ضرورت وجود نظم و سلسله مراتب
نظم و سلسله مراتب عامل حفظ کشور
اگر بخواهند یک مملکتی محفوظ بماند، باید ارتش روی دیسیپلینی که دارد محفوظ بماند. روی آن نظمی که دارد، روی آن نظم رفتار کند. اگر بخواهد به هم بریزد و هر که [بگوید] «حالا من آزاد شده ام، نخیر زیر بار کسی نمی روم»! نه، این خلاف آن آزادی است که خدامی خواهد. آزادی در حدود ضوابط است. «من آزادم حالا، من آزادم سیلی بزنم به ایشان»؛ نه، آزاد نیستم. «من آزادم اطاعت از ـ مثلاً ـفرماندارم نکنم»؛ نه، این آزادی نیست. در حدود قواعد و قوانین آزادیهست. یعنی شما دیگر از کسی الآن اینجا که نشسته اید نمی ترسید. اگر قبل از این بود، شما خوف این را داشته اید که از اینجا پایتان... جمع نمی توانستید بشوید. حالا اگر هم آمده بودید، خوف این را داشتید که از اینجا وقتی بروید بیرون، این ساواکی ها بیرون نباشند شما را بگیرند و ببرند! و بودند و می گرفتند و می بردند. این به این معنا ـ الحمدللّه ـ ما الآن آزادیم. لکن معنای آزادی این نیست که من هر کاری دلم بخواهد بکنم.(238)
9 / 1 / 58
* * *
کتابارتش از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 131
لزوم حفظ نظم و سلسله مراتب
ارتش اسلامی باید با حفظ سلسله مراتب و نظام صحیح اسلامی و اطاعت کامل زیردست از مافوق و رعایت کامل مافوق از زیردست، اداره شود. تخلف از این امر ضد انقلاب است و مورد مؤاخذه خواهد بود.(239)
26 / 1 / 58
* * *
ضرورت ضابطه مند بودن ارتش
من هم می دانم که ارتش تا سلسله مراتبش محفوظ نباشد و تا تحت یک ضابطه نباشد نمی شود به او ارتش گفت. ارتش که آن پایینتری از بالاتری اطاعت نکند این ارتش نمی تواند یک ارتشی باشد که دفاع بکند از مملکت.(240)
1 / 3 / 58
* * *
مفهوم اطاعت در جامعۀ توحیدی
جامعۀ توحیدی معنایش این است که در عین حالی که ـ فرض کنید ـ سرلشکر هست و دیگران باید از سرلشکر اطاعت بکنند و در عین حالی که سپهبد ـ فرض کنید اگر باشد ـ هست و در عین حالی که حکومت هست، همۀ اینها یک فکر داشته باشند. جامعۀ توحیدی معنایش این است که همه اینها به خدا فکر کنند؛ توجه به خدا داشته باشند نه هرج و مرج باشد. جامعۀ توحیدی اصل قابل وجود به آن معنا که می گویند نیست.(241)
4 / 10 / 58
* * *
برداشت غلط از جامعۀ توحیدی
جامعه توحیدی! از آنها بپرسید جامعۀ توحیدی مقصودتان چیست؟ مقصود این است که ما درجه دار و افسر و سرباز نمی خواهیم! همه مان
کتابارتش از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 132
سرباز، اطاعت نمی خواهیم. وقتی که یک کسی فرمان بدهد هیچ کس نباید از او اطاعت کند. یا همه فرمان بده فرمانبر نداشته باشیم. یا همه فرمانبر، فرمانده نداشته باشیم. این کشور می شود؟ این مملکت می شود؟ این خیانت به ارتش نیست؟ این خیانت به اسلام نیست؟ اینها را به گوششان خواندند و یک شوراهایی درست کردند غلطی و به گوش اینها خواندند. می آیند در آنجا، درجه های خودشان را می کنند می دهند به افسر. می گویند تو درجه بده. این جز این است که یک مملکتی را به فساد بکشد. ما در این مملکت یک کاسب نمی خواهیم؟ تاجر نمی خواهیم؟ فرش فروش نمی خواهیم؟ یک مملکت ما همه اش باید یکسان، و به قول آنها جامعۀ توحیدی که آنها می فهمند، جامعۀ توحیدی باشد که همه یک جور باشند. محصل دیگر نمی خواهیم برای اینکه اگر محصل رفت تحصیل کرد، خوب فرق می کند با دیگران. توحیدی نیست که این، یکی بالاتر، یکی پایین تر. آن کسی که با فکرش مثلاً یک کار بزرگی انجام می دهد، این با آن رعیتی که با عملش یک جریب زمین را درست می کند، اینها در یک جامعه های عالم یک جور هستند اینها؟ در جامعه های دنیا، آن کسی که طیاره را درست می کند با آن کسی که چاه می کند برای آب، اینها یک جورند در دنیا؟ جامعه توحیدی نیست این که. آن یک کار دیگر می کند، این یک کار دیگر می کند. آن یک جور دیگر زندگی می کند، این یک جور دیگر.
