بخش دوم: روابط بین الملل

1. اعلامیه حقوق بشر

1. اعلامیه حقوق بشر

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

سوءاستفاده از اعلامیۀ حقوق بشر

‏     ‏‏ما همۀ بدبختیهایی که داشتیم و داریم ـ و بعد هم داریم ـ از این‏‎ ‎‏سران کشورهایی است که این اعلامیۀ حقوق بشر را امضا کرده اند.‏‎ ‎‏اعلامیۀ حقوق بشر را اینهایی امضا کرده اند که سلب آزادی بشر را‏‎ ‎‏در همۀ دوره هایی که کفیل بودند و دستشان به یک چیزی رسیده‏‎ ‎‏است کرده اند. سر لوحۀ اعلامیۀ آزادی حقوق بشر ـ سرلوحه اش ـ‏‎ ‎‏آزادی افراد است. هر فردی از افراد بشر آزاد است، باید آزاد‏‎ ‎‏باشد. همه باید در مقابل قانون علی السواء باشند. همه باید آزاد‏‎ ‎‏باشند در محلشان؛ در سکنیٰ آزاد باشند، در شغلشان آزاد باشند،‏‎ ‎‏در مشی شان باید آزاد باشند. این اعلامیۀ حقوق بشر است که‏‎ ‎‏سرلوحه اش این مطلب است. از اولْ مسلمین بلکه همۀ بشر، از‏‎ ‎‏اول گرفتار اینهایی بوده اند که امضا کردند و تصویب کردند این‏‎ ‎‏اعلامیۀ حقوق بشر را. امریکا یکی از آنهاست که تصویب کردند‏‎ ‎‏این را و امضا کردند این مطلب را که حقوق بشر باید محفوظ‏‎ ‎‏بماند. و یکی از حقوق بشر آزادی است. همین امریکایی که‏‎ ‎‏اعلامیۀ حقوق بشر را ـ به اصطلاح ـ امضا کرده است، شما ببینید‏‎ ‎‏چه جنایاتی بر این بشر واقع کرده است. در همین چند سالی که‏‎ ‎‏ماها یادمان است، و یک قدر زیادترش را من و یک قدر کمترش را‏

کتابسیاست خارجی و روابط بین الملل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 105
‏به حَسَب جوانی ای که دارید شما مشاهده کردید، چه گرفتاریهایی‏‎ ‎‏از برای بشر هست به دست امریکا که یکی از اشخاصی است که،‏‎ ‎‏یکی از دولتهایی است که قضیۀ حقوق بشر را امضا کرده اند. در هر‏‎ ‎‏مرکزی از مراکز مسلمین و غیرمسلمینْ یک مأموری نصب کرده اند‏‎ ‎‏که سلب آزادی از همۀ آن اشخاصی که در آن محیط هستند‏‎ ‎‏کرده اند. اینها می گویند آزادند بشر! برای تخدیر توده ها، که حالا‏‎ ‎‏دیگر نمی شود تخدیرش کرد. قضیۀ این چیزهایی که می گذرانند،‏‎ ‎‏که یکی اش هم همین اعلامیۀ حقوق بشر است، این برای اغفال‏‎ ‎‏است نه اینکه یک واقعیتی دارد. یک چیز خیلی خوش نمای با‏‎ ‎‏زَرْق و برقی را می نویسند، سی ماده می نویسند که همه اش موادی‏‎ ‎‏است که خوب به نفع بشر است، و یکی اش را عمل نمی کنند! در‏‎ ‎‏مقام عمل، یکی اش عمل نمی شود. این اغفال است؛ افیون است‏‎ ‎‏این برای توده ها، برای مردم.‏

