بخش دوم: شبهات پیرامون عدل الهی

شفاعت در آخرت

شفاعت در آخرت

‏ ‏

‏ ‏

شفاعت آخرت، بر اثر قابلیّت ازدواج نور عبد با نور ولیّ

جمع رحمت و غفران حق با عقوبت و تعذیب

دعای نافع در جلب مغفرت و شفاعت

‏ما گمان می کنیم که قضیۀ آخرت و مسئولیّت آنجا یک امر اعتباری،‏‎ ‎‏و «استحقاق العبد للعقوبة او للمثوبة»، استحقاقی اعتباری است. و‏‎ ‎‏مولی هم طبق این اعتبار یا عقوبت می کند، و یا اصلاً می گذرد و‏‎ ‎‏می گوید برو پی کارت که من گذشتم ؛ یا یک نفر می گوید: آقا از این‏‎ ‎‏بگذر چون من خواهش می کنم. تصوّر ما از قضیۀ شفاعت این گونه‏‎ ‎‏است، ولی این تصوّری باطل است. باید بدانیم که عقاب آنجا‏‎ ‎‏عقابی است که از لوازم ذات عبد است، و هویّت شخص در آنجا‏‎ ‎‏طبق بروز و ظهور باطن وی و از لوازم ملکات او می باشد. مگر‏‎ ‎‏می شود خواهِش گذشت از این گونه لوازم را کرد؟ آن شفاعتی که‏‎ ‎‏کتاب و سنّت به آن ناطق، و بلکه بین جمعیّت مسلمین مسلم است‏‎ ‎‏شامل یک عدۀ قلیل و معدودی می شود که می توان در عداد عدم‏‎ ‎‏شمرد؛ نه به آن شمول و وسعتی که ما خیال کردیم که انسان هر چه‏‎ ‎‏ظلم و معصیت کرده باشد، باز ممکن است شفاعت نصیبش گردد.‏‎ ‎‏خیر، زیرا شفاعت از شفع است، و شفع به معنی جفت و دوتا‏‎ ‎‏شدن است. نور ولایت عظمای ولی اللهی با نور عبد مؤمن جفت و‏‎ ‎‏مزدوج می شود و او را به طرف خود می برد. خوب، مادامی که این‏‎ ‎‏عبد از خود نوری نداشته باشد، چطور شفع و ازدواج النورین‏‎ ‎‏بعمل می آید؟ آیا به این نحوی که ما مغرور شفاعت هستیم،‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 194
‏شفاعت می باشد؟ شفاعت اصلش مسلم است و شاید غیر قابل‏‎ ‎‏انکار باشد، ولی حرف در کیفیّت حصول شفاعت است. قرآن و‏‎ ‎‏اخبار با پیچیدگی کامل و در لفافه و به نحو اجمال فرموده اند: ‏مَنْ ذَا‎ ‎الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ اِلاّ بِاذْنِهِ‎[1]‎‏ کیست که شفاعت کند بدون اذن خدا؟ مگر‏‎ ‎‏می شود بدون اذن او شفاعت کرد؟ آیا معلوم است کی خدا اذن‏‎ ‎‏می دهد؟ شاید دو هزار میلیون سال دیگر اذن داد، و یا اصلاً اذن‏‎ ‎‏نداد. و البته وقتی اذن می دهد که نور عبد قابلیّت ازدواج با نور‏‎ ‎‏ولایت داشته باشد. ولی نور عبد اگر در زیر ‏ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوقَ بَعْضٍ‎[2]‎‎ ‎‏مانده باشد، و پرده های شرکهای خفیّه و ملکات مظلمه آن را در بر‏‎ ‎‏گرفته باشد، امکان ازدواج با نور ولی الله را دارد؟ اذن الهی مثل اذن‏‎ ‎‏من و تو نیست که اعتباری باشد، و بگوید: «اذن دادم، بفرما»، بلکه‏‎ ‎‏این اذن حقیقی است، چنانچه مغفرت او هم حقیقی است، و‏‎ ‎‏رحمت او هم حقیقی است، بلکه اصلاً حقیقت و خارجیّت دارد،‏‎ ‎‏چون آن جا جای اعتباریّات نیست. چنانچه گفتیم استحقاق عقوبت‏‎ ‎‏آن جا امری حقیقی است، و عقوبات که از لوازم هویّت و ملکات‏‎ ‎‏ذات است، و عقارب و نار و نیران که انشا شده توسّط نفس اند، غیر‏‎ ‎‏قابل غفران هستند؛ غفران برای ذاتی که هویّت و لازمه اش آتش و‏‎ ‎‏ایجاد آتش است یعنی چه؟ آیا غفران این ذات به شکلی غیر از این‏‎ ‎‏است که این ملکات طبق اقتضا و استعداد خودشان، آتش و نیران‏‎ ‎‏ایجاد کنند، تا وقتی که اقتضای ملکات برای ایجاد آتش به آخر‏‎ ‎‏رسد؟ مگر می شود آن ذاتی را که حقیقتش مظلم شده همین طور‏‎ ‎‏از آن ظلمت ذاتی بیرون آورد؟ غفران این ذات همانا تمام شدن‏‎ ‎‏استحقاق عقوبت اوست، و رحمت بر آن ذات همان است که‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 195

