فصل سوم: قوای نفس انسان

تحدید قوا در شرع

تحدید قوا در شرع

‎ ‎

‏ ‏

هدف شارع از تحدید قوا

قانونی کردن اعمال قوا

‏اگر انبیا دستور نکاح و تزویج داده اند، این دستور عین توجه دادن‏‎ ‎‏مردم به روحانیات و دعوت به عالم نور و کمال است، و همان مجلس‏‎ ‎‏عقدی که به دستور آنها منعقد می شود، دعوت به حق و کمال است؛‏‎ ‎‏برای اینکه شهوت برای بشر ذاتی و لابد منه است و لذا بشر باید‏‎ ‎‏شهوت خود را اعمال نماید، ولی شهوت در وجود انسان به طور‏‎ ‎‏اطلاق است و در شهوتِ انسان نخوابیده است که چگونه شهوت‏‎ ‎‏خود را اسکات کند، و شهوت به نحو اطلاق، تقاضا دارد که شهوترانی‏‎ ‎‏نماید، ولی دعوت انبیا به تزویج و نکاح، در حقیقت شهوت را قانونی‏‎ ‎‏کردن و تحدید شهوت مطلقه است.‏

‏بلی، به کلی جلوی شهوت را گرفتن غلط است و ممکن نیست،‏‎ ‎‏چون هم قسر و هم انقطاع نسل است، پس باید آن را قانونی کرد. لذا‏‎ ‎

کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 194

‏ترغیب و تحریص به ازدواج با قوانین مقرّره، یعنی شهوت مطلقه را‏‎ ‎‏تحت قانون درآوردن.‏

‏حرص به مال و مال به دست آوردن، به طور اطلاق در ذات انسان‏‎ ‎‏است و در آن نوشته نشده که حرص انسانی برای طلب مال از چه‏‎ ‎‏راهی باشد، آنچه در ذات انسان است مال به دست آوردن و با آن‏‎ ‎‏اعاشه کردن است از هر راهی و با هرعملی باشد، این اطلاق را شرع‏‎ ‎‏تحدید نموده ودرحقیقت مال به دست آوردن علی الاطلاق را قانونی‏‎ ‎‏کرده است، و غیر قانونی را تحت قانون درآورده است.‏

‏بالجمله: شأن انبیا، همان توجه دادن و دعوت کردن مردم به حق‏‎ ‎‏است.‏

‏اما در عبادات، مستقیماً دعوت به حق و ارتقا دادن ارواح و مرتبط‏‎ ‎‏نمودن آنها به کمال مطلق است.‏

‏و در معاملات هم با تمام اقسامش از تناکح و تجارات و زراعات و‏‎ ‎‏صنایع و غیره، باز دعوت به حق است و اطلاق این شهوات و رغبات‏‎ ‎‏را تحدید نمودن است، و آنها در هیچ مورد دعوت به دنیا و شهوت و‏‎ ‎‏خوابیدن ندارند، منتها چون در نظام اتمّ و حکمت، باید اصل الشهوه و‏‎ ‎‏اصل الرغبه باشد وگرنه بقای نوع بشر ممکن نمی گردد، لذا شأن انبیا‏‎ ‎‏هم تحدید و قانونی کردن اینهاست. حتی اینکه از تزهّد از دنیا و‏‎ ‎‏رهبانیت منع می نمایند در عین حال که جلوگیری از رهبانیت و تزهّد‏‎ ‎‏است، خودش نوعی سوق دادن به زهد و جلوگیری از دنیا و توجه‏‎ ‎‏دادن به عالم نور است؛ زیرا قوۀ شهوت و حرص به دنیا که در کمون‏‎ ‎‏ذات انسانی است، اگر به طور کلی جلویش را بگیرند و خفه اش کنند،‏‎ ‎‏وقتی که حوصله اش تنگ شد و زور آورد، منفجر می شود و آن چنان‏‎ ‎‏منفجر می شود که عالم را خراب می کند؛ همان طور که انسان اگر یک‏‎ ‎‏قوۀ ناریه را در یک چیز مسدود من جمیع الجهات نگه دارد، اگر‏‎ ‎

کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 195

‏بتواند از یک منفذی بیرون رود، آتش فشانی نموده و آنچه که روی آن‏‎ ‎‏را گرفته است با ترکیدن از بین می برد. بنابراین چند روزی تزهّد از‏‎ ‎‏دنیا باعث می شود که انسان برای همیشه اهل دنیا شود و زهد از‏‎ ‎‏آخرت داشته باشد و به تجربه فراوان دیده شده آنها که در اول جوانی‏‎ ‎‏خود را گرفتار فشار نموده اند، بالاخره نتوانستند از عهده برآیند و‏‎ ‎‏نفس، افسار گسیخته شده و به طوری مطلق العنان گشته اند که از زیر‏‎ ‎‏بار دیانت به کلی خارج شده اند.‏

‏بالجمله: همۀ دعوت انبیا و مرسلین در هر حکم و تحریص و‏‎ ‎‏ترغیبی دعوت به حق و به کمال رساندنِ افراد انسانی است و توجه‏‎ ‎‏دادن آنان به عالم غیب و روحانیت است.(109)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

تأثیر شرع در چگونگی حکومت قوا

‏به تدریج که از طبیعت بالاتر می رود، طبیعت را کنار زده و پرده های‏‎ ‎‏آن را می شکافد و اعتنا به جسمانیت نمی کند. و چون صفا می یابد،‏‎ ‎‏تعلق فطری کم می شود و در حقیقت مغزِ طبیعت است و هر قدر مغز‏‎ ‎‏رو به صفا می رود، قشر، نازک می شود و جوهر مغزی قوّت می گیرد.‏‎ ‎‏و لذا از آن طرف که ترقی در قوه زیاد می شود، توجه به عالم غیب‏‎ ‎‏نسبت به توجه فطری و جبلّی بیشتر می گردد. فلذا نفس، آلاتی را که‏‎ ‎‏در جهت تقویت جسمانیت و طبیعت است، کمتر استعمال می کند و‏‎ ‎‏آلات به تدریج ضعیف می شود وجسم هم ضعیف می شود، تا آنجا که‏‎ ‎‏کم کم می بینی قوا تعطیل می گردد؛ سامعه ثقل پیدا می کند، باصره‏‎ ‎‏ضعیف و کم نور می گردد و هرچه اینها از این طرف ضعیف می شوند،‏‎ ‎‏از آن طرف قوۀ عقلانی زیاد می گردد.‏

‏اگر به میزان شرع رفتار کرده و عملش طبق آن باشد، قوۀ عقلیه در‏‎ ‎

کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 196
‏تجرد زیاد می گردد. و اگر به میزان شرع رفتار نکرده، قوۀ واهمه‏‎ ‎‏زیادتر می گردد و به طرف شیطان الکلّ که وهم الکلّ است نزدیک‏‎ ‎‏می شود.‏

‏از این رو می بینی شخصی که شرور است، نفسش مادامی که جوان‏‎ ‎‏است، چون آلات قوای شیطنت جوان است با غضب و شهوت و زور‏‎ ‎‏و زدن و کشتن و تعدیات همراه است. و وقتی آلت غضب که آلت زدن‏‎ ‎‏و حمله است به تدریج سست شده وآلت شهوت ضعیف می گردد‏‎ ‎‏ومی بیند از این راهها دیگر نمی شود آن شیطنت و قوۀ وهمیه کار کند،‏‎ ‎‏همین قوه به آن طرفی می رود که ممکن است با آن قوه اظهار شیطنت‏‎ ‎‏بشود؛ نفس که از اینها توجهش را کم کرد، لابد توجه به آنچه که‏‎ ‎‏ممکن است، زیاد می شود. و می بینی قوۀ واهمه قوی می گردد و لذا‏‎ ‎‏می بینی که شیخ، حریص شده و حب ریاستش زیادتر گشته و تمام آن‏‎ ‎‏توجهات و عنایات که بر همۀ قوای شیطنت پخش شده بود، در این‏‎ ‎‏قوه که اکنون با آن می تواند کار کند جمع می شود، و تا می بیند در بدن‏‎ ‎‏قوۀ حمله و قوۀ شهوت رانی نیست، حب مال و حب ریاستش زیادتر‏‎ ‎‏می شود، تا بالاخره قوۀ واهمه بزرگ تر می شود و به شیطان الکلّ که‏‎ ‎‏وهم الکلّ است نزدیک می گردد. چنانکه از آن طرف اگر آدمی شد که‏‎ ‎‏عقلش بیشتر بوده و کسب رضای الهی می کرده، قوه عاقله اش بیشتر‏‎ ‎‏می شود و توجه نفس به آن طرف می شود، این هم به عقل الکل و ملک‏‎ ‎‏و جبرئیل نزدیک تر می شود.(110)‏

‏ ‏

*  *  *

‎ ‎

کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 197