‏     ما می بینیم که این امریکا که امضا کرده است همین معنا را، این‏‎ ‎‏انگلستان که اینقدر از آن تعریف می کنند و از تمدنش تعریف‏‎ ‎‏می کنند و از دموکراسی بودنش تعریف می کنند، و این هم جز‏‎ ‎‏تبلیغات خود آنها و شیطنت خود آنها چیز دیگری نیست که با‏‎ ‎‏شیطنت و با تبلیغات اینها به مردم باور آورده اند که در رأس‏‎ ‎‏دموکراسیْ انگلستان است و مشروطیت به معنای حقیقی اش در‏‎ ‎‏انگلستان است، اینها به واسطۀ تبلیغاتی که داشتند به خورد مردم‏‎ ‎‏دادند این معنا را؛ و ما دیدیم که انگلستان با هندوستان، پاکستان و‏‎ ‎‏دوَل استعماری خودش چه کارها و چه جنایتها در آنجا کرده اند. و‏‎ ‎‏این همین امریکاست که می بینید در اسرائیلش که نگاه می کنیم ـ‏‎ ‎‏آنجا را به وجود آوردند ـ اینها با مسلمین چه کردند و دارند چه‏‎ ‎‏می کنند. چه جنایاتی به مسلمین، و خصوصاً شیعه، اینها چه‏

کتابسیاست خارجی و روابط بین الملل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 106
‏جنایاتی کرده اند و دارند می کنند. از آن طرف یک مأموری هم‏‎ ‎‏گذاشته اند در مصر به اسم سادات، که این هم فعالیتهایش‏‎ ‎‏فعالیتهای استعماری است. و چند وقت پیش از این رفت به‏‎ ‎‏اسرائیل و حرفهای آنها را مثلاً چه بکند.‏

‏     از آن طرف در این پنجاه سالی که ما یاد داریم، در این پنجاه‏‎ ‎‏سال عزای ایران، در این پنجاه سال مصیبت ایران که از این خاندان‏‎ ‎‏روسیاه به این ملت وارد شد، این انگلستانِ بشر دوستِ دموکراتِ‏‎ ‎‏امضا کنندۀ اعلامیۀ حقوق بشر، به حَسَب اقرار خودش، رضاشاه‏‎ ‎‏را به سلطنت رساندند. و قریب بیست سال ماها در زحمت بودیم‏‎ ‎‏و ملت اسلام در زحمت بود. و محو آثار شریعت را می خواست‏‎ ‎‏بکند. البته موفق نشد اما بنا بر این بود؛ برای اینکه هر صدایی که از‏‎ ‎‏آن بوی اسلام می آمد، هر تبلیغی که از آن بوی اسلام می آمد، درِ‏‎ ‎‏آن بسته شده بود.‏

‏     و این امریکایی که امضا کرده است این اعلامیۀ حقوق بشر را،‏‎ ‎‏بر ما مسلط کرده است، بر ایران مسلط کرده است یک آدمی را که‏‎ ‎‏خَلَف صالحی است از برای آن پدر. این شاه موجود ما در این‏‎ ‎‏مدتی که در رأس حکومت بوده است و ایران را به صورت یک‏‎ ‎‏مستعمرۀ رسمی برای امریکا در آورده است، چه جنایاتی در این‏‎ ‎‏مدت کرده است. این پدر و پسر به واسطۀ نصب آنهایی که حقوق‏‎ ‎‏بشر را، اعلامیۀ حقوق بشر را امضا کرده اند، آنها این جنایات را بر‏‎ ‎‏ماها وارد کرده اند. امضا کنندگان اعلامیۀ حقوق بشر هستند که این‏‎ ‎‏بشر را اینطور در زحمت ‏‏[‏‏انداخته‏‏]‏‏ و اینطور اختناق از برای بشر‏‎ ‎‏پیش آورده اند، که ما بعضی اش را مشاهده کردیم و بعضی اش را‏‎ ‎‏شنیدیم. و با شنیدن که نمی شود انسان درست بفهمد. شما حالا‏‎ ‎‏می شنوید که در زمان رضاخان به ملت چه گذشت؛ اما آنی که‏

کتابسیاست خارجی و روابط بین الملل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 107

‏خود ملت احساس کرده است و لمس کرده است شما نمی توانید‏‎ ‎‏این معنا را درست بدانید که اینی که احساس کرده، لمس کرده‏‎ ‎‏است؛ و ملت ایران از این آدمها چه دیده. شما حالا لمس می کنید.‏‎ ‎‏البته لمسِ به این معنا؛ اینجا هستید.(178)‏

