فصل هشتم: انسان و تربیت

اهمیت و ضرورت تربیت

اهمیت و ضرورت تربیت

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

انسان میان دو بی نهایت

‏انسان محدود نیست؛ یعنی انسان در طرف سعادت و در طرف‏‎ ‎‏فضیلت غیر محدود است. می رسد تا آنجایی که تمام صفاتش الهی‏‎ ‎‏می شود؛ یعنی نظر می کند نظرِ الهی؛ دستش را دراز می کند دست الهی‏‎ ‎وَ ما رَمَیْتَ اِذْ رَمَیْتَ وَلکنَ الله رَمی‎[1]‎‏ دست، دست خداست. تو انداختی‏‎ ‎‏(رَمَیْتَ) لکن ما رمیت ـ ان الله رمی. آنهایی که با تو بیعت کردند، ‏اِنَّما‎ ‎یُبایِعوُنَ الله ‎[2]‎‏ انسان در طرف کمال به آنجا می رسد که «یَدُالله » می شود،‏‎ ‎‏«عَیْنُ الله » می شود، «اُذُنُ الله » می شود. در طرف کمال اینطوری است،‏‎ ‎‏غیر محدود است. در طرف نقص هم، در طرف شقاوت هم‏‎ ‎‏غیر محدود است: ‏الله ُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النورِ؛‎ ‎وَالذینَ کفرُوا اَوْلِیاءهُمُ الطاغُوتُ یُخرِجُونَهمْ مِنَ النّورِ اِلی الظُّلَماتِ‎[3]‎‏ «الی‏‎ ‎‏الظلمات» ـ همۀ مراتب ظلمت نه «الی ظلمة»؛ همۀ مراتب ظلمات. در‏‎ ‎‏طرف آنجا که «نور» می گوید، برای اینکه نور وحدت دارد و کاملترین‏‎ ‎‏نورْ نور واحد است؛ در این طرف اقسام مختلفه است از ظلمت.(244)‏

17 / 10 / 57 


کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 331

انسان، قابل ترقی

‏انسانها را که ابتدائاً یک موجود ضعیف ناقص هست، لکن قابل این‏‎ ‎‏است که ترقی کند، انسان را مترقی کند. ابعاد انسان، ابعاد همۀ عالم‏‎ ‎‏است و اسلام برای تربیت انسان در همۀ ابعاد است.(245)‏

21 / 3 / 59 

*  *  *

‏ ‏

انسان موجودی تربیت پذیر

‏و قرآن برای همین آمده است و اسلام برای همین آمده است که‏‎ ‎‏تربیت کند انسانها را که اگر تربیت برایشان نباشد، از همۀ حیوانات‏‎ ‎‏درنده تر ‏‏[‏‏و‏‏]‏‏ موذیتر است. انسان یک همچه موجودی است که اگر در‏‎ ‎‏تحت تربیت واقع نشود، هیچ حیوانی در عالَم، هیچ موجودی در عالَم‏‎ ‎‏به خطرناکی این موجود نیست و به موذیگری این موجود نیست.‏‎ ‎‏همۀ انبیا که آمدند، برای تربیت این موجودند که اگر سرخود باشد‏‎ ‎‏عالَم را به هم می زند، و مع الأسف انبیا هم موفق نشدند به اینکه‏‎ ‎‏مأموریت خودشان را تحقق بدهند.(246)‏

21 / 3 / 59 

*  *  *

‏ ‏

قابلیتهای کودک برای انسان و شیطان شدن

‏این بچه های کوچک که در دست معلمین درجۀ پایین باصطلاح،‏‎ ‎‏درجه ای که از حیث کلاس پایینتر است، این بچه ها لایق این هستند‏‎ ‎‏که یک انسان بشوند، لایق این هستند که یک انسان به تمام معنا بشوند؛‏‎ ‎‏و لایق این هستند، قابل این هستند که یک شیطان بشوند، یک حیوان‏‎ ‎‏بشوند.‏

‏تربیت است که این طفل را یا به راه انسانیت وا می دارد، یا به راه‏‎ ‎‏حیوانیت.(247)‏

