فصل اول: حقیقت و ماهیت انسان

سرایت و تأثیر عوالم سه گانۀ وجود انسان بر یکدیگر

سرایت و تأثیر عوالم سه گانۀ وجود انسان بر یکدیگر

‏ ‏

نسبت جلوه و متجلّی در مراتب نفس

‏بدان که نفس ناطقۀ انسانیّه حقیقتی است که در عین وحدت و کمال‏‎ ‎‏بساطت دارای نشئاتی است که عمدۀ آن به طریق کلّی سه نشئه است:‏‎ ‎‏اوّل، نشئۀ ملکیّۀ دنیاویّۀ ظاهره، که مظهر آن حواسّ ظاهره، و قشر‏‎ ‎‏ادنای آن بدن مُلکیّه است.‏

‏دوم، نشئۀ برزخیّۀ متوسّطه، که مظهر آن، حواسّ باطنه و بدن‏‎ ‎‏برزخی و قالب مثالی است. ‏

‏سوّم، نشئۀ غیبیّۀ باطنیّه است که مظهر آن، قلب و شئون قلبیّه‏‎ ‎‏است.‏

‏و نسبت هر یک از این مراتب به دیگری نسبت ظاهریّت و‏‎ ‎‏باطنیّت و جلوه و متجلّی است؛ و از این جهت است که آثار و خواصّ‏‎ ‎‏و انفعالات هر مرتبه ای به مرتبۀ دیگر سرایت می کند؛ چنانچه اگر مثلاً‏‎ ‎‏حاسّۀ بصری چیزی را ادراک کند، از آن اثری در حسّ بصر برزخی‏‎ ‎

کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 46
‏واقع شود به مناسبت آن نشئه؛ و از آن اثری در بصر قلبیِ باطنی واقع‏‎ ‎‏شود به مناسبت آن نشئه. و همینطور آثار قلبیّه در دو نشئۀ دیگر نیز‏‎ ‎‏ظاهر گردد. و این مطلب علاوه بر آنکه مطابق برهان قویّ متین است‏‎ ‎‏مطابق با وجدان نیز هست. و از این جهت است که جمیع آداب‏‎ ‎‏صوریّۀ شرعیّه را در باطن اثر بلکه آثاری است؛ و هر یک از اخلاق‏‎ ‎‏جمیله را، که از حظوظ مقام برزخیّت نفس است، نیز در ظاهر و باطن‏‎ ‎‏آثاری است؛ و هر یک از معارف الهیّه و عقاید حقّه را در دو نشئۀ‏‎ ‎‏برزخیّه و ظاهره آثاری است. مثلاً، ایمان به این که متصرّف در‏‎ ‎‏مملکت وجود و عوالم غیب و شهود حق تعالی است و دیگر‏‎ ‎‏موجودات را تصرّفی نیست مگر تصرّف اذنی ظلّی، موجب بسیاری‏‎ ‎‏از کمالات نفسانیّه و اخلاق فاضلۀ انسانیّه گردد، مثل توکّل و اعتماد به‏‎ ‎‏حق و قطع طمع از مخلوق که امّ الکمالات است؛ و موجب بسیاری از‏‎ ‎‏اعمال صالحه و افعال حسنه و ترک بسیاری از قبایح شود. و همینطور‏‎ ‎‏سایر معارف که تعداد هر یک و تأثیرات آن از حوصلۀ این اوراق و‏‎ ‎‏قلم شکستۀ نویسنده خارج است، و محتاج به تحریر کتابی ضخیم‏‎ ‎‏است که از قلم توانای اهل معرفتی یا از نفس گرم اهل حالی فراهم‏‎ ‎‏شود: «دست ما کوتاه و خرما بر نخیل»‏‎[1]‎‏.‏

‏و همینطور مثلاً خُلق رضا، که یکی از اخلاق کمالیّۀ انسانیّه است،‏‎ ‎‏در تصفیه و تجلیۀ نفس تأثیرات بسیاری دارد که قلب را مورد‏‎ ‎‏تجلّیات خاصّۀ الهیّه قرار می دهد و ایمان را به کمال ایمان، و کمال‏‎ ‎‏ایمان را به طمأنینه، و طمأنینه را به کمال آن، و کمال آن را به مشاهده،‏‎ ‎‏و آن را به کمال مشاهده، و کمال آن را به معاشقه، و معاشقه را به کمال‏‎ ‎‏آن، و کمال آن را به مراوده، و مراوده را به کمال آن، و کمال آن را به‏‎ ‎‏مواصله، و مواصله را به کمال آن،و آنچه در وهم من و تو ناید ترقّی‏‎ ‎

کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 47

‏دهد؛ و در ملک بدن و آثار و افعال صوریّه که شاخ و برگ است‏‎ ‎‏تأثیرات غریبی دارد: سمع و بصر و دیگر قوی و اعضا را الهی کند و ‏سرّ‎ ‎کُنْتُ سَمْعَهُ و بَصَرَهُ‎[2]‎‏ را تا اندازه ای ظاهر گرداند. و چنانچه آن مراتب را‏‎ ‎‏در ظاهر تأثیر بلکه تأثیرات است، هیأت ظاهر و جمیع حرکات و‏‎ ‎‏سکنات عادیّه و غیر عادیّه و تمام تروک و افعال را در آنها نیز تأثیراتی‏‎ ‎‏است بس عجیب، که گاه شود که با یک نظر از روی حقارت به یکی از‏‎ ‎‏بندگان خدا سالک را از اوج اعلی به اسفل سافلین پرتاب کند و جبران‏‎ ‎‏آن را به سالهای دراز نتواند بنماید.‏

‏و چون قلبهای بیچارۀ ما ضعیف و ناتوان است و چون بید مجنون‏‎ ‎‏از نسیم ملایمی به لرزه در آید و حال سکونت خود را از دست بدهد،‏‎ ‎‏پس لازم است که حتّی در امور عادیّه، که یکی از آنها اتّخاذ لباس‏‎ ‎‏است، ملاحظۀ حالات قلبیّه نموده نگاهداری قلب را بکنیم. و چون‏‎ ‎‏نفس و شیطان را دامهایی بس محکم و تسویلاتی بس دقیق است که‏‎ ‎‏احاطه به آن از طاقت ما خارج است، ناچار تا اندازۀ قدرت و نطاق‏‎ ‎‏وسع خود در مقابل آنها قیام و از حق تعالی در همۀ حالات طلب‏‎ ‎‏توفیق و تأیید نماییم.(29)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

تأثیر تلقین در نفس

‏انسان حقیقتی صاحب مراتب ثلاثه بشخصیة واحده است، و این‏‎ ‎‏مراتب چنان است که اگر در آخرین مرتبۀ آن هم چیزی واقع شود، به‏‎ ‎‏کل سرایت می کند چون یک حقیقت است؛ لذا انبیا و مرسلین هم از‏‎ ‎‏آن مرتبۀ بالا شروع به تلقین کردن و خدایی نمودن بشر نمودند، و هم‏‎ ‎

کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 48
‏از این مرتبۀ ادنی، و گفتند: بدانید که خدا واحد است و دستور دادند از‏‎ ‎‏این طرف هم بگویید: «لا اله الاّ الله » و اذکار و اوراد را تلقین نمودند و‏‎ ‎‏فرمودند: هر کس بعد از نماز صبح صد مرتبه «لا اله الاّ الله » بگوید،‏‎ ‎‏افضل از او کسی نیست، مگر آنکه بیشتر از او گفته باشد.‏‎[3]‎

‏البته خواسته اند «لا اله الاّ الله » از مراتب ثلاثه به ظهور برسد،‏‎ ‎‏مرادشان از این اذکار، این نیست که فقط ذکر زبان مصلحت دارد و‏‎ ‎‏مصلحت، مختص به این مرتبه است، بلکه چون گفتیم که هرچه در‏‎ ‎‏هر مرتبه از مراتب ثلاثه واقع شود به مراتب دیگر سرایت می کند،‏‎ ‎‏پس نظرشان این است که بگوید تا به مرتبۀ قلب سرایت کند که قلب‏‎ ‎‏هم نقش «لا اله الاّ الله » بیابد.‏

‏چه بسا از محققین اهل معرفت ـ نه دکّاندارهای ایشان ـ به‏‎ ‎‏شاگردانشان دستور می دادند که «لا اله الاّ الله » را بر قلب خودتان‏‎ ‎‏بنویسید، از طرف چپ شروع کنید و به طرف راست ختم نمایید، مراد‏‎ ‎‏این بود که آن مخزن که در طرف چپ است از آنجا شروع کنید و‏‎ ‎‏متوجه باشید که صورت «لا اله الاّ الله » را بر آنجا بیافکنید تا ملکۀ شما‏‎ ‎‏باشد. البته ممکن است که انسان قلب خود را عادت بدهد چنانکه ما‏‎ ‎‏چون قلب خود را به مباحث «ترتّب» و «تجرّی» عادت داده ایم، در‏‎ ‎‏خواب هم که قوا تعطیل می شود گاهی از همین حرفها می زنیم، و‏‎ ‎‏آنکه اهل داد و ستد است تا تعطیل قوا می شود، آن هم وارد مقولۀ خود‏‎ ‎‏می شود، و همین طور هر چیزی که انسان در ظاهر ملکۀ آن را پیدا‏‎ ‎‏کرده، تا قوا تعطیل می شود در آن قسمت فعالیت پیدا می کند.‏