‏استحقاق عقوبتش تمام شود.‏

‏     ان قلت: پس رحمت و غفاریّت حق که در قرآن فراوان ذکر شده‏‎ ‎‏است چیست؟ آیا رحمت و غفران حق غیر این است که از گناه‏‎ ‎‏بگذرد؟‏

‏     ‏‏قلت: ما گفتیم که غفران خدا چیست، غفران خدا خارجیّت‏‎ ‎‏دارد و رحمت او خارجیّت دارد. در این جهان رحمت او عین وجود‏‎ ‎‏موجودات است، و هر موجودی نسبت به حال خود غرق دریای‏‎ ‎‏رحمت است، و آن جا هم رحمت او عین بهشت، و مغفرت او عین‏‎ ‎‏به اتمام رسیدن ظلمات و پایان یافتن استحقاق حقیقی عقوبت‏‎ ‎‏است. انسان معذّب به مقتضای قهری ملکاتی که کسب نموده در‏‎ ‎‏طول حیات مسیری را طی کرده که این مسیر با سوختن و گرفتاری‏‎ ‎‏در عذاب تمام شود. این سکرات موت و برزخ مواقف و طول‏‎ ‎‏انتظار در مواقف و عالم برزخ و روز قیامت برای این است که انسان‏‎ ‎‏از وقتی سکرات موت برایش شروع شد، به تدریج استحقاق‏‎ ‎‏حقیقی عقوبات را از دست بدهد، همین طور تا این که به ترتیب از‏‎ ‎‏آن جا وارد عالم برزخ شود، و سپس گرفتار فشار قبر و عذابهای‏‎ ‎‏عالم برزخ شود، همۀ اینها برای این است که در بین راه جهنّم‏‎ ‎‏تصفیه شود و کار به جهنّم نرسد، و شفاعت در این بین و قبل از‏‎ ‎‏دخول به جهنّم حاصل آید.‏

‏     ان قلت: پس اگر این طور است «ما معنی الدّعاء» و حال آن که‏‎ ‎‏اعتقاد به استجابت دعاگویی از حد ضرورت هم می خواهد‏‎ ‎‏بگذرد؟‏

‏     ‏‏قلت: از دعا چه اراده کرده ای؟ آیا مرادت چیزی نظیر همین‏‎ ‎‏خواهشهایی است که ما از یکدیگر می کنیم که از گناه اعتباری،‏‎ ‎‏عفو اعتباری کنند؟ ما گفتیم گناهان یوم القیامة اعتباری نیست، تا‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 196