10 / 11 / 59 


کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 332

انسان مربّای خدا یا شیطان

الله ُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُمَاتِ إلَی النُّورِ و الَّذِینَ کَفَرُوا‎ ‎أَولِیَاؤُهُم الطَّاغوتُ یُخرِجُونَهُم مِنَ النُّورِ إلَی الظُّلُمَاتِ‏. این دو، این دو جنبه‏‎ ‎‏است؛ این دو جبهه است: جبهۀ طاغوت و جبهۀ الله . جبهۀ الله را که‏‎ ‎‏توجه به خدا دارند و ایمان به خدا دارند، خدای تبارک و تعالی آنها را‏‎ ‎‏از همۀ ظلمتها، از تمام ظلمتها، اخراج می کند و به نور می رساند. آن‏‎ ‎‏نور، نورِ خودِ حق است. اینکه نور است، ‏الله ُ نورُ السَّمواتِ والأَرضِ‏ از‏‎ ‎‏همۀ ظلمتها، که ماعدای الله است، آنها را خارج می کند، و به نور‏‎ ‎‏می رساند، و به الله می رساند. طاغوت مردم را از نور خارج می کند و به‏‎ ‎‏ظلمات می رساند: ‏ظُلُمَاتٌ بَعضُهَا فَوقَ بَعضٍ‏ این دو راه است: راه انبیا، و‏‎ ‎‏راه طاغوت. راه انبیا راه خداست؛ و خدا ولی است و خدا فاعل است؛‏‎ ‎‏و به دست خدا انسان تربیت می شود؛ و راه طاغوت راه شیطان است،‏‎ ‎‏که شیطان مربی انسان است.(248)‏

3 / 4 / 58 

*  *  *

‏ ‏

غلبه قوه الهی بر شیطانی

‏انسان اگر غفلت کند قوایش قوای شیطانی است. چشمش هم شیطانی‏‎ ‎‏است. دستش هم شیطانی است. دیگر آنطوری که هست. لکن اگر‏‎ ‎‏تربیت کند خودش را همه الهی می شود. همۀ قوای شما قوۀ الهی‏‎ ‎‏می شود و قوۀ الهی غلبه خواهد کرد.(249)‏

28 / 1 / 59 

*  *  *

‏ ‏

اثر تربیت در انسان

‏ما باید توجه به این معنا داشته باشیم که موجودی هستیم که اگر‏‎ ‎‏خود رو بار بیاییم؛ بدترین موجودات و منحطترین موجودات‏‎ ‎‏هستیم. و چنانچه تحت تربیت واقع بشویم و صراط مستقیم را طی‏‎ ‎

کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 333

‏بکنیم، می رسیم به آنجا که نمی توانیم فکرش را بکنیم؛ آنجایی که بحر‏‎ ‎‏عظمت است، بحر کبریایی است.(250)‏

7 / 12 / 59 

*  *  *

‏ ‏

ولادت انسانیت در پرتو تربیت

‏بدان که نفس انسانی گر چه به یک معنی، که اکنون ذکر آن از مقصود ما‏‎ ‎‏خارج است، مفطور بر توحید بلکه جمیع عقاید حقه است ولی از اول‏‎ ‎‏ولادت آن در این نشئه و قدم گذاشتن در این عالَم، با تمایلات نفسانیه‏‎ ‎‏و شهوات حیوانیه نشو و نما کند؛ مگر کسی که مؤیَّد من عندالله باشد و‏‎ ‎‏حافظ قدسی داشته باشد. و آن چون از نوادِر وجود است، جزو‏‎ ‎‏حساب ما نیاید؛ ما متعرض حال نوع هستیم.‏

‏و در مقام خود مبرهن است که انسان در اول پیدایش، پس از طی‏‎ ‎‏منازلی، حیوان ضعیفی است که جز به قابلیت انسانیّتْ امتیازی از‏‎ ‎‏سایر حیوانات ندارد. و آن قابلیّتْ میزان انسانیت فعلیه نیست.‏