‏اگر شیخ انصاری‏‎[4]‎‏ در خواب هم باشد، خواب نمی بیند که دزدی‏‎ ‎

کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 49

‏می کند، و اگر کسی در خواب هم غیبت کند او جلویش را می گیرد،‏‎ ‎‏محال است که حضرت امیر ‏‏علیه السلام‏‏ خواب چرند و پرند ببیند، چرا؟‏‎ ‎‏چون تا این درِ قلب یعنی درِ توجه به عالم طبیعت بسته شد آن درِ‏‎ ‎‏ملکه ای و عالم برزخی باز می شود، همان دری که با خروج نفس از‏‎ ‎‏دهان باز می شود و لوح نفس هرچه ملکات دارد شروع به فعالیت و‏‎ ‎‏بروز می کند؛ به نحوی که ملکه است و در آنجا دیگر نمی شود‏‎ ‎‏جلویش را گرفت، اگر در لوح نفس، خدا و علم به خدا با قلم عقل ثبت‏‎ ‎‏و ملکه شده باشد مؤمن است و یاد خدا و حظّ از این ملکه را دارد و‏‎ ‎‏اگر در این قلب چیزی از خدا ملکه نشده باشد در آن عالم هم نخواهد‏‎ ‎‏بود.‏

‏لذا انبیا برای آن روز از اول کوشیدند تا عقاید الهیه جزء حقیقت‏‎ ‎‏انسان در همۀ مراتب شود.(30)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

تأثیر نشآت سه گانه بر یکدیگر

‏نَشَئاتِ ثلاثۀ نفس ـ یعنی، نشئۀ مُلک و دنیا که محطِّ عبادات قالبیّه‏‎ ‎‏است، و نشئۀ ملکوت و برزخ که محلّ عبادات قلبیّه و تهذیبات باطنیّه‏‎ ‎‏است، و نشئۀ جبروت و آخرت که مظهر عبادات روحیه و تجرید و‏‎ ‎‏تفرید و توحید است ـ تجلیّات یک حقیقت قدسیّه و مراتب یک بارقه‏‎ ‎‏الهیّه است.‏

‏و نسبت غیب نفس به شهادت و برزخ آن، نسبت ظاهریّت و‏‎ ‎‏مظهریّت نیز نیست؛ بلکه نسبت ظهور و بطون شی ء واحد است.‏


کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 50

‏پس هر یک از احکام نشئات سه گانه به رفیق خود سرایت کند به‏‎ ‎‏مناسبت نشئۀ آن؛ مثلاً عبادات قالبیّۀ شرعیّه، اگر به آداب صوریّه و‏‎ ‎‏باطنیّه آید، مورث تهذیب باطن شود، بلکه بذر توحید و تجرید در‏‎ ‎‏روح افشاند؛ چنانچه تهذیب باطن قوۀ تعبّد را قویّ و به حقایق‏‎ ‎‏توحید و تجرید، انسان را می رساند، و سرِّ توحید باطن را مهذّب و‏‎ ‎‏جنبۀ عبودیت را کامل نماید. از این جهت، انسان سالک باید در هر‏‎ ‎‏یک از نشئات ثلاثۀ نفس، قدم راسخ داشته باشد و از هیچ یک، هیچ‏‎ ‎‏گاه غفلت نکند.‏

‏ممکن است انسان را، یک نظر به نامحرمان یا یک لغزش کوچک‏‎ ‎‏لسانی، مدتها از سرایر و حقایق توحید باز دارد و از حصول جَلَوات‏‎ ‎‏محبوب و خَلَوات مطلوب ـ که قرّة العین اهل معرفت است ـ باز دارد.‏‎ ‎‏پس وقوف در هر یک از مراحل و مراتب، و بی اعتنائی و قلّت مبالات‏‎ ‎‏به هر یک از نشَئات، موجب حرمان از سعادت مطلقه است و از‏‎ ‎‏دامهای ابلیس است.(31)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