29 / 11 / 56 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

اعلامیه حقوق بشر در منطق کارتر

‏     ‏‏«اعلامیۀ حقوق بشر» در منطق آقای کارتر این است که بشر‏‎ ‎‏همچو حقی ندارد که سرنوشت خودش را تعیین کند؟ ایشان از‏‎ ‎‏اعلامیۀ حقوق بشر که خودشان هم امضا کردند اینطور فهمیدند‏‎ ‎‏که آزادند مردم؛ اول چیزی که برای انسان هست آزادی در بیان‏‎ ‎‏است، آزادی در تعیین سرنوشت خودش است؛ آیا ایشان از‏‎ ‎‏اعلامیۀ حقوق بشر این را فهمیده اند که نه، هیچ کس آزاد نیست‏‎ ‎‏در این معنا؟! یا در خصوص ایران ایشان این نظر را دارند که‏‎ ‎‏هرکس هم که آزاد باشد لکن ایران دیگر آزاد نیست؟! چنانچه‏‎ ‎‏در بعضی از حرفها می گویند گفته است که آنجا که پای منافع‏‎ ‎‏ماها در کار است، دیگر صحبت از آزادی و حقوق بشر نیست!‏‎ ‎‏دیگر آنجا نباید ما از حقوق بشر بحث بکنیم؛ ایران یک جایی‏‎ ‎‏است که سوق الجیشی است، وضع سوق الجیشی نسبت به‏‎ ‎‏مملکت ما دارد، دیگر اینجا جای این نیست که ما صحبت‏‎ ‎‏آزادی بشر را بکنیم و حقوق بشر را بکنیم! این منطق صحیح‏‎ ‎‏هست در نظر دنیا؟ در نظر عُقلای دنیا که یک مملکتی چون‏‎ ‎‏منفعت به ایشان می رساند، چون مملکت امریکا از این منفعت‏‎ ‎‏می برد، پس اینها دیگر آزاد نیستند؟ اینها باید دستشان را روی‏‎ ‎‏هم بگذارند تا هرچه منافع دارند، هرچه ذخایر دارند، امریکا و‏

کتابسیاست خارجی و روابط بین الملل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 108

‏امثال امریکا ببرند.(179)‏

25 / 9 / 57 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

حقوق بشر یعنی بدست گرفتن سرنوشت خود

‏     ‏‏عقل این است، حقوق بشر این است که سرنوشت هر آدمی به‏‎ ‎‏دست خودش باشد، هر ملتی سرنوشتش به دست خودش باشد،‏‎ ‎‏این صحیح؛ ملت ایران حالا سرنوشتش باید به دست خودش‏‎ ‎‏باشد؛ الآن اگر بخواهد یک کسی را تعیین کند برای وکالت، تعیین‏‎ ‎‏کند برای ریاست جمهور، حق دارد که خودش قرار بدهد. ما همه‏‎ ‎‏فرض کنید اجتماع کردیم و یک نفر را رئیس جمهور کردیم و‏‎ ‎‏اجتماع کردیم هر ناحیه یک وکیل درست کرد، این صحیح، حالا‏‎ ‎‏اگر ما همه مان مجتمع شدیم که یک مجلس مؤسسان درست‏‎ ‎‏کردیم، مجلس مؤسسان از ناحیۀ ما همه صحیح؛ او حق دارد ـ این‏‎ ‎‏مجلس مؤسسان ـ که سرنوشت این ملتی که الآن هست، موجود‏‎ ‎‏هست تعیین کند؛ آنی که الآن نیست و بعدها خواهد موجود شد،‏‎ ‎‏نه حالا ملت ایران است نه چیز دیگری، هیچ چیز نیست حالا،‏‎ ‎‏ملتی نیست این؛ گروه هایی که در صد سال دیگر در اعقاب شماها‏‎ ‎‏می آیند، آنها ملت ایران الآن نیستند، آنها الآن هیچند، من‏‎ ‎‏نمی توانم سرنوشت آنها را تعیین کنم. آخر ما چه حقی داریم که‏‎ ‎‏سرنوشت دیگران را تعیین کنیم؟ آنها دیگرانند.(180)‏

1 / 11 / 57 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

آزادی ملت یکی از حقوق بشر

‏     ‏‏این ملت الآن ایستاده است و می گوید که ما می خواهیم آزاد‏‎ ‎‏باشیم. این یکی از حقوق بشر است ـ که همۀ عالَم این معنا را‏

کتابسیاست خارجی و روابط بین الملل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 109

