و در علوم عقلیه مقرر است که شیئیت شی ء‏‎ ‎‏به صورت آن است نه مادۀ آن. بلکه تحدید به فصل حد تام است،‏‎ ‎‏و به جنس و فصل ناقص است؛ زیرا که اختلاط به غرایب و اجانب‏‎ ‎‏ومعرفی به منافی شی ء، مضر به حقیقت و تعریف و تمامیت آن‏‎ ‎‏است؛ و ماده و جنس از غرایب و اجانب است نسبت به حقیقت‏‎ ‎‏شی ء که عبارت از صورت و فعلیت و فصل است. پس، تمام‏‎ ‎‏حقیقت اعمال همان صور اعمال و جنبۀ ملکوتیۀ آنها است که نیت‏‎ ‎‏است. و از این بیان معلوم شد که حضرت صادق ـ علیه السلام ـ در‏‎ ‎‏این حدیث شریف اول نظر به صور اعمال و مواد آنها فرموده، و‏‎ ‎‏فرموده است جزء صوری افضل از جزء مادی و نیت افضل از عمل‏‎ ‎‏است، چنانچه گوییم روح افضل از بدن است. و لازم نیاید که عمل‏‎ ‎‏بی نیت صحیح باشد، و بدن بی روح بدن باشد؛ بلکه به تعلق نیت‏‎ ‎‏به عمل و روح به بدن آن یک عمل و این یک بدن گردد. و این‏‎ ‎‏معجون مختلط از نیت و عمل و روح و بدن، جزء صوری ملکوتی‏‎ ‎‏هریک افضل از جزء مادی ملکی آن است. و این معنی حدیث‏‎ ‎‏مشهور است: ‏نیة المؤمن خیر من عمله.‎[12]‎‏ و در ثانی آن حضرت نظر‏‎ ‎‏فرموده به فنای عمل در نیت و ملک در ملکوت و مظهر در ظاهر، و‏‎ ‎‏فرموده است: ‏الا، و ان النیة هی العمل‏. عمل همان نیت است، و غیر‏‎ ‎‏نیت چیزی در کار نیست. و تمام اعمال در نیات فانی هستند و از‏‎ ‎‏خود استقلالی ندارند. پس از آن، استشهاد فرمود به قول خدای‏‎ ‎‏تعالی: ‏قل کل یعمل علی شاکلته.‎[13]‎‏ هر کس بر شاکلۀ خود عمل می نماید،‏‎ ‎‏و اعمال تابع شاکلۀ نفس است. و شاکلۀ نفس گرچه هیئت باطنی‏‎ ‎‏روح و ملکات مخمرۀ در آن است، لکن نیات شاکلۀ ظاهریۀ‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 183

‏نفس اند. توان گفت که ملکات شاکلۀ اولیۀ نفس، و نیات شاکلۀ‏‎ ‎‏ثانویۀ آن هستند، و اعمال تابع آنهاست، چنانچه حضرت فرموده‏‎ ‎‏است: شاکله نیت است.(115)‏

*  *  *

‏ ‏

ابقای عمل به اخلاص پس از عمل

‏بدان که آنچه در حدیث شریف است که الابقاء علی العمل حتی‏‎ ‎‏یخلص اشد من العمل تحریص بر آن است که انسان از اعمالی که‏‎ ‎‏می کند باید مراعات و مواظبت نماید، چه در حین اتیان آن و چه‏‎ ‎‏بعد از آن. زیرا که گاه شود که انسان در حال اتیان عمل آن را‏‎ ‎‏بی عیب و نقص تحویل دهد و خالی از ریا و عجب و غیر آن باشد،‏‎ ‎‏ولی بعد از عمل به واسطۀ ذکر آن به ریا مبتلا شود. چنانچه در‏‎ ‎‏حدیث شریف کافی وارد است:‏