‏پس، انسان حیوانی بالفعل است در ابتدای ورود در این عالم؛ و در‏‎ ‎‏تحت هیچ میزان جز شریعت حیوانات، که ادارۀ شهوت و غضب‏‎ ‎‏است، نیست. و چون این اعجوبۀ دهر ذات جامع یا قابل جمعی است،‏‎ ‎‏از این جهت برای ادارۀ آن دو قوّه صفات شیطانی را از قبیل کذب و‏‎ ‎‏خدیعه و نفاق و نمیمه و سایر شیطنتهای دیگر نیز به کار می برد؛ و با‏‎ ‎‏همین سه قوّه، که اصول مفسدات و مهلکات است، ترقی کند؛ و اینها‏‎ ‎‏نیز در او نموّ و ترقی روزافزون نمایند. و اگر در تحت تأثیر مربی و‏‎ ‎‏معلمی واقع نشود، پس از رسیدن بحد رشد و بلوغ یک حیوان عجیب‏‎ ‎‏و غریبی شود که در هر یک از شئون مذکوره گوی سبقت از سایر‏‎ ‎‏حیوانات و شیاطین ببرد، و از همه قویتر و کاملتر در مقام حیوانیت و‏‎ ‎‏شیطنت شود. و اگر بر همین حال روزگار بر او بگذرد، و جز تبعیت‏‎ ‎

کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 334
‏هوایِ نفس در شئون ثلاثه نکند، هیچیک از معارف الهیه و اخلاق‏‎ ‎‏فاضله و اعمال صالحه در او بروز نکند؛ بلکه جمیع انوار فطریۀ او نیز‏‎ ‎‏خاموش گردد.‏

‏پس، تمام مراتب حق که از این سه مقام که ذکر شد، یعنی معارف‏‎ ‎‏الهیه و اخلاق و ملکات فاضله و اعمال صالحه، خارج نیست، زیر پای‏‎ ‎‏هواهای نفسانیه پایمال گردد، و متابعت از تمایلات نفسانیه و‏‎ ‎‏ملایمات حیوانیه نگذارد در او حق به هیچیک از مراتب جلوه کند، و‏‎ ‎‏کدورت و ظلمت هوای نفس تمام انوار عقل و ایمان را خاموش کند،‏‎ ‎‏و ولادت ثانویه، که ولادت انسانیه است، از برای او رخ ندهد؛ و در‏‎ ‎‏همان حال بماند و ممنوع و مصدود از حق و حقیقت شود تا آنکه از‏‎ ‎‏این عالم با همین حال رحلت کند. و در آن عالَم، که کشف سریره شود،‏‎ ‎‏خود را جز حیوان یا شیطانی نیابد، و از انسان و انسانیت اصلاً یادی‏‎ ‎‏نکند؛ و در آن حال در ظلمتها و عذابها و‏‎ ‎‏وحشتهای بی پایان بماند تا‏‎ ‎‏خدای تعالی چه خواهد.‏

‏پس، این حالِ تبعیت کامل است از هوای نفس، که منع کامل کند از‏‎ ‎‏حق. و از این جا می توان فهمید که میزان باز ماندن از حق متابعت‏‎ ‎‏هوای نفس است؛ و مقدار بازماندن نیز متقدر شود به مقدار تبعیت.‏‎ ‎‏مثلاً اگر به واسطۀ تعلیم انبیا و تربیت علما و مربیان، مملکت انسانیت‏‎ ‎‏این انسان کذایی، که در اوّل ولادت با آن سه قوّه هماغوش بود و با‏‎ ‎‏ترقی و تکامل او آنها نیز ترقی و تکامل می کردند، در تحت تأثیر‏‎ ‎‏تربیت واقع شد، و کم کم تسلیم قوّۀ مربیۀ انبیا و اولیا، علیهم السلام،‏‎ ‎‏گردید، ممکن است چیزی بر او نگذرد جز آنکه قوّۀ کاملۀ انسانیه، که‏‎ ‎‏در او به طریق استعداد و قابلیت ودیعه گذاشته شده بود، فعلیت پیدا‏‎ ‎‏کند و ظهور نماید و تمام شئون و قوای مملکت برگردد به شأن‏‎ ‎‏انسانیت. شیطان ایمان آورد به دستش؛ چنانچه در دست رسول اکرم،‏‎ ‎

کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 335

‏صلّی الله علیه و آله، ایمان آورد، فرمود: ‏إنَّ شَیْطانی آمَنَ بِیَدی‏. «شیطان‏‎ ‎‏من به دست من ایمان آورد.» و مقام حیوانیت او تسلیم مقام انسانیتش‏‎ ‎‏شود، به طوری که مرکب مرتاض راهوار عالم کمال و ترقی و براق‏‎ ‎‏آسمان پیمای راه آخرت شود و ابداً سر خودی نکند و چموشی‏‎ ‎‏ننماید. و بعد از تسلیم شدن شهوت و غضب به مقام عدل و شرع،‏‎ ‎‏عدالت در مملکت بروز کند و حکومت عادلۀ حقه تشکیل شود که‏‎ ‎‏کارکن در آن و حکمفرمای در آن حق و قوانین حقه باشد، و قدمی‏‎ ‎‏بر خلاف حق در آن گذاشته نشود و بکلی از باطل و جور عاری و بری‏‎ ‎‏گردد.(251)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

سود و زیان بر پایۀ تربیت

‏تمام کتب انبیا ـ خصوصاً کتاب مقدس قرآن کریم ـ کوشش دارند به‏‎ ‎‏اینکه این انسان را تربیت کنند. برای اینکه با تربیت انسان، عالَم‏‎ ‎‏اصلاح می شود. آن قدر که انسان غیر تربیت شده مضر است به‏‎ ‎‏جوامع، هیچ شیطانی و هیچ حیوانی و هیچ موجودی آن قدر مضر‏‎ ‎‏نیست. و آن قدر که انسان تربیت شده مفید است برای جوامع، هیچ‏‎ ‎‏ملائکه ای و هیچ موجودی آن قدر مفید نیست. اساس عالم بر تربیت‏‎ ‎‏انسان است.(252)‏

7 / 12 / 59 

*  *  *

‏ ‏

چیرگی شیطان بر روح و باطن انسان

‏انسان یک موجودی است که چنانچه مهار نشود و سر خود بار بیاید و‏‎ ‎‏یک علف هرزه ای باشد و تحت تربیت واقع نشود، هرچه بزرگتر‏‎ ‎‏بشود به حسب سال و بلند پایه تر بشود به حسب مقام، آن جهات‏‎ ‎

کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 336

‏روحی تنزل می کند و آن معنویات تحت سلطۀ شیطان، شیطان بزرگ‏‎ ‎‏ـ که همان شیطان نفس است ـ واقع می شود.(253)‏

7 / 12 / 59 

*  *  *

‏ ‏

رشد دیکتاتوری در اثر تربیت فاسد

‏هیچ چیز، هیچ صفتی در انسان از آن وقتی که متولد شده است، این‏‎ ‎‏صفاتی که بعدها بروز می کند، آن وقت نبوده. هیچ فردی از افراد‏‎ ‎‏انسان، ـ مگر آنهایی که ‏‏[‏‏از‏‏]‏‏ خدای تبارک و تعالی ‏‏[‏‏هستند‏‏]‏‏ مثل انبیا ـ‏‎ ‎‏اول که متولد شدند عالِم نبودند. بعد برای مجاهدت خودشان کم کم‏‎ ‎‏تحصیل کردند، و هر کسی یک علمی را انتخاب کرد. دیکتاتوری هم‏‎ ‎‏از آن اموری است که بچه وقتی متولد شد دیکتاتور نیست. وقتی هم‏‎ ‎‏که بزرگ می شود کم کم، آن طور نیست که آن دیکتاتوریهای بزرگ را‏‎ ‎‏داشته باشد. لکن با تربیتهای اعوجاجی، در همان محیط کوچکی که‏‎ ‎‏خودش دارد، کم کم دیکتاتوری در او ظهور می کند. اگر تربیت‏‎ ‎‏صحیح باشد برای این بچه، آن دیکتاتوریش رو به ضعف می رود. و‏‎ ‎‏اگر تربیت فاسد باشد، آن دیکتاتوری که کم بود رشد می کند.(254)‏

