فصل چهارم: روح و قلب

معانی روح

معانی روح

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

اصطلاحات مختلف روح

‏«روح» در عرف اطبا عبارت است از بخار لطیفی که از حرارت خون‏‎ ‎‏حیوان در قلب حادث شود... پس منبع این روح حیوانی قلب است و‏‎ ‎‏مجرای آن شرائین است. و گاهی اطلاق «روح» کنند به خون که در کبد‏‎ ‎‏متمرکز است و مجرای آن أوْرِده است؛ و آن را «روح طبیعی» گویند.‏‎ ‎‏چنانچه «روح» در اصطلاح حکما گاهی اطلاق شود بر روح نفسانی،‏‎ ‎‏که مبدأ آن دماغ و مجرای آن اعصاب است؛ و آن ظهور و نازلۀ روح‏‎ ‎‏مجردِ «اَمر» ی است که سرّ سبحانی و «روح الله » مشارالیه بقوله: ‏وَ‎ ‎نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی‏ می باشد. و پس از این، بیان آنکه این روحْ منفوخ‏‎ ‎‏به نفخۀ الهیه و مصطفی و مختار حق جلَّ و علا است می شود.(114)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

روح، مظهر الوهیت

‏روح، مظهر الوهیت بوده و از صُقع ربوبی و نشانۀ اوست.(115)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏


کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 203

روح القُدُس

‏برای انبیا و اوصیا، علیهم السلام، مقام شامخی است از روحانیت که‏‎ ‎‏آن را «روح القُدُس» گویند. و به آن مقام احاطۀ علمی قیّومی دارند به‏‎ ‎‏جمیع ذرات کائنات. و در آن روح غفلت و نوم و سهو و نسیان و سایر‏‎ ‎‏حوادث امکانیه و تجددات و نقایص مُلکیّه نیست؛ بلکه از عالم غیب‏‎ ‎‏مجرد و جبروت اعظم است... آن روح مجرد کامل، از جبرئیل و‏‎ ‎‏میکائیل، که اعظم قاطنین مقام قرب جبروت هستند، اعظم است.(116)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

عدم حجاب روح مؤمن

‏قلبی که در سعه و احاطه هم افق با موجودات مجرده شده، بلکه قدم بر‏‎ ‎‏فرق آنها گذاشته، حجابی نخواهد داشت. چنانچه در حدیث شریف‏‎ ‎‏کافی و توحید است: ‏إِنَّ رُوحَ الْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اتِّصَالاً بِرُوحِ الله مِنِ اتِّصَالِ‎ ‎شُعَاعِ الشَّمْسِ بِهَا.‎[1]‎‏(117)‏

‏ ‏

*  *  *

کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 204

  • . جان مؤمن به روح خدا بیشتر پیوسته است تا شعاع آفتاب به آفتاب (اصول کافی؛ ج 2، «کتاب ایمان و کفر»، «باب اخوة المؤمنین»، ص 166، ح 4.