بخش دوم: شبهات پیرامون عدل الهی

شبهات پیرامون شفاعت و جواب آن

شبهات پیرامون شفاعت و جواب آن

‏ ‏

‏ ‏

شرک بودن طلب شفاعت از مردگان

شفاعت یعنی دخالت غیر در کار خداوند

نیاز خداوند به واسطه برای بخشش

شفاعت و تغییر در ارادۀ خداوند

قرآن و شفاعت

‏ما اشکالاتی که در باب شفاعت می شود کرد یکان یکان‏‎ ‎‏می شماریم و پاسخ از آنها می دهیم:‏

‏     1ـ طلب شفاعت کردن از مردگان شرک است.‏

‏     جواب این اشکال سابقاً مفصل گذشت و ما روشن کردیم که‏‎ ‎‏شفیعان بعد از رفتن از این دنیا مرده نیستید بلکه زندگی مردگان‏‎ ‎‏یعنی ارواح آنان و خلود آنها در آن عالَم و احاطۀ آنها به عالم از‏‎ ‎‏امور مسلمه است هم در فلسفۀ قدیم و هم پیش فلاسفۀ روحی‏‎ ‎‏اروپا بر فرض به قول اینها پیغمبر و امام بعد از مردن چون چوب و‏‎ ‎‏سنگ و دیگر جمادات است شفاعت خواستن از آنها چرا شرک‏‎ ‎‏باشد منتها آنکه کار بیهودۀ لغوی است.‏

‏     ‏‏2ـ شفاعت خواستن دخالت دادن غیر است در کارهای خدایی‏‎ ‎‏و این شرک است. جواب این سخن آن است که شفاعت کار‏‎ ‎‏خدایی نیست زیرا شفاعت در حقیقت دعا کردن پیغمبر و امام‏‎ ‎‏است که خداوند گناه کسی را ببخشد و این کار بنده است نه خدا و‏‎ ‎‏ما پیشتر میزان کار خدایی را و فرق بین کار خدائی و خلقی را‏‎ ‎‏روشن کردیم و گفتیم کارهایی است که بی قوۀ مکتسبه از دیگری‏‎ ‎‏انجام گیرد و معلوم است که شفاعت امری است که به اذن خدا‏‎ ‎‏واقع می شود و رتبه ای است که خدا به شفیع می دهد.‏


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 191

‏     ‏‏3ـ ... شفاعت و میانجیگری کردن با مقام خدایی منافات دارد و‏‎ ‎‏به گفتۀ دینداران خدا مثل آخوند مکتبی است که تا میانجی پیدا‏‎ ‎‏نشود دست از کار خود برندارد جواب آن است که این اشکال تا‏‎ ‎‏این اندازه باشد حرفی بی دلیل و گفتاری بیحاصل است و بنا به گفته‏‎ ‎‏شما باید بندگان‏‎ ‎‏را تعلیم هم نکند زیرا تعلیم شغل آخوند مکتبی‏‎ ‎‏است پس تمام شرایع و ادیان را باید بیهوده بدانیم و دست از‏‎ ‎‏دستورات پیمبران برداریم بلکه خدا را باید موجود هم بدانیم زیرا‏‎ ‎‏آخوند مکتبی نیز موجود است دینداران می گویند شما هم خدا را‏‎ ‎‏یک آخوند مکتبی لجوجی می دانید که هر کس را به چوب بست تا‏‎ ‎‏آخر باید بزند و رحمت و بخشایش در کار نباید باشد سخن‏‎ ‎‏درست آن است که این سخن تا اینجا سخنی نارواست و اشکالی‏‎ ‎‏بچگانه است از این جهت ما آن را به بیان دیگر ذکر می کنیم.‏

‏     ‏‏4ـ آنکه شفاعت منافی با ارادۀ ازلی خدایی است و لازم آن‏‎ ‎‏برگشتن خدا است از تصمیم خود و این منافی با مقام خداست.‏