‏     عن ابی جعفر ـ علیه السلام ـ انه قال: ‏الابقاء علی العمل اشد من العمل.‎ ‎قال: و ما الابقاء علی العمل؟ قال: یصل الرجل بصلة و ینفق نفقة للّه وحده لا شریک‎ ‎له، فکتب له سراً؛ ثم یذکرها فتمحی، فتکتب له علانیة؛ ثم یذکرها فتمحی، و تکتب‎ ‎له ریاء.‎[14]‎

‏    ‏‏«از حضرت باقر العلوم ـ علیه الصلاة والسلام ـ روایت شده که‏‎ ‎‏فرمود: "مراعات عمل سخت تر است از عمل." راوی گفت:‏‎ ‎‏"مراعات عمل چیست؟" فرمود: "مرد صله می کند یا انفاقی‏‎ ‎‏می نماید برای خدای واحد بی شریک (یعنی ریا در عمل‏‎ ‎‏نمی کند.)، پس نوشته شود آن عمل برای او پنهانی و ثواب پنهانی‏‎ ‎‏به او دهند؛ پس از آن ذکر می کند آن عمل را، پس محو شود آن و‏‎ ‎‏نوشته شود برای او آشکارا. (یعنی ثواب عبادت آشکارا به او‏‎ ‎‏دهند.) پس از آن ذکر کند آن را، پس محو شود آن و نوشته شود‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 184

‏برای او ریا."»‏

‏     ...بباید دانست که تخلیص نیت از تمام مراتب شرک و ریا و غیر‏‎ ‎‏آن، و مراقبت و ابقاء بر آن، از امور بسیار مشکل و مهم است؛ بلکه‏‎ ‎‏بعض مراتب آن جز برای خلص اولیاء الله میسر و میسور‏‎ ‎‏نیست.(116)‏

*  *  *

‏ ‏

برای خدا، سبب پایداری عمل

‏آن چیزی که باقی می ماند آنی است که للّه تعالی است. ‏ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ‎ ‎وَ ما عِنْدَالله ِ باقٍ،‎[15]‎‏ «آنچه پیش شماست نابود می شود و آنچه که پیش‏‎ ‎‏خداست، ماندگار است» ما عندالله آن چیزهایی است که انسان‏‎ ‎‏برای خدا می کند، آنها باقی هست و آن چیزی که پیش خود ما‏‎ ‎‏هست از دنیا و از جهاتی که نفسانیت ما دارد، اینها از بین‏‎ ‎‏می رود.(117)‏

21 / 11 / 65 

*  *  *

‏ ‏

سجّین جایگاه عمل برای غیر خدا

‏در حدیث شریف کافی‏‎[16]‎‏ می فرماید حضرت امام صادق ـ علیه‏‎ ‎‏السلام ـ که پیغمبر فرمود که «همانا فرشته بالا می برد کار بنده را با‏‎ ‎‏فرحناکی. پس چون کارهای نیکوی او را بالا برد، خدای عزّ و جلّ‏‎ ‎‏می فرماید: "قرار بدهید این اعمال را در سجّین. همانا این شخص‏‎ ‎‏در این اعمال فقط مرا نخواسته است."»(118)‏

‏ ‏


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 185

ریا، مبدّل حسنات به سیّئات

‏نوع مردم دارای بهشت جسمانی اعمالی هستند، و از طریق اعمال‏‎ ‎‏حسنه و ترک اعمال سیّئه دارای مقامات اخروی می شوند، شیطان‏‎ ‎‏از همین راه وارد شده ریشۀ ریا و سالوس را در اعمال آنها آبیاری‏‎ ‎‏می کند تا شاخ و برگ پیدا کرده حسنات آنها را مبدل به سیّئات‏‎ ‎‏کرده آنها را از طریق مناسک و عبادات وارد جهنم درکات می کند؛‏‎ ‎‏و چیزهایی را که با آن می خواهند تهیۀ تعمیر آخرت کنند اسباب‏‎ ‎‏تخریب آن می نماید؛ و چیزی که از علیین است کاری می کند که به‏‎ ‎‏امر حق تعالی ملائکه در سجّین قرار دهند.(119)‏