‏عفو اعتباری باشد، بلکه حقیقت دارد. معنی دعا آن است که در‏‎ ‎‏اخبار تعیین کردند: «الدعاء هو العبادة» بلی دعایی عبادت است و‏‎ ‎‏از آتش و عذاب نجات می دهد که وقتی دعا می کنی دل را از همه‏‎ ‎‏جا ببری و به آستانۀ او بدوزی و حرف او را در قلب آوری، چنین‏‎ ‎‏دعایی تو را نورانیّت می دهد، و تو را به این نحو قابل شفاعت‏‎ ‎‏می کند.(128)‏

*  *  *

‏ ‏

جزافی نبودن شفاعت در آخرت

‏شفاعت در آن عالم امری جزافی نیست، و از روی تناسب بین‏‎ ‎‏شافع و مشفوع له است. از این جهت، کسانی که از نور توحید و‏‎ ‎‏ولایت بی بهره اند، ممکن نیست به نور شفاعت نائل شوند. وا هل‏‎ ‎‏معاصی نیز اگر کدورت معاصی آنها را زیاد فرا گرفته باشد، ممکن‏‎ ‎‏است پس از مدّتهای مدیدی به شفاعت نایل شوند.(129)‏

*  *  *

‏ ‏

امید شفاعت همراه سعی و کوشش

‏انسان اگر طمع شفاعت دارد، باید در این عالم با سعی و کوشش‏‎ ‎‏رابطۀ بین خود و شفعای خود را حفظ کند و قدری تفکّر در حال‏‎ ‎‏شافعان محشر نماید که حال آنها در عبادت و ریاضت به کجا‏‎ ‎‏رسیده بود.(130)‏

*  *  *

‏ ‏

لزوم ارتباط اخلاقی با ائمه ـ علیهم السلام

‏برای این که شفاعت از شفع است، و مراد از شفع جفت شدن‏‎ ‎‏نورین است و لذا لازم است یک ارتباط اخلاقی و وصفی با یکی از‏‎ ‎‏ائمه ـ علیهم السلام ـ حاصل نمود تا نور ولایت آنها موجب شفاعت‏‎ ‎‏شود.(131)‏


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 197

شفاعت همراه تناسب و تجاذب باطنی

‏ذکر خیر اصحاب ولایت و معرفت موجب محبّت و تواصل و‏‎ ‎‏تناسب شود؛ و این تناسب باعث تجاذب شود؛ و این تجاذب‏‎ ‎‏باعث تشافع شود که ظاهرش اخراج از ظلمتهای جهل به انوار‏‎ ‎‏هدایت و علم است، و باطنش ظهور به شفاعت است در عالم‏‎ ‎‏آخرت؛ چه که شفاعت شفعاء بی تناسب و تجاذب باطنی صورت‏‎ ‎‏نگیرد و از روی جزاف و باطل نخواهد بود.(132)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

امیدهای واهی در شفاعت

نیاز به استعداد برای نیل به شفاعت

‏فرصت را از دست مده و در جوانی خود را اصلاح کن. پیران نیز‏‎ ‎‏باید بدانند که تا در این عالم هستند، می توانند جبران تبهکاریها و‏‎ ‎‏معصیتها را بکنند و اگر از اینجا منتقل شدند کار از دست آنان‏‎ ‎‏خارج است. دل بستن به شفاعت اولیا ـ علیهم السلام - و تجرّی در‏‎ ‎‏معاصی از خدعه های بزرگ شیطانی است؛ شما به حالات آنان که‏‎ ‎‏دل به شفاعتشان بسته، و از خدا بیخبر شده، و به معاصی جرأت‏‎ ‎‏می کنید بنگرید، ناله ها و گریه ها و دعاها و سوز و گدازهای آنان را‏‎ ‎‏ببینید و عبرت بگیرید. در حدیث است که حضرت صادق علیه‏‎ ‎‏سلام الله در اواخر عمر، بستگان و فرزندان خود را احضار نمود و‏‎ ‎‏قریب به این مضمون به آنان فرمود که «فردا با عمل باید در محضر‏‎ ‎‏خداوند بروید و گمان نکنید بستگی شما به من فایده دارد». علاوه‏‎ ‎‏بر آن احتمال دارد که شفاعت نصیب آنان شود که با شفیع ارتباط‏‎ ‎‏معنوی شان حاصل باشد و رابطۀ الهی با آنان طوری باشد که‏‎ ‎‏استعداد برای نایل شدن به شفاعت داشته باشند و اگر این امر در‏‎ ‎‏این عالم حاصل نشود شاید بعد از تصفیه ها و تزکیه ها در عذابهای‏‎ ‎‏برزخ، بلکه جهنم، لایق شفاعت شوند و خدا دانا است که اَمَدِ آنان‏‎ ‎‏تا چه اندازه است. علاوه بر آن آیاتی در قرآن کریم دربارۀ شفاعت‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 198