24 / 11 / 59 

*  *  *

‏ ‏

نیاز انسان به علم و تربیت

‏این طور نباشد که شما که آنها را تعلیم می دهید و ان شاء الله ، موفق‏‎ ‎‏خواهید بود، غفلت ‏‏[‏‏کنید‏‏]‏‏ از تربیت؛ از این غفلت نکنید. محتاج‏‎ ‎‏است انسان به موعظه، محتاج است انسان به تربیت؛ تا آخر عمر‏‎ ‎‏احتیاج دارد. علم را با تربیت ‏‏[‏‏همراه کنید‏‎ ‎‏]‏‏اینها دو بالی است که انسان‏‎ ‎‏با آن می تواند سیر بکند الی الله تعالی.(255)‏

5 / 10 / 61 


کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 337

تأثیر جهات معنوی بر جهات مادی

‏اگر بخواهید که آیندۀ کشور شما یک آیندۀ نورانی باشد، تربیت کنید‏‎ ‎‏اینهایی که وارد در حوزه ها هستند، یا در آنجایی که درس می گویید‏‎ ‎‏وارد می شوند، تربیتشان کنید به یک تربیتی که از این عالم هجرت‏‎ ‎‏کنند، توجه به ماورای اینجا بکنند، روحانی باشند؛ یعنی روح باشند،‏‎ ‎‏یعنی توجه به ماورای طبیعت داشته باشند. از اول قدمها که برداشته‏‎ ‎‏می شود، برای آن طرف برداشته بشود، وقتی این طور شد، اینجا هم‏‎ ‎‏درست می شود. آن کسی که جهات معنوی خودش را تقویت کرد، آن‏‎ ‎‏کس در جهات طبیعی هم قوی می شود. مَثَل، مَثَلِ انبیاست و اولیا، با‏‎ ‎‏همۀ آن معنویات.(256)‏

5 / 6 / 64 

*  *  *

‏ ‏

نیاز به تربیت در دو جنبه مادی و معنوی

‏انسانها در جنبه های معنوی یک نحو تعلیمات دارند، و در جنبه های‏‎ ‎‏ظاهری و مادی یک نحو دیگر. و اگر این دو تا با هم جمع بشوند، یک‏‎ ‎‏انسان به تمام معنا به وجود خواهد آمد. من از این خوشحالم که‏‎ ‎‏کسانی جهت معنوی را تقویت می کنند و اشخاصی هم جهت مادی‏‎ ‎‏را؛ و امید است هر دو آنها، دو جنبۀ مادی و معنوی را جمع بکنند. شما‏‎ ‎‏معلمان محترم و آقایان ورزشکاران عزیز اگر این دو جنبه را تقویت‏‎ ‎‏کنید، و همچنین در همۀ قشرهای کشور اگر این دو جنبه تقویت‏‎ ‎‏بشود: جنبۀ معنوی با آن تعلیمات معنوی که اسلام آورده است و‏‎ ‎‏جنبه های مادی با آن طرزهایی که لازم است، این ملت سعادتمند‏‎ ‎‏می شود.(257)‏

30 / 3 / 58 

*  *  *

‏ ‏


کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 338

تربیت جهت بندگی در بچه ها

‏شما اگر بتوانید این بچه ها را تربیت کنید به طوری که از اول بار بیایند‏‎ ‎‏به اینکه خداخواه باشند، توجه به خدا داشته باشند، شما اگر عبودیت‏‎ ‎‏الله را و پیوند با خدا را به این بچه ها تزریق کنید، و بچه ها زود قبول‏‎ ‎‏می کنند امر را، اگر عبودیت خدا را به اینها و تربیت الهی را و آنکه هر‏‎ ‎‏چه هست از اوست به اینها القا کنید، و آنها بپذیرند، خدمت کردید به‏‎ ‎‏این جامعه.(258)‏

10 / 11 / 59 

*  *  *

کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 339

  • . انفال  /  17.
  • . فتح  /  10.
  • . بقره  /  257.