*  *  *

‏ ‏

ولایت اهل بیت(ع) شرط قبول اعمال

‎]‎‏اینکه‏‏]‏‏ ولایت و معرفت شرط قبول اعمال است از اموری است که‏‎ ‎‏از مسلمات بلکه ضروریات مذهب مقدس شیعه است. و اخبار در‏‎ ‎‏این باب به قدری زیاد است که در این مختصرات نگنجد و فوق‏‎ ‎‏حد تواتر است؛ و ما به ذکر بعضی از آن این اوراق را تبرک می کنیم:‏

‏     عن الکافی باسناده عن ابی جعفر ـ علیه السلام ـ قال: ‏ذروة الامر و‎ ‎سنامه و مفتاحه و باب الاشیاء و رضی الرحمن الطاعة للامام بعد معرفته... اما لو ان‎ ‎رجلاً قام لیله و صام نهاره و تصدق بجمیع ماله و حج جمیع دهره و لم یعرف ولایة‎ ‎ولی الله فیوالیه و یکون جمیع اعماله بدلالته الیه، ما کان له علی الله حق فی ثوابه و‎ ‎لا کان من اهل الایمان.‎[17]‎

‏    ‏‏فرمود: «حقیقت و مخ امر و اعلای آن و کلید آن و باب اشیا و‏‎ ‎‏رضای خداوند، اطاعت امام است بعد از معرفت او. آگاه باش که‏‎ ‎‏اگر مردی شبها به عبادت ایستد و روزها روزه گیرد و تمام مالش را‏‎ ‎‏صدقه دهد و تمام روزگار را حج کند، و نشناسد ولایت ولی خدا را‏‎ ‎‏تا موالات او کند و تمام اعمالش به راهنمایی او باشد، نیست برای‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 186
‏او بر خدای تعالی حقی و ثوابی؛ و نمی باشد از اهل ایمان.»‏

‏     و باسناده عن ابی عبدالله ـ علیه السلام ـ قال: ‏من لم یأت الله عزوجل‎ ‎یوم القیامة بما انتم علیه، لم یتقبل منه حسنة و لم یتجاوز له سیئة.‎[18]‎‏...‏

‏    ‏‏و اخبار در این باب و به این مضامین بسیار است. و از مجموع‏‎ ‎‏اخبار استفاده شود که ولایت شرط قبول اعمال، بلکه شرط قبول‏‎ ‎‏ایمان به خدا و به نبوت رسول مکرم(ص) است.‏‎[19]‎‏(120)‏