اینها چی می گویند؟ کجای دنیا جامعه توحیدی هست که اینجا باشد؟ در شوروی دیگر رؤسا و مرئوسین نیستند؟ کرملین حکم نمی کند برای همه کشور خودش. سردارهای آنجا حکم نمی کنند. صاحب منصبهای آنها، همۀ اینها از زیر بارشان در می روند، درجه هاشان می کنند که جامعه توحیدی نیست. چین هم که همین طور است. کجای دنیا هست که سرباز همه باشند؛ هیچ صاحب منصب
کتابارتش از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 133
نداشته باشند. یا همه صاحب منصب به یک درجه باشند. این چه غلطی است که در فکر اینها رفته. خیانت است این به اسلام. خیانت است این به کشور. خیانت است این به ارتش.(242)
4 / 10 / 58
* * *
حفظ سلسله مراتب، اساس نظام
در ارتش هم همین طور.
اگر همه سرباز باشند تا جامعۀ توحیدی به آن معنای غلطی که در اذهان انداختند باشد، یا همۀ آنها سرگرد باشند، یا همۀ آنها سرلشکر باشند مثلاً، آیا این ارتش می شود برای یک مملکتی یا هرج و مرج می شود؟ اساس ارتش، اساس ژاندارمری، اساس نظام در عالم، نه فقط در اینجا، در عالم از اوّلی که یک نظامی در عالم پیدا شده، اساس بر این بوده است که مراتب محفوظ باشد.(243)
7 / 10 / 58
* * *
بی نظمی، اساس پوسیدگی نظام
کسی که حکومت را قبول ندارد، این هرج و مرج است. یک جامعۀ حیوانی است. این محتاج به سرپرست است.
اینها نقشه می کشند که جوانهای ما را در ارتش وادار کنند به اینکه هرج و مرج ایجاد کنند. در ژاندارمری هم هرج و مرج ایجاد کنند. در پاسدارها هم هرج و مرج ایجاد کنند. در شهربانی هم هرج و مرج ایجاد کنند. قوای انتظامی ـ هرج و مرج ـ که ستون فقرات یک جامعه است به هرج و مرج کشیده بشود. یک مملکت هرج و مرج، محتاج به یک قَیّمند. یک مملکتی که در آن نظام نیست، در آن فرمانبرداری از بزرگترها نیست، همه برای خودشان بخواهند یک بساطی درست
کتابارتش از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 134
کنند، معنایش پوسیدن یک جامعه است از داخل.(244)
7 / 10 / 58
* * *
عدم آگاهی صحیح از سلسله مراتب
اگر یک جامعه ای ـ سلسله ـ ارتشش سلسله مراتب نداشته باشد آن ارتش، که منحرفین اینطور القا می کنند، می روند درجه شان را می کَنند که نه، نباید باشد، نمی فهمد اینکه درجه اش را می کَند چی است، چی می خواهند. ژاندارمری هم مثل آن بشود، شهربانی هم مثل آن بشود، پاسدارها هم آنطور بشوند، قوای انتظامی ما بپوسد، از بین بروند، اینکه باید حفاظت یک کشوری را بکند، این از بین برود.(245)
7 / 10 / 58
* * *
نظم، عین جامعۀ توحیدی است
حالا همان نقشه را می خواهد درست کند که این مملکت و این افراد مملکت زود است برایشان آزادی. زود است برایشان که کارشان دست خودشان باشد. شاهدش این است که در ارتشش می روند درجه ها را می کَنند که ما نمی خواهیم. ما یک جامعۀ توحیدی می خواهیم. کدام اسلام گفته جامعۀ توحیدی به این معنا. اسلام می گوید نظم امور باید بشود. نظم امور با درجات است. نمی شود همین طوری. تو از برای خودت، من برای خودم. من برای خودم که جامعۀ توحیدی نمی شود. این ضد جامعۀ توحیدی است. اینکه نظم تو کار نباشد ضد جامعۀ توحیدی است. اگر بدن انسان این نظم را نداشت و این اطاعت مادون از مافوق را نداشت تمامش به هم می خورد. اگر مغز حکم می کرد دست اطاعت نمی کرد، به هم می خورد اوضاعش.