‏وارد شده است که با توجه به آنها نمی توان برای انسان آرامش‏‎ ‎‏پیدا شود، خداوند می فرماید: ‏مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ اِلاّ بِاِذْنِهِ‎[3]‎‏ و‏‎ ‎‏می فرماید: ‏وَلا یَشْفَعُونَ اِلاّ لِمَنِ ارْتَضی‎[4]‎‏ و امثال آن، که در عین حال که‏‎ ‎‏شفاعت ثابت است، لکن نصیب چه اشخاصی و چه گروهی و با‏‎ ‎‏چه شرایطی و در چه وقت شامل حال می شود، امری است که‏‎ ‎‏نمی توان انسان را مغرور و جری کند. امید به شفاعت داریم لکن‏‎ ‎‏این امید باید ما را به سوی اطاعت حق تعالی کشاند، نه‏‎ ‎‏معصیت.(133)‏

*  *  *

‏ ‏

وجود ایمان شرط قابلیّت برای شفاعت

‏شفاعت رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ مثل رحمت حق مطلق‏‎ ‎‏است، محل قابل باید از او استفاده کند. اگر خدای نخواسته شیطان‏‎ ‎‏با این وسایل ایمان را از چنگ تو ربود، دیگر قابلیت رحمت و‏‎ ‎‏شفاعت نخواهی داشت.(134)‏

*  *  *

‏ ‏

حصول لیاقت به شفاعت پس از فشارها

‏جبران معاصی در آن عالم، فرضاً که اهل نجات و عاقبت امرش‏‎ ‎‏سعادت باشد، کار سهلی نیست. فشارها و زحمتها و سوختنهایی‏‎ ‎‏در دنبال است تا انسان لایق شفاعت شود و مورد رحمت ارحم‏‎ ‎‏الراحمین گردد.(135)‏

*  *  *

‏ ‏

شفاعت در عالم قبر و برزخ

‏فرضاً که شما با ایمان از دنیا بروید، ولی اگر بار گناهان و مظالم‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 199

‏سنگین باشد ممکن است در عذابهای گوناگون برزخ و قبر از شما‏‎ ‎‏شفاعت نشود؛ چنـانچه از حضرت صادق منقول است که «برزخ‏‎ ‎‏شما با خودتان است.»‏‎[5]‎‏ و عذابـهای برزخ طرف قیاس با عذابهای‏‎ ‎‏این جا نیست، و طول مدّت برزخ را جز خدا کسی نداند، شاید‏‎ ‎‏میلیون میلیونها سال طول کشد. و ممکن است در قیـامت نیز‏‎ ‎‏پس از مدّتهای طولانی و عذابـهای گوناگون طاقت فرسـا شفاعت‏‎ ‎‏نصـیب ما شود، چنانچه در احـادیث نیز این معنی وارد‏‎ ‎‏است.‏‎[6]‎‏(136)‏

*  *  *

‏ ‏

زمان وقوع شفاعت

‏ممکن است شفاعت در همان آنی که نفس تمام شد حاصل شود،‏‎ ‎‏یعنی بلافاصله نور ولی الله با نوری که مؤمن در حین خروج نفس از‏‎ ‎‏بدن داشت ممزوج شود، و ممکن است (در برزخ) نور ایمان‏‎ ‎‏ساطع گردد، و ممکن است اوّل زمان روز قیامت، و یا در یکی از‏‎ ‎‏مواقف و یا بعد از مدّتی که در جهنّم سوخت این توفیق حاصل‏‎ ‎‏شود.‏