ارتباط کمالات مراتب سه گانه

‏و باید دانست که هر یک از این مراتب ثلاثه انسانیه که ذکر شد به‏‎ ‎‏طوری به هم مرتبط است که آثار هر یک به دیگری سرایت می کند،‏‎ ‎‏چه در جانب کمال یا طرف نقص. مثلاً اگر کسی قیام به وظایف عبادیه‏‎ ‎‏و مناسک ظاهریه، چنانچه باید و مطابق دستورات انبیاست، نمود، از‏‎ ‎‏این قیام به وظایفِ عبودیت تأثیراتی در قلب و روحش واقع شود که‏‎ ‎‏خُلقش رو به نیکویی و عقایدش رو به کمال گذارد. و همین طور اگر‏‎ ‎‏کسی مواظب تهذیب خُلق و تحسین باطن شد، در دو نشئه دیگر مؤثر‏‎ ‎‏شود؛ چنانکه کمال ایمان و اِحکام عقاید تأثیر در دو مقام دیگر‏‎ ‎

کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 51

‏می نماید. و این از شدت ارتباطی است که بین مقامات است. بلکه‏‎ ‎‏تعبیر به «ارتباط» نیز از ضیق مجال و تنگی قافیه است؛ باید گفت یک‏‎ ‎‏حقیقت دارای مظاهر و مَجالی است. و همین طور، کمالات مقامات‏‎ ‎‏ثلاثه بسته به کمالات هر یک است. کسی گمان نکند که بدون اعمال‏‎ ‎‏ظاهریه و عبادات قالبیه می تواند دارای ایمان کامل یا خُلق مهذَّب‏‎ ‎‏شود؛ یا اگر خُلقش ناقص و غیر مهذب شد، اعمالش ممکن است تامّ‏‎ ‎‏و تمام و ایمانش کامل شود؛ یا ممکن است بدون ایمان قلبی اعمال‏‎ ‎‏ظاهریه اش تامّ و محاسن اخلاقیه اش کامل گردد. وقتی اعمال قالبیه‏‎ ‎‏ناقص شد و مطابق دستورات انبیا نگردید، احتجاباتی در قلب و‏‎ ‎‏کدوراتی در روح حاصل می شود که مانع از نور ایمان و یقین می شود.‏‎ ‎‏و همین طور اگر اخلاق رذیله در قلب باشد، مانع از ورود نور ایمان‏‎ ‎‏است در آن.(32)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

مرتبۀ پایین، پوشش مرتبۀ برتر

‏چنانچه این لباس صوری ساتر و لباسِ بدنِ مُلکی است، خود بدن‏‎ ‎‏ساترِ بدن برزخی ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏؛ و بدن برزخی الآن موجود است ولی در‏‎ ‎‏ستر و حجاب بدن دنیائی است و این بدن ساتر او است؛ و بدن برزخی‏‎ ‎‏ساتر و لباس و حجاب نفس است؛ و آن ساترِ قلب است؛ و قلب ساترِ‏‎ ‎‏روح است؛ و روح ساترِ سرّ است؛ و آن ساترِ لطیفۀ خفیّه است، الی‏‎ ‎‏غیر ذلک از مراتب. هر مرتبۀ نازله ساتر مرتبۀ عالیه است. و جمیع این‏‎ ‎‏مراتب گرچه در خلّص اهل الله موجود و دیگران از آنها محرومند،‏‎ ‎‏ولی بعضی از آن مراتب را... همه دارند.(33)‏

‏ ‏

*  *  *

کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 52

  • . پای ما لنگست و منزل بس دراز                    دست ما کوتاه و خرما بر نخیل           (حافظ)
  • . «گوش او و چشم او خواهم بود» قسمتی است از حدیث قُرب نوافل که از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است. اصول  کافی؛ ج 2، «کتاب الایمان و الکفر»، «باب مَن أذی المسلمین و إحتقرهم»، ص 352، احادیث 7، 8.
  • . صدوق (شیخ)؛ توحید؛ ص 30، ح 33.
  • . شیخ مرتضی انصاری (1214ـ1281 هـ . ق) ملقب به «خاتم الفقهاء و المجتهدین» از نوادگان جابربن عبدالله انصاری  صحابی پیغمبر(ص). وی یکی از نوابغ علم اصول است و تحولی بزرگ در این فن به وجود آورد. آرا و نظریات و آثار وی تا به امروز همچنان محل بحث و نظر و مورد توجه علمای بزرگ فقه است و شروح و حواشی بسیار بر آثار  وی نگاشته شده است. برخی اساتید وی عبارتند از شیخ موسی کاشف الغطاء، شیخ علی کاشف الغطاء، ملا احمد  نراقی و سید محمد مجاهد. از مجلس درس او فقهایی بزرگ برخاسته اند که از جمله آنهاست: آخوند خراسانی،  میرزای شیرازی و میرزا محمدحسن آشتیانی. از مهمترین آثار شیخ است: رسائل، مکاسب و طهارت.