‏     جواب آن است که این سخنی است که در کتابهای فلسفه از‏‎ ‎‏قبیل کتابهای شیخ الرئیس ابوعلی و محقق عظیم الشأن داماد و‏‎ ‎‏فیلسوف بزرگ اسلام صدرالمتألهین ذکر شده و جواب آن به‏‎ ‎‏تفصیل در آن کتب است و این اشکال نه بس به شفاعت شده بلکه‏‎ ‎‏به استجابت دعاها و پذیرفتن توبه که هر یک از واضحات تمام‏‎ ‎‏آیینها و قرآن همۀ آنها را ذکر کرده است شده و جملۀ کلام آنکه این‏‎ ‎‏امور مستلزم بداء است و آن منافی مقام خدا است و جان جواب آن‏‎ ‎‏است که تصمیم ازلی پذیرفتن شفاعت و دعا و توبه است پس تغییر‏‎ ‎‏نمی کند تصمیم و چون این سخنی است علمی با پایه های فراوان‏‎ ‎‏که از انگارۀ فهم بیشتر مردم بیرون است ما به تفصیل آن‏‎ ‎‏نمی پردازیم و جواب سخن اینان را با سخنان عامیانه مثل خود آنها‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 192

‏می دهیم وگرنه بیشتر این بحثها تحلیل علمی دقیق دارد که دست‏‎ ‎‏این کودکان بیخرد از دامن آن کوتاه است.‏

‏     اینک ما می گوییم به گفتۀ شما خدا توبه را هم باید نپذیرد و دعا‏‎ ‎‏را هم قبول نکند یک چنین خدای لجوجی که از «مختاری» ها‏‎[1]‎‏ و‏‎ ‎‏«احمدی» ها‏‎[2]‎‏ و مغولها بدتر و خونخوارتر است به مردم معرفی‏‎ ‎‏باید کرد که هر کس یک قدم مخالف او برداشت به او لج کند و تا‏‎ ‎‏آخر قوه که دارد در آزار او بکوشد که مبادا مثل آخوند مکتبی‏‎ ‎‏بشود تفو بر این دَدان که با این بیخردی در کارهای خدایی وارد‏‎ ‎‏می شوند آوخ از این بیدادگریها که به خدای مهربان نسبت‏‎ ‎‏می دهند.‏

‏     این یاوه گوها دست کم یک مرتبه قرآن نخواندند که ببینند‏‎ ‎‏خدای جهان دربارۀ شفاعت چقدر آیه فرستاده و با صراحت لهجه‏‎ ‎‏آن را گوشزد مردم کرده تا با کمال جرأت نگویند ‏تعالی الله عما یقول‎ ‎الظالمون علواً کبیراً‎[3]‎‏ ما اینک چند آیه از گفته های خدا می آوریم و از‏‎ ‎‏شما حکمیت می طلبیم.‏

‏     ‏‏سورۀ بقره (آیۀ 255)‏ مَنْ ذَاالَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ اِلاّ بِاِذْنِه. ‏سورۀ انبیاء‏‎ ‎‏(آیۀ 28)‏ وَ لا یَشْفَعُونَ اِلاّ لِمَن ارْتَضی وَ هُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونْ. ‏سورۀ والنجم‏‎ ‎‏(آیۀ 26)‏ وَ کَمْ مِنْ مَلَکٍ فِی السَّمواتِ لا تُغْنی شَفاعَتُهُمْ شَیْئًا اِلاّ مِنْ بَعْدِاَنْ یَاْذَنَ الله ُ‎ ‎لِمَنْ یَشآء وَ یَرْضی.

‏     ‏‏معنی آیۀ اول آن است که کیست آنکه شفاعت کند پیش خدا‏‎ ‎‏مگر آنکه با اذن او باشد (آیۀ دوم) و شفاعت نمی کنند مگر برای‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 193

‏کسی که خدا راضی باشد (آیۀ سوم) و چقدر از ملائکه ها در‏‎ ‎‏آسمانند که سود نکند شفاعت آنها به هیچ وجه مگر پس از آنکه‏‎ ‎‏خدا اذن بدهد برای کسی که بخواهد و راضی باشد.(127)‏

*  *  *

‎ ‎

کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 194

  • . رکن الدین مختار رئیس شهربانی کل کشور در دورۀ رضاشاه که پس از تبعید رضاشاه محاکمه و به هشت سال زندان محکوم شد.
  • . پزشک احمدی، پزشک مجاز بهداری شهربانی در دورۀ رضاشاه، متهم به قتل چندین نفر از رجال کشوری همچون فرخی یزدی، سردار اسعد بختیاری که پس از سقوط رضاشاه محاکمه و به اعدام محکوم شد.
  • . اشاره به آیۀ 43 سورۀ اسراء.