این برای این است که به دنیا بفهمانند امروزی که ما در مقابل قدرتها
کتابارتش از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 135
ایستاده ایم، قدرتمندها به دنیا بفهمانند که این جامعه قابل نیست از برای اینکه خودش را اداره کند. این نظامش دارد به هم می خورد و خورده است. این بازارش هم دارد به هم می خورد. این کشتش هم دارد به هم می خورد. این محتاج به این است که یک قیّمی بالای سرش باشد، آن قَیم کار را اداره کند. یک نفر آدم را بگذارند بالای سرِ ما و پیش دنیا حجت داشته باشند به اینکه خوب، ما این وحشیها را خواستیم مهارشان بکنیم.(246)
7 / 10 / 58
* * *
نظم، ضرورت جامعه است
آنهایی که به خورد جوانها می دهند، جوانهای ما می دهند که جامعۀ توحیدی می خواهیم، پس نه افسری و نه درجه داری و نه چیزی، همۀ ما سرباز باشیم، کی از کی اطاعت کند. چه وقت می توانید وحدت پیدا کنید. هر کدام اینها مثل آن، انسجام از کجا پیدا بشود. وقتی نظم نباشد، وقتی هر کسی برای خودش علی'حده باشد و سرخود باشد، انسجام پیدا نمی شود... حضرت امیر در دستوری که می دهد می گوید امورتان را نظم بدهید. نظم همین است. نظام همین است. همۀ جامعه باید نظم داشته باشند. انحصار به ژاندارمری و انحصار به ارتش و اینها نیست. همۀ جامعه نظم لازم دارد. اگر نظم از کار برداشته بشود جامعه از بین می رود. حفظ نظام، یکی از واجبات شرعیه و عقلیه است که نظام باید محفوظ باشد. آنهایی که می گویند نظام به این معنا نمی خواهیم و همه مان یکجور و همه مان بدون اینکه یک ضابطه ای در کار باشد عمل بکنیم، خلاف قرآن دارند عمل می کنند. خلاف اسلام دارند عمل می کنند. خلاف مصالح مملکتشان دارند عمل می کنند. آنها در خارج نشسته اند و می خندند به ما که اینها را ما بازی دادیم. خودشان را
کتابارتش از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 136
به جان هم انداختیم.(247)
9 / 10 / 58
* * *
لزوم اطاعت از مافوق
این نظام توحیدی است. معنی نظام توحیدی این نیست که هیچ چیز [نباشد و] هرج و مرج است. درجه دار اطاعت از افسر نکند و سرباز هم اطاعت از درجه دار و از افسر نکند. و شهربانی هم هرج و مرج باشد. از رئیس شهربانی اش هیچ کس اطاعت نکند.(248)
15 / 10 / 58
* * *
آشفتگی عامل تضعیف توان دفاعی
از داخل غفلت نکنید و از وسوسه هایی که در داخل واقع می شود، در داخل ـ مثلاً ـ پادگانها، در داخل ارتش و ژاندارمری، که مانع می شود از اینکه یک نظم صحیحی در کار باشد، از این بترسید، از اینکه بین خود ارتش اختلاف باشد و آن بگوید: صاحب منصب اوست، این بگوید: او، وآن بگوید: او، که هرج و مرج درست بشود. از این بترسید که یک ارتش را متزلزل می کند، نظام از دست گرفته می شود.
ارتش اگر نظم نداشته باشد ارتش نیست و شیاطین که ممکن است نفوذ کرده باشند هم در ارتش، هم در ژاندارمری و هم در سایر قوای انتظامی و غیر انتظامیه، آنها در هر جا به یک صورتی دامن می زنند به اینکه نظم را از ارتش و ژاندارمری و سایر قوای انتظامیه بگیرند و در باطن خود ارتش، هرج و مرج ایجاد کنند. اگر یک ارتشی با هرج و مرج بخواهد مواجه باشد و بپذیرد این هرج و مرج را، معنایش این است که ارتش نیست. هیچ امکان ندارد که او بتواند با یک قدرتی ـ هر چه هم [کم] باشد ـ مقابله کند. اگر نتواند ارتش خودش را اصلاح کند و قدرت
کتابارتش از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 137
خودش را و پیوند خودش را و نظمی که در باطن باید باشد، این را ایجاد بکند، این نمی تواند در مقابل غیر ـ هر غیری باشد ـ مقاومت کند.(249)
15 / 3 / 59
* * *
کتابارتش از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 138