‏     انسان نباید در مقابل سنن الهی به شفاعتی که معنی اش را هم‏‎ ‎‏یاد نگرفته است مغرور شود، زیرا چنانچه گفتیم شاید خدا اصلاً‏‎ ‎‏اذن ندهد، و یا بعد از سالها اذن داده شود، و یا اصلاً ممکن است‏‎ ‎‏انسان همه چیز، حتی اسمای مبارکه شفعا را فراموش کند. آیا‏‎ ‎‏نمی بینی با مختصر بلایی که در این جا به انسان روی می آورد‏‎ ‎‏بسیاری چیزها از یاد می رود؟ آیا ممکن نیست سکرات موت و‏‎ ‎‏غربت و هول مرگ و تنهایی قبر همه چیز را از یاد انسان ببرد، به‏‎ ‎


کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 200

‏طوری که حتی اسمای مبارکه شفعای خودش را هم فراموش کند،‏‎ ‎‏و قادر نباشد کسی را طلب کند؟ یا مثلاً به طور ممتد «یاعلی»‏‎ ‎‏بگوید و همین طور وارد جهنّم شود و بسوزد تا آن آخر، وقتی که‏‎ ‎‏همۀ کثافات سوخت و انسان خالص شد نوبت می رسد به نور‏‎ ‎‏توحیدی که از یادش رفته بود، ولی در کمون ذاتش مخفی بود.‏‎ ‎‏تا این نور طلوع کند و مالک دوزخ اسمای شفعا را تلـقین‏‎ ‎‏نماید.(137)‏

*  *  *

‏ ‏

شفاعت گناهکاران پس از مراحل طولانی

‏اگر آنچـه از ظاهر بعض آیـات کریمـه استفاده می شود در نظر‏‎ ‎‏گرفته شود، مصیبت بسیار افزون می شود و نجات اهل معصیت به‏‎ ‎‏وسیلۀ شفـاعت، به گذشت مرحله های طولانی انجام می گیرد.‏‎ ‎‏تجسم اخلاق و اعمـال و لوازم آنها و ملازمـۀ آنها با انسان، از‏‎ ‎‏مابعد مـوت تا قیامت کبـرا و از آن به بعد تا تنزیه و قطع رابطه‏‎ ‎‏به وسیـله شدتـها و عذابـها در بـرازخ و جهـنم و عـدم امکـان‏‎ ‎‏ربـط با شفیـع و شمـول شفـاعت امری است که احتمـال آن کمر‏‎ ‎‏انسـان را می شکند و مؤمنـان را به فکر اصلاح به طور جـدی‏‎ ‎‏می اندازد. هیچ کس نمی تواند ادعا کند که قطع به خلاف این‏‎ ‎‏احتمال دارد، مگر آنکه شیـطان نفسش چنـان بر او مسـلط باشد و‏‎ ‎‏با او بـازی کند و راه حـق را بر او ببندد که او را منـکر روشن و‏‎ ‎‏تاریـک کند.(138)‏

*  *  *

‏ ‏

عذابهای برزخ راه نیل به شفاعت در قیامت

‏اگر به این فشارها و زحمت و ذلّت و عذابهای برزخی و قبری رفع‏‎ ‎‏کدورتهای نفسانی شد و اجانب و غرائب فطرت زایل شد، در‏‎ ‎

کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 201

‏قیامت به سعادت رسد، و در ظلّ عنایات شافعان ـ علیهم السلام ـ‏‎ ‎‏به مقام کریم موعود خود رسد.(139)‏

*  *  *

کتابعدل الهی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 202

  • . بقره/255.
  • . نور/40.
  • . بقره/ 255.
  • . انبیا/28.
  • . این معنی از روایت عمرو بن زید در فروع کافی، ج 3، ص 242، و علم الیقین، ج2، ص 1051، استفاده می شود.
  • . از جمله در: بحارالأنوار، ج 8، ص 362، کتاب العدل و المعاد، باب 12، ح 35 و 36.