‏قائلند ـ و می گویند ما می خواهیم مستقل باشیم.(181)‏

17 / 11 / 57 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

جرم و جنایت به بهانه حقوق بشر

‏     ‏‏خارجیها می گویند حقوق بشر. کدام بشر؟ اینها ‏‏[‏‏اعدام شدگان‏‏]‏‎ ‎‏بشر را کشتند، اینها مجرمند، متهم نیستند؛ اینها آدم کشتند. ما از‏‎ ‎‏دوستان فرانسوی خود تشکر می کنیم که از ما در مدت اقامت در‏‎ ‎‏آن کشور دوستانه پذیرایی کردند و به من فرصت دادند که از‏‎ ‎‏پاریس پیامهای خود را به ملت عزیز ایران برسانم، ولی از دوستان‏‎ ‎‏فرانسوی انتظار نداشتم که به خاطر چند نفر جنایتکار و دزد و‏‎ ‎‏مجرم، حقوق بشر را به رخ ما بکشند و در انقلاب اصیل ایران ـ که‏‎ ‎‏به خواست خدا ملتی ستمدیده به ندای حق پاسخ مثبت داده اند ـ‏‎ ‎‏به بهانۀ حقوق بشر ما را مورد عتاب و خطاب قرار دهند. خوب‏‎ ‎‏بود حقوق بشر را هنگامی که رژیم فاسد پهلوی زیر پا می گذاشت‏‎ ‎‏و هزارها جوانان این کشور را شکنجه می کرد و به خاک و خون‏‎ ‎‏می کشید، به کمک ملت مستضعف ایران برمی خاستند و از حقوق‏‎ ‎‏بشر دفاع می کردند، نه اینکه به خاطر چند جنایتکار و مجرم، که‏‎ ‎‏تاریخ بشریت کمتر نظیر آن را به یاد دارد، اینچنین به ما حمله کنند.‏‎ ‎‏ما چند نفر ضد بشر را کشتیم، حقوق بشر مگر چیست؟(182)‏

2 / 2 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

انتقاد از ایران به بهانه حقوق بشر

‏     ‏‏گاهی به بهانۀ «حقوق بشر» از این اعدامهایی که در ایران شده‏‎ ‎‏است انتقاد می کنند، و این را یک امر خشونت آمیز می دانند. اینها در‏‎ ‎‏ایران نبودند ببینند چه شد، و در پنجاه سال و بیشتر بر ایران چه‏

کتابسیاست خارجی و روابط بین الملل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 110

‏گذشت و بر جوانهای ما اخیراً چه گذشت؛ لکن اطلاع دارند؛ همچو‏‎ ‎‏نیست که اینها بی اطلاع باشند. اینها مطلع هستند که شاه سابق و شاهِ‏‎ ‎‏جلوتر با ایران چه کردند، و جنایات این دو تا مرد یا نامرد به ایران چه‏‎ ‎‏بود. خیانات اینها را اینها اطلاع دارند. این جمعیتی که ادعا می کنند‏‎ ‎‏جمعیت حقوق بشر و حالا برای حقوق بشر دارند سینه می زنند که‏‎ ‎‏«این عده که تا حالا کشته شده است چرا کشته شد؟ این یک خشونتی‏‎ ‎‏است!» اینها خشونتهایی که در عصر این پدر و پسر بود نادیده گرفتند.‏‎ ‎‏آن قتلهایی که به دست عمال اینها واقع شد، و گاهی هم به دست خود‏‎ ‎‏محمدرضا واقع شد، آنها را اصلاً نظری به آن ندارند. نه آن وقت که‏‎ ‎‏ملت ایران آن جور ابتلا داشت و آنطور اینها غارت و قتل می کردند‏‎ ‎‏یک کلمه گفتند و از «حقوق بشر» اسم بردند؛ و نه در آخر، که تمام‏‎ ‎‏جنایاتی که در ایران واقع می شد در ظرف ـ تقریباً ـ دو سال آخر که‏‎ ‎‏همۀ ملتها اطلاع بر آن پیدا کردند و ملت ایران آنطور گرفتار شد که‏‎ ‎‏جوانهای ما را در خیابانها دسته جمعی کشتند.(183)‏

25 / 2 / 58 

*  *  *

‎ ‎

کتابسیاست خارجی و روابط بین الملل از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 111