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 187

‎ ‎

کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 188

  • . «و در آن جا هرچه نفوس را بر آن میل و اشتهاست و چشمها را شوق لذّت، مهیّا باشد.» (زخرف / 71).
  • . در متون دینی مشاهده می شود که گاه برای عمل واحد، نسبت به اشخاص و موقعیت های مختلف، ثواب و مجازات های مختلفی وعده داده شده است. چگونه می توان آن را با عدالت خداوند سازگار دانست؟ از بیانات حضرت امام(س) می توان پاسخ اشکال بالا و اشاره به وجود تمایز اعمال را بدست آورد. ایشان پس از بیان این نکته که تفاوت اعمال به حسب تفاوت فاعل آن است، عوامل تفاوت فاعلها را در خشیت، خلوص  نیت هنگامۀ عمل، خلوص نیت پس از عمل، ولایت اهل بیت بیان می نمایند.
  • . بحارالأنوار، ج 39، ص 2، تاریخ امیرالمؤمنین(ع)، باب 70، ح 1. السیرة الحلبیّة، ج 2، ص 642. المستدرک، ج 3، ص 32.
  • . اشاره است به حدیث: سفیان بن عیینة، عن أبی عبدالله( ع) فی قول الله تعالی: «لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً.» قال: «لیس یعنی أکثرکم عملاً، و لکن أصوبکم عملاً، و إنّما الإصابة خشیة الله و النیّة الصادقة و الخشیّة.» ثمّ قال: «الإبقاء علی العمل حتّی یخلص أشدّ من العمل. و العمل الخالص، الّذی لا ترید أن یحمدک علیه أحدٌ إلاّ الله تعالی؛ و النیّة أفضل من العمل. ألا، و إنّ النیّة هی العمل. ثمّ تلا قوله عزّوجلّ: "قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ" یعنی علی نیّته.»     «سفیان از حضرت صادق(ع) نقل کند در تفسیر فرمودۀ خدای تعالی: لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً. (تا امتحان کند شما را کدام یک نیکوترید از حیث عملها.) فرمود: "قصد نکرده بیشتر شما را از حیث عمل، و لیکن درست تر شما را از حیث عمل. و جز این نیست که این درستی ترسی از خدا و نیت راست است با ترس." پس از آن گفت: "مراعات کردن عمل را تا خالص شود سخت تر از عمل است. و عمل خالص [آن است ]که نخواهی که ثنا کند تو را بر آن کس مگر خدای تعالی؛ و نیّت برتر از عمل است. آگاه باش، همانا نیّت عملْ است." پس از آن تلاوت کرد قول خدای عزّوجلّ را: "قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ." (بگو هر کسی عمل می کند بر شکل خود) یعنی بر نیّت خود.» اصول کافی، ج 2، ص 16، کتاب الایمان و الکفر، «باب الاخلاص»، ح 2.
  • . مائده/27.
  • . وسائل الشیعه، ج 1، ص 52 ـ 53، کتاب الطهارة، ابواب مقدّمات العبادات، باب 12، ح 3 و 11. مستدرک الوسائل، ج 1، ص 112، کتاب الطهارة، ابواب مقدّمة العبادات، باب 12، ح 8.
  • . «مادر بتها بت نفس شماست                 زآنکه آن بت مار و این بت اژدهاست» (مولوی)
  • . «ما فقط برای رضای خدا به شما طعام می دهیم و از شما هیچ پاداش و سپاسی نمی طلبیم.» (دهر/9)
  • . بحارالأنوار، ج 67، ص 210، کتاب الایمان و الکفر، «باب النیّة و شرایطها و مراتبها»، ح 32، و ج 81، ص381، کتاب الصلاة، «باب آداب القیام إلی الصلاة»، ح 36.
  • . دهر/ 5ـ22.
  • . بحارالأنوار، ج 16، ص 229، تاریخ نبیّنا (ص)، «باب مکارم الأخلاق و السیرة»، ح 35.
  • . «نیّت مؤمن بهتر از عمل اوست.» اصول کافی، ج 2، ص 84، کتاب الایمان و الکفر، «باب النیّة»، ح 2.
  • . اسراء/84.
  • . اصول کافی، ج 2، ص 297، کتاب الایمان و الکفر، «باب الرّیاء»، ح 16.
  • . « آنچه نزد شماست همه نابود خواهد شد و آنچه نزد خداست، تا ابد باقی خواهد بود.» (نحل/96).
  • . عن أبی عبدالله (ع) قال: قال النبی(ص): «إنّ الملک لیصعد بعمل العبد مبتهجاً به، فإذا صعد بحسناته یقول الله ـ عزّوجل: اجعلوها فی سجّین إنّه لیس إیّای أراد بها.» اصول کافی، ج 2، ص 294، کتاب الایمان و الکفر، «باب الرّیاء»، ح 7.
  • . اصول کافی، ج 2، ص 19، کتاب الایمان و الکفر، «باب دعائم الاسلام»، قسمتی از حدیث پنجم.
  • . «کسی که روز قیامت بدون اعتقاد به شما در پیشگاه خداوند حاضر شود، نه حسنه ای از او پذیرفته گردد و نه سیئه ای از او بخشیده شود.» وسائل الشیعه، ج 1، ص 91، کتاب الطهارة، باب 29 از ابواب مقدّمة العبادات، ح 3.
  • . جهت بررسی کاملتر این بحث به فصل یازدهم این مجموعه مراجعه شود.